چگونه از یک فرد بدبین به یک فرد خوشبین تبدیل شویم؟

بنام خدا

سلام استاد عزیزم و دوستان گلم

بعد گوش کردن این فایل یک سوال توذهنم ازخودم پرسیدم

آیا من فردی خوش بین هستم یابدبین ؟

اول اینو بگم که استاد به هرچیزی که نگاه میکنه می‌تونه ازش درس بگیره وممنونم که مارو ازاین دریافت ها بی نصیب نمیزاره وذهن مارو با این فایلها باز میکنه تا بیشتر فکر کنیم وبهتر زندگی کنیم

یکی از معیارهای موفقیت افراد فوق العاده دنیا خوش بین بودنشونه بر خلاف باور همه که فکر میکنند هرچقدر ذهنشون درگیر رقابت باشه وبه همه به چشم یک زنگ خطر نگاه کنند موفق ترند، این یک نکته کاملا خوش بینانه استاد که ازاین صحبتها بیرون کشیده که داره با منطق میگه این باور غلط که ادم موفق آدمیه که به همه بدبین باشه

من به شدت فرد خوش بینی بودم چون همیشه ازنظر من همه خوبن مگر خلافش ثابت بشه ولی خب کنار افراد بدبین نگاهم منفی شده بود

حالا که دارم میبینم لازمه رسیدن به خوش شانسی وموفقیت خوش فکریه من اسمشو میزارم خوش فکری ،

ویژگی شخصیت بدبین:هررفتاری دیگران دارن یک قصد ونیت بدی دارن

من توی کامنت قبلی به شدت از ادم هایی که دارای این ویژگی منفی بودند انتقاد کردم چون ذهنمو به شدت تخریب کرده بودن با حرفاشون ولی الان میگم خدارو شکر که من قدرت کنترل ذهن واعراض دارم ویاد گرفتم

چند روز پیش داشتم با خواهرم صحبت میکردم راجب یه اتفاقاتی که برامون میفته وریشه درباورهای ناخوداگاهمون داره

میگفت من توی رابطه با کسی که بودم به هیچ عنوان نکته مثبتشو نه میدیدم نه میگفتم ولی الان که توی اون رابطه نیستم مدام نکات مثبت اون شخص تو ذهنم مرورمیشه وهمین نگاه من باعث خراب شدن رابطه شده

یا اینکه مادرم بعد سالها شرایطی پیش اومده که خونشو بازسازی کنه وترتمیز کنه سروضع خونه رو میگه مامان به جای اینکه خدارو شکر کنه داره حرص میخوره که همه زندگیمو خاک برداشته وهمه جا بهم ریخته واعصابش خورده همون جا گفتم واااای خدای من چرا نباید نکات مثبت چیزی به این وضوح ندید

من همون جا به خواهرم گفتم ذهن بعضی ادمها تاریکه وباعث شده چیزی نبینن که باید خیلی روی این نقص کار کرد چون این طرز فکر نمیزاره اززندگی لذت ببری

خوش بین بودن منفی بینی واقع بینی فرق این سه تا مفهوم رو باید بدونیم

خب اگر ذهنم روی مدار منفی باشه حتی اگر کسی هم بخاد بیاد کمکم کنه به خاطر این نوع نگاه ازمن دورمیشن وادمهای منفی رو جذب میکنم

این فایل که روی سایت باعث میشه هرروز هرلحظه ازخودم بپرسم که ایا بدبینم یا خوش بین

جالبه این افراد قدرت تحسین کردن خوبی های تورو ندارن یعنی هیچ حرفی از خوبی های تو نمیگن شاید پشت سرت تحسین کنند ولی درظاهر اصلأ که من به خواهرم گفتم چرا هرگز کلام تمجید وتعریف از هیچ کدوم نشنیدم

اونم گفت چون ادمها وقتی خوبن نیازی نیست اونو به زبون بیاری واین باور غلط یک عمر باعث شده هیچ جمله تأثیر گذاری ازشون نشنوی

پس نتیجه میگیریم بدبینی یک ذهنیت منفیه که باید روش کار کنی وبا تمرین تمرکز روی نکات مثبت اونو تبدیل به خوش بینی کنی واززندگی لذت بیشتری ببری

استاد عزیزم عاشقتم

بنام خدا

سلام استاد عزیزم و دوستان گلم

به به باز هم یک فایل بی نظیر دیگه

بازهم کلام الله برای هدایت اززبان استاد عزیزم

خوشبینی یابدبینی

خیلی بهش فکر کردم دیدم مسأله مهمیه توی اتفاقات اخیر زندگیم

معتقدم هرازچند گاهی باید چک کنیم ببینیم چه نگاهی به آدمهای دوروبرمون داریم چون درطول زمان باورامون به خاطر زندگی با ادمهایی که کنارشون هستیم عوض میشه

من دیدم تمام چیزهایی که استاد راجب فردبدبین گفت خصوصیات همسرم وخانوادشه

دیدم من به شدت تحت تأثیر قرار گرفتم چون کاملآ برعکس ایشون بودم وبی نهایت خوش بین وساده به همه آدمها نگاه میکردم وبابتش خب اتفاقاتی رو تجربه کردم که مدام بهم یاداوری میشد بابت خوش بین بودنته

واز سمت ادمهای دوروبرم به خاطر اینکه فکر میکردم مثل من فکر میکنن ضربه خوردم

وحالا نتیجه ش شده بدبین شدن به همه چیز

درواقع تجربیات اخیرم به خاطر زندگی باادمهای بدبین بدنظر که بددهن هم بودند نگاهم تغییر کرد

همسرمن معتقده که هیچ ادم درستی وجود نداره ولی من قبول ندارم تااین حدشو

ولی وقتی مادر پدر وبرادرش دقیقا باوجود خوش قلبی وکمک ورفتاردرست بدترین پاسخ دادن وکارایی رو کردن که دشمنها هم نمیکنن

من نسبت به همه بدبینم نه به این دلیل که شک دارم نکنه فلان اتفاق بیفته چون واقعا افتاده

مثلاً ازیک حرف کاملآ واضح ودرست ورفتار خیلی خوب وکمک در حقشون بدترین برداشت ممکن کردن وبه بدترین شکل جواب دادن

من تجربیات خیلی بدی تواین مدت داشتم حتی روحمم خبر نداشت که قراره چه چیزی ازدل بهترین نیتت دربیارن برعلیهت

بگذریم خواستم بگم بدبینی یه شکل از طرز رفتار وشخصیت افراد بددل وبی ایمان که ناخودآگاه به آدم سرایت میکنه یه بیماری سوءظن

من سه سال تمام کنار زنی بودم که ازصبح که چشماشو باز میکرد تاشب داشت کل ادمهای زندگیشو ازشوهر وپسرو کل خاندان وخانواده بد میگفت اینکه چه بلاهایی سرش آوردن

واونو به همه دنیا فرافکنی میکرد

وبچه هاش ازاون سردنیا بدون اگاهی از غلط ودرست بودن حرفاش باور میکردن تکرار تکرار تکرار

ویک روز برادرشوهرم که به خاطر حرفهای منفی این ادم تحت تاثیر قرار گرفته بود گفت ما میدونیم توخوبی ولی انقدر ادمهای بد به ما بدی کردن که میترسیم

تمرکز این ادم ها به قدری روی نکات منفی که تاامروز من نشنیدم ازکسی حتی یک خصلت خوب بگن

ونسبت به هم اینجوری ان که تا همو ببینن سریع نکات منفی تو میگن اینکه چقدر چاق شدی ،چقدر زشت شدی ،واصلا از نکات مثبتت هیچ صحبتی نمیکنن هرگز

مجموع این حرفها که مدام وبی وقفه تکرار شده منو به همه چیز بدبین کرده

مقصر دونستن هم توی اتفاقات بد ،ورابطه داغون باهم که هیچ محبتی بینشون نیست همه اثرات این طرز فکره

من تواین مدت واقعا اذیت شدم وامروز بااین تلنگر فهمیدم که من به مرور تبدیل به یک فرد بدبین شدم

استاد میگفت ادمهای اطراف نشون میدن تودر چه فرکانسی هستی وجذب کردی

و من همه اونارو که تک تک بهم ضربه زدن رو حذف کردم تا به خودم برگردم مسیرمو پیداکنم

من باادمهایی محاصره شدم که هییییچ درکی از خوبی ندارن یه وقتایی حس میکردم توی جزیره ناشناخته گیر کردم

گاهی همسرم میگفت تو چقدر خوبی مثل هیچ کدوم ازادمهایی که دیدم نیستی اونم کلا ازهمه فاصله گرفته تا حداقل بیشتر ازاین روحم اذیت نشه من خیلی دارم روی خودم کار میکنم که برگردم به حال خوب خودم واین فایل تلنگری شد که به خودم برگردم ودیگه به کاراشون فکر نکنم چون اثر بد زندگی بااونا کاملا باورای خوبمو تخریب کرده

وجالبه بعد خذفشون وکارروی خودم کلی اتفاق خوب برام افتاده

خداروشکر که دیگه توزندگیم نیستن

استاد عزیزم این طعنه هایی که میگین رو من تجربه کردم به شدت ارزوهاتو میکشن واقعاً واقعاً همینه وبه شدت انرژی ادمو تخریب میکردن

خدایا شکرت برای این تلنگرکه مصمم تر از قبل برگردم به خوش بینی ،

به نظرم ادمهایی که قادر به دیدن نکات مثبت نیستند قلباشونو چشماشونو خدا مهرزده تا نبینند ونشنوند وحس نکنند

من دوست دارم انتخاب کنم که چه دیدی میتونم به دنیای اطراف داشته باشم چون من دارم ازدید همسرم وبقیه به دنیا نگاه میکنم جالبه وقتی ازشون میپرسی یه کلمه یه خوبی بگو اصلأ میگه وجودنداره

بدبینی یک بیماریه ،که ازطریق ذهن وکلام وافکار به هم سرایت میکنه

یه وقتایی ازخودم غافل میشم میبینم دارم دقیقاً با حرفهای همسرم رفتم توی بدترین اتفاقات داریم تحلیل میکنیم

ولی وقتی اگاهم اجازه نمیدم اصلأ کلام منفی وگذشته رو بگه واگه نتونم باکلامم مانع بشم فاصله میگیرم

چون به شدت حالم بدمیشه حتی حرف زدن راجب این افراد حالمو بدمیکنه وساعتها گیج وسردرگمم وانرزی ندارم

من خیلی سعی کردم که تاثیر بزارم یا نکات مثبتشونو ببینم ولی توی وجودشون یک انرزی به شدت منفی که مثل تاریکیه

ازخدا میخام هدایتم کنه