چگونه از یک فرد بدبین به یک فرد خوشبین تبدیل شویم؟ - صفحه 29

566 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مینا صادقی گفته:
    مدت عضویت: 1158 روز

    سلام استاد جان

    خوش بینی ویژگی هست که اگر در وجودمون پرورش بدیم آرامشی زندگیمون رو فرا میگیره که به قول شما بعد از مدتی میبینیم که دیگه اون آدم قبلی نیستیم.

    من در جایی کار میکنم که رئیسم چینی هست. همکاران من که 2 سال هست دارن با ایشون کار میکنن، از روز اول به من میگفتند رئیس خیلی خسیس و خیلی بی احساس هست. من که 6 ماهه دارم با ایشون کار میکنم، در طول این مدت اصلا چنین ذهنیتی به خودم راه ندادم. در قلبم ایشون رو دوستش داشتم و به دلیل موفق و ثروتمند بودنش واقعا تحسینش میکردم. حتی یکبار بهشون گفتم: رئیس من واقعاً برای شما ارزش قائل هستم، چون آدمهای موفق و ثروتمند، هوشمندانه تلاش میکنند و با ثروتمند شدنشون به دیگران کمک میکنند.

    خلاصه که با این ذهنیت خوبی که نسبت به ایشون ایجاد کردم باهاشون کار کردم. رئیس تو ایران، هم غریبه، هم خانواده ش همه در کشورهای دیگه هستن.‌ با اینکه من کار خاصی برای رئیس انجام ندادم و حتی زیاد هم باهاشون حرف نمیزنم، دیروز رئیس به من گفت: مینا وقتی تو اینجا هستی من خوشحال ترم. از ته قلبم دوستت دارم. و اصلا نمیدونم دلیلش چیه!

    این حرف رئیس برای من تجربه ی بی نظیری بود. چون باز هم قانون فرکانس رو تایید میکرد. حتی رئیس به من هدیه ی ارزشمندی داد.

    هر دو کاری که رئیس کرد یعنی هدیه دادن و ابراز محبتی که رئیس به من کرد، درست خلاف حرفهایی بود که بقیه ی همکاران میگفتند، حتی مدیر هم همیشه میگه رئیس خسیس و بی احساسه. آخرین باری که شنیدم کسی داره میگه رئیس خسیس هست همین چند دقیقه ی پیش بود که من مشغول نوشتن این توضیح بودم، و یکی از همکارانمون که به رئیس خیلی نزدیک هست به من گفت الان دو ساله دارم با رئیس کار میکنم حتی یک چوب کبریت به من نداده! من خندیدم، چون رئیس به من دو سه بار کادو داده!

    و با خودم فکر می کردم که خب وقتی تو در قلبت رئیس رو خسیس و بی محبت میدونی مسلما دوست نداره به کسی که همچین حسی بهش میده محبت کنه.

    و پیش بینی نکردن آینده در زندگی من، باعث شده اتفاقات شگفت انگیزی برام رخ بده. من با ذهنی پاک و بدون قضاوت و خوش بینی نسبت به زندگی جلو میرم. این ذهنیت به طرز شگفت انگیزی عشق و محبت دنیا و آدمها رو نسبت به من جذب کرده. از طرفی من هم هرکجا احساس خوبی داشته باشم بدون بدبینی و بدون نشخوار فکر و البته بدون توقع به آدمها کمک میکنم. لذت کمک کردن به آدمها شگفت انگیزه. وقتی بدبین بودم نمیتونستم به آدمها کمک کنم. اما الان بهشون کمک میکنم و دیدن لبخند و خوشحالی آدمها به قلبم آرامش و لذت میده.

    از خدا بخاطر وجود شما استاد عزیزم سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  2. -
    زهره زیدآبادی گفته:
    مدت عضویت: 1386 روز

    مهربانااا

    جاناااااا

    سپاسگزارم که این روزها سعیده جون ، در کنار دو دختر زیبا و دوست داشتنیش ثانیه ها رو میگذرونه و نوای عزیز رو با شکر گزاری شیر میده و سلامتیش رو شاکره

    سپاسگزارم که آقا جمال ، کارو کاسبیش در مغازه لوازم خانگی سکه است و در شهر زیبای تبریز به مشتری مداری و صداقت ، شهرت داره

    سپاسگزارم که آقای عادل مولانی شعبه ی سوم مغازه کامپیوتری رو راه اندازی کرده و موفقیت رو نوش جان میکنه

    سپاسگزارم که سمانه جان لبخندهای حافظ کوچولو رو شاهده و هر لحظه به ایمانش اضافه میشه و همواره از موفقیت هاش مینویسه

    سپاسگزارم که شهرزاد زیبا و قدرتمند روابط تجاریش رو با هند شروع کرده و در کنار مامان عزیزش ، با گسترش کسب و کار گردشگری دماوند شاکرتر از قبل هستند و حالشون عالیه

    سپاسگزارم که ساناز جون به فکر سفر به چین افتاده و با خالقش بده بستون های خفن داره ، همواره عطر شادی ، جوانی و روابط عالی از نوشته هاش منعکسه

    سپاسگزارم که اقای علی ابودردائی همچنان مینویسد ، مینویسد و مینویسد  و جای قدمهای توحیدیش رو در بستر زمان پر رنگ تر میکنه

    سپاسگزارم که سعیده جون برای دو تا وروجک نازش نیلا و نیکا  با عملگرا بودنش در توحید ، الگویی مناسب و شایسته است

    سپاسگزارم که آقای خاص هر روز خودش رو با دیروز خودش مقایسه میکنه و گامهاش رو محکم تر از قبل برمیداره و باور کرده که رها بودن و گام برداشتن ، کوچیک کوچیک ، کم کم جواب میده

    سپاسگزارم که آقای عطار روشن خنده هاش از تمام وجود توحیدیش سرچشمه میگیره و شاخ و برگ موفقیتش در حال رشد به سمت بی نهایته و در کنار کنار چهار عزیز دلش در شهر زیبای دزفول حال خوش زندگی رو نوش جان میکنه

    سپاسگزارم که آقای حمید امیری در غار حرای وجود عزیزش در حال ساختن ورژن بهتر و کاملتری از خودشه و با کلام سحر آمیزش منو به وجد میاره

    سپاسگزارم که بهار نازنین در کنار دو عزیز دلش از موفقهای بیزینس آنلاین در آموزش زبان انگلیسیه و حال عالیه دلش میگه و من این خوب بودن واقعیش  رو از ترکیه تا خونه ی دلم حس میکنم

    سپاسگزارم که آقا حمید نارنجی ثانی هر روز عمیق تر و بهتر قانون رو درک میکنه و سلامتیش رو خدای زیباییها تضمین کرده

    سپاسگزارم که سارا جون در کنار دختر نازش روزگارش عالیه و هر بار که انرژیش و از شمال هلند دریافت میکنم آسمون دلم نورباران میشه و منتظرم به زودی شرایطی فراهم بشه که بغلش کنم و حسش کنم

    سپاسگزارم که آقای کفاش دوست در کسب و کار جدیدش در کنار چهار عزیز دلش موفقیت هاش روزافزونه و در مدار ثروت و آگاهیست و همه جوره روزگار بر وفق مرادشه

    سپاسگزارم که مرضیه جون این مامان فوق العاده در حال استارت زدن بیزینس آنلاینه ، معلمی که مرزهای جغرافیایی رو شکست و کانادا با عشق ورودش رو خیر مقدم گفت و  در حال کسب آگاهی های درونیست

    سپاسگزارم که آقا میلاد شجاعتش رو به کائنات اثبات کرده و در بیزنس املاک  نوش جان میکنه پاداش های بی حد و حصر رو

    سپاسگزارم برای رشد صعودی آقا افلاطون ، مردی که با شجاعت قدم در راه هجرت گذاشت و از گذشته اش مهاجرت کرد به ورژن توحیدی و کارگرهاو استاد کارهای هم مدارش بهش یادآوری میکنن که  تو فوق العاده ای مرد ، تو بی نظیری

    سپاسگزارم برای نگاه زیبای آقای جزایری مردی که موشکافانه شاکره و  به پاس این دقت از جاهایی که فکرش و نمیکنه ثروت وارد زندگیش میشه و برای من الگوی شایسته ایه

    سپاسگزارم برای دختر نقاش و موفق سایت ، طیبه جون ، کسی که با خدای درونش حالش خوشه و قدم هاش به پشتوانه ی نیروی برتر محکم تر از قبل ، رو به جلوست ، بافتنی هاش ، رفتارش با مامان عزیزش ، تابلوهای محشرش همه شاهدن بر مسیر درستی که انتخاب کرده

    و سپاسگزارم از خودم که با وسعت قلبم ، نور و شفقت  رو به جهان هدیه میدم و حال دلم چراغانیست ، دوستت دارم زهره جون خیلی زیااااد .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
  3. -
    سید مهدی جزایری گفته:
    مدت عضویت: 2087 روز

    سلام به استاد عزیزم و همه دوستان دریادل من در این سایت روحانی

    من یک سری شکرگزاری دارم که در فایل خودم در کامپیوتر می نویسم و بعضی وقت ها میام و اینجا هم کامنت می کنم

    این بار به سراغ نیروی جاذبه رفته ام

    اولش فکر می کردم خیلی موارد به تورم بخورد ! ولی دیدم خیلی نشد

    به هر حال خیر است

    تقدیم به شما

    1. خدایا شکرت بابت نعمت جاذبه

    2. خدایا شکرت بابت نعمت جاذبه زمین

    3. خدایا شکرت بابت نعمت جاذبه کره ماه

    4. خدایا شکرت که جاذبه، برف و باران را به سمت زمین می کشاند

    5. خدایا شکرت که به خاطر نیروی جاذبه، ما می‌توانیم روی سطح زمین راه برویم و در هوا معلق نیستیم

    6. خدایا شکرت بابت جاذبه، چرا که اگر جاذبه نبود، ابرها معلق می ماندند و آب های تبخیر شده بالا می رفتند و دیگر برنمی گشتند و به همین دلیل نه بارانی بود و نه برفی و نه رودخانه ای

    7. خدایا شکرت که جاذبه باعث نگهداری گازهای اطراف زمین و تشکیل جو شده است

    8. خدایا شکرت بابت نقش مهم جاذبه در ایجاد چرخه ی آب و هوا

    9. خدایا شکرت بابت نقش جاذبه در نگهداری آب در سطح زمین

    10. خدایا شکرت که جاذبه حتی در ایجاد زمین های حاصلخیز هم تاثیرگذار است

    11. خدایا شکرت که جاذبه باعث می‌شود گازها و ذرات گرد و غبار به هم بچسبند و سیارات و ستارگان و کهکشان ها تشکیل شوند

    12. خدایا شکرت که جاذبه باعث می‌شود گازهای جو زمین در اطراف سیاره ما نگه داشته شوند و از ما در برابر اشعه های مضر خورشید محافظت کنند

    13. خدایا شکرت که جاذبه عامل پدید آمدن بسیاری از پدیده های طبیعی است، مانند بارش باران، جریان آب در رودخانه ها، امواج دریا و..

    14. خدایا شکرت که ما به یُمن وجود جاذبه می‌توانیم ساخت و ساز کنیم و ساختمان ها و پل ها و …. را بسازیم

    خدایا شکرت بابت نعمت جاذبه که چقدر زندگی را برای ما راحت تر کرده ولی ما از آن غافلیم . مثل خیلی از نعمت‌های دیگر خداوند که در زندگی ما بسیار تاثیرگذار است ولی ما آنها را فراموش کرده ایم!

    در پناه حق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  4. -
    باران گفته:
    مدت عضویت: 418 روز

    کسی که روزی رسون خدارومیدونه واحساس لیاقت زیادی داره از درون جذاب هست اهنربای عشق اهنربای جذابیته چون از درون خودشو دوست داره وخودشو لایق کمکهای خدامیدونه که ازهزاران دستش میان بهش کمک میکنن نیازی نداره باتوقع برای کسی کاری انجام بده که بعدابراش جبران کنن یامحبتی بکنه که بعدا منت بزاره اگرمحبتی میکنه بدلیل عشق واقعی هست و برای دل خودش محبت میکنه احساسش عالی میشه وقتی دختر دوسالمو میچلونم بوسش میکنم کیف میکنم ازش توقعی ندارم یا وقتی دخترم هاپوشو میچلونه میوفته روهاپوش هاپوش اون زیر داره له میشه بزورنفس میکشه بزور کلشو ازتوبغل دخترم میاره بیرون وقتی دخترم باهاپوش توبغل هم روفرش غل میخورن همش برای احساس خوب وعشقه دخترم مگه توقع داره که هاپوش براش جبران کنه :)

    همیشه ادم بی وقفه محبت میکنه بدون چشم داشت ومنت وتوقع گاهی یه جاهایی کوچولو نیازبه کمک دیگران داره که بیان مشکلشوحل کنن ووسیله بشن ازطرف خداوند که بیان مشکلشوحل کنن وبنده مومن مستقیم بطرف نمیگه بیا فلان مشکل متوحل کن. پیش خودش تجسم میکنه خداکنه فلانی بیاد این مشکل منوحل کنه وازخدا درخواست میکنه مثل حضرت موسی که بخداگفت برام نیرو بفرست برام هارون روبفرست نرفت مستقیم به حضرت هارون بگه بیا من تنهام والان اینجا به کمکت نیازدارم بیا کمکم کن در راه خداجهاداکبرکنیم

    مثلامن میخام ازهمسرم طلاق اسان بگیرم ودست خداروبازگذاشتم به بهترین روش همسرموحذف کنه

    ولی یک راهی هم به دام خدا انداخت که من میتونم حتی همسرایده ال ایندتوبرات بفرستم که صفرتاصد طلاقتو انجام بده وراحت جدابشی وکفالت بچتم بدم بخودت و باهم ازدواج کنید من این توقع راازخدا دارم ومیگم خدایا حالا که به دلم انداختی اگه راهش اینه پس بفرستش ودیگه رها هستم ونمیرم مثلا به همسرایندم که هنوز نیومده بگم بیا برومشکل طلاق منوحل کن من کاری ازدستم برنمیاد خب اگه این راهش نباشه میگه بمن چه ربطی داره مشکل خودته ولی اگر خدابخادازاین راهش مشکل منوحل کنه به دل همسرایندم میندازه وایشون میادمشکل طلاق منوحل میکنه اینجوری منم توقعی ازبنده خداندارم

    یامثلا من میخام بافردی متوکل ثروتمند خوشتیپ ازدواج کنم برم امریکا ومیخام همسرم دستی ازخدابشه بمن یک کمک کوچولوبکنه که من شغل ارایشگری راه بندازم وبه ثروت بی نهایت برسم باطی کردن تکاملم نمیام به همسراینده مستقیم بگم بیابمن کمک کن من برای کسب وکارم به تونیازدارم بخدامیگم خدایا برای من خواستگاری بفرست که این شرایط داشته باشه که بمنم بعدازدواج کمک کنه من کسب وکارخودموراه بندازم ودستی ازدست توبشه برام وفقط بدون چشم داشت به همسرایندم محبت میکنم عشق میورزم یا باهمسرم ایندم تازه اشنا شدم میخام بیشتر باهاش صحبت کنم که هموبشناسیم نمیام مستقیم بهش بگم بیا بامن صحبت کن بخدامیگم خدایا طرف بیادمن میخام تکاملی باهاش اشنابشم یک شرایطی برام فراهم کن که بتونیم بیشترباهم اشنابشیم وکارمون راه بیوفته وهروز یک قدم برمیدارم هرچندکوچک برای زندگی قشنگتر

    تاحالا هرچی تجسم کردم ازخودخداخواستم دو روزه بهم داده

    ذهنم کفت این چه نوشتی :(

    خداگفت خوب کردی نوشتی افرین دخترم عاشقتم:)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1730 روز

    بنام خدای بخشنده ی مهربان

    سلام ب همگی عزیزانم

    چگونه از یک فرد بدبین ب یک فرد خوشبین تبدیل شویم؟

    وقتی فایلو گوش دادم چیزی ب ذهنم نرسید اومدم کامنت های شاگردای عمگرای سایت و خوندم و انرژی فوق العاده ای گرفتم چقددد تحسین کردم این عزیران رو واقعا دمشون گرم

    سعیده ی عزیزم

    فاطمه جان

    آقا رسول

    آقا جمال

    پاکیزه ی شیرین زبان

    و…

    و ی چیزایی یادم اومد از امروز و رفتاری ک داشتم

    با پدر و مادر عزیزم

    امروز کلی پدر و تحسین کردم پدر 69 سال داره و با عصا راه میره اونم ب سختی

    ولی هنوز خودش و توانایی هاشو باور داره میدونید چی شد خخخخخخ

    ما تقریبا 50 تا مرغ و خروس داریم ک طی روز تویه محوطه کنار باقچه مون هستن ک میتونن برن بیرون ازش ولی بیرون از حیاط خونه مون هست جاشون خب

    و همونجا پدر با همین شرایطش چنتا جا برای تخم گذاشتنشون درست کرده بود

    ی مدتی هست ک ی گربه ی ناقلا میومد تخم های خوشمزه مون و می‌خورد و در میرفت

    یعنی ما همه ش گوش ب زنگ بودیم ک کدوم مرغ رفته کی تخم کنه ک قبل گربه برسیم بهش خخخخخ

    ک پدر گفت فایده نداره باید بگیرمش

    من تو دلم خندیدم چون اصن نتونستم تجسم کنم پدر و درحال دویدن دنبال گربه

    ک ی روز ک رفتم کشیک بدم ک تخم گذاشتن یانه

    دیدم پدر ی تله گذاشته ک خیلی حساب شده بود

    تو دلم گفتم دمت گرم عجب فکری کرده

    دوتا بلوک گذاشته بود روی هم و طعمه رو گذاشته بود تو یکی از سوراخ هاش و ی طناب ک ب شکل گره ای ک مریم جون تو سریال زندگی در بهشت باهاش درختو بست روی سوراخ گذاشته بود و طناب هم بسته بود ب یه جسم سنگین

    خلاصه ما یادمون رفت بریم نگاه کنیم ک نتیحه چی شده ک نزدیک غروب پدر صدام کرد گفت گربه طعمه رو خورده و طناب و هم پاره کرده

    ک دیروز صبح دیدم ی کیسه دستشه و داشت ی کارهایی می‌کرد ک دیدم باز همون مدل طناب و رو خود در کیسه پیاده میکنه

    خلاصه تله دوم و کار گذاشت ولی اینبار تو ارتفاع و طناب وبست ب شاخه ی درخت

    آقا پر رفت حموم بهم گفت حواست باشه ب تله الانه گربه بیاد

    مرغ ها وقتی تخم میزارن سروصدا میکنن انگار اعلام میکنن ک کارم تموم شد تخم گذاشتیم خخخخ

    من رفتم ک بیارمش دیدم کیسه ی پدر درش بسته شده و هی داره تکون میخوره

    دیدم بععععله گربه ی نابکار افتاده تو دام پدر

    اینقد ذوق کردم اصن باورم نمیشد پدر و صدا کردم ایشونم کلی ذوق کرد ک تونست بالاخره گربه رو شکار کنه خخخخخ

    امروز پدر بهمراه داداشم بردنش ی جای دور آزادش کردن

    وقتی پدر برگشت بهش گفتم

    پدر اصن فک نمیکردم تله ات جواب بده فک کردم داری مسخره میکنی ک

    میخوام گربه رو بگیرم

    خندید و بعد یک ساعت با حس رضایت ازکار خودش ازم پرسید واقعا فک کردی دارم شوخی میکنم گفتم اررره

    و..

    واقعا همه چی باوره

    رابطه ی من و پدر قبلا خیلی جالب نبود

    اصن امکان نداشت یک روز بدون بحث و دعوا بگذره

    من همیشه پدرم و مسئول شرایط زندگیمون میدونستم مخصوصا بخاطر تمرکز ب ویژگی های منفی ش هرروز ازش دورتر میشدم و فاصله مون بیشتر میشد

    اصن نمیتونستم کنارش هم بشینم حتی

    تو ذهنم بهش قدرت میدادم و میترسیدم از افکار منفی ش و پیش بینی های منفی ش ک همیشه راست درمیومد خخخخ

    الان ک فکر میکنم پدرم استاد تمرکز رو نکات منفی بودن و الانم هستن و قشنگ از قانون در جهت عکس استفاده میکردن

    ولی خداروشکر طی این چند سال آروم آروم پذیرفتم ک افکار پدر من روی زندکی من تاثیری نداره

    من با افکار و باورهای خودم دارم زندگیمو خلق میکنم و فقط مسئول زندگی خودمم

    و یواش یواش تمرکز کردم رو زیبای ها و خلاقیت های پدر نقاط قوتش

    اینکه خودش هر مسئله ای ک پیش میاد از لحاظ فنی با همین شرایطی ک داره حلش میکنه

    اینکه زمین باقچه مون رو خودش آماده میکنه برای سبزی،ریحون،شاهی،گوجه و ..

    الان خییلی دوسشدارم نسبت ب قبل و خداروشکر میکنم بخاطر حضورش تو زندگیم

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    رابطه ام هم بابقیه خانواده ام خیلی بهتر شده

    ب مادر میگم مادر قشنگم

    مامنه نازارم چقد ذوق میکنه قربونش برم

    بعضی وقتا هم بحث پیش میاد ولی زود کنترل ذهن میکنم و حسم بهتر میشه

    خدایا شکرت بخاطر هدایتم ب این مسیر زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  6. -
    سارا گفته:
    مدت عضویت: 1922 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

    الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَىٰ عَبْدِهِ الْکِتَابَ وَلَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجًا ۜ (کهف آیه 1)

    ستایش و سپاس مخصوص خداست که بر بنده خاص خود (محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) این کتاب بزرگ (قرآن) را نازل کرد و در آن هیچ نقص و کژی ننهاد.

    درود و نور بر استاد عزیزم ، مریم بانو و دوستان بهشتی سایت

    امروز اول دی ماه 1403 ساعت 6:25 دقیقه صبح خدا بهم یکسال دیگه هدیه داد و من وارد 42 سالگی شدم .

    از قران طلب خیر برای روز تولدم کردم و پندی برای امسالم خواستم این آیه اول سوره کهف برام اومد.

    استاد امروز به 365 روزی که گذشت فکر کردم چقدر برام پربرکت بود. چقدر توحیدی تر شدم حتی نسبت به ماههای قبل،

    چقدر امسال عملگرا و متعهد  بودم سه تا هدف داشتم دوتاش تیک خورد سومی هم در دست اجراست یکی سایتم رو بالا بیارم و آموزشهای آفلاینم رو بزارم داخلش، به به، به این تعهد و پشتکار تا اردیبهشت 1403 انجامش دادم بعد سریع هدف بعدی رو استارت زدم آماده شدن برای آزمون زبان که مدرکشو برای مهاجرت میخوام، و چقدر خدا لحظه به لحظه هدایتم کرد، آسانم کرد، الان که دارم براتون می‌نویسم آزمون رو با بالاترین نمره قبول شدم و کارنامه(مدرک زبان) از استانبول برام پست شد خدایا شکرررت، سومین هدف گرفتن ویزای کاری و مهاجرت بود

    الان منتظر قرارداد هستم که بعد تعطیلات کریسمس و سال نو برام ایمیل شه و در بهترین زمان برم سفارت برای درخواست ویزا، خودمم باورم نمیشه!!!!

    یه زمانی سایت داشتن و ضبط محتوا برام یه خواسته بزرگ بود و برای ذهنم سخت الان دارمش!! آلفا تجسمش کردم تا اتفاق افتاد هدایت اومد اول تو ذهن ساختمش بعد تو واقعیت .فقط باید روی سئو کارکنم تا بیاد صفحه اول گوگل( اونم دارم آموزش میبینم)

    یه زمانی داشتن مدرک c1 زبان برای ذهنم سخت بود تو حالت آلفا کارنامه مو تجسم میکردم بعد اتفاق افتاد راهها باز شد . تو تلگرام گروههایی که پیدا کردم با همین محتوا که کجا امتحان بدم چی بخونم و چطوری ثبت نام کنم از ایران.  چون آزمون رو باید ترکیه میدادم. و من تجسم کردم خواسته مو بخدا گفتم و برام راهها رو باز کرد از جایی که فکرشم نمیکردم، حالا قدم برداشتم و توکل کردم و اونم هدایت کرد و گفت بیا تو بغلم خودم میبرمت تا آخررررش.

    ولی کنترل ذهن سخت بوداااا، وقتی نجوا میومد.  وقتی بار اول برگه های امتحان به آدرس درست داخل آلمان نرسید و من مجبور شدم دوباره امتحان رو سه هفته بعدش تکرار کنم .

    دوباره بلیط هواپیما بخرم هتل رزرو کنم استرس امتحانو بکشم پولشو جور کنم (دقیقا وسط موشک بازیهای ایران و اسراییل که هی پروازها کنسل میشد).ولی ذهن چموشو خاموش کردم و انجامش دادم

    گفتم خدا خواسته حتما خیرررره من میگم چشم.

    مهاجرتم عقب افتاد حتما الخیر ما فی الوقع .. دوباره امتحان دادم بخاطر گم شدن برگه ها توسط پست

    باورتون میشه خدا جواب سوالها رو بهم میگفت؟؟ با صدای بلند ، من فقط علامت میزدم. باورتون میشه پرواز برگشت بسمت ایران همون شبی بود که اسراییل موشک بازیش گرفته بود تمام پروازها کنسل شد . چندتا هم تغییر مسیر دادن سمت تبریز مسافرها رو کله سحر تبریز پیاده کردن گفت آسمون تهران پاکسازی شده و تغییر مسیر دادن

    ولی پرواز من تو همون موشک بازی دقیقا همون تایم تهران نشست و من بدون تاخیر، بدون تغییر مسیر ،بدون کنسل شدن پرواز صحیح و سالم تهران پیاده شدم!!!!

    وقتی از ته دل بهش میگی همه امورم رو سپردم دست تو آسانم کن برای آسانیها همین میشه نتیجه ش!!

    آخ آخ از دست ذهن بدبین زبون نفهم به خودش پناه میبرم. استاد فقط ببین چند جا مچشو گرفتم.

    تا حالا فکر میکردم خوشبین ترین آدمم. الان فهمیدم خوشبین نبودم که!! جاهایی که دلم میخواست خودمو گول میزدم، مثلا کجا؟؟ طرفتو رابطه دروغ میگفت اندازه کله سر من، کلی بدرفتاری میکرد کلی نشونه میدیدم که طرف داره دقیقا عزتنفس شخصیت غرور منو نشونه میره، بعد میگفتم بیا خوشبین باش. تمام رفتارهاو گفتار طرف رو جور دیگه برای خودم تعبیر میکردم که یه رابطه سمی رو نگه دارم به قیمت له شدن غرور و شخصیت، علنا به طرف میگفتم منو گاو فرض کن دوست عزیز، چون من خوشبین میشم برات، اعراض میکنم ( آشغالها رو میریزم زیر فرش) جایی که باید ترک کنم و تغییر کنم، وابسته نباشم، شرک نداشته باشم. ولی استاد پارسال با دوره لیاقت و حل مسئله تازه فرق اعراض و با عدم احساس لیاقت و خودکم بینی رو فهمیدم . تو دیوار بودماااا! اعراض از چیزیه که ناخواسته س تو خودت مسبب بوجود اومدنش نیستی ولی مشکلی که پاشنه آشیله منه مثلا همین خودکم بینی، نداشتن حد و مرز تو روابط ، نگه داشتن روابط سمی تو دوست و فامیل و اینا و تحمل شرایطی که ضعف درونی من مسبب بودنش هست اینجا اعراض اشتباهه حرااامه . اینجا باید بیام وسط حلش کنم با قایم کردن که مشکل حل نمیشه بدترم میشه.

    بزرگترین جایی که انجامش دادم تو روابط بود به جای اعراض، گول زدن خودم، حس ارزشمندی مو عزتنفسمو بالاتر بردم و هر چی آدم سمی بود فاصله گرفتم و نتیجه شد حال خوش درونی، لذت بردن از تنهایی و همصحبتی با خدا و راضی نشدن به دوستی با هرکسی بخاطر تنها نموندن ….

    تا چند ثانیه قبل کامنت نوشتن ذهنم شروع کرد به آزار و اذیت من

    یهو کل هدایتها کل لطفهای الله کل مسیر یادش رفت.

    هی میگه این ( کارفرمای من) پس چرا قرارداد نفرستاده تا الان؟ مگه نگفت عجله میکنم کارتو انجام میدم؟

    اینهمه مدرک خواست تند تند براش ایمیل کردی.

    نکنه حقوقو کم ببنده باهات؟ نکنه حقتو نده؟ نکنه داره گولت میزنه ؟

    اصلا چرا از چهارشنبه تا الان نفرستاد قرارداد کار رو؟

    یهو گر گرفتم، عصبی شدم، وای که شیطان چه میکنه با من!!!

    پسرم اومد سمتم باهام صحبت کنه محبت کنه بهم  پسش زدم ، گفتم استرس دارم الان برو بیرون

    چون ذهن خوره گرفتم. هی سوالای بالا تو ذهنم میپیچید.

    به هرفکری توجه کنی بها بدی زیادتر میشه. خیر و شر رو خودت تعیین میکنی دختر!

    رفتم تو گروه تلگرام مهاجرت کاری، از یکی که بظاهر حالیش بود پرسیدم چقدر زمان میبره تا قرارداد تنظیم شه؟

    تو دلمو خالی کرد

    چون ذهنم رفته بود پی بدبینی و شکاکی!!!

    گفت چرا تاحالا نفرستاده برات؟ چرا حقوقتو بهت نگفته؟

    اگه حقوق کم برات در نظر بگیره که نمیتونی همزمان بچه تو ببری! باز گر گرفتم ، داغ کرد مغزم! یادم رفت سپردم به مالک جهان، یادم رفت خودش مهر منو به دل این خانم آلمانیه انداخت که ندیده نشناخته گفت کمکت میکنم . تو پیش من کار داری، خیالت راحت. گفتم من میخوام همزمان پسرمم ویزا بشه گفت میرم اداره کار میپرسم که چه مدارکی لازمه

    که بچه تم بیاری . گفت کمکت میکنم …

    تا اینجا شد دست خدااا رفت دنبال کارام..

    خلاصه داشتم به جنون میرسیدم به دوست آلمانیم پیام دادم

    که تو نظرت چیه؟ چیکار کنم؟

    گفت صبور باش و آروم. به این خانم اعتماد کن ! بهت قول داد کمکت کنه داره تمام تلاششو میکنه تا 7 ژانویه برای کریسمس و سال نو تعطیله . مجوز گرفتن برای استخدام تو یسری کار اداری داره باید طی شه، تا 7 ژانویه صبر کن از اون‌ تاریخ به بعد منتظر باش

    این خانم کارتو انجام میده، نه تو رو دیده نه میشناسه از جون و دل بیشتر از یکساله دنبال راهی هست که تو رو استخدام کنه و ویزا بشی به آرزوت برسی. صبور باش و اعتماد کن!

    دیدم هنوز ذهن چموشه. بدبینه… گفتم سارا جون برو توسایت . کامنت بزار، کامنت بخون ، خدا با صابرانه، الان وقته تقوا و کنترل ذهنه،

    احساس خوب= اتفاقات خوب

    الان که ناظر بر افکارم شدم فهمیدم ریشه این اضطراب یهویی از کجا بود. این بدبینی

    مچشو گرفتم، امروز رفته بودم دیدن عموی عزیزم،

    ازم پرسیدن مهاجرتت چی شد؟ گفتم در دست اجراست..

    پرسیدن تا بهار دیگه میری؟ گفتم در تلاشم هرچی خدا بخواد

    بعد که اومدم سمت خونه ذهن شروع کرد اذیت کردن.

    1_ تو سه ساله به همه گفتی میخوام مهاجرت کنم. اگه اتفاق نیفته میشی مضحکه مردم و فک و فامیل( باور مخرب حرف مردم مهمتر از آرامش ذهن و زندگیته)

    2_ چرا حرف تو دهنت نمیمونه انقدر ذوق داری عین بچه ها هرجا میری میشینی کل زندگیتو اهدافتو و قدمهاتو میگی ؟ چرا انقدر خنگی آدمها از زیر زبونت راحت حرف میکشن؟؟ بقول مامانت حسنک راستگو نباشی نمیشه!!.

    اگه حسودی کنن چی( شکاکی و بدبینی اینجا داره خودشو نشون میده)

    اگه تو دهن ها بیفتی چی؟ انرژی منفی آدمها تو رو عقب بندازه چی ؟(اینجا شرکه زد بیرون! یعنی قدرت و از دست خدا درآورم از خودم که خالق زندگیمم برداشتم گذاشتم تو بغل بندگان خدا که با انرژیشون و حسودیشون چشم کنن و کارم عقب بیفته!! غافل از اینکه اونا خیلی همت کنن زندگی خودشونو عوض کنن ولی اگه باورش کنی اتفاق میفته هاااا!)

    خدایا چرا هرچی رو خودم کار میکنم بازم یهو پاشنه آشیل ها میزنه بیرون!؟؟

    مهم بودن فکر وحرف مردم راجع به خودم،

    اعتقاد به انرژی چشم زخم مردم،(فکر میکردم دیگه نیس!)

    و شرک شرک شرک ……

    خدایا پناه میبرم به تو از نجواهای ذهن رسواگر بدبین مکاره م …

    حالا ریشه ش پیدا شد. حالا آرومترم ….

    خدایا شکرت.

    سالی که گذشت خیلی تغییر کردم قبلا انقدر کالبد شکافی نمیکردم باورهامو ، ریشه احساساتمو .. خداروشکر که رشد کردم

    استاد ازت ممنونم که یادم دادی درست زندگی کردن رو

    ازت ممنونم آگاهیهاتو با ما به اشتراک میزاری

    خیلی دوست داررررررم .

    امسال می خوام تمرکز بزارم روی باورهای ثروت ساز

    دلم میخواد ثروت خلق کنم طوری که نتونم بشمرم

    هدف امسالم اینه …

    از خدا هدایت میخوام، قدرت میخوام، ثروت میخوام قلبی موحد میخوام، عشقی و یاری از جنس خودش میخوام،

    موفقیت بیشتر میخوام، سلامتی بیشتر میخوام، …..

    اصلا همه چی میخوام خودش گفته بخواه من استجابت میکنم

    من از رگ گردن نزدیکترم

    من آگاه به احوالت هستم…

    خیلی گامنتم طولانی شد ولی آروم شدم . آخیش!

    دوستون دارم خیلی زیاد راهتون روشن تا ابد

    سارا 

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      مرضیه ایزدی گفته:
      مدت عضویت: 1516 روز

      سلام سارای عزیزم

      چقدر کامنت قشنگی نوشتی

      چقدر برای من یادگیری داشت ممنون که اینقدر قشنگ نجواهای ذهنت را نوشتی و اینکه چه جوری مچ ذهنت را گرفتی

      واقعا کامنت خوندن ایمان آدم قوی تر می کنه

      من وقتی کامنتت را می خوندم حس انرژی خدایی را داشتم وقتی استاد می گه هر لحظه دو صدا با ما صحبت می کنه انگار من داشتم باهات حرف می زدم که نه به اون حرفها اعتماد نکن نگران نباش نترس همون آیه لاتخف و لا تحزن و همش منتظر بودم که بگی به نجواها گوش ندادی و صدای خدا را شنیدی باور می کنی فهمیدم واقعا در هر لحظه همینه خدا داره به ما می گه به نجواهای شیطان گوش نکن چون اون همش وعده فقر و فحشا می ده به قول استاد هر وقت دیدی احساست داره بد می شه بدون اون نجوای شیطانه چون صدای خدا همش بهت احساس آرامش می ده که حتما انجام می شه صبر کن نتیجه پشت دره …

      ممنون بابت کامنت زیبات من کامنتت را انتخاب کردم و پروفایلت را انتخاب کردم که بیام همیشه کامنتهات جزو کامنتهای اعضای مورد علاقه کامنت شما را بخونم و روزی که به امید خدا نتیجه ای که می خواهی انجام شد بیام بهت تبریک بگم تا ایمان خودم هم قوی تر بشود

      همیشه موحد، موفق، سلامت و شاد باشی دوست عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        سارا گفته:
        مدت عضویت: 1922 روز

        درود و نور بر مرضیه جانم

        چقدر من خوشبختم که دوستان بهشتی مثله شما دارم موحد و کار درست. کاش میشد از نزدیک تک تک تونو ببینم در آغوش بگیرم

        وقتی جواب کامنتم رو خوندم واقعا حس کردم خواهرم برام نوشته داره تحسینم میکنه و امید بهم میده.

        ممنونم ازت بخاطر روح توحیدی و زیبایی که داری. بخاطر قلب مهربونت

        میدونی بار اولی که من قدم گوش میدادم وقتی استاد تو جلسات اول میگفت ناظر بر افکار خودت باش.

        میگفتم به به چه حرف قشنگی!

        میگفت وقتی حالت بد میشه استرس و ترس داری ناظر باش ببین ریشه ش چیه دقیقا تو مغزت چی داره میگذره. قبلا تو درو دیوار بودم

        درک نمیکردم یعنی چی. ناظر باش.

        ولی الان خداروشکر بیشتر مواقع با پیدا کردن ریشه ش سعی میکنم نجوا رو خفه کنم و دقیقا همه ش از ترس از آینده س که غم میاد استرس میاد

        ولی خدا تو بهترین زمان برامون رقم میزنه آنچه که براش تلاش کردیم توکل کردیم و آرزوشو داریم

        ممنون که برام نوشتی

        دوست دارم

        الهی مسیر زندگیت هموار باشه

        و آسان بشی برای آسانیها

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          مرضیه ایزدی گفته:
          مدت عضویت: 1516 روز

          سلام سارای عزیزم

          خواهر خوبم چقدر خوشحالم که با کامنت من این احساس خوب به تو دست داده عزیزم واقعا احساس من در این سایت این است که همه با هم خواهر و برادر هستیم چون همه با موفقیتهای هم اشک می ریزیم و شاد می شیم انگار اون اتفاق خوب برای خودمون افتاده تو اینقدر بی ریا تمام گفتتگوهای ذهنی ات را نوشتی که واقعا این حس به من دست داد تو عزیز من هستی کسی که می شناسمش و تمام تلاشهایش را دیدم و الان منتظر نیتجه اش هستم ممنون که وقت گذاشتی و پاسخ دادی ممنون از نکته ای که در مورد قدم 1 گفتی باز هم برام یادگیری داشت انگار تو این سایت هر لحظه به قول سعیده جان در حال صلات هستیم و فقط داریم از هم نکته یاد می گیریم ممنون از دعاهای قشنگت منم برات دعا می کنم که همیشه صدای خداوند را بشنوی و هر لحظه هدایت خداوند با تو باشد که آسان بشی برای آسانی ها

          این نکته پیامت را دوباره کپی می کنم چون این جمله ات باید همیشه جلوی رومون باشه

          خدا تو بهترین زمان برامون رقم میزنه آنچه که براش تلاش کردیم توکل کردیم و آرزوشو داریم

          ممنون از تو دوست موحدم

          دوستت دارم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 909 روز

    به نام خدای مهربان و بخشنده ام

    به نام خدای خوب و آسان گیرم که اگر بخواهیم ما روآسان میکند برای آسانیها الهی شکرت سپاسگزارتم

    سلام میکنم با یه دنیا عشق و مهربانی نثار وجود با ارزش استاد سلام استاد زیبایم

    سلام مریم مهربونم متشکرم ای عزیزانم که از موقعی با شما ها آشنا شدم معنی واقعی زندگی با عشق رو فهمیدم سپاس

    امروز یه اتفاقی خوبی برام افتاد گفتم الان بیام با شما دردانه های خداوند به اشتراک بذارم شما عزیزانی که کامنت منو میخونین شاید براتون هدایتی باشد

    چند وقته پیش یکی از اقوام به من گفت شما که خرید خونه با خودته پول نقد باشه دستتون بهتره هم لمس کردن پول حسه خوبی بهتون میده هم نگاه کردنش و هم اینکه پول اضافی که در روز به کارت خوان می زنی برای هر خرید از پولت کسر نمیشه

    دیدم راست میگه ماه پیش امتحان کردم خیلی خوب بود و تازه چون حسم خوب بود خداوند برکت هم داد

    خلاصه امروز هم آماده شدم صبح رفتم بانک که پول از کارت بردارم برای خرید خونه حدود 5 میلیون

    وارد بانک که شدم خیلی شلوغ بود شماره گرفتم 195 بودم بعد به باجه نگاه کردم شماره 165 رو صدا زد اومدم با خودم گفتم برم خودمو جا بزنم ببینم کار منو راه میندازن یا نه

    رفتم جلو به یکی از اون کارمندا گفتم من پول نقد میخوام گفت وایستا نوبت یه فرم برداشت ازش گرفتم و پر کردم و اومدم نشستم رو صندلی و یه دفعه ای یاد حرف استاد افتادم که میگفت اگه نمیخوای کسی خودشو به جای تو جا بزنه تو هم اون کار رو برای کسی دیگه انجام نده بعد

    گفتم طبق قوانین میرم جلو از خدا میخوام برام درست کنه گفتم خدایا باید زود برم مغازه ام تو خودت کاری بکن کارمو راه بندازن چقدر این قوانین شیرینه و عمل کردن بهش شیرین تر و آسونتر

    از جا بلند شدم داشتم قدم میزدم دیدم یه خانمه مسن رفت طرفه باجه یک چند ثانیه نکشید که اون آقا پشت باجه منو صدا زد رفتم جلو همونطور که دارم براتون مینویسم همش شکر میکنم خدا رو شکرت

    رفتم جلو گفت این مادر سواد نداره شما بیا برای این مادر فرمشو پر کن منم کار شما رو راه میندازم

    و به همین سادگی و راحتی کارم انجام شد

    و همش از صبح خدا رو بی نهایت شکر کردم و برای همسرم هم تعریف کردم

    استاد عزیزم بی نهایت ممنونتم که ما رو با این قوانین آشنا کردی بخدا دوستان وقتی با قوانین زندگی میکنی و جلو میری واقعا روغن کاری چرخ زندگیتو متوجه میشی روان شدنشو میفهمی

    درک میکنی خدا داره کارهاتو انجام میده خدا انسانهای خوب رو سر راهت قرار میده همه رو میفهمی

    این همزمانیها یعنی در مسیر درست هستی

    این هم فرکانسیها یعنی در مسیر درست هستی

    لذت ببر و زندگی کن و سوت زنان به خواسته هات

    میرسی راحت و آسون فقط در این مسیر ایمان داشته باش توکل کن صبور باش آرام باش عجله نکن و بعد هدایت‌ها و الهامات و دریافت میکنی

    خدایا برای تمام داشته هایم شکرت

    خدایا برای همه کارهام که برام انجام می‌دهی به قشنگی ممنونتم

    خدایا منو در زمان مناسب و در مکان مناسب ودر شرایط مناسب قرار بده

    خدایا برای امشب هم که دخترم به مناسبت روز مادر برام یه گل خوشگل گرفته بود شکرت سپاسگزارتم

    روزتون مبارک عزیزای دلم زنان موفق و خداشناس و توحیدی یاحق دوستتون دارم

    مریم جان روزت مبارک

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  8. -
    محمد علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1498 روز

    به نام خدای مهربانم .

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته بی نظیر و همه دوستان هم فرکانسیم .

    الهی شکرت یک روز زیبای دیگه بهم فرصت زندگی دادی تا بتوانم در این جهان زیبایت باشم .

    در مورد اینکه ما اگر در ذهن خودمان اتفاقات بد را مرور کنیم اگر هزار بار یک موضوع خاطره بد را مرور کردیم

    یعنی انگار هزار بار اون اتفاق برامون افتاده و برعکسش اگر اتفاقات عالی زیبا را هزاران بار مرور کنیم انگار که

    اتفاقات عالی برامون هزار بار رخ داده در ذهن ما هر چی موضوعی بیشتر تکرار بشه بیشتر تثبیت میشه و ماندگارتر

    میشه پس زرنگ باشیم فقط اتفاقات عالی زیبا را مرور کنیم تا فرکانس غالب ما بشه خوب عالی و اتفاقات عالی بیشتر را

    جذب کنیم ذهن ما در حاللت طبیعی اصلا نمیتونه به اتفاقات زیبا را تکرار کنه فقط روی ضعفها اتفاقات ناگوار حال بد

    کن را در ذهنمون به یادمون میاره حالمون همینجور بدتر میشه یا در فکر آینده و یا در گذشته مارا نگه میداره

    احساسمون هم به مراتب بدتر میشه به همین شکل اتفاقات از اون دست برامون بیشتر میفته کار ذهن اینه

    که هر ورودی که بیشتر در ان تکرار بشه از جنس همون را پرورش میده نورون های عصبی مغز ما یا به

    شکل باور خوب یا بد خودشون را گسترش میدن کارشون اینه یک آدم افسرده همینطور شده انقدر نورون های عصبی

    فرد خودش را به شکل منفی ساخته کل مغز را پر از اتفاقات منفی کرده و طرف را تا افسردگی برده خیلی سخته

    در این حالت بشه درش آورد سخته ولی میشه به سختی اخه چه کاری که بخایم به اون حالت مرگ برسونیم

    خودمون را بعد با زجر و داستان بیایم یکم از اون حالت خودمون را در بیاریم پس نتیجه به قول استاد عزیزم

    اینه که ما کارمون بشه تکرار اتفاقات عالی و بی نظیری که در زندگی هامون بارها فراوان اتفاق افتاده ولی ذهن ما

    نمیاد اونارو لود کنه میخاد به منفی ها بپردازه ولی ما باید بالا بیاریم اتفاقات عالی زندگیمون را نشونه اینه که

    حالمون خوب میشه احساس عالی میشه و اگر همین فرکانس عالی را پیوسته تکرار کنیم بشه عادتمون دیگه فقط

    میشه خوشی و زیبایی و برعکسش که دیگه گفتن نداره مسیر زجر و تقلا………

    خدایا شکرت برای این آگاهی هایی که از طریق دستان زیبایت مثل استاد عزیزم بهم میرسونی

    استادم بی نهایت سپاسگزارم از شما برای چنین آگاهی هایی که باعث میشه زندگی در تمام ابعادش

    زیبا و شادتر در لجظه زندگی کردن باشه دوستون دارم

    تا ردپای دیگر همه شما را به خدای مهربانم میسپرم

    خدانگهدارتون .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    محمد علی محمدیان گفته:
    مدت عضویت: 2936 روز

    سلام

    من محمدیان هستم

    از شاگردان شما

    سال 96 برنامه های شما رو توی زندگیم

    تزریق کردم

    هیچ وقت نتونستم عاشق شما باشم ولی

    مدیون شما هستم شایدم به زعم شما

    مدیون مدار خودم بودم که آگاهی جذب کردم

    از سال 97 شروع کردم به تدریس مباحث توسعه فردی

    و هر چیزی که از شما و چند استاد دیگر اموختم

    یاد دادم به دیگران

    نمیتونم بگم هررر چی دارم از شماست ولی اگر شما نبودید راه سخت میشد

    اگر قانون جذب را یک رشته تحصیلی در نظر بگیریم

    شما مقطع دبستان آن را دارید تدریس میکنید

    و کسانی که خود هیپنوتیزم و پاکسازی چاکرا آموزش میدن ، مقطع لیسانس و دکتری رو آموزش میدن

    و برای اینکه آدم تو مقطع دکتری موفق بشه

    باید دبستان رو خوب بگذرونه

    البته دبستانی بودن سطح مطالب شما به معنای

    غیر مفید بودن آن نیست

    مطالب شما برای من پایه ی قانون جذب را قوی کرد

    حالا چرا من مدیون شما هستم؟

    چرا که سال 94 وارد حوزه علمیه شدم

    و سال 96 که با شما آشنا شدم

    احساس کردم زندگی مزخرفی دارم

    صبح ها توی حوزه علمیه

    به جای کلاس درس ، میرفتم در کتاب خانه

    و فایل های شما رو میدیدم

    هم لذت می‌بردم و هم حسرت میخوردم

    که من این گوشه ی حوزه

    و عباس منش تو باغ زیبای خودش توی آمریکا

    چند نفر از دوستان شما رو میشناختن

    و من رو مسخره می‌کردن که دارم فایل های شما رو گوش میدم

    و میگفتم قراره محصولات میلیونیشو هم بخرم

    و اون موقع واقعا گرون بود محصولات شما

    الان با دلار امروز محصولات شما ارزون حساب میشه

    میگفتن نههههه نخر

    به جاش کتاب بخر بخون چون عباس منش داره کتاب هایی که خونده رو خلاصه میکنه و میشه پکیج میلیونی

    گفتم حرف چرت نزنید

    من حس میکردم تو داری حکمت میگی

    و حکمت در کتاب ها نیست

    در سکوت هاست

    در خلوت هاست

    در تفکر هاست

    اون سال روزی دو ساعت فایل های شما رو میدیدم و

    همین فایل ها باعث شدند که من فرکانسم بره بالا

    و کم کم از حوزه انصراف دادم

    الان زندگی مادیم خیلی بهتر شده و همین که دیگه طلبه نیستم یعنی خوشبختم

    امید وارم خونده باشی نظرم رو استاد

    در ضمن تنها استادی که عین آدم

    قانون جذب درس میده

    شمایی

    بقیه اساتید به اسم قانون جذب

    همش عقاید شخصی خودشون رو که

    نتیجه ی مذهب هست

    به خورد مردم میدن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      فهیمه فقیهی گفته:
      مدت عضویت: 2320 روز

      سلام آقای محمدیان عزیز

      این قسمت کامنتتون توجهم را خیلی جذب کرد که خطاب به استاد فرموده بودین:

      اگر قانون جذب را یک رشته تحصیلی در نظر بگیریم

      شما مقطع دبستان آن را دارید تدریس میکنید و کسانی که خود هیپنوتیزم و پاکسازی چاکرا آموزش میدن ، مقطع لیسانس و دکتری رو آموزش میدن

      اگر هم یه نگاه به پروفایلم داشته باشین میبینین که تمام محصولات استاد را هم خریدم و البته بی صبرانه منتطر محصول جدید(سپاسگزاری) هستم

      من دوست دارم هیپنوتیزم و چاکرا و این قسمت های دکتری قانون جذب را پیش استادان خوب بیاموزم

      به نظر میرسه شما اطلاعات خوبی از این اساتید دارید

      یه خواهشی ازتون داشتم

      لطفا حداقل یکی از این اساتید دوره دکتری مورد نظر را به من و سایر عزیزانی که مثل من علاقمند هستن معرفی کنین که نتایجش متل استاد باشه حالا نصف استادم نتیجه گرفته باشه من قبول می کنم!!!

      نه الان که بیشتر فکر کردم میگم یک دهم استاد هم نتیجه داشته باشن من حتما محصولشون را خواهم خرید

      قبلا از همکاری و مساعدت شما سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    فاطمه کدخدا گفته:
    مدت عضویت: 2109 روز

    سلام به بهترین استادم

    خداروشکر میکنم هر لحظه به خاطر اینکه خداوند منو هدایت کرد به این مسیر قشنگ و پراز اگاهی

    مسیر ارامش و احساس خوب

    مسیر لذت بردن از زندگی و رها شدن در اغوش خدا

    خدا رو شکر، من تو وجودم به افراد هیچ بدبینی نداشتم از همان دوران بچگی ام

    چون پدر و مادرم با کلی دوست و رفیق و اشنای دور و نزدیک در ارتباط بودن

    خونه های بزرگی داشتیم و هر روز هم کلی مهمون داشتیم ،روابط خوبی با اقوام پدری و مادری داشتیم

    دورهمی هایمان همیشه برقرار بود

    جشن های عروسی همه با هم شرکت داشتیم ،چشم هم چشمی نداشتیم ،هر چی میخوردیم و اگه کم و کسری به قول قدیم ها بود کسی یاداوری نمیکرد و قدردان همدیگه بودیم

    با توجه به صحبت و اگاهی های که استادم بیان کردم متوجه این فرکانسم شدم ،هیچ وقت تو مدرسه و دانشگاه ،اردو ها و وگردش ها با ادم های بدی برخورد نداشتم ،اصلا تا دوره نوجوانی نمیدونستم که ادم بد وجود داره

    یکی از یکی بهتر و متین تر تو مسیرم قرار میگرفتن ،چون از ریشه باورم نسبت به این موضوع خوب بود ،هیچ بدبینی نسبت به افراد نداشتم و این فرکانس و باور خوب قطعا شرایط هم فرکانس رو برام فراهم میکرد

    با گوش دادن به این فایل بعد از این همه سال متوجه این قضیه شدم ،که چرا خداروشکر هیچوقت ادم بد به تورم نخورده

    هزاران مثال دارم چه از ازدواج ،چه از مسافرت ها و همسایه ها هیچوقت ادم بد تو مسیر زندگیم قرار نگرفته

    اما یه بدبینی نسبتا بزرگ نسبت به خودم دارم و با خوندن کامنت ها و فکر کردن به این اگاهی ها متوجه این پاشنه اشیلم شدم

    اینکه وقتی توکارم دارم فعالیت میکنم همش این افکار بد به ذهنم میاد ،نکنه خوب نشه ،نکنه الان خراب کنم ،نکنه دیگه مشتری نداشته باشم واین خودش کلی استرس به من وارد میکنه و منو از مسیر خوشبختی دورم میکنه

    میخوام تمرین کنم این باور توحیدی رو بسازم که خدا همیشه با منه و از من بیشتر میخواد که من به خواسته ام برسم (البته اینجا ذهنم فریاد میزنه که چرا باید به خواسته هات برسی )ولی تلاش میکنم و از خداوند هدایت میخواهم که کمکم کنه که هر لحظه احساس کنم خدا با منه

    چقدر این جمله استاد رو دوست دارم تو تمام دوره ها و پایان هر فایلی میگه که از خداوند هر لحظه بخواهیم مارا به راه راست هدایت کنه

    اینکه خداوند نزدیکه و صدای ما را میشنوه ،

    اینکه خداوند وظیفه خودش دونسته که ما رو به هر مسیری که بخواهیم هدایت می کنه

    خداوندا به راه کسانی که به انها نعمت داده ای هدایت کن ،نه گمراهان و نه غضب شدگان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: