تغییر شخصیت، جسارت می خواهد - صفحه 124 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-24.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-11-23 13:10:002022-12-29 00:46:49تغییر شخصیت، جسارت می خواهدشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با توجه به تعهدی که دادم که پس از هر فایل کامنت بزارم باید گفت که عالی هستید واقعا گاهی اوقات ترس هایمان نمی زارن پیشرفت کنیم چون دوست نداریم دست به چالش بزنیم چون دوست نداریم شرایط دیگه ای رو تجربه کنیم دوست داریم تو همون وضعیت امنی که هستیم باشیم با این سخنرانی شما یادکلام امام علی ( ع) افتادم که فرمود از چیزی که میترسی خودتو داخلش بنداز چه بسا ترس از چیزی بدتر از خود آن باشد (إِذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِیهِ، فَإِنَّ شِدَّهَ تَوَقِّیهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنْهُ) واقعا هم همین طور است گاهی اوقات از چیزی می ترسیم که چه بسا اگر خودمان را در آن شرایط قرار دهیم با تجربه تر شویم چه بسا موفق تر شویم و…. واقعا با این سخنرانی بهتر کلام امام را درک کرد م متشکرم از شما استاد .
با سلام به استاد عزیز و دوستان
از خدای مهربونم میخوام که نشانه های بیشتری برای تصمیمی که گرفتم و میخوام زندگیم رو تغییر بدم بهم نشون بده و جرات ام را بیشتر کنه.و با آموزش های استاد بتونم زندگی بهتری بسازم
خدایا خودت کمکم کن
سلام خدمت استاد عزیز و فوق العاده و خانم شایسته مهربان و همه ى همراهان عزیز سایت من این فایل رو دیدم و خیلى از اطلاعات مفیدش لذت بردم و واقعاً قبول دارم و خیلى خیلى موافقم که تغییر شخصیت واقعاً شهامت و جسارت میخواد واقعاً تغییر در زندگى جرات میخواد من خودم الان نه ساله که دارم به زندگى مشترکى ادامه میدم که هیچ اعتقادى به درست بودن این رابطه ندارم ولى واقعاً تو این مدت نه سال هیچوقت جرات نداشتم که از بند این رابطه ى غلط خودم رو آزاد کنم و الان هم با یک دختر کوچولو و معصوم یکساله در این باتلاق گیر افتادم الان هم این ردپا رو از خودم در این روزشمار بجا میگذارم و واقعاً آرزو میکنم بتونم انقدر از آگاهى هاى استاد عباسمنش عالى استفاده کنم و انقدر تغییر کنم که بعداز إتمام این روزشمار و وقتیکه برمیگردم و این ردپاها رو میبینم واقعاً از تغییرات مثبت در شخصیت و زندگیم مبهوت باشم و شکرگزار خداى مهربان و سپاسگزار استاد عزیز
به امید اونروز💙💙💙
به نام مهربان خداوند با سخاوتم که جهان هستی رو با قوانین ثابتش آفرید تامن خالق تمام تجربیات زندگیم باشم
سلام به استادعزیز ودوستان هم فرکانسی یم درسرزمین توحیدی عباسمنش
ردپای روزپنجم 💚👣ازدور دوم روزشمار تحول 🤩🤩🤩
✅درس امروز تغییر کردنِ✅
که البته به فرموده ی استاد تغییر کردن همیشه اتفاق میوفته چون روندکلی جهان هستی برگسترش وتغییرهست
اما اگرمن این نشانه هارو نبینم و به این صدا ها وهدایت ها توجه نکنم ،
جهان با درگوشی زدن منو متوجه خواهدکردپس مطلوب تراینکه باهاش هماهنگ باشم وتغییر رو بپذیرم وبه نشانه هاتوجه کنم ودربهترین زمان تغییر رو درخودم، درکسب وکارم، درروابطم ،و درنوع نگرشم و…
ایجاد کنم تابهترین ومطلوب ترین نتیجه هارو بگیرم
خداروشکر که جهانم پرازنشانس برای ایجاد تغییر ،خداروشکر که جهانم برپاییه ی گسترش وفراوانی بناشده
خداروشکر که دارم یاد میگیرم نشانه هارو جدی بگیرم وبه موقع وقبل از درگوشی زدن جهان دست به تغییر بزنم
خداروشکر که اعتمادبنفس تغییر کردن رو درخودم دارم تقویت میکنم
خداروشکر که با آگاهی هایی که استاددادن شجاع شدم ومیتونم تصمیم های مهم رو زودتربگیرم
خداروشکر که دراین مسیرتوحیدی ،بااستادعباسمنش بزرگ ،هستم وهرروز میتونم درس بیاموزم وعمل کنم و به اندازه ای که عمل میکنم ،شاهدتغییر باشم💪💪💪👍
استادمیفرمایند که ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است ،آگاهی که تغییر ایجاد نکند دانش مفت است باید عمل کرد وتغییر ایجادکرد
من در دوراول که این آگاهی هارو شنیدم یک رابطه ی ناکارآمد رو در روابطم تشخیص دادم درحالی که فکرمیکردم جز مهمترین رابطه هام هست ،
برای همین شجاعت تغییر دادنش رو نداشتم اما باشنیدن این فایل ،بیشتر آنالیزش کردم وشجاعانه بالاخره کنارش گذاشتم وحالا که دور دومم هست رها وآسوده باتمرکز بیشتر درحال ساخت نسخه ای بهتراز، خودم ،هستم 🥰💪👍🏻
من تونستم شماهم میتونید💚💚👍👍👍
فقط باید مداومت داشت و هرروز ورودی هارو کنترل کرد
که روش من برای کنترل ورودی هام شنیدن آگاهی های این سایت هست وتکرارش و اجرا کردنش
به امید روزهای باشکوه تر وگرفتن نتیجهای باکیفیت تر👍🏻👍🏻👍🏻👍🏻👍🏻👍🏻
به نام الله یکتا
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی جان مظهر صلح درون
خدایا سپاسگزارم ک متعهدانه روز پنجم سفرنامه ام رو می نویسم…
بله واقعا تغییر سخت هستش..اما اگر در مسیرش قرار بگیری خیلی برات جذاب خواهد بود…
امروز به اشتباه خواهرم سوییچ ماشینم رو با خودش برده بود و من وقتی اینو فهمیدم که یه ربع زمان برای رسیدن به محل کارم داشتم…
فرزانه ی قبل کنترلش رو از دست میداد …عصبی و مضطرب می شد و کلی به خواهرش بد وبیراه می گفت و تصمیم می گرفت که دیگه هیچ وقت ماشین بهش نده…اما من امروز فقط چند دقیقه ناراحت شدن و فرکانسمو خوب کردم و ماشین گرفتم و رفتم سر کار و اصلا هم از خواهرم ناراحت نشدم تازه بهش دلداری دادم ک خودشو ناراحت نکنه…
این همه کنترل و تغییر نسبت به قبل عالیه..
این روزها مطمئنم تمرینات من و باورهای من در مسیر صلح درون و حس خوب هستش و واقعا برام همه چیز زیباتر شده و به هر تضاد به عنوان چالش برای بهتر شدن نگاه می کنم و به خودم میگم فرزانه اگر این قانون و تغییر باورها بر روی صلح درونت تاثیر گذاشته پس روی هر موضوع دیگه ای و در مورد خواسته های دیگه هم تاثیر داره…
فقط از خداوند بزرگ می خوام کمکم بکنه..هدایتم بکنه ک هر جایی تو زندگیم مخصوصا در مورد شغل و درآمدم هر کجا ک نیاز هست برای تغییر هدایت بشم و در موقع تغییر با ایمان کامل دست به عمل بزنم..
خدایا کمکم کن که باورهای غلط زندگیم رو هر روز پیدا کنم و در جهت تغییرشون گام بردارم..
خدایا بابت تمام نشانه ها سپاسگزارم..من به این قانون و تو ایمان دارم…کمکم کن در همه ی ابعاد زندگیم به کارش بگیرم
به نام رب تنها فرمانروای جهان
سلام به استاد عزیزم
سلام به مریم بانو مظهر صلح با خود❤️
و سلام به همه دوستان هم فرکانسی عزیز
خدارو سپاسگزارم که یکبار دیگ بهم فرصت داد تا بتونم بیام و روز پنجم از سفرناممو بنویسم.الهی صد هزار مرتبه شکر.قبلنا من دو سه بار اقدام به انجام دوره ۲۸روزه شکرگزاری کردم ولی هر بار نصفه موند و نشد تا آخر پیش برم.خدا میخواست منو به این راه هدایت تا هم تکاملم بهتر طی بشه هم در زمان درست اتفاق بیوفته.خدایا شکرت.
اما بحث شیرین تغییر…
وقتی ۱۵سالم بود با قانون جذب آشنا شدم.در حد خیلی خیلی پیش پا افتاده یه
چیزایی میدونستم و سعی می کردم عمل کنم و تا حدی جذب خوبی داشتم.تو عالم بچگی بزرگترین خواستم ازدواج با آدم مناسب و مطابق چارچوب های ذهنیم بود.که بعد ها کاملا منطقی دقیقا با همون مشخصات و حتی همون اسمی که گفته بودم فرد مناسب من پیدا شد و ما ازدواج کردیم.خب چون بزرگترین هدفم این بود و بهش رسیدم دیگ هدفی نداشتم که درونمو پر از اشتیاق کنه و به یکباره انگار تمام دنیا رو سرم آوار شد.چون دیگ نمیخواستم تغییر کنم.نمیخواستم پیشرفت کنم انگار بی هدفترین آدم شده بودم.اونجا بود که کم کم جهان چوب و چماقشو زد بهم اما خب…من متوجه نبودم.اوضاع بدتر و بدتر شد تا جایی که فهمیدم مشکل از منه نه از بقیه!چون من بقیه رو مخصوصا همسرمو مقصر مشکلاتم میدونستم.اما دیگ کارد به استخوانم رسید دیگ واقعا داشتم له میشدم.همونجا بود که تصمیم گرفتم دیگ آدم قبلی نباشم.از جزئی ترین چیز ها شروع کردم به تغییر.اینم بگم که ذهنم کلی مقاومت کرد کلی سنگ اندازی کرد.اما چون من خیلی رنج کشیده بودم یجورایی با یادآوری اون روزای بد اهرمی برای پیشرفت و رشد برای خودم درست کردم که واقعا عالی جواب داد.خداروشکر از زمانی که تصمیم به تغییر گرفتم تا حالا دیگ نزاشتم جهان منو چک و لگدی کنه😁خودم متوجه شدم و تغییر لازمو ایجاد کردم خداروشکر خدا هم خیلی کمکم کرد تو این مسیر و فایلای استاد عزیزم.
تنها چیزی که تازگیا حس میکنم باید تغییر بدم اینکه حس میکنم پنیرم داره تموم میشه باید روش پولسازیمو تغییر بدم و در کنارش یه حرفه ای یاد بگیرم که در آینده به دردم بخوره چون حس میکنم شرایط خیلی داره ایده آل میشه برام و استاد میگن «من از شرایط ایده آل بدم میاد»ما دائم باید در حال بهبود دائمی خودمون باشیم باید دائم روی خودمون کار کنیم و فک نکنیم دیگ تموم شد نه!!این کار کردن باید تا آخر عمر ادامه پیدا کنه.انشالا خدا هدایتم میکنه و راهشو بهم میگه.
براتون بهترینا رو اآرزو میکنم.
در پناه الله مهربان باشید.
سلام به همگی
خدایا شکرت که روز پنجم سفرنامه رو هم متعهدانه دارم طی میکنم
اینکه من توجه زمینه های باید تغییر کنم ! یه جورایی خیلی وقته که می دونم تو زمینه روابط عاطفی ومالی مسئله دارم
خیلی وقته میدونم
ولی چیه که نمیزاره دست به عمل بزنم
ترس
دلهره
من هیچ وقت آدم ترسویی نبودم و همش عاشق تغییر بودم و به پیشواز تغییر میرفتم
پس چرا یه مدته تومسائل مالی و عاطفی دارم درجا میزنم و با اینکه می دونم باید تغییر کنم نمیکنم ؟؟
امروز تو کامنت یکی از بچه ها خوندم که میگفت من دلهره و اضطراب شروع کار دارم
بعد که فکر کردم دیدم منم همین طوری
منم تا هر کاری پیش میاد دلهره میاد سراغم اجازه تغییر و ازم میگیره
ولی فهمیدم منی که با همین آموزه های استادم تونستم افسردگیمو درمان کنم
اینم می تونم
امروز فهمیدم یه باور اشتباه دارم واسه حرکت نکردن
با وجود اینکه عاشق تغییر ورشدم
باور اینکه رشد دردناکه
هر کاری تومسیرم کنم سخته
این باعثمیشه توشروع ذهنم بهم اجازه حرکت نده
الان میدونم کهباید با باور عکسش و اهرم رنج و لذت رشد و تغییر و واسه خودم لذت بخش و آسون کنم
خدایا کمک کنم به من و همه همسفرانم
تا این جاده زندگیمونو به آسانی و با لذت وتو همون جاده سراشیبی سوت زنان با دوچرخه بریم
بنام خداوند مهربان
سلام خدمت استاد عزیز و همراهان خوب همیشگی م
از امروزم بگویم یه تفریح عالی یه حس خوب با خانواده در دل طبیعت بی نظیر خداوند با باریدن باران رحمتش کامل شد خدایا شکرت
شب قبل رابطه م با برادر بهم ریخت هم دوستش دارم هم سربلندیشو میخوام ولی نتونستم جلوی این شرایط رو الان بگیرم فقط سعی کردم حس م رو خوب نگه دارم ولی خیلی برام سخت بود کنترل ذهنم تا در زمان عالی دوباره ارتباط بگیرم .
نکته بعدی هم شرایط کاری م و بدهی م به شرکت بود که حسابی درگیرم کرد وبه لطف خدا رهایش کردم هر اتفاقی بیفته خیره
اما برداشت من از فایل پنجم سفرنامه م:
سوال:چه جنبه هایی از زندگیم نیاز به تغییر دارد؟چگونه میخواهم چه تغییری ر باورهای م ایجاد کنم؟چه ایده ای دارم و قدم اول چیست؟
الان مهمترین جنبه زندگیم که باید تغییر کند موضوع شغل الانم هست که کارفرمایان تمایلی به رشد بیشتر ندارد و حاظر نیست وارد ایده ها جدید شود رونقی ایجاد کند وبه تعهدات خود پایبند نیست و رشد بیشتری در آن با این زمان نمیبینم وبه پیشنهاد من هم فعلا جواب نداده در کل حقوقش کم واقعا به سختی میتوانم اجاره منزل .قسط ها .بدهی ها.وزندگیم را بدهد و مجبور شده ام تا دریافت جواب یه جای دیگه هم کار کنم و این باعث شده که نتوانم با آرامش رفتار کنم.
الان سعی میکنم به ندای درونم گوش کنم و بگذارم جواب آنها چه میشود ولی واقعا نمیترسم که دنبال شغل جدید بروم فقط نمیخواهم عجولانه رفتار کنم
باورهای پوسیده امروز من:
اینکه من بروم تمام زحمات به باد میرودو اونها لذتش میبرن بازار کاری که بوجود آورده ام از دستم میرود؛تا شغل بعدی نمیتوانم هزینه هایم را بدهم؛ کار جدید تلاش جدید واقعا دیگه جای این هم جابجایی شغلی را ندارم حداقل تا عید ۱۴۰۱ صبر کنم بعد بروم .
ایده ام هم این است عزت نفس من اولویت دارد اگر به افزایش حقوقم توجه کردن چه بهتر اگرنه همزمان تا شغل بهتری پیدا میکنم صبور باشم ایمان را حفظ کنم خدا هست وبرای من نیز هست وکار میکند راضی م به رضای او میدانم من رابه مسیرهای بهتر هدایت میکند
خدایا تو همشه هوایم داری ازت سپاسگزارم. و ازش میخوام نشانه و شرایط عالی با روشنی بمن برساند.
به نام خالق جهان هستی
سلام به شما استاد عزیز و خانم شایسته مهربان
خدا رو سپاسگزارم به خاطر هدایتی که امروز در سفرنامه روز 5 ام در مسیرم قرار داد.
مدتیه میخوام تغییری تو مسیر شغلیم ایجاد کنم. با حرف استاد واقعا فکر کردم اگر همین مسیر رو برم 10 سال آینده چه چیزهایی بهم اضافه شده. آیا رضایت خاطر دارم یا ممکنه حسرت بخورم.
قطعا جوابش برام واضحه چون بارها بهش فکر کردم و فقط و فقط ایده پروری.
تصمیم گرفتم از امروز هر روزی یک تغییری هر چند کوچیک تو مسیر شغلی و مالیم ایجاد کنم و تو یک نقطه نایستم.
خدارو سپاس از اینکه میدونم با گرفتن این تصمیم من رو هر بیشتر هدایت خواهد کرد
سلام
نکته ها و تمرین روز پنجم
من با همین روندی که دارم پیش میرم اگه ادامه بدم ده سال دیگه کجام جایی هست که دوستش دارم؟
اگه من همین جوری به این استرس داشتن و با استرس کارها رو انجام دادن ادامه بدم ده سال بعد دچار هزاران بیماری میشم و از الان که اوج جوانیم هست نمی تونم لذت ببرم.
پس از امروز تمرین می کنم که با آرامش کارهام رو انجام بدم.
اگه همین جوری به رفتار بدم با همسرم ادامه بدم ده سال بعد هیچ اثری از رابطه عاشقانه من نمی مونه
اگه به اهمیت ندادن به بدنم ادامه بدم مریضی های مختلف میاد سراغم
چرا نمی خوام تغییر کنم؟
به نظرم چون علت اصلیش تنبلی هست و تنبلی هم از این نشات می گیره که من نمی شینم فکر کنم و ببینم آینده این رفتارم رو این که اگه به این روش ادامه بدم ده سال بعد چه اتفاقی می افته.
سه سال پیش که با استاد آشنا شدم قرار بود به خیلی جاها برسم قرار بود اتفاقات عالی واسم بیفته. واقعیتش اینه که اتفاقات خوب واسم زیاد افتاده ولی باید خیلی بیشتر از این می افتاد به نظرم علتش اینه که باید آهسته ولی پیوسته یک سری تغییرات رو تو باورها و عادت هام ایجاد می کردم.
خیلی زود زمان می گذره باید بجنبم
چرا این وضعیت با وجود این که منو خیلی آزار میده نمی خوام کاری انجام بدم؟
در بخش نظرات همین فایل، از خودت بپرس که چه جنبههایی از زندگیات الان نیاز به تغییر دارد و بنویس که چگونه و با ایجاد چه تغییری در باورها و نگرشات میتوانی زندگی بهتری برای خود بسازی و الان چه ایدهای برای برداشتن اولین قدم داری!
1-رفتار با همسرم باید بیشتر به همسرم توجه کنم و بهش عشق و احترام بدم. بهش اجازه بدم که خودش انتخاب کنه و اگه راهنمایی خواست ازم راهنماییش کنم و بذارم خودش تجربه کنه. بره جلو و اعتماد به نفسش بره بالا. فقط روی خودم تمرکز کنم و خودم رو تغییر بدم.
بحث نکنم به هیچ عنوان مخصوصا پیش دخترم . دعوا ممنوع . داد زدن ممنوع
2- اضطرابم. از همین امروز فقط به اندازه همین امروز تمام تلاشم رو می کنم که با آرامش کارهام و انجام بدم عجله ممنوع
3- نان استاپ انجام دادن کارهام به جای لذت بردن از کاری که انجام میدهم. با آرامش و با لذت گلها رو درست کنم
4- بیشتر به خودم برسم. ویتامین هام رو سر ساعت بخورم.
5- با آرامش غذا بخورم و قبل از سیر شدنم دست از غذا خوردن بردارم.
6- تمرین توجه به داشته ها به جای تمرکز بر نداشته ها و ناراحت شدن و مقصر دانستن دیگران و شکرگزاری رو جزئی از شخصیتم بکنم. این که همیشه شاکر باشم.
تمرین
هر روز به دنبال تغییر باشم
امروز چیکار کنم که بهتر از دیروز باشم؟
حواسم به نشونه ها باشه که خدا می خواد باهام حرف بزنه