تغییر شخصیت، جسارت می خواهد - صفحه 22 (به ترتیب امتیاز)

1732 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    کیمیا آدمپور گفته:
    مدت عضویت: 184 روز

    با درودی پر از عشق به هم مداری های پر از عشق و سلامتی و شادی و ثروت ام

    این فایل موجب شد خیلی از چیزهای رو ببینم که اطرافیانم می گفتن و من توجه نمی کردم من در یک شغل هنری هستم و فک می کردم به واسطه این شغل و این حرف عامه پسند که از هنر پول در نمیاد رو بخوام عوض کنم و باور نکنم و یک ایده زمانی که داشتم با خدا صحبت می کردم و دومین ایده برای بار دومی که این فایل رو گوش می کردم به ذهن و قلبم رسید و با ایمان به خدا عملی میشه این ایده و روزی رو میبینم که اولین پایه محکم این دو ایده رو کجا بنا کردم و بسیار مسرورم بابت این کارم و خدا را شاکرم و اون روز شکر می کنم که در این مسیر قرار گرفتم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2617 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام و درود و احترام

    روز پنجم/ تغییر شخصیت، جسارت می خواهد

    میخواستم فلاش بک بزنم به گذشتم و باز هم به خودم احساس گناه بدم بابت حرکت هایی که قبلا انجام دادم و اشتباهات و خطاهایی که داشتم ،، ولی الان که این فایل رو گوش دادم متوجه شدم که اتفاقا خیلی هم خوب شد که اون کار ها رو انجام دادم اون موقع ,,چون اونا باعث شدن من به شخصیت در ب و داغونم پی ببرم و اون مشکلاتی که باهاشون اون موقع مواجه شدم داشتن من رو رشد میدادن و اتفاقا از وقتی برگشتم شهرستان توی دام افتادم و درگیر این محیط شدم و افکار جامعه ی اینجا روم اثر گذاشتن !!

    باز خوبه من یه حرکت هایی توی زندگیم زدم که از نظر خودم برام جای افتخار داره،، مثلا توی بحث ورزش که قبلا راجبش صحبت کردم به خودم افتخار میکنم بابت موفقیت هایی که کسب کردم …

    ولی ازونجایی که خیلی توی مغزم کردن ورزش نون و اب نمیشه این باوره کارو برام سخت کرده …

    ما خودمون مرغداری داریم که ارثیه ی پدری هستش و من اون جا رو سال هاست رها کردم ،، چون نه علاقه ای بهش دارم و نه چیز جدیدی برای یاد گرفتن اونجا وجود داره ،، که داستانش قبلا گفتم که مهاجرت کرده بودم به تهران ولی خب برگشتم عقب !! حالا اینو دیگه راجبش صحبت نکنم..

    و چقدر من از طرف فک و فامیل ها مسخره شدم که این اوسکول شده مرغداریشون رو ول کرده رفته سراغ ورزش !!! ولی من الان توی ورزش این همه موفقیت کسب کردم و اونا کجان ؟؟!! من کلی تجربه از بحث ورزش دارم ،، از کار کردن با معتادان،، از کار کردن با سالمندان،، از کار کردن توی باشگاه ،، از داوری مسابقات … کلی با ادم های مختلف اشنا شدم ،،

    کلی تجربه از تغییر شغل های مختلف دارم و ازون ها گذر کردم یه جورایی ..

    کلی تجربه از کار کردن با اسنپ دارم که دیدم اسنپ خیلی برام بچه بازی شده و از توی گوشیم پاکش کردم و خیلی بهش عادت کرده بودم ،، مثلا هر بار میخواستم از شهرم خارج بشم و برم یه شهر دیگه یا یه استان دیگه ،، اول اسنپ رو میزدم ببینم مسافر هست یا نه ،، بعد اگه مسافر گیرم نمیومد من سفرم رو کنسل میکردم و این خودش به اعتماد به نفس من ضربه میزنه که مثلا من اون موقع دوست داشتم برم یه سفر بین شهری یا بین استانی و چون مسافر برام نبود اون سفر رو کنسل میکردم و اون تجربه رو از خودم دریغ میکردم.. از اون ور اگر مسافر هم گیزم میومد همش توی ماشین نگران این بودم نکنه خوابم ببره و خب وقتی مسافر داشته باشی همش نگرانی داره چون دیگه عملا اون وقت نمیشه ماشینت رو بزنی کنار جاده و استراحت کنی و بخوابی !!!

    خلاصه این رو از توی گوشیم حذفش کردم و داره کم کم ذهنم از فضای مسافر کشی خارج میشه.. خوب بودا چیزای زیادی از اسنپ و برخورد با ادم ها یاد گرفتم ولی دیگه خیلی بچه بازی شده بود برام ..

    الان به خودم میگم این چه وضعشه ،، مثلا من همینجوری برای خودم سوار ماشینم بشم و برم سفر کوتاه مدت و مثلا بر ترسم غلبه کنم و خب چی میشه من مسافر نداشته باشم .. اصلا چه اشکالی داره مگه،، بدون مسافر این ور و اون ور برم ؟؟!!

    بس که این باور کمبود رو توی مغزم کردن ،، که خرج نکن ،، پول نیست،، کار سخته ووو ورزش نون و اب نمیشه ،، بچسب به مرغداریتون ،،

    یعنی خیلی از ترس هایی که من دارم توی بحث باور کمبود پول و بحث احساس لیاقت هستش ،، بعد بعضی وقت ها به خودم میگم پسرررر نکنه همه ی ترس هام بی پایه و اساسن و توهمن و فقط به خاطر ورودی های منفی ذهنم ،، شکل گرفتن !!!

    مثلا خیلی از ترس هایی که در زمینه ی کار نیست و پول نیست و درامد نیست و زندگی سخته در من ایجاد شده و مانع حرکت کردن من شده ،، همش انگار توهمه و ساخته ذهن اطرافیانیه که باهاشون معاشزت داشتم و اونا هم این ترس ها رو مثل میخ طویله کردن توی مغز من !!!

    ولی اون ادم هایی که این حرف ها رو به من زدن الان کجان ؟؟!! همون کار قبلی رو توی همون جای قبلی،، دارن با مشقت انجام میدن !!!

    من الان مهارتم در بحث ورزش رو هر جا دلم بخواد میتونم با خودم جابه جاش کنم … مثلا یه مدت کرمانشاه کار کردم و چقدر تجربه ها داشتم.. بزای فاز مسابقات دعوتم میکنن بزای داوری به شهرهای دیگه و من عاشق اینم که هم سفر کنم و هم کار مورد علاقم رو انجام بدم ..

    هنوز خیلی ترس ها دارم که باید برشون غلبه کنم.. مثلا از تهران رفتم ترس دارم که باید همینجوری برم سوار ماشینم شم و راه بیوفتم برم توی دلش و نگرانیم ها رو راجب پول کنار بذارم و به خودم این اجازه رو بدم تا وجودم تجربیات جدید رو به دست بیاره ،، گفتم قبلا چون از اسنپ استفاده میکردم ،، همش منتظر میموندم شاید مسافر گیرم بیاد و اگر مسافر نبود من اون تجربه رو از خودم دریغ میکردم !!

    بعدش خدا رو شکر خود اسنپ نمیدونم به چه دلیلی سفرهای بین استانی رو برام غیر فعال کردش ،، چون امتیازم هم بالا بود.. و من هم گفتم این یه نشونش بزای من که دیگه اقاااا این داستان اسنپ رو بیخیال شو و بعدش توی اپلیکشن پیام زدم گفتم من میخوام قطع همکاری کنم و دیگه باهاتون کار نمیکنم !! وبعدش اسنپ رو از توی گوشیم حذف کردم و گفتمممممم اخیششششش راحت شدم !!! چون خیلی بهش چسبیده بودم ،، چون هیچ جا نمیرفتم و لذت سفر رو از خودم دریغ میکردم چون میگفتم واسا شاید مسافر گیرم بیاد !!!

    الان دیگه راحتم و این برای من یه تغییر به حساب میاد ..

    (( نکته : نمیخوام خدایی ناکرده بگم اسنپ بده و تبلیغات منفی انجام بدم ،، چون بالاخره یه مدت زیادی باهاش کار کرده بودم،، میخوام بگم من متوجه شدم که دیگه من نباید اینجا کار کنم ))

    خلاصه اقا گذشته و خطا ها واشتباهاتی که در گذشته انجام دادم رو باید بیخیال شم و فراموش کنم وبه خودم بگم فدای سرم ،، باید به خودم بگم اتفاقا خیلی هم خوب شد چون چیزای جدید یاد گرفتم ،، و به خودم بگم هیچ وقت دیر نیست و من از همین الان میتونم تغییرات رو شروع کنم ..

    و اهرم و رنج و لذت رو چند روزه تنظیم کردم و دارم یوگا و زبان تمرین میکنم و البته با رعایت قانون تکامل ،، و یه کانال یوتیوب هم دارم که دارم روش کار میکنم که البته در موزد ورزش نیست که قبلا راجبش حرف زدم و خیلی این ایده م رو دوسش دارم ..

    خب حالا من اگر ده سال یا بیست سال همینجوری قدم به قدم و اهسته اهسته پیش بزم و یوگا تمرین کنم و زبان انگلیسی کار کنم و روی کانال یوتیوبم کار کنم ،، وااااوووو من چقدر میتونم بدون عجله کردن پیشرقت کنم !!!

    فقط میمونه ترسم از تهران رفتن که اونم باید تکاملی انجامش بدم و برش غلبه کنم اروم اروم ..

    به نظرم به نسبت یه سری از ادم های اطرافم تغییرات خوبی رو در خودم ایجاد کردم و خب هنوزم خیلی باید روی خودم کار کنم …

    خب اینم از رد پای کن از گام پنجم،، خدایا کمکم کن گام ها رو تا انتها بردارم.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    مریم رشیدی گفته:
    مدت عضویت: 529 روز

    به نام خدای مهربان

    صدویکمین تعهد

    خیلی افراد هستن به خاطر ترسهاشون به خاطر نگرانی هاشون به خاطر این که نمیدونن اینده چی میشه بخاطر بی ایمانی شون دست به حرکت نمیزنن و تغییر نمیکنن

    افراد زیادی هستن که استعداد و توانایی زیادی دارن اما شهامت حرکت ندارن شهامت استفاده از استعداد و توانمندیهاشونو برای رسیدن به موفقیت و پیشرفت بیشتر ندارن

    به این فکر کن چرا نمیخوای تغییر کنی مریم ؟

    چرا این وضعیت الانت داره تو رو ازار میده ولی نمیخوای تغییر کنی؟ ولی هنوز نمیخوای حرکت کنی تغییر کنی؟

    سعی کنیم ده سال ایندمونو ببینیم سعی کنیم روندی که داریم طی میکنیم ببینیم ده سال بعد کجاییم ؟اوضاع چقدر بدتر میشه؟ اگه ما عوض نکنیم خودمونو اگه اوضاع الان داره کمی به ما فشار میاره ده سال بعد خیلی خیلی بیشتر فشار میاره وله میشیم باید بتونیم فشار ده سال بعد رو الان حس کنیم بتونیم روزای سخت و پر از فشار و الان حس کنیم که این فشارو سختی و عذاب که میخواد ده سال دیگه برای ما به وجود بیاد رو الان حسش کنیم که به ما انگیزه و انرژی بده برای حرکت کردن برای تغییر کردن

    یکی از بهترین شیوه هایی که کمک میکنه تغییر کنیم که اینده رو ببینیم که داریم باهمین روند پیش میریم و ببینیم که چقدر شرایط داغون میشه چقدر از اینی که هست اوضاع بدتر میشه

    الان در هر شرایطی که هستیم اگر شرایط داره خراب میشه نشونه هارو ببینیم و الان ی فکری به حال خودمون شرایط و وضعیتمون بکنیم الان باید در افکارمون باورهامون حرکت هامون تغییر ایجاد کنیم نه وقتی که اوضاع خیلی خراب شد

    در تمام لحظه های زندگیمون در تمام موضوعات مختلف زندگیمون باید همیشه امادگی تغییر رو داشته باشیم باید امادگی تغییر در تمام ابعاد زندگیمونو داشته باشیم قبل از اینکه اوضاع اینقدر سخت بشه که ناتوان بشیم که بیچاره بشیم که چاره ای نداشته باشیم راهی نداشته باشیم و مجبور بشیم که ادامه بدیم هرچند که در ناتوانی مطلق هم انسان اگر بخواهد و ایمان داشته باشد و خدارا باور داشته باشد میتواند تغییرات را شروع کند و نتایج بزرگ بگیرد اما چرا بزاریم اوضاع اینقدر بد بشه؟چرا؟

    ما باید حواسمون باشه جهان داره تغییر میکنه همواره وماهم باید با همون نسبت با جهان تغییر کنیم هرروز دنبال تغییر باشیم و هرروز به خودمون بگیم چیکار کنیم که بهتر از دیروز باشیم تو چه قسمتی از زندگیمون باید تغییر ایجاد کنیم که اوضاع بدتر نشه و اوضاع خیلی عالی تر بشه

    نشانه هارو ببینیم خداوند وجهان هستی از طزیق نشانه همواره با ما صحبت میکنن ما باید هر لحظه به خودمون و افکار و رفتارو ذهنمون اگاه باشیم تا حواسموپ جمع باشه بتونیم نشانه هارو ببینیم

    خدایا ایمانمو به خودت قوی کن و منو به مسیر درست هدایت کن امین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    محمد بهمنی گفته:
    مدت عضویت: 617 روز

    سلام خدمت همگی،

    خدارو سپاسگزارم که این شهامت رو در وجودم گذاشته که بتونم هرچند وقت یک بار ریسک کنم و شرایطم رو تغییر بدم، شاید کمی دیر ب دیر بوده اونم بخاطر اینکه با اموزه های استاد اشنا نبودم اما از بچگی سن 9سالگی رو پای خودم بودم و کارگری کردم بعدتا 18 سالگی یک استاد بنای خوب شدم اما گفتم این شغل بدرد من نمیخوره و18 سالگی وارد نیروی انتظامی شدم و قرارداد5 ساله داشتم اما دیدم ک من بدرد این کار نمیخورم و تصمیم گرفتم خودم رو رسمی و قراداد 30 ساله نبندم و بزنم بیرون از اون کار که خیلی ها از جمله خانوادم مخالفت شدید کردن ک نیا بیرون بدبخت میشی، کار دولتی داری حقوق ثابت داری خیالت راحته و… اما من زدم بیرون بعد اون وارد کار حراست شدمک شرایطش خیلی برام عالی تر از نظام بود. حقوق بیشتر. کار نزدیک خونه تایم کاری12 ساعت کار 24ساعت استراحت اما گفتم این کارم برای من خوب نیست و پیشرفتی توش نیست و دقیقا ب قول استاد بفکر اینده شغلیم افتادم و بازم تصمیم ب تغییر شغلی گرفتم ک توش ب راحتی رسیده بودم و از خوزستان ب رفسنجان ینی18 ساعت اونورتر مهاجرت کردم و ب کار جدیدی مشغول شدم ک بازم همه گفتن مگه دیوانه ای کار خوب، حقوق خوب، تایم کاری خوب، در خونت رو ول کردی رفتی اون سر ایران ولی من بازم ب چیزی ک باور داشتم عمل کردم، هنوز ب نتیجه مالی بزرگی دست پیدا نکردم ولی یکسری درها ب روم باز شده فرصتهای خوبی هستن و دارم با ایمان ب خدای خودم پیش میرم و مطمئنم جواب این ریسک ها و مهاجرت ها و شجاعت عمل کردن رو میگیرم و باید باور فراوانی کار رو در خودم تقویت کنم. اینکه هر روز فرصت ها دارن بیشتر میشن. باید این باور رو بسازم ک کسب و کار خودم رو از صفر استارت بزنم و نیازی به سرمایه انچنانی نیست و اگر میخوام ک زندگیم بهتر بشه د مستقل بشم و کسب و کار خودمو شروع کنم. و از خدای خودم ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    زهراهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 471 روز

    به نام خدای مهربان که هرلحظه مراهدایت وحمایت میکند ..

    سلام به استادعزیزم ومریم نازنینم ..

    من جزو کدوم دسته هستم که تغییرمیکنم ؟؟جزو اونایی که تااوضاع خراب بشه تغییرمیکننم یا جزو اونایی که اصلا تغییرنمیکنم ؟

    خیلی ازتغییرات رفتاری وشخصیتیم ازچک ولگدهای جهان بوده که من وآروم ترکرده واعراض وبه من یادداده ،وبعدازخراب شدن اوضاع من تغییرکردم اماخداروشکرکه تغییرکردم …

    ولی حالاطبق همین برنامه دارم کارهایی وشروع میکنم که الهاماتم بهم میگه ولی خدامیدونه که چقدر ذهنم مقاومت میکنه ،بعض وقت ها واقعا اذیت میشم ولی ته دلم یه ندایی میگه امیدداشته باش ‘به خداتوکل کن ‘استمرار؛ شهامت ؛جسارت داشته باش خداوندبه شجاعان پاسخ میده ::

    ابن فایل به من گفت آفرین که توهم تااوضاع خیلی بدنشده داری تغییرمیکنی :داری به ده سال بعد فکرمیکنی اون وقت چقدر ازخدای خودت وازخودت ممنونی که چه قدرخوب شد که زودترشروع کردی پس الان هم ثمره ی کارت ومی بینی ..

    ازحرفای استاد یه سوال به ذهنم رسید که آیاوقتی اوضاع داره خراب میشد ودست زیادشده بود توکارش میشد با تغییرباورها کاری کرد ؟هرچند اون موقع هااستادباقانون آشنانبود ولی نمیدونم آیامیشد باتغییرباورهاکاری کرد،؟؟؟

    درشغل من وهمسرمم الان جوری شده که دست زیادشده توکار ولی یه ایده ای داریم توذهنمون که اجراش کنیم تااوضاع بهتربشه نمیدونم ودرست نمیتونم تشخیص بدم که آیا شغل ماهم ده سال دیگش چی میشه ؟ولی فعلا باایجادباوروایده دررشدش درتلاشم وحتما راهی خواهیم یافت …

    به نشانه هاتوجه کنیم خداوند هرلحظه ماراهدایت میکنه وراهنماییمون میکنه ..

    وروی فکرمون وباورمون هم کارکنیم که ختی خیلی موثرترازتلاش جسمی هست …

    ایاک نعبد وایاک نستعین …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    محمدصادق امام بخش زاده گفته:
    مدت عضویت: 1546 روز

    سلام خدمت همراهان گرامی

    آنچه من از این فایل درک کردم این هست که خداوند از طریق نشانه‌ها با ما صحبت میکنه، هر مشکلی در روابطمون هست، هر وضعیت ناخواسته‌ای که دچارش میشیم، هر مسئله‌ای که تو زندگیمون هست یک نشانه از طرف خداوند هست که باید تغییر کنیم و از خداوند درخواست و طلب هدایت کنیم که راه تغییر بهمون داده بشه.

    این سوال رو از خودمون بپرسیم که با این روندی که من الان دارم میرم 10 سال دیگه کجا خواهم بود؟ آیا جای خوبی هستم یا جای بدی هستم؟

    این آگاهی رو داشته باشم که جهان در حال تغییر هست و من هم باید باهاش تغییر کنم و خودم رو بهبود بدم و این رو در نظر داشته باشم مشکلی که الان یک ذره اذیتم میکنه در آینده هزاران برابر فشار بیشتری بهم وارد میکنه پس باید همین الان یک راهکاری براش پیدا کنم

    و این سوال رو از خودمون بپرسیم که امروز چه تغییری رو اعمال کنم که از دیروزم بهتر باشه؟ در چه قسمت هایی از زندگیم باید تغییر ایجاد کنم که اوضاع بهتر بشه؟

    الان من یک سری تغییرات رو میدونم باید در خودم ایجاد کنم.

    یکی از اون تغییرات بحث خوابم هست. من میخوام روزم مفید تر و پر کار تر باشه و از زمانم بهترین استفاده رو داشته باشم. من این عادت غلط رو دارم که در تایم سحر بیدار نمیشم و صبح ها ساعت 10 از خواب بلند میشم. طبق آنچه درک کرده ام سحرخیر بودن یکی از عاداتی هست که باید داشته باشم چون انرژی فوق العاده‌ای رو به آدم میده.

    یکی از دیگه از تغییراتی که باید بدم در بحث ارتباطاتم هست. من باید بتونم مهارت‌های ارتباطی و مدیریت آدم‌ها رو بهتر یاد بگیرم. بحث ابراز احساسات. بحث احترام گذاشتن به افراد. بحث تمرکز بر نکات مثبت افراد. بحث توانایی رابطه گرفتن و دوست‌های خوب زیاد داشتن. ما آدم ها موجودات اجتماعی‌ای هستیم و باید روابط عالی ای رو داشته باشیم

    یکی دیگه از تغییراتی که باید بدم که تغییر اصلی و اساسی من هست متحول کردن توانایی مالیم هست و باید تمارین ثروت ساز رو ادامه بدم و مهارت هام رو افزایش بدم در حوزه مورد علاقه ام و حرکت کنم.

    این 3 حوزه رو براش باید اقدام کنم که بتونم خودم رو بهبود بدم. مهمترین تغییری که باید انجام بدم از بین این تغییراتی که نوشته ام بحث مالی هست. من از چند سال پیش نشونه دریافت کردم که باید این مسئله رو بهبود بدم و انصافا تلاش کردم. الان بعد از گذشت چند سال این مسئله بیشتر ذهن من رو اشغال کرده که من باید دارایی‌ها و ثروت بیشتری داشته باشم. در این زمینه رشد کردم ولی باتوجه به قیمت خانه باتوجه به قیمت ماشین باتوجه به قیمت هزینه های زندگی من باید درآمد بیشتر باشه. خیلی از افراد در سایت هستن که درآمدهای عالی دارن و ثروت عالی‌ای رو ایجاد میکنن. انقدر ثروت ایجاد میکنن که میتونن هر انچه اراده میکنن رو بخرن. چرا من یکی از اونها نباشم؟ چرا من مثل استاد عباس منش نباشم که چند هزار نفر دوره هاش رو خریداری میکنن در ماه و درامد فوق العاده و استقلال مالی فوق العاده داره؟ نمیخوام یک شبه به این سطح برسم اما باید به این سطح از درامد برسم. چون تا ثروت رو تجربه نکنی نمیتونی از ثروت بگذری. چون ثروتمند شدن معنوی ترین کار جهانه و چنان آرامش و حال خوبی به انسان میده و چنان باعث گسترش جهان میشه باعث بهبود جهان میشه باعث گسترش خوشبختی و سلامتی و رفاه و آسایش و حال خوب در جهان میشه و امید رو گسترش میده که حد نداره. انقدر مسائل افراد رو حل میکنه که حد نداره. پس من باید این مسئله رو حل کنم. و شدنی هم هست. امکان پذیر هم هست. اگر نبود استاد چطور تونسته؟ من فقط باید روی مومنتومش بی‌افتم. خداروشاکرم که نسبت به گذشته‌ام پیشرفت داشته باشم اما رضایت ندارم و باید بهتر از این عمل کنم. باید نتایجم جوری باشه که کسی جرئت نکنه بهم بگه برو کارمند فرد دیگه‌ای باش. کارمند بودن بد نیست نعمتی از جانب خداوند هست برای خیلی ها که درآمد میخوان داشته باشن.. اما من چرا جز دسته‌ی کارآفرین‌ها نباشم؟ چرا من کسب و کار خودم رو نداشته باشم؟‌ چرا آزادی زمانی نداشته باشم؟ چرا آزادی مکانی نداشته باشم؟ چرا خودم نتونم پول بسازم؟ چرا به خداوند ایمان نداشته باشم همانطور که هزاران مسئله رو در زندگی من به شکل شگفت انگیزی حل کرد بگم همون خدا میتونه مسئله مالی رو هم حل کنه. همون خدا مهارت میشه. همون خدا ایده میشه. همون خدا راهکار میشه. همون خدا قدرت حل مسئله میشه. همون خدا پیشرفت میشه. همون خدا مشتری میشه. همون خدا خدمات میشه. همون خدا ثروت و برکت میشه. همون خدا عشق و علاقه فراوان میشه. همون خدا عزت میشه. همون خدا آزادی زمانی و مکانی و مالی میشه. چرا نشه؟‌ همون خدا پول درست و حسابی و پایدار میشه.

    من هر کدوم از فایل‌های روزشمار رو که مرور میکنم احساس میکنم که هیچی ازش درک نکردم و یک فاصله عظیم میبینم نسبت به آنچه دارم میشنوم و انچه باور دارم و تمام تلاشم رو میکنم که بهتر و بهتر بشم و این باورها بره توی وجودم. هر روز حداقل یک گام برمیدارم. خدایا خودت کمک کن که سربلند باشم و باعث افتخار خودت و استادم و دوستان عزیزم در سایت باشم.

    عاشقتونم و براتون بهترین‌ها رو میخوام.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    زینب بچای نصاری گفته:
    مدت عضویت: 1059 روز

    بنام خدای مهربانم

    سلام به استاد و مریم بانو و دوستان هم فرکانسی

    منم دارم تغییر میکنم و میخوام مغازه ام و عوض کنم و خیلی ایده تو ذهنم هست

    الان سه ساله اینجام و مستاجرم ولی امسال میخوام به جای بزرگتر و با ایده های متفاوت

    خدایا منو بهترین راهها هدایت می‌کنه و من با ساختن باورهای درست و نترسبدن جلو میرم

    این فایل شما استاد خیلی بجا و در زمان مناسب برای من بود

    برای شما بهترینها را آرزو میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1181 روز

    سلام بر استاد مهربانم

    سلام بر دوستان عزیز

    این موضوع را که استاد در این فایل گفتند برای خود من اتفاق افتاد

    قبل از این من همیشه می ترسیدم و همیشه از تغییر فراری بودم و مدام مشکلات کار را می دیدم و فراری بودم

    به جای رسیدم که فشار برای من بیشتر و بیشتر شد تا بالاخره تصمیم گرفتم که تغییر کنم

    به جایی رسیدم که اگر می ماندم در نهایت خرد و تحقیر می شدم

    خدا را شکر که با هدایت خدای مهربان خودم بالاخره داین جرات را پیدا کردم که تغییر کنم و شروع به کار کردن روی خودم کنم

    به جایی رسیده ام اکنون که ذهنم آرام و حالم خوب و شاد هستم

    به جایی رسیدم که اکنون می دانم که خودم می توانم برای خودم تصمیم بگیرم و آینده خودم را بسازم

    هدف های خودم را شناخته ام و می دانم که از خودم و جهان هستی چه می خواهم

    می دانم که باید چگونه عمل کنم و چگونه بتوانم روی خودم کار کنم تا مسیر رسیدن به خواسته هایم هموار و عالی بشود

    خوشحالم که در این مسیر قرار گرفته ام و می توانم بهترین خودم باشم

    مهم اینجا این است که به خدای خوب خودم ایمان و توکل داشته باشم

    به هدایت ها و الهامات او توجه داشته باشم

    از همه مهمتر اینکه بخواهم تا تغییر کنم

    الهی به امید تو

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1739 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    بنام خداوند بخشنده ی مهربانم

    سلام ب همگی عزیزانم

    روز5سفرنامه

    در بخش نظرات همین فایل‌، از خودت بپرس که چه جنبه‌هایی از زندگی‌ات الان نیاز به تغییر دارد و بنویس که چگونه و با ایجاد چه تغییری در باورها و نگرش‌ات می‌توانی زندگی بهتری برای خود بسازی و الان چه ایده‌ای برای برداشتن اولین قدم داری!

    مورد اول. در ارتباط با خدای درونم

    و حس ارزشمندی ولیاقت

    باید رو اعتماد ب نفسم کار کنم

    خودمو هر جور ک هستم دوسداشته

    باش و بپذیریم

    روی عزت نفسم کار کنم

    خودمو تحسین کنم

    زیبایی هام و ببینم

    خودمو دوست داشته باشم

    و ب خودم افتخار کنم

    تو ذهنم ی خدای قدرتمند و وهاب و بسیااار کریم و رحیم بسازم

    ک همیشه همراه منه وهدایتم میکنه ب سمت بهترینها

    رو باور فراوانی باید کار کنم

    من تومداری هستم ک دوست همفرکانس ندارم تو اطرافم

    و باید رواین باور کار کنم ک :

    همه ی ادم ها دست خدا هستن و میخوان ب من کمک کنن و عاشقانه این کارو برام انجام میدن دوسدارن ک ب من کمک کنن

    تو زمینه سلامتی هم دوسدارم بدنم پرانرژی تر باشه بیشتر ورزش کنم

    و شاد باشم چون خیلی تاثیر داره رو روحیه م سرحال میشم

    درمورد رابطه ی احساسی.

    الان تنهام و دوسدارم بیشتر رو خودم کار کنم و باورهای مناسب درمورد یک رابطه ی احساسی عالی و بسازم و شخصیتم و تغییر بدم

    بعد وارد ی رابطه ای ک میخوام بشم ی جواریی مث قبل عجله ندارم

    برای داشتن ی رابطه یا حتی ازدواج

    گاهی یادم میره اینقد ک دوسدارم خدای درونم و بشناسم و رابطه م و باهاش بهبود بدم

    ولی دوسدارم رابطه ای مث استاد و مریم جان داشته باشم و مث سیدعلی و عادله جان

    الگوهای عالی هستن برام خداروشکر ک برام باور پذیرتر میشه ک میشود

    و امکان پذیراست

    ک یک رابطه ی رویایی و داشت وتجربه کرد و لذت برد از لحظه لحظه ش

    درمورد شغلم

    من خیاطی میکنم دوساله ک شروع کردم تو خونه انجام میدم البته فقط برای خانواده خودم

    ک دستمزد هم میگرفتم ک ی مدت خوب بود وبعد بخاطر باورهای محدود کننده ام ک فک مبکردم باید سالها کار کنم تا بتونم موفق بشم

    ودستمزدش کنه

    زحمتش زیاده

    ی مدت رهاش کردم

    حالا ک بهش فک میکنم

    من برای ثروت مندشدنم مسیر تعیین کردم

    ودستهای خدا روبستم برای هدایتم ب راههای دیگه

    پس الان دیگه نمیچسبم ب کارم و درموردش رها هستم

    و تصمیم گرفتم ک خدا خودش هدایتم کنه ب راه های آسان تر

    من تسلیم هستم

    وهمین امشب ب خدا گفتم

    خدایا من ب هرخیری از طرف تو محتاجم

    من تسلیمم و هر راهی ک جلو پام بزاری خیره برام و اون راه درسته

    و میزارم واجازه میدم ک هدایتم کنی چون من هیچی نمیدونم

    تو عالمی

    من خیلی مسافرت دوسدارم مخصوصا بادیدن سریال سفرب دور امریکا این خواسته درمن قوی تر شد وجدی تر

    و دوسدارم مکان های تفریحی جنگلها پارک های ملی شهر ها و کشورهای دیگه رو ببینم

    بادیدن سریال سفر ب دور امریکا وزندگی دربهشت خیلی حس فوق العاده ای مبگیرم وتحسبن میکنم زیبایی ها رو

    چون قانون فرکانس اینه ک هرچی زیبایی های بیشتر وببینی وتحسین کنی وتایید کنی

    اونا رو ب زندگیت دعوت میکنی

    سپاسگزارم مریم جان عزیزم

    ک باعث شدی ابن کامنت و بنویسم و بدونم چی میخوام

    و خواسته هام چی هست اصن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    محمد نیک پور گفته:
    مدت عضویت: 2614 روز

    با سلام خدمت گلهای خودم

    استاد عزیزم و خانم شایسته جان و خانواده عزیزمون

    من با دیدن این فایل چند سوال به ذهنم رسید .

    من خودم در کار فروش گیم و نرم افزار و جانبی موبایل و کامپیوتر هستم و علاقه شدیدی به بازی های رایانه ایی دارم و دنبال این هستم که برای خودم یک گیم نت راه اندازی کنم اینجا سوال برام پیش اومد که ایا این موضوعی که استاد گفتند که این شغل جایی برای پیشرفت نداره و چیزی اضافه نمیکنه به من دقیقا منظورشون چیه ؟ چون من با تغییر باورهام و ایجاد باورهای قدرتمند کننده درامده ام رو دارم روز به روز در پرتوی لطف الهی دارم افزایش میدم و ایده زدن یک گیم نت هم دائما در ذهنم مرور میکنم و نقشه هاشو می چینم و خداجونم هم داره نشونه های درست بودن مسیرو بهم نشون میده لطفا این سوال رو جواب بدید خیلی برامن مهمه .

    دومین سوال که ذهن منو درگیر کرد اینه که شاید اون دوست استاد جونی نتونسته و باورهای قدرتمند کننده ایی در مورد بیزنسش نداشته (مثل راه اندازی سایت برای فروش بازی ، اکانت های قانونی و حلال بازی های رایانه ایی یا کنسول های بازی ، یا فروش لوازم جانبی گیمر ها )شاید اگر اینکارو میکرد شرایطش خیلی فرق میکرد شاید اگر یک وبسایت تخصصی در زمینه گیم و گیمرها راه اندازی میکرد و نویسندگانی استخدام میکردکه بازی های و ابزارالات گیم رو نقد و بررسی میکردند و بازی های جدید رو معرفی میکردند در کنارش اجناس خودشونو هم میفروختن کارشون به اینجا کشیده نمیشد ، شاید اگر توکل و باور و ایمان داشتند اینجوری نمیشد .ایا اینکارهارو کردند که به جواب نرسیدن ؟؟؟؟؟

    ممنونم گلهای خودم

    خدایا شکرت برای آگاهی هایی که به ما عطا نمودی خدایا شکرت برای زیبایی هایی که به ما نشان می دهی خدایا شکرت برای رزق حلال خدایا شکرت برای قوانین تغییر ناپذیرت خدایا شکرت برای قرار گرفتن من در مسیر هدایت شدگان خدایا شکرت برای استاد جونی خدایا شکرت برای این سایت و این خانواده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      رضا دهنوی گفته:
      مدت عضویت: 2617 روز

      درود..

      دوست عزیز هر کسب و کاری داره گسترش پیدا میکنه فرقی نمیکنه اون کسب و کار چی باشه..مهم اینه که بهش علاقه داشته باشی و سعی کنی با ایده ها و راهکارهای جدید اونرو به روز کنی..اگر استاد عباس منش اون گیم نت رو رها کردن واسه این بود که احساس میکردن اون شغل چیزی به تجاربشون اضافه نمیکنه..وگرنه فرقی نمیکنه میتونستن با ایده ها و راهکارهای جدید همون گیم نتشون رو گسترش بدن ولی چیزی بهشون اضافه نمیشد..

      یا اون دوستشون میتونست با تغییر نگرشس و باورهاش راهکارهای جدیدی پیدا کنه..

      نه با رفتن به شهر دیگه..

      مثلا اگر استاد عباس منش در همون شهرستان خودش اگر متوجه میشد که با تغییر باورهاش می تونه پیشرفت کنه یا مثلا بسته روانشناسی ثروت رو میداشت هیچوقت به اون سختی بندر عباس هدایت نمیشدن و شاید خیلی خیلی راحت تر با سرمایه بالاتر مثلا به تهران هدایت میشدن..

      موضوع کسب تجربس..

      موضوع بالا رفتن عزت نفسه..

      وگرنه هر کسب و کاریو میشه با داشتن علاقه گسترشش داد و انلاینش کرد..

      مثلا شما میتونی با تغییر باورهات کسب و کارت رو آنلاین کنی و بهترین کارمندان رو استخدام کنی و خودت در سفر باشی و تجربه کنی..

      خیلی کارا میشه کرد مهم علاقس..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      سمیه مصطفائی گفته:
      مدت عضویت: 3561 روز

      دوست عزیز سلام ..

      تبریک میگم بهتون بخاطر اینکه تونستین علاقه خودتون یا بقول استاد رسالت خودتون رو پیدا کنید و دارین در اون راهی که میخواین به خوبی پیش میرین، از حرفای شما میشه فهمید که چقدر اشتیاق به کار تون دارین و دائما در حال بهتر کردن و گسترش اون هستین هدف این فایل هم همین بود دیگه ، اینکه استاد در مورد خودشون اون مثال رو زدن منظورشون شاید این بوده که در اون مسیر برای خودشون پیشرفتی نمیدیدن واسه همین مسیرشون رو تغییر دادن و دوست قدیمی شون که هیچ تغییری در کارش نداده و در همون جایگاه مونده و پیشرفتی نداشته چون ساکن بوده و راکد مونده در حالیکه باید تغییر میکرد …

      اما شما برای کارتون کلی ایده تو ذهنتون هست که اینجا گفتین قطعا اینا رو که اجرا کنید باز ایده های جدیدتری هم به ذهنتون میرسه …

      شما توی این مسیرتون و شغل تون قطعا با علاقه و باورهایی ک دارین می تونین بسیار پیشرفت کنید اما یکی مثل من در شغل شما چون علاقه و باورهام چیز دیگه ایه نمیتونم پیشرفتی داشته باشم …

      ????

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        محمد نیک پور گفته:
        مدت عضویت: 2614 روز

        سلام دوست همفرکانسی من ممنونم از اینکه اشتیاق و ذوق منو درک کردین و بله کاملا صحیح میفرمایید احتمالا استاد در اون کار رهبر بازار هم میشد اما مطمنا ما اینجا نبودیم که مسیرمونو درست پیدا کنیم سپاسگزارممممم عاشققققققققق همتونم الخصوص سید لپ گل گلی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      پریسا کرد گفته:
      مدت عضویت: 3267 روز

      سلام دوست عزیز وقتی شما انقدر علاقه داری به این کار و داری رو باورهات کار میکنی موفق و ثروتمند تر میشی و ممکنه حتی از این مسیر بری بالاتر و ایده ها و کارهای دیگه هم به شما الهام بشه شاید این مسیر بخشی از مسیر تکاملی شماست پس نا امید نشین.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: