تغییر شخصیت، جسارت می خواهد - صفحه 31

1732 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مرضیه رضاپور گفته:
    مدت عضویت: 2588 روز

    پنجمین روز این سفر پر برکت

    من به خاطر شرایط الانم سپاسگزار هستم. برای منی که بعد از سال ها به آرامش رسیدم و درامنیت و راحتی زندگی می کنم و حالم خوبه هیچ وقت به این فکر نکرده بودم می تونم راحت تر و بهتر از این هم زندگی کنم.

    و خیلی واضح گفتید اگه زندگی خوبی داری دوستای خوب و شرایط خوب و ایده ال داری شرایط می تونه از این هم بهتر باشه در واقع فکر نکرده بودم می تونم از این آرامش، آرامش بیشتری هم تجربه کنم.

    نکته : حواست به زندگیت باشه شرایط هر چقدر خوب می تونه بهتر از این بشه حواست باشه توی تله شرایط خوب گیر نکنی.

    پس موقعیت فعلی من یه تله ست.

    تله ای که می خواد من رو توی این موقعیت نگه داره و اجازه پیشرفت کردن نده.

    نکته طلائی: هیچ وقت گول شرایط خوب و ایده ال رو نخور و همیشه به دنبال شرایط بهتر باش.

    اگه می خوای انسان موفق و پیشرویی باشی باید قبل از اینکه مجبور بشی، خودت بری دنبال تغییر، بری دنبال بهتر کردن شرایط زندگیت در تمام جوانب.

    برای موفق بودن برای پیشرو بودن باید وقتی همه چی خوبه و همه چی ایده آلته تغییر کنی وباید برای این تغیرات آمادگی داشته باشی.

    به نظرم امادگی تغییر داشتن توی هر لحظه و هر جنبه ای از زندگیم، نیاز دارم به باورای توحیدی و عزت نفس قوی چون این دو تا بهم جسارت و قدرت می دن.

    توی زندگیت دنبال چالش باش اجازه نده زندگی واست عادی و روتین بشه.

    تمرین: یه تعهدی به خودم دادم به مدت 21 روز این سوالات رو در تمام ابعاد زندگیم و هر لحظه مدام از خودم بپرسم چون نیاز دارم تبدیل به عادتش کنم.

    – چطور از این بهتر؟

    – چطور از این ساده تر؟

    – چطور از این زیبا تر؟

    -چطور از این پولساز تر؟

    -چطور از این لذت بخش تر؟

    مدام با خودم تکرار کنم :من نیومدم به جهان مادی که فقط نیاز های اساسی و اولیه م رو تهیه کنم

    نعمت زندگی کردن به من داده شده برای تجربه پیشرفت، تجربه موفقیت های بیشتر، برای تجربه لذت بردن بی انتها

    و قراره زندگی رو در تمام ابعادش زندگی کنم.

    خوشحالم به خاطر آگاهی امروزم خدایا شکرت.

    خدایا کمکم کن بتونم زندگی زیبایی داشته باشم.

    شنبه 30 آذر 98

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
    • -
      وحیده فرشباف گفته:
      مدت عضویت: 2267 روز

      سلام مرضیه خانم جملاتی که نوشتین خیلی عالی و پر از درس بودن برامن اونا رو تو دفترم یادداشت کردم تا باخودم تکرارشون کنم من هنوز اول راهم اما امیدوارم مثل شما آگاهی هام هر روز بیشتر و بیشتر بشه من امروز پنجمین روز سفرنامه هستم و متنی که شما نوشتبد حدودا مال یه سال قبل و حتما تا الان کلی تغییر کردین امیدوارم منم بتونم تغییرات مثبت رو تو زندگیم داشته باشم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    نرگس پرورش گفته:
    مدت عضویت: 2198 روز

    به نام خدا

    الان که قبل از شروع نوشتن برداشتم از این روز سفر، کامنت‌های لایک شده ی این روز را مطالعه می کردم به ناگاه به کامنت خود رسیدم. لذتی سراپای وجودم را در برگرفت و صدایی درونم می گفت :

    با گذشت حدود یک ماه بعد از شروع مسیر “تغییر باورها”، البته به صورت جدی و متعهدانه، چقدر کیفیت زندگی بیشتر شده! چقدر انگار همه چیزهایی که بود الان شفاف تر شده! و چقدر بهبود همه چیز به وضوح به چشم می خورد!

    خدایا شکرت!

    در مرور دوباره ی این روزهای سفر پربرکت امروز قرار شد که جمع بندی ام را از این روز انجام دهم :

    تغییر باور را از کی شروع کنیم؟

    به نظر من این سؤال، خود سؤالی جسورانه است و قبل از رسیدن به آن پیش زمینه هایی لازم است که انسان اصلا به این پرسش از خویشتن برسد.

    دیدم که چه خوب خودم این موضوع را در کامنت قبلی خاطر نشان کردم و امروز باز هم به صورت جالب در صدای خود از کتاب “رویاهایی که رویا نیستند”( بعد از نوشتن این متن) متوجه شدم که استاد هم کاملا واضح آن را بیان داشته که :

    تو در ابتدا باید تضادهای فراوانی را در زندگی تجربه کرده باشی، باید از باورهایی که دیگران برایت ساخته اند( همان دیگرانی که خود زندگی متوسط رو به پایینی انسانی را در تمام عمر تجربه کرده اند) نتایج ضعیف و تکراری و آزاردهنده و نادلخواه گرفته باشی، باید به تلخی ها و نداری ها و نشدن های رسیده باشی که تازه از خود بپرسی “چرا؟”

    اینجاست که کم کم جهاد جهان شروع می شود تا تو را به پاسخ این چرایی برساند. کتاب ها و فیلم ها و گفتگو ها و… مثل استاد که از کتاب “چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد” شروع شد و با فیلم “راز” به سمت مطالعات بیشتر هدایت شد و…

    من هم همینطور و گمان می کنم خیلی از مایی که اینجاییم هم همین روند تکاملی را تا هدایت به این نقطه ی ارزشمند…

    اینجاست که تازه پی می بری اصل و اصول و قوانینی هست اما هنوز هم ناواضح و غیر شفاف و چندپاره. و این تکامل است که در حال طی شدن است.

    تصویری است که در حال شکل گیری است تا تو به وضوح ببینی نقطه ی شروع “تغییر” همه جنبه های زندگی ات را.

    باور، شناخت اینکه اصلا باور چیست؟

    چه تاثیری در زندگی دارد؟

    چطور باور ایجاد می شود؟

    چطور باید باور را تغییر داد ؟

    و کی چه باوری را باید تغییر داد؟

    وقتی به این نقطه می رسی، به نظرم باید به خودت تبریک بگویی.

    آری عزیزان من! من و شما باید به خود تبریک بگوییم، چرا که اصولا به اصل این قضیه پی برده ایم!

    ما پی برده ایم که همه چیز، همه ی زندگی، همه ی نتایج، همه ی درآمد، همه ی روابط، همه ی سلامتی، همه ی آرامش، همه ی موفقیت ها و همه ی زندگی مان آفریده شده ی دست خودمان است.

    ما روزهای قبل سفر را پشت سر گذاشته ایم. ما دانسته ایم که اولین گام تغییر پذیرش 100% تمام مسؤلیت های زندگی مان است.

    همه ی مایی که اینجاییم “شجاعان” روزگاریم چرا که آن قدر شجاع هستیم که بپذیریم اگر از وضعیت زندگی مان راضی نبوده ایم، اگر زندگی مان آن کیفیت دلخواه را نداشته، اگر خواسته های مان متجلی نشده، ما نه قربانی شرایط ایم، نه دولت، نه دلار، نه میکروب و ویروس ها، نه دیگران… دیگر این مرحله را پشت سر گذاشته ایم که چون فلانی حق مان را نداده بدبخت شده ایم. ما در تلاش ایم که به دنبال عامل بیرونی برای دلیل هیچ ناخواسته ای نباشیم بلکه عامل را در درون خود جستجو کنیم.(در زمان تایپ این کامنت این بیت در ذهنم بارها و بارها تکرار شد:

    ما درون را بنگریم و حال را

    نی برون را بنگریم و قال را )

    ما بالاخره به این مرحله رسیده ایم که :

    من، خود من، با “باور” هایی که در ذهن ام نقش بسته در حال خلق تمام شرایط زندگی ام هستم و اگر این آن چیزی نیست که باید باشد پس باید سیستم باور ها و کارکرد آن در زندگی ام و قوانین را درک کرده و دست به تغییر آن ها بزنم.

    شروع به شناختن این دیوار رنگ شده و رنگ آمیزی مجدد آن نمایم.

    من برای خودم و برای همه ی اعضای خانواده ام خوشحالم.

    چرا که همه ی ما چون استاد، دوستان و انسان هایی پیرامون خود سراغ داریم که از آنچه هست در رنج و فشار ند اما اصلا قدرتی در دست خود ندارند که چیزی امکان تغییر داشته باشد و آنها عروسک خیمه شب بازی باورهای شکل گرفته ی قرن هایند. آن ها برده های زندگی اند نه اربابان آن. و هزاران خدا دارند به جز خدایی که باید بر زندگی شان خدایی کند. و این ها تا دریافت نهایت چک و لگد های جهان هیچ تغییری را نمی پذیرند.

    …خدایا شکرت!

    خدایا شکرت که این شفافیت را به ما بخشیدی که آگاه شویم و ببینیم آن چه حقیقت است.

    خدایا شکرت که این شجاعت را به ما دادی که بعد از آگاه شدن بپذیریم قانون را. و خدایا شکرت که به ما تعهدی عطا نمودی که مسیر تغییر باورها را شروع کنیم و پیش ببریم.

    خدایا شکرت.

    … حال این ماییم که می توانیم از خود بپرسیم:

    “تغییر باور را از کی شروع کنیم؟”

    چرا که ماییم که دانستیم “باور” یعنی همه چیز.

    تصمیم داریم تا از سرچشمه شروع به بازسازی و به سازی زندگی نماییم. تصمیم داریم تا از بنیاد زندگی مان را بهبود بخشیم.

    در درکی که در گوش دادن به فایل استاد برایم به وجود آمد و آگاهی هایی که دریافت کردم چندین نکته خیلی برجسته تر به نظرم رسید:

    *یک نکته این بود که تمام جهان در حال تغییر است و اصولا با تغییر است که جهان رشد می کند و سکون و بی حرکتی هیچ ثمری به جز گنداب و نابودی نخواهد داشت.

    پس تغییر رشد را در بردارد و رشد تغییر را.

    یک نهال کوچک از آغازین روزهای زندگی اش تا کهنسالی مدام در حال تغییر است و ما در شرایط متفاوت تصویر یکسانی از او سراغ نداریم و این تغییر رشد و بزرگ شدن را برای در بردارد و ثمر داشتن را. همینطور یک پروانه، یک بنا، یک کوه حتا هوا و زمان و همه چیز.

    یادم هست که در جای جای قرآن اشارات خداوند را به جهان پیرامون دیده ایم و جمله ی پایانی اکثر آن ها این بوده که :” در این نشانه هایی است برای کسانی که می اندیشند”

    کسی که می اندیشد به این نتیجه می رسد که جهان و تمام اجزای آن در حال دادن این درسها به ما ست.

    نکته ی بعدی این بود که اصولا ذهن منطقی در برابر تغییر ایستاده گی می کند و مقاومت به خرج می دهد، چرا که عادت کرده و عادت آسان ترین روش اوست.

    و اینجاست که اهرم رنج و لذت همان طور که خواهرم طیبه مرادی گفته بود می تواند روشی باشد که با آن بتوانیم این وزنه را برداریم و ذهن منطقی را آرام تر نماییم و ذهن شهودی را پذیرا تر، تا نشانه ها و الهامات را دریافت نماید.

    “سوال” ، ابزار کارآمد برای به فکر فروبردن ذهن و آماده گی برای دریافت پاسخ هاست.

    و باز هم سوال برای تجسم آینده :

    “اگر همه چیز به همین شکل ادامه یابد 10سال آینده وضعیت من چطور خواهد بود؟”

    ( خدا را شکر که این پرسش الان برای من بیشتر اهرم لذت شده و محرک برای ادامه ی این مسیر. خدارا شکر.)

    نکته ی بعد فرمول تغییر بود که :

    خواستن + ایمان و باور داشتن به خود و خداوند(توحید) = حرکت

    چقدر این جمله را همه ما در کتاب و وویس و متن و… از زبان استاد شنیده ایم که :

    “ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است”

    و این عمل و حرکت است که حتا اگر اشتباه هم باشد باز ما را بزرگتر می کند و رشد می دهد پس خوب است.

    نباید به قول قرآن “مستضعف” بودن را پذیرفت، و باید دست به حرکت زد و البته باز هم کسی که تمام این تکامل را طی کرده باشد و به باور خودش رسیده باشد و باور کرده باشد که خداوند پاسخ می دهد، دست به حرکت می زند و پیش می رود.

    نکته ی بعدی که برای من بسیار لذت بخش و مسرور کننده است این است که :

    همه چیز می تواند بهتر و بهتر و بهتر شود و بزرگتر و بزرگتر و بزرگتر کرد. این برای روح تشنه و زیاده خواه من بسیار شیرین است. چه خدای بی نظیری و چه جهان بی نظیری و چه قوانین بی نظیری که هیچ چیز انتها ندارد.

    خدایا شکرت.

    گرچه منی که الان در نقطه ی شروع تغییر باورها هستم نمی توانم حتا تصور کنم در آینده چه اتفاقات ناب و چه پیشرفت های بی نظیری در انتظارم است و قرار است به قول استاد در متن مقدمه ی سفر پربرکت : “خدا می داند این سفر از تو چه بسازد؟ چقدر خالص تر بشوی، چقدر عاشق تر، چقدر متوکل تر، یکتاپرست تر، امیدوارتر، ثروتمند تر، شادتر، سپاسگزارتر، سلامت تر، آرام تر، و در یک کلام خداگونه تر بشوی…”

    اما همین که می دانم همه چیز به صد ختم نمی شود و هزار و میلیون و میلیارد و… وجود دارد و فقط وسعت و کیفیت و بهبود زندگی را در آن مرحله تجسم کردن هم کلی انسان را به وجد می آورد.

    خدایا شکرت!

    از خداوند برای خودم و شما تعهدی پولادین طلب می کنم که ما را با تمام وجود در این مسیر درست حفظ کند و پیش ببرد و یاری مان کند تا متعهدانه تمام تمرین های مان را آن چنان عالی انجام دهیم که به همان تصویری که استاد برای مان از پایان سفر ترسیم کرد برسیم.

    به امید الله.

    خدایا شکرت?

    سپاسگزاریم?

    دوستتان داریم

    26آذر 1398

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      بشیر احمد گفته:
      مدت عضویت: 2374 روز

      سلام خانم پرورش عزیز.

      کامنت تون خیلی عالی بود خیلی کیف کردم، جواب بسیاری از سوالات این روز های من بود و بسیاری از تردید هایم را به شکل بسیار عالی بر طرف کرد.

      من چند وقتی است که تصمیم گرفتم بیشتر از قبل روی خودم کار کنم و بهتر و عمیق تر قانون را درک کرده و آن را در زندگی ام اجرا نمایم، بنا” تصمیم گرفتم که نظرات داده شده به تمام فایل های دانلودی را از آخرین فایل شروع به مطالعه کنم حالا که تقریبا به فایل 30 ام رسیدم خیلی از این تصمیمم راضی هستم، و نکته عالی اینجاست که در تمام این فایل ها نظرات شما هم درج شده و عالی تر اینکه اکثریت شان هم لایک شده که این نشان از خالص شدن آگاهی های تان و بالا رفتن مدار تان است.

      شما را تحسین میکنم و میگم خوش به حال تون.

      هر کجا هستید متمرکز بر روی نکات مثبت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    AmiR گفته:
    مدت عضویت: 2948 روز

    It’s been a couple of years That I’ve been going to the gym and working out but recently I realized how important it is to have a good nutrition That's why they say: “it's more about the nutrition you put in your body”۶۰% nutrition,  ۲۰% sleep,  ۲۰%  exerciseIf you don't have a good nutrition, it doesn't matter if you have the best coach in the world. if you're not watching what you eat, if you're not careful about every piece of food you're putting in your mouth, you're not going to get a good result.You're just wasting your resources, your money, your time and your energy.you go to the gym,  you put the effort,  you put in the work,  you put in the energy and focus,  maybe you're spending money, and it's all for nothing if you're eating junk food all day long.being fit and healthy is not just about going to the gym. it's about a new lifestyle. you have to develop a new lifestyle where you watch what you eat, and you're careful about what amount of sugar and fat you are eating, etc.You can't say I'll go to the gym and that's it, now I'm free to do whatever I want. I wanna eat  this cake, I want to eat that Ice cream, I wanna eat that pizza for dinner, that Ham for lunch.
It's exactly the same for changing your mindset and changing your life too.  You cannot just watch a video of Seyed Hussain for an hour per day, and think that's enough, "everything is welcome to my mind now. I can talk about whatever I want. I can watch movies and TV shows, I will spend as mush as I want on Instagram or other social medias, etc.Let me tell you something buddy :) that's not going to work.if you're going down to this path, I'll tell you that you won't get any result, you're not going to see any major changes in your life.So, for changing your mindset, you have to change your lifestyle,  you have to develop a new lifestyleOf course you've gotta consider the "evolution", you cannot jump from a point to another point, you have to slowly walk through it.  You can’t wake up in the morning and be a totally different human, with a new lifestyleAll I'm saying is watching Seyed Hussein's teachings is just like having a good coach for your mind but it's not enough you have to watch and monitor your mind ۲۴/۷.Remember this example. especially when you're tempted to lose the control of your mind, and welcome I anything into it.it's exactly like that extra sugar and fat for your mind. stubborn fat which could be hard to get rid of :) Love Y'all

    سلام

    یه مثال خیلی جالبی دیشب به ذهنم اومد که آناتومی جالبی بود برای من.

    من مدت زیادیه که ورزش میکنم، اما چند ماهیه که اهمیت تغذیه مناسب رو خیلی بیشتر درک کردم

    قبلا ها فکر میکردم رفتن به باشگاه کاملا کافیه. دیگه اگه یه مربی عالی داشته باشی که یک برنامه ورزشی درجه ۱ هم بهت بده که دیگه واقعا کافیه

    بخاطر همین هم اصلا اهمیت نمیدادم به تغذیه ام. مهم نبود که چقدر چربی داشته باشه و چقدر شکر داشته باشه

    فست فود و جانک فود و بستنی و شیرینی :) اصلا مهم نبود برام

    تا اینکه از یکی دو ماه پیش شروع کردم آرام آرام تغذیه ام رو تغییر دادن. شکر و چربی کمتر. و جایگزین کردنیشون با چیزایی که ارزش غذایی بالاتری داشتند

    و دیگه تو این یکی دو هفته پیش که دیگه اصلا اینقدر دقیق تر شدم که دیگه میدونم دقیقا چند کالری از کربوهیدرات، چقدر پروتئین، و چقدر چربی وارد بدنم میکنم

    و به وضوح دیدم که در این ۲،۳ ماه به اندازه یکسال تغییرات داشتم :)

    تغییر ذهم هم دقیقا همینه.

    اینجوری نیست که من بیام روزی ۱ ساعت به سیدحسین گوش کنم و بعدش دیگه بگم: خب اینم از این، دیگه ورودی امروزم هم اوکی شد. و بعد برم چندین ساعت شبکه های اجتماعی و فیلم و برنامه های تلویزیونی و گفتگو با آدم های نادرست و …

    و بعد از یه مدتی هم تعجب میکنم که چرا همش ثابت موندم و هیچ تغییر خاص و بینادینی بوجود نمیاد

    دو تا نشانه میاد و میره و … همین !!

    تغییر بنیادین ذهن مثل تغییر بنیادین بدن نیاز به یک سبک جدیدی (life style) از زندگی داره . سبکی که هر لحظه اش مرتبطه با تغییره. تغییر رو باید به هر لحظه اش اعمال کنم.

    بهترین مربی رو دارم که باهاش یکی دو ساعت میرم باشگاه، اما دیگه بقیه روز با خودمه و اتفاقا اون بقیه اش هست که خیلی مهمه. این که ببینم چی میخورم، چی مینوشم و چه غذایی رو به چه مقدار وارد بدنم میکنم. و چقدر استراحت دارم. اینجوری نتایج بوجود میان.

    برای ذهنم هم سیدحسین (بهترین مربی) هست. و مقداری از روز هم باهاش از طریق فایل هاش و برنامه هاش وقت میگذرونم. اما اون برنامه ها و آموزه ها باید به تمام لحظات شبانه روز اعمال بشه. چی نگاه میکنم، چی گوش میدم، با کی و درباره چی دارم صحبت میکنم و …. اینجوری نتایج بوجود میاد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 58 رای:
  4. -
    نرگس پرورش گفته:
    مدت عضویت: 2198 روز

    به نام خدا

    پنجمین روز سفر و فایل «تغییر باور را از کی شروع کنیم؟»

    شاید همه ی ما که در این سایت در کنار هم و هم فرکانس هم هستیم به همین دلیل جمع شده ایم که بر روی باورهای مان کار کنیم و دیوار سیاه باورهای مان را رنگ سفید بپاشیم و به نسبت تغییر رنگ این دیوار نتایج در زندگی مان رقم بخورد.

    اما حداقل در رابطه با خود باید اعتراف کنم که مدتی –شاید به اندازه ی سالها- زمان برد تا با بررخورد با تضاد ها و نرسیدن ها و آسیب دیدن های روحی و شخصیتی اصلا به این قضیه پی ببرم که باید اصل یا اصولی در کار باشند که من نمی دانم شان و عده ای که توانسته اند خواسته های شان را جامه ی واقعیت بپوشاند و در همه ی ابعاد رشد کنند می دانند. مدتی زمان برد تا جهان با نوازش و سیلی و حتا لگد (به قول دوستان ) به من بفهماند که باید چیزی عمیق تر را بفهمم و درک کنم و به کار ببرم.

    و باز مدتی دیگر زمان برد تا بعد از هدایت شدن به کتاب ها و فایل ها و درنهایت استاد و آموزه های شان فهمیدم این موضوع را که آری قوانینی هست و افراد موفق همه دانسته و نادانسته به این قوانین پایبند هستند که طعم موفقیت را چشیده اند.

    و اما باز هم مدتی زمان برد تا با دیدن و لمس کردن قانون و بررسی بسیار تجربه ها در زندگی ام ، تصویر ذهنی من کامل گردد و به درک بیشتر و عمیق تری برسم که همه چیز «باور» است و همه ی کار «ساختن باور» که اگر نسازی شان خود به خود ساخته می شوند و دیگر تو کنترلی نمی توانی برنتایج حاصله داشته باشی.

    مدتی زمان برد تا به درک قوانین «مدار» و «فرکانس» برسم و همه ی شان را هم مرهون استادی کم نظیرم که به زیبایی ما را شریک لحظه به لحظه ی تجربه های اش کرد ، از گفتن از تضادها و ناخواسته هایش گرفته تا چشیدن طعم شیرین رسیدن به خواسته هایش و حمایت های جهان . و باز ما به درک بیشتر رسیدیم.

    و الان که اینجایم و خرسند برای آشنایی با این اصول و بودن در فرکانس و مدار کار بر روی باور ، باز این مرحله را در پیش روی خود می بینم: بررسی تمام آنچه تا کنون ساخته شده و شک کردن به تمام شان و ساخت دوباره ی همه ی انچه باید ساخته شود و پاشیدن مدام رنگ سفید بر دیواری سیاه . هربار این سفیدی می تواند زیباتر ، چشم نوازتر ، روشن تر و کامل تر شود . و انتهایی اش برایش نمی توان متصور شد.

    و حالا سوال اینجاست : «کدام باور و کی باید تغییر کند ؟»

    و پاسخ باز هم با زیر ذره بین بردن تمام لحظه ها و داشته ها و اتفاقات و تضادها به دست می آید . آنجا که ببینی آن چه هست و آن چه داری و آن چه در حال رخ دادن است آن چیزی نیست که درون ات ، قلب ت ، روح ت با همه ی وجود بخواهد تجربه اش کند و باید چیزی تغییر کند .

    و اینجاست که دوباره ماموریت نشانه ها و تضادها شروع می شود. و تو نمی توانی بر روی این نشانه ها برچسب دلنشین یا ناگوار بچسبانی .چون همه شان می آیند که تو به مسیر درست هدایت شوی ، هرلحظه. و قدم پیش بگذاری و یا چیزی را ، راهی را و یا باوری را تغییر دهی . تا بهبود یابی . گسترش دهی خودت را و جهان ات را و هم راستا شوی با گسترش جهان.

    و حال سوال بعد مطرح می شود : چه نشانه هایی را در حال دریافت کردن شان ام ؟

    در طول روز و زندگی ام و لحظه هایم ؟

    و با دیدن و درک شان بدانی که کدام «باور» ، کدام قدم ، کدام ویژگی و کدام جنبه باید تغییر کند .

    سوالی که مریم جان بسیار هوشیارانه مطرح نمود :

    چه چیزهایی هست در تمام ابعاد زندگی ات که باید تغییر یابد ، باید بهبود یابد باید گسترش یابد؟؟؟

    و توضیحات کامل استاد در فایل.

    باز در این برگ از سفر و با این سوال به فکر فرو رفتیم و آماده ی دریافت هدایت های الهی و نشانه هایی شدیم که پاسخ را برای مان نمایان کند. و یاری مان بخشد تا جواب را بیابیم با نوشتن برگی از این دریافت ها ردپایی از خود برجای بگذاریم.

    و اولین شان از همان دیشب از راه رسیده بود . فقط باید دقیق تر می دیدم تا چراغی درون ذهن م روشن نماید . یکی از تضادهایی که همیشه باعث رنجش خاطر من گشته و به وضوح متوجه شده ام که نمی خواهم اش ، «تصاویر آشفته و پریشانی » است که در خواب به سراغ ام میاد . از همان تصاویری که استاد نازنین ام هم تجربه شان را داشته ، که اکثرشان هم مربوط به دوران کودکی و نوجوانی آشفته ام هستند که از باورهایی غلط تغذیه می کنند.

    آری و باز و قطعا همه چیز مربوط می شود به «باور» ها ، باورهایی که در ضمیر ناخودگاه ام جا خوش کرده اند و به هرشکلی می خواهند خود را به نمایش درآورند تا من هم با جایگزین نمودن باورهای درست ، همانند استاد ، طعم شیرین رویاها و به کاربردن قانون حتا در خواب های ام را تجربه نمایم و بهبود شان دهم . و چه لحظه ی دلربایی است لحظه ی تجربه ی این خواسته !

    پس تصمیمی قوی تر گرفتم که تا زمان تهیه ی دوره ی دوازده قدم (که بارها در نشانه ی امروزمان در سایت نمایش داده شده و من با تمام وجود درخواست اش را به خداوند عرضه کرده ام) تا می توانم و تا می شود خود را با آموزه های استاد و فایل های رایگان و مطالعه ی نوشته های سایت و کامنت های دوستان (که در همین مدت کوتاه متوجه تاثیر مثبت و رشد دهنده ی آن ها شده ام ) عجین نمایم تا ساخت باورها و پیش بردن قانون تکامل برایم بیشتر و بهتر پیش برود.

    من باید زمان بیشتر در این فضای شگفت انگیز (سایت خانواده ی صمیمی عباس منش ) سیر و سیاحت کنم تا همه چیز برای ام عمیق تر شود و جاری تر .

    دومین نشانه ی امروز هم زمانی از راه رسید که با همسر نازنین ام در حال گفتگو بودیم و او از نارضایتی اش از وضعیت درسی شاگردان برایم سخن گفت. تصمیم گرفتیم این مساله را هم از نگاه قانون بنگریم و نتیجه هم معلوم است :

    او باید بیشتر و بهتر از مهارت های تدریسی اش بهره برد و آن ها را با قوانین و باورهای درستی که آموخته است عجین نماید تا هم سبب رشد اعتماد به نفس در شاگردان اش شود و هم خود با برداشتن قدم تغییر در روش های آموزشی اش به مدار و پله ی بالاتر و بهتر از آنجایی که الان هست گام بگذارد.

    سومین نشانه که مدتها ست درحال دریافت اش هستیم و برای اش تصمیمی جدی گرفته ایم : اقدام برای مهاجرت است . که بزرگترین نشانه در کلام استاد و در لحظه به لحظه ی «سفر به دور امریکا » برای مان نمایان شد.

    با وجود ترس های مان و ناشناخته بودن این مسیر همه چیز را به دست خدا سپرده ایم تا او ایمان مان را تقویت نماید و دست های اش را به سوی مان روانه کند تا این خواسته به آسان ترین و بهترین و سریع ترین راه ممکن محقق شود. و ما نیز در حال حاضر در حال یادگیری زبان و اماده کردن مقدمات این مهاجرت دلچسب هستیم.

    چهارمین نشانه که باز هم به شکل های متفاوت برای مان رقم خورده (از جمله با همراه شدن در فایل های سفر به دور امریکا و همزمانی با سریال تمرکز بر نکات مثبت و دریافت نشانه ی امروز در سایت که مقدمه ی دوره کشف قوانین زندگی بود – چقدر من عاشق این بخش سایت هستم ) ، (همچنین با ازدواج با همسری نازنین که بسیار خوب می تواند در یک لحظه کانون تمرکز ش را ب سمت زیبایی ها ببرد و حس و حال اش را خوب کند )و نشانه هایی بسیار :

    برای من به وضوح تاکید بر این موضوع دارد که تا می توانی تمرکز ت را باید بر نکات زیبا و مثبت بگذار و به جای نقد کردن و غر زدن(البته روشنفکرانه و محترم) سعی کن با دیدن همه ی نکات مثبتی که در همان شرایط موجود هست سپاسگزارتر گردی و به فرکانس خداوند نزدیک تر تا تجربه های زیبای بعدی ، عمیق تر و کامل تر از راه برسند. و من بسیار بسیار باید بر این مهارت کنترل ذهن ، سرمایه گذاری کنم و تا می شود حرفه ای تر شوم .

    و باز هم نشانه ها بسیارند و همه شان از ما طلب می کنند تا رها تر ، تسلیم تر ، باایمان تر ، توحیدی تر ، جسورتر ، شجاع تر و… تر شویم.

    از خداوند برای خودمان و دوستان مان طلب ایمان و تعهدی پولادین می نماییم تا مسیر تغییر و بهبود باورها را مصمم تر و متعهد تر طی نماییم و خود و جهان مان را گسترده تر کنیم .

    سپاسگزاریم

    دوستتان داریم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
    • -
      کیمیا قاسم پور گفته:
      مدت عضویت: 2971 روز

      سلام دوست عزیزم

      با کامنت های زیبا شما و تجربیات قشنگتون، فایل های استاد زینت میگیره

      و ما میتونیم از زوایا مختلف و بهتر گفته های استاد رو درک کنیم

      وقتی جمله هات رو میخوندم

      رهاتر شدم

      تصمیم گرفتم سپاس گزارتر باشم

      چند دقیقه گوشی رو کنارم گذاشتم و از اعماق قلبم برای موقعیتی همین الان در اون قرار گرفتم سپاس گزاری کردم

      چشم هام رو بستم نکات مثبتش رو مرور کردم و سپاس گزاری کردم

      همیشه در هر شرایطی میشه روی ناخواسته ها و خواسته ها تمرکز کرد

      همیشه انتخاب با ماست که چجوری ببینیم..زانو غم بغل بگیریم یا از این میزان رشدمون شاد باشیم

      چون تکامل خودم رو طی کردم و به اینجا ..به این جسارت و به این تجربه های زیبا رسیدم

      قطعا میتونم به بهتر از این برسم

      به شرط اینکه ببینم روند بهتر عمل کردنم رو

      و سپاس گزاری رو در هر لحظه به جای بیارم

      مچ ذهنم رو وقتی شیطونی میکنه محکم بگیرم و باورهای درست رو جایگزین کنم

      نتایج خودم رو خلق کنم

      و خالق بودن رو حس کنم

      هدایت خداوند رو با چشم های خودم ببینم

      خدا رو سپاس به این کامنت فوق العاده شما هدایت شدم

      به تمام آرزوهات میرسی

      ادامه بده، ادامه بده….

      در پناه الله یکتا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    حمید شهسواری پور گفته:
    مدت عضویت: 2507 روز

    سلام دوستان همسفران عزیز

    امروز روز پنجم سفر نامه فایل استاد خیلی

    من به فکر فروبرد و لحظه اول واقعا مقاومت شدیدی داشتم .ذهنم میگفت بیا بابا این هم

    از قانون که باید روی باورهات کار کنی اینطور

    میشه معجزه میشه ..نه بابا اینطور نیست دیدی خود استاد میگه باید تغییر کنی با تلاش فراوان و فیزیکی (البته با برداشت اولیه ) حب اینو که همه می گفتند.ولی وقتی صحبتهای استاد را خوب گوش کردم کامنت بچه ها مخصوصا کامنت مرضیه خانم را خواندم دیدم

    منظور اسناد اینکه باید مرتب وبی وقفه روی باورهایمان کار کنیم تا باورهای جدید ما راه های جدیدی به روی ما باز کنه

    ومن هم که یکسال با سایت آشنا شدم و تعدادی از محصولات را دارم .دیدم که بعداز مدتی رها کردم وردی های ذهنم را کنترل نکردم و روی باورهم خیلی کار نکردم و همه چیز به هم ریخته وازروزی که امروز روز پنجم هستش تصمیم گرفتم با اشتیاق و انگیزه و مرتب روی باورهم کار کنم علاوه بر سفر نامه تازه روانشناسی ثروت۱ را تازه تمام کردم جهان بینی توحیدی را شروع کرده ودر قسمت دانلود ها فایل های باورهای ثروت ساز را نیز به همراه سفر به آمریکا را میبینم وگوش میکنم و تمام ذهنم را با باورهای خالصی که در محصولات و فایلهای رایگان سایت هستش بمب باران میکنم تا انشالله بزودی درهای جدید ثروت و نعمت به رویم گشوده شود

    خداوند را سپاسگزارم .و نکته آخر که بهایی به من الهام شد که اگر میخواهی موفق شوی خودرا محاصره افراد موفق و خوب قرار بده که خداوند همه کسانی را که به من انگیز و نیرو میدهند را یکجا در این سایت جمع کرده

    سپاسگزار از استاد و شما دوستان عزیز که هستید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    فرانك گفته:
    مدت عضویت: 2271 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و دوستان،

    حدود ۳ ماهه که فایلهای رایگان استاد که واقعن ارزشمند است گوش میدم و سپاسگزار خداوند هستم که من در این راه قرار گرفتم و آرامش بسیاری نصیبم شد. برای ادامه راه، نشانه ای به من نشان بده در سایت را زدم و این فایل برام اومد.

    از همین جا اعلام می کنم به همین زودی تغییرات خودم و زندگیمو براتون به اشتراک می ذارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    مصطفی حسنی گفته:
    مدت عضویت: 2583 روز

    به نام خداوندی که مارو خالق زندگی خودمون خلق کرد.

    پنجمین روز سفرنامه

    سلام خدمت همه عزیزان

    این قسمت از سفرنامه و این فایل با ارزش استاد به موضوع بسیار مهمی اشاره کردند

    ما باید خاصیت این جهان رو درست درک کنیم

    این جهان همیشه درحال گسترش و بزرگ شدنه همیشه درحال تغییره و ما هم اگه میخوایم زندگی خوبی داشته باشیم باید با این تغییرات همراه شویم

    چون تغییر یک انتخاب نیست بلکه یک ضرورت است، ما مجبوریم تغییر کنیم زیرا اساس این جهان بر پایه تغییر است

    یا ما با تغییرات جهان همراه میشویم و رشد میکنیم یا زیر چرخ های گردنده کیهان له میشویم انتخاب با ماست….

    ما دستان خداوند برای گسترش جهانش هستیم خداوند مقدر کرده که جهانش گسترش پیدا کنه اونم از طریق ما و ما هر چقدر بتونیم در این روند کمک کنیم پاداشهای بیشتری دریافت میکنیم

    در مورد زندگی خودم باید بگم که من در جنبه های زیادی مسائل مختلفی دارم که باید با یاری خدا حلشون کنم

    در جنبه عزت نفس و اعتماد بنفس مشکلات فراوانی دارم

    مثل، احساس عدم لیاقت، باور نداشتن به خویش، ایمان ضعیف، شرک، عدم توانایی برقراری ارتباط با افراد سطح بالاتر از خودم و خیلی چیزهای دیگه که باید روشون کار کنم

    در زمینه روابط، مشکلاتی مثل، عدم توانایی برقراری ارتباط موثر، خجالتی بودن، عدم توانایی برقراری با جنس مخالف ووو خیلی موضوعات دیگه

    در جنبه مالی، من در شرایطی هستم که باید درامد بیشتری داشته باشم و بتونم به خودم و خانواده ام بیشتر کمک کنم

    در جنبه کسب و کار من هنوز کسب و کار خودم رو شروع نکردم و دارم برای دیگران کار میکنم که میدونم این راه آینده چندان خوبی نداره و باید برم سراغ کسب و کار خودم

    چون توی این دنیا یا باید برای اهداف خودت تلاش کنی یا ابزاری بشی برای رسیدن دیگران به اهدافشون که من فعلا متاسفانه جزو گروه دوم هستم

    در جنبه سلامتی خدارو شکر جوان و نیرومند هستم و هیچ مشکلی ندارم خدایا شکرت خدایا سپاسگزارم

    در کل من هنوز در اول مسیر هستم و باید خیلی کار کنم روی خودم تا این مسائل رو حل کنم و زندگی دلخواهم رو خلق کنم

    به مدت ۵۰۰ روزه عضویت من نگاه نکنید چون اگه توی یه باشگاه ثبت نام کنی ولی ورزش نکنی تغییری در بدنت ایجاد نمیشه منم همینجوری ام توی سایت ولی میخوام از این به بعد خیلی جدی تر توی سایت فعالیت کنم

    من این مسائل رو دارم و باید حلشون کنم

    الان باید ببینم چطور میتونم این تغییرات رو در زندگی خودم ایجاد کنم

    مسلما با انجام کار های فیزیکی و بیرونی نمیتونم تغییری در زندگی ام ایجاد کنم

    چون شرایط من بخاطر عوامل بیرونی ایجاد نشده و بخاطر فرکانس های من بوجود اومده و فرکانس های من حاصل افکار غالب من یا همون باورهای منه

    پس من برای تغییر شرایط زندگیم و ساختن زندگی دلخواهم باید باورهای خودم رو تغییر بدم

    حالا که من قانون رو میدونم که چرا و به چه شکل این شرایط رو در زندگی دارم پس راه حل تغییر این شرایط و ساختن شرایطی که خودم میخواهم رو هم میدونم

    من باید باورهای خودم رو تغییرشون بدم فقط همین

    نمیخواد کار دیگه ای بکنم

    نمیخواد برم بیل بزنم

    نمیخواد به تغییر موارد بیرونی فکر کنم من باید از درون شروع کنم به تغییر از باورهای خودم

    من میدونم که باورهای من به چه شکل بوجود اومدن همینطور میدونم که چطور این باورهارو تغییرشون بدم پس همچی حله دیگه

    فقط باید تو این مسیر باشم و ادامه بدم

    این سایت بهترین مکان برای تغییر باور هاست چون اینجا ورودی های فوق‌العاده ای وجود داره برای مغزم

    این سایت بهترین ابزار ممکن برای تغییر باورهاست و من باید با سایت عباس منش رو خودم و باورهام کار کنم

    ریشه خیلی از مسائل زندگی من بر میگرده به عزت نفس و اعتماد به نفس من

    چون این موضوع برمیگرده به همه جنبه های زندگی پس من باید با ساختن عزت نفس خودم کار رو شروع کنم و اول باید در این زمینه باور های خودم رو تغییر بدم

    بهترین انتخاب من دوره عزت نفس استاده و فک میکنم با این دوره که حاوی مطالب اصلی در مورد عزت نفس و اعتماد بنفس هست خیلی در این زمینه پیشرفت کنم

    و بعد از دوره عزت نفس دوره کشف قوانین زندگی خیلی بهم کمک میکنه

    و بعد از اون دوره ثروت یک

    و شاید بعد ها دوره عشق و مودت

    و کم کم همه دوره ها

    پس من برای تغییر شرایطم باید باورهای خودم رو تغییر بدم و برای تغییر باورهام باید ورودی های خودم رو تغییر بدم و ورودی های درستی به ذهنم بدم

    بهترین ورودی ها هم دوره های استاد هست

    پس برنامه من برای تغییر و تحول زندگی ام شد تغییر باورهام بوسیله دوره های سایت استاد عباس منش این راه بهترین مسیر ممکن برای تغییر زندگی ام هست ایمان دارم

    ،، برنامه من برای تغییر و پیشرفت در زندگی،،

    من نیاز دارم به یک مکان و شغلی که وقت کمتری ازم بگیره تا زمان بیشتری بتونم روی باور هام کار کنم و این شرایط رو به زودی جذب میکنم.

    من باید تا زمانی که بتونم دوره عزت نفس رو تهیه کنم به شدت با فایل های ارزشمند رایگان سایت روی خودم کار کنم و در زمان مناسب دوره عزت نفس که دوره پایه ای هست رو تهیه کنم و باور های خودم رو در این زمینه به کمک دوره تغییر بدم

    من باید در زمان مناسب قبل از نوروز دوره کشف قوانین زندگی رو تهیه کنم و با کمک آگاهی های دوره به درک و فهم والایی از این جهان برسم و سال ۹۹ رو با این دوره آغاز کنم

    من باید در زمان مناسب بعد از تهیه دوره کشف قوانین زندگی دوره روانشناسی ثروت ۱ رو تهیه کنم و روی باور های مالی خودم به شدت کار کنم تا

    شرایط مالی ام به صورت اساسی متحول بشه و در کل تا سال ۱۴۰۰ به یک انسان فوق العاده تبدیل بشم و اون زندگی دلخواه خودم رو خلق کرده باشه

    به امید خداوند

    حتما نتایج خودم رو از زندگی با این سایت براتون مینویسم

    شادو ثروتمند و موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      کیمیا قاسم پور گفته:
      مدت عضویت: 2971 روز

      سلام دوستم

      همین الان هم تو فوق العاده هستی و بسیار ارزشمند

      تو خاستی و خداوند به این سایت هدایتت کرد

      بخاه تا درک بهتری از قوانین داشته باشی و باهاشون زندگی کنی و خالق زندگیت باشی

      تو فوق العاده ای همین الان

      فقط نیاز به باورت داره

      باور کنی فوق العاده هستی

      در پناه الله یکتا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        مصطفی حسنی گفته:
        مدت عضویت: 2583 روز

        سپاس فراوان از شما محترم.

        واقعا این جمع و این خانواده صمیمی نعمتیه که نمیشه در جای دیگه ای پیدا کرد

        خدارو شکر میکنم بخاطر این سایت و این افراد فوق العاده

        ازتون تشکر میکنم بخاطر تحسین و محبت شما

        یقین دارم فقط افرادی می تونن به دیگران بگن تو فوق العاده ای که خودشون فوق‌العاده باشن

        خیلی سپاسگزارم از شما

        براتون بهترین هارو آرزو میکنم

        شاد و ثروتمند و سالم باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    رضا معینی فر گفته:
    مدت عضویت: 3403 روز

    سلام به عزیزان دلم در پنجمین روز از فایل های سفرنامه

    تغییرات اساسی که من باید در خودم ایجاد کنم و به نظرم این ها مهمترین پاشنه های اشیلم هستند واگر این موارد را تغییر دهم می توانم زندگی بهتری داشته باشم.من با خود نشستم و فکر کردم که ایا مسیری که هم اکنون در ان قرار دارم مسیر درستی است ان هم درس خواندن در دانشگاه در رشته ی مهندسی برق و ایا این همان چیزی است که من علاقه دارم و تمام وجودم ان را فریاد می زند.هرچه می خواهم جوری خودم رو قانع کنم که من این رشته رو دوست دارم ضمیر ناخوداگاهم در نهایت اون رو رد می کنه از طرفی هم به خاطر وجود ترس هایم که من 4 سال این رشته رو خوندم حالا که چی ادامه بدم شاید علاقه مند بشم توی دودلی موندم که من که یک ترم دیگه بیشتر ندارم ادامه بدم یانه.می خوام تصمیم بگیرم انصراف بدم ولی خوب یه چیزی تو وجودم می گه حالا که انصراف دادی چی اون وقت می خوای چی کار کنی تو که هنوز نمی دونی می خوای چی کار کنی؟چی کاره بشی؟ اون وقت چی تازه باید پولم در بیاری اما هنوز نمی دونی می خوای تو چه زمینه ای فعالیت کنی. واقعا باید درست بشینم با خودم و با خودم ملاقات کنم واز خدا بخوام اون مسیری که واقعا از انجام دادن اون لذت می برم واون فعالیتی که من برای اون ساخته شدم رو پیدا کنم و توی اون مسیر قدم بردارم.

    می دونم برای این که بتونم این تصمیم رو بگیرم باید بر ترسام غلبه کنم. می دونم باید به خدا ایمان داشته باشم می دونم باید حرف دیگران در موردم به پشیزی نیرزدونی دونم باید قوی باشم وفقط روی خدا حساب باز کنم. می دونم باید عزت نفسم قوی باشه تا باحرف دیگران تو مسیر تغییر جهت ندم. می دونم باید کارهاما با نظم انجام بدم و از به تاخیر انداختن کارم جلوگیری کنم و واسه حرف خودم احترام قال باشم وروی حرفم وایسم می دونم باید علایق وارزش های زندگیمو بشناسم و خودمو بهتر بشناسم تابفهم به چی علاقه دارم و از این دنیا چی می خوام از خداون چی می خوام می دونم باید به خودشناسی برسم.

    اما خوب می دونم که دونستن به تنهایی کافی نیست باید باور داشت باید ایمان داشت باید عمل کرد. خب منم تازه اول کارم با کارکردن روی خودم وقدم گذاشتن تو این سفرنامه امیداوارم بتونم مسیر تکاملی ام رو طی کنم تا بیشتر با خودم توصلح باشم و اون چیزی بشم که رسالتمه.خدایا تو این مسیر هدایتگرم باش فقط روی تو حساب باز می کنم.

    با عشق رضا معینی فر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مصطفی حسنی گفته:
      مدت عضویت: 2583 روز

      سلام دوست عزیز دقیقا منم مثل خودت در مورد کار و بیزینس مورد علاقم هنوز نمیدونم که به چه چیزی علاقه دارم

      اما با دنبال کردن مطالب سایت فهمیدم که رسالت من چیه و من برای چه کاری وارد این زعد مادی شدم

      خیلی به خود سخت نگیر در مورد بیزینس مورد علاقه

      رسالت اصلی ما در زندگی فقط شاد بودن و لذت بردنه!

      رسالت ما تجربه ماجراجویی های مختلف و لذت بردن از مسیر

      رسالت ما وارد شدن به دل ناشناخته ها و غالب شدن بر ترس هامونه

      رسالت ما حرکت کردن و لذت بردن و تجربه کردن ناشناخته ها و حتی شکست خودن و درس گرفتن از شمست هاست

      رسالت ما ساختن باور های قدرتمند کننده اس، هماهنگی با قوانین الهی هست

      رسالت ما یکی شدن با منبع خودمون با خداونده

      هدف زندگی شاد بودن و لذت برده

      توی این مسیر باید حرکت کنی و تجربه کسب کنی به موقع اش کسب و کاری که عشقته و علاقه بهش داری برات مشخص میشه

      خیلی خودت رو درگیر این موضوع نکن شما از زندگی لذت ببر اون کار مورد علاقه ات زه موقع اش معلوم میشه چیه

      همیشه باید کاری که دوست داریم رو انجامش بدیم

      اگه احساس بدی در مورد رشته ات نداری مشکلی نیست با قدرت ادامه بده شاید همین کار مورد علاقه ات شد.

      و بدون اگه اطن رشته کار مورد علاقه ات نیست در مسیر زندگی مشخص میشه واقعا عاشق چه کاری هستی

      فسط باید سخت نگرفت و همه چیزو آسون گرفت.

      حالا در ادامه مطالب سایت به این موضوع شما پرداخته میشه و خودت به درک درستی میرسی

      موفق و موید باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: