تغییر شخصیت، جسارت می خواهد - صفحه 53
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-24.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-11-23 13:10:002022-12-29 00:46:49تغییر شخصیت، جسارت می خواهدشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام
دیدن دوباره فایل ها باعث درک بهترم میشه و هر بار کامنتی بر اساس آنچه که درک کردم می نویسم
انقدر این کار رو انجام میدم که رفتارهام تغییر کنه. تا ی روز به خودم افتخار کنم. –
-فکر نکن که این روندی که توی زندگیت توی روابط و شغلت پیش میره طبیعیه. اصلا طبیعی نیست که بعد از تولد دخترت رابطه ات با همسرم سرد شده باشه. باید زودتر بجنبی. باید زودتر حال خرابی رابطه ات رو بهبود بدی . حال رابطه ام خیلی خرابه. رابطه ای که همه حسرتش رو می خورن. کاری نکنم که ی روز خودم هم حسرت این رابطه رو بخورم. من باید مسئولیت تمام نابسامانی های روابطم رو به عهده بگیرم. منی که حالا دیگه مادر شدم. باید رفتارهام سنجیده تر باشه.
به قول استاد باید تغییر کنم قبل از این که انقدر اوضاع خراب بشه که بیچاره بشم.
خداوند همواره در زمان مناسب در مکان مناسب هست. چقدر امروز نیاز داشتم که دوباره این فایل رو بشنوم و فکر کنم به زندگیم، به رفتارهام، به خودم.
استاد ممنونم که یادم دادید که هر آنچه را که در زندگیم تجربه می کنم به واسطه باورهامه. یادم دادید که فرکانس چیه. یادم دادید که من قرار نیست کسی رو تغییر بدم باید خودم رو تغییر بدم. برای تجربه زندگی دلخواهم به درونم نگاه کنم ، نه به بیرون. یکم نوشتن واسم راحت نیست. نمی تونم افکارم و برداشتهایی که از آموزش های استاد گرفتم و با کلمات بیان کنم. ممنونم استاد که یادم دادید به رفتارهام با ذره بین عزت نفس نگاه کنم. هر چقدر تو زندگیم می رم جلو و رفتارهام رو رصد می کنم می بینم رد پای عدم عزت نفس وجود داره.
از دیروز که فهمیدم من باید مسئولیت تمام کارهام رو به عهده بگیرم. و از همسرم توقع نداشته باشم. اگه تجربه ای از زندگیم واسم جالب نیست و یا زندگیم اونجوری که می خوام نیست .علت فقط و فقط خودم هستم. من قبلا فقط همسرم رو مقصر ناکامی های زندگیم می دونستم اما امروز خودم رو …..
تو شغلم هم باید بجنبم. خیلی ها هستن که با وجود چند تا بچه شاغلن و خیلی موفق. بهانه نیارم که من فرزند دارم و نمی تونم برم دنبال خواسته هام. باید شروع کنم به الهاماتم ( تو پای به راه در نه و هیچ مپرس……)
همه چیز باور.
همه چیز افکار
چند سالی هست که توی این مسیر هستم و مطالعه زیاد داشتم و کلاس هم زیاد رفتم
ولی احساس می کنم درک امروزم خیلی بیشتر از قبل شده.
چقدر این روزشمار تحول زندگی من برای من خوب و بجا بود. هر روز ی فایل بی نظیر با کلی آگاهی که بهم آرامش میده.
آرامش الانم رو با هیچ چیزی عوض نمی کنم
امروز روز سیزدهم سفرم بود که میگفت برای اینکه به احساس شادی برسیم باید این احساس رو درونمون پیدا کنیم نه با عوال بیرونی مثل مشروب. مواد مخدر. روابط نامشروع. و….
امروز تو بخش عقل کل در مورد صلاه و ترمز مخربی به نام عدم لیاقت داشتن ثروت مطلبی خوندم که هنوز هم گیجم.
استاد همیشه آرزوم بود که با چنین استادی آگاه کار کنم. هر روز ی آگاهی شگفت انگیز. خدایا کمک کن که به این آگاهی ها هم عمل کنم
به قول قرآن فقط حمال نباشم. حمال این آگاهی ها.
خدیا شکرت
شکرت
سلام،امروز روز پنجم سفر من هست به تغییری که لازمه که تغییر باورهای مالی هست فکر کردم برنامه ریزی کردم و دارم انجامش میدم این فایل خیلی برای من الهام بخش بود چون منم سوالم همین بود که چطوری کاری رو انجام بدم که بهش علاقه دارم و اینکه علاقمو پیدا کنم،خداوندا سپاسگزارم،ما رو به راه راست هدایت کن،آمین🥰🥰♥️♥️♥️♥️♥️♥️
سلام به استاد و مریم شایسته عزیز
سلام به همسفرای عزیزم
من الان یک سال و چند ماهی هست که با استاد آشنا شدم روی ابعاد مختلفی از وجودم کار کردم روی باور های توحیدی الهامات …..نتیجه های خوبی هم گرفتم اما بخاطر باور کمال گراییم و عدم رعایت تکامل نمی تونم ادامه بدم نجوا هام در این زمینه خیلی زیاده دوستان عزیزم اگه راهنماییم کنید خیلی خوشحال میشم که چه باوری بسازم و چه تمرینی انجام بدم تا این باور کمرنگ تر بشه؟
سلام به رب جهانیان. سلام به پروردگار بخشاینده بخشایشگر. سلام به دو استاد عزیز وبزرگوار. دو انسان توحیدی. برای من اتفاق جالبی که افتاده اینه که من هر روز فایلی رو توی این سفرنامه میبینم که باید ببینم. فایلی که داره بمن راه هدایت رو نشون میده. جایگاهی رو که الان دارم وباید باورهامو تغییر بدم تا مثل مرداب گندیده نشم.چقدر صحبتهای استاد باوجود من همخونی داره. ازباورهای کهنه وبی ارزشی وازگذشته های من میگه واز شرایط لحظه ای من.خیلی از صحبتهای استاد مثل یه بمب میخوره به سرم که باید بیدار بشم. خیلی برام اهمیت پیدا کرده که هر روز سفرنامه رو دنبال کنم. مثل وحی منزل میمونه. یعنی بایدبا دنیا هماهنگ بشی همراهش بشی وطبق قوانینش حرکت کنی وگرنه باچک وپوز حسابی حالیت میکنه که بری وهمراهش بشی.الان به خاطریه شرایط کاری هر روز توی دردو رنج هستم. به فایلهای استاد گوش دادم اما توی این زمینه عملی انجام ندادم. نخواستم از نقطه امنم خارج بشم واقعا درداور شده.پراز ترس هستم وبی ایمانی.خوشحالم که حرفای استاد داره برام انگیزه بخش میشه.داره بمن میگه که نشونه ها روبگیر وحرکت کن از یه جای کوچیک شروع کن. به لطف خدا یه پیشنهاد کاری بهم شده ودارم میرم برای اموزش. باید وقت بزارم و با احساس خوب ادامه بدم. ممنونم از استادگلم. ازحرفهایی که کلام خداونده،، واقعا بهم ثابت شده دنیا قانون فرکانسه وهر چی بفرستی دریافت میکنی. من بدترین شرایط رو تجربه کردم اماهنوز میخواستم ادامه بدم. اما این فایلهای سفرنامه یه جورایی منو داره ازخواب غفلت بیدارمیکنه. دارمهوشیار میشم. خدایا شکرت بابت الهاماتت. خدایاشکرت برای هدایت شدنم به این سایت. خدایاشکرت برای اگاه شدنم از درون. خدایاشکرت برای این دو فرشته زمینی. خدایاشکرت بابت این صدای زیبای استاد عباس منش که برام شده زیبا ترین صدای دنیا. خدایا شکرت بابت این جسارتی که دارم یاد میگیرم.. خداروشکر بابت سایت عباس منش. خدایاشکرت بابت خوانواده گرم و صمیمی و دوست داشتنیم. دوستتون دارم وازصمیم قلبم براتون طلب خیر و برکت و شادی و سعادت وخوشبختی دارم. 🌹 🌹 🌹
سلام به استاد عزیز و مریم شایسته نازنین و همفرکانسیهای عزیزم.
من امشب فایل روز ۵ از فصل ۱ روزشمار تحول زندگی من رو شنیدم و خودم رو با همه خستگی ملزم کردم که کامنت بذارم و سفرنامهم رو بنویسم.
استاد چقدر از شما ممنونم که اینطور مسیر رو برای ما روشن میکنید و دریچههایی رو به رومون باز میکنید. حرفهاتون حیلی درسته و من دلم میخوام بتونم بهشون عمل کنم. دوست دارم تغییر کنم چون به قول شما نمیخوام ده سال دیگه همین جا باشم.
همین الان هم فشار زیادی روم هست و ده سال دیگه اگه به همین منوال پیش بره، نمیتونم حتی از پس هزینههای معمولی زندگی و هزینه تحصیل فرزندم بربیام.
ولی استاد، به راهنمایی و کمک نیاز دارم. استاد، من و همسرم کارمند و اجارهنشین هستیم و حقوق ماهانه هر دومون کفاف خرج و کرایه خونه رو نمیده و مجبوریم هر ماه کمی از پساندازی که در بانک داریم، برداریم.
ما از چه نشونههایی میتونیم کمک بگیریم؟
ما کسب و کاری نداریم که بخوایم تغییرش بدیم. فقط یک حقوق معمولی داریم. چطور میتونیم در زندگیمون تغییر ایجاد کنیم؟ پساندازی که کفتم بسیار کمه و حتی نمیشه باهاش یک ماشین ارزونقیمت دست دوم خرید.
من از کجا باید این تغییر رو شروع کنم؟
امیدوارم خداوند به مسیر درست هدایتم کنه.
استاد از شما بارها و بارها ممنونم و خدا رو بینهایت شاکرم.
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خدای نیرومند و وهاب من
(خب نوشتن این کامنت چندین روز طول کشیده، امشب میخوام این ردپارو تموم کنم و تغییرات جدی در زندگیمو با تموم کردن این کامنت شروع کنم و مهمترین اصل اینه که این هدفم رو مدام باید تکرار کنم … باید شعله ی اشتیاق به تغییر رو مدام روشن نگه دارم و گرنه این هم مثل بارهای دیگه و تصمیماته دیگه مدتی هست و بعد فراموش میشه)
چند روزیه که بسم الله الرحمن الرحیم رو تو دفترم اول نوشته هام مینویسم هنوزم دلم یجوری میشه انقد که بهمون از بچگی گفتن اسم الله رو ننویسی که یه وقت زیر پا نیوفته یا دست بی وضو بهش نخوره :| چقد جهل که اصلا ندونیم الله یعنی چیو چرا اله اصلا الف و لام گرفته کلا ننویس و بهش فک نکن که نکنه یه وقت گناه کنی..
به خاطر شهادت حضرت فاطمه صدای روضه تو خونمون میومد و من اصن از حرفای روضه خان موندم… میگفت دنیا از ریشه دنی به معنی پست هست و عرب هرچیز پست رو بهش میگه دنیا، حالا اتفاقا من سرچ کردم که اولا ممکنه از ریشه دنو به معنی ذاتی و مکانی و مرتبه ای باشه و حتی اگه ریشه ی اول هم باشه منظور نسبت به عوالم دیگه است ، یعنی خدا این همههه زیبایی و نعمت و قشنگی آفریده بعد بهش بگی پست و آشغال ، از منظر قضاوت بهش نگاه نمیکنم از این منظر نگاه میکنم که الهی شکرت که من تغییر مسیر دادم از مسیری که هیچ وقت قلبم و حتی عقلم قبولش نکرد… بعد میگفت شراب چیه شَر+آب(کلا بی خیال ریشه شدن) و دینار هم یعنی دین +نار :) یعنی فقط بدبختی و فقر و زجر و بی پولی رو مایه ی خوبی میدونن…
روز پنجم سفرنامه، من برای قبول این بخش مقاومت داشتم و البته اصلا خودمو اذیت نکردم و با توجه به نیازهام فایل های دیگه ی استاد رو گوش میدادم به خصوص فایل خودتان را هم قضاوت نکنید را خیلی گوش دادم و این تیر خلاص بود به دلسوزی ها و قضاوت های بی جهت من که فقط گفتگوهای ذهنیمو بیشتر میکرد و حالمو خراب میکرد البته که این باورها مدام و مدام باید تکرار بشن.
و امروز روزی بود که ذهنم آمادگی این فایلو داشت و اتفاقا تضاد کوچکی باعث شد با تمام وجود گوش بدم و میل به تغییر رو در درونم روشن کرد و تمام کامنتهای لایک شده ی دوستان رو خوندم، واقعا نوشته ی روز سفرنامه که توسط مریم عزیزم نوشته میشه و نوشته ی خود فایل و آگاهی های فایل و بعد هم کامنتهای دوستان واقعا پکیج خارق العاده ای برای باورسازی و کسب آگاهی هاست
من به خودم فک کردم و تغییراتی که باید بدم
مهمترین چیزی که نیاز دارم بیشتر و بیشترش کنم ایمانم به خداست و توحید… اصلا همین توحید رو بتونم بهش ایمان واقعی بیارم و عمل کنم اینکه خدارو سرمنشا همه چیز بدونم… تو لبخند عزیزانم و زیبایی هایی که میبینم خدارو ببینم … وقتی بهم محبتی میشه بفهمم اصلش خداست که داره بهم محبت میکنه… بفهمم قدرت فقط و فقط از آن ربم هست و از هیچ کس نترسم و مطابق میل کسی رفتار یا عملی نکنم که بعدا خودمو سرزنش کنم(استاد این حرف شما که گفتید من حاضرم بمیرم ولی نترسم رو مدام با خودم تکرار میکنم چقدر تحسینتون میکنم)… دلسوزی یا خدایی نکنم برای کسی و بفهمم هرکس الان هرچیزی رو تجربه میکنه دقیقا همون چیزیه که خودش ایجاد کرده و همه چیز سرجای خودشه و خدای بی نظیر من ناظر عالمه و داره به بهترین شکل خدایی میکنه… خودم رو در زندگی دیگران بی قدرت ترین و دیگران رو در زندگی خودم بی قدرت ترین ببینم و خودم رو در زندگی خودم تواناترین توسط نیرویی که ربم بهم داده و همواره هدایتم میکنه بدونم… بتونم قضاوت نکنم و در لحظه زندگی کنم…قلبم رو آروم نگه دارم بقیه چیزها خودش حل میشه واقعا توحید و ایمان واقعی و قلبی و همیشگی به خدای مهربان و قدرتمندم تنها چیزیه که من نیاز دارم…خدایا هدایتم کن که در هر لحظه تو رو ببینم تو رو حس کنم با توکل به تو نیرو بگیرم و حرکت کنم…خدایا آرامش لحظاتی که به تو تکیه میکنم و انقدر عشق میکنم که واقعا دیگه در جسمم نمیگنجم و بیشتر و بیشتر بهم عطا کن… وقتی در لحظه زندگی میکنم همه ی چیزی که میخوام رو دارم … چند بار وقتی حالم بد بوده به خودم گفتم وحیده الان در همین لحظه بدون در نظر گرفتن آینده و گذشته چی نداری؟ و جوابم این بوده که همه چیز دارم
بعد باید بیشتر و بیشتر عاشق خودم بشم عاشق روح بزرگ و مقدس و لایتناهی خودم و عاشق جسم عزیز و با ارزشم… باید بره تو ناخودآگاهم که انقد ارزشمند بودم که بیام تو این جهان که تجربه کنم خلق کنم لذت ببرم زندگی کنم و عشق کنم… باید باور کنم لایق بهترین ها هستم … به قول یکی از دوستای خوبم در سایت من قدرتمند ترین فرد در جهان نیستم من تنها قدرت در جهانم فقط خودم نباید خودم رو محدود کنم… باید احساس لیاقت رو در وجود خودم بیشتر و بیشتر گسترش بدم
نباید روی خودم حساب کنم و بخوام یه تنه مسایل رو حل کنم که هم انرژی ازم میگیره هم من در برابر قدرت نامحدود خدایم ناتوانم. باید سکوت کنم و توکل کنم و کارها رو به خودش بسپارم و من فقط گام هایی که در هر لحظه بهم الهام میشه رو و ازشون لذت میبرم رو انجام بدم و بعد میبینم مثل خیلی روزا خدا با دستاش خودش بقیه کارها رو درست میکنه اگه من رهاش کنم. اصلا نباید زور بزنم برای کاری … تجربه ثابت کرده برای هر چیزی که به خودم فشار آوردم نتیجه همیشه معکوس بوده… بخدا تو ایام امتحانات دانشگاه برای یه درسی که خیلییی میخوندم و دیگه احساس میکردم همه رو بلدم و فقط روی خودم تکیه میکردم همیشه کمترین نمراتو گرفتم ولی برای درس هایی که تا جایی که میتونستم خونده بودمو بعدش ولش کرده بودم و حسمم خوب نگه میداشتم با اینکه فک میکردم نتونم نمره ی خوبی بگیرم همیشه نمره هام خوب میشد و نمیفهمیدم چرا…
در کل باید بیشتر و بیشتر از خدا بخوام و راضی نباشم به چیزی که الان هست ولی چون میدونم قدرت کامل از آن خداست و خدا هم حتما بهم میده حسمم خوبه و پس به هرچیزی که بخوام میرسم
راستش من همیشه میدونستم که من ثروتمند میشم و یه زندگی فوق عالی میسازم و به هرچیزی که میخوام میرسم ولی نکته ی اشتباهش اینجا بود که فک میکردم الان نمیشه چند سال بعد. و هر روز و هر سال میگفتم چند سال دیگه و اصلا به این فک نمیکردم که نه از همین امروز همه چیز باید قدم به قدم بهتر بشه نه اینکه یه دفعه ای چندسال دیگه( که هیچوقت نیومد) اوضاع بهتر بشه. الان قدم به قدم حرکت میکنم و روز به روز ثروت و آرامش و عشق و سلامتی و شادی رو همه روووو باهم در زندگیم ایجاد میکنم
و تصمیم دیگه ای که دارم اینه که یه طراح حرفه ای سایت بشم … چون بهش علاقه دارم و یه دوره هم گذروندم الان هم شروع به یادگیری انگولار کردم و نجواهای اینکه چرا زودتر شروع نکردی و دیره رو بهش توجهی نمیکنم و هم زمان هم دوره ای که گذروندم رو مرور میکنم تا بعد ببینم قدم بعدی چیه
الهی شکرت بلاخره میتونم برم روز ششم سفرنامه
ب نام الله
سلام عزیزم!
در پنجمین روز سفر پر خیر و برکت گفتم بیام بگم ک من علاوه بر کار قبلیم ی کار جدیدی شروع کردم ک روز اولش حقیقتا از لحاظ مالی هیچ سودی نداشت ولی در عوض تونستم اعتماد ب نفس درخواست کردن از بقیه و شهامت بدست بیارم و امروز رفتم تو قسمت نشانه ی من برا واضح شدن قدم بعدی ک قسمت۹ تمرکز بر نکات مثبت اومد بالا ک اونجا تو صفحه ش ی کلیدی بود ک توجه منو حلب کرد و نوشته بود استمرار در عمل و من اینو هدایت الله میدونم ک باید اینکار جدیدو استمرار بدم
سلام به عزیزانم
پنجمین روز سفرم رو شروع میکنم.
تغییر…….تغییر……تغییر…..
وای که چقدر من در مقابل این کلمه مقاومت داشتم.
مقاومت که هیچی باهاش میجنگیدم.
سر مسایل کوچیک هم نمیتونستم اونو بپذیرم.
اگه میخاستم وسایل خونه رو جابجا کنم وتغییر دکوراسیون بدم نمیتونستم وکلی اذیت میشدم وغر میزدم.
اصلا میترسیدم.
چه برسه بخام تغییرات بزرگ انجام بدم.
بعدش اومدم از کارای کوچیک شروع کردم.
مثلا اوایل محل نشستنم تو خونه رو عوض کردم.به جای اینکه همیشه یه جا بشینم.
جای گزاشتن وسایل شخصی رو عوض کردم وتغییر دادم.
مسیر رفت وبرگشت به خونه رو عوض کردم واز کوچه های دیگه اومدم خونه.
بعدش کم کم وسایل خونه رو جابجا کردم..بعدش وسایل اضافه رو دور ریختم یا به فروش گزاشتم ویا به دیگران بخشیدم.
بعد کل اشپزخونه رو به هم ریختم.
بعد انباری خونه رو هم ریختم ومرتب تر شد.
بعد وسایل جدید خریدم کم کم.
سپس تابلوهارو عوص کردم.
بعد دیگه کم کم مقاومتم کمتر شد والان دارم تصمیمات بزرگ میگیرم.
یکی شروع کسب وکارم هس.
یکی هم رشد اعتماد به نفسم که دارم روی اون کار میکنم..
خدایا شکرت که دارم رشدد میکنم وهر روز بهتر میشم……
روزشمار تحول زندگی من
روز پنجم: یکشنبه 28 دی ماه 1399
به نام خالق یکتا
از آخرین روز که نوشتم حدود 50 روز می گذره. توی این 50 روز نمی دونم چی شد. خودم رو رها نکرده بودم. دستم تو دست خدا بود ولی حواسم نبود. دچار روزمرگی شده بودم. کم کم داشتم به خوم برچسب افسرده می زدم!!! حس می کردم چاق و زشت شدم!!! یه فکرهایی دور سرم پرمی زد که دوره کرونا و خونه نشینیه دیگه. همه همین طورن. پس تو هم باید این طور باشی!
اینقدر تو فکرش بودم که هر حرف و خبری می شنیدم در همین مورد بود. داشتم جذبش می کردم….
شادی کنارم بود میدیدمش اما حسش نمی کردم. طبق عادت و برنامه تقریبا هر شب کتاب میخوندم. خوب بود ولی انگار یه چیزی گم شده بود یا نمی دیدمش. دنبال یه جرقه بودم، یه پیام خاص، تا چند روز پیش که دست بردم لابلای کتاب ها و کتاب “بخواه برآورده خواهد شد” رو برداشتم و ورق زدم و یه تمرین جذاب که جوابم بود رو خوندم. برام عجیب نیست که این اتفاق افتاد اما کلی ذوق می کنم وقتی این طوری جواب می گیرم. قبلا هم بارها برام اتفاق افتاده.
تمرین کتاب این بود بذار سلولهای بدنت کار خودشون رو انجام بدن!!!!! پیام کلیش برام این بود: شکرگزار سلامتی بدنت باش. هرشب با بدنت حرف بزن. مهم نیست چرا این طوری شدی مهم اینه که الان فهمیدی و می خوای برگردی. مهم اینه که الان متوجه شدی و داری برمی گردی. به بدنت بگو کارش رو در آرامش انجام بده. مهم نیست چطوری تو به حالت شادابی قبل برمی گردی! تو فقط ایمان داشته باش و بخواه که برگردی. بقیه اش رو بسپار به خدا…
بعد از خوندن تمرین و انجامش بعد از دو یا سه شب، خیلی خیلی اتفاقی یه دوست قدیمی رو دیدم. یه انرژی خوبی ازش گرفتم. اینقدر از صورتم و بدنم تعریف کرد که کلی ذوق زده شدم!!! و در کمتر از یک هفته چنان شاد و سرحال شدم که حس می کنم چند سال جوون تر شدم!!!! و هر روز دارم بهتر از روز قبل میشم. هم وزنم کم شده هم صورتم شاد و سرحال شده!!! و هر لحظه خدا رو شکر می کنم و خیلی خوشحالم که خدا رو دارم: خدا، سرچشمه همه انرژی ها. کسی که وقتی کاری رو مطلق به اون می سپارم اینقدر همه چیز راحت و روان پیش میره که انگار یه تیم بزرگ مدتها پیش براش برنامه ریزی کرده بودند.
الان خیلی خوشحالم و خوشحالیم بیشتر شد وقتی بعد از مدت ها اومدم اینجا و دیدم باید به روزشمارم برگردم و دیدم روز پنجم در مورد تغییره و من جرقه تغییرم رو دیدم و با انرژی بیشتری در مسیر تحول زندگیم پیش میرم.
همه می دونیم که هیچ چیزی اتفاقی نیست. و همه اینها وقتی اتفاق می افته آمدگی پذیرشش رو داشته باشیم. و من خودم رو آماده کرده بودم و الان اینجام. خدایا هزار بار شکرت.
وقتی دست خدا رو محکم بگیری هیچ وقت گم نمی شی! حتی اگه حواست به جاده نباشه! چون بالاخره یه جایی نشونه ای می بینی که می فهمی کجایی و می فهمی الان باید چه کار کنی.
و من الان می فهمم باید چه کار کنم: توکل توکل توکل
به نام الله
سلام خدمت همه اعضای خانواده صمیمی عباس منش
سؤال : چه جنبههایی از زندگیات الان نیاز به تغییر دارد و بنویس که چگونه و با ایجاد چه تغییری در باورها و نگرشات میتوانی زندگی بهتری برای خود بسازی و الان چه ایدهای برای برداشتن اولین قدم داری!
در حوزه عزت نفس بسیار احتیاج به تغییر دارم. اینکه بتونم خود باوری و احساس ارزشمندی رو در خودم تقویت کنم. خودم رو بیشتر دوست داشته باشم و بپذیرم. مهارت های ارتباطی خودم رو تقویت کنم. نظر و قضاوت دیگران رو در مورد خودم بی ارزش بدونم. ایده ای که در مورد این بحث وجود داره اینه که دوره عزت نفس رو بارها و بارها گوش بدم و تکرار کنم و تمرین هاش رو به صورت جدی تر انجام بدم. در کنارش کامنت های بچه ها رو بخونم و ازشون ایده بگیرم و بتونم عیب و ایرادها و ترمز های خودم رو شناسایی کنم و برای رفع شون اقدام کنم. سعی کنم بیشتر با ترس های خودم مواجه بشم و به سمت شون حرکت کنم تا بتونم از بین ببرمشون.
در مورد ورزش و سلامتی و زیبایی اندام، نیاز به تغییری جدی دارم و باید سعی کنم ورزش کنم، تا بتونم هم سلامتی و شادابی بیشتری داشته باشم، و هم عضلات و اندام زیباتری بسازم. باید این باور رو در خودم بسازم که منم میتونم وزنم رو افزایش بدم و اندام زیباتری داشته باشم. میتونم انرژی و قدرت خیلی بیشتری داشته باشم. ایده ای که میتونم انجامش بدم اینه که یه باشگاه بدنسازی ثبت نام کنم و چند روز در هفته به مدت حدوداً یک ساعت تمرین و ورزش کنم و در کنارش برنامه تغذیه ای مناسبی هم برای افزایش وزن بچینم. دنبال الگوهایی بگردم از افرادی که مثل من خیلی لاغر بودن و تونستن طی یه زمان منطقی و به صورت تکاملی و نه یه دفعه وزن شون رو افزایش بدند و اندام زیباتری داشته باشند.
در مورد بحث روابط عاطفی احتیاج به این دارم خیلی بیشتر روی خودم کار کنم، بیشتر تمرکزم رو روی خودم بزارم و باورهام رو در مورد فراوانی جهان هستی و عزت نفس و احساس لیاقت و ارزشمندی خودم تقویت کنم. بیشتر از تنهایی خودم لذت ببرم. زندگی رو ساده بگیرم و از تک تک لحظات زندگیم لذت ببرم و به خاطر همه داشته هام سپاسگزار خداوند باشم. خودم و همه موجودات جهان رو دوست داشته باشم و بیشتر بتونم با خودم در صلح قرار بگیرم. ایده ای که برای بهتر شدن در حوزه روابط وجود داره اینه که دوره عزت نفس و عشق و مودت رو چندین بار گوش بدم و تمریناتش رو انجام بدم و مدام با خودم تکرار کنم. دنبال الگوهایی بگردم از افرادی که رابطه خیلی عالی و عاشقانه ای با هم دارند و تحسین شون کنم و به خاطرشون سپاسگزار باشم.
در مورد بحث ثروت احتیاج دارم که خیلی زمان بزارم برای تغییر باورهام و کلی از باورهای محدود کنندم رو تغییر بدم. باورهای اساسی ای که باید خیلی روشون کار کرد باور فراوانی و عدم کمبود نعمت ها در جهان، باور احساس لیاقت و ارزشمندی، باور معنوی و خدایی بودن ثروتمند شدن و خیلی موضوعات دیگست که باید واقعا انرژی و وقت گذاشت برای تغییرشون تو ذهنم. ایده ای که در مورد تغییر باورها در حوزه ثروت وجود داره اینه که زمان خیلی بیشتری رو برای کار کردن روی فایل های روانشناسی ثروت و دیگر فایل های استاد بزارم و تمریناتش رو بیشتر و بیشتر انجام بدم. برای خوندن کامنت های بچه ها وقت بیشتری بزارم. الگوهایی که ثروت زیادی رو از راه های ساده و صحیح به دست آوردن رو پیدا کنم و سعی کنم باهاشون صحبت کنم و تحسین شون کنم. به الهاماتم در مورد تغییرات کاری بیشتر توجه کنم و سعی کنم بهشون عمل کنم. سعی کنم مهارت های حرفه ای خودم رو تقویت کنم و تو حوزه ای که دارم کار میکنم هر روز قوی تر بشم. دانش و مهارت های علمیم رو تو حوزه خودم بالاتر ببرم. سعی کنم اون حوزه ای که واقعا بهش علاقه دارم رو پیدا کنم و همون رو دنبال کنم و هر روز درش بهتر و بهتر بشم.
در حوزه آموزشی من نیاز دارم که روی مهارت های زبان انگلیسیم و همچنین دانش کامپیوتر بیشتر کار کنم. باورهایی که میشه در این موضوع بسازم اینه که منم میتونم طی یه زمان نه خیلی طولانی، ولی با تمرین کردن مداوم و طی کردن تکاملم زبان انگلیسیم رو خیلی قوی تر کنم و بتونم به راحتی انگلیسی رو بفهمم و به راحتی و با لهجه عالی صحبت کنم. همچنین در حوزه کامپیوتر و طراحی سایت هم میتونم با دنبال کردن آموزش ها و تمرین کردن و انجام دادن آموزش ها تو این حوزه هم خیلی قوی بشم. ایده ای که در مورد بحث یادگیری زبان انگلیسی دارم و خوب در حال شروع کردنش هستم اینه که کلاسی رو به صورت خصوصی استارت بزنم و بتونم با تمرکز بالاتر و تمرین بیشتر طی زمان نسبتا کوتاهی مهارت های خودم رو تقویت کنم و تا حد خوبی به زبان انگلیسی تسلط پیدا کنم. در حوزه کامپیوتر و طراحی سایت هم میتونم با دنبال کردن فایل های آموزشی که دارم و تهیه کردن محصولات آموزشی حرفه ای تر و تمرین کردن و انجام دادن آموزش ها تو این حوزه هم مهارت های خودم رو بالاتر ببرم. همچنین باید دنبال الگوهایی بگردم از افرادی که تو حوزه زبان انگلیسی و کامپیوتر و طراحی سایت تونستن بسیار پیشرفت کنند و کارهای بزرگی رو انجام بدند.
در پناه الله یکتا شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.