خداوند را سپاسگزاریم که با هم پروژه «خانه تکانی ذهن، گام به گام» را با هم آغاز می کنیم.
آگاهی های گام امروز را با تمرکز گوش بده، از آنها بهره برداری کن و تجربه های خود از عمل به آن آگاهی ها را، در بخش نظرات همان گام به عنوان رد پا ثبت کن.
خداوند را سپاسگزاریم که با هم پروژه «خانه تکانی ذهن، گام به گام» را با هم آغاز می کنیم.
آگاهی های گام امروز را با تمرکز گوش بده، از آنها بهره برداری کن و تجربه های خود از عمل به آن آگاهی ها را، در بخش نظرات همان گام به عنوان رد پا ثبت کن.
بنام خدا
گام نهم
استاد شباهت علف های هرز برای من مثال نشخوارهای ذهنی
وقتی از ی موضوعی ناراحتم. و گفتگوی ذهنی من شروع میشه
یهو ب خودم میام میبینم از کجا ب کجا وصل شدم
و اصلا موضوع اول الان نیست
بلکه چیزایی که از قبل توی ذهنم تلنبار شده اومدن بالا و مثل ی درخت بلند و تنومند ( از بس که طولانی مدت تو ذهنم بودن و هی با نشخوارها آبیاری شدن)
«اینجا ذکر کنم که بعد از دوره احساس لیاقت واقعااا توی این موضوع بهتر شدم
و سریع مچ ذهنم میگیرم
و ادامه نمیدم »
مثلا سر ی موضوعی با همسرم بحثمون میشه
چند دقیقه بعدش همون موضوعاتی ک اصلا ربطی ب بحث نداشتن
میاد وسط
اون چیزایی ک من درونم دفن کردم
دوباره نبش قبر میکنم
موضوعات حل نشده
ک البته با مدار الان همسرم هم حلشون روممکن نمیبینم
و من باید روی خودم کار کنم
چون دیدم که چطور مدار خواهرم و همسرش تغییر کرده در این زمینه
موضوع بعدی استاد در مورد خرد کردن هدف
من توی کامنتای قبل نوشتم ک
ب کامنت سعیده جان رضایی هدایت شدم
ک مجدد کلیپ آموزش زبان برای اپارات آماده کنم
ولی اینبار تیکه تیکه
سال قبل من اومده بودم ی درس رو کامل تدریس کرده بودم و اپلودش اینقدر داستان بود ک بیخیال شدم
ولی وقتی خوندم ک سعیده جان روزی ی تمرین ضبط میکنن
برای من هدایت خدا بود
و دیدم ک چقدر تیکه تیکه انجام دادن آسون تر
و کمتر از من وقت میگیره
واقعا کامنت خوندن و نوشتن چقدر خوب
گاهی خدا تو ی کامنتی برات هدایت رو گذاشته
گاهی ی کامنتی ی باوری رو توی تو بولد میکنه و پیداش میکنی
وقتی کامنت مینویسی حست خوب میشه
توجهت میره ب زیبایی
ب سپاسگزاری
و گاهی هم چیزایی نوشته میشه توی کامنت ما که برای دوستان ی راهنماس
خداروشکر برای امکان حضورم و دسترسی ب این سایت ارزشمند