پروژه خانه تکانی ذهن | گام به گام

خداوند را سپاسگزاریم که با هم پروژه «خانه تکانی ذهن، گام به گام» را با هم آغاز می کنیم.

آگاهی های گام امروز را با تمرکز گوش بده، از آنها بهره برداری کن و  تجربه های خود از عمل به آن آگاهی ها را، در بخش نظرات همان گام به عنوان رد پا ثبت کن.



فایل صوتی دستور العمل «خانه تکانی ذهن، گام به گام»

427 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مهدی و زهرا سیدی» در این صفحه: 1
  1. -
    مهدی و زهرا سیدی گفته:
    مدت عضویت: 1700 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته که زحمت جمع آوری این پروژه رو کشیدن ،خیلی از شما سپاسگزارم

    رد پای اولین روز من (مهدی)

    شرایط الان زندگی من فقط به افکاری که تا الان داشتم ربط داره و من مسئول صد در صد زندگی خودم هستم ، نه دولت نه مردم نه خانواده هیچ کدام مسئول زندگی من نیستن

    هر اتفاقی در زندگی من رقم میخوره نتیجه افکار خودم هست ، خداوند یک انرژی و سیستم هست که به افکار من پاسخ میده اگر در مسیر و فرکانس درست باشم هر اتفاقی که بیوفته به نفع من خواهد بود و اگر در مسیر و فرکانس خوبی نباشم اتفاقات به نفع من نمیشه ، اینطور نیست که خدا دلش برام بسوزه و فلان کار رو برام انجام بده ، خداوند یک سیستم و هیچ وقت بر خلاف قوانین عمل نمیکنه

    به هیچ وجه من نباید منتظر کمک دیگران در هر زمینه ای باشم ، وقتی منتظر کمک دیگران هستم یعنی بهشون این قدرت رو دادم که تو زندگی من تاثیر گذار باشن و این شرک هست

    برای مثال اگر میخوام وام بگیرم باید ببینم رئیس بانک ایا قبول میکنه که بهم وام بده یا نه ، اگر میخوام قرض کنم باید ببینم فلانی دلش میخواد بهم پول بده یا نه ، اگر دنبال ارث باشم باید ببینم چندین خانواده با هم به تفاهم میرسن یا …. همه اینها یعنی قدرت رو به یکی دیگه غیر از خودم و خدای خودم دادم و این شرک هست.

    وقتی در شرایط یکسان دو نفر دوتا نتیجه متفاوت میگیرن یعنی فقط افکارشون هست که داره اتفاقات رو براشون رقم میزنه و این باید برای من یه فکت باشه که بیشتر این قضیه رو باور کنم

    وقتی افکار خودم رو تغییر بدم و بپذیرم که خودم مسئول صد در صد زندگیم هستم در همین جایگاهی که الان دارم کم کم اتفاقاتی میافته که شرایط برام تغییر میکنه، نیازی نیست که خودم رو عذاب بدم برای تغییر شرایط

    این تغییرات کم کم ایجاد میشه و قرار نیست یک شبه اتفاق بیوفته به همون نسبت که افکارم تغییر کنه شرایط هم برام بهتر میشه و همیشه میتونه بهتر بشه و هیچ وقت به کمال نمیرسم و کم کم باید تکاملم رو طی کنم

    اگر میخوام شرایط من تغییر کنه باید به حرفی که میزنم و فکری که دارم عمل کنم (ایمانی که عمل نیاره حرف مفته) یعنی اگر الان میگم خودم مسئول زندگی خودم هستم واقعا باید این فکر در وجود من نهادینه بشه و اگر اتفاق نامناسبی افتاد یکی دیگه رو مقصر ندونم اگر هم اتفاق خوبی افتاد بازهم بدونم که خودم با افکارم این اتفاق خوب رو رقم زدم ، ابنطور نباشم که فقط حرفش رو بزنم ولی در عمل جور دیگه رفتار کنم

    تمام افرادی که این فکر رو دارن که بقیه باید کاری کنن تا ما تو زندگیمون لذت ببریم الان شرایط مناسبی ندارن چون واقعا این شرک هست و اگر کسی شرک داره نباید انتظار شرایط بهتر هم داشته باشه

    اگر من بنده خوبی برای خدا باشم و افکارم رو کنترل کنم و شرک نداشته باشم خدا هم که فرمانروایی کل کیهان رو تو دستاش داره رسوندن من به خواسته هام براش کاری نداره ، من فقط باید خوب بندگی کنم همین.

    البته که بنده خوب خدا بودن هم تکامل میخواد قطعا اولش درک بالایی از آیه (ایاک نعبد و ایاک نستعین) نخواهم داشت ولی هر چقدر که روی خودم کار کنم درکم از اینکه (فقط تو را میپرستیم و فقط از تو یاری میجوییم) زیاد و زیادتر میشه

    در اغلب مواقع تفکری که مقابل تفکر اکثریت جامعه باشه درسته ، اگر من افکار خودم رو درست کنم شرایط برای من همیشه بهتر و بهتر میشه فارق از اینکه چه اتفاقاتی میوفته و چه قوانینی تصویب میشه

    انقدر باید این افکار رو با خودم تکرار کنم که فقط من مسئول زندگی خودم هستم تا تبدیل به یک باور بشه و هر لحظه تو زندگیم همین نگاه رو داشته باشم

    این اولین رد پای من از این پروژه هست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: