خداوند را سپاسگزاریم که با هم پروژه «خانه تکانی ذهن، گام به گام» را با هم آغاز می کنیم.
آگاهی های گام امروز را با تمرکز گوش بده، از آنها بهره برداری کن و تجربه های خود از عمل به آن آگاهی ها را، در بخش نظرات همان گام به عنوان رد پا ثبت کن.
خداوند را سپاسگزاریم که با هم پروژه «خانه تکانی ذهن، گام به گام» را با هم آغاز می کنیم.
آگاهی های گام امروز را با تمرکز گوش بده، از آنها بهره برداری کن و تجربه های خود از عمل به آن آگاهی ها را، در بخش نظرات همان گام به عنوان رد پا ثبت کن.
بنام خدواندهدایتگر ” گام بیست هشتم”
باسلام وهزاران درودحضوراساتیدگرانقدرودوستان نازنین
خدایاشکرت که امروز هم به من فرصت دادی تاگام بیست هشتم ازپروژه خانه تکانی ذهن راباموفقیت بردارم
الهی به امیدتو
“گام بیست و هشتم”
* مقدمه:
با تشکر از استاد عباس منش نازنین و استاد ارشیانفر عزیز برای برقراری این لایو وتهیه این فایل بینظیر نگاه استاد عباس منش و استاد ارشیانفر به اتفاقات ایران وناخواسته ها این است هنر این است جایی که اکثریت جامعه سوار یک موج منفی شدند ما بتوانیم خودمان را از اکثریت جامعه جدا کنیم و مثل اکثریت فکر نکنیم باید هنگام برخورد با تضادها و ناخواستهها و اتفاقات نادلخواه بر اساس قانون جهان هستی انتخاب کنیم که کدام مسیررا میخواهیم برویم مسیری که اکثریت جامعه دارند میرن که همان تمرکز برنازیباییها و ناخواستههاست یا راهی که ما را از اکثریت جامعه جدا میکند وان راه اعراض از ناخواستهها و تمرکز بر روی نعمتها،داشتههامون و زیباییهای زندگیست وسپاسگزاری به خاطر همه نعمتهایی که خداوند به ما عطا کرده است
همیشه هنگام بروز اتفاقات و ناخواستهها عدهای از بتن جامعه از جمله هنرمندان و سلبریتیها میداندار میشوند و برای حمایت از حقوق بشر و حقوق انسانها پرچمدار و سردمدار این اعتراضات میشوند
این افراد بیشتردنبال منافع شخص خودشون هستند دنبال معروفیت و دنبال جمع کردن فالوور هستند دنبال جمع کردن یار هستند امانمیدانند که دارند چه بلایی سر خودشون میارن چون که قانون جهان هستی این است که بر هرچه تمرکز کنی و توجه کنی از جنس واساس همان بیشتر بیشتر وارد زندگیمون میشود
عصبانیت و خشم کل سیستم انسان رابر هم میریزد و بر اساس تحقیقات هنگام عصبانیت خون انسان دران واحد 12 سم ترشح میکند و به محض برخورد ادما با تضادها وهنگامی که عصبانیت سراغ آدما میاد بلافاصله از فرکانس خوب خارج میشوند اما در مقابل گروهی از آدمها هم هستند که به اصطلاح علی بی غم هستند و هنگام برخورد با تضادهاوناخواسته هاباویژگی ریلکس بودن و خونسرد بودن در هنگام برخورد با تضادها و اتفاقات ناخواسته ازآنها اعراض نموده و تمرکز و کانون توجهشان را بر روی زیباییها و خواستههاشون میگذارند
* ساختارجهان هستی:
ماانسانها در دنیایی زندگی میکنیم که دو قطبی است ذات کره زمین دو قطبی است زمانی که ما به خواب میرویم ما در هر 24 ساعت یک بار داریم دنیای دو قطبی را تجربه میکنیم و یک بار هم دنیای تک قطبی را دنیای دو قطبی چی هست؟ در دنیای دو قطبی ما بالا داریم و پایین داریم ما چپ داریم و راست داریم گرم داریم و سر داریم زیبا داریم زشت داریم هر کدام از اینها خودشونو با اون یکی مقایسه و معرفی میکنند ما کی میفهمیم که چه چیزی بالاست ؟مثلاً یک دست من بالا است فردی به من میگه دستت بالاست درسته میگ نسبت به آن یکی دستم دستم بالاست اگر نسبت به سقف مقایسه کنم قطعاً دستم پایین است دنیای دو قطبی اینجوریست همه چیزو در واقع از خودش میتونه بفهمه مثلاً میگیم هوا سرد است اما میگیم نسبت به دمای اتاق هوا سرد است بعد که بریم داخل رودخونه یا داخل آب یخ میبینیم که آب یخ سردتر است پس هوای
اتاق نسبت به هوای بیرون گرم است و هوای سرد بیرون میشه هوای گرم به نسبت آب رودخانه یا همان آب یخ که خیلی سردتر است ذات این جهان مادی ذات این کره زمین دو قطبی است در این جهان مادی فقرداریم ثروت هم داریم سلامتی داریم بیماری هم داریم شادی داریم غم هم داریم بالا داریم پایین هم داریم و میتونیم اینها را تعریف کنیم و مقایسه کنیم که چی بالاست و چی پایین است مثلا میگوییم این آدم ثروتمند تره نسبت به فلانی که ادم فقیرتری است اما ممکن است همین آدم ثروتمند نسبت به یک شخص ثروتمندتر ثروت کمتری داشته باشد
حالا ما تصمیم میگیریم که میخواهیم به سمت زیباییها بریم یا به سمت نازیباییها به سمت ثروت بریم یابه سمت فقر
اینجاست که خدا میفرمایند ما به شماهردو گروه کمک میکنیم
کُلاًّ نُّمِدُّ هَـؤُلاء وَهَـؤُلاء مِنْ عَطَاء رَبِّکَ وَمَا کَانَ عَطَاء رَبِّکَ مَحْظُورًا
ما از عطای پروردگارت ، اینان (فرصت طلبان ) و آنان (دنیا طلبان ) را کمک می کنیم و عطای پروردگارت از کسی منع نمی شود.
ما کمک میکنیم به هر مسیری که دوست دارید حرکت کنید خداوند در همه حال در حال هدایت ما هست این ما هستیم که مسیر را انتخاب میکنیم و هدایتهای خداوند را دریافت میکنیم
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿5﴾
پس [بدان که] با دشوارى آسانى است (5)
إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿6﴾
آرى با دشوارى آسانى است (6)
فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿7﴾
پس چون فراغت یافتى به طاعت درکوش (7)
وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿8﴾
و با اشتیاق به سوى پروردگارت روى آور (8)
بنابراین ما در جهان دو قطبی زندگی میکنیم و هرگزوهرگز در این جهان خیر مطلق نخواهیم دید و هرگزو هرگز در این جهان مادی همه افراد ثروتمند نمیشوند هرگز و هرگز همه افراد سلامت نخواهند بود در این جهان مادی هرگزو هرگز دما یکسان نخواهد بود این جهان بر پایه دو قطبی بودن ساخته شده و این ساختار جهان مادایست
شبها که درخواب هستیم
شبها که میخوابیم در خواب ما نه سردمون میشه نه گرممون میشه مکان وجود دارد نه زمان وجود دارد نه پول وجود دارد نه فقر نه بالا وجود دارد نه پایین در لحظه میریم خونه خاله یک ثانیه بعد میریم خونه عمه یک ثانیه بعد میریم آمریکا یک ثانیه بعد میریم برج ایفل ما در خواب نه زمان داریم نه نه مکان نه سرما داریم نه گرما داریم
در زمان مرگ جهان یک بعد دارد نه گشنگی داریم نه تشنگی داریم نه فقرداریم نه ثروت این جهان پس از مرگ است که تک قطبی است و تک بعدیست
در دنیای مادی همیشه یک سری افراد هستند که ظلم میکنند یک سری افراد هم هستند که مورد ظلم واقع میشوند یک سری از افراد هستند که خوب پول میسازند و یک سری از افراد هستند که در فقر مطلق زندگی میکنند چون ذات جهان مادی این است باید اینطور باشد خداوند در قرآن میفرمایند اگر جهان دو قطبی نباشد وجهان ازتنوع برخوردار ومتنوع نباشد جهان فاسد میشود زیبایی این جهان مادی این است که میگه شما به هرچه توجه کنی از اساس واز همان جنس وارد زندگیتون میکنم من دو قطبی را در این جهان گذاشتم فقر را گذاشتم ثروت را هم گذاشتم سلامتی گذاشتم بیماری هم گذاشتم تو به هرچه توجه کنی تو را به سمت اون هدایت میکنم به فقر توجه کنید تو را به اون سمت هدایت میکنم درجهان دوقطبی هم تشنج است و هم آرامش است وبه هر کدامشان که تو توجه کنی ودر موردشان صحبت کنید به همون سمت هدایت خواهی شد
“زمانی که ما در احساس خوب هستیم ذهن ماداره به زیباییها و خواستههامون توجه میکنه”
*جایگاه احساسات:
خداونددر بدن انسان یک جایگاه دریافت احساسات قرار داده که به آن میگوییم قلب
زمانی که حالمون بده احساسمون بده قلبمون داره به ما میگه ذهنمون به چیزی داره توجه میکنه که ما نمیخواهیم درزندگیمون اتفاق بیفته اما اگر حالمون خوبه احساسمون خوبه به این معنی است که ذهنمون داره به چیزی توجه میکنه که دوست داریم در زندگیمون اتفاق بیفته زمانی که بتوانیم ذهن مان را کنترل کنیم توجهمون و تمرکزمان بر روی خواستههامون باشه فارغ از اینکه در جهان بیرون ما چه اتفاقاتی رخ میده لاجرم هدایت میشیم به سمت زیباییها به سمت خواستههامون به سمت آزادی به سمت هر آنچه که دوست داریم در زندگیمون تجربه کنیم
* پیام قرآن واعراض ازناخواسته:
خداوند در قرآن بارهادبه داستان پیامبران اشاره میکند مثل داستان ابراهیم و نمرود داستان موسی و فرعون داستان محمد و ابوسفیان قرآن آنها را مشابه سازی کرده برای درک بهتر وبیشترانسان ازقوانین جهان هستی هرگز هرگز در قرآن آیهای پیدا نمیشود که خداوند به پیامبران گفته باشد بروید به جنگ افرادی که با شما مخالفت میکنند وموافق شمانیستند
خداوند بارها به پیامبران وحی کرده ودر قرآن میفرمایند که اعراض کن از ناخواستهها و اگر جایی و مکانی هستی که مورد آزار و اذیت قرار میگیری و حرف تو را گوش نمیکنند هرگز نمی توانید کسی راتغیر دهید شمافقط میتونید خودتون راتغیردهید افکارخودتون راتغیردهید قادرنخواهید بودتا افراد را درست کنی و اصلاح کنی پس مهاجرت کن برو جایی که آرامش است جایی که کسی کاری به کار تو ندارد
به جای جنگیدن تسلیم باش تاهدایتهای خدواند رادریافت کنی
” جنگیدن درزندگی وجنگ باهرچیز وهرکس جنگ بیشتری واردزندگی افرادمیکند”
” طبق قانون جهان هستی ما بر هر چیز که تمرکز کنیم از جنس و اساس همان وارد زندگیمون میشود”
مثل اتفاقات ایران در سال 88 و قبل از آن بیشتر افرادی که در زمان شاه مبارز بودند و مخالف شاه بودند پس از پیروزی انقلاب هم مخالف بودند و همان رویه را ادامه میدادند به زندان افتادند چون که ناخواسته از قانون به ضرر خودشون استفاده میکردند همان تمرکز بر ناخواستهها و نازیباییها
“جهان داره درهرلحظه به افکاروفرکانسهای ماپاسخ میدهد”
مثالی ازخودم می اورم
دقیقاً این موضوع را با گوشت و پوست استخوان خود درک کردم وچشیدم
زمانی که با قانون هیچ آشنایی نداشتم و به واسطه شغلم که کارمند وزارت کشور بودم در جو وشرایط فوق العاده سیاسی کار میکردم و ناخواسته شب و روز تمرکزم بر روی مسائل سیاسی و ناخواستهها و مشکلات کشور مشکلات استان مشکلات شهرستان بودو هر روز در زندگیم اتفاقات بسیار بسیار زیادی که مطابق میلم نبود رخ میداد مبتلاشدن به انواع بیماری بیخوابی اضطراب نگرانی احساس قربانی شدن در بحث روابط هم اوضاع به همین منوال بود من زمان کارمندی با تمام روسا با فرمانداران بعضا باهمکاران همیشه مشکل وکنتاکت داشتم من در آن زمان علاوه بر پیگیری اخبار به صورت 24 ساعته از شبکههای ماهوارهای 2 الی 3 روزنامه، هفته نامه، ماهنامه و سالنامه سیاسی مشترک بودم و شبانه روز ذهنم را با اخبار سیاسی اخبارو ناگوار بمباران میکردم
همیشه شبها با احساس ترس و نگرانی و ناامیدی میخوابیدم صبح که بیدار میشدم دقیقاً افکار روزوشب گذشته را ادامه میدادم خلاصه از زندگیم هیچ لذتی نبردم و دائم نگران آینده خودم و خانوادهام بودم و ناامید از زندگی تاجایی پیش رفتم که واقعا دیگه مستاصل شدم کتک خورم حسابی ملس شده بودوروزی به خداوند ملتمسانه وعاجزانه گفتم خدایا راهی برام نمونده واقعا نمیدونم بایدچه کارکنم خودت کاری کن دیگه توان ندارم
تا اینکه لحظه رهایی رسید نورخدا برزندگی ام تابیدوخداوند رحمان دوستم داشت و روزی به فریادم رسید و در یکی ازروزهای زیبای پاییزی
سال 98 منو به استاد عباس منش عزیز وسایت ایشان آشنا کرد نزدیک به 5 سال است که دارم طعم واقعی زندگی را میچشم و حاضر نیستم حتی یک لحظه به گذشته ام برگردم و حتی فکر کنم
خدایا شکرت که منو دوست داشتی و منوبه این مسیر زیبا و الهی هدایت کردی
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
تا درودی دیگر بدرود
بنام خدواندهدایتگر ” گام بیست هفتم”
باسلام وهزاران درودحضوراساتیدگرانقدرودوستان نازنین
خدایاشکرت که امروز هم به من فرصت دادی تاگام بیست هفتم ازپروژه خانه تکانی ذهن راباموفقیت بردارم
الهی به امیدتو
“گام بیست و هفتم”
” چون قانون ساده است عمل به انراجدی نمیگیری”
* ساده بودن قانون :
بیشتر افراد فکر میکنند برای موفقیت یک تکنیک خاص وجود دارد همیشه دنبال یک راه خاص یک روش خاص برای موفقیت هستند که گاهی حتی افراد پا را از این فراتر گذاشته واسیرخرافات میشوند مثلا اسمم را عوض کنم فلان اتفاق رخ میده اگه در همچین شبی فلان دعا را بخوانم به آن خواسته میرسم والی آخر اما جهان اینطور نیست و اینطور عمل نمیکند جهان هستی بر اساس یک سری قوانین عمل میکند خداوند جهان را خلق کرده و برای اداره آن هم یک سری قوانین بدون تغییر وضع کرده که بارها خداوند در قرآن در قالب آیههای الهام بخش به این قوانین اشاره کرده است بارها یادآور شده است که جهان هستی به صورت یک سیستم داره کار میکنه در عین حال خیلی هم ساده است قوانین جهان هیچ پیچیدگی خاصی هم ندارد
جهان هستی بر اساس تمرکز بر نکات مثبت، کنترل ذهن و سپاسگزاری بنا شده است
* نقش باورها:
ایجاد باورهای مناسب باعث میشه ترسهای ما کمتر بشه وقتی ما به باور فراوانی اعتقاد داشته باشیم وانرادرذهنمون بپرورونیم نگرانیهای مالی ما در آینده کمتر میشه، توکلمون بیشتر میشه، ایمانمون بیشتر میشه، احساس رهاییمون بیشتر میشه و زمانی که به این احساسها برسیم یعنی در مسیر درست هستیم اما زمانی که باور کمبود داریم ترسهامون بیشتر میشه و همیشه نگران هستیم کلاً بازی خیلی ساده است خیلی ساده است وقتی که ما بتونیم ذهنمون را کنترل کنیم میتوانیم زندگی و دنیامون را کنترل کنیم و هرچه بیشتر تمرین کنیم در این مسیر قوی و قویتر میشویم
* ساده بودن قوانین ازنگاه قران:
بارها و بارها خداوند در قرآن میفرمایند ما این کتاب را برای شما آسان کردهایم قرآن خیلی سریع و واضح درباره قوانین توضیح داده است مثل داستانهای پیامبران
وقتی داستان پیامران را مطالعه میکنیم متوجه میشویم که خیلی ساده خداوند دارند قوانین جهان را یادآوری میکنند یک سری از افراد دنبال آیات متشابه قران هستند برای رسیدن به اهدافشون کل داستان برای رسیدن به خوشبختی و رسیدن به موفقیت ساده است و هیچ نیازی به چیزهای عجیب و غریبی نیست صرفاً چون ساده است ما آن را نمیفهمیم همچنین چون ساده است فکر میکنیم تاثیری ندارد اصول خیلی ساده است دنبال رمز خاص نباشیم دنبال فوت کوزهگری نباشیم قرآن خیلی ساده است همه چی در قرآن خیلی ساده و واضح توضیح داده شده است به خداوند می فرمایندقرآن “مبین” است ساده است قانون ساده است زندگی ساده است ما پیچیده اش میکنیم بعضیا دوست دارند که ما پیچیدهاش کنیم بعضیا دوست دارند موضوعی را پیچیده کنند و بگویند شما نمیفهمید ما میفهمیم
برای سو استفاده ازادما ورسیدن به امیال شخصیشون اما جهان ساده است دوست دارند کلید مسایل دست خودشون باشداما باید کلید دست خودمون باشه
باور کنیم که بازی زندگی خیلی ساده است و اگر به این باور برسیم همه چی برای ما قابل دسترسی خواهد بود
*اهمیت سپاسگزاری :
سپاسگزاری سریعترین و کوتاهترین راه برای ارتباط برقرار کردن با خداوند است و رسیدن به احساس خوب است ورسیدن به فرکانس خداونداست
” کنترل ذهن کنترل ذهن مساویست با کنترل زندگی ”
*وضوح خواسته :
خیلی از ماهابه خاطر اینکه فکر نمیکنیم به خواستههامون برسیم اصلاً هیچ خواستهای نداریم چون راه رسیدن به اون خواسته رو بلد نیستیم اگر ما به خواستههامون به این دید نگاه کنیم قطعاً به هیچیک از خواستههامون نخواهیم رسید و حتی براشون قدم هم برنمیداریم ما باید از خدا به صورت واضح بخواهیم درخواست کنیم که چی میخوایم وبگیم خدایاباید این خواسته رو
به من بدی خودت میدونی و قطعاً بعداً راهش به ما گفته میشود همینطور که تا حالا بارها بارها کاری میخواستیم انجام بدیم و هیچ ایدهای براش نداشتیم قدم برداشتیم و راهش هم به ما گفته شده ما باید درخواستمان را واضح به خدا بگیم راههای آن به ما گفته میشود ما نباید نگران باشیم که بعدش چی میشه باید قدم اول را برای رسیدن به خواستههامون برداریم و تسلیم ذهن منطقیمون نشویم و قدم اول را برداریم و قدمهای بعدی را جهان به ما نشان میدهد
” هرچه خواسته واضح باشد راهها به ما گفته میشود”
* صدای قلب وصدای ذهن:
همیشه قلب ما داره با ما صحبت میکنه و ذهن هم داره با ما صحبت میکنه صدای قلب همان صدای خداوند است و صدای ذهن همان صدای شیطان است همیشه دارن با ما صحبت میکنند اما خداوند میگه ما کلام الله را بالا بردیم و کلام شیطان را پست کردهایم صدای شیطان همیشه نتیجه احساسیاش ترس است، تردید است ،نگرانی یست، عصبانیت است ،خشم است ،احساس گناه است
صدا و ندای خداوند نتیجه احساسیاش همیشه آرامش است قدرت است، احساس خوب است، لذت است ،آگاهی است و عشق است
“بهترین راه شناسایی باورها عملکرد ما است عملکرد مااست که نشان میدهد که ما چه باوری داریم”
امیدوارم که به یاری خداوند هرچه زودتر در مدار دریافت آگاهیهای دوره آفرینش قرار گیرم
امین یارب العالمین
تا درودی دیگر بدرود
بنام خدواندهدایتگر ” گام بیست ششم”
باسلام وهزاران درودحضوراساتیدگرانقدرودوستان نازنین
خدایاشکرت که امروز هم به من فرصت دادی تاگام بیست ششم ازپروژه خانه تکانی ذهن راباموفقیت بردارم
الهی به امیدتو
“گام بیست و ششم”
” قدرت تجسم خلاق”
مقدمه :
خوشبختانه و به یاری خداوند از مواهب دوره دوازدهم قدم برخوردار شدم و بیش از سه سال است که دارم با دوره 12 قدم زندگی میکنم و هر روز درک و مدارم برای دریافت آگاهیهای این دوره شگفت انگیز بیشتر و بیشتر میشود چقدر ما آدما غافل هستیم از انرژی ذهنیمون چقدر غافل هستیم از قدرت افکارمون چقدر ما آدما شرایط فعلی زندگیمون را ابدی میدونیم دائمی میدونیم فقط و فقط به شرایط فعلیمون فکر میکنیم اصلاً نمیتوانیم به چیز دیگری فکر کنیم کسانی که باور دارند به خداوند باور دارند به اینکه افکارشون هست که داره زندگیشون رو خلق میکنه کسانی که ایمان دارند به نعمتهای خداوند ایمان دارند به تغییر در زندگی کسانی که ایمان دارند فارغ از اینکه از اینکه الان شرایط زندگیشون چگونه است فارغ از اینکه چه گذشتهای داشتند میتوانند شرایط زندگیشون رو تغییر دهند
این افراد باوردارند که میتونه شرایط زندگی متحول بشه میتونه تغییر بنیادی داشته باشه این افراد هستند که میتونن از قدرت تجسم استفاده کنند
* تجسم چیست ؟
تجسم چیزی نیست جز اینکه داریم به یک موضوعی فکر میکنیم تجسم این نیست که با شرایط ویژهای بنشینیم و به یک موضوع فکرکنیم اصلاً اینطور نیست بارها برای خودمون هم پیش آمده که مثلاً در دفتر کارمون نشستهایم کارمونو داریم انجام میدیم اما ذهنمون جای دیگریست داریم رانندگی میکنیم اما داریم به چیز دیگری فکر میکنیم داریم شرایط و موقعیت دیگری را میبینیم و در طول روز بارها و بارها داریم این کار را انجام میدیم اصل مهم هدایت کردن انرژی فکری به مسیر درست است بارها بارها برامون پیش آمده داریم به سمت خونه حرکت میکنیم اما ذهنمون درگیر مسائل روزمره است دوباره همون مثال و مشکلات روزمره را دارم مرورمیکنیم به بدهیها فکرمیکنیم
“تجسم کردن چیزی غیر از جهت دادن افکار به یک موضوع در آینده نیست تجسم هم وجه مثبت دارد هم وجه منفی”
ادمابیش از 90 درصدازمانشون به چیزهایی فکر میکنند که دوست ندارند چیزهایی در ذهنمون میسازیم که دوست نداریم به همین دلیل است که هر روز اتفاقاتی که دوست نداریم در زندگیمون رخ میده و تجربه میکنیم
برای تغییر در زندگی ما باید در هر شرایطی مراقب ورودیهای ذهنمون باشیم مراقب افکاری که در ذهن ما هستند باشیم و یاد بگیریم به اون چیزی که میخواهیم و دوست داریم در زندگیمون اتفاق بیفته فکر کنیم باید آگاهانه از شرایطو موقعیت فعلیمون بیایم بیرون شرایط فعلی ما چیزی نیست جز افکار گذشته ما چیزی که الان داریم در اون زندگی میکنیم حاصل افکار خودمون است و خودمون خلق کردیم و به وجود آوردهایم هیچ ربطی به عوامل بیرونی نظیر کشور پدر مادر و دولتها ندارد
ممکن است ما از رفتار و گفتار آنها تاثیرگرفته باشیم در نهایت خود ما هستیم که تاثیر پذیر بودیم و اون افکار را دائم در ذهنمون مرور کردیم و تبدیل شده است به باور هر فکری که بارها تکرار بشه تبدیل میشه به باور
پس این اولین قدم است به این درک برسیم که خودمان هستیم با افکارمون داریم زندگیمون را خلق میکنیم زمانی که ما این اصل مهم را پذیرفتیم که خودمان هستیم با افکارمون خالق زندگیمون هستیم البته ممکن است ناآگاهانه باشد قوانین را نمیدانستیم مثل بچهای و نوزادی که ناآگاهانه به صورت خودش چنگ میکشه چون نوزادو بچه کنترلی ردی اجزای بدنش ندارد اما تفاوت در این است که ما کنترل داریم بر اعضای بدنمون و مثل یک نوزاد دست و صورت خودمان را زخمی نمیکنیم اما مهم این است که ما کنترلی روی افکارمان نداریم وقتی یک بچه به صورت خودش
چنگ میزنه همون موقع نتیجهاش مشخص است صورتش زخمی میشه
اما افکار اینطور نیستند به یک چیز منفی و ناخواستهای فکر کنیم و بلافاصله نتیجهاش مشخص بشه و برامون اتفاق بیفته وهمان لحظه اتفاق بد رخ بده یک فاصله زمانی وجود دارد افکار منفی و مثبت با تکرار باعث تقویت فرکانس میشه اینطور نیست که با یک بار فکر کردن چه منفی وچه مثبت اتفاق رخ بده
* باور چیست ؟
با تکرار افکار در جهت مثبت یا منفی است که اتفاقات رخ میدهد که به اون میگوییم باور هنگامی که یک فکر بارها و بارها تکرار بشه تبدیل به باور میشه و باور ایجاد میکند و این باورها هستند که اتفاقات زندگی ما را رقم میزند حالا میتونه این اتفاقات خواسته باشه یا ناخواسته بستگی به باور ما دارد ما باید آگاهانه افکارمون را مدیریت کنیم مانیتور کنیم آگاهانه به اون چیزی که میخواهیم توجه کنیم تاخواستههامون را آنطور که دوست داریم خلق کنیم
” ایجاد باورهای مناسب اصل مهم برای تغییر است”
مثلاً درباره باور به ثروت فراوانی چقدر شنیدم که ثروتمندان از راههای نادرست به ثروت رسیده اند باور شده برای عموم اما استاد عباس منش در دوره ثروت 1 بیس و پایه و اصل مباحث را بر روی باورسازی به فراوانی و نعمتها گذاشتهاند ویک باور مهم و اساسی را مطرح میکند که
“ثروتمند شدن معنویترین کار جهان است”
دقیقاً یک نگاه و یک تفکر تازه و جدید درباره ثروتمندان که تاکنون نشنیدهایم
” تنهاراه رسیدن به خداوند ثروتمند شدن است”
زمانی که نعمتهای زندگیمون زیاد میشود به خداوند نزدیکتر میشیم و به این اصل مهم جهان هستی پی میبریم که خداوند است که خالق همه چیز است خدایی که این فضا و این قوانین را وضع کرده تا ما به این نعمتها برسیم زمانی که ما به این درک برسیم که شرایط و زندگی ما حاصل افکار ماست پس تلاش خواهیم کرد با تغییر باورها و با تغییر نگاه زندگیمان را در همه ابعاد تغییر دهیم
شرایط سخت زندگی میتونه تبدیل به نعمت بشه اگر که ما از آن شرایط سخت درس بگیریم و از زاویه دیگری به تضادها نگاه کنیم تضادها در زندگی باعث میشه یک سری خواستهها در ما شکل بگیره و باعث انگیزه میشود برای حرکت کردن
بارها شده که ما با یک خبر ناخواستهای روبرو میشویم حالا واکنش افراد به این خبر میتونه متفاوت باشه افرادی که قانون را نمیدانند و در مورد آن ناخواسته مثلاً در رابطه عاطفی فرد خبری را در مورد دوست و پارتنرش شنیده ذهن این افراد سریع شروع به داستان سرایی میکند
داستان نویسی میکنه که آره الان میرم اونجا منو تحقیر میکنه منو تحویل نمیگیره برای خودش یک فیلم سینمایی میسازه از اون چیزی که دوست نداره اتفاق بیفته به خاطر یک خبر این افکار ماست که میتونه اون خبر را واقعی کنه باورهای ماست که میتونه اون خبر را واقعی کنه شرایط در هر لحظه در حال تغییر است و ما میتونیم با افکارمون هر چیزی را تغییر دهیم بیشتر افراد از قدرتی که خداوند به آنها داده برای خلق زندگیشون دارن زندگیشون رو نابود میکنند
اکثر آدما به اتفاقات و خبرها واکنش نشون میدن و واکنشگرا هستند و آگاهانه افکار خودشون را هنگام برخورد به یک تضادها و اتفاقات جهت دهی نمیکنند قدرت فقط و فقط دست خودمان هست نه دست دیگران برای خلق زندگیمون کوچکترین حرکت مثبت و افکار مثبت نتایجی بزرگ در زندگیمون ایجاد میکند
“خدایاشکرت که جهانی را خلق کرده ای و قوانینی را وضع کردهای و قدرت را به خودمان دادهای تا با افکارمان خالق زندگیمون باشیم”
خدایا تو این قدرت را به ماداده ای که آگاهانه یا ناآگاهانه زندگی ما را خراب کردهایم و میتونیم دوباره زندگیمون را از نو بسازیم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
وای استاد چقدر حال کردم با خونه هشت خوابتون در محله زیبای شهر تمپا خیلی عالی زیبا وبی نظیر است خدایا شکرت بابت این همه زیبایی این همه نعمت این همه فراوانی خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
خدایاشکرت بابت این سرزمین توحیدی بابت این طبیعت بینظیر دریاچههای فراوان که در جای جای این کشور وجود داره
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایاشکرت
زمانی که ما داریم روی خودمان کار میکنیم اتفاق مهمی که رخ میده این است که آدمای نامناسب اطراف ما تغییر میکنندو از ما دور میشوند که واقعاً جای شکرش باقیست دقیقاً این اتفاق برای خود من از سال 98 که وارد این مسیر شدم رخ داد بازنشسته شدم سپس اون بیماری پندمیک اتفاق افتادتا تنها و تنها فرصت داشته باشم روی خودم کار کنم و نشانهاش این بود که قانون داره کار میکنه ایمان من خیلی قویتر قویتر شد و انگیزه گرفتم برای ادامه دادن و حرکت کردن کردن
” صحبت کردن با خودمون باعث تقویت تجسم کردن میشود”
چند مثال ازتجسم کردن خودم براتون میارم زمانی که جوان بودم و ما در روستا زندگی میکردیم در جوامع روستایی رسم این بود که ازدواج جوانان در همان روستاها نهایتاًبا روستای همجوارو ازدواجها بیشتر فامیلی بود اما من از زمان نوجوانی و جوانی کم کم به سن ازدواج نزدیک میشدم نااگاهانه با خودم صحبت میکردم و ناآگاهانه تجسم میکردم که با یک دختر زیبای شهری با یک خانواده عالی ازدواج خواهم کرد و به خونهای که خودم در شهر خواهم ساخت مهاجرت خواهم کرد این اتفاق برای من رخ داد و من اولین جوان روستامون بودم که در سال 68 با دختر خاله نازنینم که ساکن شهر بود ازدواج کردم و در خونهای که خودم درشهرساخته بودم ساکن شدم
یااینکه من خیلی زیاد به بازی فوتبال و مسابقات فوتبال علاقه داشتم با تجسم و صحبت کردن با خودم اولین تیم فوتبال در روستامون را تشکیل دادم لباس ورزشی خریدیم و برگزاری مسابقات بین روستایی را راه اندازی کردم
یااینکه به مسابقات فوتبال علاقه داشتم و اون موقع امکانات نبود و مسابقات پخش مستقیم نداشت و من نتایج بازیها تیم مورد علاقم را که استقلال بود پیشبینی میکردم و با خودم گزارش میکردم دقیقاً همون نتیجهای که در ذهنم بود رخ میداد و حتی گلزنهای بازیها را هم پیشبینی میکردم و با خودم گزارش میکردم
اما بعد از سال 98 که در این مسیر الهی قرار گرفتم خواستهای داشتم و اگاهانه از طریق تجسم و صحبت کردن با خودم در موردش رخ داد این بود که خیلی دوست داشتم از خونه قدیمیسازم که 35 سال بود در اون ساکن بودم بفروشم و در شهر کرمان آپارتمان زیبایی بخرم که این اتفاق مهم سال گذشته برای من رخ داد با فروش خانه قدیمیساز که خیلی هم خاطرات زیبایی در آن داشتم با قیمت عالی فروش رفت و من ظرف مدت یک هفته آپارتمان مورد نظرم در شهر کرمان را خریداری کردم
تادرودی دیگربدرود
بنام خدواندهدایتگر ” گام بیست پنجم”
باسلام وهزاران درودحضوراساتیدگرانقدرودوستان نازنین
خدایاشکرت که امروز هم به من فرصت دادی تاگام بیست پنجم ازپروژه خانه تکانی ذهن راباموفقیت بردارم
الهی به امیدتو
“گام بیست و پنجم”
” چگونه باقانون آفرینش خواسته هایم راخلق کنم”
*رسیدن به اهداف:
چی میشه ما به یک سری از اهدافمون میرسیم ؟و چی میشه که ما به یک سری از اهدافمان نمیرسیم؟
قطعاهمه افراد دوست دارند که ثروتمند بشن خوشبخت بشن موفق بشن زندگی خوبی داشته باشند اما جهان هستی قانون داره و اینطور نیست که ما خواستهای داشته باشیم و راحت هم با اون خواسته برسیم چون قانون داره خیلی از ماهابه خاطر اینکه فکر نمیکنیم به خواستههامون برسیم اصلاً هیچ خواستهای نداریم چون راه رسیدن به اون خواسته رو بلد نیستیم اگر ما با خواستههامون به این دید نگاه کنیم قطعاً به هیچیک از خواستههامون نخواهیم رسید و حتی براشون قدم هم برنمیداریم ما باید از خدا به صورت واضح بخواهیم درخواست کنیم که چی میخوایم وبگیم خدایاباید این خواسته رو
به من بدی خودت میدونی و قطعاً بعداً راهش به ما گفته میشود همینطور که تا حالا بارها بارها کاری میخواستیم انجام بدیم و هیچ ایدهای براش نداشتیم قدم برداشتیم و راهش هم به ما گفته شده ما باید درخواستمان را واضح به خدا بگیم راههای آن به ما گفته میشود ما نباید نگران باشیم که بعدش چی میشه باید قدم اول را برای رسیدن به خواستههامون برداریم و تسلیم ذهن منطقیمون نشویم و قدم اول را برداریم و قدمهای بعدی را جهان به ما نشان میدهد
برای رسیدن به هدف باید اولاً باورهامون را با خواستههامون هم جهت کنیم و باورهای مناسب را با خواستههامون هماهنگ کنیم با پیدا کردن الگوهای مناسب روی ذهنمون کار کنیم باورسازی کنیم استاد عباس منش برای آزادی زمانی و مکانی روی کار آنلاین در سایت اقدام کردند و هم متوجه شدند که بایستی کنترل کامل روی پلتفرم سایت داشته باشند
دوماما خواستهای داریم اما براش ایدهای نداریم باید در این هنگام تمرکز 100 درصدبذاریم روی کار و هدفمون بارها شده ما هدفی را برای خودمان انتخاب میکنیم اما باری به جهت هستیم و هیچ تمرکز و استمراری برای کار کردن و وقت گذاشتن روی اون هدف نداریم صاحب کار باید تمرکز 100 درصدی روی هدف و کارش داشته باشد شاید باشند افرادی برای ما دارند خوب کار میکنند اما این جواب نمیده خودمون بایدبا تمرکز 100 درصدی روی هدفمون کار کنیم تا به نتیجه دلخواه برسیم برای رسیدن به اهداف بایستی باورهامون را عوض کنیم و روی خودمون کار کنیم و هم راستا با آن کیفیت کارمون را آنقدر ببریم بالا تا مخاطب بیاد به سراغمان نه اینکه ما بریم سراغ مخاطب و دنبال مشتری باشیم به اندازه که این اصل مهم را درک کنیم به همون اندازه میتونیم از اون در زندگیمون استفاده کنیم و به کار گیریم
بایستی روی خودمون کار کنیم و بهترین خودمان را ارائه دهیم مخاطب و مشتری دنبال ما میاد زمانی که ما داریم روی خودمان کار میکنیم خداوند این قانون بنیادین کبوتر با کبوتر باز با باز را برای ما رعایت میکنه و جهان داره کارشو انجام میده ما باید روی قسمت خودمون کار کنیم زمانی که مسیر درست را میدانیم باید شجاعت و ایمان داشته باشیم و حرکت کنیم و ادامه دهیم
مقایسه کردن خودمون با دیگران یکی از نقاط ضعف همه است که در طول مسیر باعث ناامیدی میشود ما بایستی فقط و فقط خودمان را با روز قبل خودمون مقایسه کنیم هدف، شغل و هر کاری را که انتخاب میکنیم با عشق در آن مسیر حرکت کنیم باید با ایمان حرکت کنیم و هرگز خودمان را با دیگران مقایسه نکنیم اگر ما این آیتم مهم رارعایت کنیم از زندگیمان لذت میبریم
“پول لذت نمیآورد مسیر درست، مسیر صحیح مسیر لذت بخش پول میآورد”
ما برای رسیدن به اهدافمون باید در مسیر درست قرار گیریم و ادامه دهیم و ناامید نشویم و حرکت کنیم و ادامه دهیم زمانی که ما در مسیر درست حرکت میکنیم و ادامه میدیم خیلی سریع خداوند و جهان نشونهای میده که باید ادامه دهیم هیچکس در خلق زندگی ما نقش ندارد رهبر، رئیس جمهور، نماینده مجلس، فرماندار ،رئیس بانک، تنها و تنها خودمان هستیم که خالق زندگیمون هستیم باید مدام به خودمون یادآوری کنیم که خودمان هستیم که خالق زندگیمون هستیم و عوامل بیرونی در زندگی ما هیچ نقشی ندارند و تمرکز کنیم روی اهداف خودمون و زمانی که در مسیر درست هستیم قطعاً جهان به ما پاداش خواهد داد
* نتیجه مهاجرت:
اگر ما در فضایی هستیم در موقعیتی هستیم و بهانه میآوریم که نذاشتن من به هدفم برسم خداوند در قرآن میفرمایید مگر زمین من پهناور نبود چرا مهاجرت نکردی
إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَهُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِیمَ کُنْتُمْ قَالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَهً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا فَأُولَئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِیرًا ﴿97﴾
قطعاً کسانی که [با ترک هجرت از دیار کفر، و ماندن زیر سلطه کافران و مشرکان] بر خویش ستم کردند [هنگامی که] فرشتگانْ آنان را قبض روح می کنند، به آنان می گویند: [از نظر دین داری و زندگی] در چه حالی بودید؟ می گویند: ما در زمین، مستضعف بودیم. فرشتگان می گویند: آیا زمین خدا وسیع و پهناور نبود تا در آن [از محیط شرک به دیار ایمان] مهاجرت کنید؟! پس جایگاهشان دوزخ است و آن بد بازگشت گاهی است. (97
ماباید مثل استادعزیز بااستناد به همین آیه شریفه قرآن که مگر زمین من پهناور نبود؟ چرا مهاجرت نکردید؟به این اصل مهم پی ببریم که مهاجرت انسان را ثروتمند میکند بایدبا شجاعت و ایمان قدم برداریم و مطمئن باشیم که یک نیرو و یک پتانسیل است که به ما کمک میکند کسی میتونه مهاجرت کنه که ایمان داره کسی که باور داره اونجا نیرویی، خدایی هست که به آن کمک میکند مثل کشور آمریکا که مهاجران آمریکا را ساختند مهاجرت باعث حرکت کردن زنده بودن و خارج شدن از دایره امن است
* نتیجه حرکت کردن درمسیردرست:
حرکت کردن در مسیر درست و مسیر مورد علاقه قانون میگه اقامسیرصحیح و کار مورد علاقه تو پیدا کن باورهای مناسب را براش بساز الگوهای مناسب را پیدا کن تعهد بده و تمرکز کن با تمام وجود روی هدفت کار کن ناامید نشو خودتو با بقیه مقایسه نکن و از همه مهمتر از مسیر لذت ببر آنگاه است که نتایج خودش اتفاق میافتد
سومین عامل وویژگی افراد که این قانون را خوب بلدند و بر این باورند میتونن به خواستشون برسن دقیقا مثل پیامبران باور دارند خداوند بینهایت بخشنده است و این باور پیامبران بود و بر این باور بودند وبه هرچه میخواستند میرسیدند
دوستان مثالی از خودم براتون بزنم من مدتی است که تصمیم گرفتم از شهر خودمان به مرکز استان مهاجرت کنم به لطف خدای رحمان قدم اول را هم برداشتم و با فروش خونه قدیمیسازی که داشتم یک واحد آپارتمان شیک در شهر کرمان خریدم فکر میکنم به کار ساخت و ساز علاقه دارم و یک ملک بسیار مناسب در شهر رفسنجان دارم امابر این باور هستم که در مرکز استان ساخت و ساز بهتر جواب میده اما هر روز اسیر نجواها میشم که این یک باور اشتباه است اما با فایل امروز استاد در بحث مهاجرت حجت بر من تمام شد
ایمان دارم باور دارم که به زودی خداوند شرایط مهاجرت من به کرمان را فراهم خواهد کرد و من کار ساخت و ساز در شهر زیبای کرمان را آغاز خواهم کرد
تا درودی دیگر بدرود
بنام خدواندهدایتگر ” گام بیست چهارم”
باسلام وهزاران درودحضوراساتیدگرانقدرودوستان نازنین
خدایاشکرت که امروز هم به من فرصت دادی تاگام بیست چهارم ازپروژه خانه تکانی ذهن راباموفقیت بردارم
الهی به امیدتو
“گام بیست و چهارم”
” به جای تکنیک جدیداصل رادوباره تکرارکن”
* دنبال کردن موضوعات جدید وتکنیکهای جدید:
همواره شاهد بودیم که خودمان یا افراد دیگری که وارد یک حوزه کاری میشوند مرتب دنبال آمار و اطلاعات جدید و بیشتری هستند تا موضوعات جدید در رابطه با کارشان و حرفهشان را پیدا کنند وازانها برای موفقیتشان استفاده کنند فکر میکنند که هر روز چیز تازهای میآید و این در حالی است که خیلی از این آدما اصل موضوع را فرا گرفتند و میدونند اما اصل موضوع را فراموش میکنند و دائم از این شاخه به اون شاخه میپرند این عمل آنها ناشی از عجلهای که دارند و دوست دارند که خیلی زود نتیجه بگیرند اما واقعیت این است که خیلی از آدما اصل را فراموش کرده به جای اینکه تکاملشون را طی کنند و در همان حرفهای که هستندوخودشون را رشد و بهبود دهند دنبال تکنیکهای جدید هستند
برای موفقیت بایستی اصل مهم خارپشتی را در کارمون لحاظ کنیم در همان کار و حرفهای که هستیم خوب عمل کنیم و همان کار را خوب بلد بشیم و خوب انجامش دهیم مثلاً در حوزه موفقیت تا زمانی که استاد عباس منش اصل کلی را درک نکرده بودند بیش از 500 کتاب در حوزه موفقیت خوندند برای تکنیک و روش جدید برای رسیدن به اهداف اما زمانی که قانون کلی جهان را درک کردند همان قانون اصل و اساس جهان که کنترل ذهن کنترل کانون توجه احساس خوب است و نگاه کردن به موضوعات از زاویهای که به ما احساس بهتری میدهد بود دیگر دنبال تکنیک و روش جدید نبودند و دنبال این بودند که در این اصل بهتر بشن در کنترل ذهن بهتر بشن در تقوا بهتر بشن تو توکل و احساس خوب بهتر بشن نگاه کردن به موضوعات از زاویه دیگری که به ایشان احساس بهتری میدهد بهتربشن
درکنترل نجواهای ذهن بهتر بشن و این بهتر شدنها در اصل انتهایی ندارد
ازاین شاخه به اون شاخه پریدن باعث میشه که ما یک سری آمار و اطلاعات تئوری یاد بگیریم و قشنگ صحبت کنیم همین، در عمل هیچ نتیجه دیگری برای ما ندارد قرآن یک الگو یک نمونه و یک کتاب معجزهگر است که به ما میآموزد که فقط روی اصل تمرکز کنیم چون که در قرآن موضوعات فقط تکرار و تکرار میشوند برای درک بهتر بسیاری از آیههاو مسائل عیناً تکرار میشن و بقیه آیهها هم که مثل هم نیستند مفاهیمشان مثل هم هستند یعنی یک مفهومی مثل ایمان به خدا ایمان به آخرت ایمان به عمل صالح مفهوم تقوا مفهوم کنترل ذهن مفهوم توکل به خدا مفهوم رب مبینیم دائم این مسایل وموضوعات در قرآن تکرار میشود
زمانی که ما اصل را درک کنیم دیگه علاقهای هم نداریم که دنبال تکنیک و روشهای جدید برویم
هرچه ما دنبال تکنیکهای جدید باشیم به همان اندازه داریم از اصل دور میشویم به همان اندازه از موضوعی که میتونه زندگیمان را در همه جوانب تغییر دهد دور میشویم به همان اندازه ما را از کنترل ذهن ،کنترل نجواهای ذهن و توکل و ایمانمان دور میکند
بسیاری از اساتید موفقیت صرفاً برای جذب و جلب توجه مخاطب دنبال مسائل آموزشی جدید و تکنیکهای جدید هستند و کلاً اصل را فراموش میکنند
زمانی که ما اصل را درک کردیم و رها کردن اصل و دنبال حاشیهها رفتن بایستی خط قرمزمون باشد و یک اتفاق مهم این است که زمانی ما اصل را رها میکنیم و دنباله حاشیه هستیم نشطی انرژیمون خیلی زیاد است دنبال حاشیه رفتن باعث میشه اصل در ذهن ما کمرنگ شود مثل همان داستان قوم بنی اسرائیل که گفته شده بود گاوی را قربانی کنید اما آنها دنبال سوالات پوچ بودند که حالا این گاو نر باشد یا ماده باشد چند شکم زاییده باشد سفید باشد یا سیاه باشد کلاً مفهوم اصل را فراموش کرده بودند
اگرمیخواهیم از مباحث آموزشی استادعباسمنش نتیجه بگیریم باید به صورت بنیادی اصل را بفهمیم و درک کنیم و آن وقت آن اصل وقانون جهان هستی را در زندگیمون پیاده کنیم و ازش استفاده کنیم به طور مستمر تمرین کنیم
خوشبختانه ازآن دست ادماهستم اززمانی که دراین مسیرالهی قرارگرفتم وبااستادعباسمنش وسایت ایشان اشناشدم متعهدشدم فقط باایشان کارکنم وتمام صحبتهای استادعباسمنش رابه عنوان وحی منزل بپذیرم که تااین لحظه به تعهدم پای بند بودم وشکرخدانتایج قابل قبولی هم گرفته ام
*اصل قانون جهان هستی واصل مباحث استادعباسمنش:
کنترل ذهن وورودیهای مناسب درنتیجه افکار مناسب درنتیجه باورهای مناسب درنتیجه رسیدن به احساس خوب درنتیجه اتفاقات خوب
* کنترل ذهن =جهت دهی افکار به سمت خواسته ها،تمرکز وکانون توجه روی نعمتها داشته ها وزیباییها،اعراض ازناخواسته ها، سپاسگزاری سپاسگزاری سپاسگزاری
نتیجه کلی قانون جهان هستی
احساس خوب = اتفاقات خوب
احساس بد= اتفاقات بد
تادرودی دیگربدرود
بنام خدواندهدایتگر ” گام بیست سوم”
باسلام وهزاران درودحضوراساتیدگرانقدرودوستان نازنین
خدایاشکرت که امروز هم به من فرصت دادی تاگام بیست سوم ازپروژه خانه تکانی ذهن راباموفقیت بردارم
الهی به امیدتو
“گام بیست و سوم”
” معجزه تمرکز100درصدی برهدف”
* هدف گذاری ودرخواست خواسته هامون ازخداوند:
” بایداول هرسال جدید بین هدف گذاری و درخواستهامون از خداوند تفاوت قائل شویم
الف: برای هدف گذاری درسال جدید بایستی یک الی دو هدف اصلی را برای خودمان در سال مشخص کنیم یکی از دلایل اینکه به اهدافمون نمیرسیم تعدد اهداف است و تمرکزی روی هیچ هدف خاصی نداریم باید یک الی دو هدف اصلی را برای خودمان تعریف کنیم با توجه به نیازها و تضادهایی که با آن برخورد کردهایم اهدافمون راانتخاب کنیم
ب:
قطعاً ما به غیر از اهداف اصلی که داریم خواستههای زیادی در ما شکل میگیره دوست داریم اونها را در زندگیمون تجربه کنیم باید خواستههامون را بنویسیم و از خداوند درخواست کنیم خدایا من میخوام این تجربههارا در زندگیم داشته باشم میخواهم
این مسافرتهای جذاب را تجربه کنم میخواهم از این جنس آدما بیشتری در زندگیم باشند میخواهم راحت کارهام انجام بشه میخوام راحت پول بسازم میخوام همچین ماشین خوشگلی را سوار بشم میخوام خونه زیبا و لاکچری داشته باشم و در آن حال کنم و الی آخر نگاه ما باید این باشد که خداوند داره دفتر و خواستههای ما را نگاه میکنه و اولین قدم این است که خواستههامون را بنویسیم حتی خواستههایی که برای انجامش هیچ ایدهای نداریم و یا زمان کافی برای انجامش نداریم باید فقط بنویسیم فعلاً همه خواستههامون را بنویسیم نوشتن بسیار قدرتمند است نوشتن به انرژی ذهنی و کانون توجه ما خیلی قدرت میدهد
* شیوه رسیدن به اهداف وخواسته ها:
زمانی که خواستهای داریم و هدفی را مشخص میکنیم تحت هیچ شرایطی نباید به نحوه رسیدن به اهداف و خواستههامون فکر کنیم زیرا وقتی به این موضوع فکر میکنیم با توجه به داشتههامون متوجه میشیم که نمیتوانیم به سوی اهدافمون قدم برداریم یابه خواستههامون برسیم با توجه به شرایط و داشتههامون خیلی زود ناامید و مأیوس میشویم یک سری از اهداف هست که با داشتههامون قابل پیگیری و قدم برداشتن هستند و باید برای اهدافی که میتونیم براشون قدم برداریم با توجه به داشتههامون جز اهداف اصلی باشند و آن خواستههاو اهدافی که هیچ ایدهای براشون نداریم و با توجه به شرایط و داشتههامون قابل اجرا نیستن را فقط بیاییم برای خودمون مکتوب کنیم و در موردش بنویسیم و با خدا در موردشون صحبت کنیم واز خداوند بخواهیم که برای رسیدن به اهدافمان آدمهای مناسب راسر راهمون قرار بده ایدههایی به ما الهام کنه یا شرایطی را برامون ایجاد کنه باورهامون را قویتر کنه ذهنمون را بازتر کنه برای رسیدن به اهداف و خواستههامون
مابه خواسته هایی میرسیم که برامون قابل باور باشدتاخواستهای برامون قابل باور نشود دست یافتنی نخواهدشددر طول مسیر با دیدن الگوها مثلاً کسانی که مثل خودمون پولدار نبودن اما خانهدار شدن ماشینهای خارجی و لوکس خریدن و غیره اینجاست که آرام آرام باورهای ما قویتر میشه و برای ذهنمون امکانپذیرتر میشه و به هدفمون روز به روز نزدیک و نزدیکتر میشیم اگر در ذهن ما دستاوردی غیر ممکن باشد ما به آن نخواهیم رسید بنویسیم و از خدا بخواهیم که در مسیر الگوهایی قرار بگیریم که با ان خواستهها رسیدند انگاه به این باور میرسیم که من هم با اون خواسته خواهم رسید و این رسیدن به خواستهها یک روندی دارد تا ان خواسته برای من باورپذیر بشه بایدان روند را طی کنیم
شیوه طی کردن روند باورپذیری و رسیدن به خواستهها پیدا کردن الگوهایی است که به آن خواستهها رسیدند و برای این کار دو روش وجود دارد
اول اینکه افرادی را پیدا کنیم که به آن خواسته یا نزدیک به خواسته ما رسیدند که خیلی برای ما غیر قابل باور بوده اما عدهای بوده اند که رسیدند در موردشون فکر کنیم و از همه مهمتر تحسینشون کنیم
دوم اینکه بررسی کنیم که در گذشته چه خواستههایی داشتم که برای من غیرقابل باور بوده اما من به آنها رسیدام
مثالی از خودم براتون بگم زمانی که در این مسیر الهی قرار گرفتم 20 سال دچارسردردهای میگرنی و افسردگی خفیف بودم اما با آموزههای استاد وبا تمرین اهرم رنج و لذت توانستم بعد از 20 سال از این بیماری مزمن وازاردهنده نجات پیدا کنم و به آرامش برسم و خواب راحت داشته باشم بدون مصرف داروهای آرامش بخش و خواب آور
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
برای من واقعاً غیر قابل باور بود بتونم روزی بدون مصرف داروی آرامش بخش و قرص خواب آور زندگی آرام و خواب راحتی داشته باشم یا اینکه آدمی بودم خیلی ترس داشتم از دایره امنم خارج بشم مهاجرت و جابجایی محل سکونت در ذهن من مثل هیولا بود بازم به لطف خدای مهربان و با آموزههای استاد عباس منش در طول یک سال گذشته خانه قدیمیساز خودم را فروختم در مرکز استان اپارتمان زیبایی خریدم و در شهر خودمون هم به منطقه جدید ودرآپارتمان زیبایی که داشتم نقل مکان کردم و بعداز35محل سکونتم راتغیردادم واز این تغییر و جابجایی بسیارهم راضی هستم
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایاشکرت
باید خواستههامون را برای ذهنمون باورپذیر کنیم تا به آنها برسیم همانطور که گفته شد دو راهکار وجود دارد یکی اینکه آدمهایی را پیدا کنیم الگوهایی را پیدا کنیم که به آن اهداف رسیدهاند دوم اینکه به هدفهایی که خودمون داشتهایم و رسیدهایم هرچند کوچک باشندبارها به خودمون یادآوری کنیم که من توانایی رسیدن به خواستههایم را دارم
امروزبعدازگوش کردن به این فایل فوق العاده زیبا وتاثیرگذار استادنازنین رفتم سراغ خواسته هایی که اول امسال نوشته بودم وانها رومرورکردم ومتوجه شدم تاهمین شش ماه اول سال تعدادزیادی ازآنها برام محقق شده وواقعا خودم هم باورم نمیشد که این خواسته هاروازخداداشته ام به چندموردش اشاره میکنم
_ازخدوانددرخواست کرده بودم که ظرفیت موسسه تکمیل بشه ومابرای شعبه دوم اقدام کنیم دقیقا این اتفاق افتاده وتقریبا10 روزقبل همسرعزیزم که به عنوان مدیرداخلی موسسه فعالیت میکنه وباهم دراین مسیرزیباهستیم گفت بایدهمین حالا برای راه اندازی شعبه دوم اقدام کنیم تابرای ترم دیماه اماده بشه چونکه متقاضی زیادداریم
_ یک قطعه باغ پسته دارم ازخداوند درخواست کرده بودم امسال محصول خوبی داشته باشم باتوجه به گرمای بی سابقه تابستان امسال بیش از60 درصدمحصول پسته حداقل دراستنهای کرمان ویزد دچارگرمازدگی شدامابه لطف خدای مهربان محصول باغ من درست براساس برآورد خودم و باکمترین درصدپوکی بود
_ ازخدواند درخواست کرده بودم که امسال سفرهای جذاب داخل کشورداشته باشیم ودریکی ازکامنتهای قبلی به تفسیربراتون نوشتم که امسال بهترین سفربه شمال کشورراتجربه کردیم
خدایاشکرت که قدرت خلق زندگیمون رابه خودمون دادی وخودمون هستیم که باافکاروکانون توجه مون خالق زندگیمون هستیم
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
*تمرکز:
تمرکز برروی اهداف یکی ازاصلی ترین مواردبرای رسیدن به اهدافمون میباشد باید تمرکز 100 درصدی داشته باشیم قطعاً برای رسیدن به هر هدفی راهی وجود دارد اگر به این باور برسیم و به صورت لیزری روی اهدافمان کار کنیم قطعاً با آنها خواهیم رسید هرچند ممکن است در ابتدا رسیدن به اهداف سخت جلوه کند اگر با توجه به داشتههامون و شرایطی که دارایم اهدافمون را انتخاب کنیم قطعاً به آنها خواهیم رسید
تادرودی دیگربدرود
بنام خدواندهدایتگر ” گام بیست دوم”
باسلام وهزاران درودحضوراساتیدگرانقدرودوستان نازنین
خدایاشکرت که امروز هم به من فرصت دادی تاگام بیست دوم ازپروژه خانه تکانی ذهن راباموفقیت بردارم
الهی به امیدتو
“گام بیست دوم” ” فرایندتغیرباورها”
*روند تغییر باورها:
دوره روانشناسی ثروت 1 خیلی کمک کننده است برای باورسازی در جلسه2 دوره به ما گفته میشود برای ایجاد باورهای ثروت ساز الگوهای موفق را پیدا کنیم الگوهایی را پیدا کنیم که به ما ثابت میکند که ما همش دنبال بهانه هستیم بهانه اینکه آقا دیگه از من سنی گذشته من توانایی انجام فلان کار را ندارم من سرمایه اولیه ندارم من حرفه خاصی ندارم ما باید اونقدرروی باورهای ثروت ساز کارکنیم تاسیمانهای مغزمون کم کم شل بشه وباورهای مخرب ومحدودکننده جاشون رو به باورفراوانی بده اینقدر جملات تاکیدی را تکرار کنیم کامنتهای سایت روبخونیم فایلهااستاد راانقدرگوش کنیم تکرار کنیم تکرار کنیم تمرین کنیم تمرین کنیم تا شکل فکر کردن ما نسبت به همه چیز تغییر کندبانشان دادن الگوهای موفق به ذهنمون براش منطقی بشه که همه چیز امکانپذیره
خوشبختانه من از زمانی که در این مسیر الهی قرار گرفتم در بحث تغیر باورها در حوزه سلامتی، سلامتی جسمانی، سلامتی روحی، آرامش و روابط نتایج عالی گرفتم
انصافاازخودم راضی هستم اما در حوزه مالی هرچند نتایج خوبی گرفتهام نعمت بیشتری وپول بیشتری وارد زندگیم میشه کل وامها و بدهیهای بانکی ام را صفر کردم اما از آنجایی که من در حال حاضر بازنشسته هستم گاهی وقتها نجواها سراغم میاد و میگه تو بعد از 35 سال کار کارمندی با 63 سال سن دیگه انرژی لازم و توانایی لازم را برای شروع کار و حرفه جدید نداری اما من به لطف الله مهربان با پشت کاری که دارم دنبال شغل و حرفه مورد علاقم که واقعاً هم عاشقش هستم یعنی ساخت و ساز مسکن رو دارم دنبال میکنم شکر خدا اولین قدم را هم برداشتم و یک خونه قدیمیساز که داشتم با فروشش تبدیل به احسن کردم و یک ملک بسیار با ارزش درشهرمون دارم اما خیلی دوست دارم که کار ساخت و ساز را در مرکز استان یعنی شهر کرمان شروع کنم ودنبال هستم تاملک واقع دررفسنجان راباملک مناسبی درکرمان معاوضه کنم خیلی امیدوارم و ایمان دارم که به زودی اتفاقات خوبی برام رخ خواهد داد باوردارم دربحث مالی وضعیت
مالی خوبی را تجربه خواهم کرد و خداوند مرا به مسیر درست و صحیح مسیری که به سلاح من است هدایت خواهد کرد
*ثروت پایدار از مسیر درست و صحیح حاصل میشود:
الگوها و آدمهای فراوانی سراغ داریم که از مسیرهای نادرست ،کلک، کلاهبرداری ،دزدی و… به ثروتهای کلان دست پیدا میکنند اما این ثروت لحظهای و آنیست و دوام ندارد و خیلی زود رسوا میشوند وکلاً از جامعه حذف میشن امکان ندارد که آدم از مسیر نادرست به موفقیت برسد
*ذهنیت فقیر چی میشه که آدم از لحاظ مالی پیشرفت میکنه و چی میشه که آدم از لحاظ مالی پیشرفت نمیکند:
ذهنیت فقیر همیشه نگران آینده است و این نگرانی باعث عدم ورود نعمتها به زندگی میشود و این افرادبانگران بودن سدمحکمی دربرابرورود نعمت وثروت به زندگیشون ایجادمیکنندالگوهایی فراوانی داریم که خوب پول میسازند اما به واسطه ذهن فقیری که دارند همیشه نگران تمام شدن پولشان هستند و همیشه بیپول هستند این افراد پول دارند اما استفاده نمیکنند و این باعث میشه که پولشون بگنده و از بین بره یا افراددیگری از پولش استفاده کنند ذهنیت فقیر باعث میشه که افراد همیشه هنگام فروش ملک یا طلا یا هر چیز دیگهای ضرر کنند ذهنیت فقیر باعث میشه که پول در مسیر نادرست استفاده بشه پول آب بشه اگر ما با پول راحت نباشیم پول از ما فرار میکند مابایدباپول رفیق بشیم تابتونیم پول رابه سوی خودمون جذب کنیم چطور باپول رفیق بشیم؟ نگران خرج کردن پول نباشیم آنچه بایدهزینه کنیم به خداتوکل کنیم وبااحساس خوب هزینه کنیم وباورداشته باشیم که بازم پول میادباوربه فراوانی داشته باشیم
تادرودی دیگربدرود
بنام خدواندهدایتگر ” گام بیست یکم”
باسلام وهزاران درودحضوراساتیدگرانقدرودوستان نازنین
خدایاشکرت که امروز هم به من فرصت دادی تاگام بیست یکم ازپروژه خانه تکانی ذهن راباموفقیت بردارم
الهی به امیدتو
“گام بیست یکم”
” دلیل دلسردی درمسیروحل ریشه این مسله
* نتیجه دلسردی:
خیلی راحت ما در مسیر دلسرد میشویم کلاً انسان خیلی عجول است و خیلی زود میخواد نتیجه بگیره اما ما باید قانون تکامل را درک کنیم یکی از راههای درک قانون تکامل این است که نتایج کوچکی که در طول مسیر میگیریم برای خودمون تایید کنیم بابتش از خداوند سپاسگزار باشیم این باعث میشه اون عشقی که به کار داریم را با اشتیاق بیشتری ادامه دهیم همینطور که باورهای ما یک شبه عوض نمیشه نتایج زندگی هم یک شبه عوض نمیشود
اگر بخوام از تجربه خودم بگم از زمانی که در این مسیر هستم نتایج خیلی خوبی در بحث آرامش و سلامتی به دست آوردم و در این 5 سال به پزشک مراجعه نکردم و حتی یک قرص هم نخوردم و این در حالیست که قبل از آشنایی با قانون و استاد عباس منش 20 سال دچار سردردهایی میگرنی و افسردگی خفیف بودم و 20 سال قرص و داروی آرامش بخش و خواب مصرف میکردم درحال حاضرشکرخدا خواب راحت دارم حالم خوبه شادترهستم وازنظرمالی هم هیچ بدهی بانکی ندارم وبرکت وفراوانی بیشتری نسبت به قبل واردزندگیم میشه
خدایاشکرت بابت همه چیز
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
“نتایج زندگی ما فقط و فقط بستگی به نوع نگاه ما دارد”
* انتخاب شریک زندگی و شریک کاری:
در بحث مالی استاد هیچ اعتقادی به شراکت ندارند ما باید فکر کنیم چرا میخواهیم شریک داشته باشیم یکی میگه من پارتی ندارم که کارام پیش بره یکی میگه من توانایی انجام کاری رو ندارم پول از من کار از بقیه یکی میگه من پول ندارم پول از کارازبقیه اینها همه ناشی از باورهای نادرست و شرک است ما باید با همون داشتههامون کاری که مورد علاقمون هست واردش بشیم توکل کنیم و قدم برداریم قطعاً خداوند در مسیر ما را هدایت میکنه و ایدههای جدید و بزرگ را الهام میکنه
در بحث شریک زندگی بحث انتخاب شریک عاطفی نیست بحث برخورد هم فرکانسی است وقتی که ما در مسیر صحیح و درست قرار میگیریم آدمهایی که همفرکانس ما هستند سرراهمون
قرار میگیرند ووارد زندگیمون میشن اگر به آدمای درب و داغون برخورد میکنیم یعنی که ما در مدار آدمهای ناجور قرار داریم هیچکس خوب مطلق یا بد مطلق نیست همه ما خاکستری هستیم نه سیاه مطلق نه سفید مطلق اگر به آدمهایی برمیخوریم در هرجا باشد در اتوبوس مترو خیابان مغازه درصد خیلی زیاد شون آدمهای درب داغون و مشکلسازی هستند به این معنی است که در درصد زیادی از وجود خود من درب و داغون است اما اگر برعکس باشد و آدمای خوبی سر راه هم قرار میگیرند به این معنی است که درصد زیادی از وجود خود من خوب است و فوق العاده است این درصد نشانگر این است که ما داریم به سمت مثبت یا منفی حرکت میکنیم زمانی که من بهتر میشوم جهان آدمای بهتری وارد زندگیم میکنه ما باید تمرکزمون روی خودمون باشه وروی بهبود خودمون کار کنیم
شکر خدا از زمانی که در این مسیر هستم شرایطی برام فراهم شده که خیلی از آدمای منفی از زندگیم دور شدند یا شرایطی پیش آمده که من بر خورد کمتری با افراد منفی وناجور داشته باشم
تادرودی دیگربدرود