خداوند را سپاسگزاریم که با هم پروژه «خانه تکانی ذهن، گام به گام» را با هم آغاز می کنیم.
آگاهی های گام امروز را با تمرکز گوش بده، از آنها بهره برداری کن و تجربه های خود از عمل به آن آگاهی ها را، در بخش نظرات همان گام به عنوان رد پا ثبت کن.
خداوند را سپاسگزاریم که با هم پروژه «خانه تکانی ذهن، گام به گام» را با هم آغاز می کنیم.
آگاهی های گام امروز را با تمرکز گوش بده، از آنها بهره برداری کن و تجربه های خود از عمل به آن آگاهی ها را، در بخش نظرات همان گام به عنوان رد پا ثبت کن.
بنام خدای مهربان
سلام به استاد عزیزم وبه مریم جان عزیز ودوست داشتنی وهمه دوستان
یه حسی گفت بیام و دوباره تشکر کنم از مریم جان عزیز برا این موجی که راه انداختن و ما هم داریم دنبال میکنیم اونو براپیشرفت وخوشبختیمون
یهو نوشتم موج
پس موج در یه درصد مواقع میتونه مثبت باشه
الان دوباره موجی توکشور حاکمه ولی ما دنبال موجی متفاوتیم
البته ما آگاهانه این مسیرو انتخاب کردیم ولی بقیه قطعا از روی عادت دنباله رو اون مسیر شدن
وچقدر تفاوته بین اقدام آگاهانه واقدامات طوطی وار جامعه
استادعزیزم توکامنتاشون دوستان به همه مواردی که گفته بودید اشاره کردن ولی یه مورد رو که ندیدم
حداقل من ندیدم اینه که شما گفتید اونجاهایی که خیلی مطمئنیم راجع به یه موضوعی کمتر میخوایم بقیه رو قانع کنیم در موردش چون میدونیم دیر یازود طرف میفهمه
ولی من باتوجه به تجربه شخصیم گفتم نه اتفاقا خود من یه زمانی وقتی در مورد چیزی اطمینان داشتم از رو جهل میخواستم اونو به خورد همه خصوصا نزدیکان و اونایی که بیشتر برام عزیزن بدم
چرا؟ چون فکر میکردم من باید دیگرانو تغییر بدم اصلا تواناییشو دارم
جون میخواستم اونا راه اشتبا نرن تجربه اشتبا نداشته باشن و….
ولی از وقتی فهمیدم قانونو که من ناتوانم از تغییر آدما
سعی کردم دهانمو ببندم وبگم بزار تجربه کنه بزار خودش بفهمه
اابته یه بارو شاید بگم ولی سریع میگم سعیده پیامبر اسلامم وظیفش فقط بشیر ونذیر بودن بود
ودیگه ساکت میشم
البته هنوزم یکم برام سخته مخصوصا در مورد دخترم ولی نوشتم وزدم به دیوار اتاقم جلو میز کارم که تو فقط بشیر ونذیری بزار تجربه کنه
مریم جان خیلی خیلی متشکرم ازتون هر روز صبح به عشق اینکه امروز قراره چیارو یاد بگیرم از خواب بلند میشم
امیدوارم بتونیم هممون تا آخر بیایم و نتایجی عالی هم در این مسیر روزیمون بشه.
خدایاشکرت خدایاسکرت خدایاشکرت
بنام خدای مهربان که هرچه دارم از اوست ومحتاجم به هر رحمتی از سمتش
سلام به استادان عزیزم و دوستان بی بدیل این سایت
اول ازهمه بگم خداروهزاران مرتبه شکر من همیشه آدم خوش بین و به قولی الکی خوش بودم یعنی با یه چیزایی حال میکردم وتوجه بهشون میکردم و حس خوب به خودم میدادم که الان بهش فکر میکنم باورم نمیشه
به قول معروف از نگاه به درز دیوارم خندم میگرفت وحس خوب ازش میگرفتم
البته یه مدت زدم جاده خاکی که چه عرض کنم تا دم پرتگاهم رفتم ولی همونجا خداوند دستمو گرفت و آوردم تو جاده آسفالته و منو با قانونش آشنا کرد
اینو گفتم که بگم تو گام سودمندترین سرمایه گذاری که استاد میگن بدون وابستگی به کسی یا چیزی حالتون باید خوب باشه
من خداروشکر خیلی تو این زمینه خوبم اصلا تنهایی و دوست دارم ودلم میخواد بیشتر تو تنهایی با خودم وخدا و دنیا حال کنم
ودر مورد سرمایه گذاری رو خودمون که بهترین سرمایه گذاریه
تعهد امسال من بهبود شخصیت بود و خداروشکر که خداوند با وجود شیرین خانمی که بهم عطا کرد من مدام تو چالش بهبود شخصیتم و دارم سعی میکنم که ایرادهامو پیدا کنم و یه ورژن بهتری از خودمو ارائه بدم من با وجود شیرین یه سری ایرادهایی پیداکردم که اصلا خبر نداشتم اینا هستن وچون هم پاشنه اشیلمه و هم اینکه واقعا عاشقشم وهم اینکه آزمون و خطا کردن روی اون راحتتره دلم میخواد همواره بهتر بشم وبدین طریق به یه ثبات شخصیتی سالم برسم انشالله
واما اصل خارپشتی
اگه این روکه استاد میگن طبیعیه حالمون بد بشه ولی باید در تایم های بیشتری در حس وحال خوب باشیم و بتونیم تو حال بد نمونیم و خودمون رو در حس بهتری قرار بدیم رو یه اصل بدونیم:
میشه اصل خارپشتی من تو اجرای قانون
احساس خوب =اتفاقات خوب
ومن باید فقط به همین بجسبم و رعایتش کنم و هرکاری که لازمه برای قویتر شدن وعمل کردن در تایمهای طولانی تر رو براش انجام بدم:
مثلا اگه لازمه کنترل ذهن کنم بکنم
اگه لازمه توجه به زیباییها کنم بکنم
اگه لازمه اعراض کنم بکنم
اگه لازمه بگم الخیر فی ما وقع بگم
اگه لازمه کانون توجهم رو تعییر بدم بدم
اگه لازمه فلانی رو کمتر ببینم یا کمتر تماس داشته باشم انجام بدم
اگه لازمه وارد هیچ بحثی نشم نشم
اگه لازمه برقصم برقصم
اگه لازمه یه برنامه طنز بزارم و کلی بخندم انجام بدم
اگه لازمه به داشته هام توجه کنم بکنم
اگه لازمه شکرگزارتر بشم بشم
اگه لازمه به نکات مثبت ادما نگاه کنم بکنم
و………….
یعنی این اصلو بجسبم وهرکاری لازمه برا اینکه من حالم خوب باشه که با توجه به شرایط مختلف یه جیزی لازمه اونو انجام بدم
تموم شد ورفت
البته که سخته البته که در عمل ظرافت میخواد ولی میشه
من همیشه از این تکنیک احساس خوب اتفاقات خوبه استفاده میکنم یعنی تا میاد حالم بد بشه سریع اینو بخودم میگم ومیگردم دنبال راهی برای رسیدن به اون حال خوبه
امروز گفتم خب سعیده اصل خارپشتی در رابطه با شیرین چیه؟
اینکه من از تغییر اون ناتوانم و اینکه اون داره طبیعی رفتار میکنه رفتارای اون هماهنگی کامل ذهن و روحه
پس ولش کن
ولی با توجه به اصل احترام به خود بش گفتم از دیروز که اول مهر بود مامان جان من فقط تا ساعت 6 بعدازظهر هر کمکی بخوای برا تکالیفت در خدمتتم
واینم تموم شد ورفت
شیرین الان کلاس دومیه ومن از پارسال خیلی تحربه بدست آوردم که میخوام با کمک خدا بکار ببندم که نتیجش بشه آرامش هر دومون انسالله
واقعا وقتی همین یه اصلو پیاده کنم دیگه سرزنشش نمیکنم
تهدید نمیکنم
ته دلم نمیگم چه خونسرده
عصبانی نمیشم
غر نمیزنم
ایراد نمیگیرم
کمالگرایی میره کنار و اجبار به انجام کاری نیست
دیگه شرطی کاری ها میره کنار
به قول استاد توارامش در پرتو آگاهی عشق بی قید وشرط میاد وسط از وجودش لذت میبرم فارغ از همه چیز
خودم بیشتر درصلحم با درونم و با اطرافم
وهمه اینا میشه عمل کردن به یه اصل و نتیجش میشه ارامش ولذت
خدایا کمکم کن بتونم تموم اینا رو در عمل پیاده کنم و برسم به اون ارامش وصلح و اتصال با خودت
انشالله
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
بنام خدای مهربان که هرچه دارم از اوست
سلام به استاد عزیز ومریم جانم وهمه دوستان
نمیدونم چی بنویسم ولی میخوام از این یه ماه نتیجه بگیرم نتیجه ای که آخر ماه به خدابگم دمت گرم که منو تواین یه مدت تیون کردی و رفرشم کردی وبه قول معروف آپدیت شدم به لطفت
خدایا خودت هدایتم کن هرانچه لازمه درراین فایلها وکامنتاش بخونم و بشنوم اتفاق بیفته
کمکم کن بعد گذران این مدت بشم یه انسان توحیدی ترقوی تر شجاع تر آرام تر رهاتر متوکل تر خاشع تر وشنواتر وعمل کننده تر به هدایتهات
خدایا هدایت کن من و همه دوستانی که با تعهد میخوان این دوره رو بگذرونن آخر ماه با لبی خندان وقلبی آرام و حالی خوش و زبانی شکرگزار این برگ از زندگیمون رو ورق بزنیم و بریم قدم بعدی وتعهد بعدی و گامی بزرگتر
امروز که داشتم قران میخوندم به یه آیه زیبا رسیدم:
سوره توبه
إِنَّمَا یَعۡمُرُ مَسَٰجِدَ ٱللَّهِ مَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَأَقَامَ ٱلصَّلَوٰهَ وَءَاتَى ٱلزَّکَوٰهَ وَلَمۡ یَخۡشَ إِلَّا ٱللَّهَۖ فَعَسَىٰٓ أُوْلَـٰٓئِکَ أَن یَکُونُواْ مِنَ ٱلۡمُهۡتَدِینَ(١٨)
منحصرا تعمیر مساجد خدا به دست کسانى است که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و نماز به پا دارند و زکات مال خود بدهند و از غیر خدا نترسند، پس امید است که از هدایتیافتگان راه خدا باشند
می بینید تو این آیه واضح خداوند میفرماید که کسانی که هدایت یافته اند از غیر خدا نمی ترسند
همونی که استاد به اسم توحید تو تمام فایلهابهش تاکید میکنه باج ندادن به عوامل بیرونی
همون شرکهای خفی که در درونمونه
گاهی انقدر ریز و مخفین و به اسمهای دیگه تو ذهنمون میاد که حتی نمیشه باور کرد که اینام شرکن
من از خودم بگم که چه چیزهای ریزی تو خودم پیدا کردم
مثلا من زمانهایی که همسرم میرفت مسافرت تموم پنجره ها ودرها رو قفل میکردم با اینکه هم دزدگیر هم دوربین خونه داره وهم اینکه کوچه مون فوق العاده خداروشکر امنه
ولی وقتی اون بود حتی اگه دیرم میومد خونه با خیال راحت میخوابیدم
خونه ما هم پنجره رو به دریا داره هم حنگل بخاطر همین اکثرا تو تابستونا هوای خنک داریم ولی وقتی اون نبود من همه رو میبستم و کولر میزدم خلاصه زجری به خودم میدادم
این قضیه مال پارساله یه بارگفتم سعیده تو مشرکی ها
تو قدرت میدی به همسرت نه بخدا با اینکارت
و اومدم اروم اروم هربار با بازگذاشتن یه پنجره قفل نکردن درها تکاملمو طی کردم ودیگه راحت شدم البته میشه اینطور گفت که بابا یه زن با یه بچه کوچیک تو یه خونه دربست توشهر غریب باید اینکارارو کنه واز خودش مواظبت کنه ولی من میدونستم که اینا توجیهی بیش نیستن
دیگه اینکه شبای زمستون من جندباری میرفتم بالا سر دخترم ببینم روش پتو هست یانه بعد یه بار کفتم دختر تو شبا آیه الکرسی میخونی فالله خیر حافظا میگی و بدرقش میکنی تو اتاقش پس اینکارا یعنی چی؟ مگه نمیسپریش بخدا پس خودت چندبار میری بالاسرش که چی؟ اینم شرکه دیگه
بعد اومدم رو اینم کار کردم و خداروشکر شبها راحت میخوابم مگه اینکه خودم بیدارشم برا کاری میرم یه نگاهم بش میکنم ولی ته دلم دیگه مطمئنم خدا محافظشه
اینم اینحوری میشه تعبیر کرد که بالاخره من دست خدام خدا منو فرستاده تا مراقبش باشم ولی من میدونستم اینا حساسیت های زیادی بود و از کمالگرایی من میومد که باید همش مراقب اطرافم باشم و البته بی اعتمادی به خدا
الانم با جیزی که درگیرم باده
بله باد
وقتی پاییز و زمستون میشه من به طور وسواسی نسبت به بادهایی که میوزه حساس میشم که چی؟
که اینکه باد به پیشونیش نخوره تو بینیش باد نره سوز سرما آدمو مریض میکنه سرش یخ نکنه و …….
میدونم باید مراقب باشم ولی در خد اعتدال من وقتی خوب فکر کردم دیدم از باد میترسم دارم بش قدرت الکی میدم پس اینم شرکه
دارم تمام تلاشمو میکنم با باد دوست بشم و قدرت رو بدم به خدایی که باد رو آفریده
یادمه بجه که بودم مادربزرگی داشتم که تا زمستون میشد این شعرو میخوند
تن مپوشان از باد بهار که هرچه با درختان کند با تن تو هم میکند ولی
تن بپوشان از باد پاییز که هرچه با برگ درختان کند با تن و یدن ما هم میکند
واین باور درمن شکل گرفته بود که از سوز وسرمای این دوفصل میترسیدم
البته چون دخترم پاشنه اشیلمه برا اون بدتر میشدم
بله مریم جون این یه آیه که امروز خوندم باعث شد یادم بیوفته ترسهایی که از شرک میومد وچقدرزیبا خداوند میگه ازغیر اون نترسیم
خدایا کمکم کن تو این مسیر مستدام باشم وعمل کننده.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت