دستور العمل «خانه تکانی ذهن، گام به گام» - صفحه 11

356 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مينا ماجدي گفته:
    مدت عضویت: 1010 روز

    سلام مریم جان

    اومدم تو سایت و دیدم فایل جدید هست و کلی ذوق کردم… دانلودش کردم و گوشی گذاشتم رو پرواز که گوش بدم و بخوابم!! چقدر زیبااااااا صحبت کردی نمیدونم چرا میخوام گریه کنم! الان که دارم برات مینویسم هنوز فایل شما به نیمه نرسیده که تصمیم گرفتم اول برات بنویسم و بعد برم ادامه رو گوش بدم! چه آگاهی های نابی دادی! چقدر زیبا احساست رو بیان کردی چقدر دامنه واژگانت غنی و گسترده است همیشه تحسینت میکنم من هم معمار هستم و بادمه گفتی معماری خوندی و یه همزاد پنداری خاصی باهات دارم، اینکه انقدر قوی هستی که میتونی توی فضای به اون بزرگی تنها بمونی و لذت ببری نشانه از ایمان درست شما داره️از خدا میخوام منو برسونه به فرکانسی که شما داخلش هستی تا اینجا ی فایلت انگار حرف هایی بود که نیاز داشتم امشب بشنوم! چقدر میتونه دنیا قشنگ باشه وقتی مثل خودت به دنیا و آگاهی ها نگاه میکنم چقدر ارزشمند هست حرفاتوون. الهی شکر با سایت استاد آشنا شدم … در مورد تعریف تجسم دقیقا همون برداشتی که من از تجسم دارم رو گفتی. جلسه دوم و سوم قدم دوم دقیقا داره در مورد این موضوع صحبت میکنه و این روزا بارها و بارها دارم تکرارش میکنم ،راستی تصمیم گرفتم تمام صحبت هات رو تو این فایل بنویسم احساس میکنم کمکم میکنه درک متفاوت تری رو پیدا کنم و لازمه که نوشته صحبت های شما رو هم داشته باشم

    سک دنیا ممنونم ازت بدرخشی بازم از این مدل فایل ها برامون آماده کنم یک دنیا سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    رویا وثوقی گفته:
    مدت عضویت: 889 روز

    سلام

    خدا داره پاسخم رو میده

    امروز خیلی عالی هدایت شدم به سمت این فایل و چقدر برام لذت بخش بود اول شنیدن دستور العمل و صحبتهای پر از آرامش خانم شایسته ، از صمیم قلبم از ایشون سپاسگزارم

    امروز دست خداوند شدند برای هدایت من

    من قدم هفتم جلسه دوم از دوازده قدم هستم و جلسه دوم رو که شنیدم احساس خیلی عالی بهم دست داد و الان که هدایت شدم به اینجا

    خانم شایسته درست گفتند ، این چند مدت خیلی دعا میکردم برای فهمیدن برای هدایت شدن برای پیدا کردن مسیر

    خدا جوابمو به زیبایی داد

    گام اول رو گوش دادم

    و دوباره تقویت بیشتری شدم و بهم دوباره یاداوری شد که

    من خودم مسئول زندگیه خودم هستم

    اینجایی که هستم ساخته ی منه

    توقع از هیچ کس نداشته باش

    گله از هیچکس نکن

    طبق قانون و سیستم خداوند حرکت کن

    خدایا من فقط تو رو میپرستم و فقط از تو یاری میطلبم منو به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده ایی نه گمراهان

    من خودم مسائلم را به یاری خدا حل میکنم

    من خودم اتفاقات زندگیمو رقم میزنم

    من باید توجهم رو عوض کنم

    باید صبر کنم و آروم آروم منتظر نتایجم باشم

    به دانسته هام عمل کنم

    ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است

    اگر توقع داری در مسیر غلط هستی

    از صمیم قلبم بابت قرار گرفتن در این پروژه از خدای خودم سپاسگزارم

    واقعا از خانم شایسته خیلی سپاسگزارم .

    از استاد عالی و بی نظیرم استاد عباس منش صمیمانه سپاسگزارم

    از داشتن خانواده بسیار عالی عباس منشی شاد و سپاسگزارم

    همه چیز خوبه همه چیز عالیه خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 908 روز

    به نام خدای خوب و مهربانم

    خدایا شکرت که امروز هدایتم کردی

    به این قسمت که چقدر عالیه حتما پر از خیر و برکته پر از آگاهی و درسه پر از رشد و پیشرفته و پر از آسانی و راحتی ست

    هر روز یه گامی برداریم برای درک بهتر و آسان این قوانین و بهتر به خدا نزدیک شدن و فاصله فرکانسی مون رو کمتر و کمتر کنیم

    سلام به استاد عزیزم مریم جان البته با اجازه از استاد عباس منش عزیزم

    واقعا لیاقت استادی رو دارین

    چقدر صداتون مریم‌جان آرام و خوش است خود این صداتون پر از آرامشه و باعث میشه مطالب رو با جون ودل بگیریم و درک کنیم من هستم همین اول راه به خدا گفتم من تسلیمم من آماده دریافت هستم به قول مریم جان اگه الان اینجایم و این فایل صوتی رو گوش میدیم یعنی اینکه خدا ما رو هدایت کرده شاید جواب سوال چند روز پیش ماست و الان اینجاییم خدارو شکر میکنم هزاران هزار مرتبه که داره منو به خودش نزدیکتر میکنه داره کاری میکنه من به خواسته هام زودتر برسم به وسیله دستانش که مریم زیبایم هست

    حتما روزهای توحیدی و شیرینی رو در کنار هم هستیم پس بریم برای یه دورهمی توحیدی و خدا پسندانه و ساختن ذهنی آرام با کنترل هوشمندانه و احساسه خوبه متفاوت

    خدایا شکرت سپاسگزارتم

    مریم جان ممنونتم سپاسگزارتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    پروانه کاکویی گفته:
    مدت عضویت: 1276 روز

    بنام الله

    :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

    سلام سلاااااام

    سلام به روی ماه همه ی شروع کننده های دوباره

    این بخش از یه اهنگ رو مینویسم من باب تشکر از استاد عزیزم خانم شایسته

    (همشهری ای که همیشه دلم رو روشن میکنه)

    خانم شایسته، شاعر میگه:

    «تو مثِ ستاره ها

    شبو از شب زده ها دور میکنی

    تو مث دوباره ها

    عشقو به دوباره مجبور میکنی»

    خواستم بگم چشم

    به روی چشم.ماهم باشما دوباره لایو های آسمانی استاد رو مرور میکنیم و یقین داریم این انرژی جمعی، نتیجه رو دوصد چندان می کنه و بعداز نشون دادن توحید عملی،

    منتظر قدم های بزرگ خداوند که در راستای اهداف و خواسته های ماست، میمانیم‌.

    از کرمونِ قشنگ تا خود آمریکا ممنونم ازت میدونم جمله یاکاری نیست که بتونم محبت و تشکرمو به شما و استاد نشون بدم ولی بدونید عاشقانه دوستون دارم و براتون احترام قائلم زیاااااااااد.

    ///////////////////

    حالا میخوام بخشی از داستان خودمو تعریف کنم،داستانی که تازه داره صفحات اولش نوشته میشه و به قول استاد تا بی نهایت جا داره برای کار کردن و بهتر کردنش.

    ,

    من دوماه پیش، اول مرداد ماه قدم اول رو خریدم و درنتیجه ش همون ماه،هدایت شدم که بعد از 3 سال از کار کارمندی بیام بیرون و ازمون و خطا کنم که دقیقا به چه کاری علاقه دارم. از این تصمیم خیلی راضی ام میدونم اتفاقات زیبایی تواین مسیر و تواین سفر در انتظارم هستن.در آینده ی نه چندان دور

    به طور تمرکزی تقریبا روی دوره 12 قدم کار میکردم که شما لایو 5 سال پیش استاد، که پر از نشونه برام بود رو گذاشتین روی سایت و من بازهم تواین مسیر ثابت قدم تر شدم.هنوز خیلی فاصله دارمو مثل سعیده جونِ شهریاری و بچهای دیگه جز شاگرد خوبها نیستم و زرنگ نیستم ولی تمام سعی خودمو میکنم که نترسم غمگین نشم و جا نزنم

    بدونم خداوند قراره همیشه ساده ترش کنه برام.قراره به مسیر های هموارتر هدایتم کنه دستمو بگیره و منو روشونه ی خودش بذاره.

    ∆∆به خودم میگم ایمان داشته باش

    ∆∆باور کن قوانین ثابت جهان رو، باور کن رب العالمین رو،اون برای تو همه چیز و همه کس میشه.تو یک قدم بردار ،بردار و نترس همه چیز دست خداست اون هزار قدم برمیداره برای توکه بنده ش هستی، بنده ی خوبش.(ماکه دشمن را چنین میپروریم،دوستان را از نظر چوُن میبریم؟)

    فعلا درسرم ایده ی داشتن فروشگاه انلاین لباسِ خودمه.مطمئنم یه روز میام و روی این دیوار مجازی مقدس مینویسم که ••خدا•• تمام کارهای بیزنسمو جلو می‌بره و من فقط توی این رفاه مطلق، شکرش رو بجا میارم.خداجون میدونم اون روز دور نیست.

    قلب قرمز برای همه تون

    برای هرکسی که این متن رو میخونه

    و تصمیم میگیره به هر روز بهتر شدن به هر روز بیشتر شبیه اموزه های استاد عباسمنش عمل کردن و اصل بهبود دائمی و مستمر.

    شماها درصد کمی از جامعه هستین ولی خیلیییییییی خوبین.خیلیی

    دوستون دارم

    :))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    آساره گفته:
    مدت عضویت: 1541 روز

    امشب شب تولد منه 1/مهر و امدم تو سایت که ببینم خدا چی برام داره و این فایل و دیدم که جدید امده رو سایت ، گوش دادم و رفتم رو ابرا بخصوص اونجا که میگه هر چیزی الان ذهنتو درگیر کرده رو بذار کنار …. خیالم انگار راحت شده ، که اخیش من سی روز یه کوچ خفن دارم که کنارمه و چقد امیدم بیشتر شد برای بهبود زندگی ، مریم عزیز خیلی خوش انرژیی و دوست دارم ممنون برای این ایده عالی ممنون که کنارمونی . من همینجا تعهد میدم سی روز با شما هستم و ایمان دارم قراره کلی اتفاق خوب برام بیفته قراره مدارم بالاتر بره و این یه فرصت بزرگه که باید غنیمت بشمرمش.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    زهرا و صدیقه گفته:
    مدت عضویت: 1925 روز

    به نام خداوند یکتا

    وَالَّذِینَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَآتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ

    و کسانی که هدایت‌پذیر باشند بر هدایت آنها می‌افزاید و خویشتن ‌داریشان را به ایشان می‌بخشد.محمد.آیه 17

    خدایا بی نهایت بابت امروز و این لحظه زیبا و این هدایت و نتایج عالی که برامون به همراه داره سپاسگزارتم.

    از استاد شایسته عزیز و مهربان و استاد عباسمنش عزیز بابت این فایل و تمام فایلها و تلاشهاشون برای اگاه تر شدنمون سپاسگزارم.

    وقتی گفتین که از خداوند وارد شدن به یک مدار بالاتر و هموارتر شدن مسیرتون رو خواستین و به این به روز رسانی و تحولش هدایت شدین این دقیقا خواسته ای بود که من به تازگی خیلی زیاد از خدا داشتم.

    چند وقت پیش در قسمت نشانه های سایت به یک لایو که شمارش رو خاطرم نیست هدایت شدم.لایو مربوط به 20 ابان 1401.چقدر اون فایل برای من اگاهی داشت .ازش خلاصه نویسی کردم و هر روز دارم مرورش میکنم و از همون لحظات اول به اندازه عملم تاثیراتش شروع شده و تکاملی داره همینطوزی رخ میده.چند روز پیش سفر کوتاهی داشتم.از شب قبل گوشیم رو شارژ کردم و ذوق داشتم که تو مسیر خودمم و خودم و کاملا تمرکز میزارم رو گوش دادن فایلها و اگاهیهای ناب جلسات قدم یک.به محض حرکت هندزفری گذاشتم که فایلها رو گوش بدم دیدم فقط موزیک های بی صدا رو که اهنگ های تجسمی سایت هستند تو گوشیم پخش میکنه و فایلهای گفتاری که اونها هم همش فایلهای استاد عزیز هستند و شکر گزاری راندابرن رو پخش نمیکنه.خیلی عجیب بود چون شب قبلش این مساله نبود .وقتی رسیدم سریع گوشیم رو بردم یه جا ببینن.اقای محترم تعمیر کار موبایل با یه هندزفری نو تست کردن دیدن که همین شکلی بود وقتی هندزفری رو در میاوردن خیلی عالی فایلها پخش میشد.اون اقا به محض اینکه صدای استاد عزیز رو شنیدن گفتن این اقای عباسمنش کیه؟خیلی عجیبه خیلی مورد مثل شما بهم میخوره اون لحظه فقط خوشحال شدم گفتم خدا رو شکر تو دلم گفتم این نشون میره استاد عزیز چقدر دارن عالی عمل میکنن که شاگرداشون بیشتر و بیشتر میشه و چقدر موفقن .اون اقا پرسید ایشون کین خیلی برام جالب شده و کنجکاو شدم ببینم ایشون کین که این همه طرفدار دارن.گفتم تشریف ببرید سایتشون متوجه میشید .ادرس سایت رو هم بهشون گفتم.با یه لبخند و یه حالت شاد گفتن پس معجزه قراره با ایشون رخ بده اره؟گفتم نه معجزه با خودتون رخ میده و دیگه ادامه ندادم .بعدش چقدر خودم رو بیشتر دوست داشتم انگار با یک زهرای دیگه رو به رو بودم گفتم آفرین زهرا چقدر عالی عمل کردی چقدر تحسین کردم خودم رو که نخواستم کلی توضیح بدم و راجب قوانین حرف بزنم و بخوام دیگران رو تغییر بدم.به خودم گفتم این آقا اگر خودشون بخوان قطعا این نشانه ها رو دنبال میکنن چه نیازی هست بشینم دیگران رو توجیه به حقانیت مسیر استاد عزیز کنم.جالبه که چند تا مغازه اونور تر گوشیم رو نشون دادم و تست کردند مساله حل شده بود و حتی این مساله باعث شد تعمیر کار بعدی که گوشیم رو دیدن متوجه بشن باتری گوشیم باد کرده و گفتن عه این گارانتی داره و بدون پرداخت هیچ هزینه ای باطری گوشیم رو تعویض کردند و حتی گفتن این کار ما نبوده و در اصل جایی که باتری رو که سال گذشته خریده بودم همونجا باید تعویض میکردین اما ما همکارمون داشتن و براتون انجام دادیم اشک تو چشمام جمع شده بود که بابا اینها چینش خداست که از یه تضاد کلی برکت میاره.شاید اون اقای محترم که بار اول گوشیم رو برسی کردند و کنجکاو به شناخت استاد بودن الان عضو سایت شده بودن و در مسیر خوشبختی و معجزه قرار بگیرن خدا میدونه.اما خیلی خوشحالم که با یک زهرای دیگه سفر بودم.وقتی برگشتم برادرم خونمون مهمان بودند.روز قبل خواهرم یه وام میخواست که رو پول خودش بزاره و ماشین بگیره با هم بیرون بودیم یهو ازش ضامن خواستن که از اعضای خانوادش باشه.نمیدونم یه لحظه انگار متوجه داستان نشدم کامل و امضا زدم بعدش که فهمیدم من ضامن ایشون شدم دیگه ظاهرا دیر شده بود اما به خواهرم با نرمی گفتم من ضامن نمیشم گفتم اونجا متوجه نشدم داستان چی بود وگرنه همون لحظه باید میگفتم.خواهرم ازم دلخور نشد و گفت مساله ای نیست فردا میرم لغوش میکنم و قرار شد پدرم ضامنشون بشن.فرداش من رفتم همدان و دعا کردم ضمانت من لغو بشه و کار خواهرم به شکل عالی انجام بشه.حالا غروب که برمیگشتم خانوادم گفتن برادرم با همون خواهرم بیرون هستن داری میای اگه خواستی باهاشون برگرد چقدر ذهنم نجوا میکرد که الان ابروت رفته و برادرم رفته ضامن خواهرم شده و اونها الان ازم ناراحتن و اگر تماس بگیرم که بیان دنبالم اونها ممکنه بگن این که ضامن نشد پر رویی هم میکنه. همون لحظه گفتم اره من پر رو هستم و اتفاقا تماس میگیرم که بیان دنبالم چون نمیخوام با قید و شرط نعمت ها و اسونی ها رو دریافت کنم.وقتی تماس گرفتم برادرم کلی خوشگل باهام صحبت کرد و گفت حتما میایم دنبالت وقتی اومدن دنبالم دیدم خواهرم یه جعبه شیرینی دستشه و همه خوشحالن خواهرم میخواست اون وام رو بگیره که یه ماشین کار کرده اما با کیفیت بگیره اونم چند روز دیگه ولی خدا انقدر بزرگه که خواهرم اشک میریخت میگفت معحزه شده واسش و پول از جایی که فکرشم نمیکرده فراهم شده و یا ماشین صفر از یه جای دیگه از نمایشگاه و نقد خرید و جالبه اینکه بهش گفته بودن که دیروز خود به خود ضمانت من برای وامشون لغو شده.انقدر عظمت خدا قشنگه که از خوشحالی زبونم بند اومده بود اون روز کلا پر از معجزه بود برام.

    فهمیدم من بی قید و شرط ارزشمندم اونم زیاد. انقدر که خدا خودش ضمانتم رو لغو کرده بود همون روز قبل.نکته دیگه اینکه من مدتیه خیلی دارم سعی میکنم به اگاهیهام رو بحث روابط عمل کنم.متوجه شدم یه افرادی رو خیلی ریشه ای باید تمرکزم رو بزارم رو نکات مثبتشون یکیشون یکی از اقواممون بود که همیشه من از این فرد فراری بودم همیشه یه سری چرندیات رو تکرار میکرد که درسی که تو خوندی و رشتت کار نداره این سالهایی که خونه پشت میزم داشتم خودم رو ارتقا میدادم و در جمع هاشون حاضر نمیشدم یه سرک تو اتاقم میکشید و میگفت داری آب در هاونگ میکوبی و میگفت دخترم الافی خوب نیست بلاتکلیفی خوب نیست برو از اینجا برو تهران که کار کنی.اوایل میگفتم نه من کار دارم و سعی در توجیهشون میکردم که البته هیچ درکی هم نداشتند اما این چند سال اخیر کلا سکوت میکردم و تو دلم به خودم امید میدادم .البته تو وجود من همیشه یه نفرت ازشون بود با اینکه فهمیده بودم باید روی این نفرت هم کار کنم و نکات مثبتشون رو نوشته بودم و هر روز داشتم این نکات رو مرور میکردم و یه ذره احساسم بهشون تغییر کرده بود اما به خاطر اینکه چند ماه پیش تلفن خونمون رو جواب دادم و ایشون همون چرندیات رو تکرار کرده بود حتی دیگه تلفن ایشون رو هم جواب نمیدادم.اون نفرته باعث میشد هر جوری واکنش جهان رو دریافت کنم. نمیشه از جواب های جهان به فرکانسهامون فرار کرد . خودش رو نمیدیدم تلفنی میگفت.تا اینکه چند روز پیش بعد از مدتها اومدن خونمون . اولش از خداوند شاکی شدم که چرا این باز اومده مگه من هر روز نکات مثبتش رو نمیگم.اما همش چند لحظه بود و سریع متوجه شدم که من هر روز وقتی نکات مثبتش رو میگفتم و احساسم یه ذره بهش خوب میشد دعا میکردم خدایا تا وقتی تو این خونه ام دیگه نبینمشون.همین شرکم هست دیگه ایشون چه قدرتی دارند اخه.من بهشون قدرت میدادم.و همین باعث شده بود بیان سعی کردم نگاهم رو خوب کنم به این داستان .ایشون که همیشه تو همون سلام علیک تیراشو پرتاب میکرد و کلا هم همه رو میرنجونه تو برخورد با من فقط قربون صدقه میرفت و دهانش برای بی احترامی به من قفل شده بود .چقدر خوشحال بودم.به خودم گفتم بهتره رو خودم و کارام و کار کردن رو خودم تمرکز کنم خودم رو از محیط خونه دور کردم از فرکانس مهمانداری دور شدم .از خواهرم اجازه گرفتم رفتم طبقه بالا اتاق ایشون صدای حرف زدناشون با خانوادم و تیرایی که به اعضای خانوادم پرتاب میکرد میومد و ذهن من شروع کرد به قضاوت کردن و درست همون لحظه رفتم پایین برای کاری اومد و باز اون حرفها رو به شکل بدتری تکرار کرد این بار توضیحی ندادم و در پاسخش گفتم شما محبت داری ممنون از اینکه به فکر من هستین .اما وقتی رفت نجواها شروع شدن.فقط میدونستم به یه جای ساکت نیاز دارم و یه خلوت با خودم و خدای خودم.یه زیر انداز برداشتم رفتم تو حیاط زیر نور ماه کامل نماز خوندم خیلی خیلی خیلی ارام شدم و بعدش گفتم زهرا هیچ کاری نکن امشب رو زودتر بخواب.نیمه های شب صدای خواهرم رو مشنیدم که یه حرفهای رو بهم میگعت و میگفت رییس کل اینا رو گفته بهت بگم. (ایشون هم داره رو خودش با استاد دیگه ای کار میکنه و تقریبا اهداف مشترکی داریم.)خیلی واضح حرفهای زیبایی رو بهم گفت که انگار بیدار بودم و تو بیداری بود انقدر واضح بود وقتی از خواب پریدم سریع رفتم اتاق خواهرم همه خواب بودن خواهرم بیدار بود گفتم تو الان بالا سر من بودی و اون حرفها رو بهش گفتم هر دومون خیلی خیلی خیلی خوشحال شدیم .خدا خیلی مژده ها رو تو خواب از زبون خواهرم بهم گفت.انقدر حالم دگرگون شد و انقدر احساسم عالی بود که دیگه برام مهم نبود این چیزی بگه نگه احساسم رو بهشون خوب کردم و قدرت رو کامل دادم به خدا و تسلیم شدم. جالبه که رفتار ایشون در مورد من به شکل عجیبی تغییر کرد و همش محبت شده بود.وقتی رفتن همه اعضای خانوادم از ایشون دلخور بودن اما من دلخور نیستم و اون تنفره از بین رفت.بعدش نشستم فکر کردم این ادم همه فامیل ازش فرارین و همه به خاطر کلام زهر الودش ازش بیزارن و همه رو میرنجونه الا همسرشون رو و همه جا فقط از خانمش تعریف میکنه حتی مبالغه آمیز. وقتی خوب فکر کردم همسر همین شخص یک خانم خیلی ارومه که با خودش و جهان در صلحه اهل غیبت نیست. میتونم بگم شاید قوانین رو نمیدونه اما نا آگاهانه داره عالی عمل میکنه.با اینکه این دو نفر شخصیت کاملا متفاوتی دارن اما با هم کلی خوشبختن.خوب که فکر کردم خانمشون هیچوفت از ایشون حتی یک کلام بدگویی نمیکنه. و اتفاقا با احترام و عشق و محبت با ایشون رفتار میکنه.و تمرکزشون رو خوبیهای همسرشون هست به خاطر همین فقط داره از ایشون خیر و خوشبختی و عزت و حرفهای زیبا و رفتار زیبا و زندگی اروم در یافت میکنه چقدر این آمدن اونها که یه تضاد میدیدمش اولش برام سوال بو اما چقدر فراوان خیر و برکت توش داشت .ایمام دارم این پروژه یک ماهه مرتبط هست به چیزی که دارم روش کار میکنم.امروز بعد از گوش دادن توضیحات خانم شایسته عزیز گفتم یه دفترچه بگیرم مخصوص این خونه تکونی زیبا و همون لحظه از خواهرم یک دفتر چه زیبا هدیه گرفتم درحالی دفترچه میخواستم برای نت برداریها و این خودش اولین پیامد زیبای اولین گام من بود.2 ساعت رو به خودم اختصاص دادم و از گام اول 5 صفحه نت برداری کردم .بعد از اتمام فایل با خودم خلوت کردم که کجا ها به این اگاهی ها عمل کردم و نتیجه ها معجزه کردن و کجا ها دارم شرک میورزم .خیییلی عالی بود .خدا رو بی نهایت سپاسگزارم.و خیلی خوشحالم و احساسم خوبه.استاد شایسته مهربان و استاد عباسمنش عزیز ازتون سپاسگزاریم بابت این که تجربه خودتون رو صادقانه و این چنین زیبا باهامون به اشتراک گذاشتین. خدایا عااشقتم بابت این هدایت حق و زیبا و این مسیر سرارسر نور

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    سمیه اسفندیاری گفته:
    مدت عضویت: 1876 روز

    به نام خدای هدایتگر

    ممنونم خانم شایسته عزیزم که این عمل به قانون در هر جایگاه مرتبه و مداری بازم جای بهتر شدن هست

    شما و استاد الگوی مناسبی هستید از چه طور از این بهتر

    استاد طبق برنامه هر ساله خودشون بازم رفتن غار حرا و بازسازی و بهتر شدن،واقعا لذت میبرم تحسینتون میکنم از این عمل به قانون و توحیدو بازسازی مستمر

    دقیقا این فایل و فایل قبلی و همه فایلها دقیقا وقتی نیازشون داشتم شنیدم و هدایت خداوند برای اون زمان من بوده

    فایل قبلی دقیقا بعد از گفتگوی واضح قلبم و من بود که گفت امروز باید برای تجسم وقتی بذاری و تمرین کنی و دقیقا بعد از این مکالمه ها گفت برو به سایت سر بزن و با نوش جان کردن لایو 5سال پیش استاد میخکوب شدم همه کارم رو رها کردم و گوش دادم و یاد آوری شد

    حالا دوباره به روزرسانی دوباره سایت و تمرین دوباره کشف قوانین و احساس لیاقت ترکیب جادویی میشه برای منی که هر روز دارم وقت میذارم برای نوشتن و فکر کردن،قطعن راه میانبر‌لذت بخش دیگه ای خداوند برام تدارک دیده،اینم پاداش منی که هر روز متعهدانه تمرین و یادآوری دارم،خداوند میخواد آسان بشم برای آسانی،خدایا سپاسگزارم

    با جان و دل و با کمال میل این یک ماه و روزی 2 ساعت و بیشتر رو باز میکنم،من آماده دریافت هدایت ها و راهنمایی های خداوند هستم،قطعن این جواب دعاها و راز و نیازهای هر روز منو و خداست،میپذیدم با جان و دل..‌.دیگه باز شدن تمایمم،برکت وقتم،انرژی مضاعفم رو از خداوند میخوام،من تصمیم گرفتم و میخوام مدارم از اینی که هست بالاتر بره،من آماده تمرین لذت بخش و هدایت خداوند هستم،سپاسگزارم خدای مهربانم…

    من در تمرین کشف قوانین و فکر کردن برای پیدا کردن ترمزها و آگاهی از بودن آشغالهای زیر مبل،هر بار نگاهم تغییر میکنه،باورهام رو از زاویه های دیگه ای میبینم…

    توی جلسه اول کشف قوانین،فایل قبلی و این دسته لایوها وبیاد آوری ها اینه،پذیرش مسؤلیت زندگی‌ام،خالق بودنم،که این آگاهی عمیق و ناب هم یکباره به وجود نمیاد،با هر بار تکرار و تمرین یاد آوری یه لایه از سیمان های ذهنم برداشته میشه،بعد از تمرین خودم متوجه سبک شدن بار روی دوشم که سالهاست دارم حملشون میکنم میشم،باری که از کودکی همراه منه،ولی باید زمین بذارمشون،که اینم فقط با تکرار هر روزه و هر روزه منه،با تهعد منه،هر بار احساس سبکی میکنم

    حالا با تمرین و یاد آوری آگاهی که در وجود همه ما هست،آسان میشویم برای آسانی….

    احساس شوق و شور و شادی دارم،خوشحالم و سپاسگزار خداوندی هستم که نشانه رو میفرسته

    و منم در حد توانم که میدونم زیاده لبیک میگم

    بزن بریم برای ساختن پایه های محکم این بنای ماندگار….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    مهدی محقق گفته:
    مدت عضویت: 575 روز

    این ایده که دسته بندی کنید فایل های دانلودی خیلی عالیه به من خیلی کمک میکنه امیدوارم هرچه زودتر بقیه فایل های دانلود مرتب بشن و اما پروژه خانه تکانی ذهن گام به گام دقیقا برای من در بهترین زمان داره اتفاق میوفته زمانی که یکم سردرگمم هدفام باید دوباره بازبینی کنم چقدر عالی که در اولین گام با آگاهی های این پروژه شروع شد من تعهد میدم روزی 2 ساعت از زمانم رو برای این آگاهی ها بزارم تا خط فکری جدیدی در خودم ایجاد کنم و به مسیر اصلی برگردم

    پس تمرینام شد نکته برداری و تعقل در نکته هایی که نوشتم به صورت هوشیار تبدیل کردن اگاهی ها به عادت های فکریم

    نوشتن جملات تاثیر گزاری که به عنوان افکار جدید که باید تکرارشن و با ثبت رد پای هروز تغییرات شروع میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    الهام وابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1528 روز

    سلام به مریم جانننممم

    فوق‌العاده وبینظیرییییییی.

    امروز صبح من به محض بیدار شدم اومدم سایت

    دیدم آه فایل جدید و زده خونه تکونی ذهن…

    چه به موقع بود این فایل

    من امروز صبح اسباب کشی داشتم … گفتم اول هدایت از فایل و ستاره قطبی وبعدشم تا ماشین وکارگر ها برسن…

    جالبش اینکه نشانه روزانه هم زندگی در بهشت قسمت 10 جایی که استاد داشت شیشه ها رو می‌شست و تمیز میکرد…

    گفتم خداااا جووونم دمت گرم من دیشب تا نصفه شب داشتم کار میکردم و صبح زودم بلندشده بودم ادامه کارها و قبلش گفتم انرژی بگیرم از سایت و

    خدایی خیلی لذت بردم واز اینهمه همزمانی هااااا.

    خونه عالی که از هزار دستانش خدا برامون جور کرد ..و راننده وکارگر های عالی

    وجالبش اینکه امروز بچه هام اومدن مغازه و کار کردن در کنار عشقم و من تونستم که خونه کار کنم…

    الانم اومدم مغازه نشستم .

    نصف کارامو انجام دادم و

    گفتم بیام‌مغازه و غذاها رو رو به راهش کنم ..

    کنار عشقم چایی خوردم و گفتم وقت دارم برم سایت وکامنت بنویسم.

    وشب برم دوباره ادامه کارا….

    و خدارو شکر اصلا احساس خستگی ندارم…

    هماهنگی فوق‌العاده عشقم وبچه هام…

    و تو این وسطش ظهر در اوج کار کردن یهویی دیدم عشقم سوپرایزم کرد وبرام ناهار کباب کوبیده آورد و باهم خوردیم.. و حسابی لذت بردیم..

    خدایا شکرت برای وجود عشقم و بچه های بینظیرم..

    خدایا شکرت برای خونه جدید وعالی و مدرن..

    خونه که واقعا مدرن وشیکه و بقول پسرم آیفون تصویری داره ماامان و…وبا چه ذوقی همش تکرار می‌کنه… واقعا باید از بچه ها یاد بگیریم ذوق کردن و خوشحالی رو

    خدایا مالک اصل توهستی..

    خدایا عااااشقتممم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    سمیرا سعادتمند گفته:
    مدت عضویت: 1507 روز

    بنام خداوند مهربان و دانا و توانا و محیط به جهان هستی

    خدایا هر آنچه دارم از آن‌توست و از تو به من رسیده ، سپاس برای همه داشته هایم

    درود به مریم بانوی نازنین در صلح و آرامش

    چقدر خوشحال شدم از شنیدن صدای گرم تون ، از اشتراک گذاری این آگاهی های ارزشمند برامون ، شما بانوی مستقل و قائم به ذات ، اونطور که گفتید در نبود استاد عباس منش ، چه بهبودهای عالی برامون درنظر گرفتید . مریم جان امروز دلم خواست فقط تو‌کامنت ام از شما بنویسم :

    از تایم عضویت ام در سایت ، شخصیت تون و‌چقدر تحسین میکنم ، چه چیزهایی که از شما یاد نگرفتم ، همیشه دوست و همراه استادید در رابطه عاطفی زیبایی که دارید ، در زندگی شخصی و کاری تون کنار استاد چه تکاملی داشتید ، چه فایل های زیادی با هدایت شما مثل همین پروسه خونه تکونی که راه انداختید ، وارد سایت شد و کلی محتواهای ارزشمند به یاد ماندنی برامون شد .

    مریم جان من از شما آرامش و صلح درونی ، مهربانی ، استقلال و آزادی یک بانوی ارزشمند ، پاکیزگی خود و محیط اطرافم ، رفتن تو دل ترس‌هام ، انعطاف پذیری ، آشپزی و خرید و خونه داری ‌‌، همسر و‌همراه موفق بودن در رابطه عاطفی تون ، تقسیم کار با استاد ، …

    من که واقعا به این مجموعه فایل ها ‌نیاز داشتم و هرروز این دسته بندی لایوهارو میبینم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: