دستور العمل «خانه تکانی ذهن، گام به گام» - صفحه 18 (به ترتیب امتیاز)

356 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم خانوم گفته:
    مدت عضویت: 736 روز

    سلام استاد خوبم و مریم عزیزم

    مریم مهربونم خیلی ممنونم بخاطر این فایل ارزشمند که روی سایت قرار دادی

    چندین بار گوشش دادم و چندین بار دیگه گوشش خواهم داد تا اون کد ها اون رمز و رازها اون آگاهی ها و اون اصلی که توی کلامت هست رو از صحبت هاتون بکشم بیرون و به آگاهی های درونم و روان شدن مسیر فکریم اضافه کنم

    گوش دادن به این فایل قطعه هایی از پازل فکریم رو سرجای درست خودش قرار داد و منو میزانی به اصل نزدیکتر کرد

    و کمک کرد به رفع شدن ابهام هایی در درون ذهن من.کمک کرد به چینش افکارم سر جای درست خودشون

    ولی خب این دریای آگاهی و رسیدن به اصل کناره نداره…و هر روز یک قدم نزدیکتر باید شد

    مریم عزیزم چقدر زیبا با لطافت درونتون در مورد فایلها صحبت میکنید

    جوری که برداشت شما از کلام استاد به نظرم خیلی خیلی عمیق‌تر و دقیق‌تر و با اشتیاق بیشتر صورت میگیره و سعی میکنید با تمام وجودتون صددرصد اون آگاهی هارو درونی کنید..

    خیلی مجذوب آرامش و لطافت درونتون شدم

    دوباره برامون فایل بذاریدلطفا.ممنونم..

    خدا نگهدارتون باشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 326 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به مریم جان و استاد عزیز

    چند وقتیه که خیلی زود احساسم بد میشه و یه عالمه ترس و نگرانی و غم وجودم رو فرا می‌گیره. این مدت احساس کردم زندگیم واقعا اونجوریه که نمیخوام باشه و همش دنبال یه راهی بودم که خودم رو از این وضعیتی که هستم بکشم بیرون. اول ایده ای که به ذهنم رسید این بود که از فایل های دانلودی گفت و گو با دوستان استفاده کنم .هر روز یا یه روز درمیون یه فایل رو گوش بدم،توی دفترم نکته برداری کنم و سعی کنم کم کم وضعیت زندگیم رو بهبود ببخشم.بنابراین بعد از مدت های طولانی اومدم وارد سایت شدم و چند تا از فایل های مد نظر رو دانلود کردم اما اصلا نمیتونستم برم و ایده هام رو عملی کنم .یه حس تنبلی شدید جلوم رو می‌گرفت و نمیذاشت این کار رو انجام بدم و فک کنم حدود یک ماه از اون موضوع گذشت.

    یه روز همینجوری اومدم توی سایت تا یه دوری بزنم و چشمم به بیلبورد سایت افتاد که نوشته شده بود دستورالعمل خانه تکانی ذهن گام به گام.منم کنجکاو شدم و روش کلیک کردم تا ببینم چیه .متن های نوشته شده رو خوندم و فایل رو دانلود و گوش کردم.

    و متوجه شدم که این پروژه به طرز معجزه آسایی دقیقا همون چیزیه که من میخواستم ،همون چیزیه که مشکلاتم رو میتونم باهاش حل کنم و نتایج این پروژه دقیقا همون نتایجی هست که من میخوام داشته باشم و شروع کردم به یادداشت برداری از فایل دستورالعمل.

    وقتی فکر کردم دیدم واقعا حق با مریم جان هست اونجایی که گفتن اگه شما الان دارین این فایل رو گوش میکنین و باهاش هم مدار شدین اتفاقی نیست و پاسخ خداوند به درخواستیه که این مدت ازش داشتی و با خودم گفتم واقعا راست میگن .من بارها و بارها توی قلبم از خدا میخواستم کمکم کنه تا بتونم وضعیت زندگیم رو بهبود بدم و خدا من رو به این پروژه هدایت کرد و من الان بی نهایت خوشحالم.

    قبل از گوش دادن با فایل دستورالعمل یه ایده به ذهنم رسید و اون این بود که بیام مثل دوره 12 قدم بیام اول یه عکس قبل از عمل از خودم داشته باشم و وضعیت الانم رو بنویسم تا وقتی به آخر پروژه رسیدم،خودم رو و وضعیت زندگیم رو با خودم و وضعیتم در قبل از شروع پروژه مقایسه کنم تا ایمانم قوی تر بشه و کلی خوشحال تر بشم و امیدوار تر بشم.

    از خداوند مهربان بی نهایت سپاسگذارم که من رو با این پروژه رو به رو کرد و از مریم جان عزیز هم سپاسگذارم که این پروژه فوق العاده رو با ما شریک شدن.

    در پناه حق باشید خدانگهدار.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 1257 روز

    به نام خداوند هدایتگر در هر لحظه

    سلام به استاد مریم شایسته ی عزیز وهمه دوستان

    وقتی دیشب از تام وجود داد زدم گفتم خدایا تو راه جلوی پام بزار تو بگو چیکار کنم من که تسلیم شدم من که گفتم من مسئول زندگی وشرایط خودم هستم من ناتوانم در حل این مسیله من نمیدونم چطوری وبه چه طرق حلش کنم تضاد ها تمام انرژی جسمانی رو ازم گرفته انقدر توی این روزا کنترل ذهن کردم که ناییی برای حرکت رو به جلو واسم نمونده این مانع نمیزاره روبه جلو حرکت کنم باید حل بشه اونم ریشه ای این که الان دارم روی هدفام تمرکز میکنم وبخوام روی این مسیله هم تمرکز کنم یکم پریشونم اخه دوماه وقت دارم تا ازمون کامپیوتر رو بدم میخواستم تمام تمرکزم رو روی این هدف بزارم ،ولی این مسئله مثل رگبار تیراندازی میکنه ونمیزاره خدایا تو کمکم کن تا سریعتر وبهتر وراحت تر این مسئله حل بشه تو مرا به مسیر هموار راه کار های بهتر هدایت کن

    صبح با انرژی جسمانی خیلی پایین بلند شدم نتونستم برنامه ریزی هرروزمو انجام بدم حتی نتونستم پیاده روی رو هم برم زدم روی گوشی رفتم توی سایت دیدم بله سایت یه خبرهایی هست

    وقتی ویس مریم جان رو گوش دادم خدا شاهده اشک امون ازم برید وبا شدتی مثل باران اما داغ روی گونه هام میریخت وای خدایا چقدر هدایت های خوشگل وبه جاتو دوست دارم عاشقتم عاشق این گوگولی بودنت شدم چقدر تو خوبی

    متعهد میشم تا یک ماه متعهدانه وبا استمراری که خداوند نصیبم میکنه توی ایین مسیر حرکت کنم

    من 5صبح بیدار میشدم وبرنامه ریزی میکردم الان نمیدونم این دوساعت رو کجا بگونجونم اما میدونم خدا بهم میگه علم راحت ترین مسیر ها نزد اوست اون میدونه به من میگه ومن طبق راهنمایی های او توی این مسیر حرکت میکنم خدایا به امید تو

    استاد جاان مریم بانو از شما بی نهایت سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    گلاره گفته:
    مدت عضویت: 1007 روز

    سلام

    چقد لازمه این فرایند برام و حس خوبی بود دو ساعت وقت گزاشتن بدور از تقلا و دست و پا زدن برای رسیدن به خواسته هام که عین دویدن یا راه رفتن روی تردمیل بود.

    چقد دلم میخاد اصلا جور شدن شرایطشم توحیدی ببینم که بتونم این دو ساعت رو برای خودمو خدای خودم داشته باشم. حتما میشه یجورایی مث به شارژ وصل شدن و بقیه 22 ساعت رو انرژی میده.

    از جنس آرامش هست و به کلی آسایش ها میرسونه

    از بیقراری و بهم ریختگی و اشفتگی به نظم و قرار میرسونه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    نرگس بِنساله گفته:
    مدت عضویت: 616 روز

    به نام خدای همیشه در دسترسم ک ب موقع پاسخ سوالات منو میده

    سپاس از خانم شایسته ی عزیزم بابت این فایل بسیار ارزشمند

    من امروز از خدا خواستم ک چطور میتونم تمرکزمو بیشتر کنم و سوقش بدم ب سمت خواسته‌هام ک ب صورت کامل اتفاقی پاسخمو گرفتم و اولش اصلا دلم نمیخواست روی این فایل کیلیک کنم اما و چند دقیقه یاول رو با بی میلی گوش کردم و هی میخواستم ردش کنم اما یهچیزی در درون میگفت این جوابته و جوابه ما همیشه اون چیزی ک فکر میکنیم نیست همون چیزیه ک نیگی ن بابا این زیادی سادس و نمیتونه جواب من باشه

    من الان توی دوره ی 12 قدم هستم و دارم با وسواس شدیدی گوش میکنم فایلها رو و ب اندازه ی ک فهمیدمش نتیجه ها داره خلق میشه

    اما خیلی ذهن پخشو ملایی دارم و نمیتونم تمرکز کنم از خدا خواستم د الان هدایت شدم و میخدام تعهد بدم ک از همین امروز با دیسیپلین و برنامه ریزی دقیق روزانه هم جا برلی 12 قدمم باز کنم و هم خودخواهانه دو ساعت از زمانمو برای خانه تکانی ذهنم بزارم و هر چی کار واجبه کنار بزارم و فقط تمرکز کنم روی این مسائل ک تسلیم باشم و شک ندارم ک همزمانی داره حل شدن مسائل ب ظاهر واجبم با این خانه تکانی و خود ب خود حل میشه چون با زم کردنم روی مسئله ها فقط بهشون قدرت بیشتری میدم ک لاین حل تر بشه

    ب قول یه عزیزی ک میگه وقتی مرد نیستی یه مسئله ای رو کل کنی بزارش زمین خدا بردارتش خودش حلش کنه.و الان خدای من تموم این مسائل رو میزارم زمین تا تو برام حلش کنی و من آزاد رها میرم سراغ ساختن شخصیت و ذهنم

    تعهد میدم ب خودم ک هر روز این تمرین رو انجام بدم و آگاهانه دنباش کنم

    البته خودِ این فایلم باید بارها و بارها گوش کنم ک چون خیلی ساده کرده برام ک اگه دنبال این دوره برم چیا ساده میشه

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت برای وجود این بانوی فرهیخته،کار بلد و راه بلد،خانم شایشته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    پارمیدا ۰ گفته:
    مدت عضویت: 358 روز

    به نام خدایی که هر چه دارم از آن اوست

    عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

    خدا رو سپاسگزارم که من رودر این مدار قرار داد که من رو به این فایل هدایت کرد

    سلام به مریم مهربانم

    سلام به دوستان و خانواده دوست داشتنیم

    مریم عزیزم هر چقدر بگم کم گفتم چقدر زیبا و با آرامش صحبت میکنی چقدر حرفات به دلم نشت چقدر وقتی از تجربیات خودت میگفتی لذت بردم از این آگاهی ها واقعا خدایا شکرت

    صحبتات واقعا برای این پروژه انگیزه بخش و بود من چند بار گوش کردم و انگیزه گرفتم

    خیلی خیلی واسه این پروژه ذوق و هیجان دارم خیلی دقیقا همونطور که خودت گفتی همین دیروز وقتی با خدای خودم صحبت می‌کردم گفتم خدایا من میخام توحیدی تر بشم من میخام ایمانم بیشتر شه میخام قدم های بیشتری برای رسیدن به هدفم بردارم که تورو بیشتر درک کنم بیشتر نزدیکت بشم چون تو به من همه چی میدی و به کسی نیازی ندارم

    و ببین چقدر چقدر خدا زیبا و تکاملی ما رو به این پروژه هدایت کرد خدارو بی نهایت بار شکر

    همین که فهمیدم یک گام برداشتم همین که فهمیدم دارم پیشرفت میکنم کلی ذوق مرگ شدم

    خدایا شکرت

    واقعا خوشحالم که داریم یک مسیر زیبای جدید رو شروع میکنیم

    امیدوارم مثل همیشه خدا با تک تک مون همراه باشه کلی آگاهی پیشرفت و تجربه های جدید کسب کنیم

    همتون رو به خدای مهربانم می‌سپارم انشالله که در تمام جنبه های زندگی موفق باشید

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    مریم اسمعیلی گفته:
    مدت عضویت: 2139 روز

    سلام مریم عزیزم و استاد عزیزم آقای عباس منش،من سه سال که کارمندی رو گذاشتم کنار و به آموزش در حیطه نقاشی مشغول هستم و دوره آموزشی مجازی تهیه کردم و برای فروش دوره دنبال راهکار بودم، و دنبال نشانه بودم که قدم بعدی من چیه برای کسب و کارم ،توسط خواهرم از پروژه(خانه تکانی ذهنی) مطلع شدم ،

    شروع کردم به دیدن اولین فایل ،اشاره استاد به مطالب برام عالی بود ،یه نقشه راه بهم داد،شروع کردم به نوشتن اصلاحیه برای یه سری باورهای غلط در ذهنم یک لیست تهیه کردم از چیزهایی که باید بخرم و براشون هزینه کنم ، و از خدا خواستم ،خودش این مبالغ رو برام می رسونه ،مسیرم از دیشب تا به امروز ،روشن تر شد ،خداروشکر برای وجودتون ،امروز به صورت خیلی اتفاقی یک پیام برای شرکت در نمایشگاه های هنر دبی ،هدایت شدم و اقدام به شرکت در اون نمایشگاه کردم ،انشالله که از این مسیر به اهداف بزرگترم برسم،اولین روز از اقدام به خونه تکونی ذهنم خیلی عالی جواب داد ،سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    Forugh گفته:
    مدت عضویت: 819 روز

    به نام خدایی که هرچه دارم از آن اوست

    سلام به خانم شایسته ی نازنین و استاد عزیز

    واقعا خداروشکر میکنم که باشما هم فرکانس هستم و این آگاهی های ارزشمند رو دریافت کردم و در این مسیر الهی همراه شما هستم

    چققدررر به شنیدن این فایل ها نیاز داشتم و در چه روز فوق العاده ای به این فایل هدایت شدم اولین روز از فصل جدید فصل فوق العاده ی پاییز و هم چنین دقیقا زمانی که از خداوند درخواست هدایت کرده بودم برای خواسته ای که دارم چکاری باید انجام بدم و هیچچچ ایده ای نداشتم و در راستای کوچک کردن اهداف در 12 قدم باید برای این ماهم برنامه ریزی میکردم امروز چقدر همزمانی ها عالی بود خدایا شکرت

    واقعا با شنیدن صدای گرم شما و این آگاهی های ارزشمند در این فایل قلبم باز شد و نجواها ساکت شدن الان واقعا احساسم خوبه خدایا شکرت

    ایمان دارم در انتهای این مسیر برای هممون کلی اتفاقات عالی میوفته و شخصیت توحیدی ترس ازخودمون می‌سازیم

    من واقعا تعهد میدم خواسته ای که دارم رو همین الان رها کنم و با شما در این مسیر الهی قدم بردارم هر روز دو ساعت زمان میزارم برای خودم بارها فایل ها رو گوش میدم و به قول استاد به این آگاهی ها عمل میکنم

    خانم شایسته ی عزیز بسیار از شما سپاس گذارم که با عشق این پروژه ی الهی رو با ما شریک شدین برای شما و همه ی دوستان عزیزم آرزوی موفقیت، شادی و سلامتی در پناه خداوند رو دارم

    در پناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 699 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    چقدر جالب و زیباست این ربّ ماچ ماچی من

    رفته رفته داره بیشتر عاشق ترم میکنه که سعی کنم به قوانینش عمل کنم

    الان که دارم مینویسم :

    00:38 دقیقه هست روز 1 مهر ماه سال 1403

    من برای اولین بار هدایت شدم به قسمتی از سایت که متعجب شدم ،بارها تو صحبتای استاد عباس منش میشنیدم که میگفت یه روز تو سایت به زبان انگلیسی صحبت میکنه و هی میگفتم خدایا کی شروع میکنن میخوام منم گوش بدم

    با اینکه زبان انگلیسی بلد نیستم ولی دوست داشتم ببینم

    فکر میکردم هنوز شروع نکردن ولی نگو از سال 1401 یا حتی زودتر بوده و من ندیدم

    از فایل روز شمار 191 به جای فرار از مسائل، از حلّ آنها پول بساز ، که رفتم رد پامو بنویسم دیدم انگلیسی نوشته شده ،کنجکاو شدم تا برم و ببینم چی هست

    نوشته بود

    The Blueprint for Your Dream Life (lesson #1)

    وقتی تو گوگل ترجمه شو زدم

    طرح اولیه زندگی رویایی شما (درس شماره 1)

    وای از اولش برام اومد ، شروع اول ، که ببین طیبه اونایی که تو دفترت نوشتی رخ میدن

    و از این لحظه شروع دوباره فصل جدید زندگیت آغاز میشه

    مطمئن باش

    تو داری عمل میکنی و به اندازه ای که عمل میکنی نتیجه رو هم دریافت خواهی کرد

    من وقتی دیدم انگلیسی صحبت کردن استاد رو و فایل های دیگه رو ،چند تا فایل دیدم چنان ذوقی داشتم که فقط لبخند به لبم بود و شکر میکردم خدا رو که من رو به اینجا هدایت کرده

    حتی کل صفحه زبونش از فارسی به انگلیسی تغییر کرد ،یه حس بسیار زیبایی بود

    و انگار همین لحظه زمان شنیدنش بود در زمان و مکان مناسب هدایتم کرد تا برم و ببینم و در اون قسمت از فایل انگلیسی رد پامو بذارم و بنویسم که روزی هم من انگلیسی صحبت میکنم

    وای وقتی این فایل رو دیدم یاد این افکار چند روزه ام افتادم که میگفتم چجوری میشه منم صحبت کنم ؟؟؟

    حتی امروز رفتم تو اینستاگرام و به استوری های یه جهان گرد نگاه میکردم که تو آبشار نیاگارا بود و حتی من از استوریاش اسکرین شات گرفتم و گفتم میذارمش تو پاورپوینتی که به حالت آلبومی تو گوگل درایوم درست کردم و میذارمش اونجا و از خدا درخواست کردم و گفتم که منم روزی این مکان زیبا رو خواهم دید و ازش سپاسگزاری میکنم

    وقتی اسکرین شات گرفتم گفتم منم میتونم انگلیسی صحبت کنم ؟؟؟

    حتی وقتی میرم جمعه بازار این هفته چند تا خارجی رو دیدم

    به خودم گفتم اگر میتونستی انگلیسی صحبت کنی راحت میتونستی حرف بزنی باهاشون

    وای دارم از تعجب شاخ در میارم

    چقدر قوانین خدا بی عیب و نقصه

    به هرچی فکر کنی ،هر سوالی داشته باشی

    و از خدا بپرسی به سرعت جوابتو به شکل های مختلف میده

    و من این روزها درسته داشتم به انگلیسی صحبت کردن فکر میکردم و یا رفتن به شهرهاو کشورهای خارجی و به خصوص آمریکا فکر میکردم

    ولی زیاد پیگیرش نبودم که بیام و تو رد پاهای روزم بنویسم

    همینجوری یه لحظه فکر میکردم و دیگه فکر نمیکردم

    ولی فکرشو نمیکردم به سرعت خدا یه نشونه بهم بده

    و این فایل رو ببینم

    The Blueprint for Your Dream Life (lesson #1)

    طرح اولیه زندگی رویایی شما (درس شماره 1)

    این یعنی چی ؟؟؟

    یعنی منم که به لطف خدا دارم با افکارم زندگیم رو تغییر میدم

    حتی ثانیه به ثانیه الانم رو که پر از حس خوبم

    خدایا شکرت

    و وقتی اولین پیام من در 1 مهر به انگلیسی بود یه نشونه هست

    اولین، یک مهر

    و درس شماره یک

    و طرح اولیه زندگی رویایی من

    اینا همه یه نشونه هست

    که نوشته هات به حقیقت میپیوندن و روزی میرسه که نوشته هاتو میخونی و میگی وای من اینارو نوشته بودم و شد

    چجوری شد و من متوجهش نشدم

    من الان اینجام دقیقا اینجایی که همه اینارو یه روزی نوشتم و آرزوم بود که داشته باشم

    من دارمشون

    وای الان که دارم مینویسم تو مترو دروازه دولت نشستم دارم مینویسم ساعت 8:37 صبح هست که به این قسمت رسیدم و احساس کردم باید به رد پام نوشته هایی رو اضافه کنم

    دیشب یکم نوشتم و الان یه لحظه گفتم از اول بخونمش که دیدم دارم مینویسم و نشستم تو مترو

    چقدر خدا باحاله آخه

    خیلی دوستش دارم و هر لحظه همه کارهای من رو به بهترین نحو انجام میده و من باید بندگیشو بکنم

    و آروم باشم و بذارم خدا خودش تقسیم کارش رو انجام بده

    وظیفه من اینه که در این مسیر روی مهارتم و کنترل ذهنم کار کنم

    و به قوانین عمل کنم و سعیمو میکنم چون هرچی پیش میرم داره لذت بخش تر میشه زندگیم با خدا

    و ادامه نوشته های دیشبم :

    وای خدای من سپاسگزارم ازت

    الان که دارم این نوشته هارو مینویسم 00:56 هست

    روز 1 مهر 1403

    و من میدونم که به خواسته ام میرسم با تلاش های اقدامی که براشون انجام میدم

    و بندگیمو میکنم و قسمت خودمو سعی میکنم انجام بدم تا خدا قسمت خودشو برای من انجام بده

    من یه اولبن رو هم همین اول مهر دیدم

    و اون گام اول

    دستور العمل «خانه تکانی ذهن، گام به گام»

    خانه تکانی ذهن، گام به گام

    این یعنی چی ؟؟؟؟

    داره فصل جدیدی از مدار برای من باز میشه و قشنگ حس میکنم که مدارم تغییر کرده که خدا دوباره به طرق مختلف میگه طیبه یه شروع جدید داری

    پر قدرت تر از قبل ادامه بده

    تو این یکسالی که آگاهی های سایت رو پیگیری کردم و دارم سعیمو میکنم تا عمل کنم چندین بار خدا برای من شروع رو گفته که هر بار یه فصل جدید و خاص باز شده و مطمئنم با شروع این خونه تکونی صد در صد بهترین ها رخ میده

    و بی نهایت از خدا سپاسگزارم

    وای من چقدر صدای مریم خانم شایسته رو دوست دارم

    انقدر آروم و به دل نشین و آرامش بخشه که خیلی حس خوبی به آدم میده

    خوشحالم که این فایل رو دیدم و یه نشونه محکم تر برای اینکه اتفاقات خوب برای تمام جنبه های زندگیم قراره رخ بده

    وقتی دیدم یک مهر شده حواسم به نوشتن زبان انگلیسی بود از مترجم گوگل

    یهویی بهشت زهرا بهم یادآوری شد

    و سالگرد فوت پدری رو بهم یادآوری کرد که بعضی مواقع که میرم بهشت زهرا ،سرخاکش میرم

    مزار پدر خودم شهر خودمون هست و خیلی دوره

    وقتی میرم بهشت زهرای تهران ،یه سر هم میرم سر مزار پدری که منم وقتی میرم اونجا بهش میگم پدر

    نمیدونم چی شد خدا بهم یادآور کرد ولی بهش گفتم خدایا فردا کلی کار دارم ولی اگر تو بخوای کاری میکنی تا من برم بهشت زهرا و سر خاک پدری که میرم و اونجا باهات صحبت میکنم

    قبلا یادمه وقتی هنوز پا تو مسیر آگاهی نذاشته بودم ، به این نیت می رفتم که میگفتم خدایا در حق پدرم و این پدری که پدر دوستمه و فوت کرده من رو به خواسته ام برسون

    و یه جورایی شرک داشتم

    و از خود خدا نمیخواستم

    ولی وقتی آگاه تر شدم و رفتم سرخاکش ،این بار داشتم با خدا صحبت میکردم و ازش سوالاتمو درمورد جهان هستی و خودش و اینکه چرا آدما میان سرخاک عزیزانشون میپرسیدم

    بعد یه مدت نرفتم و یادمه چند ماه پیش خدا باز بهم یادآوری کرد که حتما سرخاک همون پدری که پدر دوستت هست برو

    اینبارم درست روز سالگردش 1 مهر هست بهم یادآوری کرد

    نمیدونم دلیلش چیه من هیچی نمیدونم ولی هرچی خدا بخواد و خیره همون بشه

    به خودش سپردم ،اگر صبح تا غروب قراره که برم بهشت زهرا خودش منو میبره اگرم که نه هر روزی که خدا بگه میرم

    چون اگر خدا بخواد از صبح زود بیدار میشم برم دو تا دادگاه تجریش برای پیگیری شکایتم از تابلو پاره شده‌ام و از اونجا برم ورکشاپ پاساژ نقاشی که هر هفته یکشنبه داریم

    هرچی خیره همون بشه

    هرچی بگه میگم چشم

    چون دارم یاد میگیرم از ربّ خودم و میدونم که هرچی بگه همون خیره برای من

    و سعی میکنم تسلیمش باشم

    برای تک تکتون بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت از خدا میخوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    اعظم برزگری گفته:
    مدت عضویت: 1414 روز

    به نام خدا

    سلام خدمت استاد عزیز و استاد شایسته ی گرامی که عادت کردیم به طنین صدای گرمشون و اون حلاوتی که موج میزنه توی صداشون تا از فرسنگ ها فاصله،حس کنیم گرمایی رو که از وجوده ایشان برمی آید!

    و سلام خدمت همه ی عزیزان در این سایت الهی!

    خدایا شکرت و هزاران هزار بار شکرت برای این جایی که حضور داریم و ساعاتی در شبانه روز هر وقت که فرصت می کنیم اولین کاری که انجام میدیم برخلاف اکثریت که در دنیای مجازی سیر می کنند و وقتشون رو به بطالت میگذرونند ولی با کمک الله مهربان و استادان عزیز در هر لحظه در حال کار کردن روی خودمون و باورامون هستیم و بقول استاد بعضی از افراد براحتی باوراشون تغییر میکنه و دوره ی تکاملشون رو زود طی می کنند ولی بعضیای دیگه مدت تغییر باوراشون زیاده و کم کم در حال طی کردن تکامل و رشد خودشون هستند و من خودم از گروه دوم هستم بااینکه خیلی زیاد از باورای قبلیم رو بهبود داده ام و در خیلی از زمینه ها پیشرفت داشته ام ولی کم کم در حال رشد هستم و به کمک خدای مهربان این مسیر رو حتی با کوچکترین بهبودی در طول شبانه روز طی می کنم و بخودم قول دادم که حتی از ریزترین ها هم براحتی رد نشم و با تکرار اون توی ذهنم،مقاومت های ذهن رو کمتر کنم و در راستای این بهبود حدودا سه تا چهار ماهه که همراه با دوره ی دوازده قدم از اول فایل های دانلودی رو شروع کردم و بنا بر تعهدم حداقل روزی یه دونه کامنت در بخش نظرات میذارم و این ایده ی زیبای شما خانم شایسته ی عزیز مسیر ما رو هموارتر میکنه و ما رو ساعات بیشتری در روز غرق این آگاهی های ناب میکنه و هر چقدر ذهن رو به سمت این مسیر بکشیم راحتر میتونیم سدهای ذهن رو بشکنیم و مقاومت ها رو کمتر کنیم و همین جا قول میدم و متعهد میشم همراه با تمام عزیزان و استاد شایسته ی عزیز این مسیر فوق العاده و پر از آگاهی رو طی کنم و در پایان مهرماه شاهد نتایج فوق العاده هم برای خودم و هم برای همه باشیم!

    بقول دوست عزیزم آقا ابراهیم عزیز هر ساعاتی که برای کارهای دیگه صرف میشه انگار اون ساعات از روز رو نفهمیدیم و درک نکردیم و هیچ نتیجه ای این خوردن و خوابیدن و کارهای روزمره برامون نداره!ولی اون دو سه ساعت کار کردن روی خودمون و باورامون چنان نتایج بزرگی رو در بر داره که اگه کمی بیشتر تعقل و تامل کنیم زمان زیادتری رو برای درک و فهم بیشتر این آگاهی ها میزاریم!یعنی این مسیر رو بیشتر و بهتر می فهمیم و تلاش بیشتری برای ماندن در این احساس خوب و کار کردن روی باورامون رو میذاریم!

    یعنی اگه دسته بندی کنیم روزمون رو اون نتایجی که بدست میاریم (هر چند بزرگ و کوچک)فقط و فقط بواسطه ی اون دو سه ساعتی از روزه که داریم آگاهانه ناظر میشیم بر افکارمون و این آگاهی بزرگ یعنی اینکه اعظم عزیز یه ساعت از خواب صبحگاهیت رو بزن و بیشتر از اون ساعاتی که قراره معمولت هست روی خودت و افکارت کار کن!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: