دستور العمل «خانه تکانی ذهن، گام به گام» - صفحه 25 (به ترتیب امتیاز)

سلام دوستان (⁠◍⁠•⁠ᴗ⁠•⁠◍⁠)⁠

تو این ماه کلی اتفاق خوب برام افتاد . کلی اتفاق . واقعا خوشحالم . دقیقا همه از زمانی شروع شد که به خودم گفتم میخوام ذهنمو کنترل کنم و حالمو خوب کنم . از همون روز باران نعمات الهی شروع شد .

فایلی از استاد دیده بودم که میگفت

« شرایط الان شما اصلا ابدی نیست و میتونه تغییر کنه اگه شما تغییر کنی »

. بله باید قدرت بهبود های کوچک ولی پیوسته رو باور کرد . خدا هدایتم کرد به این دوره .

همش تو فکر این بودم که چرا پیوستگی ندارم تو کار کردن رو خودم . نه اینکه از مسیر خارج بشم . مثلا پروژه ای دارم که با عشق روش تمرکز میزارم ولی از کار کردن رو خودم غافل میشم و کمکم تو همون کار مشکلات عجیب و غریب پیش میاد و من اصل ماجرا رو فراموش میکنم که خالق کیه و درگیر فرعیات میشم . همیشه یه دوره استاد داشت که به صورت پیوسته بود . خیلی دوست داشتم اونو کار کنم ولی هنوز تکامامو طی نکرده بودم . و الان هدایت شدم به این دوره .

ذهنم نجوا میکرد که (این یه دوره با فایلای رایگانه که ارزش نداره . اون دوره ای که الان نداریش با ارزشه )

ولی با منطق ذهنمو کنترل کردم . با خودم گفتم خود خانم شایسته که به همه فایل های رایگان و دوره ها دسترسی داره اینطور از این فایل ها تعریف میکنه . پس کیفیت فایل ها مشکلی نداره . من باید دقت کنم .

وقتی ذهنتو کنترل میکنی اوضاع کاملا تغییر میکنه . وقتی من ذهنمو کنترل کردم همون روز صحبتی شد که خانواده که مخالف کار من در زمینه علاقم بودم حمایتم کردن و کلا اون مسئله حل شد . و تا قبلش که روابطمون یکم سرد شده بود دوباره درست شد .

من قبل از این هم چندین بار بود شماره کسایی که در زمینه کاری من بودن رو گرفتم تا باهم کار کنیم . حتی مرکز استان پیش استادی رفتم و خواست که باهام همکاری کنه .

ولی همه بعد چند روز دیگه جوابمو ندادن . احساس میکردم گیر کردم . هر کاری میکردم به در بسته میخوردم .

تا اینکه بعد از اینکه ذهنمو کنترل کردم . دوستم بهم پیام داد حالمو پرسید . اونم مثل من تو کار موسیقی بود . گروهی تشکیل داده بود و من هم توش عضو کرد . چقدر اون گروه قدرمو میدونن و برای کارهام ارزش قائلن . چقدر بعد از دیدن کارهاشون استاندارد هام بالاتر رفته .

حتی چند روز بعد یکی از دوستام که پیش اون استاد میرفت بهم گفت که درباره من باهاش صحبت کرد . و اون استاد سرش شلوغ بود که جوابمو نداد .

حضوری رفتم پیشش چقدر عاشق کارهام بود . و گفت بهم که خیلی دوست داره کمک کنه . واقعا مرد عالیه . قراره کار هام تو یه کنسرت هنر جویان اجرا بشه بهمین راحتی . فقط باید برای این اجرا چند تا کار اماده کنم .

حالا از این طرف هم ذهنم کلی نجوا میکنه که نمیتونی اماده کنی . پول خرید ابزار نداری .

ولی به راه حل های مختلف هدایت شدم . مثلا از دوستای نوازندم کمک بگیرم برای ضبط کار . میتونم از اتاق تمرین اکوستیکی که تو دانشکده هنر هست استفاده کنم . از گوشی با کیفیت دوستم برا ضبط استفاده کنم . حتی برای تنبک و دف هدایت شدم به سمپل پک که خیلی ارزون تر از ساز دیجیتاله .

سمپل پک تکنیک ها قبلا اجرا و ضبط شده . من ایدمو میچینم کنار هم و برای نوازنده ها میفرستم .

ذره ذره همه چی داره عالی پیش میره .

یه زمانی فکر میکردم که من نمیتونم تو این مسیر قدم بردارم .

الان داشتم یه برنامه کاری درست میکردم که پروژه هام قاطی نشه و بتونم ذهنمو مترکز نگه دارم . از الان چند تا پروژه دارم که باید انجام بدم .

برای خرید ساز خواستم پول جمع کنم . اصلا نمیدونم از کجا داره پول میاد . اینقدر زیاد داره میاد که حد نداره .

قبلا بابت اینترنتی که برام میخریدن باید جواب میدادم که چطور استفادش کردم

الان پول اینترنتمو خودم میدم و هر چقدر میخوام استفاده میکنم . حتی الان برای یه کاری نیاز بود یه پکیجی بخرم . خیلی راحت خودم خریدمش .

خدارو شکر تو این مدت کوتاه خیلی اتفاقات خوب برام افتاده .

فقط اون جمله خانم شایسته عزیز که گفتن ( اگه به این دوره هدایت شدید حتما دلیلی داره ) منو به فکر فرو برد .

با خودم فکر کردم این درجواب کدوم خواستم بوده ؟

دیدم من خواسته ای ته دلم داشتم که خیلی بگی نگی بابتش حالم میگرفت . با یه حسی نکاه بقیه میکردم . کاملا ناخوداگاه بود . بعد اینکه نشستم فکر کردم متوجهش شدم . و دیدم اونم خواسته داشتن یه رابطه عاشقانه است .

با خودم گفتم پس هدف من از این دوره همینه . الان تو رو همینجا رها میکنم و به قول بیل گیتس نمیدونم رو به الان نمیدونم تغییر میدم و برای قدم بعدیم خودم رو در اگاهی های این دوره غرق میکنم . با تعهد . کاملا برای خودم روشن میکنم . هر روز باید به مدت دوساعت برای فایل اون روز وقت بزارم و تا یکماه تا اخرش قدم بردارم . خیلی مهمه که تمرکز و استمرار داشته باشم .

حتی بمب اتم هم با اون عظمتش از واکنش های هسته ای کوچیک ولی زنجیر وار و پیوسته بوجود .

با هدایت خداوند در کنار شما خانواده عزیزم که عاشقونه همتونو دوس دارم باهم در این دوره قدم بر می داریم . تا دنیا رو برای خودمون و هر کسی که دوس داریم و خواهیم داشت جای بهتری بکنیم .

باهم دیگه متعهدانه جلو میریم . میدونم که معجزات رخ میده . برای هممون.

دوستتون دارم

فعلا ⁦(⁠◕⁠ᴗ⁠◕⁠⁠)⁩