تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم

نکته:

این فایل بیش از 20 روز پیش ضبط شده است و جالب است که مفهوم آن با اتفاقاتی ارتباط دارد که اخیرا رخ داده است.


در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:

1.آنجایی که با شرایط نادلخواه مواجه شدی و گله و شکایت از شرایط را شروع کردی و هر عاملی بیرون از خود را مقصر ماجرا دانستی و به این وسیله بر آنچه نمی خواستی، بیشتر تمرکز کردی و جهان نیز شما را با ناخواسته های بیشتری احاطه کرد و شرایط حتی بدتر از قبل شد.

2. آنجایی که با وجود مواجه با شرایط نادلخواه، آگاهانه کنترل ذهن به خرج دادی و به جای مقصر دانستن هر عاملی بیرون از خود، تمرکز را بر تغییر و بهبود خود گذاشتی و جهان چه پاداش های بزرگی به این جنس از تمرکز شما داد.


منابع بیشتر:

live با استاد عباس‌منش | قسمت 7

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    212MB
    21 دقیقه
  • فایل صوتی تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم
    31MB
    21 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

710 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «Maryam R» در این صفحه: 1
  1. -
    Maryam R گفته:
    مدت عضویت: 3225 روز

    سلام به استاد عزیز، مریم جان با عشق و دوستان همفرکانسی سایت عباسمنش

    امروز وقتی از خونه میومدم بیرون که برم سمت محل کار طبق برنامه ای که برای خودم گذاشتم هندزفریم و گذاشتم و یک فایل از استاد و از دسته بندی توانایی کنترل ذهن پلی کردم(دارم تمرین قانون سلامتی و انجام میدم برای ماندن در احساس خوب تا جسمم هم در سلامت باشه) که توی مسیر گوش بدم و از اینکه چقدر مناسب با شرایط ذهنی اون لحظم بود اشکم درومد…

    چند دقیقه قبلش با خانم بداخلاقی که واحد بغلیمون زندگی میکنه برخورد کردم و از اونجایی که هر وقت سلام میدادم بزور جواب میداد دیگه اصلا سلامم نمیاد و بهش سلام ندادم!!!! و اخم و قیافه ای که گرفته بود باعث شد یسری افکاری که در مورد تجربه های بد از روابط با همسایه ها داشتم توی ذنم تداعی بشه، یسری ترسها بیاد سراغم، ذهنم در مورد پدرم که رفتارهای نابهنجار اجتماعی زیاد داره و من سالها بر این باور زندگی کرده بودم که پدرم و شرایط نامساعد خانوادم سرنوشت و شرایطم و بوجود آورده و بشدت در احساس قربانی در این مورد زندگی میکردم، بخصوص اینکه همین دیروز هم باز پدرم از این رفتارها انجام داد و البته دیروز سعی کردم کنترل ذهنم و با توجه به زیبایی ها، داشته ها بدست بگیرم و هرجا هم چیزی پیدا نمیکنم د ر لحظه شروع میکنم سوت زدن که واقعا جواب میده!!

    اما با اینکه خیلی وقته در مورد پدر و مادر و برادرم و تاثیرگذاریشون دارم روی خودم کار کردم اما باز هم گاهی اوقات باز باورهای قدیمی که مثل سنگ چسبیدن تو ذهنم کار میکنن و من با دیدن این همسایه دوباره رفتم به اتفاقات گذشته و تجربیاتی که داشتم در مورد اینکه همسایمون در مورد پدرم به خواستگارم بد گفته بود و اونا منصرف شده بودن و من با این اتفاق احساس حقارت زیادی و تجربه کردم و سالهای سال با باور اشتباهی که من با داشتن چنین خانواده ای نمیتونم زندگی خوبی داشته باشم و باعث شد که جهان با اتفاقاتی که برام رقم زد دقیقا همین باور و بهم ثابت کرد. تا اینکه با استاد عباسمنش و آموزشهاشون آشنا شدم و متوجه شدم باورهای من چقدررر ایراد داشته و شروع کردم به پیدا کردن الگوهایی که مثل من خانواده های ناکارآمدی داشتن و حتی بدتر از من بودن ولی موفق و خوشحالن.

    و شنیدن این فایل چقدر در مورد همین احساسات و افکار قشنگ و کامل و جامع توضیح داد و باعث شد من تصمیم بگیرم که ازش نکته برداری کنم و اینجا بذارم که توی ذهنم بیشتر بمونه. و چقدر بابا این آگاهی ها از خدا سپاسگزارم که در لحظه باعث شد بتونم ذهنم و کنترل کنم و به سمت باورهای درست و خوب هدایت کنم.

    • چیزی که من نمیتونم تغییرش بدم، هرچقدر هم که شکایت کنم ، من باید روی خودم کار کنم و روی چیزی که میتونم در خودم بهبود ببخشم کار کنم. من باید ساید خودم و انجام بدم. خیلی از شرایط بیرونی هست که توی زندگیم جالب نیست، بجای اینکه نق بزنم و غر بزنم و شرایط بیرونی و مقصر بدونم میام بخودم میگم که من میام روی خودم کار میکنم و میام بهتر میشم و کاری به شرایط بیرونی ندارم و بمن ربطی نداره، چیزی که من میتوانم تغییرش بدم شرایط بیرونی نیست، (رفتار و کردار و عقاید و سبک زندگی پدرم و مادرم نیست)، میتونم روی خودم و شخصیت خودم کار کنم.

    • وقتی که من همیشه شاکی باشم و این ذهنیت که یک عامل بیرونی باعث شکست من میشه و باعث میشه من به نتیجه دلخواهم نرسم، این ذهنیتی هست که افراد شکست خورده دارن و بجایی هم نمیرسن.

    • اگر افراد موفق و بخوام الگو قرار بدم، هیچوقت گله و شکایت و غرزدن ندارن، و من با تحسین کردن این آدما از خدا میخوام بهم کمک کنه اینقدر از لحاظ ذهنی قوی بشم و منشم وسیع بشه که در مسائلی که دارم زمین و زمان و مقصر ندونم، و اینقدر باورهام و قوی کنم که اگر اتفاق ناخوشایندی برام رخ داد بگم و بپذیرم که ایراد از ذهن و باور خودم فقط و فقط که باید درستش کنم و انتقاد کردن و دیگران و مقصر دونستن فقط من و از خواسته هام و حال خوب دور میکنه و این خودش باوری هست که من باید جایگزین کنم با این باور که دیگران میتونن روی زندگی من تاثیر بذارن.

    • تا مادامی که شکایت کردن من یه عامل بیرونی باشه چیزی که اختیارش دست من نیست فقط اتلاف انرژی هست و هیچوقت هیچوقت من و به حال خوب نمیرسونه و هیچ اتفاق خوبی و تو زندگی برام رقم نمیزنه.

    • این تفکر که یک عامل بیرونی داره زندگیم و رقم میزنه، سمی ترین تفکر زندگی منه.

    • وقتی آدمای موفق و مطالعه میکنم میبینم دلیل اینکه اینقدر موفقن و اینقدر خوشحالن حتی مهمتر از مهارتهاشون ، با ذهن سمی حتی مهارتهایی که دارم هم ککمی بهم نمیکنه.

    • اگر نتیجه بیرونی مناسب نیست بخاطر بابام نبوده،

    • هر وقت خواستم شکایت کنم بیام زیپ دهنم و ببندم

    • به اندازه ای که باور کنم و بپذیرم خودم مسئول اتفاقات زندگیم هستم میتونم زندگیم و به نحو بهتری تغییر بدم، تا وقتی بگم بابام و مامانم و خانوادم هیچ اتفاق خوبی و نمیتونم رقم بزنم، چطوره که این همه آدم موفق، این همه دختر موفق که حالشون هم خوبه خانواده های به مراتب داغونتر از من داشتن و الان به اینجا رسیدن و من هنوز دربند این باورها که فقط احساسم و بد میکنه هستم ولی اونا تونستن……

    • اگر قرار هست متفاوت از اکثریت جامعه ایران نتیجه بگیرم باید متفاوت از اکثریت جامعه ایران فکر کنم، اگر بقیه از دولت و حکومت ناراضی هستن و شاکی من بیام ببینم کجای کار خودم ایراد داره

    • نپرسید که آمریکا برای شما چیکار کرده، بپرسید که شما برای آمریکا چکار کردید؟

    • من خودم اینقدر باید توی زندگی خودم خوب گل بزنم!! که بجای اینکه اجازه بدم با شرایط نامساعد خانوادم قضاوت بشم، بجای اینکه با کمبودهایی که اونا دارن دیده بشم با دستاوردهای خودم دیده و شناخته بشم. من نباید از خانوادم هویت بگیرم.

    • وقتی تمرکزم از روی رفتارهای اشتباه و باورهای اشتباه خانوادم بردارم میتونم روی خودم تمرکز کنم. حتی وقتی دارن رفتارهای ناخوشایندی انجام میدن رفتارهایی که برخلاف قوانین جهان هست من شاکی نباشم و اعراض کنم و توجه نکنم بلکه نکته خوبی و پیدا کنم اولا و به اون توجه کنم و از طرفی بخودم بگم من چقدر میتونم تغییر کنم که از پیامدهای رفتار خانوادم به دور باشم.

    • یا مثلا بجای اینکه از گرونی گوشت و مرغ شاکی بشم یا بترسم(و بگم نکنه نتونم طبق روال قانون سلامتی پیش برم و کم بیارم!!! ) بیام و بگم چکار کنم که بتونم اینقدر پول بسازم که اصلا برام مهم نباشه گوشت چقدر گرون میشه، حتی ده برابر میشه، من باید چه تغییری در خودم ایجاد کنم. قیمت گوشت و مرغ و که نمیتونم کنترل کنم، ولی قطعاااااااا میتونم افکار خودم و کنترل کنم، زندگی خودم و کنترل کنم.

    • از کجا میتونم شروع کنم: اولاً زیپ دهنم و ببندم و از شرایط شکایت نکنم و اینقدر غر نزنم و اینقدر عوامل بیرونی و مقصر زندگیم ندونم.

    • چطوره که یسری از آدما بودن که هم زمان شاه خیلی خوب زندگی کردن هم بعد از انقلاب خوب زندگی کردن. یسری هم برعکس اینا که اکرثیت هستن. اگر میخوای متفاوت از بقیه عمل کنی متفاوت از بقیه عمل کن و فکر کن، واینستا شکایتهای بقیه رو گوش بده و تو هم ادامه بدی همون نتایج و میگیری که اون میگیره، باید راهی پیدا کنی حرفای شکایت بقیه رو نشنوی و اگر تو فضایی قرار گرفتم خودم شکایت نکنم و بگم نه من باید تغییر کنم و عوامل بیرونی ربطی به من نداره. جهان بیرون آینه منه اگر من تغییر کنم بیرون هم برای من تغییر میکنه برای من شرایط عوض میشه فارغ از اینکه برای بقیه خوب نمیشه اون دیگه به خودشون ربط داره …

    و اولین قدم برای این تغییر تمرین برای “ماندن در احساس خوب” با توجه به داشتها هام، زیبایی ها، اهدافم و بودن در فضای شکرگزاری است و من این تعهد و در خودم ایجاد کردم که در این مسیر ثابت قدم پیش برم. به امید الله مهربان.

    خدایا من و به سمت لذتها و نعمتها و سلامتی هدایت کن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای: