تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم

سلام اینروزها حضورپررنگتری نسبت به قبل توی سایت پیداکردم وعلاقه مندشدم کامنت هاروبخونم ومنم بنویسم.حقیقتش منم حدود ۵ساله که تی وی ندارم و۴ساله که اکسپلوراینستاروبازنکردم،همیشه از خبرها بی خبرم وخواهرم که پروپاقرص دنبال میکنه اخبارو به من میگه و منم میگم واقعا تمایلی برای شنیدنش ندارم و باز برچسب روشنفکری میخورمو… خوب نتایج من خیلی‌خیلی بزرگ بودن،از ده ساله قبل استارت تغییرات با مشکلی که برام پیش اومد خورده شد،وجسته گریخته یه کارایی میکردمو تا حدودی به خواسته های بزرگی مثل مستقل شدن و ماشین خریدن توسن ۲۵ سالگی شدم ولی رها کردم این مسیرو و بعدازمدتی وارد یه رابطه نه چندان جالب شدم که نقطه ای برای پرتاب من به سمت جلو شد با استادآشناشدم که اونم حکایت خودشو داره،خلاصه با کارکردن روی خودم با کنترل به شدت ورودی ها،البته یه جاهایی هم خاکی میرفتم ولی دوباره به مسیر برمیگشتم،خلاصه بعداز چندسال کارکردن روی خودم منی که هرسال سرمامیخوردم وعفونت گوش میگرفتم به جایی رسیدم که حتی یه استامینوفن مصرف نکردم ومتوجه شدم که دنیام داره عوض میشه توهمون رابطه ای که بودم فایل عشق ومودت رو کارکردم و رابطم بهترازقبل شد ولی دیگه اون رابطه رو نمیخواستم خواسته هام بزرگ شده بود چون به هر رابطه ای که میخواستم میتونستم برسم برام آسون شده بود که هرکسی رو که بخوام بتونم داشته باشم،رابطم با خودم با خود درونیم باخوندن کتاب‌های استرهیکس که استادمعرفی کرده بودن به اوج خودش رسید وشروع تغییرات جدید بود آرامشی رو تجربه کردم که حاضرم قسم بخورم هیچوقت با هیچ چیز وهیچ کس تجربه نکرده بودم منی که به هوای ثروت وارد سایت شده بودم حالا انقدرروحم لطیف شده که تا اسم خدا میاد هرجا باشم مهم نیست از شوق اشکم سرازیر میشه،روابط عالی شد فقط عشق دریافت میکردم،سلامتی عالی شد،رابطم با خودم با خدای خودم بی‌نظیرشدالبته جزیات زیادی داره که نمیشه واقعا تایپ کرد خیلی طولانی میشه ولی تکاملی بود همه این داستان‌ها ودرمورد ثروت از جایی که بودم وبه کسی که تکیه داشتم الان به جایی رسیدم که خیلی راحت اپارتمانهای شیک رهن میکنم وخودم هزینه های خودمو میدم ویکی دونفرم درکنارخودم ساپورت میکنم و چه حس شیرینیه ،درمورد ثروت به جایی که میخوام هنوز نرسیدم ولی وقتی تونستم تو اون چیزهاموفق باشم اینم همونه ولی یه مقدار کار بیشتری نیازهست،درضمن من تمام محصولات استاد رو به رایگان داشتم استفاده میکردم خیلی سخت بود ولی وقتی آگاه ترشدم همه رو ازسیستم پاک کردم وبه خودم قول دادم که همه چیزتو دنیای من برپایه صداقت ودرستی باید باشه وشروع کردم به نوشتن درمورد رابطه،پول شغل…. با کلی باورهای عالی باکلی گشتن دنبال ترمزها واین داره به من حال میده انجامشون درکل اززندگیم دارم لذت میبرم وجالبه هرکس درکنارم قرارمیگیره اولین چیزی که میگه اینه.. این همه آرامش از کجا میاد؟! چیزی که من قبلا اصلا نداشتم گیج وگم و ناراحت وناامید یکی از چیزهایی که منو واداربه حرکت میکنه اینه که دوس دارم واقعا بادست پر برم دوس دارم سرم بالا باشه پیشش