نکته:
این فایل بیش از 20 روز پیش ضبط شده است و جالب است که مفهوم آن با اتفاقاتی ارتباط دارد که اخیرا رخ داده است.
در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:
1.آنجایی که با شرایط نادلخواه مواجه شدی و گله و شکایت از شرایط را شروع کردی و هر عاملی بیرون از خود را مقصر ماجرا دانستی و به این وسیله بر آنچه نمی خواستی، بیشتر تمرکز کردی و جهان نیز شما را با ناخواسته های بیشتری احاطه کرد و شرایط حتی بدتر از قبل شد.
2. آنجایی که با وجود مواجه با شرایط نادلخواه، آگاهانه کنترل ذهن به خرج دادی و به جای مقصر دانستن هر عاملی بیرون از خود، تمرکز را بر تغییر و بهبود خود گذاشتی و جهان چه پاداش های بزرگی به این جنس از تمرکز شما داد.
منابع بیشتر:
live با استاد عباسمنش | قسمت 7
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD212MB21 دقیقه
- فایل صوتی تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم31MB21 دقیقه
سلام به استاد عباس منش
استاد شما قانون رو به واضحی توضیح دادید
اینکه ما قدرت رو به عوامل بیرونی میدیم طبق اموزه های شما و کلام خدا تو قران شرک محسوب میشه
شرک یک فرکانس
من زمانی که شما از کلمه فرکانس استفاد میکردید
خیلی برام مفهوم نبود فرکانس یعنی چی
روی این مفهوم بیشتر تحقیق کردم
متوجه شدم زبان مغز فکر ، و زبان بدن احساس
وقتی فکری زباد تکرارمیشه اون فکر وارد مغز احساسی یا مغز لیمبیک میشه و مغز احساسی از طریق انتشار هورمون مربوط به اون فکر بدن رو متوجه اون فکر مبکنه وبدن با احساسش میگه من فکر رو گرفتم
احساس یک فرکانس و فرکانس حاوی اطلاعات که اون فکر رو به کائنات ارسال میکنه
پس فکر و احساس ما میشه فرکانس
و از انجا که زبان کائنات احساس ما میشه
ما هر احساسی که داریم کائنات طبق همون دار اتفاقات و شرایط و موقعیت ها رو برامون ایجاد میکنه
حالا بدنی که معتاد فرکانس شرکه هر چقدر اون ادم بخواد به صورت ذهنی از اون عادت یا شرک خارج بشه بدنش اجازه نمیده
مخصوصا برای کسایی که سن شون از 35 به بالا باشه
من خودم بدنم معتاد هورمون شرک چون اون احساس تو من از بس تکرار شد بدنم همش دنبال تجربه اون هورمون، بدن من معتاد اون هورمون و حتی اگه من نخوام افکار شرک الود داشته باشم بدن به مغز پیام میده که هورمون منو برسون
ومغز با تولید فکر و وا نتخاب افکاری اون هورمون رو به بدن منتقل میکنه که میشه فرکانس من بدون اینکه من کنترلی به صورت خوداگاه داشته باشم
ذهن پنج درصدی در برابر مغز و بدن هیچ قدرتی ندار چون بدن خودش ذهن ناخوداگاه
مگر اینکه اون فکر تو بدن احساس بشه تا اون فکر تو مغز غنی بشه وبدن همیشه در برابر فکر جدید مقاومت میکنه
من بارها این فکر شنیدیم به طرق مختلف و تکرارش باعث شد احساش کنم و احساسش باعث شد تجربه ش کنم و تجربه اش مغز نسبت به اون فکر قوی تر و غنی تر کرد و من تو یک سیکل فکر و احساس گیر افتادم بدون اینکه بخوام به اون فکر معتاد شدم
و الان از طریق اموزش های شما متوجه این مفهوم شدم
که ای بابا قدرت دست خودمون و این فکر شرکه
و شرک فرکانسی که ما رو از سعادت و خوشبختی دور میکنه میخواهیم این فکر رو باور سازی کنم
ولی بدنی که معتاد اون فکره به این راحتی نمیذار تغیبرش بدی بخاطر اینکه 99 در صد افکار من ناخوداگاه و من به ندرت میتونم تو افکارم خوداگاه باشم
برای تغییر باور اگر بخواهیم با فکر سراغش بریم
فکر یک جرقه اس قدرتی ندار
و اکر بخواهیم با تکرار کردن یک فکر جدید فکر شرک الود رو از بین ببریم زمان زیادی لازمه نیاز به تکرار مدام دار
ایگو رو نمیشه با ایگو تغییرش بدی
چه راهی برای این موضوع دارید ؟
واقعا از نظر ذهنی من این مفهوم رو قبول دارم که قدرت دادن به عوامل ببرونی منو از سعادت و ارامش دور میکنه
ولی اینکه مغزم دنبال این موصوع و بدنم معتاد این فکره
چطور از این ماتریکس ذهن بدن خارج بشم ؟
سپاسگزار شما هستم