نکته:
این فایل بیش از 20 روز پیش ضبط شده است و جالب است که مفهوم آن با اتفاقاتی ارتباط دارد که اخیرا رخ داده است.
در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:
1.آنجایی که با شرایط نادلخواه مواجه شدی و گله و شکایت از شرایط را شروع کردی و هر عاملی بیرون از خود را مقصر ماجرا دانستی و به این وسیله بر آنچه نمی خواستی، بیشتر تمرکز کردی و جهان نیز شما را با ناخواسته های بیشتری احاطه کرد و شرایط حتی بدتر از قبل شد.
2. آنجایی که با وجود مواجه با شرایط نادلخواه، آگاهانه کنترل ذهن به خرج دادی و به جای مقصر دانستن هر عاملی بیرون از خود، تمرکز را بر تغییر و بهبود خود گذاشتی و جهان چه پاداش های بزرگی به این جنس از تمرکز شما داد.
منابع بیشتر:
live با استاد عباسمنش | قسمت 7
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD212MB21 دقیقه
- فایل صوتی تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم31MB21 دقیقه
به نام الله یکتای بی همتا
سلام به استاد عزیز و گرانقدرم و تمام دوستان ارزشمند و در مسیر بهبودهای دائمی
سلام به کسانی که اینجان تا خالق زندگی خودشون باشن مثل مـن…
اصلا اسم این فایل دقیقا چیزی که چند روزه ذهنم درگیر بود تا با کلمه و اصل تمرکز ی جمله روی تخته وایت برد کوچیک خونمون بنویسم و تا این عنوان رو دیدم گفتم خودشه همینه، اصلا باید روی همین یک جمله یک هفته استپ کنیم…تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم.همین یک جمله حسابی توانایی میخواد. توانایی تشخیص دادن اصل از فرع، توانایی کنترل کردن ذهن. توانایی فارغ از حاشیه ها و عوامل بیرونی. همین یک جمله رو بتونم درک کنم و هربار در عمل کردن بهش استاد تر بشم قدمی برداشتم برای توحیدی عمل کردن، برای به سمت رستگاری سعادت حرکت کردن.
واقعا استادجان سپاسگزارم برای ضبط این فایل ها
سپاسگزارم برای روز شمار تحول زندگی من روز 122 که اینقدر زیبا منو هدای کرد به اون چیزهایی که لازم دارم بشنوم.
حالا من یک مثال از خودم بزنم.
چند هفته یا بهتره بگم یکی دوماهی هست که آب سمت سرویس بهداشتی و حمام خونه مشکل خورده اول که فشار به شدت کم بود و الان چند هفته ایی هست قطع هست. در حالی اون سمت آب نمیاد که آب هست و سمت آشپزخونه آب میاد. و مسئله ریشه ایی تر از این حرف هاست. ساختمون قدیمی و خونه ایی که توی ارث و ورثه است و وجود یک حاج خانم پیری که خیلی گله خیلی ماهه و خیلی مهربون.(بنده خدا گوش هاشون هم سنگینه اما همیشه خنده رو گشاده رو هستن. خداحفظ شون کنه حاج خانم یاسینی) حالا در اصل ایشون صاحبخونه در ظاهر هستن و اینجا به تعداد دختر و پسرها یا همون وارثان صاحبخونه و تصمیم گیرنده داره برای کارای تعمیر و نگهداری خونه…خلاصه ما کارایی که فکر میکردیم رو انجام دادیم و حتی همسرم رفت کلی پرسشجو کرد و قیمت لوله پرید تا دوباره لوله رو کار برای کل ساختمان چقدر میشه و به ادم ها و جاهایی هم هدایت شد که خرج و مخارج خیلی کمتر براشون دربیاد اما امان از تغییر ندادن، امان از طمع مال رو نگه داشتن های بیخودی، امان از اسراف کاران، امان از بهبود ندادن و منتظر ماندن های الکی،…خلاصه ما که برای چند روزی زدیم رفتم رامسر و کلی لذت بردیم و از این فضای ناخواسته و طبق “قانون تغییر ناخواسته ها” سعی کردیم به خواسته هامون توجه کنیم و دست از تلاش هایی که آب در هاونگ کوبیدن بود برداشتیم. خلاصه که ایده های جالب و باحال با خلاقیت ها و مهات های فنی همسر عزیزم برای استفاده از سرویس بهداشتی و حمام ایجاد کردیم و امروز هم من رفتم حمام، با همین شرایط اما نشستم غر بزنم، نشستم احساس خودمو خراب کنم و رفتم تمیز شدم و لذت بردم. حالا این ایده ها هم موقتی هستن و ایده اصلی تغییر خونه هست و امروز تمرکزی با همسرم نشستیم نوشتیم چه خونه ایی با چه ویژگی هایی و چه امکاناتی با چه دسترسی هایی میخوایم و سفارشش رو برای خدا نوشتیم.
این خونمون همین جایی که الان هم هستیم رو هم خدا خودش برامون پیدا کرد. یک روزی ما نشستیم با همسرم فقط گفتیم چی میخوایم و میتونم بگم بیشتر اون ویژگی ها تیک خورد و امروز وقتی دفتر 1400 رو نگاه کردم دیدم واووو چقدر امروز بیشتر نوشتیم، چقدر سفارش مون به خدا دقیق تر و شفاف تر شده. چقدر دست ودلبازانه تر ویژگی های خونه مورددلخواه مون رو نوشتیم. ومن فکر میکنم امروز تمرکز ما روی بهبود اون چیزی که میتونیم تغییر بدیم گذاشتیم. و میخواهیم با همین فرمون با اینکه تا بهمن 1402 قرار داریم تمرکز کنیم و خدا هدایت مون کنه به خونه ایی عالی دیگه ایی که با مدار الان مون هماهنگ تره… و دارم تلاش میکنم ذهنم رو کنترل کنم.مثل همون سری که اینجا رو پیدا کردیم به مبلغ رهن پایینی که داریم یا چیزهایی که منطق و الگوهای جامعه ذهنم رو درگیر میکنه اصلا توجه نکنم چون من اونا رو نمیتونم تغییر بدم ولی ایمان دارم ک خدا کارش رو خوب بلده. تا الان دوبار به صورت رویایی خدا خودش برامون خونه پیدا کرده و قطعا بازهم میشه و مطمئنم این بار بهتر و عالی تر میشه و من از این تضادها خوشحالم. نشان دهنده یک تغییره یک رشده و من استقبال میکنم برای این جابجایی و تغییر. میخوام که درس هاشم بگیرم و ببینم کجای باورهام اشکال داره که هنوز در موضوع مالی اینقدر اونجور که باید رشد نکردم…من تمرکز میکنم بر روی اون چیزی که میتونم بهبود دهم.
خدایا شکرت برای اینجا، برای وجود شما عزیزانی که بهم آگاهی های زندگی ساز میدید سپاسگزارم
بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین
سلام به استاد عزیزم و مریم شایسته مهربانم
سلام به دوستان هم فرکانسی و در مسیر تمرکز بر بهبود های دائمی
استاد جان باید بگم از صبح که بیدار شدم تا الان که مینویسم تقریبا تمرکزی چسبیدم به دیدن ونکته برداری از فایل ارزشمند و هدایتی…اصلا انگار این فایل برای من بود و چقدر جالب که این حرف ها با مثال ها و طرق مختلف حرف های این روزهای منو همسرم بود. اینکه این روزها فرصت خیلی خوبیه برای جدا شدن بیشتر از بدنه جامعه. اینکه ما متفاوت از بقیه عمل میکنیم، متفاوت از اکثریت تمرکزمون روی خودمون هست پس متفاوت هم نتیجه میگیریم و چقدر این حرف ها منو پر شر و شور تر میکرد تا سبقت بگیرم و خودمو بیشتر از بدنه جامعه جدا کنم. با دیدن عنوان فایل ابتدا همون موضوعی که چند روزه بیشتر درگیرش هستم اومد.
در ادامه فایل قبلی که در پاسخ به سوال دوستان دادید و چقدر اون فایل هم منو تا همین روزا به فکر فرو برده بود انگار داره پازل ذهنم بیشتر کامل میشه و خداوند از طریق هزاران دستش با نشانه ها، فایل ها، کامنت ها جواب میدهو خدایا شکرت برای این جهانی که ساختی با این قوانین ثابت و درستش…(فایل قبلی مصاحبه با استاد قسمت 37 بود و سوالی جواب دادید این بود که: تمرکز گذاشتن روی یک کار چقدر ضرورت دارد؟چقدر روی نتایج تاثیر داره؟ چه نگاهی کمک می کن وقتی آدم علایقش رو پیدا می کنه ایده های مختلف گمراهش نکنه …..استاد واقعا نمیدونم چرا اینقدر همه چی برام اینقدر تکمیل کننده و درسته، چقدر خوشحالم، چقدر ایمان دارم مسیری که الان هستم جایی که الان هستم درسته و در مسیر خواست هام در حرکتم…خدایا بارها شکرت)
تمرکز خیلی مهــمه
براستی که تمرکز همــه چــیزه
استاد نگم از اینکه شاید بیشتر از 7 ساعت تمرکزی روی این فایل بودم که فقط میگفتم ببین وقتی هدایتی عمل میکنی، فایلی رو ضبط میکنی که با حال و هوای موجود هم هماهنگه. چون تو وقتی وصلی و به الهاماتت عمل میکنی درست ترینی. مثل شما استاد که واقعا بارها تحسین کردم وقتی این نکته رو خوندم اینکه:
این فایل بیش از 20 روز پیش ضبط شده است و جالب است که مفهوم آن با اتفاقاتی ارتباط دارد که اخیرا رخ داده است.
واقعا هدایت رو میشه دید. میشه حس کرد و چقدر خوشحال شدم در مسیر همین هدایت ها منم این روزا در همین حوالی موضوعات بودم و افکارم رو بیشتر تقویت کرد تا این موضوعات رو در عمل متوجه بشم و با پوست و گوشت و استخوانم به ایمان و باورم بیفزایم که خدا همــین حوالیه و وقتی در مسیرش هستی و هماهنگ. اتفاقات و فایل های هماهنگ تر میبینی.خدایا بارها شکرت.
الان که دفترم رو نگاه میکنم و آثار رد قرمزی خودکار که انگار انگشت هامو دیدم 14 صفحه نوشتم و هنوز فکر میکنم چیزی نمیدونم و باید بارها و بارها این فایل رو بشنوم. تا الان هم فکر کنم حداقل 5 الی 6 بار گوش دادم از صبح تا الان. و جالبه بار آخر اومدم تا به سوالاتی که پرسیدید جواب بدم و دیدم 6 صفحه نوشتم(در صورتی که تو ذهنم بود هر موضوعی یادم اومد تیتر وار بنویسم و بعد بیام تو کامنتم اینجا کامل کنم و اگر چیزی هم دوباره به ذهنم اومد اضافه کنم. واقعا خدایا شکرت این قدرت مکتوب کردن و نوشتن و تمرکز لیزری گذاشتن روی یک موضوعه، این قدرته عشق به دانستن و آگاهیه، این قدرته تو فست با تمرکز بالا روزت رو شب کردنه،…)
میرم سراغ موضوعاتی که نوشتم یعنی میرم سراغ اصل(یک تمرینمم باید این باشه کمتر برم تو حاشیه و اینقدر غرق فرعیات نشم. شاید اینم روندی از تکامل منه که با اینجوری نوشتن راحت ترم و باید اینطوری به درک برسم و تکاملم رو برای تشخیص اصل از فرع پیدا کنم…خدا میداند و بس…)
از خدا هدایت میخوام تا آنچه رو بادی بنویسم و آنچه رو که باید درک کنم رو درک کنم و در عمل کردن کمکم کنه.
مــن روی درآمد، ثروت،پول، پس انداز خودم می تونم تمرکز کنم و بهبود بدم.
مــن روی سلامتی، ترمیم روده، سبک تغذیه ام میتونم تمرکز کنم و بهبود بدم.
مــن روی روابط خودم با خدا، با جهان، با خودم می تونم تمرکز کنم و بهبود بدم.
مــن روی یاد گرفتن مهارت ها، ادت هایی که می تونم ایجاد کنم تمرکز می کنم و خودمو رشد میدم.
اصلا اینکه سرکار نمیرم، یا کار خاصی ندارم مشکل نیست، اینکه حسین هرزگاهی برای سرکار رفتن من مانع میشه مشکلی نیست که باید حل کنم، اینکه به رزومه ام نگاه میکنم و پراکندگی میبینم مسئله ایی که باید حل کنم نیست. اینکه من گیج میزنم تو مسیر علایقم، هنوز اونجور که میخوام پول در نمیارم، یا مستقل پول ساختن بلد نیستم مسئله اصلی من نیست، مشکل اون اتفاقات، نجوم، مدرسی، آقای آل طه،آموزش دیدن، مدرسی، کارشناسی زمین شناسی داشتن نیست، مسئله بدهکار بودن و شدن حسین مسئله ایینیست که من باید حل کنم. دغدغه مال و پول داشتن باعث ایجاد این شرایط من نیست.(خوشبختانه دولت، استخدام و … دغدغه من نبوده؛ هر وقت رفتم جایی برای کار سریعا جذب شدم)
آخه میدونی موضوعت چیه اینه که فکر میکنم مـــن باید برم سرکار پول در بیارم، درآمد داشته باشم تا حالــم خوب باشه. من که مشکلی ندارم. این بی پول بودن، فکر اجاره خانه های عقب افتاده، خرج و مخارج، هزینه دندان پزشکی، تامین نیازها وچیزهای مورد علاقه ام بــاید درست بشــه تا حــال مــن خوب بشه. من که مشکل ندارم این جور چیزها باید درست بشه خــب
مــن به عامل بیرونی کار ندارم، اینکه الان درآمد خاصی ندارم،کار خاصی ندارم که پول ساز باشه، کسب و کار مستقل ندارم کارندارم.چرا اینجوریــه چرا ایجوری نیستم کار ندارم، چیکار دارم وقتی نمیتوم تغییرش بدم. مــن فقــط بایـد خودمو اضافه کنمفقط همینو بس. کار نداشته باشم به اتفاق ها، شرایط، آدم ها و چیزهایی که افتاده یا میخواد بیفته (نه ترسی از آینده نه غمی از گذشته) فقط تو این معادله خودمو اضافه میکنم و خودمو حل میکنم و حاصلش، نتیجه اش خودبخود میشه چیزهایی کن بهش بیشتر توجه و تمرکز کردم. مثلا پیدا کردن باورهای مخرب و و برداشتن ترمزهای ذهنی ام که منو محدودکرده و در این سطح نگه داشته…
میخوام تفــکرهای سمی رو از زندگیــم اخراج کنم.اینکه شخص هایی، عامل هایی، چیزهایی اتفاق هایی غیر از خودم زندگی منــو رقم می زنه یــا می تونه تاثیر بذاره حتی یه ذره ، باید بیرون بندازم به امید و هدایت الله یکتا. من تنها او را میپرسم وتنها و تنها از او یاری میجویم.
هر نگاهی که یک عامل بیرونی رو موثر در زندگی خودم بدونم شــرکـه به جای شـرک توحید رو جایگزین کنم.قائم به ذات باشم، ذاتی که وجودش از تنها فرمانروا و قدرت مطلقــه. من سمت خودم رو انجام می دم. الان، اکنــون، در حال حاضر چه کاری برای بهبود میتونم انجام بدم، پــس انجآم میــدم با توکل به الله یکتا. تمرکزم روی خودم و کارهای سمت خودم می گذارم و اینــقـدر قوی می شوم که اگر جهان خواست مقاومت کنـه مــن بازم 4 بر 1 مقاوم تر و جلوتر باشم. ذهن خودمو قوی تر میکنم.
کسی که داره زندگی منو رقم می زنه مــنــم
کسی که اتفاقات و کم پولی مــنو رقم می زنه مــنــم
پـس مـــن باید خودمو درست کنم اگــر این نتیجه رو دوست ندارم پــس باید تــغـییر بدم.
شخصــِتم را تغـییر بدم، عادت هامو رو تغییر بدم، رفتارها و افکار و باورهامــو باید تغییر بدم.
مــــن باید تغــییری در تصمیمـاتــم بدم.
مــــن باید تغییری در مورد نحوه نگرشم به پول، شغل و درآمد بدم.من بــایـد کاری انجام بدم نه وجود یک کار خاص،قول و قرار و درآمد یا درآمدهایی از یک شخص خاص.
استاد من فکر میکنم و فکر میکردم و فکر خواهم کرد به این اتفاقات…من پدر خودمو به یاد میارم که اگر نگم همیشه اغلب مواقع شاکی از دولت،جمهوری اسلامی،… می بینم. واکنش گرا به محیط، اخبار، حرف ها، سیاست، دولت،…
می بینم که کنترل ذهن و خود دار بودن و کنترل احساسات و احساسی عمل نکردن و حرف نزدن چــقدر مهمه.
افسار این ذهن چمـوش رو در دست گرفتن و کنترل کردنش چقدر مهمه.
مــن باید شخصیت خودمو رو بصورت ریشه ایی خوب و درست بسازم.
اینکه یک فرد موفق مثل پپ گواردیولا (Josep Guardiola Sala) که ایشون بازیکن پیشین اسپانیایی و سرمربی باشگاه منچستر سیتی در لیگ برتر انگلستان هست با کلی دستاورد و افتخارات مختلف باشگاهی، به عنوان مربی یا حتی بازیکن و کلی رکورد دار هست. (کلی در موردش تحقیق کردم هم پپ هم توماس توخل و زین الدین یزید زیدان) متوجه یک روند درست و تکامل در آقای پپ گواردیولا شدم.اینکه در دوره زمانی طولانی موفقیت طولانی و پایدار داشته یک نکــته مهم رو به من یادآوری کرد اینکه: روی اصل بودن و اصول رو زیر پا نگذاشتن
اصــل شخصیت و نوع نگرش هست. قطعا کسی که در مدار معرفی شدن و پیشنهاد به عنوان بازیکن یک باشگاه میشه مهارت لازم رو داره امــا چیزی که باعث میشه اون بازیکن تیم رو به قـهرمــانی برسونه اینه که بازیکن دور از حاشیه باشه،یک بازیکن با شخصیت و با اخلاق باشه. یک بازیکنی که تحت هیچ شرایطی اصول اخلاقی رو زیر پانگذاره و محیط رو ســمـی نکنه. اصل انتخاب اینه که بازیکن توجه به خودش و مهارت خودش داره نــه دیگران و چیزهای دیگه نه فرعیات. بازیکنی که مسئولیت بازی خودش رو 100% می پذیره و اگر حتــــی خطا و اشتباهی مرتکب بشه جنجال نمی کنه، داد و بیداد نمی کنه، می پذیره و میره روی نقاط ضعف خودش کار میکنه.
اینطوری میشه که داشتن یک مربی با این معیار انتخاب و نوع نگرش باعث میشه بازیکن ها عالی رشد کنن…
استاد من شرافتمندانه قول میدم اول به خودم و بعد به شما که تــلاش کنم وقتــی خواستم به هر دلیل و به هر شکلی قر بزنم، شکایتی بکنم یا عامل بیرونی، یا فردی یا چیزی رو موثر و دخیل در اتفاقات زندگی ام ببینم بــگم کجــای کار مـن و مــن اشتباه بوده و ایراد داره و زیــپ دهـنــم رو محکـم ببندم
نمیخوام مرور کنم کجاها جهان و عواملی به ضرر مت سوت زده تا توجه ام به ناخواسته نباشه.
مــی خوام تمرکز کنم روی بهبود خودم.
مــن مــی خوام خیلی متفاوت از اکثریت نتیجه بگیرم، بدونم کــه مــن برای خـودم چیکار کردم نه بقیه برای مــن. چطور می تونم کاری بکنم که به سمت بحث های ناجالب کشید نشم؟!چطور زمانــم رو مفیدتر سپری کنم؟!چطور با آدم های عالی تر و هدفمندتر برخورد داشته باشم؟ چطور می تونم کاری بکنم که پولسـاز باشم؟ من تمرکزم رو میگذارم روی بهبود خودم و خودم و کارهای سمت خودم.
مــن در برهه حساس کنونی نیستم چــون همواره در بهترین زمان و بهترین مکان قرار دارم. کنسل شدن سفر به مشهد نشانه واضحی بود که من برهــه ایی از زندگی ام هستم که در بهترین شرایط اکنون خودم قرار دارم.
اینقدر مشغول خودم باشم که فرقی نکنه کی حرف میزنه،کی چی میگه…اصلا مثل این اتفاقات نشنوم تا وقتی که خیلی شایع شد شنیدم اونم در حد کوچولو.
بلــه استاد من نمیتونم کنترل کنم که مهمون از شهرستان خونمون نیاد اما میتونم متفاوت فکر کنم و متفاوت نتیجه بگیرم که در بهترین زمان مهمون ها بروند خانه ی یک فامیل دیگه شون و اصلا حرف اخبار یا هرچی که اونا بیشتر در فضای مجازی تمرکز داشتن نشنوم. اینکه کمتر غذا بپزم. در شرایطی که من سبک تغذیه ام کاملا متفاوت هست من اینا رو میتونم میتونم میتونم که سمت خودم هست. می تونم زیپ دهنم رو ببندم و نگـم آخه این چه غذاهایی هست که من باید بپزم(یک بار قر زدم) یا نگم شما ها دارد چی می خوردید اینا ســمه(انصافا تو دل خودم گفتم) تماما با احساس خوب و درلحظه بودم خدایا شکرت….
بله استاد من نمی ایستم حرف های اونا رو گوش بدم چــون قرار نیست نتایج مشابه اونا رو بگیرم و من راه هایی پیدا کردم و جدیدا ایده های بیشتری به ذهنم میاد…خدایا شکرت برای این همه
سلام به تو دوست هم فرکانسی و در مسیر توحید و پیشرفت های پایدارم
سلام سید حسین عزیز
واقعا چقدر خوشحال شدم از دیدن این ردپایی که ازت اینجا دیدم و اینکه اینجا یک خاطره و مثالی از خودت آوردی.
واقعا تحسین ات می کنم برای کنترل ذهنی که کردی و تونستی در زمان کوتاه به خودت و احساست مسلط بشی بعد اون اتفاق ناخواسته و تونستی چشم هاتو روی نشونه و هدایت ها آگاهانه تر باز کنی.
واقعا تحسین ات میکنم برای اقدام هایی که این چند روز شاهدش هستم انجام دادی و بارها تحسین ات میکنم برای ترک کردن عادت هایی که به رشد و بهبودت کمکی نمیکردن و فقط شاید التیامی برای گذراندن وقتت بودن و ظاهرا احساست رو خوب نگه میداشتی(در صورتی که می دیدم گاهی چقدر غرق بازی کال آف دیوتی بودی و حرف میزدی و میگفتم چه واقعی چه غیر واقعی بالاخره حتما فرکانس داری میفرستی. که البته هنوز مطمئن نیستم…)سعی میکردم هی جلوی خودمو بگیرم و بهت گیر ندم و انصافا خیلی سعی می کردم هرباری که می دیدم داری بازی میکنی…(بازی محبوب و مورد علاقه ات رو که من اصلا درکش نمیکنم و برام جذابیتی نداره بکش بکش و تیراندازی و …) اینا رو گفتم تا بگم خیلی تحسین ات میکنم و منو سورپرایز کردی روزی که گفتی بازی رو پاک کردی.
واقعا تحسین ات میکنم برای حذف اکانت اینستات تا قدمی باشه برای تمرکز بیشتر روی بهبود و پیشرفت کاری خودت. تو تمرکزت رو داری لیزری میکنی و من خیلی تحسین ات میکنم و خوشحالم.
تحسین ات میکنم که ترس هاتو دیدی و متوجه شدی و با چاشنی توکل و توحید ترس ها رو پیدا کردی و براشون اقدام کردی.
تحسین ات میکنم عزیزدلم برای تغییر شخصیتت و اندامی که این روزها ازت میبینم و برام کاملا جدیده (به زودی از نتایج مون از قانون سلامتی هم خواهیم گفت)تحسین ات میکنم که نوشتی و ردپا گذاشتی. تحسین ات میکنم که داری روی خودت جهادی کار میکنی.چقدر خوشحالم نمیدونی از درون پر از شور و شوقم…مطمئنا فصل جدیدی از تغییراترو به بهبود رو باز کردی…ممنونم ازت که اینجا هستی.
در ضمن بگم تو منو به زور قانع نکردی تو به من یادآوری کردی که رهــا باشم. جهان هم با نشانه های پی در پی اش به من میگفت به نکات مثبت توجه کن، بسپار بخدا وقتی همسرت اینقدر مصمم هست و نمیخواد قبول کنه در زمان و شرایط مناسب تری به مشهد بریم. وقتی گفتی نریــم من اونو پیغام خدای قهاری دیدم که گفت فهیمه دیدی: رها کردی، با قوانین بیشتر هماهنگ شدی و سپردی به من تا در بهترین زمان و بهترین مکان باشی شد آنچه که باید میشد. تو حالا این هفته در سفر نیستی و میتونی با تمرکز بیشتر به اهدافی که نوشتی فکر کنی و براشون اقدام هایی مفید و عملی انجام بدی. واقعا خداوند هیچ وقت دیر نمیکنــه(در صورتی که من کلی چمدان بسته بودم و کاملا آماده آماده بودم و از طرفی هم این جریان رو بخدا سپرده بودم و رها بودم…) واقعا ازت ممنونم برای اینکه به من کمک کردی تا کاری رو انجام بدم که راحت و آسوده باشم و منطق و قلبم رو آزاد کنم و رها بودن و نترسیدن از نتیجه رو تمرین کنم. تمرین کنم و ببینم وقتی رها میشم و میسپارم بخدا چطور و از چه طریقی نتیجه رو برای تو و در جهت خواسته و هماهنگ با مسیر تو تغییر میده. این قانون ثابت الهی است واقعا شکر گزارخداوند و جهانی با این دقت از قوانین هستم.
واقعا حسینم ممنونم که باعث شدی منم مجدد بیام و اون اتفاق به ظاهر نادلخواه رو مرور کنم.
واقعا ممنونم برای نوشتن این کامت زیبا…
برات بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو از الله یکتا از صمیم قلبم خواستارم
ارادتمندت فهیمه
سلام به شما دوست عزیز مهسا نوروزی عزیزم
چقدر تحسن ات کردم برای این دیدگاه زیبا و نگرشت. چقدر تحسین ات کردم برای تغییراتی که ایجاد کردی و در مسیر درست قرار داری.واقعا ممنونم که نوشتی و خداروشکر که هدایت شدم تا کامنتت و جملات طلایی ات رو بخونم واقعا سپاسگزارم.
این جمله ات رو برای خودم نوشتم اینکه نوشته بودی:
راه بهبود جهان بیرونی فقط و فقط بهبود جهان درون هست
برات از صمیم قلبم از الله یکتا بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی خواستارم.
ارادتمند شما فهیمه
سلام به روی ماهت دوست عزیز هم اسم من…فهیمه جان ازت ممنونم که هستی و ردپا گذاشتی و حس خوب و نگرش قشنگت رو به من هم انتقال دادی. خداروشکر که هدایت میشیم و از هم اینقدر میتونیم چیزها یاد بگیریم و در کنار هم رشد کنیم و بزرگ تر بشیم. تحسینت میکنم برای اینقدر تمرکزی کار کردنت و نت برداری کردن هات….منم از شما سپاسگزارم دوست ارزشمند من