تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم

نکته:

این فایل بیش از 20 روز پیش ضبط شده است و جالب است که مفهوم آن با اتفاقاتی ارتباط دارد که اخیرا رخ داده است.


در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:

1.آنجایی که با شرایط نادلخواه مواجه شدی و گله و شکایت از شرایط را شروع کردی و هر عاملی بیرون از خود را مقصر ماجرا دانستی و به این وسیله بر آنچه نمی خواستی، بیشتر تمرکز کردی و جهان نیز شما را با ناخواسته های بیشتری احاطه کرد و شرایط حتی بدتر از قبل شد.

2. آنجایی که با وجود مواجه با شرایط نادلخواه، آگاهانه کنترل ذهن به خرج دادی و به جای مقصر دانستن هر عاملی بیرون از خود، تمرکز را بر تغییر و بهبود خود گذاشتی و جهان چه پاداش های بزرگی به این جنس از تمرکز شما داد.


منابع بیشتر:

live با استاد عباس‌منش | قسمت 7

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    212MB
    21 دقیقه
  • فایل صوتی تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم
    31MB
    21 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

710 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مریم روشندلی» در این صفحه: 1
  1. -
    مریم روشندلی گفته:
    مدت عضویت: 2070 روز

    بنام خداوند یکتا

    سلام و درود

    استاد میخوام در قالب ۲ موضوعی که گفتین، بنویسم. و وقتی الان تو چند ثانیه فکر کردم در مورد این دو موقعیتی که توش بودم، میبینم که دقیقا برام همون اتفاق های قابل پیش بینی طبق قانون رخ داده، استاد الان تو همین لحظه، ایمانم به اینکه این قانون دقیق و درست کار میکنه، خیلی زیاد شد، چون که مصداقش رو تو زندگی شخصی خودم، همین الان پیدا کردم و آگاه تر شدم.

    ۱. استاد وقتی من دوره نوجوانی بودم، کلا از وقتی خودمو یادم میاد، آدمی بودم که توجهم به شرایط بیرونی بود. و چون تو خانواده ای بزرگ شدم که از لحاظ اقتصادی ضعیف بودیم و از لحاظ روابط اجتماعی هم اصلا خوب نبود، خیلی احساس حقارت و بدبختی میکردم و این احساس غالب و ۱۰۰درصد زندگی من تو اون دوران بود. جوری که هم از خودم متنفر بودم و بی ارزش میدونستم خودمو و هم از خانوادم متنفر بودم. و یادمه اینو بارها به جز پدرم، به بقیه شون گفته بودم و الان چقدر شرمنده ام که چنین شخصیتی داشتم. یادمه با اینکه سعی میکردم درسامو خوب بخونم تا آدم ارزشمندی بشم و تو آینده بتونم یه آدم پولدار بشم، با اینکه اکثرا شاگرد ممتاز بودم و ۲۰ میگرفتم، ولی برام بی ارزش بود این نمره ۲۰. همیشه خودم رو ادم خنگی میدونستم ولی تو فامیل همه منو بچه باهوش میدونستن. انقدر این احساس رو داشتم که تو دانشگاه بدتر شد و زیر فشار احساس حقارتی که داشتم دیگه درس هم نمیتونستم بخونم و به زور خودمو میکشیدم جلو که فقط مدرک لیسانس بگیرم. کلی تو دانشگاه، خودم خودم رو اذیت کردم و شکنجه دادم، و حتی ۳ ترم متوالی مشروط شدم و آخر‌ش به زور با کمترین معدل، مدرکم رو گرفتم. بعدش که یه خواستگار داشتم، خیلی خوشحال بودم که راه فراری برای خودم پیدا کردم که از خانوادم جدا بشم و احساس حقارت نکنم. چون فکر میکردم که اونا عامل بدبختی و ناراحتی منن. ازدواج که کردم، جهنم واقعی برام تازه شروع شد. ینی من تا قبل از ازدواجم کسی مستقیما تحقیرم نکرده بود و خودم از تو خودم رو به شدت تحقیر میکردم. ولی الان دقیقا با کسی ازدواج کردم که کار هر روزش تحقیر کردن و مسخره کردن من بود. از قیافه و بدنم تا طرز راه رفتن و خانوادم و کلا همه چی. یه ادمی که بددهن و فحاش و دست به زن بود… اون موقع، بزرگترین آرزوی من شد جدایی از اون مرد یا اینکه هرچه زودتر بمیرم. چون علاوه بر حقارت، احساس امنیت هم دیگه نمیکردم.

    ۲. وقتی که خدا بهم رحم کرد و بعد از این عذاب، با نماز و دعای زیاد نجاتم داد.. بعد از مدتی، که وارد سایت شما شدم و رفته رفته این احساس حقارتم بهتر شد. میتونم بگم زندگی خیلی آرامی رو دارم الان، خدا رو هزارر مرتبه شکر. این در حالیه که من تو سه چهار سال اخیر، فقط از فایل های دانلودی شما استفاده کردم و متاسفانه هنوز به جهت مالی، نشده که از محصولات استفاده کنم. درسته که از لحاظ مالی و شغلی هیچ تغییری نکردم، ولی تو این چند سال اخیر، خیلی شخصیتم تغییر کرده و خیلی خدا رو شکرگزارم از این بابت. چون الان آرامش دارم، امید دارم، توکل دارم، شادترم، مهربانترم، ملایمم، خیلی شکرگزار تر شدم. توجهم به نکات مثبت هر چیز بیشتر شده. در حالی که قبلا خیلی خیلی آدم ایراد گیر و سخت گیر و نق نقو و منفی بافی بودم. خدا رو هزار مرتبه شکر، یه خاستگار هم دارم که اصلا اگه من خودم، ویژگی های همسر دلخواهم رو به خدا میگفتم، بازم به این زیبایی و دقیقی، نمیشد.ایشون یه فرشته س و باید بگم که مهم ترین و بزرگترین ویژگی ای که ایشون داره و به قول شما شاخک های منو تیز کرد، اینه که به شدت آدم مثبت نگریه. ینی هر چی از مثبت نگریش بگم کم گفتم، من وقتی دو هفته مریض شدم، بهم میگفت، نگو” مریضم”، بگو” دارم استراحت میکنم”. یا وقتی میگم” ناراحتم”، واکنش جدی نشون میده و میگه “ادم سالم که ناراحت نمیشه”. همیشه تکه کلامش اینه”توکل بخدا”. از چند کلمه ای که اوایل بطور ناخودآگاه و محاوره ای بکار بردم و واکنش جدی از ایشون دیدم و متوجه شدم که دیگه نباید هیچ وقت اونا رو بگم، اینا بودن: مریض، خسته، ناراحت، پیری، مرگ، غیبت، بحث کردن، قهر کردن. استاد نه اینکه آدم ملا نقطه ای باشه ها.. نه، اتفاقا خیلی آدم ملایم و مهربون و با ارامش و باصفاییه و در عین حال آدم منطقی و عاقلیه. اصلا از دسته چک استفاده نمیکنه. شغل و شرایط مالی خوبی داره و اصلا اهل کلک گذاشتن سر مردم و از کار زدن و دروغ و توهین و… نیست. جوری که من همون اویل به خاطر اینکه احساس میکردم لیاقت این همسر رو ندارم، جواب منفی دادم، ولی باز بعد یک هفته دوباره به هم برگشتیم. و من فکر میکنم که وجود این ادم با این ویژگی، حتما به فرکانس های من ربط داره. چون همونطور که گفتم من تو این چند سال اخیر خیلی ادم ملایم و با آرامش و مهربانی شدم. هیچ کینه ای از کسی ندارم. برای همه خیر و صلاح و خوشبختی شونو میخوام، حتی بیشتر از خودم. همه آدما رو دوست دارم. چون یاد گرفتم که همه انسان هم هم یه روح خدایی و وجه خوب و مثبت دارن و هم یه وجه منفی. و من همیشه تمرین میکنم که وجه مثبت همه ادم ها رو ببینم و تحسین بکنم.

    استاد عزیزم خیلی خوشحالم از این اخلاق و روحیه ای که تو سایت شما تربیت شدم. و خیلی راضیم از این فضا و مسیری که میخوام همیشه توش باشم. بسیار سپاسگزارم از وجود نازنین و پر خیر و برکت شما و مریم جان عزیزم، توی زندگیم. واقعا شما از بزرگترین نعمتهای زندگی من هستین. واقعا خدا رو سپاسگزارم و بی نهایت از شما سپاسگزارم و برای شما وخانواده بزرگ عباسمنش آرزوی سلامتی و طول عمر و موفقیت و شادی روزافزون رو دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای: