تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم

نکته:

این فایل بیش از 20 روز پیش ضبط شده است و جالب است که مفهوم آن با اتفاقاتی ارتباط دارد که اخیرا رخ داده است.


در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:

1.آنجایی که با شرایط نادلخواه مواجه شدی و گله و شکایت از شرایط را شروع کردی و هر عاملی بیرون از خود را مقصر ماجرا دانستی و به این وسیله بر آنچه نمی خواستی، بیشتر تمرکز کردی و جهان نیز شما را با ناخواسته های بیشتری احاطه کرد و شرایط حتی بدتر از قبل شد.

2. آنجایی که با وجود مواجه با شرایط نادلخواه، آگاهانه کنترل ذهن به خرج دادی و به جای مقصر دانستن هر عاملی بیرون از خود، تمرکز را بر تغییر و بهبود خود گذاشتی و جهان چه پاداش های بزرگی به این جنس از تمرکز شما داد.


منابع بیشتر:

live با استاد عباس‌منش | قسمت 7

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    212MB
    21 دقیقه
  • فایل صوتی تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم
    31MB
    21 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

710 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ثریا آرامیان» در این صفحه: 1
  1. -
    ثریا آرامیان گفته:
    مدت عضویت: 1494 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام استاد عزیز

    خداروشکر باز هم به من فرصت و سعادت این را داد صدای شما را بشنوم

    استاد جان من دقیقا به مرحله از زندگیم

    با توجه به اینکه با مادر شوهرم زندگی میکردم

    و اوضاع خیلی بد بود و من همه رو مقصر میدونستم ،با خدا میجنگیدم

    با شوهرم میجنگیدم

    به مادر و پدرم بدوبیراه میگفتم که چرا

    منو این چنین شوهر دادن

    اصلا دنیا دنیایی سیاهی بود همه بد بودن و حال به هم زن و مقصر تمام بدبختی من و

    خدا اونروزا رو هیچوقت نیاره و نشون هیچکس نده

    هر روز اوضاع بد و بدتر میشد

    اما از یه جایی که دیگه خسته شدم نشستم فقط

    رو خودم کار کردن و مسئولیت مشکلات را به عهده گرفتم و چسبیدم به خدا و زیبایی های زندگیم و اطرافیانم و خودم را دیدم ورق یواش یواش مثل دفتر خاطرات که هر شب یه برگه می‌نویسی‌من

    هر روز یه برگ جدید از زندگی را مشاهده کردم و

    به اندازه ی تلاش خودم این ورق برگ میخورد

    هر جا باز می ایستادم باز یه ورق بر میگشم عقب

    انقدر اینجوری پیش رفتم و احساسم را با تمرین یک ذره یک ذره خوب کردم

    که دیگه همه چیز درست شد

    و خداروشکر استاد جان از وقتی به گفته ی شما یاد گرفتم شکایت را جذف کنم و هیچکس رو مقصر زندگیم و مشکلاتش ندونم دیگه همون مشکلات هم محو شدن رفتن زیر ابرها و من فقط خورشید

    پر نور میبینم این را مدیون خدا ،استاد و خودم میدانم

    چون شبانه روز کار کردم و تمرین کردم تا به این

    مرحله رسیدم

    اکنون در سایه نور خدا من نشستم چون اون عاشق من هست و هر لحظه منو به سمت زیبایی میکشناد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: