تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم

نکته:

این فایل بیش از 20 روز پیش ضبط شده است و جالب است که مفهوم آن با اتفاقاتی ارتباط دارد که اخیرا رخ داده است.


در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:

1.آنجایی که با شرایط نادلخواه مواجه شدی و گله و شکایت از شرایط را شروع کردی و هر عاملی بیرون از خود را مقصر ماجرا دانستی و به این وسیله بر آنچه نمی خواستی، بیشتر تمرکز کردی و جهان نیز شما را با ناخواسته های بیشتری احاطه کرد و شرایط حتی بدتر از قبل شد.

2. آنجایی که با وجود مواجه با شرایط نادلخواه، آگاهانه کنترل ذهن به خرج دادی و به جای مقصر دانستن هر عاملی بیرون از خود، تمرکز را بر تغییر و بهبود خود گذاشتی و جهان چه پاداش های بزرگی به این جنس از تمرکز شما داد.


منابع بیشتر:

live با استاد عباس‌منش | قسمت 7

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    212MB
    21 دقیقه
  • فایل صوتی تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم
    31MB
    21 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

710 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مریم السادات هاشمی» در این صفحه: 4
  1. -
    مریم السادات هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1402 روز

    به نام الله یکتام و استادعزیزم و مریم بانو که همیشه حضور داره حتی اگه صداش نیاد یا دیده نشه توی فایل

    من به جرات میگم که بارها و بارها تجربه دارم به خاطر تمرکز روی چیزی که نمیخواستم و با غرزدن بیشترشم میکردم و خودم خبر نداشتم..اینکه هرچیزی پیش می اومد انگار باید هرکسی از در میومد داخل بهش گفته میشه با هرجا میرفتیم صحبتش میشد و منم به عنوان عقل کل باید راجع بهش صحبت میکردم و نظرات حق به جانبم و اون مظلوم نماییهایم رو هم به نمایش میذاشتم…خدای من رب ارحم راهمینم صدای منو شنید که کمک خواستم ازش و اونم که سریع العجابس هدایتم کرد و من الان در کنار شما عزیزان هستم….من کسی بودم که همیشه مقصر رو خانوادم میدونستم و همیشه وقتی با خواهرام یا خاله یا نزیدیکانمون صحبتش میشد فقط پدرم مقصر بود(بنده خدا دلم میسوزه )حتی مادرمم مقصر نمیدونستیم و تجربه هایی رو گذروندیم که گفتنش اینجا نمیگنجه….اما یه چیزی درون من بود که میگفت حرکت کن..همیشه میگفتم من باید یه کاری کنم و خواهرام منو مسخره میکردن که مریم دوباره شروع کرد و میخندیدن….اما میدونستم که به چیزی وجود داره که من ازش خبر ندارم نمیدونستم باید چیکار کنم اما میدونستم که باید یه کاری یه حرکتی انجام بدم…اون روزا از زندگی اولم جدا شده بودم..الان میدونم تمام اون تجربهها به خاطر توجه به ناخواسته هد و عدم اعتماد به نفسم و مقصر بودن همه جز خودم ….خداروشکر میکنم که بعد اون همه چک و لقد که فکر میکنم توی خانوادم کمترین چک و لقدهارو من خوردم و به این سایت بی نظیر هدایت شدم…البته سالهاست که بعد از خارج شدن از رابطه اولم توی زندگیم با مباحث موفقیت آشنا شدم البته اواخر زندگی اولم آشنا شدم و اون روزا حال خودمو خوب نگه میداشتم و لی صحبت کردن راجع به مسائلی که دوس نداشتم همون تضادها باعث شد زندگی اولم به پایان برسه خودم داشتم این کارو میکردم اما نگاهم و انگشت اشارم به سمت همسرم بود…چقدر این مسئله مهمه که بفهمیممم که ما خودمونیم که تجارب زندگیمونو میسازیم. تجربه میکنیم من به جرات میگم ..من توی خانواده پرجمعیت زندگی کردم و اینو بگم من تنها کسی هستم که توی خانوادم از ایران خارج شدم کاملا هدایتی حتی از فرزندم..و خدا میدونه چقدر شادم و احساس آرامش دارم..مریمی که وابسته بود الان سالهاست البته توی ایرانم من آغاز کرده بودم تکاملم رو برای بهبود خودم و خیلی آدمها از زندگی من رفتن و اینقدر ادامه دادم که الان اینجام…به قول استاد هرچقدر کار کنی نتیجه میگیری..وقتی یه ذره از مسیر دور میشم سریع احساسم الارم میده که مریم کجا داری میری حواست هست

    سریع خودمو جمع و جور میکنم..خداروشاکرم بی نهایت و استاد عزیزم که روزی دیگه نخواست مثل قبل زندگی کنه و زندگیشو تغییر داد و باعث تغییر زندگی خیلی از آدما شد…من توی مسیر موفقیت بودم اما تا زمانی که با شما آشنا شدم نمیدونستم تضادها و تمرکز به آنها از همان جنس رو به زندگیت میاره و اینکه این تضادها اومده که خواسته هاتو واضح کنی جانانم مریمم…و اینکه خدا یه سیستمه نه احساساتی میشه نه خشمگین …فقط به احساسات و فرکانسات پاسخ میده عزیزم…همین 3مورد رو همیشه یادم بمونه بسه برام …همینارو بتونم در عمل اجرا کنم کلی کار کردم..هرچقدر یاد میگیرم بازم کمه

    از خداوند میخوام در مسیر مارا ثابت قدم نگه داره و توی مسیر بمونیم تا عالی زندگی کنیم و جهان رو به جای بهتری تبدبل کنیم..دوستتون دارم و به پناه الله یکتا میسپارمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    مریم السادات هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1402 روز

    سلام سعیده عزیزم..چقدر نوشته هات خوب بود اون جاهایی که مثال از آیات قرآن زدی اشکمو درآوردی چقدر قشنگ بود و بجا..قبل از اینکه مامنت شما رو بخونم یه سوال پرسیدم از خدای خودم و کامنت شمارو باز کردم چقدر قشن. جوابمو گرفتم بی نظیر و شسته روفته …جوابم این بود که یه سری از شرایط رو خودت به وجود آوردی ناآگاهانه و با توجه به ناخواسته هات..الان راه عوض کردن شرایطت همین راهی است که اومدی..فقط دیگه به ناخواسته هات توجه نکن و در عوض کانون توجهت رو کنترل کن و توجهت رو از چیزی،که نمیخوای بردار بزار روی چیزی،که میخوایی و کاری که سمت خودت هست رو انجام بده بقیه کارها رو جهان برات انجام میده خودبخود پس دیگه نگران نباش و آرام باش

    خدای من ،رب من چقدر زببا منو مجدد هدایت کردی..دقیقا زدی به هدف

    چقدر از شما سعیده عزبزم سپاسگزارم و چقدر لذت بردم و تحسینتون کردم که زندگیتونو طاختید همونجوری که میخواستید و توی اون شرایط موفق شدید ذهنتون رو ساکت و ورودیهارو کنترل کنید..واقعا تحسینتون کردم و میکنم…موفق باشید گلم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    مریم السادات هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1402 روز

    مهسای عزیزم سلام و درود

    واقعا که لذت بردم از تمام کلماتی که با دستان توانمند و نگاه زیبا و احساس نابی که داشتید ،منتقل کردید.بارها و با خواندن تک تک جمله هاتون تحسینتون کردم و شاد شدم و گفتم آفرینننن آفرین و توی دلم درخواستهام ارسال شد به تنها قدرت جهان.اینم بگم که من همیشه عاشق این آزادی زمانی و مکانی و مالی استاد بودم و همیشهههههه تحسینشون کردم و میکنم.الانم که میبینم شمام موفق شدید آزادی مکانی و مالی و زمانی رو برای خودتون ایجاد کنید از ته دلم تحسینتون کردم و درخواستمو با احساس بهتر ارسال کردم🥰..عزیزم منتظر خواسته ها و تحقق اونها و نوشتنشون در اینجا هستم..در پناه الله یکتا باشید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    مریم السادات هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1402 روز

    به نام الله یکتام و استادعزیزم و مریم بانو که همیشه حضور داره حتی اگه صداش نیاد یا دیده نشه توی فایل

    من به جرات میگم که بارها و بارها تجربه دارم به خاطر تمرکز روی چیزی که نمیخواستم و با غرزدن بیشترشم میکردم و خودم خبر نداشتم..اینکه هرچیزی پیش می اومد انگار باید هرکسی از در میومد داخل بهش گفته میشه با هرجا میرفتیم صحبتش میشد و منم به عنوان عقل کل باید راجع بهش صحبت میکردم و نظرات حق به جانبم و اون مظلوم نماییهایم رو هم به نمایش میذاشتم…خدای من رب ارحم راهمینم صدای منو شنید که کمک خواستم ازش و اونم که سریع العجابس هدایتم کرد و من الان در کنار شما عزیزان هستم….من کسی بودم که همیشه مقصر رو خانوادم میدونستم و همیشه وقتی با خواهرام یا خاله یا نزیدیکانمون صحبتش میشد فقط پدرم مقصر بود(بنده خدا دلم میسوزه )حتی مادرمم مقصر نمیدونستیم و تجربه هایی رو گذروندیم که گفتنش اینجا نمیگنجه….اما یه چیزی درون من بود که میگفت حرکت کن..همیشه میگفتم من باید یه کاری کنم و خواهرام منو مسخره میکردن که مریم دوباره شروع کرد و میخندیدن….اما میدونستم که به چیزی وجود داره که من ازش خبر ندارم نمیدونستم باید چیکار کنم اما میدونستم که باید یه کاری یه حرکتی انجام بدم…اون روزا از زندگی اولم جدا شده بودم..الان میدونم تمام اون تجربهها به خاطر توجه به ناخواسته هد و عدم اعتماد به نفسم و مقصر بودن همه جز خودم ….خداروشکر میکنم که بعد اون همه چک و لقد که فکر میکنم توی خانوادم کمترین چک و لقدهارو من خوردم و به این سایت بی نظیر هدایت شدم…البته سالهاست که بعد از خارج شدن از رابطه اولم توی زندگیم با مباحث موفقیت آشنا شدم البته اواخر زندگی اولم آشنا شدم و اون روزا حال خودمو خوب نگه میداشتم و لی صحبت کردن راجع به مسائلی که دوس نداشتم همون تضادها باعث شد زندگی اولم به پایان برسه خودم داشتم این کارو میکردم اما نگاهم و انگشت اشارم به سمت همسرم بود…چقدر این مسئله مهمه که بفهمیممم که ما خودمونیم که تجارب زندگیمونو میسازیم. تجربه میکنیم من به جرات میگم ..من توی خانواده پرجمعیت زندگی کردم و اینو بگم من تنها کسی هستم که توی خانوادم از ایران خارج شدم کاملا هدایتی حتی از فرزندم..و خدا میدونه چقدر شادم و احساس آرامش دارم..مریمی که وابسته بود الان سالهاست البته توی ایرانم من آغاز کرده بودم تکاملم رو برای بهبود خودم و خیلی آدمها از زندگی من رفتن و اینقدر ادامه دادم که الان اینجام…به قول استاد هرچقدر کار کنی نتیجه میگیری..وقتی یه ذره از مسیر دور میشم سریع احساسم الارم میده که مریم کجا داری میری حواست هست

    سریع خودمو جمع و جور میکنم..خداروشاکرم بی نهایت و استاد عزیزم که روزی دیگه نخواست مثل قبل زندگی کنه و زندگیشو تغییر داد و باعث تغییر زندگی خیلی از آدما شد…من توی مسیر موفقیت بودم اما تا زمانی که با شما آشنا شدم نمیدونستم تضادها و تمرکز به آنها از همان جنس رو به زندگیت میاره و اینکه این تضادها اومده که خواسته هاتو واضح کنی جانانم مریمم…و اینکه خدا یه سیستمه نه احساساتی میشه نه خشمگین …فقط به احساسات و فرکانسات پاسخ میده عزیزم…همین 3مورد رو همیشه یادم بمونه بسه برام …همینارو بتونم در عمل اجرا کنم کلی کار کردم..هرچقدر یاد میگیرم بازم کمه

    از خداوند میخوام در مسیر مارا ثابت قدم نگه داره و توی مسیر بمونیم تا عالی زندگی کنیم و جهان رو به جای بهتری تبدبل کنیم..دوستتون دارم و به پناه الله یکتا میسپارمتون..

    سینای عزیز الان که خواستم در جواب کامنتتون پاسخ بنویسم دیدم بخش نوشتن من برای کامنت کلی از قبل نوشته بودم هیچ یادم نمیاد کی نوشتم..اما ظاهرا ارسال نشده بود..الان مجدد کامنتتون رو خوندم و اشکم جاری شد..چقدر تحسینتون کردم چقدر خوشحال شدم برای این تجارب بی نظیری که داشتید..و چقدر دلم خواست تجربه های عالی که داشتید و بیشتر از اینها اون درکی که ایجاد شده برای شما از اینکه هیچ بیرونی وجود ندارد و همه چیز و اساس هر چیز در درون ماست..هیچ کسی مقصر نیست…تنها ما هستیم که تجارب بیرون رو بر اساس سطح وجودیمون تجربه میکنیم و این بزرگترین و مهمترین بخش زندگی هستش برای ما و تمام آدمها…خداوندرا شاکرم برای این آگاهی ناب امروز…براتون بهترینهارو خواستارم آن بهترینهایی که خودتون میخواید و بسازید اونو با قدرت برای خودتون چونکه شما لایقش هستید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: