تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم

نکته:

این فایل بیش از 20 روز پیش ضبط شده است و جالب است که مفهوم آن با اتفاقاتی ارتباط دارد که اخیرا رخ داده است.


در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:

1.آنجایی که با شرایط نادلخواه مواجه شدی و گله و شکایت از شرایط را شروع کردی و هر عاملی بیرون از خود را مقصر ماجرا دانستی و به این وسیله بر آنچه نمی خواستی، بیشتر تمرکز کردی و جهان نیز شما را با ناخواسته های بیشتری احاطه کرد و شرایط حتی بدتر از قبل شد.

2. آنجایی که با وجود مواجه با شرایط نادلخواه، آگاهانه کنترل ذهن به خرج دادی و به جای مقصر دانستن هر عاملی بیرون از خود، تمرکز را بر تغییر و بهبود خود گذاشتی و جهان چه پاداش های بزرگی به این جنس از تمرکز شما داد.


منابع بیشتر:

live با استاد عباس‌منش | قسمت 7

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    212MB
    21 دقیقه
  • فایل صوتی تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم
    31MB
    21 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

710 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فاطیما» در این صفحه: 2
  1. -
    فاطیما گفته:
    مدت عضویت: 1348 روز

    به نام مهربون خدای خودم

    سلام به استاد عزیزم ومریم مهربونم

    اول خداروشکر می‌کنم به خاطر وجودتون توی زندگیم

    که هربار که فایلاتون رو گوش میدم درس ازش یاد میگیرم

    مسئولیت پذیری

    نکته ی شیرینی که توی این فایل راجع بهش صحبت کردین و به نظر من تا قبل از مسئولیت پذیری اون آرامشی که همه دنبالشن رو پیدا نخواهند کرد چون عوامل بیرونی رو دلیل اتفاقات زندگی میدونن و فکر میکنن یه نیرویی از بیرون داره اتفاقات زندگیشون رو رقم میزنه و وقتی اینطوری باشه یعنی هیچ کنترلی در درست کردن شرایط زندگی ندارن

    خدارو هزار مرتبه شاکرم که با قانون جذب آشنا شدم

    و یاد گرفتم هر چیزی هر چقققققققققدر کوچیک ،حتی اگه به اندازه ی یه نگاهه چپ چپ باشه رو خودم جذب کردم

    یاد گرفتم یه داده با باور یا هرچی که بهش میگن درون من هست که این نگاه چپ چپ رو وارد زندگی من کرده

    یاد گرفتم برای درست کردن زندگیم منتظر یه نفر دیگه نباشم و به قول خودتون فقط خودم و خدا کافیه برای رسیدن به هرچی که میخوام

    البته که چک و لگد هایی که خوردم منو به اینجا رسوند و دارم تمرین می‌کنم که بدون خوردن چک و لگد این اتفاق بیفته

    نمی‌دونم این حرفم درسته یا نه ولی به شدت به این اعتقاد دارم که هر دولتی رو مردم اون کشور تشکیل دادن و برای داشتن کشور خوب باید مردم خوب داشته باشیم نه دولت خوب

    چون به نظرم دولت از همین مردم عادی تشکیل شده

    ما خوب باشیم ما صادق باشیم ما اهل رشوه و اختلاس نباشیم تا کشورمون درست بشه

    به نظرم من دولت که از انسان های مریخی تشکیل نشده

    از خودمون شروع کنیم

    به نظر من که تمرکز روی نکات مثبت کشور و اعراض از بدی هاش میتونه همه چی رو عوض کنه

    و به شدت به این اعتقاد دارم که اگر یه نفر تو ایران توجهش رو بدی ها باشه و با همین اعتقاد و باور وارد امریکا هم بشه براش همین شرایط پیش خواهد آمد بدون هیچ شکی

    هفده سالم بود که ازدواج کردم و هیچ چیزی حتی یه کلمه از قانون جذب نمیدونستم و اصلا نمیدونستم که همچین چیزی وجود داره

    بعد از هشت سال وقتی پیش یه مشاور خانواده رفتم این جملش مثل یه چک و لگدی بود که آدمی که خواب بود رو بیدار کرد ،گفت : « بیست و پنج سال سن داری ،بیست و پنج دقیقه داری صحبت میکنی ،یه لبخند کوچیک روی لبت ندیدم ،خودت دلت واسه خودت نمیسوزه و داری این چیزایی که میگی رو تحمل میکنی ،اون وقت توقع داری دل من و بقیه برات بسوزه ؟ »

    از اون به بعد بدون اینکه بدونم دارم اعراض از ناخواسته می‌کنم هر روز صبح به اندازه ی دو ساعت آهنگ میزدم و میرقصیدم

    بدون اینکه بدونم داشتم از داشتن چیزهایی که داشتم لذت میبردم

    به دوتا بچه هام نگاه میکردم و از اینکه دارمشون خداروشکر میکردم

    یادمه یه پنجره روبه یه کوه داشت خونمون از اون به آسمون نگاه میکردم و با حس خوب و اطمینان از خدا میخواستم درست ترین رو برام رقم بزنه

    و الان وقتی به اتفاقاتی که شیش ماه بعد برام اتفاق افتاد و شرایط طوری شد که خودش حضانت بچه هام رو که همیشه بزرگ‌ترین ترسم برای جدایی بود رو بهم داد و رفت

    هنوزم وقتی با خدا حرف میزنم بهش میگ هیشکی واقعا هیشکی مثل تو نمیتونست انقققققققققققققققققققققدر قشنگ برام سناریو بنویسه

    منه فاطیما

    همون فاطیماییه که منتظر بود دل شوهرش براش بسوزه و باهاش مهربون باشه

    ولی الان نه تنها منتظر این نیست که یکی از بیرون حالش رو خوب کنه البته این رو بگم که صددرصد تو این زمینه کامل نیستم ولی به جرات میگم خیلی فاصله دارم از اون چیزی که بودم

    من برای پیشرفت نیاز نمیبینم بابام زمین بفروشه یا بگم تو ایران نمیشه یا هر چیز دیگه ای

    من میخوام و با خدای قدرتمندی که مرا روزی به غیر حساب می‌دهد می‌شود

    چه جوری ؟ نمی‌دونم

    فقط چون بارها برام انجام داده میدونم بازم انجام میده

    میدونم اگر آسیبی به من میرسه چه از کشور چه از هرکس و هرچیزی به خاطر چیزیه درون من که باید عوض بشه

    من یاد گرفتم مسئولیت هر احساس بدی که به من میرسه رو بپذیرم

    و باز هم تاکید می‌کنم که کامل نیستم تو این موضوع ولی متوجه شدم هرچی مسئولیت پذیر تر میشم انگار کنترل اوضاع بیشتر توی دستم میاد

    خیلی خوشحالم که خدارو دارم

    خدایی که این قدرت رو بهم داده که بتونم به تک تک آرزوهام برسم

    دارم تکاملم رو طی می‌کنم

    پله پله دارم رشد می‌کنم

    هرچند خیلی عجولم و دلم می‌خواد با آسانسور برم بالا نه پله پله 🤪

    از خدا میخوام زندگی خودم شما و همه ی مردم دنیا پر از آرامش باشه

    ❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  2. -
    فاطیما گفته:
    مدت عضویت: 1348 روز

    سلام سعیده ی قوی و مهربون

    انقققققققققققققدر حالم خوب شد از خوندن کامنتت که نگگگگگگگگگگگگگگگم برات

    چون منم مثل خودت به شدت درحال کنترل کردن ورودی های ذهنم هستم

    خداروشکر که روزم رو با خوندن صحبت های شیرین و فوق العاده ی شما شروع کردم

    که هر کلمه ای که گفتی رو با تمام وجود میشه حس کرد

    چون از تهه قلب و وجودت میاد

    زندگی شما و همه هر روز پر باشه از خدا و معجزاتش

    ❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای: