تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم

نکته:

این فایل بیش از 20 روز پیش ضبط شده است و جالب است که مفهوم آن با اتفاقاتی ارتباط دارد که اخیرا رخ داده است.


در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:

1.آنجایی که با شرایط نادلخواه مواجه شدی و گله و شکایت از شرایط را شروع کردی و هر عاملی بیرون از خود را مقصر ماجرا دانستی و به این وسیله بر آنچه نمی خواستی، بیشتر تمرکز کردی و جهان نیز شما را با ناخواسته های بیشتری احاطه کرد و شرایط حتی بدتر از قبل شد.

2. آنجایی که با وجود مواجه با شرایط نادلخواه، آگاهانه کنترل ذهن به خرج دادی و به جای مقصر دانستن هر عاملی بیرون از خود، تمرکز را بر تغییر و بهبود خود گذاشتی و جهان چه پاداش های بزرگی به این جنس از تمرکز شما داد.


منابع بیشتر:

live با استاد عباس‌منش | قسمت 7

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    212MB
    21 دقیقه
  • فایل صوتی تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم
    31MB
    21 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

710 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سینا بیدگی» در این صفحه: 1
  1. -
    سینا بیدگی گفته:
    مدت عضویت: 1307 روز

    سلام به همه دوستان خوب موفق شاد سلامت

    سلام به استاد عباس منش عزیزم..

    در مورد داستان زندگی خودم در مورد توجه به ناخواسته ها موارد منفی و نا زیبایی های زندگیم و موضوعاتی که اتفاق افتاد در زندگیم و موضوعاتی که در زندگیم از خواسته ها زیبایی ها توجه به اینها ایجاد شد بگم…

    من مسبب اصلی و پر رنگ زندگیم پدرم میدونستم تمام مشکلات بیماری مادرم روابط نا خوشایند خانوادگی بی پولی و بینهایت موضوع دیگه من در تمام موارد اینها با دوستانم حرف میزدم احساس هم دردی دل سوزی و اینها که از موضوع این مشکلات در خانواده و حرف زدن صحبت کردن به وجود میاد و بیشتر میشه…

    من بگم نزدیک به 10‌ سال بیشتر زندگی بر همین منوال پر رنگتر شرایط مشکلات بیشتر از همه چیز گذشت یعنی جهان درست حسابی میزد از چک‌ لگد این مسائل یه مدت زندان افتادم بابت مهریه درگیری ها در اون فضایی که بود و قبلش درگیر اعتیاد بود و ادامه دار بود دادگاه کلانتری درگیری بی پولی بیماری دیابت نوع 2 برشکستگی روابط بد عزت اعتماد به نفس نداشتن بی احترامی تمام موارد که یک‌ زندگی در باتلاق تعریف می کنه

    و می گفتم حساب اول اخر این عامل رنج من و خانواده ام پدر من هست و من اوضاع هر روز بدتر می شد یه تایم مواد تسکین و دهنده مسکن بود برام اما بعدش دیگه این وجود نداشت و خلئه هایی که از موضوع درگیری به وجود امد….

    من یه روزی هدایت شدم به انجمن الکلی های گمنام خداوند هدایتم کرد نمیدونم چطور این درخواست داده بودم که این لطف انجام شد…

    من بعد از یک تایمی قدم هارو شروع کردم به کار کردن قدم چهار دوازده قدم در خصوص موضوعات گذشته بود در مورد از کی رنجش داری روابط ناسالم و خشم من شروع کردم در همه موضوعات به نوشتن صادقانه من این قدم سه مرتبه کار کردم و دفعه قبلی موضوع برام باز نشد نفهمیدم انگار تو اون مدار نبودم دفعه سوم امدم شروع به دعا کردن کردم گفتم خدایا کمکم کن تا بپذیرم موضوع چی هست من چه نقشی داشتم این چیز ها و خداوند کمک کرد شهامت جرات بهم داد تا قدم چهار کردم وقتی در مورد اتفاقاتی که در قدم چهار نوشتم و قدم پنج این نوشته هارو بایستی با راهنما و یا کسی که مورد اعتماد در میان بگزاری من گذاشتم تمام مسائل بیان و گفتم

    من اونجا سن تقریبا 26 یا 27 سال داشتم بعد از اون گفتگو در میان گذاشتن اون نوشته و عمل کردن فقط یک چیز مثل روز برام باز شد و فهمیدم درک کردم که ای داد بی داد هیچ کسی وجود نداشت عامل بیرونی یک‌ توهم ساختگی ذهن که نمی خواد مسئولیت قبول و بپذیره این خودم من بود تمام مشکلات به وجود اوردم

    اصلا تو انجمن افرادی بودن که تو این قدم 4 و 5 گیر کرده بودن اساسی حتی منجر به مصرف مجدد مواد مخدر شد و حتی یک سری ها مردن یک به دلیل روبهرو نشدن با خودشان و ترس از این موضوع که وقتی شما می نویسی در مورد اون اتفقات در تنهایی ذهن نمیزاره اصلا داغونت می کنه و نمی خواد که بپذیری که من مسئول هستم و نه کسه دیگه ایی کلی داستان هست برای همین قدم ها که افراد نتونستن کار کنن

    به لطف خدا و اون درخواست و جرات شهامتی که بهم داده شد من این درک کردم که تمام مشکلات و گرفتاری های ما از وجود خود ما بر می خیزد این نوشته هنوز در ذهن من هست و هک شده وقتی در کتاب الکلی ها این خواندم که این ما هستیم عامل بیرونی یک بیاد گرفتاری برام درست کنه این خودم من بودم با قدرت دادن و باور کردن و حرف زدن توجه به این نکات موضوعات نا زیبایی رو ایجاد می کردم

    حالا نتایج کارکردن بگم

    من رابطه ام با خانواده بهتر شد مخصوصا با پدرم اصلا باور نکردنی رابطه با خودم بهتر شد اصلا میگی انگار چند تن بار از شانه های من خالی شد پر پرواز در اوردم بعد از کار کردن این دو تا قدم اعتماد عزت احترام بهتر شد چقدر نگاه دیدگاه طرز فکرم تغییر کرد نسبت به خانواده و دیگر انسان ها و از خدا بی نهایت سپاسگزارم خواستم عمل کردم نتایج زندگیم بهتر شد و تغییر کرد

    خانه خریدم ماشین خریدم و کلی چیز های دیگه و دیگه موضوع مقصر دونستن دیگران درگیر نبودم نمیگم من دیگه کامل شدم از این طور حرف ها اما این میدونم و به خودم میگم ببین چی کار کردی چه عملی امجام دادی فکرت چی بوده که طرف مقابلت این کارو باهات کرد و مسئولیت قبول کن و موضوع نمیدونم چطور رفت رجوع میشه یعنی توجه تمرکزم از اون شخص یا اتفاق سعی می کنم برداشته سه دوجه کنم به زیبایی ها جهان

    یک دعا است در انجمن حفظش کردم که دقیقا موضوع رو بیان میکنه

    خداوندا ارامشی عطاء فرما تا بپذیرم انچه را که نمیتوانم تغییر دهم و شهامتی که تغییر دهم انچه را که میتوانم

    انچه را که نمیتوانم تغییر دهم یعنی بیرون از من بیرون از خودت به هیچ عنوان نمی شود تغغیر داد

    و شهامتی که تغییر دهم انچه را که می توانم تغییر دهم این جرات می خواد ایمان می خواد عمل می خواد که اقا این خود من هستم حالا چطور میتونم اوضاع و خودم تغییر دهم باید چی کاری کرد برای بهتر شدن

    من از استاد عزیزم بی نهایت سپاسگزارم

    انشاالله سلامت شاد خوشبخت ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: