تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم

نکته:

این فایل بیش از 20 روز پیش ضبط شده است و جالب است که مفهوم آن با اتفاقاتی ارتباط دارد که اخیرا رخ داده است.


در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:

1.آنجایی که با شرایط نادلخواه مواجه شدی و گله و شکایت از شرایط را شروع کردی و هر عاملی بیرون از خود را مقصر ماجرا دانستی و به این وسیله بر آنچه نمی خواستی، بیشتر تمرکز کردی و جهان نیز شما را با ناخواسته های بیشتری احاطه کرد و شرایط حتی بدتر از قبل شد.

2. آنجایی که با وجود مواجه با شرایط نادلخواه، آگاهانه کنترل ذهن به خرج دادی و به جای مقصر دانستن هر عاملی بیرون از خود، تمرکز را بر تغییر و بهبود خود گذاشتی و جهان چه پاداش های بزرگی به این جنس از تمرکز شما داد.


منابع بیشتر:

live با استاد عباس‌منش | قسمت 7

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    212MB
    21 دقیقه
  • فایل صوتی تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم
    31MB
    21 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

710 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «Arezoo» در این صفحه: 1
  1. -
    Arezoo گفته:
    مدت عضویت: 1215 روز

    درود فراوان

    من اصلا فوتبالی نیستم ولی

    از اونجایی که استاد الگوهای موفق رو مثال میزنن برای الگو برداری من یه سری نکات از زندگینامه همین سرمربی که استاد مثال زدن میارم که جالبه

    این سرمربی که البته الان دیگه سرمربی سپاهان نیست پدرش یه کارگرساده ی آجرپزی بوده و وقتی 11سالش بوده مهاجرت میکنن به اصفهان و 14سالگی فوتبال رو شروع میکنه و حالا پروسه ای که طی میشه …

    ایشون 20سالگی میشه کاپیتان تیم و میشه جوانترین کاپیتان تاریخ فوتبال ایران و بعد میشه یکی از پر افتخارترین کاپیتان های ایران

    حالا اینجا پرانتز باز کنم توضیح بدم بعد برم ادامه ، چه باور و ایمانی باید پشت این ماجرا باشه که از هزار وخرده کیلومتر اونورتر پاشی بیای اینجا و با اراده شروع کنی و اتفاقا با بهترین آکادمی آشناشی و اتفاقا سر راهت بهترین ها قرار بگیرن که اتفاق های خوب و هدایت کننده به سمت هدفت برات رخ بده و بتونی چنین رشد و پیشرفتی کنی و در اولین قدمها بتونی راه پیدا کنی به یه تیم خوب.

    باورهای عام که اون زمان فلان و شانسش گفت و فلانی مدیرعامل بود و ….این چرت و پرت هاست که میدونیم ذره ای اثر نداره بلکه این باورها و ایمان فرده که دقیقا اونو با شرایط خوب همزمان میکنه،

    اینکه ما مثلا دقیقا بهترین وقت میریم که فلان زیبایی رو ببینیم یا دقیقا وقتی میریم که مثلا یه فرد خاص که کارمونو ده مرحله جلو میندازه اونجاست یا به یه استثنا قائل شدن برامون یا به یه برخورد خاص یا یه کمک کننده توی یه شرایطی مواجه میشیم همه میدونیم که اتفاقی نیس بلکه یه خبراییه

    میریم ادامه ماجرا ، اینکه ایشون وقتی سرمربی شدن برخلاف بقیه که به قول استاد میگن زمین کج بود و داوری بده و دستای پشت پرده و روبروی پرده و … همواره آروم و متین و خونسرد میومد صحبت میکرد و حتی گزارشگرها همواره میگفتن در تعجبیم که چه خونسردی داره در کنار زمین ، در حالیکه خیلی مربیا موقع اشتباه بازیکن ها یا گل خوردن چه تلاطم و چه درگیری هایی که ندارن و موقع اتمام بازی چه چیزایی که پیدا نمیکنن که بندازن تقصیر اون مسائل.

    و هر حاشیه ای هم ساخته میشد برخلاف سرمربیایی که میومدن جنگ راه بندازن و واکنش نشون بدن، همواره بی اهمیت رد میشد و وارد هیچ حاشیه ای نمیشد به قول استاد علی بی غم بود انگار

    حالا در کنار اینا ما دیدیم که ایشون نه فقط برای تیم خودش بلکه برای اکثریت تیم ها حتی تیم های رقیبش بسیار قابل احترام بود و بسیار محبوب طوری که تقریبا طرفداران همه تیم ها و بازیکنانشون خیلی متین ومحترم همواره ازشون یاد میکنن و حرف میزنن، حتی الان که از سرمربی گری کنار رفته وقتی همسرم برنامه های فوتبالی و نقد میبینه دیدم که وقتی اسمش میاد چقدر یه جورایی به عنوان یه آدم محبوب و بااخلاق ازش صحبت میشه، که اینام باز شانسی و اتفاقی نیس و دلیل داره.

    و یه مورد دیگه که بهش برخورد کردم یه مصاحبه ای بود که جالب بود

    دیدیم که بعضی آدمای موفق میان میگن ما پدرمون در اومد ما پوستمون کنده شد ما از زمین خاکی و بدبختی رسیدیم اینجا ولی ایشون توی یه مصاحبه ای گفتن که به یاری خدا مهاجرت کردیم به اصفهان ، به فوتبال علاقه ی زیادی داشتم ویه چیزایی بلد بودم و صاف و مستقیم با پررویی نوجوونیم رفتم سراغ آکادمی سپاهان و خدا یاری کرد دوسال بعد فلان شخص منو دید و به تیم بزرگسالان دعوت کرد و دوسال نیمکت نشین بودم و بعد فیکس شدم .

    و دوسال بعد از فیکس شدن کاپ قهرمانی لیگ رو بالای سر برد.

    این مصاحبه داره به من میگه لزوما برای رسیدن به هدفت نباید پوستت کنده شه ، آیا اینا غیر از اینه که وقتی جسارت و سماجتت و ایمانتو نشون میدی و تمرکزتو میزاری رو خواسته ات خدا همه در ها رو باز میکنه ، تو رو با بهترین آدما و بهترین شرایط مواجه میکنه تا راحت تر به هدفت برسی.

    کافی بود بگه حالا برم اصفهان توی غربت چخبره مگه اونجا غریبم و … یا بگه من برم فلان آکادمی اصلا قبولم میکنن؟ حالا قبولم بکنن حالا بعدش چی؟ یا ببین همه هم سن و سالام رفتن دنبال درس یا دنبال کار، یا کافی بود به حرف اطرافیانش گوش کنه که میگن دنبال علاقه نون و آب میشه یا نه ؟

    اونوقت اصلا حرکت میکرد؟

    وقتی من حرکت میکنم جهان ایمانمو میبینه ، وقتی به خدا اعتماد میکنم ، وقتی باورهای درست میسازم وقتی جسارت ورود به ناشناخته ها رو به خودم میدم وقتی بابت موفقیت های کوچیک خودمو تشویق میکنم وقتی خودمو توانایی های خودمو باور دارم علایقمو میشناسم و در جهت شون حرکت میکنم و میگم فقط این قدم ، مهم نیس قدم بعدی چی میشه فعلا اینو میرم در مسیر بهم گفته میشه

    خدا همه درا رو وا میکنه ، خودش توی قرآن گفته دری که خدا وا کنه رو کی میتونه ببنده؟

    خدایا من به هر خیری که از تو برسه فقیر و محتاجم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: