نکته:
این فایل بیش از 20 روز پیش ضبط شده است و جالب است که مفهوم آن با اتفاقاتی ارتباط دارد که اخیرا رخ داده است.
در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:
1.آنجایی که با شرایط نادلخواه مواجه شدی و گله و شکایت از شرایط را شروع کردی و هر عاملی بیرون از خود را مقصر ماجرا دانستی و به این وسیله بر آنچه نمی خواستی، بیشتر تمرکز کردی و جهان نیز شما را با ناخواسته های بیشتری احاطه کرد و شرایط حتی بدتر از قبل شد.
2. آنجایی که با وجود مواجه با شرایط نادلخواه، آگاهانه کنترل ذهن به خرج دادی و به جای مقصر دانستن هر عاملی بیرون از خود، تمرکز را بر تغییر و بهبود خود گذاشتی و جهان چه پاداش های بزرگی به این جنس از تمرکز شما داد.
منابع بیشتر:
live با استاد عباسمنش | قسمت 7
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD212MB21 دقیقه
- فایل صوتی تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم31MB21 دقیقه
سلام من چندماهی هست با سایت شما اشنا شدم و دارم با فایل های رایگان جلو میرم توی این مدت متوجه شدم که شما از طریق کار کردن با ضمیر ناخودآگاه و تثبیت داده ها و باورهای جدید در ضمیر ناخودآگاه به افراد می آموزید تا چطوری به خواسته هاشون دست پیدا کنن خواسته هایی که عموما در حوزه زندگی فردی و شخصی هستن از قبیل ثروت موفقیت های مالی یا سلامتی و…. سوال من اینه ایا این متدها قابل تعمیم به حوزه های اجتماعی یا سیاسی هست یا نه مثلا در حوزه اجتماعی یا سیاسی از طریق متدهای اموزشی شما میشه به آرمانهایی از قبیل ازادی و عدالت که دغدغه بشریت در تمام طول تاریخ بوده دست پیدا کرد؟ باتوجه به اینکه خود شما هم به ازاد بودن انسان و ازاد زیستن انسان عقیده دارید اینکه وقتی خداوند انسان رو خالق زندگی خودش افریده پس اولا اون رو ازاد افریده و درنتیجه ازادی که بهش داده گفته خالق زندگی خودت هستی میتونی از قوانین جهان هستی استفاده کنی یا نکنی ( یعنی در استفاده و بهرهبرداری از قوانین دنیا ازاد هستی) پس ایا میشه گفت که اگر تعداد زیادی از انسانها روی باور دستیابی به مفاهیمی از قبیل ازادی( اعم از ازادی بیان پوشش دین مطبوعات و…) در ذهن خودشون کار کنن یک جامعه نهایتا به این مهم دست پیدا میکنه و چگونه این امر امکانپذیر خواهد شد اگر راجع به این مسئله توضیح بدید ممنون میشم
و سوال بعدیم در مورد اتفاقات اخیر جامعه ایرانه من کاملا متوجه فرمایش شما هستم که میگید ما مسئول هر انچه در زندگی خودمان هست و هرآنچه در پیرامونمان وجود داره هستیم که به نوعی همون آموزههای دکتر هیولن و متد مردمان هاوایی هست که مسئولیت هرآنچه را که هست بپذیریم ولی برای سم زدایی و پاکسازی یک جامعه از یکسری آلودگی ها ایا تنها راه حل و نجات همینه؟ و اگر بپذیریم تنها همینه که با خیزش و جنبش مردمی که برای تغییر به وجود اومده به تعارض میخوریم!
این دوتا قضیه به نظر شما قابل جمع هستن باهم یا کاملا در دو قطب متفاوت سیر میکنند. اینکه ما توان تغییر قوانین یه مملکتی رو نداریم ایا خودش یه باور محدود کننده نیست؟! قوانین از بستر خواست های یک ملت بیرون میان و در نهایت در جوامع دموکرات نظر اکثریت یک جامعه با رای گیری یا همه پرسی تبدیل به قانون مورد پسند جامعه میشه پس میشه قائل به این باشیم که میتوان قانون بد یا ظالمانه یا نامطلوب رو کنار گذاشت تا به قانون مورد پسند پذیرش جامعه تبدیل بشه سوال اینه که چگونه این فرآیند قابل اجراست
و مطلب بعدی اینکه شما در فایل نق زدن یا غرزدن در مورد ناکامی و شکست در فوتبال رو به نوعی مقایسه کردید با اعتراضات اینروزهای مردم، تفاوتی که بین این دوتا مسئله هست اینه که کسی که در یک امری شکست میخوره و شکست رو متوجه عامل بیرونی میکنه با کسی یا کسانی که برای دستیابی به حقوق بنیادین شون برای یک زندگی کاملا عادی مثل اینکه ترس نداشته باشن ازینکه جوونشون وقتی میره بیرون از منزل کشته نشه، سالم برگرده یا به هردلیلی دستگیر نشه یا ۴۰ سال با تورم دو رقمی زندگی نکنند، تفاوت اساسی وجود داره و قابل مقایسه نیست ینی این موارد رو دیگه نمیشه به غر زدن و شاکی بودن از شرایط بسط داد و اتفاقا در چنین شرایطی تصمیم گیری مقام مسئول در جامعه بر سرنوشت خیلی های دیگه تاثیر گذار خواهد بود که تفاوتی از مرگ تا زندگی ایجاد کنه.
در اخر اینم اضافه کنم من خیلی دوس دارم ایمانم به باورهای جدیدی که اشنا شدم رو افزیش بدم ولی احساس میکنم تا از نظر منطقی نتونم به ذهنم این موارد رو بقبولانم ایمانم قدرتمند نمیشه خیلی ممنون میشم اگر مثل همیشه با توضیحات جامع و کاملتون سوالای بنده رو پاسخ بدید