نکته:
این فایل بیش از 20 روز پیش ضبط شده است و جالب است که مفهوم آن با اتفاقاتی ارتباط دارد که اخیرا رخ داده است.
در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:
1.آنجایی که با شرایط نادلخواه مواجه شدی و گله و شکایت از شرایط را شروع کردی و هر عاملی بیرون از خود را مقصر ماجرا دانستی و به این وسیله بر آنچه نمی خواستی، بیشتر تمرکز کردی و جهان نیز شما را با ناخواسته های بیشتری احاطه کرد و شرایط حتی بدتر از قبل شد.
2. آنجایی که با وجود مواجه با شرایط نادلخواه، آگاهانه کنترل ذهن به خرج دادی و به جای مقصر دانستن هر عاملی بیرون از خود، تمرکز را بر تغییر و بهبود خود گذاشتی و جهان چه پاداش های بزرگی به این جنس از تمرکز شما داد.
منابع بیشتر:
live با استاد عباسمنش | قسمت 7
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD212MB21 دقیقه
- فایل صوتی تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم31MB21 دقیقه
به نام الله یکتا
سلام استاد عزیز
من همیشه موقع رانندگی خیلی خیلی عصبی بودم و هنوزم هستم اما به مراتب بهتر از قبل و آرام تر شدم
اما همون لحظه ای که سوال اول رو دیدم این صحنه اومد توی ذهنم که ببین محمد هروقت یکی جلوت خیلی بد رانندگی کرد یا از پشت هی نور بالا داد و تو نتونستی ذهنت رو کنترل کنی و شاکی شدی و خواستی مثلا حال یارو رو بگیری از همون لحظه به بعد ماشین های بیشتری این کارو باهات کردن با شدت بیشتر مثلا اگه یه نفر جلوم خیلی آروم میرفت و این عصبیم میکرد و من خودتو کنترل نمیکردم نفر بعد یک دفه میزد روی ترمز و کلا شرایط خطرناک تر و بد تری رو برام ایجاد میکرد
حالا من چون قسمت اول رو مثال رانندگی زدم قسمت دوم هم یک مثال رانندگی اومد توی ذهنم
یه شب من داشتم رانندگی میکردم با همسرم و دوستم بودم ماشین جلویی زد روی ترمز و تصادف کردیم
خلاصه جلو ماشین ما کلا رفت و اون بنده خدا هم ماشینش آسیب دید
من اول شاکی شدم و گفتم چه وضعشه چرا یهو اینجوری کردی . کلا این شاکی بودن من چند ثانیه طول کشید و گفتم با خودم که من باید ذهنمو کنترل کردم همه چی به نفع منه
من شروع کردم به آروم کردن اون بنده خدا و شروع کردیم با همسرم و دوستم به شوخی کردن و توجه نکردن به اون موضوع و اتفاقی که افتاد از فرداش به صورت جادویی هزینه های تعمیر ماشین ما خیلی کم شد
کاپوتی که باید تعویض میشد بابام یکیو پیدا کرد با یک سوم هزینه صافش کرد
90درصد چیز هایی که باید عوض میشو خود بابام عوض کرد و من هزینه دست مزد ندادم بعد رفتیم برای بیمه که خسارت اون بنده خدا رو بدیم ولی چون ما ماشین رو زود تر درست کردیم بیمه قبول نکرد و ما باید از جیب خرج ماشین اون بنده خدا رو میدادیم و بعد اون بنده خدا گفت آقاجان نمیخواد شما پول بدید من بیمه بدنه دارم از بیمه خودم استفاده میکنم شما به ماشین خودتون برسید
هزینه ماشین تقریبا 15 20 میلیون میشد و هزینه ماشین اون بنده خدا حدود 10 15 تومن
یعنی من توی حالت معمول باید 30 میلیون هزینه میکردم ولی وقتی تمرکز نکردم روش احساسم رو خوب کردم کل این ماجرا برای من 7 میلیون آب خورد و تازه ماشین ما یک سری ایراد ها داشت که در هر صورت من باید اونارو درست میکردم یعنی چه تصادف میشد چه نمیشد من باید اون 7 میلیون رو هزینه ماشین میکردم ولی ابن موضوع خیلی برام درس داشت و چقدر ایمانم رو قوی کرد و چقدر سپاس گذار تر شدم
اگه مثال کامل هزینه رو زدم خواستم کامل درک کنید که جهان چقدر به نفع من کار کرد . اتفاقی که افتاد من با کنترل ذهنم تونستم هزینم رو برسونم به یک سوم و تازه اون یک سوم هم باید از قبل پرداخت میکردم
امیدوارم که این ماجرا براتون جالب باشه و درس داشته باید برای خودم که خیلی درس داشت خیلی چیز یاد گرفتم ازش و از خداوند سپاس گذارم که هروقت من به دنبال بهبودم خداوند من رو هدایت میکنه به سمت یه موضوعی که به من کمک میکنه که بهبود بدم شخصیتم رو
استاد عزیزم ازت سپاس گذارم که اینقدر خوب و عالی آگاهی های ناب محمدی رو بهمون میگی و از خداوند سپاس گذارم که همواره در حال هدایت کردن ما به سمت آگاهی های ناب محمدی هست