نکته:
این فایل بیش از 20 روز پیش ضبط شده است و جالب است که مفهوم آن با اتفاقاتی ارتباط دارد که اخیرا رخ داده است.
در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:
1.آنجایی که با شرایط نادلخواه مواجه شدی و گله و شکایت از شرایط را شروع کردی و هر عاملی بیرون از خود را مقصر ماجرا دانستی و به این وسیله بر آنچه نمی خواستی، بیشتر تمرکز کردی و جهان نیز شما را با ناخواسته های بیشتری احاطه کرد و شرایط حتی بدتر از قبل شد.
2. آنجایی که با وجود مواجه با شرایط نادلخواه، آگاهانه کنترل ذهن به خرج دادی و به جای مقصر دانستن هر عاملی بیرون از خود، تمرکز را بر تغییر و بهبود خود گذاشتی و جهان چه پاداش های بزرگی به این جنس از تمرکز شما داد.
منابع بیشتر:
live با استاد عباسمنش | قسمت 7
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD212MB21 دقیقه
- فایل صوتی تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم31MB21 دقیقه
سلام به استاد عزیز ، دست خدا روی زمین ، مریم جان مهربان و تمام دوستان هم فرکانسی
اولین باره که دارم نظر میگذارم و تقریبا کاربر جدید هستم . حدود یک ماهه وارد سایت شدم . قبل از این با یکی از مدرسان که فکر میکنم احتمالا ایشون شاگرد استاد بوده اند کار کردم . حتی چند بار دوره هاشون رو خریدم و رشد خیلی خوبی کردم به نسبت اون زمان خودم . کل این پروسه آشنایی من با مباحث توسعه فردی از آبان ۱۴۰۰ شروع شد . اینکه میگم فکر میکنم ایشون قبلا شاگرد استاد بودن ، دلیلش اینه که یکسری نشانه هایی که خاص استاد هست رو من میبینم که ایشون انجام میدادن . به هر حال … متاسفانه فرکانس من اون موقع بسیار پایین بود با کمک گرفتن از آموزه های اون استاد رشد خوبی کردم . در زمینه عاطفی خیلی زندگیم بهتر شد ، روابطم با بچه هام بهتر شد ، در عرض حدود ۱۰ ماه یعنی تا شهریور با ایشون جلو رفتم . میتونم بگم در بهترین حالت ۶۰ درصد بهبود شرایط داشتم. اون موقع برام قابل قبول بود . خیلی هم قابل قبول بود . از خرداد شروع کردم به درس خوندن و بروز کردن خودم .چون رشته من کامپیوتر هست و از ده سال پیش که بچه دار شدم کلا نه سر کار میرفتم، نه درس میخوندم، زندگیم خلاصه شده بود توی بچه هام و سرمایه گذاری ارثی که تقریبا مبلغ زیادی بود و بهم رسیده بود ولی حس من و همونطور که گفتم فرکانس من اصلا بالا نبود ، رضایت نداشتم چون یا سود بانکی میگرفتم یا اجاره ، مشکل مالی نداشتم. اما قبل از این یک سال شرایط عاطفی با همسرم داغووووون ، همش قهر و اوقات تلخی ، بدون اینکه مشکل خاصی بین ما باشه. حتی یادمه دو سالی بود که سلام هم به هم نمیکردیم. در حد ضرورت شاید حرفی میزدیم . گاهی آرزو میکردم کاش بره و برنگرده (خدامنو ببخشه) و هر چی فکر میکردم که سرمایه ای دارم ، باهاش مغازه راه بندازم ؟ چکار کنم ؟ جور نشد . الان میفهمم چون رسالت من این نبود و اصلا راضیم نمیکرد . چه خوب که با وجود پول و تا حدی عرضه و مهارتی که تو خودم میدیدم جور نشد که سمتش برم و عملیش کنم … زیبا نیست ؟ 😊 الان میفهمم که اون کار من نبود ، من عاشق رشته ام هستم . عاشق کد زدن و برنامه نویسی هستم ولی انگار میترسیدم سمتش برم . پسرم تیک شدید گرفته بود و از اول پاندمی من خودمو کشتم انقدر مشاوره روانشناسی گرفتم که خوب شه ولی نشد … برای روابط با همسرم خیلی سعی کردم کمک از روانشناس بگیرم ولی،در نهایت گفتن تو این سن خیلی انتظار تغییر نداشته باش 😟 او هم دائم قهر و تو قیافه … تیک پسرم انقدر طولانی شد در حدی که با اینکه عذابم میداد بیخیالش شدم چون در نهایت روانشناس هم گفت ارث در خانواده هست و کاری نمیشه براش کرد ، حدود دو سال هر هفته مشاوره گرفتم وقت گذاشتم تمرین نوشتم به اندازه یک سررسید و انجامشون دادم فایده نداشت . خلاصه که گفتم از آبان تا شهریور بر من چه گذشت … یکبار فکر میکنم دی ماه بود که یکی از فایلهای استاد رو دیدم ، چون همونطور که گفتم فرکانسم خیلی پایین بود ، از حرفهای ایشون تعجب کردم چون اصلا متوجهشون نمیشدم 😁😁😁 یادمه اون اولین و آخرین باری بود که فایل ایشون رو گوش دادم .
اواسط شهریور بود که بر حسب اتفاق دوباره فیلم یکی دیگه از مطالب استاد رو دیدم و کاملا تحت تاثیر قرار گرفتم . تازه فهمیدم اینهمه فایل رایگان و اینهمه مطلب در سایت هست ! یادم افتاد بار قبل از شنیدن اون صحبتها در فیلمی که ازشون دیدم چه حسی پیدا کردم و حالا …. تصمیم گرفتم با بیشترین سرعتی که میتونم فایلهای رایگان رو گوش کنم . از اون موقع تا حالا بیشتر از یک ماهه که دارم فایلها رو دانلود میکنم و گوش میدم و بهشون عمل میکنم هر روز و هر لحظه ، موقع رانندگی ، تو راه مسافرت ، موقع دوش گرفتن ، آشپزی و کارهای خانه . درسته که مدرسی که قبلا باهاشون جلو رفتم فرکانس منو تا حدی بالا بردن ، تاثیر خوبی داشت ولی اصل موضوع رو بعد از آشنایی با استاد متوجه شدم . انگار شاهراه همین بود ، اونا آب باریکه بود که من تازه متوجه این مفاهیم بشم .اون موقع ظرفیت من همونقدر بود ، به همین دلیل اصلا با استاد ارتباط نگرفتم . ولی وقتی مقداری فرکانسم بالا رفت تونستم ارتباط برقرار کنم و متوجه صحبتها و مفهومشون بشم . در همین یک ماه آشنایی با استاد ، شرایط عاطفی با همسرم میتونم به جرات بگم بالای ۹۵ درصد بهبود داشته . تیک پسرم توی همین یک ماه خوب شد ، یادمه از اینکه یکبار در برابر شوخی های پسرانه یکی از دوستاش صاف ایستاد عین چلمنگ ها نگاه کرد و اصلا عکس العملی نداشت من خیلی ناراحت شدم که انقدر در روابط ضعیف عمل میکنه و نمیتونه حتی یه حرکت کوچک بکنه ، کاملا هدایتی و برنامه ریزی نشده وسط شهریور کلاس کاراته ثبت نامش کردم ، به طرز عجیبی توی اعتماد به نفس و دفاع از خودش موثر بود ، پسرم من ریز نیست قد معمولی و وزن نرمال رو داره و چاق نیست من خیلی نگران بودم که بعد اینهمه قرنطینه و خونه نشینی نکنه بره و نتونه اونجور که باید اعتماد به نفس داشته باشه و از خودش دفاع کنه .. به هر حال شوخی ها و دوستی پسرها گاهی کمی خشن هم میشه ، ولی فن های کاراته بدون آسیب زدن به کسی کمکش کرد بتونه گلیم خودش رو (با وجود اینکه وزن بعضی از بچه ها ازش خیلی بیشتره ) از آب بکشه. برام جالبه که درست دو هفته مانده به مدرسه من فقط برای سرگرمی ثبت نامش کردم و تصمیم داشتم همان یک ترم رو بره ولی علاقه مند شد. اعتماد به نفسش بالا رفت . تیکش خوب شد . تونست بدون دعوا و آسیب زدن یا آسیب دیدن از خودش دفاع کنه . دخترم رو مهد کودک ثبت نام کردم . درسم رو تا مرحله ای پیش رفتم که الان دنبال پروژه اتوماسیون اداری یا سیستم ثبت نام مهد کودک یا آموزشگاه یا مدرسه ای چیزی هستم و بعدش باید برم سراغ طراحی وب . ورودیهام تو تا حد زیادی کنترل کردم . حتی همسرم خیلی کم اخبار میبینه فقط چون من نمیخوام . گاهی میگم این همون آدمه ؟؟ چقدر به طلاق فکر کردم …
زندگی برام قشنگ شده . همش به همه میگم از شاری سال قبل الان یک اسم و یک قیافه مونده . وگرنه من الان یک نفر دیگه هستم . از زندگی لذت میبرم .واقعا اینجوریه . تا لنگ ظهر خواب نیستم . بی برنامه نیستم .در مسائل مالی امیدوارم بتونم درآمد خوبی بدست بیارم کاملا صحبت استاد رو میفهمم که میگفتن درآمدی که حاصل سود بانکی و اجاره و … باشه فرکانس بالایی نمیخواد و بدرد نمیخوره و باید روی خودتون کار کنید تا بتونید پول بسازید . هر جمله از آموزه های استاد رو با ولع میبلعم و دوست دارم دائم بشنوم و انجامشون بدم . امیدوارم دستاوردهام بیشتر بشه و بتونم پروژه های بزرگ بگیرم و بیام اینجا ازشون بنویسم . دوستی داشتم که ۹ سال روز و شب در ارتباط بودیم و از زندگی مینالیدیم و همش همه رو مقصر میدونستیم و از زمین و زمان بد میگفتیم د صحبتهای هر روزه طولانی … آخرش هم به این نتیجه میرسیدیم که همه بدن فقط ما خوبیم 😊😊😊😊😁😁😁 فرکانس من همین یک ماه جوری عوض شد که او را که بهم از خواهر نزدیکتر بود رو هم کنار گذاشتم چون دیدم انتظار داره من مثل قبل باشم ولی،من نمیتونستم . همونطور که استاد گفتن واقعا “ما از تغییر دیگران ناتوانیم ” من نتونستم روی او تاثیر بگذارم و با تلاشی که این یک ماه کردم دیدم اصلا متوجه حرفهای من نمیشه ، همونطور که من پارسال متوجه صحبت استاد نشدم . در نهایت واسه خراب نشدن فرکانسم تصمیم گرفتم “بهایش را بپردازم ” و با شهامت تمام رهاش کردم . فکر میکنم قدم بزرگی بود . امیدوارم از روزگار بیشتر از این چک و لقد نخوره و هدایت بشه برای تغییر ذهنش. فقط میتونم تشکر کنم از همتون . ببخشید طولانی شد.