نکته:
این فایل بیش از 20 روز پیش ضبط شده است و جالب است که مفهوم آن با اتفاقاتی ارتباط دارد که اخیرا رخ داده است.
در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:
1.آنجایی که با شرایط نادلخواه مواجه شدی و گله و شکایت از شرایط را شروع کردی و هر عاملی بیرون از خود را مقصر ماجرا دانستی و به این وسیله بر آنچه نمی خواستی، بیشتر تمرکز کردی و جهان نیز شما را با ناخواسته های بیشتری احاطه کرد و شرایط حتی بدتر از قبل شد.
2. آنجایی که با وجود مواجه با شرایط نادلخواه، آگاهانه کنترل ذهن به خرج دادی و به جای مقصر دانستن هر عاملی بیرون از خود، تمرکز را بر تغییر و بهبود خود گذاشتی و جهان چه پاداش های بزرگی به این جنس از تمرکز شما داد.
منابع بیشتر:
live با استاد عباسمنش | قسمت 7
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD212MB21 دقیقه
- فایل صوتی تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم31MB21 دقیقه
با سلام بر دوستان عزیز و آقای عباس منش
امروز داشتم این فایل گوش میدادم
دقیقا متمم کامنت قبلم روی فایل عواقب تصمیمات احساسی: گفتم خیلی وقته من فهمیدم خیلی از شرایط ها خیلی از چیزها دست ما نیست ما داریم توی یه مسیر جاده زندگی رانندگی میکنیم گاهی ناخودآگاه گاهی به حق و ناحق بهمون بقیه شاخ به شاخ میشن گاهی پنجرمون میکنند به هر دلیلی… گاهی تحقیرمون میکنند ووووو وووو وووو
من گفتم خیلی وقته فهمیدم (((نمیتونم شرایط رو ایده آل و تکامل یافته کنترل و حل کنم))) پس میتونم: خودم رو به شرایط دو مدل منعطف کنم شرایطی که من بهش اثر گذارم شرایطی که به من اثر گذار هست یعنی من اثر پذیرم
حالا بخش اثر گذاری من به شرایط باید خودمو جوری مسلط به شرایط کنم که از تمامی استعداد هام و پتانسیل هام حداکثر استفاده کنم
بهش اثر پذیری که من نمیتونم تغییر بدمش بیا خودمو با دیدگاه درست و نگرش درست زیبایی هایی که سبب رشد استعداد های حداکثری من میشه و پررنگ کنم رو با نازیبایی هایی که مخربن و سبب میشه منو از ذهنیت درستم عقب بندازه رو کمرنگ کنم
حالا ما تو زندگی یه سری الگوهای تکرار شونده داریم دقیقا حرف آقای عباس منش هست این الگوهای تکرار شونده هم مثبت هستند هم منفی
حالا بنظر من چرا این الگوها تکرار میشن چون ما در شرایط تغییرات داریم تغییرات تفکری و نگرشی… که اگر نسبت به این تفکرات ما یه المان و چارت الگویی نداشته باشیم سبب میشه دوگانگی به وجود برامون بیاد به قولی به زمین و زمان فحش بدیم همه چی رو به همه کس و همه چیز ربط بدیم در حالی که یه بار خودمون مقصر ندونیم
دقیقا این مدل افراد من تو زندگی دیدم
یه آدم لجباز گاهی آدم بدبین گاهی آدم مدعی به همه چی گاهی به آدم یه قولی پرووو چون وقتی هر چی کم میاره و عقب میفته نسبت با همه کس مدعی طلبکارانه دارن
چرا؟
چون وقتی این افراد اونقدر منفی گرا و بازتابنده انرژی و فرکانس منفی هستند منفی ها جذب میکنند
دائم شکست میخورند
دائم عقب میفتند
حتی این آدما دیدیدم تو رانندگی کردن تو رابطه زناشویی تو محل کار… دائم دنبال پاچه گرفتن هستند دنبال این هستند کمبود ها و خلا های خودشون رو از بقیه عین زالو با مکیدن خون بقیه به قولی خون بقیه به شیشه کنند جبران و بینیاز کنن
گاهی اسکیزوفرنی میگیرند متوهم هم میشوند
دنبال یقه گرفتن همه هستند الا خودشون
دیدید دیگه؟! دائم دنبال بحث و دعوا هستند همون حرف من تو کلیپ عواقب تصیمات احساسی که با حیوان های آدم نما نباید نزدیک بشیم باید فاصله حریم 1.5 الی 2 متری نگرش ذهنی و فکری و رفتاری و گفتاری حفظ کنیم
در سوال آقای عباس منش باید بگم من یه برهه با افرادی زندگی میکردم که دائم همه رو متهم میکردن
کم کم دیدم اگر قرار باشه تکرار مکررات این آدم ها رو تو ذهنم مرور کنم قطعا بازتاب این افکار منفی این آدم ها سمتم میاد قطعا فرکانس اونها هم سمتم میاد و بیماری ذهنی مصری و مزمن میشه… و دیگه ناچارم این بینیازی رو به دوش بکشم تا جایی که رسید دقیقا شب عید سال 1400 که یه مشاجره بدی بین من و یکی رخ داد و بعد من یه مسیری برام پیش امد که فهمیدم حق با من بود ولی من خودم مقصر بودم که تو اون شرایط با این آدم وایسادم بحث کردم و سبب این ماجرا بشه
از اون به بعد رو خودم وایسادم کار کردم به حدی که خودم رو تعدیل رفتاری کردم به قولی آستانه حد تحمل و عصبانیتم رو شناوری کردم در حدی که سوپاپ اطمینان بشه در حدی که دیگه تو مشاجره ای اگر ناخواسته رخ بده سکوت کنم و فقط به خودم مسلط بشم
بزرگترین تغییری که در این زمینه کردم و خیلی هم ازش راضی هستم به قول شما مسئول کارهای خودم باشم و به خودم متعهد باشم نه به کسی
تعهد به اعمال و رفتار خودم باشم
به خودم گفتم اگر هر جایی کم بذارم خودم عواقبش میبینم حکایت دانشجویی که نمیخونه نمیخونه شب امتحان متوسل به دعا و تقلب و انتظار قبولی داره خب نمیشه اگرم بشه خودش رو دور زده روزی نتیجه اش بیکاری میشه ووووو
من خودم یه برهه کارم از جایی که بودم کار عالی با درآمد عالی وقفه افتاد همش عالم و آدم رو مقصر درحالی که خودم نشستم با خودم روراستانه واکابی کردن دیدم واقعا خودم مقصر بودم خودم حرکت اشتباه تصمیم احساسی و شتابزده عمل کردم که سبب شده به قولی شرایطم بهم بخوره والا دیگران چه لزومی داشته سنگ جلو پام بندازن
یا نمونه اش من 10 12 سال تو بازار سرمایه بودم سود خوبی هم گرفتم ولی یه برهه سبدم دادم دست کسی و منو ضرر کرد همش دنبال مقصر بودم درحالی همون آدم برگشت گفت من مگه به زور بهت گفتم بده؟ نه
اگر سود هم میکردی میگفتی ال و بل و فلان و بهمان
دیدم نه راست میگه
دیدم من مقصرم جایی که دیدم این آدم صلاحیت نداره پیشگیری نکردم الان دنبال درمان و مقصر هستم
پس باید درست بکنم رفتار و عقایدم رو
نباید دنبال مقصر باشم
چون من یه موجود دارای قدرت تعقل و تفکر و اختیار هستم چرا باید کاری بدون مشورت بدون تفکر عمیق کنم.
مگر کسی اختیار منو سلب کرده که به زور کدمو بگیره!!!!
خیلی ها دیدم طلاق میگیرن میان میگن ازدواج ما زوری بود در حالی که واقعا مگر میشه یکی رو حتی به زور هم شده وادار به کاری کرد
یا ورشکست میشن نمیگن خودمون مقصر بودیم طمع کردیم یا شتابزده بودیم برای این کار یه روزی فکر نکردیم یا مشورت نکردیم بعد همه رو مقصر میدونن
بخدا من تا حالا ندیدم کسی رو بشه به زور وارد به کاری کرد چون ببخشید دیگه اون انسان انسان نیست یه حیوان انسان نما هست مثل گوسفند… در حالی ما اشرف مخلوقاتیم ما برترین موجود روی کره هستی هستیم کسی بهمون نمیتونه اجبار و اکراه کنه
ولی ما آدما دنبال مقصر هستیم دائم برای رفع انگشت اشاره بهمون رفع اینکه ما خودمون کم گذاشتیم ما تعهد به خودمون و باور هامون نداشتیم برای پاک کردن صورت مسئله دنبال مقصر بودیم
در حالی که اشتباه از خود ماست
اگر به جای پاک کردن صورت مسئله
به صورت مسئله نگاه درست کنیم
جواب منطقی و درست براش پیدا کنیم دیگه دنبال جدال و بحث و اوقات تلخی و مقصر نیستیم
در رابطه با اینکه آقای عباس منش فرمودن من خودم به شخصه هیچ وقت سر عقایدم به قولی خوندن و نوشتن 6 و 9 با کسی وارد بحث نمیشم اونم بحث سیاست یا همون C یا 30 چون 99.999 درصد نتیجه ای جز کدورت نداره و ابدا لزومی نمیبینم عقایدم به کسی بگم یا سرش توجیه بخوام کنم برای همین چه عقایدسیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خودمو فقط برای کار خودم استفاده میکنم و مسئولیت خودم میدونم خودمو برای خودمو متقاعد و توجیه کنم نه برای دیگران یا راضی نگه داشتن اونها
و نهایت به قولی شما خیلی ها تو همه شرایط دارن زندگی میکنند
دارن لذت میبرند
چه دوران شاه چه این دوران چه هر دوران
چرا؟
چون چرایی و جواب چرایی های اینکه چکار کنیم تو هر شرایط خودمون وفق بدیم رو بلدن عین آبی که تو هر ظرفی بریزند عین اون ظرف شکل میگیرن
چون این آدما تو هر سنی با هر دورانی مجدد به وجود بیاری ذهنشون خود ساخته و خود یافته شده
بلدن چطوری پول دربیارن
چطوری خودشون رو کنترل کنن
چطوری برای عزیزانشون عزیز باشن
چطوری محبت و مهر به ورزن
چطوری زندگی کنن و آرامش و آسایش برا خودشون بخرن
یه قولی پول برای اونا کار کنه نه اونا برا پول
مهم نیست چقدر داری
چی داری چی نداری
مهم اینه زندگیت، سرنوشتت، ارزش و شخصیتت که تو دستت عین گلوله برفی هست با آتش وجود خود یا دیگران (شرارت ها منظورمه) آب نکنی
پس مهم خودت باشه برای خودت
مهم این باشه برات خودت به خودت و وجدانت و خدای خودت بدهکاری یا بستانکار و خودت رو متعهد بدون که چوب خطت پیش خودت پر نشه
اگر به جای چهار انگشت اشاره سمت کسی بگیری و همه رو بدهکار بدونی یکی از اون انگشت ها فقط سمت خودت بگیر و خودت رو مقصر بدون و برای خودت تعهد بساز
تعهد به اینکه اگر کاری یا حرفی یا کم کاری کردی که عقب افتادی جبران کنی
اگرم کار خوبی کردی بیشتر بهش بها بدی ازش شاخ و برگ بسازی
خیلی راه طولانی هست تا آدم به خودش متعهد بلفعل بشه ولی اگر حرکت بزنی همون حرکت اولیه هم خود به خود قدم های بزرگتر ثانویه میسازه
پس دوستان سعی کنیم همه من شما و خیلی ها به خودمون متعهد بشیم
تعهد به خودم خیلی راحت تر هست تا از دیگران بخواهیم دائم متعهد بسازیم دائم با جدال و بحث اوقات خودمون تلف و تلخ کنیم
من الان گاهی تو صف نونوایی تا خیلی جاها مترو…. منیبینم افراد با خود درگیر یا بقیه درگیر ولی اگر آدم همون جاهایی که میتونه بجای درگیری برای خودش لذت بسازه چه عالی میشه کمترین چیزش که اثر چشمگیر داره اینه شما دیر تر پیر ذهنی و عصبی و روانی میشی
انشالله همه ما در سایه الله باری تعالی به این حد از رشد تعالی فردی برسیم
دوستدار همه
ارادتمند
در پناه الله