تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم - صفحه 18 (به ترتیب امتیاز)

710 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    شیما مطلق گفته:
    مدت عضویت: 1655 روز

    سلام استاد عزیز

    صحبت های شما کاملا درسته و منطقیه ، فقط سوالی که برای من و بیشتر دوستان پیش میاد اینه که در قرآن به مبارزه با ظلم هم در آیات بسیاری اشاره شده ، شما که همیشه مبنای حرفهاتون قرآن هست، لطفا این قضیه رو هم برای ما روشن کنید که میگن اگه در برابر ظلم ، سکوت کردی خودت از ظالمانی، حدیثی از امام علی ست . واقعا در این جور مواقع که خونی ناحق ریخته میشه ، باید چکار کرد؟ مگه قرآن نگفته اگه یه نفر کشته بشه مثل اینه که تمام جامعه بشری کشته شده.من حرف شما رو می فهمم ولی شما برای ما از قرآن بگو ، بله در بعضی آیات حرف از هجرت زده شده ولی نه در تمام آیات.مثل آیه ۷۵ سوره نساء که در کامنت بعدی نوشته شده، این آیات رو لطفا تفسیر کنید ، آیاتی که مربوط به مبارزه در برابر ظلم هست نه هجرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    دانیال گفته:
    مدت عضویت: 1459 روز

    سلام به همه ی عزیزانم

    استاد عالی هستی.

    سال ۹۶ از بندرعباس برای تغییر اوضاع و شرایط زندگیم آمدم تهران در آن روزگار دوستانی داشتم که باهاشون هم خانه شدم در مدت ۵ ماه به نسبت کسانیکه حتی از من خیلی جلوتر بودم و باورهای قوی تری داشتم مثلا نفر کارشناسی ارشد داشت می‌گفت کار نیست و توی خونه نشسته بود من که کاردانی داشتم میگفتم امکان نداره , پیدا میکنم …

    تا بهمن ۹۶ که سر گرونی تخم مرغ مردم شلوغ کردند خانواده چپ و راست تماس گرفت و پیشنهاد برگشت به بندرعباس رو میدادند از اونجایی که شرک داشتم برگشتم . ظهر روزی که رسیدم از شرکت بسیار بزرگ و معتبری تماس گرفتند و گفتند رزومه شما پذیرفته شده و فردا صبح برای مصاحبه تشریف بیارید . وااااای دود داشت از مغزم میزد بیرون و دیگران رو مقصر میدونستم در صورتیکه از بی ایمانی خودم بود …

    گفتم خدایا بزرگم کن بعد هجرت .

    امسال واسه ارشد آمدم تهران , دیگه هم هیچ دوستی نیست که برم خونش دقیقا دوم مهر ماه رسیدم , دانشگاه بهم خوابگاه نداد و من توی مسافر خونه اسکان گرفتم . مجددا تماس های چپ و راست برای برگشت شروع شد که اینبار دیگه نرود میخ اهنین در سنگ و استاقمت کردم و احساسم رو خوب نگه داشتم و این باعث شده که خدا خودش دربی ایجاد کند تا بازم بهم ثابت کنه که همیشه فقط اعتماد به اوست که بهترین و با کیفیت ترین پاسخ را میدهد .

    دیشب یکی از دوستام تماس گرفت که با یکی از آشنایانش صحبت کرده و ازش خواسته من رو بعنوان هم خانه بپذیرد و اون شخص هم قبول کرده

    دو نکته

    ۱. من به احدی سفارش نکرده بودم که پیگیر موردی واسم باشه جز خدا .

    ۲. این شخص خونه رو رهن کرده اونم سه روز پیش ! و من فقط یک هزینه خرجی هست که تقسیم میشه رو بایستی پرداخت کنم

    خدایا صد هزار مرتبه شکر

    در پناه نور الهی باشید

    نثار طلب خیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      رویا محمدیان گفته:
      مدت عضویت: 1112 روز

      سلام دوست عزیز

      با جمله ات که نوشتی من به هیچ کس سفارشی نکرده بودم جز خدا ناخوداگاه لبخندی از روی اطمینان و اعتماد به ربم و خداوندم روی لبام نشست

      انشاالله ازین لبخند ها و اطمینان ها سهم دل شما و بقیه دوستان باشه💞

      .

      .

      .

      امشب از اینستاگرام استاد خداوند هدایتم کرد به کامنتهای این فایل خداروشکر خیلی بهم کمک کرد

      خداوند همه ی دوستان همفرکانسی و خانواده ی بزرگ عباسمنشی رو واسم نگه داره

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    زهرا زارع گفته:
    مدت عضویت: 1057 روز

    سلام وقتتون بخیر باشه

    من در حواشی اخیر که میگفتن میگیرن همه رو واسه حجاب من در تمام طول این سال ها با هر تیپی که دلم خواست رفتم بیرون و هیچ اتفاقی هم نیفتاد چون همیشه تمرکز روی زندگی خودم و درون خودم بود

    و یه موقع واسه کارای دانشگاهم رفته بودم همه شکایت میکردن که چرا اینجوریه خلاصه همه ناراضی بودند از مراحل اداری، زمانی که من رفتم کارام انقد سریع انجام شد که خودمم باورم نمیشد.و حتی دوستام که رفته بودند دانشگاه اعتراض بود ولی وقتی من رفتم همه جا آروم و ساکت بود، خلاصه. اگه ما تمرکز مون روی خوبی ها زیبایی ها و زندگی مون باشه خیلی راحت تر میتونیم زندگی کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1179 روز

    سلام استاد عزیز

    سلام به دوستان عالی و خوب خودم

    این فایل برای من خیلی درس داشت و حس و حالم رو خوب کرد

    خدا را شکر که امروز به این فایل هدایت شدم

    استاد واقعا عالی نکات و قوانین این جهان را توضیح می دهند

    درس امروز برای من این بود که باید روی خودم خوب کار کنم

    بجای اینکه شرایط بیرونی را مقصر بدانم باید روی خودم و باورهای خودم کار کنم

    هر چه به این نکته برسم که خوشبختی و پیروزی من بستگی به عوامل بیرونی ندارد و این فقط خودم هستم که می توانم با افکار و باورهای خودم شرایط خودم را تغییر بدهم و بسازم

    پس بهترین کار این است که خودم با تمام تمرکز خودم روی موضوعات و هدف خودم کار کنم و بی شک من آنوقت پیروزمند خواهم بود

    یکی از مواردی که خیلی یادم می آید این است که برای شروع کسب و کار خودم می خواستم اقدام کنم و تمام فکر و ذکرم این بود که با دوست خودم شریک بشوم

    پیش خودم می گفتم که اگر دوستم باشد من موفق تر خواهم بود

    او به من کمک می کند

    تمام تلاش من برای بودن و داشتن آن رفیق خودم بود

    این سبب شد که من در آن کار قدرت را به کسی به غیر از خدای خودم بدهم و در ذهنم او بسیار قدرتمند بود و همین سبب شد که من در آن کار شکست بخورم

    بعد ها که با این موضوعات آشنا شدم و به اتفاقات زندگی خودم کردم فهمیدم که علت آن شکست این بوده است که من در ذهن خودم یک نفر دیگر را قدرتمند و بزرگ ساخته ام

    ممنونم استاد عزیز بخاطر تهیه این فایل عالی

    سپاس از خدای قدرتمند خودم

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    فرشته رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 1312 روز

    بنام خدای مهربان سلام ب استاد گرامی ونازنین مریم و دیگر دوستان خدایا تورو سپاسگزارم بابت شنیدن این فایل بینظیر استاد جان من این فایل بارها گوش دادم ب خودم تعهد میدم بارها گوش بدم ودر زندگیم عملی کنم خدایا بهم کمک کن خودم باشم استاد نکته های عالی را اشاره کردی خیلی اموزنده است اگ آگاهانه عمل بش زندگی من غرق در نور میشود امیدوارم بتونم با توکل ب خدا مسیر درست زندگی رو بشناسم وزیب دهانم رو ب ناشکری وغرزدن وشکایت کردن ببندم وفقط شاکر نعمت‌ها خدا باشم سپاسگزارم رحیمی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      مجید حرفت گفته:
      مدت عضویت: 1399 روز

      سلام به فرشته خانم رحیمی دانشجو و هم کلاسی در دوره بی‌نظیر روز شمار تحول زندگی.

      وقت شما بخیر امیدوارم حالتان عالی باشد. ضمن تشکر از دیدگاه موجز و مناسبتان بنده نیز همچون شما از کمی قبل‌تر تحسینگر زیبایی‌های زندگیم شدم و چه دستاوردهای بی‌نظیری کسب نمودم.

      از خداوند مهربان می‌خواهم در این راه استوار و مستدام بمانید و هر روز بر مدارهارهایتان افزوده گردد و نور زندگیتان بیشتر و گرمتر از قبل گردد.

      شاد سالم خوشبخت ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید خدانگهدار

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        فرشته رحیمی گفته:
        مدت عضویت: 1312 روز

        سلام اقای مجید حرفت خیلی خوشحال شدم برام کامنت نوشتی امیدوارم با توکل ب خدا ب توصیه های ارزنده شما تو این مسیر درست بمانم وعمل کنم خیلی خوشحالم هم استاد وهم دوستانی مثل شما در این سایت بینظیر دارم تمام وقت خودم رو میزارم تا با خواندن کامنت دوستان وگوش کردن ب فایلهای استاد زندگیم رو سپری کنم خیلی نسبت ب گذسته ام ادم شاد وراضی هستم بازم ازتون سپاسگزارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    سید عقیل طباطبایی گفته:
    مدت عضویت: 1514 روز

    سلام بر استاد عزیزم و سپاسگزارم از خدای مهربان که ما را با شما آشنا کرد

    واقعا این غر زدن همه چیزو بدتر می‌کنه و مصداق بارز ناسپاسیه دیگه و همه ما تجربشو داریم و به نظرم میشه اشاره کرد به آیه هفت سوره ابراهیم که و اذ تاذن ربکم لان شکرتم لازیدنکم و لان کفرتم ان عذابی لشدید

    و این عذاب شدید شاید اتفاقات بد بعد از غر زدن باشه که سراغ ما میاد پس شکرگزاری و غر نزدن می‌تونه تمرکز ما را ببره رو داشته ها و از همون جنس چیزای خوب وارد زندگیمون کنه

    ممنون از شما که ما را با این آگاهی های ناب آشنا میکنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    عمران نوری گفته:
    مدت عضویت: 1990 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز

    « جهان بیرون اینه درون شماست »

    چقدر این جمله رو با پوست و گوشت خودم حس کردم

    یادم میاد من حدود ۵ ، ۶ سال پیش کلا درگیر سیاست و مخالفت کردن با نظام جدید بودم و کار من شده بود یکسره نشستن پای ماهواره و دنبال اخبارهای سیاسی علیه نظام

    و نتیجه شد تو زندگی خودم همش درگیری مشکلات ، بیماری و روابط داغون و کلی ضررهای مالی داشتم

    ولی از وقتی که فهمیدم روی خودم کار کنم و خداوند هم منو هدایت کرد به این مسیر زیبا و منو با این قوانین اشنا کرد که این من هستم دارم با افکارم با کانون تمرکزم و با باورهام دارم جهان بیرون خودم رو میسازم و این قانون رو تا حدودی تونستم درک کنم و بفهمم داستان از کجا اب میخوره و من بخاطر افکارهام در مداری قرار گرفته بودم که همش از این دست مشکلات رو تجربه میکردم

    بخاطر این افکارم چون دولت رو مقصر میدونستم همین مشکلات رو تو زندگی خودم میدیدم مثلا یادم میاد لوازم خونه ما همش خراب بودن از یخچال بگیر تا لباس شویی ، اجاق گاز ، شیرالات و غیره با اینکه بهترین مارک خارجی بودن ولی همیشه خراب بودن و من هم مثل عادتهای گذشته‌ام بقیه رو مقصر میدونستم و کلا به همسرم گیر میدادم چرا مراقب وسایل خونه نیستی

    در صورتی که بعد از کار کردن روی خودم با این قانون فهمیدم ایراد بخاطر مداری هست که من توش قرار گرفتم و بخاطر افکار و ذهنیت که داشتم جهان هم منو در مداری قرار داد تا اساس این اتفاقات رو بیشتر بیشتر تجربه کنم و کلی پولهای بیخودی بابت تعمیر لوازم بدم

    وقتی که عملکرد قانون اشنا شدم

    دیگه کار تموم شد

    من کلا اون محیط ، اون ادمها ، اخبار ، شبکه‌های اجتماعی کات کردم

    و کلا تمام سعی رو کردم که اون ورودی منفی تو ذهن خودم نداشته باشم و خودم رو در محیط ایزوله قرار بدم

    و اومدم نشستم و حسابی روی خودم و افکار و باورهام کار کردم

    و جهان هم ایمان و توکل منو دید ارام ارام مدار من تغییر داد

    تو ابتدای کار چیزی که مشخص بود هزینه‌هایی که من قبلا بیخودی صرف میکردم برای مشکلات و دردسرهایی که داشتم ارام ارام از بین رفت

    و بعد حالم دلم و حال جسمم و روحیه‌ام خیلی بهتر شد و ادمهای منفی کلا از زندگیم محو شدن

    بیزنس من هم ارام ارام داشت بهتر پول میساخت و ادمهایی بصورت معجزه‌اسا سمت من هدایت میشدن و به طرز جادویی بمن کمک میکردن تا من فروش بیشتر داشته باشم

    خوب این اتفاقات چی رو بمن ثابت میکنه نشون میده مدار من تغییر کرده

    چطور این اتفاق خوب رخ داده ؟

    همش بخاطر ایمان و حرکتی جهادی و تعهدی بود که من از خودم نشون دادم و اومدم تو ابتدای کار کلا تمام چیزها و ادمهایی که ممکنه درصدی انرژی منفی برای ذهن من ایجاد کنند و احساس منو بد کنند رو کلا کات کردم و سعی کردم کلا با کسی ارتباط نداشته باشم و بیام فقط فقط روی خودم تمرکز بذارم

    و این مسیر رو ادامه بدم

    بعد از مدتی اتفاقی که رخ داد جهان من کلا تغییر کرد تمام اون فضاها و انرژی‌های منفی از من دور شدن و من به لطف خدا مهاجرت کردم به یکی از رویایی‌ترین شهر ایران تو فضای بسیار زیبا و ایزوله قرار گرفتم

    که خیلی خیلی بهتر میتونم روی خودم و افکارم تمرکز کنم و من عاشق این فضا و این محیطی هستم که خداوند در اختیار من قرار داد

    البته درسته هنوز نتایج مالی خوب که مد نظرم بود نگرفتم

    و این هم میدونم بخاطر این مداری هست که فعلا در ان قرار دارم و هنوز باورهام در مورد ثروت ایراد داره

    پس نگران نمیشم و شکایت و گله از دولت ، اقتصاد ، سیاست ، نظام و یا پدر و مادر و کلا از مردم نمیکنم

    کاری که میکنم اینکه تمرکز میارم فقط روی خودم

    همین مسیر کار کردن روی خودم و افکار و باورهام رو ادامه میدم خود به خود طبق قانون وقتی که تکامل طی بشه مدار من هم تغییر میکنه و در مسیری قرار میگیرم که پول و ثروت بی‌نهایت هم سمت لاجرم برخورد خواهد کرد کاملا طبیعی ، بدیهی ، راحت و اسون

    بنابراین عجله نمیکنم ، نگران هم نیستم ، حال خودم رو خوب نگه میدارم و سعی میکنم از داشتهام لذت ببرم و سپاسگزار خدای مهربان باشم

    و احساس خودم رو خوب و زیبا نگه دارم و بذارم بقیه کار رو خداوند خودش برای من انجام میده بدون اینکه نیاز باشه هیچ زوری بزنم

    خدایا صد هزار مرتبه چقدر نوشتن این کامنت و چقدر تمرکز کردن به همین نکات مثبت و بیاد اوردن قانون حال دل منو عالی و فوق العاده کرده

    که از در‌ون احساس خیلی فوق العاده و زیبا و معنوی داشته باشم

    احساس میکنم همین نوشتن و تمرکز کردن داره بمن کمک میکنه مدار من یه پله بالاتر بره

    خدایا شکرت این عالیه

    خدایا من عاشق شما هستم که هر لحظه داری منو هدایت میکنی به مسیر درست به مسیر کسانی که به انها نعمت دادی قرار بگیرم

    من از خودم هیچی ندارم این کارهایی که میکنم و این چیزهایی که به ذهنم بیاد میارم و حتی همین نوشتن هم همه رو همون نیرو همون خدایی که من در وجودم ساختم داره کمک و هدایتم میکنه تا در مسیر درست قرار بگیرم

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت

    استاد بی‌نهایت ازتون سپاسگزارم بابت به اشتراک گذاشتن این فایل و این اگاهی‌های بسیار اموزنده و ناب که داره بمن درس خوب زندگی کردن تو این جهان پر از نعمت و ثروت داره بمن یاد میده که اصل رو از فرع تشخیص بدم

    خیلی خیلی خوشحالم از اینکه تو این مسیر زیبا و رویایی با شما استاد عزیز و دوستان هم پایه هستم

    انشالله هر کجا هستید شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

    فعلا

    یا حق

    🙏🌸

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    نیلوفر گفته:
    مدت عضویت: 1443 روز

    😍 من با تغییر کانون توجهم دارم هر روز معجزه میبینم 😍 سلام استاد عزیزم سلام مریم جان شایسته و سلام به همه دوستان همفرکانسی ام که هر وقت تو سلام نماز میگم السلام علینا و علی عبادالله صالحین ، به یاد شماها میوفتم که واقعا بنده های صالح خداوند هستید .

    من نمیدونم از کجا شروع کنم و چطور معجزات زندگیمو بعد از کنترل ذهن و شکرگزاری و احساس خوب بگم. اما تصمیم گرفتم که بیام و کامل بنویسم . من از وقتیکه روی باورهای توحیدیم کار کردم و روی خدا حساب کردم اتفاقات عالی پشت سرهم برام آشکار شد آخه میدونید که کریمه ، کریم وقتی که یه دونه ازش بخوای صدتا میبخشه🥲( اشک شوق ) .

    من تو سن 37 سالگی هیچ شغل و درآمدی نداشتم و رابطم با همسرم طوری بود که دوسال جدا زندگی کردیم و یه جورایی طلاق عاطفی گرفته بودیم . خلاصه یه شب از ته دل از خدا خواستم کمکم کنه بهش گفتم دیگه خسته شدم خدا کمکم کن از ته دل گفتم و هدایتم کرد اول به کتاب شکرگزاری بعد از انجام تمرینات اون کتاب هدایتم کرد به سایت استاد عزیزم عباسمنش 🥰 من با استفاده از دوره های رایگان شغلی عالی نزدیک خونه پیدا کردم و با حس خوب میرفتم سرکار هر روز خداروشکر میکردم تا اینکه بعد از 10 ماه مدیر اونجا ارتقا شغلی بهم داد و سمت بهتری گرفتم ساعت کاری بهتر، کار از نظر فیزیکی خییییلی کمتر شد و درامدم بیشتر . اره من از فروشندگی شروع کردم و 10 ماه بعد به قسمت دفتر همون مجموعه هدایت شدم چه میز و کامپیوتری در اختیارم گذاشتن چه محیط اروم و خوبی با ادمهای خوب ( کار کردن روی باور لیاقت ) بعد از این ارتقا شغلی همون روزا بود که همسرم اومد آشتی کرد برام ساعت هدیه خرید با دخترم برنامه چیدن برای تولدم سورپرایزم کردن گوشی برام خرید و من چند وقت بود که باید گوشی میخریدم و کلی هدایای دیگه .به خدا همه چی خداونده همه چی افکار و تصویر سازی های ذهن ماست من از یه آدم افسرده که همش غر میزد و ناشکر بود و همسر و مادر و بقیه رو مقصر میدونست تبدیل شدم به کسی که الان هستم در نهایت ارامش و حس خوب همه دوستم دارن همه میگن مثل دخترهای مجرد هستی بهت نمیاد 38 ساله باشی روز به روز دارم سالمتر و زیباتر میشم . روابطم درست شد ،درامدم درست شد،شب ها ارام و زود میخوابم و بیشتر خوابهام خوب هستن . خلاصه که نمیدونم چجوری از شما تشکر کنم استاد عزیزم خیلی ممنونم خیلی . خداروشکر میکنم با شما اشنا شدم چقد خوشبختم من که در مدار اگاهی ها و اموزه های شما قرارگرفتم خدایاشکرت من تمام روزهام معجزه شده اگر بخوام ریز به ریز بگم چند جلد کتاب میشه از پولهایی که یهو واریز میشه برام ، از سلامتی که همیشه همراهمه ، از رفتار آدمها که همه عالی و با لبخند برخوردمیکنن ، همه دست خدا شدن کار منو راه بندازن هدایایی که میگیرم و.. و.. و… خیلی خوشحالم ممنونم از همتون از بچه هایی که توی عقل کل کامنت میذارن خیلی ممنونم در کنار فایلها ، خوندن کامنتها و الگو برداری خیلی بهم کمک کرد برای ذهنم باور پذیر میشد که میشود . همه این نتایج از گوش دادن مداوم فایلهای رایگان و عمل کردن بهشون برام ایجاد شد . بخدا فقط باور کنید که میشودو بعد رها کنید به سرعت اتفاق میوفته آخه با کریمان کارها دشوار نیست … 🥰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    متین گفته:
    مدت عضویت: 2030 روز

    سلام به روی ماهتون استاد

    و سپاس فراوان از عشقی که در این راه دارین و زحماتتون💞🌹🙏

    پیروی موضوعی که دربارش صحبت کردین،

    همین دیروز اتفاقا نتایج آزمون های خوشنویسی بعد حدودا یه ماه اومد.از اینکه قبول میشم شک نداشتم ولی ازینکه با چه نمره ای قبول میشم خیلی کنجکاو بودم، هر چند آدمیم که واقعا دنبال نمره گرفتن و اینکه دقیقا 19،20 بشم نیستم چون از همون اول اعتقاد داشتم مهارت کسب کردن از همه چی مهمتر و لذت بخشتره، این نمره ها قرار نیست جایی دست منو بگیره، و اما تو این آزمون من با نمره 15(نستعلیق عالی) قبول شدم، اگه همون آدم دو سه سال پیش بودم شک ندارم بعد از اینکه کلی خودمو مزمت میکردم، میگفتم مصحح ایراد داشته،اینا اصلا تفاوتی قائل نمیشن بین منی که هر جلسه کلاسو شرکت میکردم با کسی که از سروته کلاس میزنه و نهایت یکی دو جلسه میاد، ولی دیروز بدون اینکه بخوام به زور خودمو قانع کنم یهو به خودم گفتم، تو خودت کم تمرکز گذاشتی، کم تمرین کردی، اگه نمره کامل نیست چون توی نوشتن، یه سری اصول رو رعایت نکردی، تو اینقدی تمرین نکردی که فرم کلمات تو عضلات دستت جا بیوفته و دیدت قوی بشه اشکال از توئه که تمرکز نذاشتی، نه کسی که برگه ها رو ارزیابی میکنه و نمره میده…

    از اینکه متوجه این تغییر دیدگاهم شدم واقعا احساس شعف کردم

    و الان تمرینهام رو بیشتر کردم و قول دادم به خودم که تا فرم و نحوه اتصالات یک کلمه رو یاد نگرفتم نرم سراغ کلمه ی بعدی…

    😊

    الهی هزاران بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    فاطمه رئیسی گفته:
    مدت عضویت: 3132 روز

    صد سلام و درود بر مرد ایمان و توحید و راستی.

    تمام حرفای این فایل برای من بود بخدا استاد. انگار که من و شما نشسته بودیم باهم کلی در مورد سوالات و مسائلی که واسه من یه مدتی بود پیش اومد حرف زدیم و شما داشتین جواب منو میدادین. مو به نتن سیخ شد از این هدایت و جوابای موبه مو تجویز شده برای من.

    چند اسلی میشه من عضو این مسیر پربرکت شدم ولی متاسفانه شاگرد تنبل کلاسم و اینقد باواری غلطی داشتم و دارم که حالا حالاها باید کاار کنم رو خودم ولی خداراشکر که لاقل میدونم باید چیکار کنم و چجوری جلوی روند غلطو بگیرم خداراشکرهزاران بار.

    تقریبا از سال گذشته پدر من از نظر مالی وضش یکم خراب شد و چون من کارمندم تقریبا مسئولیتو انداخت گردن من برای خرج و هزینه های مادرم و خواهرم و من اون اوایل میگفتم اشکال نداره یکمم من کمک کنم نزارم به خانوادم سخت بگذره و غافل از اینکه باور کمبود پول و اینکه کم کاری پدرمو من جبران کنم افتادم تو دام. و هی بدتر و بدتر شد شرایط تا جایی که چنماهی هست که پدرم با ما هیچ پولی نمیده و میگه ندارم فعلا تو هزینه کن تا بعد اگه تونستم بهت پس میدم و اینم بارها دیدم که تو ماشینش چند میلیونی همیشه داره. من شروع کردم تو ذهنم و کلامم ناراضایتی و گله رو شرو کردن و هی غر زدم و هی شکایت کردم به خودش و به خدا که این چه وضشه؟ من یه دخترم چرا باید خرج خانوادمو بدم و بابام پولاشو بزاره تو کیفیشو و بیخیال ما بشه…. اینقد فشار روحی و روانی و مالی روم زیاد شد که دو هفته اخیر حالم بشدت بد بود و گریه و اعصاب خوردیام چند برابر شد تا اینکه:

    یه روز شوهر خواهرم که تو همین سایت عضوه بهم گفت متوجهی داری چیکار میکنی؟ چون تو باور کردی که بابات بهتون پول نمیده و نیست واقعا این افتاق افتاده و تو داری نقش خدارو واسه خونوادت بازی میکنی؟

    و قانون برای من یاداوری شد و انگگار اون لحظات خدا داشت با زبون شوهرخواهرم با من حرف میزد که فاطمه داری چیکار میکنی؟ تو خودت باور کردی و آروم آروم این شرایطو پذیرفتی داری از دست کی مینالی؟

    تو خودت خواستی جای من خانوادتو ساپورت کنی و نزاری بهشوت سخت بگذره و خودتو مسئول اونا دونستی و کم کم پدرتو گذاشتی کنار حالا داری گله خودتو به من میکین؟….هربار که اطرافیانم میگفتن ازش بخوایین اون وظیفشه که به شما خرجی بده میگفتیم نه شما پدرمو نمیشناسی و ما داشتیم مجوز و حکم اینو واسه خودمون صادر میکردیم که اون واسه ما هیچ کاری نمیکنه و غافل از این باور مخرب و این رقم زدن شرایط به دست خودمون بودیم. و اونجا بود که من پذیرفتم که خودم عامل بودم و باید عوض کنم این باورو و این شرایطو باید تغییر بدم تا کتک بیشتری از جهان نخوردم و له نشدم. از اون روز که تا امروز یه هفته ای میشه خواستم که تغییر کنم و فکرمو و باورمو تغییر دادم کمی و به اندازه ای که عوض شدم نتیجه گرفتم. من گفتم خدایا من نمیدونم باید این ماه 10 میلیون بیاد واسم و اومد و اومد. و دیدم که باورم و اون پذیرفتن و تغییر کردنم چقدر جواب داد و چقدررر داشتم اشتباه میرفتم.و اینو به خودم قول دادم که هر جا اومدم غر بزنم شکایت کنم ناراضی باشم بقول استاد عزیزم زیپ دهنمو ببندم و بگم خودم رقم زدم الان باید چه باوری ایجاد کنم که عوض بشه شرایط. و این جز تکرار و تمرکز بر زیبایی و سپاسگزاری ممکن نیست. چون من هرروزی که سپاسگزار بودم دیدم نتیجشو هر بار که حالم خوب بوده دیدم نتیجشو. پس سکوت باید متعهدتر بشم که تو همین باقی بمونم و سعی کنم روی عواملی کار کنم که اوضاعمو بهبود بدم و این درش بزرگی بود برای من. خداراشکر و سپاس بینهایت که منو به این مسیر هدایت کرد.

    استاد خیلی تحسینتون میکنم و شما باعث افتخار بشریت هستین. عاشقتونم مرد بزرگ.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: