https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/09/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-09-26 03:55:022022-12-12 06:54:43تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم
710نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
امروزه خودم را در کوهی از چالشها و تضادها میبینم ، تجربه من دائما به گونه ای است که لازم میدانم توجه و تمرکز روی توانایی هایش باشد و نه روی موانع و نقصان .
سالهاست که فهمیده ام فقط خوش بینی و مثبت اندیشی به من کمک مینماید ، نه تحصیلات بالا ، نه پول و ثروت و نه چیز دیگر ، تنها خودم هستم که تأثیرگذاری و زندگیم را آنگونه که میخواهم خلق میکنم .
استاد عباسمنش راه خودش را مشخص نمود و از کار کارمندی و وابستگی به همه چیز خلاص نمود و به خلق زندگی رویایی اش پرداخت و نتایج به مراتب عالی دریافت نمودن ، من نیز راه خودم را در همین شرایط و مکانی که هستم دارم بهبود میدهم و نتایج خوبی از نظر فعالیت شخصی خودم دارم ، هم اکنون 36 سال دارم و باز هم میبینم بدو بدو میکنم ، سخت تلاش میکنم و نتایجم هر روز باید بهتر شوند ، بدلیل اینکه اعتقاد من این است که خودم باید بسازم و نه انتظار از دیگران داشته باشم ، با همسر و فرزندانم دائما سعی میکنم ارتباطات خوب برقرار کنم و احساس راحتی بیشتری با آنها دارم ، نمیگویم که مسائلی نداریم و همه چیز 100 درصد عالیه ولی میتوانم تضمین کنم که بهترین چیزها را در کنار یکدیگر تجربه میکنیم ، از باورسازی میگویم ، که انسان است و باورهایش ، باورهای خراب من همیشه هوشمندانه عمل میکنند ولی باز هم تلاش میکنم باورهای خوب بسازم و باورهای غلط و ناصحیح را مغلوب کنم .
استاد بارها در آموزشهایشان به ما یاد میدهد تا باورهای خودمان را شناسایی کنیم ولی این عمل خیلی سخت است و تمرینات مداوم میطلبد ، همانند استاد که هدف گذاری نمودند و جسم سالم و توانمند و خوش استایلی ساختند ، من نیز با پرهیز از خیلی غذاها بدن خوش استایل را ساختم ، اما دوباره باید کنترل کنم و سبک زندگیم را به گونه ای بسازم که فست فود ها را مطلقا مصرف نکنم و غذاهای کم کربوهیدرات مصرف نمایم . در هر کجا و هر جایگاهی که هستید ، موفق و پیروز باشید
زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی است؛ و اگر ایمان آورید و تقوا پیشه کنید، پاداشهای شما را میدهد و اموال شما را نمیطلبد، (36)
اول از همه
چه قدر قشنگ خدا اومده ایمان اول آورده بعد تقوا رو آورده بعد پاداش رو
یعنی یکی از قشنگترین ترکیب هاس
تو اول باید ایمان بیاری
اول باید از شرک دور بشی
بعد باید تقوا داشته باشی
خودتو بتونی حفظ کنی
موقعی که شرایط سخت میشه
اون موقع اس که اگه بتونی خودتو کنترل کنی هنر کردی
وگرنه توی حالت عادی که همه استاد کنترل ذهنن
و بعدش پاداش رو آورده
همه ی ما میتونیم زبونی بگیم ایمان آوردیم
آیه داریم دیگه ای کسانی که ایمان آوردید ایمان بیارید
یعنی خود خدا هم میدونه اوضاع چطوره
مثلا قوم موسی اون زمانی ک دنبال موسی میان و فرعونی هام انداختن دنبالشون
خب اینا کسایی بودن که ایمان آورده بودن دیگه
بعد نیل باز میشه اینا رد میشن و فرعونی ها غرق میشن
به محض اینکه تمام این قضایا رو میبینن
میان جلوتر میرسن به یه روستایی که بت پرستن
سریع
همونای که ایمان آورده بودن
گیر میدن ب موسی که یه خدایی مثل خدای اینا برای ما بیار
یعنی بابا این که خودشون به ظاهر ایمان آورده بودن تازه از عذابم جون سالم به در برده بودن
اینا اینقدر میلنگه پای ایمانشون
بذارید ساده ترش کنم
از بحث ملاها بیایم بیرون
بریم توی زندگی شخصی مون
مثلا خودم یه زمان هایی میام یه سری باورها رو از توی ذهنم میگذرونم میگم ایول دیگه طبق اینا عمل میکنم
ایول دیگه
بعد توی عمل که میرم میبینم وااای خدایا چه قدر میلنگم
مثلا با همکارم صحبت میکردم برگشتم بهش گفتم من قبلا مدیر بودم میدونم که میگم اگه میگم فلان کارو بکنیم به خاطر اینکه حرف و حدیثی پیش نیاد ب خصوص برای این جمعی که اکثرا خانومنا و حرفهای خاله زنک بیشتره
بعد دیدم اون همکارم درست جواب نداد درست پیام نداد
چون خیلی مثبت نگره
بعد تازه دوزاریم افتاد که آقا من دارم ناخواسته میگم
من ایمان آورده بودم به اینکه باید مثبت نگر باشیم
باید دنیا رو با دید مناسب ببینیم
ولی اینجا حسابی کم آورده بودم
اینجا حسابی خراب کردم
اینا نشون میده که تقوا این وسطهاس که به داد ما میرسه
تقوا همون کنترل ذهنه
که باید یاد بگیریم دیگه قبل از یه سری رفتارها هر چقدرم منطقی باشه به خودمون بیایمو بعد عمل کنیم
و ساده بگم
مرحله ی بعدش پاداشه
اونی که بتونی هم ایمان داشته باشه هم سلف کنترل خب طبیعیه که نتیجه بگیره
مثل اینکه من بپرم بالا خب طبیعیه دوباره برمیگردم به سمت زمین چون قانون گرانش وجود داره
برای بحث قانونم دقیقا به همین شکله
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی
خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیست
هر روز سپاسگذاریم ریز وریز وریزتر میشود جوری که امروز واکنون سپاسگذار بالش زیر سرم جوراب تازه وتمیزم .آب خنکی که از درون یخچال بیرون کشیدم ومیل کردم وان حس زیبای سیراب شدنو سپاسگذارم .
من سپاسگذاری میکنم دیدن آسمون صاف وزیبای بالای سرم رو احساساتم بحدی لطیف هستن که عنکبوت گوشه اتاقم که جدیدا خونه ساخته ومهمان من است را سپاسگذارم .نمیدانم…. هر لحظه وهر رفتار وهر برخوردی را با خدا در میان میگذارم وسپاسگذاری میکنم
سپاسگذارم
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی
خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیست
سلام به استاد عزیزم و خاله مریم قشنگ زیبا و سلام به همه ای دوستان عباسمنشی
این فایل زمانی به من هدایت شد که من دوباره روی خودم کار نکردم و همچنان درگیر عواملی بیرونی شدم بخاطر اینکه ذهن خودم کنترل نکردم و قانون فراموش کردم و باعث شدم خودم که مسولیت 100درصد زندگی خودم را می پذیرم دوباره به ما خواسته های مه خودم به وجود آوردم شد
و اتفاقاتی برای من افتاد که دوباره روی خودم کار کنم و به این فایل از استاد عزیزم هدایت شدم خدا صد هزار مرتبه شکر که هر جا ما کیر میکنیم هر جا مشکلی داریم به هر نحوه ای استاد براش دوره ساخت فایل ساخت از استاد خوبم بینهایت سپاسگزارم و از خداوند عزیز سپاسگزارم که که دستانش را برای هدایت من فرستاد من یک داستانی که قبلاً چطور تونستم ذهنم کنترل کنم این می نویسم همه برای خودم یاد آوری بشه هم این شاید یکی از دوستان در وضعیت قبلی من قرار داره و این تجربه به اشتراک بزارم
داستان من بر میگرده به سال 97 من بخاطر باور های اشتباه خودم باور های فکر میکردم البته اون موقع قانون نمیدونستم فروشگاه داشتم و همیشه در ذهن خودم اینطوری تجسم میکردم من دسته چک دارم بعد چک میدم 6ماه دیگه چک پرداخت میکنم تا موقع خدا بزرگ بعد چک میدادم یادم اون سال بود که من مبلغ یک میلیارد و هفتصد پنجاه میلیون چک برای خرید جنس برای فروشگاه خودم دادم و اون موقع همه دلار هنوز بالا نرفته بود و مبلغ خیلی سنگینی هم بود نمیدونم چرا اون موقع من هم چین کاری کردم ولی خوب انجام دادم و انبار فروشگاه چهار تا تریلی بار پر کردم و پیش خودم اون موقع فکر میکردم خوب چه کاری کردم اگر فردا دلار هم بالا رفت جنس های من ارزشش بیشتر میشه من تازه سود خوبی هم میکنم یکی از اون روزها که من داشتم تو فروشگاه حساب کتاب میکردم شریک من اومد گفت چیکار میکنی حسن ابن همه چک چیه میدی فکر پاس کردنش هم هستی گفت نترس خدا بزرگ اما این حرف اون انگاری یک ترسی در دلم به وجود آورد و باعث شد دائما من این حرف و این ترس در درون ذهن خودم مرور کنم البته این بخاطر خودم بود چون هم از پایه ابن کار اشتباه بود و بدتر از اون من ذهن خودم کنترل نکردم حالا که من خریدم خوب دیگه ترس چرا و بدتر از اون چرا دائما در ذهن خودم این هی مرور میکنم باعث شد من هر ثانیه هر دقیقه هرمز این ترس داشته باشم و به فکر های مختلف خیلی بد به شکل های خیلی بدی بهش دامن بزنم آنقدر این کار کردم تا زمانی که دقیقا یادم نمیاد چه اتفاقی افتاد دلار شروع به بالاتر رفتن کرد جالب همیشه دلار که گران میشد تقاضا برای محصول بیشتر میشد اما به خاطر باور های خودم و در ندارم در فرکانس بدی که قرار گرفته بود با دست های خودم با ذهن خودم ما نتونستیم محصولی فروش کنیم و بعد مدت کوتاه چک های ما یکی یکی برگشت میخورد و ما پول کافی نداشتم برای پاس کردن چک من هم اولین بارم بود این مبلغ سنگین با یک فرکانس بد در مدار بد بعد با اون ترس ها ماری به من کرد نمیتونستم فکر کنم آنقدر احساسم حال همه چیز من خراب شد یادم هروقت کارمندانم یا شریکم میاومد پیش من میترسیدند با من حرف بزن آنقدر که من عصبانی بودم آنقدر که حالت استرس اظطراب داشتم حتی به من نمیگفتن میخوای چای آب چیزی بهت بدیم خلاصه حال بد من زنک زدن طلبکار و هرمز بدتر از دیروز هرمز زنگ میزدن گوشی من آنقدر رنگ میخورد طلبکار زنگ میزد نمیدونستم چی بگم هر چی هم میگفتم زمان بدید قبول نمیکردن گوشی موبایل خودم خاموش کردم بعد رفتم با نشستم با خدا صحبت کردن گفتم نمیدونم چیکار کنم تو قدر قدرتی تو همیشه تو همه جا هدایتم میکنی بگو الان چی کار کنم واقعا نمیدونستم چیکار کنم سردرگم حیرون بودم خلاصه با خدا صحبت کردم نمیدونم بعد از چند روز چند ساعت این یادم نمیاد هدایت شدم به یک فایل استاد یک تکیه چند دقیقا بود که روی اون فایل موزیک هم گذاشت بودن البته اون موقع با استاد کم آشنا بودم و فایلهاشو گوش میدادم چون هروقت فایلها و گوش میدادم احساس خوبی بهم دست میداد و اون حس خوب از فایلهای استاد دوست داشتم اصلا اون موقع ترکی از این قانون چیه قانون چجوری کار میکنن نمیدونستم و تو تلگرام یک کانلی بود که از همه چیزهای مثبت توش بود میداشت و گاه گاهی من هم میدیم گوش میدادم فایلهای مختلف تو اون کانل تلگرامی مثبت احساس خوب میشد تا توی همان روز ها یک فایل چند دقیقه بود و من این شنیدم گوش کردن اصلا دقیقا هم اون فایل استاد درباره همین بدهی و شرایط بد داشت صحبت میکرد من این فایل شروع کردم به گوش کردن یک احساس عجیب یک احساس که انگاری جریان خونی من جریان انرژی من به یک میزان خیای خیلی زیادی در من بالا رفت و انگار استاد داشت با من صحبت میکرد انگاری داشت میگفت نگران چی هستی چقدر بدهی داری چقدر چک داری چقدر مشکل داری بسپارش خدا خداوند هدایتگر ماست خداوند حامی ماست و این فایل بارها بارها گوش میدادم چنان اعتماد بنفس چنان جریان از انرژی در من به وجود اومد من حتی دیگه نمیتونستم بشینم دوست داشتم راه برم آنقدر انرژی زیاد شده بود دائما راه میرفتم و اومد پایین از دفتر تو سالن فروشگاه گفتم با این لحن خنده دار با شوق با ذوق به طنز پسر تو چرا وای به من نمیدی گلوم خشک شد ای بابا بعد با همه خنده شوخی بچه نگاه میکردم میگفتن چی شده حالت خوب من میگفتم تا حالا تو زندگیم آنقدر خوب نبود انکاری تازه متولد شدم خلاصه شریکم اومد تعجب کرد میگفت چی شد چیکار کردی چیه جریان حالت از این رو به اون رو شده من توضیح نمیدادم تو اون فایل یک استاد یک تمرین داده بود گفت خودتون تو آینده ببنید که همه چیز درست شده و اتفاقا خوب براتون افتاد و من این کار مردم رفتم گفتم من یادم نیست گفت دو ماه یا سه ماه ولی این در ذهن خودم شروع کردم به تجسم کردن اولش سختم بود اما بعدش انگاری ذهنم راحت تر این کار میکرد خیلی خیلی راحت تر و گوشیم روشن کردم دیگه هر طلب کاری که زنگ میزد با یک اعتماد بنفس بالا یک خود باوری خداوند پشتبان من بعد اون فایل هم هی گوش می دادم طلبکار زنگ میزد میگفتم فعلانی من که میشناسید از بچه کی تو بازار بود همه به من میگفتند حسن لر حسن لر هستم نه تا به حالا اصلا کلمات خودش میآمد خدا این کلمات بهم الهام میکرد من هم میگفتم من نه تا به الان پول کسی خوردم نه این بد قوای کردم الان هم همان جنس های که به من دادید تو انبار هستش میخوابد بر میگردونم ولی اگر بهم اعتماد دارید صبر کنید من چک ها پاس میکنم بعضی ها قبول میکردم بعضی ها هم نه آنقدر این احساس این خس در من قدی قویتر شده بود اصلا فروش ما هم عوض شد جریان فروش ما هم عوض شد اتفاقات خوب اصلا همه چیز تغییر کرد حتی یادم یکی از کارخانه داره زنگ زده بود بعد من بخاطر اینکه سنش بالا بودم روم نمیشد جوابش بدم ولی اون موقع جوابش دادم بعد گفت حسن لر چرا جواب تلفن توی این مدت نمیدادی من گفتم حاجی شرمندم روم نشد چون چک برگشت خورده بود بعد میخندید میگه بچه من تورو از چشم های خودم بیشتر قبول دارم الان رنگ زدم بابت چیز دیگه من با تعجب گفتم بابت چی گفت نمونه جدید تولید کردم چند روز اومد تو باربری رانند تو بفرست بگیره روش کار کن هر کدوم فروش مشتری بیشتر میپسندند بهم بگو من هم نزدیک چهار صد میلیون بهش بدهکار بودم گفت حاجی من هنوز بدهی هارو پرداخت نکردم نترس بچه شرایط که قرار نیست اینجوری باشه همیشه نگران نباش فقط رو کارت تمرکز کن گوش قطع کردم اون حرف این شرایط انگاری یک شوک عجیب همراه با حس خوب در من اتفاق افتاد نمی تونستم حتی برای چند دقیقه حرف بزنم خدا رو شکر میکردم میگفتم چجوری من هدایتم کردی به استاد چجوری من به این فایل ناب به این طلای با ارزش من هدایت کردی آنقدر احساس خوب داشتم قابل وصف با کلمات نبود اما بینهایت سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم از خداوند مهربان خداوند عشق خداوند بخشنده مهربان استاد عزیزم چقدر از شما سپاسگزارم چقدر شما با این فایل دریچه های ذهنی مارو تغییر میدهید چقدر زندگی کردن درست فکر کردن به ما یاد ندهید من بخاطر فراموش کاری دقیقا الان بخاطر یک کار جدید دیگه که شروع کردم به مشکلاتی برخوردم اصلا یادم رفت حتی یاد اپن اتفاق افتاد یاد شرایط قبلی افتاد و نوشتم آنقدر در این لحظه نوشتن دوباره جالب ریز به ریزش یادم افتاد حتی دوباره احساسش کردم اون احساس خوب عالی خدایا شکرت استاد چی یادمون دادی چی داری بهمون یاد میدی چجوری از تشکر کنم سپاگزارم از شما استاد عزیز از خاله مریم گرانقدر ممنونم برای همه زحماتون ممنونم
خلاصه ما تمام بدهی هارو در مدت خیلی کوتاه. پرداخت کردیم
استاد ازت ممنونم از تمام زحمات شما و خاله مریم ممنونم از تمام دوستانی که در این سایت همراه هستن هم ممنونم از بینهایتی اهورامزدا هم سپاسگزارم شکرت شکرت
استاد با دل جان شما دوست دارم در آینده نزدیک شمارو ملاقات خواهم کرد و همچنین خاله مریم عزیز به خدای بزرگ می سپارمتون
استاد عزیزم این فایل یکی از بهترین فایلهایی هست که من دقیقا توی همون دوران باهاش تونستم، ذهنم را کنترل کنم و این خیلی بهم کمک کرد برای پیشرفت، من شکایت ها را گذاشتم کنار، عوامل بیرونی را گذاشتم کنار، با این فایلها و با حال خوب که توی همون دوران داشتم، زندگی من توی همین دوران هم از لحاظ مالی، هم از لحاظ آرامش، هم از لحاظ لذت بردن از زندگی ام، هم از لحاظ روابطم با همسرم، هر روز بهتر و بهتر شد.
تازه هدایت شدم به اینکه اولین دوره ها را شروع کنم به خریدن و ازش استفاده کردن، از آگاهی ها و دانسته های عالی مخصوصا توی دوره عالی 12 قدم استفاده کردن.
خدارو شکر بینهایت که من اون زمان را زندگی کردم. این خیلی برام خوب بود، خیلی خوب بود، خیلی خوب بودی، عالی ترین نتیجه ای که میتونستم بگیرم.
واقعا این خیلی نکته مهم و درستیِ که ما باید روی کاری از دستمون بر میاد تمرکز کنیم، این شکایت نکردن ها خیلی مهم هست.
استاد عزیزم واقعا که فایلهای دانلودی تون،( عذر میخوام اگه بعضی اوقات میگویم رایگان)، بی نظیر هستند و چقدر در کنار محصولات به دانسته های ما کمک میکنه. یعنی من وقتی این دو را باهم گوش میدهم، خیلی بهتر پیشرفت میکنم و با شکر خدا جوری هدایت میشم که به فایلهای دانلودی ای هدایت میشم که همسو با اون فایلی از محصولات هست که دارم گوش میدهم.
خدارا بینهایت سپاسگزارم، خیلی خیلی خیلی زیاد سپاسگزارم که شما را سر راهم قرار داد. من داشتم با انگشت هام خودمو رو زمین میکشیدم، با دندون، به شما که رسیدم الان دارم تاتی تاتی میکنم، و ان شاءالله با همین فرمان، میرسم به جایی که با یه جت یا قطار سریع السیر حرکت میکنم، روی بهترین مبل، با آب میوه ی طبیعی توی دستم و بهترین عینک دودی. از هوا و از زندگی لذت میبرم. از وجود رب توی زندگیام دارم لذت میبرم.
ان شاءالله. خداروشکر.
عاشقتونم استاد عزیزم.
عاشقتونم مریم خانم عزیز.
عاشقتونم تمام دوستای عزیزی که توی سایت هستید.
ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
فکر کنم توی کامنتی حدود یکسال پیش گفتم که هر چیزی بگی بر علیه خودت استفاده میشه و عاشق این جمله پلیسهای آمریکایی هستم .
.
صحبتهای استاد منو بیاد آیه ای انداخت که میگه :
سرزمینی امن و مطمئن که رزق دلپذیر داده شده از همه طرف ، ولی کفر می کنند به نعمتهای خداوند ، پس خداوند چشاند به آنان ترس را و پوشاند گرسنگی را با کاری که انجام می دهند.
فقط کافیه یه نگاهی به افکار و رفتار اکثریت مردم داشته باشیم …
این آیه به شفاف ترین و واضح ترین و برملا ترین و آشکارا ترین حالت ممکن داره از شرایط عوام مردم ما میگه …!!!
ای مردم مطابق رحمانیت و وهابیت خداوند شما طبیعتاً در سرزمینی امن و مطمئن میباشید ، ولی ناشکری و کفر و ناسپاسی شما باعث میشه که با تمام وجودت ترس و نگرانی و اضطراب و استرس رو بچشی و تجربه کنی …
و همچنین شما با گرسنگی پوشانده می شوید بصورتیکه در بازیافتها بدنبال رزق خودتون می گردین …!!!
قصد توهین ندارم و فقط میخوام بگم که آخه دیگه از این شفاف تر …!!!
.
هرزمان نجواهای شیطان شروع شد باید و باید و باید این آیه رو مرور کنیم و بابت داشته هامون شکرگذاری کنیم …
بلطف الله امسال همه چیز بنظرم بیشتر و بهتر شده و من که ساکن اصفهان هستم دارم در این ماه آنچنان هوای بی نظیری رو تجربه میکنم که اصلاً نمیدونم چطوری باید از خدایم قدردانی کنم …
درختها پربارتر شدن … الهی شکر
امسال بارون بیشتری اومد … الهی شکر
پیچکهای آبشاری بیشتر از همیشه پر از گلهای زرد زیبا شدن … الهی شکر
امسال طولانی تر ازسالهای قبل آب زاینده رود جاری بود … الهی شکر
رنگ سبز درختان شفافتر از همیشه هستن … خدایا شکرت …
من هنوز مبهوت و حیران هوای رویایی اصفهان هستم و واقعاً از بیانش عاجزم …
از خالقم و همه مخلوقات خالقم ممنونم و دستهای استاد عزیزمو با تمام توانم میفشارم و بهش میگم با اینکه تفاوت سنی زیادی نداریم ولی شما بهترین و برترین و والاترین الگوی من در زندگیم بودین …
جونم براتون بگه خیلی حالم خوب شد با این فایل سپاس فراوان برای این دو سوال زیبا که منو برد به 7 سال پیش
زمان خواستگاری همسرم از من چقدر من به همه چی غر میزدم و جنگ داشتم …
مدام واسم جای سوال بود چرا برام کادو و از این مدل وسایلهایی که برای عروس میارن توی مناسبتهای مختلف انقدر کمه یا نمیارن!!!
اصلا چه وضعی که آبروریزی بود همش مجبور بودیم لاپوشانی کنیم آخه من یه تک دختر پر توقع بودم از دیگران که باید برام یه کار انجام بدن تا من لذت ببرم ،همه مسول لذت بردن بیشتر من از زندگی بودن و وظایفی داشتن جز خودم
خلاصه وضعیت بد و بدتر شد ….
تا حدود دو سال پیش که با مباحث ذهنی و عالم درون آشنا شدم و این روایت
که بیرون ز تو نیست هر آنچه در عالم هست
در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی
به خودم اومد
خیلی برام جالب بود که هر چی بیشتر روی خودم دنیای درونیم و احساس لیاقت و ارزشمندیم کار میکنم هر چه بیشتر خودم رو کندو کاو میکنم و با قوانین آشناتر میشم همه چی از بیرون تغییر میکنه جالبه که من الان نه نو عروسم نه مناسبت خاصی هست ولی همون خانواده همسر که اون زمان آب از دستشون برای من نمیچکید الان پشت هم برام کادو و محبت دارن
وای که چقدر من از خدای خودم ممنونم که منو با دنیای درون آشنا کرد و استادی چون شما رو در مسیرم قرار داد که انقدر ساده و کارآمد قوانین رو برای استفاده در زندگی روزمره بیان میکنید
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ودوستان همقدم درس زندگی امروز این بود که تمام اتفاقات زندگیم را خودم رقم میزنم بدون استثنا هیچ عامل بیرونی در زندگی من تاثیر ندارد اگر تاثیر دارد برای این است که من باور کردم که اون عوامل تاثیر دارند وقتی که همیشه در هر لحظه در حال سپاس گزار باشیم و کنترل ذهن داشته باشیم وتمر کز روی خواسته وزیبایی داشته باشیم لاجرم به سمت زیبا یی ها و ثروت و نعمت هدایت می شویم فارغ از اینکه الان چه شرایطی داریم این یک قانون است به هر چیزی توجه کنی از جنس اون وارد زندگیمون میشود
اگر از شرایطی که داریم راضی نیستیم هیچ وقت گله وشکایت نکنیم و دیگران را مقصر ندانیم تمرکزی روی باورها کار کنیم و آنها را به جهت خواسته ها هدایت کنیم تا به خواسته هایمان برسیم وقتی تمرکز روی نکات منفی و غر زدن باشه
گرفتاری بیشتر وبیشتر میشود
پس من متعهد میشوم که هرروز بهتر از دیروز به این آگاهی ها عمل کنم و تمرکز روی زیبا یی ها بگذارم وکنترل ذهن داشته باشم چرا این کنترل ذهن همان تقوا است
اگر روی باورهای ثروت ساز کار کنیم به سمت وسوی اون حرکت میکنم وثروت وارد زندگیم میشود چون این قانون جهان هستی است که به هر چیزی توجه کنی از جنس همان وارد زندگیمون
میشود
هر وقت که من کنترل ذهن داشتم و به خواسته ها توجه کردم وتمر کز روی نکات مثبت بوده حال من اون روز بهتر وبهتر میشده وزیبایی های بیشتری را تجربه می کردم
با سلام به استاد عزیز و تمام دوستان که عضو سایت استاد عباسمنش هستند
در مورد تمرکز بر روی ناخواسته ها میخوام موردی را عرض کنم که من حدود 49 سال سن دارم و مدت 30 سال خدمت کرده ام نظامی بازنشسته هستم مدت یک سال هست که مطالب استاد را از فایلهای رایگان تا خرید دوره دوازده قدم را دارم اما این فایل تمرکز بر روی ناخواسته ها منو متحول کرد و چیزی رو فهمیدم که تاکنون متوجه نمیشدم
مطلبی هست که عرض میکنم من در طول خدمتم با فرماندهان متفاوتی روبرو و خدمت میکردم من اصلا از زور گویی خیلی متنفر بودم و زیر بار زور نمیرفتم اما با هر کدام که خدمت میکردم همان مشکل بود و همیشه درگیر بودم در صورتی که من کارمو انجام میدادم ولی همیشه نق زدن و درگیر بودن داشتم تا پایان خدمت یک فرمانده به حساب خودم خوب نداشتم اما الان متوجه شدم که این من بودم که با افکارم افراد و مشکلات رو درست میکردم فرماندهان آدمهای خوبی بودن این افکار من اون طور خلق میکرد و از باور های که داشتم اونطور برای من رقم میخورد پس باید به زیبایی ها توجه کرد نه به ناخواسته ها این مطلب برای من بسیار با ارزش و کاربردی خواهد بود از زحمات استاد صمیمانه تشکر میکنم ممنونم ممنونم ممنونم در پناه الله باشید
و دقیقا استاد مثال هایی رو زدید که من همشون رو تجربه کردم
از دوره راهنمایی که در تیم های مختلف ورزشی بودم تا الان که سالهاست مربی گری میکنم موبه موی حرفهای شما تجربه زندگی من بوده
چیزی که از وقتی فهمیدم باید برای تغییر شرایطم باید خودم رو تغییر بدم سعی کردم روی اون کار کنم و شرایطم تغییر کرد اما نه به میزانی که دلم میخواست بلکه به اندازه ای که روی خودم و تغییرات شخصی ام کار کردم و وقت گذاشتم.
جهان کمکم کرد که ازون شرایط فاصله بگیرم چون دارم روی خودم تمرکز میکنم که خودم تغییر کنم.
این روزها شدیدا نشانه هایی رو دریافت میکنم که به من میگه تو فقط آروم باش شاد باش غم نخور و فقط کاری که میتونی انجام بدی رو انجام بده در راستای خواسته هات کاری که از انجامش لذت میبری .
اینکه چطور و کی اتفاق میفته در توان تو و قدرت تو نیست پس کاری که در حیطه تو هست رو انجام بده بقیه ش رو جهان برات انجام میده.
به اندازه ای که تغییر کردم جهان اطرافم آدمها و اتفاقات تغییر کرد کمتر نق زدم . قبلا دایم تمرکزم روی دیگران بود و همیشه میگفتم من میدونم که این مسابقه اینجوری میشه این اتفاق میفته فلانی با باندش فقط میخوان که هرطور شده از صعود ما جلوگیری کنن ولی هرطور شده من میبرم تیمم میبره. جالب اینجاست که دقیقا پیش بینی هام درست میشد اون موقه فکر میکردم من آدم شناس خوبی ام و تشخیص میدم کی چه قصدی داره. نتیجه همونی میشد که میگفتم اما نه بخاطر اینکه پیشگوی خوبی بودم برای اینکه تمرکزم روی ناخواسته هام بود برای اینکه باورم این بود که همیشه هستند افرادی که خودشون نمیتونن موفق بشن و تلاششون اینه که نذارن به هرشکلی تو هم بالا بری.
همیشه تصورم و تمرکزم روی ناداوریها یا قانون شکنی سایر مربیها یا حتی دعوت از شاگردان قهرمان من توسط اساتید دیگه بود به کلاسشون و چیزی برای من رقم نمیخورد مگر تصوراتم . جالب اینجابود که همیشه معتقد بودم من هرطور شده به هدفم میرسم هرکی هرچقدر میخواد حق خوری کنه و درست بود به هرچی خواستم رسیدم اما به سختی با چوب لای چرخ من گداشتن دیگران . چون خودم اینو خواستم بهش توجه کردم و جذب و وارد زندگیم کردم و خیلی برام عجیب بود اگه میدیدم یه نفر خیلی راحت و بدون هیچ دردسری بتونه به عنوان قهرمان یا مربی اعزام بشه.
من ازون فضا جداشدم ماه هاست. سعی ام براین بود روی خودم کار کنم . چندروزیه که نشانه هایی دریافت میکنم برای فعالیتم در امر مربیگریم . شابد الان وقتشه با دیدی بازتر و تمرکزی ماهرانه تر بیام توی میدون برای نتایجی بهتر در سایه آرامش و سکوت ذهنم بدون هیچ پیش داوری و قضاوتی . جایی که از بچگی با عشق و علاقه درونش قدم برداشتم اما با عدم آگاهی و آلوده کردن محیط بمرور برام عشق رو تبدیل به تنفر کرده بود . تنفر از شرایط جای عشق به تخصصم و هنرم رو پر کرده بود و هی تکرار و تکرار میشد و با گذشت زمان بدتر.
خیلی میپرسیدم مشکل از کجاس چرا با اینکه من بهترین مربی هستم بهترین نتایج مال منو تیمم هست اینقدر ناسپاسی و اذیتم میکنن و دنبالش بودم که درستش کنم خب خداوند و جهان هدایتم کرد به آشنایی من با استاد عزیزم.
نشانه هارو دارم و هرچه آرامشم بیشتره بیشتر نشانه میبینم از خدا خواستم هدایتم کنه هنوز ذهنم با منطق میاد گاهی سراغم اون ترسها و تجربه های تلخ گذشته . تنها کاری که این روزها میکنم اینه که رها هستم و کاری که میتونم رو انجام میدم
مطالعه . تمرین . گذروندن یسری دوره های مربوط به تخصصم و عشق میکنم و حالم خوبه بقیه ش رو به خدا سپردم تا جایی که او میدونه و من نمیدونم منو ببره.
استاد عزیزم ممنونم ازینکه وقت میزارید و کامنتهای من رو با حوصله و دل و جون گوش میکنید.
همیشه این رو تصور میکنم که باشما نشستم و ساعتها در مورد تغییراتم و موفقیتهام حرف میزنم. چه حس بی نظیری
دوستتون دارم و خدارو شاکرم برای همه اتفاق ها و آدم های خوب زندگیم.
مدتی بود که نجواهای ذهنی و کلا افکارخودمم درگیر گذشته شده بود و یکسری تضادهایی که خورده بودم، مدام نگرانی بود که نکنه تکرار بشه و خلاصه مدتی درگیرش بودم، خب اخیرا به این نتیجه رسیدم که بیخال قبل بشم و اصلا اگر اون تضادها نبود شاید نمیتونستم بفهمم دقیقا چی میخوام در زندگی و خلاصهدسعی کردم بیخال شم.
اما خب تو این مدتی که خیلی توحه کردم، تیلی نگران بودم و توحه کردن به این نگرانی دیدم که یکم بعضی موارد خیلی ضییف تکرار شد. درحال حاضر دارم سعی میکنم که ذهنم رو کنترل کنم و دوباره نتایج خوب یرو خلق کنم.
شادی خیلی گاهی وقتا چالش برانگیز باشه که باروکنمکه همهوجیمیتونه خوب پیش بره!این باروهوی قبلی بالاخره خیلی تکرار شده بودن،اما خوحشالم که ارموز هدایشت شدم به این فایل و یک تضاد دیگه ای هم که خوردم رو کمک کرد کمی بهتر بشم.
با سلام
امروزه خودم را در کوهی از چالشها و تضادها میبینم ، تجربه من دائما به گونه ای است که لازم میدانم توجه و تمرکز روی توانایی هایش باشد و نه روی موانع و نقصان .
سالهاست که فهمیده ام فقط خوش بینی و مثبت اندیشی به من کمک مینماید ، نه تحصیلات بالا ، نه پول و ثروت و نه چیز دیگر ، تنها خودم هستم که تأثیرگذاری و زندگیم را آنگونه که میخواهم خلق میکنم .
استاد عباسمنش راه خودش را مشخص نمود و از کار کارمندی و وابستگی به همه چیز خلاص نمود و به خلق زندگی رویایی اش پرداخت و نتایج به مراتب عالی دریافت نمودن ، من نیز راه خودم را در همین شرایط و مکانی که هستم دارم بهبود میدهم و نتایج خوبی از نظر فعالیت شخصی خودم دارم ، هم اکنون 36 سال دارم و باز هم میبینم بدو بدو میکنم ، سخت تلاش میکنم و نتایجم هر روز باید بهتر شوند ، بدلیل اینکه اعتقاد من این است که خودم باید بسازم و نه انتظار از دیگران داشته باشم ، با همسر و فرزندانم دائما سعی میکنم ارتباطات خوب برقرار کنم و احساس راحتی بیشتری با آنها دارم ، نمیگویم که مسائلی نداریم و همه چیز 100 درصد عالیه ولی میتوانم تضمین کنم که بهترین چیزها را در کنار یکدیگر تجربه میکنیم ، از باورسازی میگویم ، که انسان است و باورهایش ، باورهای خراب من همیشه هوشمندانه عمل میکنند ولی باز هم تلاش میکنم باورهای خوب بسازم و باورهای غلط و ناصحیح را مغلوب کنم .
استاد بارها در آموزشهایشان به ما یاد میدهد تا باورهای خودمان را شناسایی کنیم ولی این عمل خیلی سخت است و تمرینات مداوم میطلبد ، همانند استاد که هدف گذاری نمودند و جسم سالم و توانمند و خوش استایلی ساختند ، من نیز با پرهیز از خیلی غذاها بدن خوش استایل را ساختم ، اما دوباره باید کنترل کنم و سبک زندگیم را به گونه ای بسازم که فست فود ها را مطلقا مصرف نکنم و غذاهای کم کربوهیدرات مصرف نمایم . در هر کجا و هر جایگاهی که هستید ، موفق و پیروز باشید
آیه 36 سوره ی محمد
سلام به همه امیدوارم عالی باشید و حال دلتون پر از احساس نزدیک شدن و رسیدن به ثروت باشه
اول میخام راجب این فایل صحبت کنم
خیلی قشنگ پپ گواردیالو اومد در مورد قانون صحبت کرد
اولا این همون مصداق بارز برای کسایی که میگن افراد موفق دنیا از قانون استفاده نکردنا موفق شدن
نشون میده پپ کاملا استاد استفاده کردن از قوانینه
دوما وقتی که اینجوری صحبت میکنه من احساس اینو میگیرم که اصلا کاری به گذشته و آینده نداره
میخاد توی حال زندگی کنه
افرادی مثل پپ مثل زیدان افرادی هستن که از کژی دورن
به راه راستن
از بیراهه ها نمیرن
و اینکه اعتراض نمیکنند یعنی احساس قربانی شدن ندارن
یعنی کنترل ذهن دارن یعنی تقوا دارن
بارها برای خود من همین الان پیش میاد که میگم چرا من الان اینجا ام
بعد میگم به این دلیل که من نتونستم خوب روی قانون کار کنم
بعد یکم که میگذره ذهنم یکی رو بولد میکنه و میگه چون مثلا تو توی تیم فلانی هستی مثلا الان موفق نمیشی
بعد حرفهای اون طرف شاید حتی وعده وعیدهاش میاد توی ذهنم بعد شرایط بد الانم میبینم
سریع میگم ببین به قولش عمل نکرد
ببین فلاان کرد
ببین باید الان مثلا من توی فلان مدار میبودم اگه این ب قولش عمل کرده بود
و اینها باعث این احساس قربانی شدن میشه
و تا زمانی که اینها توی ذهنم باشه من هرچقدرم زور بزنم فقط تقلا
عین یه ماشینی که بوکس و باد میکنه فقط داره زیر پاشو گود میکنه جلو نمیره
چون بستنش به یه تخته سنگ گنده
نمیتونه راه بره تا زمانی که پابنده اونه
منم پابند این باورهای مزخرفم هستنم که انشاالله به زودی زود تغیرشون میدم با حرکتهایی ک میزنم
مثالش توی فوتبال ایران
امسال سپاهان تقریبا از دی ماه دیگه خودشو از بقیه جدا کرد
دیگه غول شد
واقعا خوب بازی میکرد
و اختلاف امتیازی با تیم های استقلال و پرسپولیس ایجاد کرد
و همه میگفتن امسال سپاهان قهرمانه
همه چی خوب بود
سرمربی تیم که مورایس باشه قبلا دستیار مورینیو بوده توی رئال مادرید الان سرمربی سپاهانه
اوایل خیلی آروم بود
اصلا در مورد داوری صحبت نمیکرد
اینقدر خوب بود که مثلا میشد زمان هایی که خبرنگارهای ایرانی که فقط میخان بحث ها رو حاشیه ای کنند
اینقدر قشنگ مورایس حرف میزد که اشکشونو در میاورد
اصن عرفانی حرف میزد
خیلی عجیب و غریب بود
یه شخصیت واقعا کاریزماتیک برای فوتبال ایران ساخته بود
کم کم از اون قالب خودش خارج شد با فشاری که روش بود
یعنی برای بازی با پرسپولیس که توی لیگ بود
اونقدر فشار خونش رفت بالا که چشم خونریزی کرد
و به زور سر پا موند
با اینکه اون بازی رو برد
ولی من از همونجا ترسیدم
گفتم نکنه این با این همه فشاری که روشه از توی راه راست خارج بشه
و همونم شد
آروم آروم شروع شد
و رسید به بازی با تراکتور
که برای سپاهان دو تا پنالتی رو اگه اشتباه نکنم نگرفتن
و تراکتور بازی رو برد
و دیگه مورایس یه باره شد
و گیر داد به پرسپولیس و خلاصه ادامه داستان
تا همین الان که اینقدر سپاهان گند زد
اختلاف امتیازی از دست رفت
تازه یه امتیازم الان از پرسپولیس کمتره
و احتمالا پنج شنبه این هفته پرسپولیس قهرمان میشه
برعکس سپاهان یحیی گل محمدی از زمانی که سرمربی سپاهان رفت توی باقالی ها
اون اومد تازه توی مسیر
و الان از سپاهانی که همین پرسپولیس رو توی آزادی برده
یه امتیاز جلوتره
با اینکه همه میدونن نصف تیم ملی توی سپاهانه
و از لحاظ بازیکن سپاهان غوله
اما آیه امشب
امشب هم میخام به ایده ام عمل کنم یه آیه دیگه از قرآنو آنالیز کنم
اون چیزی که ازش میفهممو با علم الانم از این آیه بنویسم
مثل همیشه میگم قرار نیس همه حرفام درست باشه اینا فقط برداشت من از این آیات هست با علم الانم
إِنَّمَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ ۚ وَإِنْ تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا یُؤْتِکُمْ أُجُورَکُمْ وَلَا یَسْأَلْکُمْ أَمْوَالَکُمْ
زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی است؛ و اگر ایمان آورید و تقوا پیشه کنید، پاداشهای شما را میدهد و اموال شما را نمیطلبد، (36)
اول از همه
چه قدر قشنگ خدا اومده ایمان اول آورده بعد تقوا رو آورده بعد پاداش رو
یعنی یکی از قشنگترین ترکیب هاس
تو اول باید ایمان بیاری
اول باید از شرک دور بشی
بعد باید تقوا داشته باشی
خودتو بتونی حفظ کنی
موقعی که شرایط سخت میشه
اون موقع اس که اگه بتونی خودتو کنترل کنی هنر کردی
وگرنه توی حالت عادی که همه استاد کنترل ذهنن
و بعدش پاداش رو آورده
همه ی ما میتونیم زبونی بگیم ایمان آوردیم
آیه داریم دیگه ای کسانی که ایمان آوردید ایمان بیارید
یعنی خود خدا هم میدونه اوضاع چطوره
مثلا قوم موسی اون زمانی ک دنبال موسی میان و فرعونی هام انداختن دنبالشون
خب اینا کسایی بودن که ایمان آورده بودن دیگه
بعد نیل باز میشه اینا رد میشن و فرعونی ها غرق میشن
به محض اینکه تمام این قضایا رو میبینن
میان جلوتر میرسن به یه روستایی که بت پرستن
سریع
همونای که ایمان آورده بودن
گیر میدن ب موسی که یه خدایی مثل خدای اینا برای ما بیار
یعنی بابا این که خودشون به ظاهر ایمان آورده بودن تازه از عذابم جون سالم به در برده بودن
اینا اینقدر میلنگه پای ایمانشون
بذارید ساده ترش کنم
از بحث ملاها بیایم بیرون
بریم توی زندگی شخصی مون
مثلا خودم یه زمان هایی میام یه سری باورها رو از توی ذهنم میگذرونم میگم ایول دیگه طبق اینا عمل میکنم
ایول دیگه
بعد توی عمل که میرم میبینم وااای خدایا چه قدر میلنگم
مثلا با همکارم صحبت میکردم برگشتم بهش گفتم من قبلا مدیر بودم میدونم که میگم اگه میگم فلان کارو بکنیم به خاطر اینکه حرف و حدیثی پیش نیاد ب خصوص برای این جمعی که اکثرا خانومنا و حرفهای خاله زنک بیشتره
بعد دیدم اون همکارم درست جواب نداد درست پیام نداد
چون خیلی مثبت نگره
بعد تازه دوزاریم افتاد که آقا من دارم ناخواسته میگم
من ایمان آورده بودم به اینکه باید مثبت نگر باشیم
باید دنیا رو با دید مناسب ببینیم
ولی اینجا حسابی کم آورده بودم
اینجا حسابی خراب کردم
اینا نشون میده که تقوا این وسطهاس که به داد ما میرسه
تقوا همون کنترل ذهنه
که باید یاد بگیریم دیگه قبل از یه سری رفتارها هر چقدرم منطقی باشه به خودمون بیایمو بعد عمل کنیم
و ساده بگم
مرحله ی بعدش پاداشه
اونی که بتونی هم ایمان داشته باشه هم سلف کنترل خب طبیعیه که نتیجه بگیره
مثل اینکه من بپرم بالا خب طبیعیه دوباره برمیگردم به سمت زمین چون قانون گرانش وجود داره
برای بحث قانونم دقیقا به همین شکله
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی
خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیست
سلام وصد سلام
سپاسگذارم
سپاسگذارم
هر روز سپاسگذاریم ریز وریز وریزتر میشود جوری که امروز واکنون سپاسگذار بالش زیر سرم جوراب تازه وتمیزم .آب خنکی که از درون یخچال بیرون کشیدم ومیل کردم وان حس زیبای سیراب شدنو سپاسگذارم .
من سپاسگذاری میکنم دیدن آسمون صاف وزیبای بالای سرم رو احساساتم بحدی لطیف هستن که عنکبوت گوشه اتاقم که جدیدا خونه ساخته ومهمان من است را سپاسگذارم .نمیدانم…. هر لحظه وهر رفتار وهر برخوردی را با خدا در میان میگذارم وسپاسگذاری میکنم
سپاسگذارم
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی
خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیست
ویپاسگذارتم دوست خوبم بابت این دعای زیبا
به نام اهورامزدا خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزم و خاله مریم قشنگ زیبا و سلام به همه ای دوستان عباسمنشی
این فایل زمانی به من هدایت شد که من دوباره روی خودم کار نکردم و همچنان درگیر عواملی بیرونی شدم بخاطر اینکه ذهن خودم کنترل نکردم و قانون فراموش کردم و باعث شدم خودم که مسولیت 100درصد زندگی خودم را می پذیرم دوباره به ما خواسته های مه خودم به وجود آوردم شد
و اتفاقاتی برای من افتاد که دوباره روی خودم کار کنم و به این فایل از استاد عزیزم هدایت شدم خدا صد هزار مرتبه شکر که هر جا ما کیر میکنیم هر جا مشکلی داریم به هر نحوه ای استاد براش دوره ساخت فایل ساخت از استاد خوبم بینهایت سپاسگزارم و از خداوند عزیز سپاسگزارم که که دستانش را برای هدایت من فرستاد من یک داستانی که قبلاً چطور تونستم ذهنم کنترل کنم این می نویسم همه برای خودم یاد آوری بشه هم این شاید یکی از دوستان در وضعیت قبلی من قرار داره و این تجربه به اشتراک بزارم
داستان من بر میگرده به سال 97 من بخاطر باور های اشتباه خودم باور های فکر میکردم البته اون موقع قانون نمیدونستم فروشگاه داشتم و همیشه در ذهن خودم اینطوری تجسم میکردم من دسته چک دارم بعد چک میدم 6ماه دیگه چک پرداخت میکنم تا موقع خدا بزرگ بعد چک میدادم یادم اون سال بود که من مبلغ یک میلیارد و هفتصد پنجاه میلیون چک برای خرید جنس برای فروشگاه خودم دادم و اون موقع همه دلار هنوز بالا نرفته بود و مبلغ خیلی سنگینی هم بود نمیدونم چرا اون موقع من هم چین کاری کردم ولی خوب انجام دادم و انبار فروشگاه چهار تا تریلی بار پر کردم و پیش خودم اون موقع فکر میکردم خوب چه کاری کردم اگر فردا دلار هم بالا رفت جنس های من ارزشش بیشتر میشه من تازه سود خوبی هم میکنم یکی از اون روزها که من داشتم تو فروشگاه حساب کتاب میکردم شریک من اومد گفت چیکار میکنی حسن ابن همه چک چیه میدی فکر پاس کردنش هم هستی گفت نترس خدا بزرگ اما این حرف اون انگاری یک ترسی در دلم به وجود آورد و باعث شد دائما من این حرف و این ترس در درون ذهن خودم مرور کنم البته این بخاطر خودم بود چون هم از پایه ابن کار اشتباه بود و بدتر از اون من ذهن خودم کنترل نکردم حالا که من خریدم خوب دیگه ترس چرا و بدتر از اون چرا دائما در ذهن خودم این هی مرور میکنم باعث شد من هر ثانیه هر دقیقه هرمز این ترس داشته باشم و به فکر های مختلف خیلی بد به شکل های خیلی بدی بهش دامن بزنم آنقدر این کار کردم تا زمانی که دقیقا یادم نمیاد چه اتفاقی افتاد دلار شروع به بالاتر رفتن کرد جالب همیشه دلار که گران میشد تقاضا برای محصول بیشتر میشد اما به خاطر باور های خودم و در ندارم در فرکانس بدی که قرار گرفته بود با دست های خودم با ذهن خودم ما نتونستیم محصولی فروش کنیم و بعد مدت کوتاه چک های ما یکی یکی برگشت میخورد و ما پول کافی نداشتم برای پاس کردن چک من هم اولین بارم بود این مبلغ سنگین با یک فرکانس بد در مدار بد بعد با اون ترس ها ماری به من کرد نمیتونستم فکر کنم آنقدر احساسم حال همه چیز من خراب شد یادم هروقت کارمندانم یا شریکم میاومد پیش من میترسیدند با من حرف بزن آنقدر که من عصبانی بودم آنقدر که حالت استرس اظطراب داشتم حتی به من نمیگفتن میخوای چای آب چیزی بهت بدیم خلاصه حال بد من زنک زدن طلبکار و هرمز بدتر از دیروز هرمز زنگ میزدن گوشی من آنقدر رنگ میخورد طلبکار زنگ میزد نمیدونستم چی بگم هر چی هم میگفتم زمان بدید قبول نمیکردن گوشی موبایل خودم خاموش کردم بعد رفتم با نشستم با خدا صحبت کردن گفتم نمیدونم چیکار کنم تو قدر قدرتی تو همیشه تو همه جا هدایتم میکنی بگو الان چی کار کنم واقعا نمیدونستم چیکار کنم سردرگم حیرون بودم خلاصه با خدا صحبت کردم نمیدونم بعد از چند روز چند ساعت این یادم نمیاد هدایت شدم به یک فایل استاد یک تکیه چند دقیقا بود که روی اون فایل موزیک هم گذاشت بودن البته اون موقع با استاد کم آشنا بودم و فایلهاشو گوش میدادم چون هروقت فایلها و گوش میدادم احساس خوبی بهم دست میداد و اون حس خوب از فایلهای استاد دوست داشتم اصلا اون موقع ترکی از این قانون چیه قانون چجوری کار میکنن نمیدونستم و تو تلگرام یک کانلی بود که از همه چیزهای مثبت توش بود میداشت و گاه گاهی من هم میدیم گوش میدادم فایلهای مختلف تو اون کانل تلگرامی مثبت احساس خوب میشد تا توی همان روز ها یک فایل چند دقیقه بود و من این شنیدم گوش کردن اصلا دقیقا هم اون فایل استاد درباره همین بدهی و شرایط بد داشت صحبت میکرد من این فایل شروع کردم به گوش کردن یک احساس عجیب یک احساس که انگاری جریان خونی من جریان انرژی من به یک میزان خیای خیلی زیادی در من بالا رفت و انگار استاد داشت با من صحبت میکرد انگاری داشت میگفت نگران چی هستی چقدر بدهی داری چقدر چک داری چقدر مشکل داری بسپارش خدا خداوند هدایتگر ماست خداوند حامی ماست و این فایل بارها بارها گوش میدادم چنان اعتماد بنفس چنان جریان از انرژی در من به وجود اومد من حتی دیگه نمیتونستم بشینم دوست داشتم راه برم آنقدر انرژی زیاد شده بود دائما راه میرفتم و اومد پایین از دفتر تو سالن فروشگاه گفتم با این لحن خنده دار با شوق با ذوق به طنز پسر تو چرا وای به من نمیدی گلوم خشک شد ای بابا بعد با همه خنده شوخی بچه نگاه میکردم میگفتن چی شده حالت خوب من میگفتم تا حالا تو زندگیم آنقدر خوب نبود انکاری تازه متولد شدم خلاصه شریکم اومد تعجب کرد میگفت چی شد چیکار کردی چیه جریان حالت از این رو به اون رو شده من توضیح نمیدادم تو اون فایل یک استاد یک تمرین داده بود گفت خودتون تو آینده ببنید که همه چیز درست شده و اتفاقا خوب براتون افتاد و من این کار مردم رفتم گفتم من یادم نیست گفت دو ماه یا سه ماه ولی این در ذهن خودم شروع کردم به تجسم کردن اولش سختم بود اما بعدش انگاری ذهنم راحت تر این کار میکرد خیلی خیلی راحت تر و گوشیم روشن کردم دیگه هر طلب کاری که زنگ میزد با یک اعتماد بنفس بالا یک خود باوری خداوند پشتبان من بعد اون فایل هم هی گوش می دادم طلبکار زنگ میزد میگفتم فعلانی من که میشناسید از بچه کی تو بازار بود همه به من میگفتند حسن لر حسن لر هستم نه تا به حالا اصلا کلمات خودش میآمد خدا این کلمات بهم الهام میکرد من هم میگفتم من نه تا به الان پول کسی خوردم نه این بد قوای کردم الان هم همان جنس های که به من دادید تو انبار هستش میخوابد بر میگردونم ولی اگر بهم اعتماد دارید صبر کنید من چک ها پاس میکنم بعضی ها قبول میکردم بعضی ها هم نه آنقدر این احساس این خس در من قدی قویتر شده بود اصلا فروش ما هم عوض شد جریان فروش ما هم عوض شد اتفاقات خوب اصلا همه چیز تغییر کرد حتی یادم یکی از کارخانه داره زنگ زده بود بعد من بخاطر اینکه سنش بالا بودم روم نمیشد جوابش بدم ولی اون موقع جوابش دادم بعد گفت حسن لر چرا جواب تلفن توی این مدت نمیدادی من گفتم حاجی شرمندم روم نشد چون چک برگشت خورده بود بعد میخندید میگه بچه من تورو از چشم های خودم بیشتر قبول دارم الان رنگ زدم بابت چیز دیگه من با تعجب گفتم بابت چی گفت نمونه جدید تولید کردم چند روز اومد تو باربری رانند تو بفرست بگیره روش کار کن هر کدوم فروش مشتری بیشتر میپسندند بهم بگو من هم نزدیک چهار صد میلیون بهش بدهکار بودم گفت حاجی من هنوز بدهی هارو پرداخت نکردم نترس بچه شرایط که قرار نیست اینجوری باشه همیشه نگران نباش فقط رو کارت تمرکز کن گوش قطع کردم اون حرف این شرایط انگاری یک شوک عجیب همراه با حس خوب در من اتفاق افتاد نمی تونستم حتی برای چند دقیقه حرف بزنم خدا رو شکر میکردم میگفتم چجوری من هدایتم کردی به استاد چجوری من به این فایل ناب به این طلای با ارزش من هدایت کردی آنقدر احساس خوب داشتم قابل وصف با کلمات نبود اما بینهایت سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم از خداوند مهربان خداوند عشق خداوند بخشنده مهربان استاد عزیزم چقدر از شما سپاسگزارم چقدر شما با این فایل دریچه های ذهنی مارو تغییر میدهید چقدر زندگی کردن درست فکر کردن به ما یاد ندهید من بخاطر فراموش کاری دقیقا الان بخاطر یک کار جدید دیگه که شروع کردم به مشکلاتی برخوردم اصلا یادم رفت حتی یاد اپن اتفاق افتاد یاد شرایط قبلی افتاد و نوشتم آنقدر در این لحظه نوشتن دوباره جالب ریز به ریزش یادم افتاد حتی دوباره احساسش کردم اون احساس خوب عالی خدایا شکرت استاد چی یادمون دادی چی داری بهمون یاد میدی چجوری از تشکر کنم سپاگزارم از شما استاد عزیز از خاله مریم گرانقدر ممنونم برای همه زحماتون ممنونم
خلاصه ما تمام بدهی هارو در مدت خیلی کوتاه. پرداخت کردیم
استاد ازت ممنونم از تمام زحمات شما و خاله مریم ممنونم از تمام دوستانی که در این سایت همراه هستن هم ممنونم از بینهایتی اهورامزدا هم سپاسگزارم شکرت شکرت
استاد با دل جان شما دوست دارم در آینده نزدیک شمارو ملاقات خواهم کرد و همچنین خاله مریم عزیز به خدای بزرگ می سپارمتون
سلام استاد عزیزم و مریم خانم عزیز.
عاشقتونم بخدا. جفتتون عزیز دل هستید.
استاد عزیزم این فایل یکی از بهترین فایلهایی هست که من دقیقا توی همون دوران باهاش تونستم، ذهنم را کنترل کنم و این خیلی بهم کمک کرد برای پیشرفت، من شکایت ها را گذاشتم کنار، عوامل بیرونی را گذاشتم کنار، با این فایلها و با حال خوب که توی همون دوران داشتم، زندگی من توی همین دوران هم از لحاظ مالی، هم از لحاظ آرامش، هم از لحاظ لذت بردن از زندگی ام، هم از لحاظ روابطم با همسرم، هر روز بهتر و بهتر شد.
تازه هدایت شدم به اینکه اولین دوره ها را شروع کنم به خریدن و ازش استفاده کردن، از آگاهی ها و دانسته های عالی مخصوصا توی دوره عالی 12 قدم استفاده کردن.
خدارو شکر بینهایت که من اون زمان را زندگی کردم. این خیلی برام خوب بود، خیلی خوب بود، خیلی خوب بودی، عالی ترین نتیجه ای که میتونستم بگیرم.
واقعا این خیلی نکته مهم و درستیِ که ما باید روی کاری از دستمون بر میاد تمرکز کنیم، این شکایت نکردن ها خیلی مهم هست.
استاد عزیزم واقعا که فایلهای دانلودی تون،( عذر میخوام اگه بعضی اوقات میگویم رایگان)، بی نظیر هستند و چقدر در کنار محصولات به دانسته های ما کمک میکنه. یعنی من وقتی این دو را باهم گوش میدهم، خیلی بهتر پیشرفت میکنم و با شکر خدا جوری هدایت میشم که به فایلهای دانلودی ای هدایت میشم که همسو با اون فایلی از محصولات هست که دارم گوش میدهم.
خدارا بینهایت سپاسگزارم، خیلی خیلی خیلی زیاد سپاسگزارم که شما را سر راهم قرار داد. من داشتم با انگشت هام خودمو رو زمین میکشیدم، با دندون، به شما که رسیدم الان دارم تاتی تاتی میکنم، و ان شاءالله با همین فرمان، میرسم به جایی که با یه جت یا قطار سریع السیر حرکت میکنم، روی بهترین مبل، با آب میوه ی طبیعی توی دستم و بهترین عینک دودی. از هوا و از زندگی لذت میبرم. از وجود رب توی زندگیام دارم لذت میبرم.
ان شاءالله. خداروشکر.
عاشقتونم استاد عزیزم.
عاشقتونم مریم خانم عزیز.
عاشقتونم تمام دوستای عزیزی که توی سایت هستید.
ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
سلام به استاد عزیزم و دوستان ارجمندم
فکر کنم توی کامنتی حدود یکسال پیش گفتم که هر چیزی بگی بر علیه خودت استفاده میشه و عاشق این جمله پلیسهای آمریکایی هستم .
.
صحبتهای استاد منو بیاد آیه ای انداخت که میگه :
سرزمینی امن و مطمئن که رزق دلپذیر داده شده از همه طرف ، ولی کفر می کنند به نعمتهای خداوند ، پس خداوند چشاند به آنان ترس را و پوشاند گرسنگی را با کاری که انجام می دهند.
فقط کافیه یه نگاهی به افکار و رفتار اکثریت مردم داشته باشیم …
این آیه به شفاف ترین و واضح ترین و برملا ترین و آشکارا ترین حالت ممکن داره از شرایط عوام مردم ما میگه …!!!
ای مردم مطابق رحمانیت و وهابیت خداوند شما طبیعتاً در سرزمینی امن و مطمئن میباشید ، ولی ناشکری و کفر و ناسپاسی شما باعث میشه که با تمام وجودت ترس و نگرانی و اضطراب و استرس رو بچشی و تجربه کنی …
و همچنین شما با گرسنگی پوشانده می شوید بصورتیکه در بازیافتها بدنبال رزق خودتون می گردین …!!!
قصد توهین ندارم و فقط میخوام بگم که آخه دیگه از این شفاف تر …!!!
.
هرزمان نجواهای شیطان شروع شد باید و باید و باید این آیه رو مرور کنیم و بابت داشته هامون شکرگذاری کنیم …
بلطف الله امسال همه چیز بنظرم بیشتر و بهتر شده و من که ساکن اصفهان هستم دارم در این ماه آنچنان هوای بی نظیری رو تجربه میکنم که اصلاً نمیدونم چطوری باید از خدایم قدردانی کنم …
درختها پربارتر شدن … الهی شکر
امسال بارون بیشتری اومد … الهی شکر
پیچکهای آبشاری بیشتر از همیشه پر از گلهای زرد زیبا شدن … الهی شکر
امسال طولانی تر ازسالهای قبل آب زاینده رود جاری بود … الهی شکر
رنگ سبز درختان شفافتر از همیشه هستن … خدایا شکرت …
من هنوز مبهوت و حیران هوای رویایی اصفهان هستم و واقعاً از بیانش عاجزم …
از خالقم و همه مخلوقات خالقم ممنونم و دستهای استاد عزیزمو با تمام توانم میفشارم و بهش میگم با اینکه تفاوت سنی زیادی نداریم ولی شما بهترین و برترین و والاترین الگوی من در زندگیم بودین …
خیلی خیلی قدردان و شکرگذارم …
ممنون و سپاس
سلام استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته مهربونم
جونم براتون بگه خیلی حالم خوب شد با این فایل سپاس فراوان برای این دو سوال زیبا که منو برد به 7 سال پیش
زمان خواستگاری همسرم از من چقدر من به همه چی غر میزدم و جنگ داشتم …
مدام واسم جای سوال بود چرا برام کادو و از این مدل وسایلهایی که برای عروس میارن توی مناسبتهای مختلف انقدر کمه یا نمیارن!!!
اصلا چه وضعی که آبروریزی بود همش مجبور بودیم لاپوشانی کنیم آخه من یه تک دختر پر توقع بودم از دیگران که باید برام یه کار انجام بدن تا من لذت ببرم ،همه مسول لذت بردن بیشتر من از زندگی بودن و وظایفی داشتن جز خودم
خلاصه وضعیت بد و بدتر شد ….
تا حدود دو سال پیش که با مباحث ذهنی و عالم درون آشنا شدم و این روایت
که بیرون ز تو نیست هر آنچه در عالم هست
در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی
به خودم اومد
خیلی برام جالب بود که هر چی بیشتر روی خودم دنیای درونیم و احساس لیاقت و ارزشمندیم کار میکنم هر چه بیشتر خودم رو کندو کاو میکنم و با قوانین آشناتر میشم همه چی از بیرون تغییر میکنه جالبه که من الان نه نو عروسم نه مناسبت خاصی هست ولی همون خانواده همسر که اون زمان آب از دستشون برای من نمیچکید الان پشت هم برام کادو و محبت دارن
وای که چقدر من از خدای خودم ممنونم که منو با دنیای درون آشنا کرد و استادی چون شما رو در مسیرم قرار داد که انقدر ساده و کارآمد قوانین رو برای استفاده در زندگی روزمره بیان میکنید
در پناه الله
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ودوستان همقدم درس زندگی امروز این بود که تمام اتفاقات زندگیم را خودم رقم میزنم بدون استثنا هیچ عامل بیرونی در زندگی من تاثیر ندارد اگر تاثیر دارد برای این است که من باور کردم که اون عوامل تاثیر دارند وقتی که همیشه در هر لحظه در حال سپاس گزار باشیم و کنترل ذهن داشته باشیم وتمر کز روی خواسته وزیبایی داشته باشیم لاجرم به سمت زیبا یی ها و ثروت و نعمت هدایت می شویم فارغ از اینکه الان چه شرایطی داریم این یک قانون است به هر چیزی توجه کنی از جنس اون وارد زندگیمون میشود
اگر از شرایطی که داریم راضی نیستیم هیچ وقت گله وشکایت نکنیم و دیگران را مقصر ندانیم تمرکزی روی باورها کار کنیم و آنها را به جهت خواسته ها هدایت کنیم تا به خواسته هایمان برسیم وقتی تمرکز روی نکات منفی و غر زدن باشه
گرفتاری بیشتر وبیشتر میشود
پس من متعهد میشوم که هرروز بهتر از دیروز به این آگاهی ها عمل کنم و تمرکز روی زیبا یی ها بگذارم وکنترل ذهن داشته باشم چرا این کنترل ذهن همان تقوا است
اگر روی باورهای ثروت ساز کار کنیم به سمت وسوی اون حرکت میکنم وثروت وارد زندگیم میشود چون این قانون جهان هستی است که به هر چیزی توجه کنی از جنس همان وارد زندگیمون
میشود
هر وقت که من کنترل ذهن داشتم و به خواسته ها توجه کردم وتمر کز روی نکات مثبت بوده حال من اون روز بهتر وبهتر میشده وزیبایی های بیشتری را تجربه می کردم
با سلام به استاد عزیز و تمام دوستان که عضو سایت استاد عباسمنش هستند
در مورد تمرکز بر روی ناخواسته ها میخوام موردی را عرض کنم که من حدود 49 سال سن دارم و مدت 30 سال خدمت کرده ام نظامی بازنشسته هستم مدت یک سال هست که مطالب استاد را از فایلهای رایگان تا خرید دوره دوازده قدم را دارم اما این فایل تمرکز بر روی ناخواسته ها منو متحول کرد و چیزی رو فهمیدم که تاکنون متوجه نمیشدم
مطلبی هست که عرض میکنم من در طول خدمتم با فرماندهان متفاوتی روبرو و خدمت میکردم من اصلا از زور گویی خیلی متنفر بودم و زیر بار زور نمیرفتم اما با هر کدام که خدمت میکردم همان مشکل بود و همیشه درگیر بودم در صورتی که من کارمو انجام میدادم ولی همیشه نق زدن و درگیر بودن داشتم تا پایان خدمت یک فرمانده به حساب خودم خوب نداشتم اما الان متوجه شدم که این من بودم که با افکارم افراد و مشکلات رو درست میکردم فرماندهان آدمهای خوبی بودن این افکار من اون طور خلق میکرد و از باور های که داشتم اونطور برای من رقم میخورد پس باید به زیبایی ها توجه کرد نه به ناخواسته ها این مطلب برای من بسیار با ارزش و کاربردی خواهد بود از زحمات استاد صمیمانه تشکر میکنم ممنونم ممنونم ممنونم در پناه الله باشید
سلام بر استادِ جان
این فایل رو من برای چندمین بار گوش دادم
و دقیقا استاد مثال هایی رو زدید که من همشون رو تجربه کردم
از دوره راهنمایی که در تیم های مختلف ورزشی بودم تا الان که سالهاست مربی گری میکنم موبه موی حرفهای شما تجربه زندگی من بوده
چیزی که از وقتی فهمیدم باید برای تغییر شرایطم باید خودم رو تغییر بدم سعی کردم روی اون کار کنم و شرایطم تغییر کرد اما نه به میزانی که دلم میخواست بلکه به اندازه ای که روی خودم و تغییرات شخصی ام کار کردم و وقت گذاشتم.
جهان کمکم کرد که ازون شرایط فاصله بگیرم چون دارم روی خودم تمرکز میکنم که خودم تغییر کنم.
این روزها شدیدا نشانه هایی رو دریافت میکنم که به من میگه تو فقط آروم باش شاد باش غم نخور و فقط کاری که میتونی انجام بدی رو انجام بده در راستای خواسته هات کاری که از انجامش لذت میبری .
اینکه چطور و کی اتفاق میفته در توان تو و قدرت تو نیست پس کاری که در حیطه تو هست رو انجام بده بقیه ش رو جهان برات انجام میده.
به اندازه ای که تغییر کردم جهان اطرافم آدمها و اتفاقات تغییر کرد کمتر نق زدم . قبلا دایم تمرکزم روی دیگران بود و همیشه میگفتم من میدونم که این مسابقه اینجوری میشه این اتفاق میفته فلانی با باندش فقط میخوان که هرطور شده از صعود ما جلوگیری کنن ولی هرطور شده من میبرم تیمم میبره. جالب اینجاست که دقیقا پیش بینی هام درست میشد اون موقه فکر میکردم من آدم شناس خوبی ام و تشخیص میدم کی چه قصدی داره. نتیجه همونی میشد که میگفتم اما نه بخاطر اینکه پیشگوی خوبی بودم برای اینکه تمرکزم روی ناخواسته هام بود برای اینکه باورم این بود که همیشه هستند افرادی که خودشون نمیتونن موفق بشن و تلاششون اینه که نذارن به هرشکلی تو هم بالا بری.
همیشه تصورم و تمرکزم روی ناداوریها یا قانون شکنی سایر مربیها یا حتی دعوت از شاگردان قهرمان من توسط اساتید دیگه بود به کلاسشون و چیزی برای من رقم نمیخورد مگر تصوراتم . جالب اینجابود که همیشه معتقد بودم من هرطور شده به هدفم میرسم هرکی هرچقدر میخواد حق خوری کنه و درست بود به هرچی خواستم رسیدم اما به سختی با چوب لای چرخ من گداشتن دیگران . چون خودم اینو خواستم بهش توجه کردم و جذب و وارد زندگیم کردم و خیلی برام عجیب بود اگه میدیدم یه نفر خیلی راحت و بدون هیچ دردسری بتونه به عنوان قهرمان یا مربی اعزام بشه.
من ازون فضا جداشدم ماه هاست. سعی ام براین بود روی خودم کار کنم . چندروزیه که نشانه هایی دریافت میکنم برای فعالیتم در امر مربیگریم . شابد الان وقتشه با دیدی بازتر و تمرکزی ماهرانه تر بیام توی میدون برای نتایجی بهتر در سایه آرامش و سکوت ذهنم بدون هیچ پیش داوری و قضاوتی . جایی که از بچگی با عشق و علاقه درونش قدم برداشتم اما با عدم آگاهی و آلوده کردن محیط بمرور برام عشق رو تبدیل به تنفر کرده بود . تنفر از شرایط جای عشق به تخصصم و هنرم رو پر کرده بود و هی تکرار و تکرار میشد و با گذشت زمان بدتر.
خیلی میپرسیدم مشکل از کجاس چرا با اینکه من بهترین مربی هستم بهترین نتایج مال منو تیمم هست اینقدر ناسپاسی و اذیتم میکنن و دنبالش بودم که درستش کنم خب خداوند و جهان هدایتم کرد به آشنایی من با استاد عزیزم.
نشانه هارو دارم و هرچه آرامشم بیشتره بیشتر نشانه میبینم از خدا خواستم هدایتم کنه هنوز ذهنم با منطق میاد گاهی سراغم اون ترسها و تجربه های تلخ گذشته . تنها کاری که این روزها میکنم اینه که رها هستم و کاری که میتونم رو انجام میدم
مطالعه . تمرین . گذروندن یسری دوره های مربوط به تخصصم و عشق میکنم و حالم خوبه بقیه ش رو به خدا سپردم تا جایی که او میدونه و من نمیدونم منو ببره.
استاد عزیزم ممنونم ازینکه وقت میزارید و کامنتهای من رو با حوصله و دل و جون گوش میکنید.
همیشه این رو تصور میکنم که باشما نشستم و ساعتها در مورد تغییراتم و موفقیتهام حرف میزنم. چه حس بی نظیری
دوستتون دارم و خدارو شاکرم برای همه اتفاق ها و آدم های خوب زندگیم.
سلاماستاد عزیزم
من میخوام که امروز یک مسئله اخیر رو بگم.
مدتی بود که نجواهای ذهنی و کلا افکارخودمم درگیر گذشته شده بود و یکسری تضادهایی که خورده بودم، مدام نگرانی بود که نکنه تکرار بشه و خلاصه مدتی درگیرش بودم، خب اخیرا به این نتیجه رسیدم که بیخال قبل بشم و اصلا اگر اون تضادها نبود شاید نمیتونستم بفهمم دقیقا چی میخوام در زندگی و خلاصهدسعی کردم بیخال شم.
اما خب تو این مدتی که خیلی توحه کردم، تیلی نگران بودم و توحه کردن به این نگرانی دیدم که یکم بعضی موارد خیلی ضییف تکرار شد. درحال حاضر دارم سعی میکنم که ذهنم رو کنترل کنم و دوباره نتایج خوب یرو خلق کنم.
شادی خیلی گاهی وقتا چالش برانگیز باشه که باروکنمکه همهوجیمیتونه خوب پیش بره!این باروهوی قبلی بالاخره خیلی تکرار شده بودن،اما خوحشالم که ارموز هدایشت شدم به این فایل و یک تضاد دیگه ای هم که خوردم رو کمک کرد کمی بهتر بشم.