https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/09/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-09-26 03:55:022022-12-12 06:54:43تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم
710نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
به نام خداوندم که بخشندگیش بی اندازه است ومهربانیش همیشگی وقدرتش بی نهایت.
سلام استادعزیزم ومریم جان
سلام به تمام دوستان عزیزی که کامنت منو میخوانن
خداجونم سپاسگزارم که به این فایل ارزشمند هدایتم کردی تا یکبار دیگه موروری روی خودم وباورهام داشته باشم وردپای برا خودم بزارم.
از زمانیکه درسن 13 سالگی بااجبار پدر مادرم مجبور به ازدواج شدم،حس قربانی شدن در کل زندگیم تا قبل ازآشناییم با سایت استاد همراهم شد.
تمام مراحل زندگیم باسختیهایی که تمومی نداشتن وهر بار به یه شکلی درزندگیم ظاهر میشدن دست وپنجه نرم میکردم وهمیشه بخاطر باور های غلط که از بزرگترها وبزرگان شنیده بودم وبهم گفته بودن که صبر در برابر سختیها اجر وپاداش در درگاه خداوند داری،همین باور غلط باعث شد که هیچ وقت نخوام یه تغییری در افکار وزندگی خودم ایجاد کنم. و همیشه اطرافیان نسبت به خودم وبچهام احساس ترحم داشتن و کل افراد فامیل صبر منو تحسین میکردن که خیلی آزارم میداد این سبک زندگی که این اواخر دیگه بریده بودم.
واما بعداز آشناییم با استادعزیزم دنیام عوض شد باورهام،اعتقاداتم وحتی شکل خدام تازه داشتم کلمه ی توحید رو درک میکردم قربونت برم خداجونم که اینقدر مهربون وبخشنده ای. و به این باور رسیدم که مسیرم اشتباه بوده وتصمیم به تغییر در خودم شدم از همون روزهای اول نتیجه ها خودشونو نشون دادن نمیگم حالا خیلی تغییرات بزرگی داشتم ولی خب همین تغییرات کوچیک که حس وحالم عالی شد حالم خوب بود آرامش داشتم وهمین خیلی خیلی واسم ارزشمند بودانگار تازه متولد شدم وبا اینکه بخاطر باورهای غلط وتو دردیوار بودنم شرایط فراهم نمیشد تمام کمال بشینم روی سایت کار کنم ولی به همان اندازه کمی که رو خودم کار میکردم نتیجه هم میگرفتم وهمینطور باطی کردن تکاملم هردفعه با شرایط بهتر واهمیت ندادنم به حرف اطرافیانم وپای بند بودنم به این قانون وباور کردن استادم با اعماق وجودم،روز به روز حالم بهتر شد رفتار اطرافیانم نسبت بهم عوض شدرفتار خودم زمین تا آسمون تغییر کرد فقط امیدم به خداست واز هیچ کس هیچ انتظار وتوقعی ندارم وبه دیگران کاری ندارم.و الآن به شرایطی رسیدم منی که تا دوماه پیش هیچ فعالیتی در کامنتها نداشتم خیلی مصمم شدم برای خوندن کامنتها وگذاشتن کامنت وشب روزم رو دوختم به این سایت الهی ولذت میبرم ومتوجه گذر زمان نمیشم یه وقت میبینم ساعتها بدون هیچ خستگی تو سایتم.واینقدر امیدم به ادامه زندگیم زیادشده وایمان دارم که انشاالله به لطف خداوندم به بهترین زندگی وبهترین شرایط وبهترین موقعیت وزمانی وبهترین افراد پاکش هدایت میشوم.
به نام خداوندم که بخشندگیش بی اندازه است ومهربانیش همیشگی وقدرتش بی نهایت.
سلام استادعزیزم ومریم جان
سلام به تمام دوستان عزیزی که کامنت منو میخوانن
خداجونم سپاسگزارم که به این فایل ارزشمند هدایتم کردی تا یکبار دیگه موروری روی خودم وباورهام داشته باشم وردپای برا خودم بزارم.
از زمانیکه درسن 13 سالگی بااجبار پدر مادرم مجبور به ازدواج شدم،حس قربانی شدن در کل زندگیم تا قبل ازآشناییم با سایت استاد همراهم شد.
تمام مراحل زندگیم باسختیهایی که تمومی نداشتن وهر بار به یه شکلی درزندگیم ظاهر میشدن دست وپنجه نرم میکردم وهمیشه بخاطر باور های غلط که از بزرگترها وبزرگان شنیده بودم وبهم گفته بودن که صبر در برابر سختیها اجر وپاداش در درگاه خداوند داری،همین باور غلط باعث شد که هیچ وقت نخوام یه تغییری در افکار وزندگی خودم ایجاد کنم. و همیشه اطرافیان نسبت به خودم وبچهام احساس ترحم داشتن و کل افراد فامیل صبر منو تحسین میکردن که خیلی آزارم میداد این سبک زندگی که این اواخر دیگه بریده بودم.
واما بعداز آشناییم با استادعزیزم دنیام عوض شد باورهام،اعتقاداتم وحتی شکل خدام تازه داشتم کلمه ی توحید رو درک میکردم قربونت برم خداجونم که اینقدر مهربون وبخشنده ای. و به این باور رسیدم که مسیرم اشتباه بوده وتصمیم به تغییر در خودم شدم از همون روزهای اول نتیجه ها خودشونو نشون دادن نمیگم حالا خیلی تغییرات بزرگی داشتم ولی خب همین تغییرات کوچیک که حس وحالم عالی شد حالم خوب بود آرامش داشتم وهمین خیلی خیلی واسم ارزشمند بودانگار تازه متولد شدم وبا اینکه بخاطر باورهای غلط وتو دردیوار بودنم شرایط فراهم نمیشد تمام کمال بشینم روی سایت کار کنم ولی به همان اندازه کمی که رو خودم کار میکردم نتیجه هم میگرفتم وهمینطور باطی کردن تکاملم هردفعه با شرایط بهتر واهمیت ندادنم به حرف اطرافیانم وپای بند بودنم به این قانون وباور کردن استادم با اعماق وجودم،روز به روز حالم بهتر شد رفتار اطرافیانم نسبت بهم عوض شدرفتار خودم زمین تا آسمون تغییر کرد فقط امیدم به خداست واز هیچ کس هیچ انتظار وتوقعی ندارم وبه دیگران کاری ندارم.و الآن به شرایطی رسیدم منی که تا دوماه پیش هیچ فعالیتی در کامنتها نداشتم خیلی مصمم شدم برای خوندن کامنتها وگذاشتن کامنت وشب روزم رو دوختم به این سایت الهی ولذت میبرم ومتوجه گذر زمان نمیشم یه وقت میبینم ساعتها بدون هیچ خستگی تو سایتم.واینقدر امیدم به ادامه زندگیم زیادشده وایمان دارم که انشاالله به لطف خداوندم به بهترین زندگی وبهترین شرایط وبهتری
سپاسگزارم وقت گذاشتین کامنتم رو خوندید وبرام کامنت گذاشتین
منم سپاسگزارخداوندم که درکنار دوستانی خوش قلب مث شما قرارم داد تا ازشون انرژی مثبت بگیرم. بی نهایت با اعماق وجودم ازتون سپاسگزارم درپناه الله ی مهربان شادوسالم وثروتمند وسعادتمند در دنیا وآخرت باشین.
سلام ودرود بر استاد عزیزم که راه و رسم زندگی کردن رو به من یاد داد
خدا رو شاکرم که با قوانین زیبایش مرا در مسیر زندگی با درک زیبای استاد عزیزم و انتقال این مطالب به ما یاری داد
واقعاً اگر به گذشته خودم برمیگردم و با گوش دادن به این سخنان زیبا شخصیت و رفتارهای خودم یادم میاد خیلی تعجب میکنم چجوری این راه اشتباه رو ادامه داده ام؟؟؟
چقدر زمانهای زیادی رو پای کانالهای ماهواره ای برای شنیدن اخبار ایران و جهان سپری کرده ام و هیچسودی نبردم ؟!!!
چقدر به دولتها فحش و ناسزا گفته ام و عاقبت تنها حس بد و اتفاقات بد بیشتر را جذب کرده ام و حاصلی جز این نداشته!!!؟؟؟
چقدر از همسرم پیش دیگران بدگویی کرده ام و همه اخلاقهای بد او را به خودم جذب کرده ام و تنها اتفاقات بد بیشتر!!!
سخنانت رو باید با اب طلا نوشت استاد عزیزم
واقعاً قبول دارم این سخنان و این حرفهای ناب رو
چه ضربه های مهلکی خوردم از این انتقاد و گلایه ها و شکایات بی مورد ،،،
چه ندامتی و چه پیشامدهای خطرناکی از انتقادات بی مورد و فراموش کردن خودم کسب کردم
ولی الان چقدر تغییر کردم به لطف الله مهربان
چقدر شخصیتم تغییر پیدا کرده و اصلا هیچشباهتی به مجید ماهها و سالهای قبل ندارم
خدایا واقعاً شکرگزار توام بابت این زندگی سالم و پر از ارامش
به لطف کارکردن روی باورها و وقت گذاشتن رو سایت عباس منش دیگه من با اخبار و شکایت و گلایه بیگانه شده ام ،،،
دیگه جسد بیجان تلویزیون منزل با یه کفن سفید روی میز مخصوص خودش انجا رها شده و حتی گرد و خاک روی اون رو هم پاک نمیکنیم
خدایا چقدر لذت بخش است که اخبار بازگو شده از طرف دیگران رو اصلا نمیدانم و نشنیدم
چقدر وقتم ازاد گشته و چقدر به کالبد شکافی درون خودم مشغول هستم وچه نتایج بینظیری بدست اورده ام ،،
سپاس از خدایی که امروز من را هدایت کرد تا این فایل ارزشمند را بشنوم
همیشه باید در حال تغییر روی خودم باشم
همیشه باید دنبال تغییر دادن خودم باشم
در واقع هرگز نباید کاری به شرایط بیرونی داشته باشم و باید روی خودم سرمایه گذاری کنم
من می توانم خودم ار تغییر بدهم و زمانی که این تغییر را از خودم شروع کنم جهان بیرون و رفتار آدم های بیرون هم با من تغییر خواهد کرد
این درس بزرگی بود که امروز من از این فایل یاد گرفتم
همیشه دنبال بهانه باشم تا بتوانم حال خودم را خوب نگه دارم
همیشه دنبال بهانه ای باشم تا بتوانم خودم را آروم نگه دارم
هر چه بیشتر من بزرگ تر بشوم و باورهای خوبی را برای خودم بسازم دیگر نه دنبال انتقاد کردن هستم و نه دنبال جر و بحث کردم با دیگران چرا که فهمیده ام همه چیز در درون خودم است و از خودم شروع می شود
یاد بگیرم که هیچ عامل بیرونی نیست که باعث خوشبختی و یا بدبختی من است و این تنها من هستم و خودم و خودم هستم که با افکار و ذهنیت خودم شرایط بیرونی زندگی خودم را رقم می زنم
چقدر این نکته مهم است
خود من زمانی که در کار قبلی خودم بودم
شرایط بد کاری خودم
ساعت کاری بالا
نداشتن حقوق متناسب با کار و ساعت کاری ام
را همگی مقصر کارفرمای خودم می دانستم
اما
اکنون می دانم که کارفرما هیچ تقصیری نداشته است و فقط خودم بوده ام که با باورهای غلطی که داشته ام آن شرایط را برای خودم رقم می زدم
اکنون می دانم که باید متفاوت فکر کنم
نگاهم به آحاد مردم جامعه نباشد
قرار نیست که من مثل دیگران رفتار کنم و فکر کنم
همه اینها می تواند با تغییر افکار من براحتی رخ بدهد
آنوقت به جای شاکی بودن از همه و همه مسائل و مشکلات دیگر حالم خوب است و در بهترین موقعیت ها قرار خواهم گرفت
ممنونم استاد مهربان بخاطر این فایل ارزشمند
سپاس از خدایی که من را امروز به این فایل هدایت کرد
با سلام به استاد عزیزم و دوستان خوبم یکی از تجربیات خودم که میشه گفت که در حقیقت کنترل ذهن و پاداش هایی که خداوند در ادامه به هرکسی که با ایمان انجام دهد عطا می کند واقعیتی که بدون شک وجود دارد اینه اگه حال غالب من خوب باشه هر اتفاقی که بیافته به صلاحه منه. زمانی که به کیش مهاجرت کردم یک سال در یک کترینگ مشغول به کار شدم ان زمان تازه فهمیدم که منظور خداوند از نشانه ها چیست حالم عااالی بود با کللی شوق می رفتم ساحل برای تماشای غروب زیبای آفتاب و با دیدن موج های زیبای دریا زیبایی خداوند رو هر روز تماشا میکردم خلاصه بعد مدت ها به مرخصی رفتم بعد برگشتن از مرخصی البته این رو هم بگم که در طول تمام ان 1 سال همیشه از خداوند میخواستم که مرا به یک محیط پر انرژی با انسان های دارای کسب و کار که هر روز بتوانم انها را ببینم با ان ها دوست شوم با انها حرف بزنم و از تجربیاتشان بیشتر بدونم…. خلاصه بعد امدن از مرخصی در محل کار ما یک همکار جدید استخدام شده بود که البته ایشون خانوم بود بگذریم من هم مثل روال گذشته کارهامو انجام میدادم اما یک موضوع وجود داشت من دیدم و در واقع احساس کردم که این خانوم که تقریبا هم سن هم بودیم به من علاقه مند شده است و بعد چند روز از من درخواست شماره کرد خلاصه کاری ندارم این جا من چون تجربه ای احساسی با یک جنس مخالف رو نداشتم بدون توجه به این که فکر کنم و با خودم بگم مگه میشه در کمتر از 1 ماه یک نفر عاشق پیشه یک نفر دیگه بشه ومن هم (البته این اتفاقات زمانی افتاد که من اصلا نمیدونستم عزت نفس چیه)ومن هم با یک تصمیم احساسی مثلا عاشقش شدم که الان که دارم مینویسم راستش خنده میگیره.. هی گذشت هی گذشت کار فرمای من که خیلی دوستم داشت اطلاعاتی در مورد گذشته این شخص میدونست اما امان از احساسات من بدون توجه به این موضوع گفتم نه من ایشون رو دوست دارم و غیره … خلاصه کلی اتفاق افتاد و من نتونستم ذهنم رو کنترل کنم و از ان مکان به خاطر یک نفر دیگر و به خاطر نبود عزت نفس و تصمیم احساسی از ان جا رفتم بیرون چرا که مثلا عشقم وای خنده ام میگیره از انجا رفته بیرون بعد اون تصمیم ما رفتیم با هم شیراز و من به خاطر عدم کنترل ذهن و احساسات به جایی هدایت شدم که بسیار جالب نبود اما جالب اینجاست در شیراز هر چه زمان میگذشت دیگه خبری نبود از این دختر و هر بار به دالایلی از سخن گفتن با من دوری میکرد و هر بار داستانی تعریف میکرد خلاصه اما چیزی که در مورد من وجود داشت این بود که احساسم رو و در واقع احساس خوبم رو یک چیز درونی میدونستم بماند که در ان زمان هنوز چیزی در مورد عزت نفس و اون چیزی که استاد در موردش در دوره عزت نفس میگه نمیدونستم …. خلاصه بعد 1 ماه و چند روز زنگ زد و به بهانه هایی گفت که دیگه ادامه رابطه امکان پذیر نیست و من یادمه اون موقعه خداوند شاهده اینو بهش گفتم ودر واقع یک ارزش پنهانی بود که در درونم بود که بعد ها که وارد دوره ای عزت نفس استاد شدم متوجه شدم که چه چیز ارزشمندیه که داشتنش واقعا شگفت انگیزه/ بهشون گفتم به همین راحتی گفتم باشه قبوله . من ازت بسیار ممنونم که در این 2 ماهی که با من بودی کلی خاطرات خوب ساختیم و من ازت بابت تمام این مدت ممنونم. همین بچه ها و من همین رو گفتم و خدا حافظ. الان من دیگه تنها بودم با خودم گفتم باید برگردم کیش و من بلیط رو گرفتم اما 3 روز مونده بود یادمه با خودم گفتم حالم جالب نبود اما چیزی در درونم گفت حالا زمان کنترل ذهنه تا ان زمان در شیراز نگشته بودم با خودم گفتم اگه پاداش میخوام باید ذهنم رو کنترل کنم خلاصه کلی جای شیراز گشتم و تا قبل از پرواز دوباره من به کیش حالم رو خوب کردم …. روز پرواز رسید و من ساعت 8 شب بدون این که کاری داشته باشم در کیش بودم یادمه در داخل کابین هواپیما زمانی که به بالاترین اوج رسید در کنار پنجره میشد غروب زیبای افتاب رو دید با دیدن غروب زیبا دوباره ان خواسته که کار در ان محیط که در اوایل کامنتم اشاره کردم به یاد اوردم حالم خیلی خوب بود…. رسیدم کیش و رفتی رفتم بیرون یادمه سرم رو روی سرم گذاشتم و گفتم خدایا الان من کجا برم در ذهن خودم جای قبلیم بود اما ناخوداگاه یه چیزی بهم گفت برو اسکله تفریحی خلاصه من رفتم در راه تاکسی به من گفت ایا شب جایی داری من هتل با قیمت پایین سراغ دارم اما دوباره خدا شاهده دقیقا این اتفاقات افتاد مجددا چیزی درونی بهم گفت نه باید بری اسکله .من به ایشون گفتم خیر منو به اسکله ببر ومن رفتم.. زمانی که رسیدم رفتم جاایی نشستم که در روبه روی دقیقا جاایی بود که 3 ماه قبلش با قایق تولد گرفته بودیم با یاداوری این خاطره حالم خیلی بهتر شد.. بعد اون کتابی که در کیفم داشتم که کتاب بخواهید تا به شما داده شود بود با خوندن این کتابم حالم بهتر شد … نشسته بودم روی نیمکت که دیدم 2 نفر دارن من رو صدا میزنن گفتم جانم بفرمایید گفتن ایا امکان هست بقل شما بشینیم منم گفتم اره حتما …من دیگر هیچ صحبتی با ان ها نکردم و دوباره خودشان به من گفتن اهل کجا هستی ؟ ایا مسافری؟ گفتم نه شیراز بودم قبللش هم کیش انها گفتن خب الان کجا میری ؟ایا جایی مشغول به کاری ؟گفتم خیر فعلا اینجا نشستم و دارم دریا رو میبینم ….بعدش یکیشون گفت اهل کجایی گفتم شمال کشور گفتن چه جالب ما اهل شمال هستیم پس هم شهری در اومدیم خلاصه یکی از اونها گفت ما میتونیم برات کار رو اوکی کنیم اگه دوست داشته باشی اونم 2 جا با شرایط عالی و من یکیش رو که احساس کردم بهتره انتخاب کردم باورتان نمی شود زمانی که وارد اون مکان شدم دیدم وارد یک کافه بسیار با کلاس با کلی انسان با کلاس علاوه بر ان این محیط با گذاشتن موسیقی های ارامش بخش بسیار پر انرژی بود وقتی که نشستم گفتم خدای من باورم نمیشه که تو به این سرعت و بدون این که من حتی تلاشی برای پیدا کردن کار کنم من رو هدایت کردی به سمت چیزی که درخواست کرده بودم ( بعد ها از اون شخص پرسیدم که چی شد که مستقیم اومدین پیش من گفتش نمی دونم یه احساسی بهم گفت که بیام پیشت احساسی که به من میگفت که به کمک نیاز داری و من اون موقع با خودم گفتم خدایا ممنونم اون احساس تو بودی)و این قسمت دومم تجربه من بود که تونستنم ذهنم رو کنترل کنم و بازم از خداوند سپاس گزارم که در اون زمان من رو هدایت کرد واز استاد عزیزم سپاس گزارم که این فایل زیبا رو ضبظ کردن و همچنین از شما دوستای خوبم که با عشق کامنت من رو خوندین امیدوارم درسهایی برای همه شما داشته باشه بی نهایت مجددا سپاس گزارم
چقدر خوب افراد موفق شرایط بیرونی رو اصلاً کاری ندارند و روی خودشان تمرکز دارند روی شخصیت خودشان کار میکنند اگر ما شاکی نباشیم از کارهایی که میکنیم میتوانیم ذهن خودمان را کنترل کنیم و به عامل بیرونی کاری نداشته باشیم
یک فرد موفق اگر از لحاظ ذهن خیلی قوی باشد شکست هم بخورد اما باز بلند میشود و آن را درست میکند من قبلاً از حکومت مردم رئیس جمهور و افراد نزدیک گله و شکایت و مقصر بدبختی و فقر خودم میدونستم در تمام زمینهها اما از وقتی که با این سایت الهی آشنا شدم و از آگاهی ارزشمند استاد استفاده کردم دیگه عوامل بیرونی کاری ندارم و این نگاه که روی خودم کار کنم و به دیگران کاری نداشته باشم را در زندگی انجام میدهم ولی آرامش و پیشرفتهای شخصیتی خوبی داشتم
اگر نتایج در زندگی من درست نباشد باید تغییر در افکار منش رفتار و شخصیتم را داشته باشم و نمونه و الگوی 100 من پژمان جمشیدی است که از صفر به 100 رسید و به یک بازیگر پولساز تبدیل شده است و از لحاظ فکری باید ما خودمان را درست کنیم به اندازهای که خودمان را مسئول اتفاقات زندگی خودمان بدونیم میتوانیم پیشرفت داشته باشیم
این یک قانون است که هر طوری فکر کنیم همان جنس فکر در زندگی ما اتفاق میافتد و باید با اکثریت جامعه دیگران فکر نکنیم
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشالله
با سلام و درود خدمت استاد عزیزم و سرکار خانم شایسته بزرگوار،و سپاسگزارم برای اینهمه آگاهی فوق العاده که باعث میشه عمیق تر به زندگی نگاه کنیم.
در درجه اول سپاسگزار پروردگارم هستم که این لیاقت رو در من قرارداد تا در این مسیر زیبا و پر از عشق قرار بگیرم تا بتونم معنای واقعی زندگی رو بفهمم و درک کنم و لحظه به لحظه انسان بهتری بشم.
با توجه به این فایل فوق العاده و توضیح روان و دقیق و ریشه ای استاد عزیز که چقدر ما در زندگی اشتباهات فراوانی رو انجام دادیم،کنترل افکارمون رو نداشتیم و به نقطه ایی رسیدم که فقط گله و شکایت میکنیم و هرچه ناخواسته بود رو به زندگی خودمون جذب کردیم.
همونطور که استاد عزیز توضیح دادن من هم به نوبه خودم اشتباهات فراوانی انجام دادم،به خاطر میارم زمان هایی که در کارم و در افکار خودم به خداوند گله و شکایت میکردم به شرکت گله و شکایت میکردم به همکار هام گله و شکایت میکردم که چرا انقدر حقوقم کمه،چرا انقد ساعت کاری زیاده چرا انقدر کار سخته،این چه زندگی ایه که همش باید زجر بکشم و مرتب توجهم رو ناخواسته ها بود روی عوامل بیرونی بود،و حتی زمانی که شغل خودم رو راه انداختم باز هم به عوامل بیرونی گیر میدادم که چرا پول در نمیارم،چرا مشتری انقدر کمه،چرا پول کم در میارم چرا خدا با من اینجوری میکنه چرا کشور ما انیجوریه چرا به مردمش اهمیت نمیده و و و اینجور افکاری که مرتب در ذهن من جاری بود و من گم شده بودم در افکارم و مرتب احساس من بد بود و شرایط هم متناسب با احساسم و افکارم بد میشد و من روز های بعد دوباره و دوباره گله و شکایت میکردم.
انقدر این گله و شکایت ها در افکار من جاری شده بود که در تک تک مسائل زندگیم نفوذ کرده بود،چه در موضوع روابط،چه در موضوع سلامتی و زیبایی،چه در موضوع حتی بازی کردن و بازی کردن تیم مورد علاقم،در تک تک مسائل این گله و شکایت رو وقتی استاد توضیح دادن من به خاطر آوردم که چقدر احساساتم بد میشد و مرتب افکار منفی داشتم و توجهم رو نازیبایی ها بود.
بعد از آشنایی با قوانین الهی توسط استاد عزیز به نوعی یه خیال راحتی به سمتم اومد یه آرامش خیال خوبی داشتم یه احساس جدید و فوق العاده ای به سمتم اومد که آقا دست از گله و شکایت بردار شاید تو مشکل داری؟ تو مگه تکمیلی که فکر میکنی مشکلی نداری؟ یه نگاه به خودت بنداز ببین چه افکاری تو ذهنته ببین به چی داری توجه میکنی،دنیای بیرون آینه درون ماست تو چجوری داری به مسائل نگاه میکنی تو افکارت چی میگذره اگه مشکل داری اگه نتیجه نمیگیری اگه ناراضی ای این ربطی به عوامل بیرونی نداره تو مشکل داری که تو بیرونم این مشکل برات بوجود میاد.
یه مثال خیلی قشنگ و جالب من شنیدم و خیلی برای من تاثیرگذار بود امیدوارم برای شما هم تاثیرگذار بوده باشه:
گفت تو با یه صورت کثیف میری جلوی آیینه
آیینه یه صورت کثیفو بهت نشون میده
آیینه با تو پدر کشتگی نداره
صورتتو تمیز کن آیینه هم یه صورت تمیز رو بهت نشون بده.
متوجه شدم باید و باید بتونم افکارم رو کنترل کنم و عوامل بیرونی رو مقصر ندونم هرچیزی رو که میبینم مشکل داره،درون من مشکل داره که اونو مشکل میبینه،درون من هم از جنس اون مشکل رو داره،دلیلی نداره من بیام کسی یا شرایطی یا مکانو زمانی رو مقصر بدونم یا خدارو مقصر بدونم.
زمانی که خودمون داریم انتخاب میکنیم به چه چیزی نگاه کنیم به چیزی دست بزنیم چه چیزی رو گوش بدیم چه چیزی رو بو کنیم چه چیزی رو در افکارمون بیشتر بهش توجه کنیم نتیجش دقیقا در احساسات ما بوجود میاد که اون چیز بد بوده یا خوب بوده،پس وقتی با یک ناخواسته رو به رو میشیم و گله و شکایت میکنیم مطمعن باشیم خودمون اون رو پرورشش دادیم و بزرگش کردیم که انقدر الان تو زندگیمون بولد شده.
من اکثر اوقات که به این مسائل فکر میکنم،متوجه میشم ذهن ما دقیقا مثل تربیت کردن بچه هست،هرجوری تربیتش کنی همون رو بهت تحویل میده،به بچه فحش یاد بدی بزرگ بشه فحش میده،به بچه دعوا یاد بدی بزرگ بشه دعوا میکنه،به بچه محبت کردن عشق ورزیدن توجه به زیبایی هارو یاد بدی بزرگ هم بشه همین کار رو میکنه،ذهن ما لحظه به لحظه تا زمان مرگش داره تربیت میشه داره یاد میگیره داره فعالیت میکنه داره افکار رو برانداز میکنه پس چه بهتر که نازیبایی هارو بریزیم دور و به زیبایی ها توجه کنیم و از گله و شکایت به دور باشیم.
و در نهایت سپاسگزار استاد عزیزم و سرکار خانم شایسته بزرگوار هستم که انقدر قشنگ و روان و زیبا مسائل رو باز میکنن و توضیح میدن تا بتونیم لحظه به لحظه انسان بهتری بشیم.
و همچنین سپاسگزار تیم پشتیبانی سایت و تمام اعضای دوسداشتنی سایت هستم که این انرژی فوق العاده رو به من منتقل میکنن.
دوستتون دارم از اعماق قلبم و احساسم که همین قلب و احساس رو پروردگارم در من بوجود اورده،لبریز از عشق خداوند باشید.
عرض سلام وخداقوت خدمت استاد عباسمنش عزیز وخانم شایسته
وهمچنین سلامی به اعضاء خانواده بزرگ عباسمنش
علیرضا هستم تازه به گروه ملحق شدم چندسال پیش توسط یکی ازدوستان تو تلگرام کانال فایلهای رایگان استاد روبرام فرستاد وازم خواست گوش بدم بعد مدتی مشتاق شدم خریداری کنم به پیوی بنده خدا پیام دادم وایشون گفتن تمام دورهای استاد باتخفیف ویژه 900 هزارتومن براتون ارسال میشه شماره حساب فرستاد منم خوشحال باقیمت مناسب اینهمه دوره رو خرید میکنم واریز کردم ایشون هم فرستادن بعد چندروز گوش دادن یه چیزی منو حساس کرد که دوره هایی که استاد اینقدر صحبت میکنن زحمت کشیده شده و اگه از هرطریقی به غیر سایت عباسمنش خرید کردین استفاده نکنین ازسایت عباسمنش خرید کنین هزینشو پرداخت کنین وتمرینات رو انجام بدین تا نتیجه بگیرین درغیر اینصورت گروه عباسمنش به هیچ عنوان راضی نمیباشن وحرام است
به اون شماره تلفنی که دراول هرجلسه ذکر میشه تماس گرفتم جریان رو گفتم ایشون توضیح دادن که این افراد سود جو هستن خرید نکنین ومعرفی سایت رو کردن ووارد سایت شدم ،اون کانال رو حذف کردم وفعلا از فایلای رایگان استفاده میکنم تا انشالله بتونم در فرصتی دوره های مورد نظر خودم رو خریداری کنم
اما چیزی که برام جالب بود و عضو گروه استاد شدم صداقت ایشون از کلامشون پیداست بقول بزرگان چوازدل براید بر دل نشیند
والا افراد زیادی هستن دراین حرفه مشغول هستن
ودوم ایینکه فایلهای رایگان اکثر دو ستان رو گوش دادم یه فرقی هست بین عزیزان واستاد اونم اینه که استاد بقول خودشون کوه رو فتح کردن ودر حال قله های بزرکتر هستن و جاپارو به مانشون میدن بمصداق من پله هارو رفتن و به ما پله هارو نشون میدن حرکت کنیم ولی بعضی ازدوستان شاگردان واعضا رو پله کردن برای پیشرفت ثروت وخودشون
انشاالله که بتونیم به لطف الله وراهنمائیهای استاد قران رو درک کنیم قوانین جهان افرینش رو درک کنیم تا این دنیا رو جای بهتری کنیم برای زندگی کردن ودنیای دیگر رو بهشتی بسازیم برای زندگی ابدی
سلام به علیرضای عزیز واقعا چقدر تحسین میکنم این حرکت شما رو مطمین باشین خداوند بی نهایت مسیر عالی پیش روی شما که به این اندازه درست کار هستید قرار خواهد وقتی کامنت شما رو خوندم دوست داشتم بیام وتحسین کنم واقعاااا مرسی بابت این فدم سپاس گزارم از خداوند که میتوانم با دوستانی فوق الده در سایت استاد اشنا بشم خدا رو شکر خدارو شکر.
مدتی بود که معده درد داشتم و عوامل بیرونی رو مقصر می دانستم مثلا می گفتم فلانی منو چشم زده یا فلانی برای من دعای بد گرفته تا آنجا که درد معده ام بد و بدتر شده بود و مقصر دانستن عوامل بیرونی از ذهنم بیرون نمی رفت تا این که در فایل های شما شنیدم که قدرت دادن به عوامل بیرونی شرک هست پیش خودم گفتم که من بدترین گناه را دارم انجام میدم باید از قدرت دادن به عوامل بیرونی دست بردارم تا این که به اینجا رسید که فایل « آیا چشم زخم حقیقت دارد ؟» را گوش دادم به این نتیجه رسیدم که باید خرافات را از خودم دور کنم تا در مسیر یکتا پرستی زندگی کنم . و در ذهنم این طوری فکر می کردم که خودم چه حرکتی با جسمم داشتم که نتیجه اش شده درد معده و مسئولیت خودم رو پذیرفتم تا این که خودم هم باورم نمیشه که به طور معجزه آسایی درد معده ام خوب شد و هر چه بیشتر ذهنم به خدا قدرت میداد سر حال تر میشدم و اینم بگم که در این مواقع ذهن نمی خواهد فقط به خدا قدرت بده راحتتر هست که به خرافات ادامه بده و توانایی کنترل ذهن هم خودش کار دارد و پاداش اش این هست که سلامتی ام رو به دست آوردم .
از فایل های بسیار ارزشمندتان استاد جان بسیار سپاسگزارم
تا این شده بود که این فایل « آیا چشم زخم حقیقت دارد ؟» را روزی چند بار گوش میدادم و حالم بهتر و بهتر میشد
استاد عزیزم سلام .من تا 15 روز قبل توی بحث کاسبی و درآمد خیلی شکایت میکردم و از زمین و زمان گله میکردم که بازار خبری نیست ، بازار خرابه، مردم پول ندارن ، مردم نمیتونن شکمشون رو سیر کنن چه برسه که بخوان از ما گل بخرن و هزارتا شکایت از این قبیل حرفها. تا اینکه 15 روز پیش وارد خانواده بزرگ عباس منش شدم و محصول دوازده قدم رو خریداری کردم و واقعا بصورت غیر مستقیم تمرکز کردم روی زیباییهای کارم و احساس میکنم که روز به روز حالم داره بهتر میشه و خوشحال تر هستم و از کارم بیشتر لذت میبرم و خدا رو هزار مرتبه شکر توی همین 15 روز توی بحث درآمد و کاسبی خیلی عملکرد بهتری داشتم با اینه همیشه توی ایام محرم و صفر و هوای گرم واقعا کار ما خیلی کساد بود ولی تو این چند روز من عملکرد عالی داشتم .خدا رو هزار مرتبه شکر. پروردگارا آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم و شهامتی ده که تغییر دهم آنچه را که میتوانم. آمین دوستدار شما رسول جعفری
هر انچه در زندگی ما رخ میدهد همه حاصل فرکانسها و افکار و باورهای ماست.ما در هر لحظه با فرکانسهامون زندگیمونو میسازیم. ما خالق زندگی خودمون هستیم. دنیا انعکاس باورهای ماست.
هراتفاق خوب یا بد حاصل فرکانس ماست.
من در محل کارم با روسای مختلفی کار کردم و همیشه حس قربانی بودن و اینکه کارمو نادیده میگیرن و ارزشی قایل نیستن براش را تجربه کردم و همیشه انها را مقصر و خودم را قربانی میدونستم همیشه میگفتم انها حق منو ضایع کردن انها به من ظلم کردن و اما این خود من هستم که باعث میشم انها حق منو ضایع کنن یا به من ظلم کنن چون در درون من این باور وجود داره باور بی ارزشی و تا زمانیکه این باور در درون من هست صدها رییس دیگه هم بیان من این مشکل را خواهم داشت بنابراین باید در درون خودمون باید دنبال عامل باشیم و روی خودمون فقط کار کنیم وقتی از درون حس ارزشمندی کنم همه ادمهای اطرافم هم تغییر میکنند و حس ارزشمندی را به من میدهند و من این موضوع را تو زندگیم به خوبی تجربه کردم و از وقتی از درون حس ارزشمندی کردم در بیرون هم همه برای من احترام قایلن و حس ارزشمندی به من میدهند.
به نام خداوندم که بخشندگیش بی اندازه است ومهربانیش همیشگی وقدرتش بی نهایت.
سلام استادعزیزم ومریم جان
سلام به تمام دوستان عزیزی که کامنت منو میخوانن
خداجونم سپاسگزارم که به این فایل ارزشمند هدایتم کردی تا یکبار دیگه موروری روی خودم وباورهام داشته باشم وردپای برا خودم بزارم.
از زمانیکه درسن 13 سالگی بااجبار پدر مادرم مجبور به ازدواج شدم،حس قربانی شدن در کل زندگیم تا قبل ازآشناییم با سایت استاد همراهم شد.
تمام مراحل زندگیم باسختیهایی که تمومی نداشتن وهر بار به یه شکلی درزندگیم ظاهر میشدن دست وپنجه نرم میکردم وهمیشه بخاطر باور های غلط که از بزرگترها وبزرگان شنیده بودم وبهم گفته بودن که صبر در برابر سختیها اجر وپاداش در درگاه خداوند داری،همین باور غلط باعث شد که هیچ وقت نخوام یه تغییری در افکار وزندگی خودم ایجاد کنم. و همیشه اطرافیان نسبت به خودم وبچهام احساس ترحم داشتن و کل افراد فامیل صبر منو تحسین میکردن که خیلی آزارم میداد این سبک زندگی که این اواخر دیگه بریده بودم.
واما بعداز آشناییم با استادعزیزم دنیام عوض شد باورهام،اعتقاداتم وحتی شکل خدام تازه داشتم کلمه ی توحید رو درک میکردم قربونت برم خداجونم که اینقدر مهربون وبخشنده ای. و به این باور رسیدم که مسیرم اشتباه بوده وتصمیم به تغییر در خودم شدم از همون روزهای اول نتیجه ها خودشونو نشون دادن نمیگم حالا خیلی تغییرات بزرگی داشتم ولی خب همین تغییرات کوچیک که حس وحالم عالی شد حالم خوب بود آرامش داشتم وهمین خیلی خیلی واسم ارزشمند بودانگار تازه متولد شدم وبا اینکه بخاطر باورهای غلط وتو دردیوار بودنم شرایط فراهم نمیشد تمام کمال بشینم روی سایت کار کنم ولی به همان اندازه کمی که رو خودم کار میکردم نتیجه هم میگرفتم وهمینطور باطی کردن تکاملم هردفعه با شرایط بهتر واهمیت ندادنم به حرف اطرافیانم وپای بند بودنم به این قانون وباور کردن استادم با اعماق وجودم،روز به روز حالم بهتر شد رفتار اطرافیانم نسبت بهم عوض شدرفتار خودم زمین تا آسمون تغییر کرد فقط امیدم به خداست واز هیچ کس هیچ انتظار وتوقعی ندارم وبه دیگران کاری ندارم.و الآن به شرایطی رسیدم منی که تا دوماه پیش هیچ فعالیتی در کامنتها نداشتم خیلی مصمم شدم برای خوندن کامنتها وگذاشتن کامنت وشب روزم رو دوختم به این سایت الهی ولذت میبرم ومتوجه گذر زمان نمیشم یه وقت میبینم ساعتها بدون هیچ خستگی تو سایتم.واینقدر امیدم به ادامه زندگیم زیادشده وایمان دارم که انشاالله به لطف خداوندم به بهترین زندگی وبهترین شرایط وبهترین موقعیت وزمانی وبهترین افراد پاکش هدایت میشوم.
سلام فاطمه جان دوست عزیزم
سپاسگذارم هستی
بودنت آرامش وامنیت دارد
سپاسگذارم مکتوب میکنی
سپاسگذارم
سپاسگذارم
به نام خداوندم که بخشندگیش بی اندازه است ومهربانیش همیشگی وقدرتش بی نهایت.
سلام استادعزیزم ومریم جان
سلام به تمام دوستان عزیزی که کامنت منو میخوانن
خداجونم سپاسگزارم که به این فایل ارزشمند هدایتم کردی تا یکبار دیگه موروری روی خودم وباورهام داشته باشم وردپای برا خودم بزارم.
از زمانیکه درسن 13 سالگی بااجبار پدر مادرم مجبور به ازدواج شدم،حس قربانی شدن در کل زندگیم تا قبل ازآشناییم با سایت استاد همراهم شد.
تمام مراحل زندگیم باسختیهایی که تمومی نداشتن وهر بار به یه شکلی درزندگیم ظاهر میشدن دست وپنجه نرم میکردم وهمیشه بخاطر باور های غلط که از بزرگترها وبزرگان شنیده بودم وبهم گفته بودن که صبر در برابر سختیها اجر وپاداش در درگاه خداوند داری،همین باور غلط باعث شد که هیچ وقت نخوام یه تغییری در افکار وزندگی خودم ایجاد کنم. و همیشه اطرافیان نسبت به خودم وبچهام احساس ترحم داشتن و کل افراد فامیل صبر منو تحسین میکردن که خیلی آزارم میداد این سبک زندگی که این اواخر دیگه بریده بودم.
واما بعداز آشناییم با استادعزیزم دنیام عوض شد باورهام،اعتقاداتم وحتی شکل خدام تازه داشتم کلمه ی توحید رو درک میکردم قربونت برم خداجونم که اینقدر مهربون وبخشنده ای. و به این باور رسیدم که مسیرم اشتباه بوده وتصمیم به تغییر در خودم شدم از همون روزهای اول نتیجه ها خودشونو نشون دادن نمیگم حالا خیلی تغییرات بزرگی داشتم ولی خب همین تغییرات کوچیک که حس وحالم عالی شد حالم خوب بود آرامش داشتم وهمین خیلی خیلی واسم ارزشمند بودانگار تازه متولد شدم وبا اینکه بخاطر باورهای غلط وتو دردیوار بودنم شرایط فراهم نمیشد تمام کمال بشینم روی سایت کار کنم ولی به همان اندازه کمی که رو خودم کار میکردم نتیجه هم میگرفتم وهمینطور باطی کردن تکاملم هردفعه با شرایط بهتر واهمیت ندادنم به حرف اطرافیانم وپای بند بودنم به این قانون وباور کردن استادم با اعماق وجودم،روز به روز حالم بهتر شد رفتار اطرافیانم نسبت بهم عوض شدرفتار خودم زمین تا آسمون تغییر کرد فقط امیدم به خداست واز هیچ کس هیچ انتظار وتوقعی ندارم وبه دیگران کاری ندارم.و الآن به شرایطی رسیدم منی که تا دوماه پیش هیچ فعالیتی در کامنتها نداشتم خیلی مصمم شدم برای خوندن کامنتها وگذاشتن کامنت وشب روزم رو دوختم به این سایت الهی ولذت میبرم ومتوجه گذر زمان نمیشم یه وقت میبینم ساعتها بدون هیچ خستگی تو سایتم.واینقدر امیدم به ادامه زندگیم زیادشده وایمان دارم که انشاالله به لطف خداوندم به بهترین زندگی وبهترین شرایط وبهتری
سپاسگذارم
سپاسگزارم
سلام آقاجمال عزیز دوست خوبم.
سپاسگزارم وقت گذاشتین کامنتم رو خوندید وبرام کامنت گذاشتین
منم سپاسگزارخداوندم که درکنار دوستانی خوش قلب مث شما قرارم داد تا ازشون انرژی مثبت بگیرم. بی نهایت با اعماق وجودم ازتون سپاسگزارم درپناه الله ی مهربان شادوسالم وثروتمند وسعادتمند در دنیا وآخرت باشین.
سلام ودرود بر استاد عزیزم که راه و رسم زندگی کردن رو به من یاد داد
خدا رو شاکرم که با قوانین زیبایش مرا در مسیر زندگی با درک زیبای استاد عزیزم و انتقال این مطالب به ما یاری داد
واقعاً اگر به گذشته خودم برمیگردم و با گوش دادن به این سخنان زیبا شخصیت و رفتارهای خودم یادم میاد خیلی تعجب میکنم چجوری این راه اشتباه رو ادامه داده ام؟؟؟
چقدر زمانهای زیادی رو پای کانالهای ماهواره ای برای شنیدن اخبار ایران و جهان سپری کرده ام و هیچسودی نبردم ؟!!!
چقدر به دولتها فحش و ناسزا گفته ام و عاقبت تنها حس بد و اتفاقات بد بیشتر را جذب کرده ام و حاصلی جز این نداشته!!!؟؟؟
چقدر از همسرم پیش دیگران بدگویی کرده ام و همه اخلاقهای بد او را به خودم جذب کرده ام و تنها اتفاقات بد بیشتر!!!
سخنانت رو باید با اب طلا نوشت استاد عزیزم
واقعاً قبول دارم این سخنان و این حرفهای ناب رو
چه ضربه های مهلکی خوردم از این انتقاد و گلایه ها و شکایات بی مورد ،،،
چه ندامتی و چه پیشامدهای خطرناکی از انتقادات بی مورد و فراموش کردن خودم کسب کردم
ولی الان چقدر تغییر کردم به لطف الله مهربان
چقدر شخصیتم تغییر پیدا کرده و اصلا هیچشباهتی به مجید ماهها و سالهای قبل ندارم
خدایا واقعاً شکرگزار توام بابت این زندگی سالم و پر از ارامش
به لطف کارکردن روی باورها و وقت گذاشتن رو سایت عباس منش دیگه من با اخبار و شکایت و گلایه بیگانه شده ام ،،،
دیگه جسد بیجان تلویزیون منزل با یه کفن سفید روی میز مخصوص خودش انجا رها شده و حتی گرد و خاک روی اون رو هم پاک نمیکنیم
خدایا چقدر لذت بخش است که اخبار بازگو شده از طرف دیگران رو اصلا نمیدانم و نشنیدم
چقدر وقتم ازاد گشته و چقدر به کالبد شکافی درون خودم مشغول هستم وچه نتایج بینظیری بدست اورده ام ،،
سلام به استاد مهربان
سلام به دوستان عزیز خودم
سپاس از خدایی که امروز من را هدایت کرد تا این فایل ارزشمند را بشنوم
همیشه باید در حال تغییر روی خودم باشم
همیشه باید دنبال تغییر دادن خودم باشم
در واقع هرگز نباید کاری به شرایط بیرونی داشته باشم و باید روی خودم سرمایه گذاری کنم
من می توانم خودم ار تغییر بدهم و زمانی که این تغییر را از خودم شروع کنم جهان بیرون و رفتار آدم های بیرون هم با من تغییر خواهد کرد
این درس بزرگی بود که امروز من از این فایل یاد گرفتم
همیشه دنبال بهانه باشم تا بتوانم حال خودم را خوب نگه دارم
همیشه دنبال بهانه ای باشم تا بتوانم خودم را آروم نگه دارم
هر چه بیشتر من بزرگ تر بشوم و باورهای خوبی را برای خودم بسازم دیگر نه دنبال انتقاد کردن هستم و نه دنبال جر و بحث کردم با دیگران چرا که فهمیده ام همه چیز در درون خودم است و از خودم شروع می شود
یاد بگیرم که هیچ عامل بیرونی نیست که باعث خوشبختی و یا بدبختی من است و این تنها من هستم و خودم و خودم هستم که با افکار و ذهنیت خودم شرایط بیرونی زندگی خودم را رقم می زنم
چقدر این نکته مهم است
خود من زمانی که در کار قبلی خودم بودم
شرایط بد کاری خودم
ساعت کاری بالا
نداشتن حقوق متناسب با کار و ساعت کاری ام
را همگی مقصر کارفرمای خودم می دانستم
اما
اکنون می دانم که کارفرما هیچ تقصیری نداشته است و فقط خودم بوده ام که با باورهای غلطی که داشته ام آن شرایط را برای خودم رقم می زدم
اکنون می دانم که باید متفاوت فکر کنم
نگاهم به آحاد مردم جامعه نباشد
قرار نیست که من مثل دیگران رفتار کنم و فکر کنم
همه اینها می تواند با تغییر افکار من براحتی رخ بدهد
آنوقت به جای شاکی بودن از همه و همه مسائل و مشکلات دیگر حالم خوب است و در بهترین موقعیت ها قرار خواهم گرفت
ممنونم استاد مهربان بخاطر این فایل ارزشمند
سپاس از خدایی که من را امروز به این فایل هدایت کرد
سپاس از خدای مهربانی ها
سپاس از خدای فراوانی ها
با سلام به استاد عزیزم و دوستان خوبم یکی از تجربیات خودم که میشه گفت که در حقیقت کنترل ذهن و پاداش هایی که خداوند در ادامه به هرکسی که با ایمان انجام دهد عطا می کند واقعیتی که بدون شک وجود دارد اینه اگه حال غالب من خوب باشه هر اتفاقی که بیافته به صلاحه منه. زمانی که به کیش مهاجرت کردم یک سال در یک کترینگ مشغول به کار شدم ان زمان تازه فهمیدم که منظور خداوند از نشانه ها چیست حالم عااالی بود با کللی شوق می رفتم ساحل برای تماشای غروب زیبای آفتاب و با دیدن موج های زیبای دریا زیبایی خداوند رو هر روز تماشا میکردم خلاصه بعد مدت ها به مرخصی رفتم بعد برگشتن از مرخصی البته این رو هم بگم که در طول تمام ان 1 سال همیشه از خداوند میخواستم که مرا به یک محیط پر انرژی با انسان های دارای کسب و کار که هر روز بتوانم انها را ببینم با ان ها دوست شوم با انها حرف بزنم و از تجربیاتشان بیشتر بدونم…. خلاصه بعد امدن از مرخصی در محل کار ما یک همکار جدید استخدام شده بود که البته ایشون خانوم بود بگذریم من هم مثل روال گذشته کارهامو انجام میدادم اما یک موضوع وجود داشت من دیدم و در واقع احساس کردم که این خانوم که تقریبا هم سن هم بودیم به من علاقه مند شده است و بعد چند روز از من درخواست شماره کرد خلاصه کاری ندارم این جا من چون تجربه ای احساسی با یک جنس مخالف رو نداشتم بدون توجه به این که فکر کنم و با خودم بگم مگه میشه در کمتر از 1 ماه یک نفر عاشق پیشه یک نفر دیگه بشه ومن هم (البته این اتفاقات زمانی افتاد که من اصلا نمیدونستم عزت نفس چیه)ومن هم با یک تصمیم احساسی مثلا عاشقش شدم که الان که دارم مینویسم راستش خنده میگیره.. هی گذشت هی گذشت کار فرمای من که خیلی دوستم داشت اطلاعاتی در مورد گذشته این شخص میدونست اما امان از احساسات من بدون توجه به این موضوع گفتم نه من ایشون رو دوست دارم و غیره … خلاصه کلی اتفاق افتاد و من نتونستم ذهنم رو کنترل کنم و از ان مکان به خاطر یک نفر دیگر و به خاطر نبود عزت نفس و تصمیم احساسی از ان جا رفتم بیرون چرا که مثلا عشقم وای خنده ام میگیره از انجا رفته بیرون بعد اون تصمیم ما رفتیم با هم شیراز و من به خاطر عدم کنترل ذهن و احساسات به جایی هدایت شدم که بسیار جالب نبود اما جالب اینجاست در شیراز هر چه زمان میگذشت دیگه خبری نبود از این دختر و هر بار به دالایلی از سخن گفتن با من دوری میکرد و هر بار داستانی تعریف میکرد خلاصه اما چیزی که در مورد من وجود داشت این بود که احساسم رو و در واقع احساس خوبم رو یک چیز درونی میدونستم بماند که در ان زمان هنوز چیزی در مورد عزت نفس و اون چیزی که استاد در موردش در دوره عزت نفس میگه نمیدونستم …. خلاصه بعد 1 ماه و چند روز زنگ زد و به بهانه هایی گفت که دیگه ادامه رابطه امکان پذیر نیست و من یادمه اون موقعه خداوند شاهده اینو بهش گفتم ودر واقع یک ارزش پنهانی بود که در درونم بود که بعد ها که وارد دوره ای عزت نفس استاد شدم متوجه شدم که چه چیز ارزشمندیه که داشتنش واقعا شگفت انگیزه/ بهشون گفتم به همین راحتی گفتم باشه قبوله . من ازت بسیار ممنونم که در این 2 ماهی که با من بودی کلی خاطرات خوب ساختیم و من ازت بابت تمام این مدت ممنونم. همین بچه ها و من همین رو گفتم و خدا حافظ. الان من دیگه تنها بودم با خودم گفتم باید برگردم کیش و من بلیط رو گرفتم اما 3 روز مونده بود یادمه با خودم گفتم حالم جالب نبود اما چیزی در درونم گفت حالا زمان کنترل ذهنه تا ان زمان در شیراز نگشته بودم با خودم گفتم اگه پاداش میخوام باید ذهنم رو کنترل کنم خلاصه کلی جای شیراز گشتم و تا قبل از پرواز دوباره من به کیش حالم رو خوب کردم …. روز پرواز رسید و من ساعت 8 شب بدون این که کاری داشته باشم در کیش بودم یادمه در داخل کابین هواپیما زمانی که به بالاترین اوج رسید در کنار پنجره میشد غروب زیبای افتاب رو دید با دیدن غروب زیبا دوباره ان خواسته که کار در ان محیط که در اوایل کامنتم اشاره کردم به یاد اوردم حالم خیلی خوب بود…. رسیدم کیش و رفتی رفتم بیرون یادمه سرم رو روی سرم گذاشتم و گفتم خدایا الان من کجا برم در ذهن خودم جای قبلیم بود اما ناخوداگاه یه چیزی بهم گفت برو اسکله تفریحی خلاصه من رفتم در راه تاکسی به من گفت ایا شب جایی داری من هتل با قیمت پایین سراغ دارم اما دوباره خدا شاهده دقیقا این اتفاقات افتاد مجددا چیزی درونی بهم گفت نه باید بری اسکله .من به ایشون گفتم خیر منو به اسکله ببر ومن رفتم.. زمانی که رسیدم رفتم جاایی نشستم که در روبه روی دقیقا جاایی بود که 3 ماه قبلش با قایق تولد گرفته بودیم با یاداوری این خاطره حالم خیلی بهتر شد.. بعد اون کتابی که در کیفم داشتم که کتاب بخواهید تا به شما داده شود بود با خوندن این کتابم حالم بهتر شد … نشسته بودم روی نیمکت که دیدم 2 نفر دارن من رو صدا میزنن گفتم جانم بفرمایید گفتن ایا امکان هست بقل شما بشینیم منم گفتم اره حتما …من دیگر هیچ صحبتی با ان ها نکردم و دوباره خودشان به من گفتن اهل کجا هستی ؟ ایا مسافری؟ گفتم نه شیراز بودم قبللش هم کیش انها گفتن خب الان کجا میری ؟ایا جایی مشغول به کاری ؟گفتم خیر فعلا اینجا نشستم و دارم دریا رو میبینم ….بعدش یکیشون گفت اهل کجایی گفتم شمال کشور گفتن چه جالب ما اهل شمال هستیم پس هم شهری در اومدیم خلاصه یکی از اونها گفت ما میتونیم برات کار رو اوکی کنیم اگه دوست داشته باشی اونم 2 جا با شرایط عالی و من یکیش رو که احساس کردم بهتره انتخاب کردم باورتان نمی شود زمانی که وارد اون مکان شدم دیدم وارد یک کافه بسیار با کلاس با کلی انسان با کلاس علاوه بر ان این محیط با گذاشتن موسیقی های ارامش بخش بسیار پر انرژی بود وقتی که نشستم گفتم خدای من باورم نمیشه که تو به این سرعت و بدون این که من حتی تلاشی برای پیدا کردن کار کنم من رو هدایت کردی به سمت چیزی که درخواست کرده بودم ( بعد ها از اون شخص پرسیدم که چی شد که مستقیم اومدین پیش من گفتش نمی دونم یه احساسی بهم گفت که بیام پیشت احساسی که به من میگفت که به کمک نیاز داری و من اون موقع با خودم گفتم خدایا ممنونم اون احساس تو بودی)و این قسمت دومم تجربه من بود که تونستنم ذهنم رو کنترل کنم و بازم از خداوند سپاس گزارم که در اون زمان من رو هدایت کرد واز استاد عزیزم سپاس گزارم که این فایل زیبا رو ضبظ کردن و همچنین از شما دوستای خوبم که با عشق کامنت من رو خوندین امیدوارم درسهایی برای همه شما داشته باشه بی نهایت مجددا سپاس گزارم
به نام هدایت الله
سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه دوستان خوبم
چقدر خوب افراد موفق شرایط بیرونی رو اصلاً کاری ندارند و روی خودشان تمرکز دارند روی شخصیت خودشان کار میکنند اگر ما شاکی نباشیم از کارهایی که میکنیم میتوانیم ذهن خودمان را کنترل کنیم و به عامل بیرونی کاری نداشته باشیم
یک فرد موفق اگر از لحاظ ذهن خیلی قوی باشد شکست هم بخورد اما باز بلند میشود و آن را درست میکند من قبلاً از حکومت مردم رئیس جمهور و افراد نزدیک گله و شکایت و مقصر بدبختی و فقر خودم میدونستم در تمام زمینهها اما از وقتی که با این سایت الهی آشنا شدم و از آگاهی ارزشمند استاد استفاده کردم دیگه عوامل بیرونی کاری ندارم و این نگاه که روی خودم کار کنم و به دیگران کاری نداشته باشم را در زندگی انجام میدهم ولی آرامش و پیشرفتهای شخصیتی خوبی داشتم
اگر نتایج در زندگی من درست نباشد باید تغییر در افکار منش رفتار و شخصیتم را داشته باشم و نمونه و الگوی 100 من پژمان جمشیدی است که از صفر به 100 رسید و به یک بازیگر پولساز تبدیل شده است و از لحاظ فکری باید ما خودمان را درست کنیم به اندازهای که خودمان را مسئول اتفاقات زندگی خودمان بدونیم میتوانیم پیشرفت داشته باشیم
این یک قانون است که هر طوری فکر کنیم همان جنس فکر در زندگی ما اتفاق میافتد و باید با اکثریت جامعه دیگران فکر نکنیم
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشالله
با سلام و درود خدمت استاد عزیزم و سرکار خانم شایسته بزرگوار،و سپاسگزارم برای اینهمه آگاهی فوق العاده که باعث میشه عمیق تر به زندگی نگاه کنیم.
در درجه اول سپاسگزار پروردگارم هستم که این لیاقت رو در من قرارداد تا در این مسیر زیبا و پر از عشق قرار بگیرم تا بتونم معنای واقعی زندگی رو بفهمم و درک کنم و لحظه به لحظه انسان بهتری بشم.
با توجه به این فایل فوق العاده و توضیح روان و دقیق و ریشه ای استاد عزیز که چقدر ما در زندگی اشتباهات فراوانی رو انجام دادیم،کنترل افکارمون رو نداشتیم و به نقطه ایی رسیدم که فقط گله و شکایت میکنیم و هرچه ناخواسته بود رو به زندگی خودمون جذب کردیم.
همونطور که استاد عزیز توضیح دادن من هم به نوبه خودم اشتباهات فراوانی انجام دادم،به خاطر میارم زمان هایی که در کارم و در افکار خودم به خداوند گله و شکایت میکردم به شرکت گله و شکایت میکردم به همکار هام گله و شکایت میکردم که چرا انقدر حقوقم کمه،چرا انقد ساعت کاری زیاده چرا انقدر کار سخته،این چه زندگی ایه که همش باید زجر بکشم و مرتب توجهم رو ناخواسته ها بود روی عوامل بیرونی بود،و حتی زمانی که شغل خودم رو راه انداختم باز هم به عوامل بیرونی گیر میدادم که چرا پول در نمیارم،چرا مشتری انقدر کمه،چرا پول کم در میارم چرا خدا با من اینجوری میکنه چرا کشور ما انیجوریه چرا به مردمش اهمیت نمیده و و و اینجور افکاری که مرتب در ذهن من جاری بود و من گم شده بودم در افکارم و مرتب احساس من بد بود و شرایط هم متناسب با احساسم و افکارم بد میشد و من روز های بعد دوباره و دوباره گله و شکایت میکردم.
انقدر این گله و شکایت ها در افکار من جاری شده بود که در تک تک مسائل زندگیم نفوذ کرده بود،چه در موضوع روابط،چه در موضوع سلامتی و زیبایی،چه در موضوع حتی بازی کردن و بازی کردن تیم مورد علاقم،در تک تک مسائل این گله و شکایت رو وقتی استاد توضیح دادن من به خاطر آوردم که چقدر احساساتم بد میشد و مرتب افکار منفی داشتم و توجهم رو نازیبایی ها بود.
بعد از آشنایی با قوانین الهی توسط استاد عزیز به نوعی یه خیال راحتی به سمتم اومد یه آرامش خیال خوبی داشتم یه احساس جدید و فوق العاده ای به سمتم اومد که آقا دست از گله و شکایت بردار شاید تو مشکل داری؟ تو مگه تکمیلی که فکر میکنی مشکلی نداری؟ یه نگاه به خودت بنداز ببین چه افکاری تو ذهنته ببین به چی داری توجه میکنی،دنیای بیرون آینه درون ماست تو چجوری داری به مسائل نگاه میکنی تو افکارت چی میگذره اگه مشکل داری اگه نتیجه نمیگیری اگه ناراضی ای این ربطی به عوامل بیرونی نداره تو مشکل داری که تو بیرونم این مشکل برات بوجود میاد.
یه مثال خیلی قشنگ و جالب من شنیدم و خیلی برای من تاثیرگذار بود امیدوارم برای شما هم تاثیرگذار بوده باشه:
گفت تو با یه صورت کثیف میری جلوی آیینه
آیینه یه صورت کثیفو بهت نشون میده
آیینه با تو پدر کشتگی نداره
صورتتو تمیز کن آیینه هم یه صورت تمیز رو بهت نشون بده.
متوجه شدم باید و باید بتونم افکارم رو کنترل کنم و عوامل بیرونی رو مقصر ندونم هرچیزی رو که میبینم مشکل داره،درون من مشکل داره که اونو مشکل میبینه،درون من هم از جنس اون مشکل رو داره،دلیلی نداره من بیام کسی یا شرایطی یا مکانو زمانی رو مقصر بدونم یا خدارو مقصر بدونم.
زمانی که خودمون داریم انتخاب میکنیم به چه چیزی نگاه کنیم به چیزی دست بزنیم چه چیزی رو گوش بدیم چه چیزی رو بو کنیم چه چیزی رو در افکارمون بیشتر بهش توجه کنیم نتیجش دقیقا در احساسات ما بوجود میاد که اون چیز بد بوده یا خوب بوده،پس وقتی با یک ناخواسته رو به رو میشیم و گله و شکایت میکنیم مطمعن باشیم خودمون اون رو پرورشش دادیم و بزرگش کردیم که انقدر الان تو زندگیمون بولد شده.
من اکثر اوقات که به این مسائل فکر میکنم،متوجه میشم ذهن ما دقیقا مثل تربیت کردن بچه هست،هرجوری تربیتش کنی همون رو بهت تحویل میده،به بچه فحش یاد بدی بزرگ بشه فحش میده،به بچه دعوا یاد بدی بزرگ بشه دعوا میکنه،به بچه محبت کردن عشق ورزیدن توجه به زیبایی هارو یاد بدی بزرگ هم بشه همین کار رو میکنه،ذهن ما لحظه به لحظه تا زمان مرگش داره تربیت میشه داره یاد میگیره داره فعالیت میکنه داره افکار رو برانداز میکنه پس چه بهتر که نازیبایی هارو بریزیم دور و به زیبایی ها توجه کنیم و از گله و شکایت به دور باشیم.
و در نهایت سپاسگزار استاد عزیزم و سرکار خانم شایسته بزرگوار هستم که انقدر قشنگ و روان و زیبا مسائل رو باز میکنن و توضیح میدن تا بتونیم لحظه به لحظه انسان بهتری بشیم.
و همچنین سپاسگزار تیم پشتیبانی سایت و تمام اعضای دوسداشتنی سایت هستم که این انرژی فوق العاده رو به من منتقل میکنن.
دوستتون دارم از اعماق قلبم و احساسم که همین قلب و احساس رو پروردگارم در من بوجود اورده،لبریز از عشق خداوند باشید.
بنام خدا
عرض سلام وخداقوت خدمت استاد عباسمنش عزیز وخانم شایسته
وهمچنین سلامی به اعضاء خانواده بزرگ عباسمنش
علیرضا هستم تازه به گروه ملحق شدم چندسال پیش توسط یکی ازدوستان تو تلگرام کانال فایلهای رایگان استاد روبرام فرستاد وازم خواست گوش بدم بعد مدتی مشتاق شدم خریداری کنم به پیوی بنده خدا پیام دادم وایشون گفتن تمام دورهای استاد باتخفیف ویژه 900 هزارتومن براتون ارسال میشه شماره حساب فرستاد منم خوشحال باقیمت مناسب اینهمه دوره رو خرید میکنم واریز کردم ایشون هم فرستادن بعد چندروز گوش دادن یه چیزی منو حساس کرد که دوره هایی که استاد اینقدر صحبت میکنن زحمت کشیده شده و اگه از هرطریقی به غیر سایت عباسمنش خرید کردین استفاده نکنین ازسایت عباسمنش خرید کنین هزینشو پرداخت کنین وتمرینات رو انجام بدین تا نتیجه بگیرین درغیر اینصورت گروه عباسمنش به هیچ عنوان راضی نمیباشن وحرام است
به اون شماره تلفنی که دراول هرجلسه ذکر میشه تماس گرفتم جریان رو گفتم ایشون توضیح دادن که این افراد سود جو هستن خرید نکنین ومعرفی سایت رو کردن ووارد سایت شدم ،اون کانال رو حذف کردم وفعلا از فایلای رایگان استفاده میکنم تا انشالله بتونم در فرصتی دوره های مورد نظر خودم رو خریداری کنم
اما چیزی که برام جالب بود و عضو گروه استاد شدم صداقت ایشون از کلامشون پیداست بقول بزرگان چوازدل براید بر دل نشیند
والا افراد زیادی هستن دراین حرفه مشغول هستن
ودوم ایینکه فایلهای رایگان اکثر دو ستان رو گوش دادم یه فرقی هست بین عزیزان واستاد اونم اینه که استاد بقول خودشون کوه رو فتح کردن ودر حال قله های بزرکتر هستن و جاپارو به مانشون میدن بمصداق من پله هارو رفتن و به ما پله هارو نشون میدن حرکت کنیم ولی بعضی ازدوستان شاگردان واعضا رو پله کردن برای پیشرفت ثروت وخودشون
انشاالله که بتونیم به لطف الله وراهنمائیهای استاد قران رو درک کنیم قوانین جهان افرینش رو درک کنیم تا این دنیا رو جای بهتری کنیم برای زندگی کردن ودنیای دیگر رو بهشتی بسازیم برای زندگی ابدی
انشالله
سلام به علیرضای عزیز واقعا چقدر تحسین میکنم این حرکت شما رو مطمین باشین خداوند بی نهایت مسیر عالی پیش روی شما که به این اندازه درست کار هستید قرار خواهد وقتی کامنت شما رو خوندم دوست داشتم بیام وتحسین کنم واقعاااا مرسی بابت این فدم سپاس گزارم از خداوند که میتوانم با دوستانی فوق الده در سایت استاد اشنا بشم خدا رو شکر خدارو شکر.
سلام بر استاد قدرتمندم و خانم شایسته مهربان
مدتی بود که معده درد داشتم و عوامل بیرونی رو مقصر می دانستم مثلا می گفتم فلانی منو چشم زده یا فلانی برای من دعای بد گرفته تا آنجا که درد معده ام بد و بدتر شده بود و مقصر دانستن عوامل بیرونی از ذهنم بیرون نمی رفت تا این که در فایل های شما شنیدم که قدرت دادن به عوامل بیرونی شرک هست پیش خودم گفتم که من بدترین گناه را دارم انجام میدم باید از قدرت دادن به عوامل بیرونی دست بردارم تا این که به اینجا رسید که فایل « آیا چشم زخم حقیقت دارد ؟» را گوش دادم به این نتیجه رسیدم که باید خرافات را از خودم دور کنم تا در مسیر یکتا پرستی زندگی کنم . و در ذهنم این طوری فکر می کردم که خودم چه حرکتی با جسمم داشتم که نتیجه اش شده درد معده و مسئولیت خودم رو پذیرفتم تا این که خودم هم باورم نمیشه که به طور معجزه آسایی درد معده ام خوب شد و هر چه بیشتر ذهنم به خدا قدرت میداد سر حال تر میشدم و اینم بگم که در این مواقع ذهن نمی خواهد فقط به خدا قدرت بده راحتتر هست که به خرافات ادامه بده و توانایی کنترل ذهن هم خودش کار دارد و پاداش اش این هست که سلامتی ام رو به دست آوردم .
از فایل های بسیار ارزشمندتان استاد جان بسیار سپاسگزارم
تا این شده بود که این فایل « آیا چشم زخم حقیقت دارد ؟» را روزی چند بار گوش میدادم و حالم بهتر و بهتر میشد
از شما استاد عزیز بی نهایت ممنونم
دوستتان دارم
استاد عزیزم سلام .من تا 15 روز قبل توی بحث کاسبی و درآمد خیلی شکایت میکردم و از زمین و زمان گله میکردم که بازار خبری نیست ، بازار خرابه، مردم پول ندارن ، مردم نمیتونن شکمشون رو سیر کنن چه برسه که بخوان از ما گل بخرن و هزارتا شکایت از این قبیل حرفها. تا اینکه 15 روز پیش وارد خانواده بزرگ عباس منش شدم و محصول دوازده قدم رو خریداری کردم و واقعا بصورت غیر مستقیم تمرکز کردم روی زیباییهای کارم و احساس میکنم که روز به روز حالم داره بهتر میشه و خوشحال تر هستم و از کارم بیشتر لذت میبرم و خدا رو هزار مرتبه شکر توی همین 15 روز توی بحث درآمد و کاسبی خیلی عملکرد بهتری داشتم با اینه همیشه توی ایام محرم و صفر و هوای گرم واقعا کار ما خیلی کساد بود ولی تو این چند روز من عملکرد عالی داشتم .خدا رو هزار مرتبه شکر. پروردگارا آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم و شهامتی ده که تغییر دهم آنچه را که میتوانم. آمین دوستدار شما رسول جعفری
بنام الله بی همتا
سلام به همه دوستان عزیز و خانواده عباسمنش
هر انچه در زندگی ما رخ میدهد همه حاصل فرکانسها و افکار و باورهای ماست.ما در هر لحظه با فرکانسهامون زندگیمونو میسازیم. ما خالق زندگی خودمون هستیم. دنیا انعکاس باورهای ماست.
هراتفاق خوب یا بد حاصل فرکانس ماست.
من در محل کارم با روسای مختلفی کار کردم و همیشه حس قربانی بودن و اینکه کارمو نادیده میگیرن و ارزشی قایل نیستن براش را تجربه کردم و همیشه انها را مقصر و خودم را قربانی میدونستم همیشه میگفتم انها حق منو ضایع کردن انها به من ظلم کردن و اما این خود من هستم که باعث میشم انها حق منو ضایع کنن یا به من ظلم کنن چون در درون من این باور وجود داره باور بی ارزشی و تا زمانیکه این باور در درون من هست صدها رییس دیگه هم بیان من این مشکل را خواهم داشت بنابراین باید در درون خودمون باید دنبال عامل باشیم و روی خودمون فقط کار کنیم وقتی از درون حس ارزشمندی کنم همه ادمهای اطرافم هم تغییر میکنند و حس ارزشمندی را به من میدهند و من این موضوع را تو زندگیم به خوبی تجربه کردم و از وقتی از درون حس ارزشمندی کردم در بیرون هم همه برای من احترام قایلن و حس ارزشمندی به من میدهند.
در پناه خدا شاد باشید.