تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم - صفحه 40 (به ترتیب امتیاز)

710 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه مهرعلی ها گفته:
    مدت عضویت: 1544 روز

    سلام استاد عزیزم

    من فاطمه هستم و این اولین کامنتیه که براتون میذارم

    استاد جان من تمامی حرف های شمارو با گوش جان پذیرا هستم، اما اینجا یک سوال برای من پیش اومده

    استاد این انقلابی شد سال ۵۷ و مردم خواستار تغییر حکومت بودن و انجامش دادن و حالا پشیمونن از انتخابشون

    ولی استاد همه ی انقلاب ها هم اینجوری ناموفق نبوده!

    من چند نمونه از انقلاب های تاریخ رو ک میخوندم خیلی هم خوب بوده و ب نفع مردم بوده!

    مثلا انقلاب آمریکایی ها برای برداشتن نظام برده داری، ک نتیجش هم صد در صد مثبت بوده

    بقول خودتون من ترجیح میدم ب الگو های موفق نگاه کنم تا ناموفق!

    من دیدگاهم این نیست که وقتی حجاب سرم هست ناراحتم و آزادی ندارم، نه

    من همیشه چه حجاب باشه چ نباشه کار خودمو میکنم و از زندگیم لذت میبرم ، کلا خودم رو با شرایط وفق میدم

    من فکر نمی‌کنم که حجاب عامل خوشبختی یا بدبختی منه

    بله من میبینم همه ی نعمت هایی که دارمو، میبینم این طبیعت زیبای ایران رو، میبینم امکانات خوب و قشنگی برام فراهمه و بابتش سپاسگذارم

    اما وقتی میشه اقدام عملی کرد و احتمال موفقیتش شااااید باشه، چرا انجام ندم؟؟ چرا برای زندگی راحت اقدام نکنم؟؟ چرا تو کشوری توش به دنیا اومدم، همونجا زندگی نکنم و لذت نبرم آزادیم؟ خب من دوست دارم اینارو تو کشور خودم تجربش کنم، جایی که عاشقشم، تهرانی که برام قشنگه، خیابون ولیعصر که عاشق درختا و گنجیشکاشم

    من دوست دارم به اون انقلاب هایی ک تو تاریخ خوندم و موفق بودن فکر کنم، و براش تلاش میکنم، حتی یک نمونش هم برایقانع کردن ذهنم کافیه

    بخدا من میبینم نعمت هارو، و خب دوست دارم تو ایران خودم آزاد و رها باشم، ایران قشنگم، ایران خوشگلم

    حتی اگر هم جواب نده و چیزی تغییر نکنه ، مهم نیس، من هر روز و هر روز برای بهتر شدن خودم تلاش می‌کنم

    استاد عزیزم انشالله همیشه سالم و سلامت و ثروتمند باشین و باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    سینا سینایی گفته:
    مدت عضویت: 2863 روز

    خدا رو شاکرم که در این صبح زیبا هدایت شدم به اینستاگرام استاد و از اونجا هم هدایت شدم به این فایل که فکر کنم مسیر زندگیم رو عوض کرد. چون این روزها کمی به ناخواسته ها اجازه داده بودم که وارد ذهنم بشن و این فایلهای استاد مجدداً من رو به مسیر اصلیم که همون تمرکز به زیبایی ها بود برگردوند.

    الحمدلله رب العالمین، خدایا شکرت که همچین استاد دانایی دارم که 20 روز قبل پیش بینی این روزها رو میکرد.

    ممنونم استاد مهربانم که اینها رو با ما به رایگان به اشتراک میزاری و هر کدام از این آگاهی‌ها واقعا میلیاردها دلار می ارزند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    حنانه اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 1639 روز

    سلام خدمت ایتاد عزیزم و نریم جان و دوستان عزیزم ، امیدوارم خال دل همتون خوب باشه، استاد و دوستان عزیزم، من خانمی هستم که بعداز گذران یک زندگی سخت و بزرگ مردن دوتا بچه که به لطف خدای مهربان توانستم روی پای هودم بایستم، آشنا شدن من با استاد به واسطه صبری بود که در زندگی سختم بود که بعد از جدایی هم خودم و هم پسرم با استاد آشنا شدم، و خداروشکر از همه جهت م7صوصا رشد فردی خیلی عالی شدن از کلاس دهم شروع به تحصیل کردم به همراه پسرم درس خوندم و الان در سن 47 سالگی دانشجوی روانشناسی هستم ترم 4، حالا سوالم اینه با اینهمه تغییر باز خیلی وقتا ذهنم بشدت ترمز رشدم رو میکشه و دو سه روز حالم بد و دوباره خوب میشم که البته بخاطر تنهایی ام هست، تمرکزم زود بهم میخوره، دوستان راهی پیشنهاد بدن ممنون میشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مرضیه گفته:
      مدت عضویت: 2959 روز

      عزیزم صبرشما ستونی هست و خیلی عالیه که درس میخونی

      طبیعیه به مرور بهتر میشی فقط،سعی کن خوش،بگزرونی و وقتی حالت بد میشه بری طبیعت وکوه وپیاده روی و فایل های رایگان کنترل ذهن رو گوش کن

      خودم رقص رو بهت پیشنهاد میکنم بسیار فرکانسش،بالاست اهنگشاد بزار و برا خودت برو تو حس برقص

      موفق و پیروز باشی گلم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    شیما رازانی گفته:
    مدت عضویت: 898 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز و تمام همراهان خانواده بزرگ عباس منش

    خدارو هزاران مرتبه شکر که من این آگاهی ها را می‌شنوم و در زندگیم استفاده میکنم

    و این را متوجه شدم زمانی که من تغییر کنم دنیای پیرامون من کاملا عوض می‌شود و این اصل را متوجه شدم که من خالق زندگی خود هستم و چقدر لذت بخشه وقتی قوانین را استفاده میکنی و نتیجه ها برایت روشن می‌شود و هی بیشتر بهم ثابت میشه که قانون خداوند چقدر دقیق هستش

    و در مورد صحبت‌های استاد در این فایل باید بگم که بارها و بارها این اتفاق برای منم افتاده هر وقت همه را مقصر کردم ویه جورایی مظلوم نمایی کردم که ببین همه مقصر هستن و من هیچ کاره همچین از جهان پسی خوردم که یک آن به خودم اومدم دیدم اگه جلوش نگیرم واقعا امور زندگیم از دست میره ولی از زمانی که متوجه شدم خلق زندگیم دست خودم است سعی کردم افکارم رو جوری هدایت کنم که مسیر برام قشنگ تر شه و زندگی برایم گلستان بشه و آنقدر این قانون قشنگه و ساده هست که خیلی‌ها به خاطر همین سادگیش مسیرو اشتباه میرن و راه رو برای خودشون سخت میکنن

    در مورد همین اعتراضات اول یکم هم سو شدم و شروع کردم با جو جامعه جلو رفتن البته کمو بیش بعد دیدم همین کمو بیش هم داره منو از مسیرم دور میکنه که آلارم میده که برگرد این مسیر تو نیست چون وقتی حال احساسم بد میشه متوجه میشم که مسیر اشتباه است به همین سادگی که دارم میگم واقعا قانون جهان خیلی ساده است خوب باش خوبی را ببین خوب زندگی خواهی کرد

    شاد باش شادی را ببین وشادی را به دیگران انتقال بده

    قربون خدا برم از وقتی اینجوری فکر کردم منو به جایی هدایت کرده که از این حیاهو ها دور هستم و در دل طبیعت دور از همه ی دقدقه ها دارم به زندگی قشنگم ادامه میدم و جالب اینجاست که هر کسی از دوستان و خانواده که میان دیدن ما برای شادی و رهایی میان و خداروشکر هیچ وقت نه بحث سیاسی هست نه گرونی نه از این قبیل بحث ها فقط خوش گذرونی و خنده و شادی و انرژی مثبت طوری که هر کسی میاد پیشمون میخواد بره میگه بخدا رها و فارق از این دنیا شدم واندازه ی یک ماه انرژی دارم برای سر کار رفتن و کارای دیگه و این منو خیلی خوشحال میکنه که میتونم خدمتی کنم در این مسیر

    خداروهزاران بار شکر شکر شکر

    از ته قلبم برای استاد عزیزوخانوم شایسته عزیز و تمام بچه های سایت عشق آرامش شادی سلامتی و ثروت میخواهم آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    ضیا سعادت گفته:
    مدت عضویت: 1667 روز

    بنام خداوند بخشنده مهرابان

    سلام عاشقانه خدمت این خانوداه عظیم عباسمنش

    سپاس گذار خداوند هستم که در مسیر قرار بگیری مهره پشت مهره هر کدام در زمان مناسب و مکان مناسب قرار می گیرد.

    این مصادف شده بود با آگاهی های جلسه 14احساس لیاقت که چه اندازه مسئولیت پذیری هستی

    ——-

    واقعا این بزرگ ترین درس از قانون نظام هستی است

    زمانی که اتفاق روخ داد مقصر را واگذار به برون کردیم چه پشت گردنی های محکمی خوردیم

    زمانی ام که قبول کردیم واقعا چه نتایج برای ما رقم خورد

    من دو مثال واضیح دارم

    همین ترک سکریت بود.

    من بالای 12سال سکریت استفاده کردم

    و بالای ده بار یا بیشتر از این ترک کردم پس دو باره کشیدم

    خلاصه هربار ترک می کردم دوباره شروع می کردم خودم پاک پاک معصوم شرایط خلاصه بیرون مقصر صد درصد به دلایل مختلف

    تا اینکه آشنا شدم به گفتگو با دوستان همین مه سپیده جان گفت بر خورد برم که سیگار می شکی

    من نشستم گفتم ضیا تو به حد بی عرضه و بی غیرت استی که کوچک ترین فشار زمین و زمان را مقصر می دانی و شورع میکنی به خود تخریبی واقعا مگر احمق بیشتر از این داریم

    نه

    من قبول کردم با جان دل مقصر صد درصد خودم هستم

    خلاصه بعد از جلسه 14 و چندین درس مرتبط با این موضوع کامنت های عزیزان باعث شد استوار تر و مستحکم تر بی مانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    صدف احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2391 روز

    این فایل در صورتی توسط من پلی شد که یجورایی تمرکزم رو این بود که خب من فلان چیزو که نمیتونم تغییر بدم

    پس چجوری نتیجه میخواد برای من تغییر کنه …

    و خب ….

    این شد نتیجه این سوال که هدایت شدم به ای صفحه ی زیبا که درست و دقیق جواب سوالم داده شه ….

    که بله

    تو چرا تمرکزتو گذاشته رو چیزایی که نمیتونی تغییرشون بدی ؟؟؟؟

    تو چرا انقد رو خودت کار نمیکنی که 4 تا گل بزنی که پنالتی ام اگه گرفت داور بازم واسه تو تاثیری نداشته باشه ؟؟؟

    خو حالا شما این جمله طلایی رو تعمیم بده به همه ی قسمتای زندگی به روابط به ثروت و ….

    من تو روابط این داستان و خیلی تجربه کردم که انقدر خوب بودم و انقد تمرکزم رو کاری که خودم انجام میدم بوده و فقط به شورو اشتیاق و خواسته خودم توجه کردم که اصلا همه جوره نتیجه به نفع من بوده با وجود یه عالمه رقبا که اصا رقبا رقیب حساب نمیشدن در مقابل من انقد که قله رو فتح کرده بودم با هدایت پروردگار

    و واقعیت اینه که اصلا رقیبی وجود نداره

    رقیبی وجود نداره و تو خودت باید رقیب خودت باشی و هستی

    تویی که باید از دیروز خودت بهتر عمل کنی

    تویی که مسئول رسیدن به خواسته های خودت هستی و رویاهایی که در سر میپرورونی رو باید به حقیقت تبدیل کنی

    با کمک خدا و کنترل ذهنت

    کنترل ذهنت!

    چون این ذهن میتونه وقتی افسارو دستش بگیره تورو به قهقرا ببره

    ولی اگه تو این کنترل و دستت بگیری میتونی خودتو به خیلی جاها برسونی

    به اونجایی که دوسشون داری

    و در اونجا احساس ارامش داری

    و ی پله رفتی بالاتر

    خدایا کمکمون کن ‌..

    کمکمون کن که بتونیم همیشه با ندایی که توی قلبمون قرار داری همراه باشیم

    و از پس نجواهای این ذهن بربیایم و براش فکت بیاریم به قول استاد

    و قوانین و بهتر بشناسیم

    و به این جهان و نوع کارکردش آگاه بشیم

    خدایا شکرت که هدایتم کردی به این فایل

    این هدایت های زیبا به من یاداوری میکنه که جهان به سادگی به تو میده

    اگه تو بخوای

    و قدم برداری

    و باور داشته باشی که میشود

    این ی قانون سادس

    که تکرارش در ما باعث ایجاد یه باور بزرگ میشه

    که میشود

    که میشود

    که پس هر اتفاقی ممکن است

    و هر خواسته ای اجابت پذیرر

    فقط ما باید باور کنیم

    یواش یواش قدم قدم با همین اتفاقات و نتیجه ها

    با همین فکتها

    خدای من شکر

    بریم سراغ فایل بعد و هدایت بعدی ؛)

    دوستون دارم؛)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    سید حسن گفته:
    مدت عضویت: 1071 روز

    سلام به استاد عزیز و خانوم شایسته عزیز

    سپاس از این فایل زیبا و پر از آگاهی

    استاد من همیشه در مسیری بودم که هر کاری را شروع میکردم آخر اون کار شکست بود نه این که از اول بد باشه بلکه خیلی هم خوب پیش می‌رفت خیلی تلاش میکردم وهمه بهم افتخار میکردند که میشنویدم از دیگران که حسن ببین چه خوب کار می‌کنه چه خوب کار می‌کنه چه عالی درآمد داره

    ومن در کنار این همه نعمات عالی همیشه توجه میکردم به اوضاع که ببین چه مملکتی داریم این همه من زحمت میکشم چرا اینقدر کم میتونم پول پس انداز کنم این مملکتی که صبح تا شب دارم میدوم حتی نمیتونم از پس خرج و مخارجم بر بیام این تقصیر دولت این تقصیر لجبازی هوایی که دارن میکنند با آمریکا وبعد حی شرایط عوض میشد کم کم حالم نسبت به اون کارم بد میشد ودر نهایت یک بار می‌دیدم که همه رو از دست دادم ورشکستگی و در نهایت نمی‌فهمیدم چکار کردم وباز دنبال یک راه جدید که ثروت بسازم و جالب اینجا بود که صحبت میکردم از اون لحظاتی که کار خوبی داشتم درآمدهای باور نکردنی داشتم واز اونجا احساس میکردم که اوضاع داره بهتر میشه وبعد باز خوب میشد وبعد باز ورشکستگی یک شرایط یک سان وتکراری

    قانون رو نمی‌دونستم واین که همیشه دیگران را مقصر این همه اوضاع بد میدیدم

    ولی از موقعی که فهمیدم تمام شرایط زندگی خودم را خودم خلق میکنم دیگه هیچ کس را مقصر نمیدانم واین که خودم خالق زندگی خودم هستم با این همه توجه به زیبایی ها تونستم درآمدی عالی وبینظیر را کسب کنم از کارگری برسم به کارفرمایی

    اوضاع به صورت معجزه آسایی تغییر کرده من بهترین روزها رو دارم بدست می آورم از جایی که فهمیدم که خداوند مرا آفریده تا خودم زندگی خودم را خلق کنم ودر این جهان هیچ ظلمی نمیشود

    ومن هر لحظه با افکارم جهت دهی میکنم مدار زندگی ام را به سویه نعمت ها ومیپرستم خدای یکتا را چون اوست فرمانروای جهانیان

    در پناه الله شاد و پیروز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    Rojina گفته:
    مدت عضویت: 1794 روز

    با نام خدا

    تمرکز بر انچه میتوانم بهبود دهم

    خدایا شکرت که فصل پنجم روز شمار تحول زندگی من شروع شد که توی این مسیر تحول اساسی زندگیم این اصل مهم رو که یادم رفت بهم یادآوری بشه.

    به زعم خودم فکر می‌کردم خیلی توی این قضیه خوب شدم چون مدتهاست دیگه تصمیم گرفتم دست از غر زدن بردارم خصوصا از دست دولت و …

    ولی به چند مدت اخیر که نگاه کردم دیدم کارنامه ی چندان درخشانی ندارم!

    مثالش همین دیروز که دقیقا قبل از یکی از کلاسهای دانشگاهم داشتم به این فایل گوش می‌دادم.

    استاد این درس خیلی استاد خوبیه فوق العاده درس میده و کاملا به موضوعات مسلطه و تمام تلاشش رو میکنه همیشه که هر چی که میدونه در اختیار بچه ها بذاره. ولی روشش طوریه که یذره باید تلاش کرد تا بشه باهاش کنار اومد.

    برای همین هم اغلب بچه‌ها ازش ناراضین.

    خدا میدونه چندین و چند بار ذهن من اومد شروع کنه تمرکز من رو از روی محتوا برداره و بذاره روی اینکه این استاد خوبی نیست و فایده ای نداره نداره تلاش تو و … ولی همش حرفای استاد راحب ارتباط خوبی که توی دانشگاه با استادا برقراره کرده بودن توی ذهنم پلی می‌شد و می‌گفتم نه! پس میشه. من باید راهش رو پیدا کنم.

    گفتم این بنده ی خدا داره تلاش خودش رو میکنه، من فقط وظیفه دارم حداکثر استفاده ای که میتونم رو ازش ببرم مفهومی که توضیح میده رو درک کنم و سوالام رو ازش بپرسم، بقیش دیگه دست من نیست.

    من نمیتونم درس دادن استاد رو عوض کنم.

    همین باعث شد دیروز برای اولین بار سرکلاس بتونم سوال بپرسم و یه قسمت خاص از درس رو کامل متوجه بشم که اگه می‌ذاشتم ذهنم با مقاومت خودش بره جلو هیچوقت چنین اتفاقی نمی‌افتاد.

    الان که دارم با خودم مرور می‌کنم می‌بینم که چقدر توی همین مدت کوتاه از این نکته ای فکر می‌کردم خیلی خوب دارم رعایتش می‌کنم ضربه خوردم!

    از رفتار با اطرافیان نزدیکم

    تا با دوستانم و …

    برام یادآوری شد این موضوعی نیست که با یک بار کامنت نوشتن یا فقط یکبار بهش پرداختن درست بشه. چیزیه که باید همیشه روش کار کرد.

    خوب که نگاه می‌کنم می‌بینم این اصلیه که توی تمام جنبه های زندگیم نمود داشته و داره، حتی توی برنامه‌ریزی های روزانه ام.

    اینکه من نمی‌دونم در طول روزم چی پیش میاد که براش برنامه بریزم نشون می‌ده که من اصلا باور نکردم خودم هستم که خالق زندگیم هستم.

    اگه وقتی می‌بینم یک نفر در حد غیر نرمالی به من گیر میده و سعی میکنه از روی دلسوزی و … رفتارهام رو کنترل کنه و من به تندی واکنش نشون می‌دم، نشون می‌ده که من قانون رو درک نکردم.

    جالبه! بعد این چند وقته شاکی هم بودم چرا نتایج بزرگتر نمیشه!

    جوابش سادست چون هنوز خودم تغییر نکردم!

    الان میفهمم چرا سرعت رشد یه سری از بچه ها مثل سعیده جون و علی آقا به مراتب بیشتره. چون اونا میان یه توی یه موضوعی دیپ و عمیق میرن جلو و رگباری خودشون رو واکاوی می‌کنن. اصلا فرصت به افکار اضافه نمی‌دن. تلاش می‌کنن درک کنن توی اون موضوع دقیقا با خودشون چند چندن؟ دقیقا کجای کارن؟

    این باعث میشه آدم درک بهتری از خودش پیدا کنه و رشد کنه.

    حالا میفهمم چرا کامنت نوشتن و ردپا گذاشتن اینقدر مهم و تاثیرگذاره.

    که موقع نوشتن جمله به جمله ی کامنتی که می‌نویسم منم به خودم تلنگر بزنم که روژینا تو چند درصد اینجوری هستی؟ تو چند درصد این ویژگی رو در خودت ایجاد کردی؟ اگه کردی چجوری اگه نکردی چکار باید براش بکنی؟

    انصافا باید یه شخم اساسی به کل دیدگاه هام نسبت با زندگی بزنم با دید این رویکرد.

    که منم که خالق زندگی خودم هستم.

    و به همین دلیل باید تمرکز کنم بر آنچه که می‌توانم بهبود دهم.

    دوست دارم وقتی کامنت می‌ذارم از جنس عمل کردن و تجربه کردن این آگاهی ها باشه.

    اونموقع ست که واقعا تمرکزم روی خودم بالاتر میره و زندگیم قشنگتر میشه.

    استاد ازتون ممنونم که این چیزا رو به ما یاد میدین و قوانین رو واضح و شفاف به زبان کاربردی و عملی برامون توضیح میدین

    ازتون خیلی ممنونم.

    خدایابهم قدرت بده مسیرت رو بهتر و بهتر و بهتر ادامه بدم و خودم رو در مسیر درست و پرنعمت بهبود ببخشم

    الهی شکرت

    ایشالا که حالتون همیشه عالی باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
      مدت عضویت: 1724 روز

      سلام روژینا خانم عزیز.

      دوست خوبم امیدوارم هر روز وقتی ایمیل های شما دوست عزیزم را میخونم از درکتون از قوانین بخونم.

      ار نتایجتون بخونم.

      این خیلی لذت بخشه که آدم قدرت خلق تمام جنبه های زندگی اش را در دستان خودش بدونه.

      امروز داشتم جلسه 7 قدم چهارم را گوش میدادم که استاد سوره لیل را میخوندن و تفسیر جالبی بود که خداوند میگه کسایی که زیبایی ها و نیکی ها را میبینند (در حقیقت سپاسگزار می شوند) به “زودی” آسان می‌شوند برای آسانی ها.

      و البته برعکس، کسی که نکات منفی را میبینه و ادامه میدهد، به زودی آسان می شود برای سختی ها!!!

      خداروشکر. خداروصد هزار مرتبه شکر که چقدر این فایل با کامنت شما برای من در یک مدار و هم سو بود.

      خب من از خودم بگم که یه وقت فکر نکنید من دارم قضاوت میکنم.

      خود من الان چند وقتی هست دارم تلاش می‌کنم و سخت هم دارم تلاش می‌کنم که هر کسی را، تاکید می‌کنم هر کسی؛ حتی اونی که یه روزی باهاش خوب نبودم را نکات مثبتش را بیان‌کنم.

      موضوع اینجاست که من چند سال پیش وقتی مجرد بودم از دوره های استاد استفاده میکردم و از لحاظ مالی پیشرفت خوبی داشتم.

      بعد یادم رفت، فکر کردم خودم به همه چیز رسیدم، خلاصه بگم، نکته مهم اینه که نقطه عطف شروع پسرفت مالی من اینجا بود که من شروع کردم به دیدن نازیبایی ها و نکات منفی اطرافیانم، دولت و …

      این باعث شد بدجوری پسرفت کنم.

      خداروشکر توی این یکسال و نیم که دیگه خدایی خیلی بهتر از قبل پیشرفت کردم، تقریبا سعی کردم به دیگران توجهی نکنم تا اینکه اصلا بخواهم نکات منفی اون شخص را ببینم. (حتی برای وسایلم و کارم و غیره هم از همین روش دارم “تلاش میکنم”، استفاده کنم.)

      روژینا خانم تا اونجایی که تونستم کنترل کنم، از اون مورد من فقط خیر دیدم و بهره. دیگه اینجوری بگم وقتی میخواستم زمین کارخانه ام را بخرم، از یکی از دستان خدا کمک گرفتم که این دست خدا از لحاظ روابط عاطفی کاری می‌کرد که اصلا مورد تایید من و جامعه نیست، اما ایشان دستی از دستان خداوند شد و مرا به خواسته ام رساند.

      این خیلی موضوع مهمی هست.

      خدایی اینو مثل یه داداش میگم. من میدونم چقدر سخته کنترل ذهن. این همون جهاد اکبری هست که استاد میگه، اما وقتی بتونیم به همه چیز مثبت نگاه کنیم (یعنی تا اونجایی که بشه چون صفر و 100 نیست)، قشنگ حس ماشینی را میده که سقفش کروک هست، توی جنگلی پر از درختان میوه، هوای مه خنک، سر میخوریم و از مسیر لذت میبریم.

      اینقدری که شما از خدا باران میخواهی و خدا بهت میدهد این بزرگترین نعمتش را.

      بخدا من بارها از خدا باران و برف خواستم و بهش رسیدم.

      یه موضوع دیگه.

      سلیمان نبی در سوره نمل اهمیت شکرگزاری را خیلی خوب توضوح داده است.

      النمل

      قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَن یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَٰذَا مِن فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَأَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ وَمَن شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ

      ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺩﺍنشی ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏ ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺁﻥ ﺭﺍ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ پلک ﺩﻳﺪﻩ ﺍﺕ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺑﺨﻮﺭﺩ، ﻧﺰﺩ ﺗﻮ ﻣﻰ ﺁﻭﺭم. ﭘﺲ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺗﺨﺖ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﺧﻮﺩ ﭘﺎﺑﺮﺟﺎ ﺩﻳﺪ، ﮔﻔﺖ: ﺍﻳﻦ ﺍﺯ ﻓﻀﻞ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﻥ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ، ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺑﻴﺎﺯﻣﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﺁﻳﺎ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺰﺍﺭم ﻳﺎ ﺑﻨﺪﻩای ﻧﺎﺳﭙﺎﺳﻢ؟ ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻛﻪ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺰﺍﺭی ﻛﻨﺪ، ﺑﻪ ﺳﻮﺩ ﺧﻮﺩ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺰﺍﺭی ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻧﺎﺳﭙﺎس باشد؛ پس قطعا فرمانروای جهانیان بیﻧﻴﺎﺯ ﻭ ﻛﺮﻳﻢ ﺍﺳﺖ. (۴٠)

      قبل و بعدش را بخونید خیلی زیباست.

      امیدوارم هم من و هم شما از نتایج عالی ای که داریم میگریم بنویسیم برای هم.

      امیدوارم هر لحظه از زندگی جدیدت لذت ببری در کشور زیبای ایتالیا.

      امیدوارم چند در آینده نزدیک ان شاءالله منم بتونم به راحتی مهاجرت کنم به این‌کشور زیبا.

      من عاشق سواحل ناپولی و سورنتو هستم.

      از استاد عزیزم بخاطر این فایل‌های بی‌نظیر بی‌نهایت سپاسگزارم.

      ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        Rojina گفته:
        مدت عضویت: 1794 روز

        سلام به آقا علیرضای عزیز با این کامنت پر بار که هر بخشش برام حاوی کلی نشانه و پیغام از طرف خداونده

        اول اینکه خدارو سپاسگزارم برای این مأمن آرامش، این سایت بی‌نظیر و فوق العاده که مهم نیست کجای جهانی و الان توی دنیا داره چی میگذره تو میتونی بیای و اینجا با تسکین روح خودت و بازگشت به اصل خویشتن به آرامش برسی

        باورتون نمیشه،

        دیشب شرایطی پیش اومد که یه ساعت کنترل ذهنم از دستم خارج شد و احساس ترس و عذاب وجدان شدیدی راجع به آینده ی مالیم برام به وجود اومد.

        دو تا انتخاب داشتم،

        بترسم و برم توی حالت ترس و لرز و عذاب وجدان و قناعت و باور های پیشینیانم رو ادامه بدم که نمیشه، من نمیتونم، پول زیر پای فیله، تنها راه تجربه ی آسایش در زندگی قناعته و … این فضاها

        یا هم اینکه بگم خب، حالا آروم یه نفس عمیق می‌کشیم و می‌بینم چه کاری از دست من برمیاد؟ چجوری میتونم یه سیر پیشرفت درست برای خودم بسازم و چجوری با هدفگذاری درست و قدم های درست در مسیر خواسته هام و خواسته هام رو بهتر شناختن و واضح تر کردن و تلاش خودم برای جدی تر گرفتنشون با هر ابزاری که دستم میاد

        و

        مهمتر از همه تکیه، توکل و ایمان قلبی به خدایی که تا حالا هر چی داشتم و دارم از اون بوده و به قول سعیده خانم شهریاری پوزه ی شیطانِ نشد نشدِ ذهنم رو به خاک مالیدن، اول به درآمد و بعد به پیشرفت مالی برسم؟

        چجوری میدونم با این نجواهای ذهنی و باورهای محدودکننده ای که مثل زنجیر دور ذهنم رو گرفته مقابله کنم؟ چجوری میتونم بزنم پاره کنم این زنجیرها رو و از قید و بندشون رها بشم و آزادی بسازم از درک اصل رسیدن به ثروت؟

        خداوند هدایتم کرد و دیشب تمام سعی ام رو کردم که تسلیم نشم.

        پیش خودم گفتم، تلاش خودم رو میکنم، به سپاسگزاری روی میارم. بابت هر لیوان و هر جرئه آبی که می‌نوشم باید سپاسگزاری رو تمرین کنم چراکه از بچگی بهم گفته شده:

        «لئن شکرتم لازیدنکم»

        و از خدا سپاسگزارم بی‌حد، که با زبان کامنت شما دقیقا آگاهی ای که بهش نیاز داشتم رو به سمت من فرستاد…

        ای خدای وهاب من!

        ای خدایی که قلبم روحم جسمم و همه چیز من در تسخیر تو و گوش به فرمان و اراده ی توئه، ای که خودت این پیغام رو برام فرستادی، خودت هم به من ظرفیت و گنجایش درکش رو عطا کن. خودت ذهنم رو توانا و قلبم رو باز کن که پیام مناسب از هر بخشش به قلبم بشینه و با تکرار آگاهانه در وجودم پایدار بشه.

        یه نکته ی ظریفی که بهم گفتین تمرکز روی زیبایی ها و نکات مثبت بود که هسته ی اصلی زندگی الانمه.

        اینکه گفتین لازم نیست برای اینکه رفتار شایسته و مناسب از آدما و پدیده های اطرافمون بگیریم صفر تا صدشون مورد تایید ما و حتی منطبق با مسیری باشه که ما توی این سایت داریم میریم. سعی کنم هر کسی، هر چیزی هر پدیده ای رو فقط و فقط ذهنم رو بمباران کنم با نکات مثبتش یجوری که انگار یه فرشته ی مقدس داره جلوم راه میره. این بهترین تمرین برای تقویت ذهن در زیبایی ها رو دیدن و کنترل کردنشه.

        مرسی برای این نکته ظریف و عملی که به خوبی بهش اشاره کردین و با مثال از خودتون بازش کردین…

        آقا علیرضای عزیز ازتون با تمام وجودم ممنونم که مثال هایی از آیه های قرآن برام آوردین که چقدر میتونه روشن کننده ی مسیرم باشه.

        و همینطور ممنونم بابت مثال هایی که از خودتون زدین و ذهن منطقی من با خوندن جملاتتون ارام تر شد.

        خدایا شکرت

        چقدر زندگی خوبه

        چقدر زندگی زیباست

        چقدر ثروت در جهان فراوونه

        خدایا شکرت…

        مرسی بابت لطفی که بهم داشتین و آرزوی موفقیتی که برام کردین برادر عزیزم

        من خودم تورین هستم که شمال ایتالیاست،

        بلههههه سواحل جنوب ایتالیا حسابی دیدنیه خصوصا تاورمینا توی تابستون…

        براتون واقعا از صمیم قلبم امیدوارم هر مسیری که میرید خداوند بهترینها رو سر راهتون قرار بده و معجزه ها رو طوری رقم بزنه براتون که فقط بایستید کنار و کف زنان برای خداوند بگین خدایا شکرت…

        یه تشکر مضاعف هم دارم ازتون که برام از اهمیت شکرگزاری گفتین چون دقیقا همین الان میخواست تنبلیم بشه که برم شکرگزاری روزانه ام رو بنویسم و گفتم کلامی انجام بدم که کامنت شما تیر آخر رو زد که الان با عشق و سپاسگزاری خیلی بیشتری برم سراغش…

        خدایا شکرت…

        شاد باشین و ثروتمند و پر از احساس لیاقت…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1811 روز

    اگه میخواین متفاوت از بقیه نتیجه بگیرین باید متفاوت از بقیه فکر کنین و عمل کنین!

    سلام خدمت استاد عزیزم و خواهر گلم خانم شایسته گرامی و دوستان نازنینم در این سایت مقدس

    من سالها در شرایطی بزرگ شدم و در خانواده ای تربیت شدم که پدرم همه کارها رو خودش انجام میداد و اجازه نمیداد ما

    دست به سیاه و سفید بزنیم، حتی نان گرفتن هم اگه خونه بودن خودشون انجام میدادن و اعتماد به نفس و عزت نفس ما

    له له بود و من در زندگیم هیچ نتیجه ملموسی نگرفتم و همیشه پدرم رو مقصر اصلی میدونستم…

    تا اینکه قبل از آشنایی با قوانین تصمیم گرفتم کاری کنم و این حس بی لیاقتی که آمیخته بود با مقایسه از سوی والدینم

    رو سرکوب کنم… با اینکه از سربازی معاف بودم رفتم سربازی و پول آموزشی رو هم از طریق بسته بندی و کار در یه شرکت

    بصورت خدماتی تهیه کردم… بعد سربازی یه آدم دیگه شده بودم و کلی مسئولیت پذیر!!! حتی نمیتونستم یه لحظه یه جا

    بند شم درحالی که قبلا مدام ولو بودم تو خونه و بی انگیزه و بی حوصله… اما بودن در خونه و اون شرایط منو به شرایط

    گذشته سوق داد… دوباره یه چیزی از درون فریاد زد این تو نیستی و نباید این شرایط انفعال رو بپذیری.. شروع کردم

    واس دانشگاه دولتی خوندم و به لطف خدا قبول شدم، سخت افزار دانشگاه گیلان و ادامه دادم… اما تابستونا دوباره

    در کنار خانواده بودم و باز حس منفی و درگیری های ذهنی…

    یادمه حتی دانشگاه رفتنم با این نگرش ناخودآگاه بود که از پدرم گرفته بودم: مدرکتو بگیر تا در یک کار دولتی مشغول بشی!

    دولت یه پدر دیگه بود و من اگاه نبودم که دارم در مسیر اشتباهی قدم میزارم… البته خود تحصیل اگه متناسب با ظرفیت

    و مسیر زندگی باشه خیلی هم خوبه اما من با نگرش اشتباهی وارد این مسیر شده بودم…

    یادمه که سه ماه تابستون در شرایط خیلی سخت کار کردم فقط به این دلیل که اینقدر خسته بشم که نجواها از ذهنم دورشه

    و از خدا میخواستم هدایتم کنه… یادمه سالها دولت، پدر و خیلی مسائل دیگه رو عامل شرایط سختی میدیدم که باهاش

    دست و پنجه نرم میکردم.. حتی وقتی جایی مهمونی میرفتم برای سرپوش گذاشتن روی ناکامی ها مدام از خودم و

    توانایی هام میگفتم و میگفتم با این همه توانمندی به خاطر نداشتن پارتی و هزار تا موضوع بی ربط دیگه نتونستم در

    فلان شغل استخدام بشم یا فلان مشکل برام پیش اومد یا بابام نذاشت روی پای خودم وایسم و از این بهانه ها…

    تا اینکه یواش یواش متوجه باگهام شدم و به لطف خدا و آشنایی با این سایت مقدس خیلی بهتر تونستم به این آگاهی

    ها برسم و شروع کردم روی خودم کار کردم… البته حس قربانی شدن و مقصر دونستن خانواده تا حدی باهام هست

    ولی دارم روش کار میکنم… الان به لطف خدا شرایط خیلی خوبی دارم و برای اینکه کمتر از حمایت خانوادم بهره مند

    بشیم با همسرم به خونه ای دورتر از خونه پدری اسباب کشی کردیم، خونه ای که اولین خونه زندگیمونه که مال خودمونه

    و داستان خونه دار شدنمون مثل معجزه میمونه… و خداوند معجزه وار منو هدایت کرد و چون نپذیرفتم که قربانی باشم و

    مدام دنبال مقصر باشم و انگشت اتهام رو به سمت دیگران بگیرم… خلاصه سرتونو درد نیارم… حالا با یه چالش خیلی جدی

    مواجه شدیم به اسم آلودگی هوا… و تصمیم گرفتیم به جای اینکه زوم کنیم روی مسئولین ببینیم سهم خودمون چیه…

    هم من و هم فرزندانم و همسرم به شدت به آلودگی و هواهای اینجوری آلرژی داریم و خداوند ما رو هدایت کرد به ایده

    مهاجرت به شهرهای شمالی… دارم روی خودم کار میکنم که منی که کارمند دولتی هستم بتونم به یکی از شهرهای شمالی

    مهاجرت کنم و البته که باورهای خیلی قوی باید بسازم با توجه به محدودیت هایی که درباره کارمندان دولت هست…

    امیدوارم به توفیق خداوند سال دیگه همین موقع یعنی 28 آذر 1403 اینجا در سایت مقدس استاد عباسمنش کامنت

    بزارم و بگم که بچه ها من تونستم به شهر مورد علاقه ام مهاجرت کنم… این مهاجرت فقط به خاطر آلودگی هوا نیست

    بلکه هدف بزرگتر قطع کامل تعلقات گذشته مخصوصا به خانواده ام، ایجاد کسب و کار و به امید خدا بیرون اومدن از

    کار دولتی و گشایش الهی در رزق و روزیمون هستش… من قبلا اینقدر باورهای ضعیفی داشتم که حتی خانواده ام رو

    نمیتونستم یه سفر مشهد ببرم و هزار جور صغری و کبری میچیدم که اگه هتل گیرمون نیاد یا نتونم خرجشو بدم و…

    حتی شهرهای نزدیک تهران هم نمیتونستم خانوادمو ببرم… اما الان اینقدر به لطف خدا باورهام اصلاح شده که دارم

    در مورد مهاجرت به شهری حرف میزنم که هیچ قوم و خویشی نداریم و فقط دارم به خدای مهربان توکل میکنم… همون

    خدایی که پارسال به قلبم انداخت برای خونه اقدام کنم درحالی که پولشو نداشتیم و این داستان هم زمان شد با تورم

    سنگین مسکن در کشور و تهران و حبابی که ایجاد شده بود در مسکن مهر پردیس باعث شد بتونیم با فروش خونه

    مسکن مهر در تهران صاحب خونه دو خواب بشیم اونم در مناطق نسبتا مرکزی… ان شاالله خداوند توفیق بده و این مهاجرت

    صورت بگیره و با شما تجربیاتمو اینجا به اشتراک بزارم. خوشبخت و سعادتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1037 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به استاد عزیزم وخانوم شایسته مهربان که بار دیگه شروع این سفر و زدن و خدارو هزاران مرتبه شکر بابت وجود شما دوعزیز و مدیر فنی سایت و خانوم فرهادی پرانرژی که انقدر این سایت ما پویا و فعاله ،و هرروز تمرکزتون براینکه که چطور از این بهتر ،از این زیباتر ، از این تأثیرگذارتر ، و چقدر بی نظیره این سایت و دریایی از آگاهی هاییه که تا آخرعمر دنیامون نمی‌تونیم این آگاهی هارو هضم کنیم و هرروز فوج فوج کامنت میاد رو این سایت و هزاران کتاب عالی و خالص در مورد قوانین و خداوندی که همه چیزه داره منتشر میشه و هر کامنت از این سایت پتانسیل اینو داره که هدایتگر کامل هزاران انسان باشه بدون اغراق ، و من شما رو تحسین میکنم استاد عزیزم که این مخاطبان خاص و بی نظیری که با تمام وجود سعی دارن با شما در مسیر درک توحید همراه بشن ،به خاطر فرکانس های بی نظیر و خالص و توحیدی شماست که همواره روند صعودی داره بیزنس شما ،بیزنسی که کار نیست عشقه و تفریحه برای شما و دقیقا شما الگوی تمام حرفها و آگاهی هایی هستید که از زبانتون جاری میشه ،و شما مصداق ،تمرکز برانچه که میتوانم بهبود دهم هستید و چقدر از زوایای متفاوت به زیبایی بیان میکنید اصل و اساس جهان هستی و قانون زیبای خداوندو، اینکه هرجا اوضاع بر وفق مراد من پیش نرفت ،فقط و فقط مقصر خودمم و باید یک چیزی در درون من تغییر پیدا کنه ونه هیچ عامل بیرونیه دیگه ای ، و من میتونم با تمرکز بر آنچه که میتوانم بهبود دهم ،نتایج رو در تمام ابعاد همانطور که میخواهم رقم بزنم ، حالا من چه چیزی رو میتونم بهبود بدم ،من سمت خودمو چطوری باید انجام بدم؟؟؟ من میتونم همواره بر روی احساس سپاس گذاری خودم کار کنم و حس سپاس گزاریمو از هرچیزی بهبود بدم وهدایت بشم به سمت شرایط دلخواه در هر زمینه ای ، من میتونم برروی باورهای ثروت سازم کار کنم و بهبودشون بدم برای خلق زندگی مالی دلخواهم ،من میتونم بر روی باورهای توحیدیم کار کنم و بهبود بدم برای تجربه سعادت و خوشبختی در دنیا و آخرت ،من میتونم برروی باورهای سلامتیم کار کنم وبهبودشون بدم برای تجربه زندگی سراسر تندرستی و پرانرژی ، و دونه به دونه میتونم روی هرباوری از هریک از این موارد کار کنم و بهتر و بهترشون کنم ، و اینها چیزیه که درونیه و تحت کنترل من ، ولی وقتی باورم این باشه که عامل بیرونی داره زندگی منو کنترل می‌کنه ،این سمی ترین باوره ، و این باور میشه یه دروازه ی بزرگ و نفوذناپذیر و این دروازه به روی ما بسته میشه وما درنهایت عجزو ناتوانی هیچ کنترلی بر افکار و شرایط زندگیمون نخواهیم داشت ،چون باور اینه که فلان عامل بیرونی تاثیرگذاره و عامل بیرونی هم از کنترل ما خارجه ، ولی اگر در هر اتفاقی انگشت اشاره من به سمت خودم باشه و بدونم که جهان بازتاب باورهای منه و بیرون از من اینه ی تمام نمای درون من و باورهای من هست اونوخ میام و روی اون باور از درون کار میکنم و نتیجه عوض میشه ، خدایا شکرت بابت همه چیز .سپاس گزارم بابت اینکه من میتونم با کنترل افکارم و قدرت ذهنم خلق کنم هر تجربه ای که خواهان آن هستم .

    تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم .

    در پناه الله یکتا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: