https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/09/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-09-26 03:55:022022-12-12 06:54:43تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم
710نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
درس 1: گله و شکایت در مواجهه با شرایط نادلخواه و عوامل بیرونی، حاصلش تمرکز بر آنچه نمی خواهی و در نتیجه جهان هم ناخواسته بیشتری را برایت رقم می زند
درس 2: آنجا که آگاهانه کنترل ذهن کردی و به جای مقصر دانستن دیگران، تمرکزترا بر تغیر و بهبود خودت گداشتی، در نتیجه جهان هم چه پاداش هایبزرگی که از جنس تمرکزت هست بهت میدهد.
درس 3؛ مصاحبه با پپ گواردیولا
چیزی که من نمی تونم تغییر بدم چرا شکایت کنم؟
من باید سمت خودم را درست انجام بدم بدون مقصر دانستن شرایط بیرونی
تجربه های خودم : من در طی سالهایی که کار می کردم خیلی پیش اومده بود که شاکی بشم و غر بزنم
ولی با اینکه غر می زدم ولی همیشه دنبال راهی بودم که خودم شرایط را برای خودم مساعد کنم
همان سال اول حدود 20 سال پیش ، مونیتور قدیمی داشتم که اشعه هاش چشمهام را اذیت می کرد، خیلی ها این شرایط را داشتند و شاکی نبودند، و عملا تحمل می کردند
ولی من رفتم از توی انبار و زیر وسایل ها یک محافظ صفحه پر از خاک و کثیفی پیدا کردم
تمیزش کردم و اجازه ندادم چشمهام بیشتر اذیت بشه و من شاکی و غرزنان و نالان کنان به کارم ادامه بدهم
مثلا خودمون گل و گلدون توی اتاق گذاشتیم. یا اداره زیرموسی نداشت و خودم یک چیزی را مناسب دست خودم ساختم و به اداره آوردم
یا اینکه ساعت کاریمون طولانی شده بود اونم بدون غذا… ما تنها اتاقی بودیم که هرروز ناهارمی آوردیم گرممی کردم و کامل غذا می خوردیم. با اینکه مدیر وقت شاکی شده بود و پیغام پسغام میداد ولی من اهمیت ندادم، گفتم منجواب معده ام رو نمی تونم بدم، وظیفه من هست که ازش مراقبت کنم.
گاهی همکارهام چیزهای خاصی رو روی میز من می دیدند، میگفتند، اووه کارپرداز از اینها هم برای ما هم بخره… منم می گفتم میری فلان لوازم تحریری مثل سرکار خانم قرائت می خریش به قیمت چندرغاز و شیک و مجلسی میای ازش استقاده اش می کنی… کارپرداز کیلو چند؟
کلا خیلی از این بهبودهای کوچیک که انجام دادم، محیط را برای من مناسب و رضایت بخش تر کرده بود.
وقتی به اداره ای می رفتم و مثلا میدیدم پرده نداره و کارمند توی آفتاب نشسته و اذیته و از شرایط شاکی و نالان، می گفتم ببین ملافه که توی خونه داری که نخوای بیار بزن. من جات بودم پرده دوخته بودم براش. این اتاق کار منه و من باید احساس راحتی و آرامش کنم ولو اینکه اداره امروز و فردا کنه… پیگیری کن برای خواسته ات ولی تن به شرایط سخت نده
اگر در حال حاضر جایی کار می کنیم که برای رفاه کارمندش ارزش زیادی قائل نیست و خودم هم برای خودم قدمی برندارم؟ پس چه فرقی است بین من و اداره؟ فرقی هست آیا؟؟؟ ضمن اینکه اگر حرکتی ازت ببینند متوجه میشن حرفی که زدی واقعا جدی بوده
و اینطوری 20 سال را طی کردم. خیلی از همکارها بد اداره میگن، میگن خراب بشه این اداره.. . میگن چه جای مزخرفی هست.. ولی 30 را بند اینجا هستند..
برعکس من تقریبا همیشه می گفتم اداره مون خوبه. همکارهام خوبند.. خدا را شکر ناراضی نبودم.. ولی انصافا خودم شرایط را برای خودم دوست داشتنی مهیا کردم. برای همین عموما رضایت و خوشایندی داشتم از محیط و از کارم…. و در تمام این 20 سال همیشه گفتند اتاق شما بهترین اتاق اداره هست..
چه زمانی که با خانم ها هم اتاق بودم و چه 4 باری که با آقایون هم اتاق بودم.. خدا را شکررررر
از این بابت از خودم قدردان و سپاسگزارم
. الانم یعنی برای امسال اعلام کردم با 20 سال دارم از اداره خداحافظی می کنم.. خیلی راحت و خیلی شیک و بدون وابستگی و دلهره . که آیا چی بشه؟ آیا چی نشه؟
درس 3: هرگاه فکر کنیم که عامل بیرونی وجود دارد که باعث می شود ما به شرایط و نتیجه درست نرسیم، این همان شرک است، شرک.
درس 4: اگر می خواهید متفاوت از اکثریت جامعه باشید باید متفاوت از مردم فکر کنید و عمل کنید.
خدا را شکرررر که تا حدی این طور بوده ام و حداقل از افراد پیرامونم نتایج متفاوت تری گرفتم.
برهه حساس کنونی، در کشور ما 45 سال است که ادامه دارد و تمام شدنی نیست. هر بار به یک دلیل، هربار به یک طریق…
ملت همیشه میگن خوش پارسال.. گذشته بهتر بود.. زمان شاه بهتر بود و… همون شاهی که خوشحال خوشحال انداختنش بیرون
ولی برعکس ماهایی که داریم روی خودمون کار می کنیم میگیم:
خدایا شکرت، چقدر سالمتر از قبلم
چقدر آرام تر از قبلم
چقدر عزت و احترامم بیشتر شده
چقدر کارهام داره راحت تر داره جلو میره
چقدر سرمایه ام بیشتر از قبله
چقدر راحت تر خرج می کنم
چقدر از قبل خوشگلترم
چقدر خوش اندام ترم
چقدر صبورترم
چقدر آرامترم
چقدر بیشتر لذت می برم
چقدر برکت تو زندگیم بیشتره
چه دوستای بهتری دارم
چقدر درها قبل از اومدنم برام باز شده
چقدر دیگران بیشتر در خدمتم هستند
چقدر دیگه نگران نیستم
چقدر ترس هام کمتره
چقدر زودتر از حال بد به حال خوب شیفت میدم
چقدر دیگه نمی مونم توی سرزمین های سوخته
و……
کی میگه خوش گذشته هاااا.. اکنونمون رو عشقه.. آینده مون بهشته…
همین که ترس و اضطراب از آینده نداریم و در عوض امید به آینده در درونمون شعله ور این خودش کوهی از ثروت است
اینها همه نتیجه متفاوت فکر کردن نسبت به عموم جامعه و متفاوت عمل کردن است.
حاصل فیلتر کردن و درعوض دادن ورودی های مناسب به ذهن و جسم و روحمون هست
خدایا شکررررت. میلیون ها بار
خداوندا یاریمان کن که در مسیر درست بمانیم و بهتر و بهتر پیش برویم
خدایا کمک مون کن هر لحظه مسئولیت پذیر تر و توحیدی تر بشیم
خدایا کمک مون کن که شرک را از کوچه پس کوچه های ذهنمون خارج کنیم و در هر کوی و برزنش توحید را جشن بگیریم
خدایا یاریمان کن تا نعمت های بیکرانت تمام فضای چشم و گوش و ذهن و زبانمان را پر کند
و جز زیبایی و عشق و خیر و خوبی و نعمت و ثروت و فراوانی و سلامت و…. چیزی را تجربه نکنیم ، مگر اندکی به قدر آگاهی
خدایا شکرت از وجود دستانت استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته دوست داشتنی
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسسسسسگزارم
سلام عزیزان جان همسفران بینظییییر و معنوی
روز 122
فایل بینظییییر تمرکز بر آنچه میتوانم بهبود دهم
خدایا شکرت که یکبار دیگر بهم فرصت دادی تا درک بشنوم این کلام حق را و درک کنم آنچه را که لازمه رشد و پیشرفت من هست
خدایا شکرت تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان
خدایا شکرت که همه کاره ام تویی و من هیچی نیستم و هیچ بلد نیستم تو بهم بگو کمکم کن
خدایا شکرت
که قدم به قدم تکاملی داری منو پیش میبری به سمت خوشبختی و سعادت و معنویت
خدایا شکرت که بهم یاد دادی با کنترل ذهن تمرکز کنم بر روی خودم
هیچ عاملی بیرون از من نیست
یاد گرفتم که در هر جنبه ای از زندگی ام ایرادی هست مشکل از درون من است ن هیچ عامل بیرونی
خدایا شکرت که من پذیرفتم خالق صد در صد زندگی ام خودم هستم
منم با افکار و باورها و فرکانس های خودم تمام اتفاقات زندگی ام را خلق میکنم .
خدایا شکرت همین پذیرش نصفه راه را برایم باز کرده که از درون خودم دنبال مسئله باشم
صبر داشته باشم و تکاملم را طی کنم به درستی و. کنترل ذهن برای شناخت بیشتر خودم وقت و زمان بزارم و خودسازی کنم هر روز خودمو از هر جنبه ای که ایرادی هست بازسازی کنم
که من چه ایرادی دارم که باعث این تضاد در زندگی ام شده
وقتی دنبال راه حل در درون خودم باشم و تسلیم خداوند باشم راه را برام باز میکنه جان جانانم
ایرادهامو بپذیرم و تسلیم باشم
خداوند بهم پاداش می هد از جایز که من فکرشو نمیکنم بهم میرسونه فقط باید روی خدا حساب باز کنم
وقتی دنبال راه حل باشم همانطور که خدا در قرآن میفرماید در دل هر سختی آسانی هست
پس در دل هر تضادی جواب آسان هست
من خودم را لایق دریافت الهامات الهی بدانم و هر چقدر روی ارزشمندی و لایق بودنم برای درک بیشتر الهامات کار کنم بیشتر لایق دریافت الهامات الهی هستم
خودم را از سر راه خدا کنار بزنم
خداوند هر لحظه هدایت مرا بر خودش واجب کرده
خدایا شکرت که من در معرض هدایت تو هستم
قلبم باز است برای شنیدن صدای خداوند
روح وروان و ذهن و قلبم و جسم مقدسم را به دستان قدرتمند خدا سپرده ام و با تمام وجودم پر مسیر الهی ثابت قدم ومتعهد تر هستم
خدایا شکرت که همه کاره ام تویی من هیچی نمیدانم
تو خدایی و هرآنچه دارم از آن توست
خدایا تو علمت بر تمام عالم محیط است
بهم بگو تویی که دلها را نرم میکنی
خدایا شکرت من تسلیمم هیچی نمیدانم
استاد عزیزم هر فایلی که با عشق نوش جان میکنم
و دقیق میشم توش میبینم از هر جنبه ای هر زاویه ای که نگاه میکنم زندگی او به دوقسمتی تقسیم شده یکی قبل از آشنایی با شما و یکی بعد از آشنایی با شما
قبل از آشنایی با شما که من همیشه قربانی ماجرا بودم با یه عالمه باور شرک آلود که در روز داشت منو مشرک تر و نامید تر و افسرده تر میکرد و همیشه دنبال مقصر بودم و من هیچ مشکلی ندارم و تقصیر دیگران و دولت و جامعه و … جزخودم
و بلطف خداوند همیشه هم در حالت عجز و ناتوانی بدرگاه خدا پناه میبردم اونم در صورتی که هیچ شناختی از خدا نداشتم خدای اون موقع خدای سختی هام بود اصلا نمیدونستم خدا چیه و کجاست
خب چک و لگد های جهان را خوردم و دنبال راهی میگشتم تا خودمو در این باتلاق زندگی نجات دهم همش دست و پا میزدم بلکه راهی پیدا کنم تا خودم را نجات دهم
و خواستم و شد لطف خداوند شمال حالم شد و من را از طریق دستان خوبش با شما آشنا کرد
و الان در این مدت سه چهار سالی که با شما از تلگرام آشنا بودم خداوند قدم به قدم تکاملم را پیش برد حتی زمانهایی نمیفهمیدم که تکامل چی هست
الان که دارم مینویسم احساس میکنم مدارم کمی بالاتر رفته و درکم از تکامل بهتر شده آرامتر شده ام صبور تر شده ام
تمام اتفاقات را الخیر و فی ما وقع میدانم موهبتی از طرف خداوند میدانم که سخت به خدا فقیر و نیازمندم از هر خیری که بهم برسد
خدایا شکرت که یاد گرفتم با استادی زندگی کنم که خودش به آنچه میگوید عمل میکند و زندگی اش در همه جنبه ها گواه بر این است
خدا یا شکررررررت که دارم یاد میگیرم در هر تضاد و مسئله ای سمت خودم را خوب انجام دهم به درستی و صداقت شرایط بیرونی هیچ ربطی به من ندارد .
من باید روی شخصیت خودم کار کنم تمرکزم را روی خودم بگذارم و قدرتی در تغییر عزیز انم ندارم
هر چقدر من بدرستی تغییر کنم جهان هم پاداش میدهد و یا از دیگران مرا دور میکند یا آنها هم با من هم مدار میشوند و تغییر میکنند
خدایا شکرت
برای درک این انسانها ی عالی
استاد عزیزم و پپ از این موضوع
که به من هم یاد دادن که تمرکزم فقط روی خودم باید باشد
استاد چقدر این حرف پپ عالی بود
گفت که مهارت افراد برام مهم نیست من کسی را میخواهم که از نظر شخصیتی مناسب باشد
نخواد که در فضایی که من هستم یم پاشی کنه
الله و اکبرررر
خدایا درکم را بیشتر کن
استاد عزیزم منم یاد گرفتم که ممکنه وجود عزیزانم را در اطرافم ببینم ولی دلیل نمیشه که من با اونها هم کلام و گفتار باشم
اگه میخواهم نتیجه متفاوت از بقیه بگیرم باید متفاوت هم از بقیه رفتار کنم
آگاهانه یا نخوام در جمع افرادی که حتی عزیزانم هستند قرار بگیرم اگر هم اجباراً قرار گرفتم آگاهانه زیپ دهنم را ببندم و توجه و تمرکزم را از روی حرفها و گفته ها وشنیده های اطرافیانم که هیچ کمکی به پیشرفت من نمیکند بردارم و روی اصولم پایبند باشم و هیچ شرکتی در بحث های آنها نداشته باشم
تمرکزم را روی خواسته ها و زیبای های زندگی ام قرار دهم تا ناخواسته ها از زندگی ام دور شوند جهان اینه است
هر لحظه به فرکانس های من پاسخ میدهد و براساس توجه من از همان جنس را بیشتر وارد زندگی ام میکند
هر عاملی (از خوراک پوشاک مسکن و دلار و …) قیمتش افزایش یافت گله و شکایت نکنم
در درون خودم دنبال رشد خودم باشم
از خودم بپرسم من چکاری میتوانم انجام دهم که درآمدم را بیشتر کنم تا براحتی مایحتاج زندگی ام را تهیه کنم.
یعنی من به قدری که مثلاً گوشت گران شود ناتوان هستم که نتوانم براحتی آن را تهیه کنم و با عشق نوش جانش کنم
این تضاد میان که ما را رشد بدن به سمت جلو کسب که در مدار دریافت این آگاهی ها باید و آگاهانه تمرکز کنه روی بهبود شخصیتی در تمام جنبه های زندگی اش جهان هم لاجرم به بهترینهای جهان هدایتش میکند
با احساس خوب اتفاقات خوب بوجود میآید
من هر لحظه باید در احساس خوب اوقاتم را بگذرانم و تمرکز کنم روی بهبود خودم نه هیچ عامل بیرونی
چون من هر چقدر رشد کنم جهان هم پاداش میدهد پس من میتوانم یاد بگیرم تمرکز کنم بر بهبود خودم
تا چرخ زندگی ام روانتر و بهتر و آسانتر شود بلطف خداوند
خدایا شکرت که من همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین موقعیت و در میان روابط درست و افراد درست و شرایط عالی هستم
خدایا شکرت که من ارزشمندم تکه ای از وجود پاک خداوند هستم
خدایا شکرت که هر روز از هر نظر بهتر و بهتر هستم
همه کاره ام تویی
من تسلیمم تو بگو و بهم یاد بده تا بخودشناسی و خداشناسی برسم
من فقیرم بهت
روی نیازم فقط بتوست جان جانانم سپاسسسسسگزارم
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
استاد عزیزم چقدر خوشحالم وحس عالی دارم بابت این فایل اصلا خدا به صورت معجزه آسایی من رو هدایت کرد
من برام اتفاق به ظاهر بدی افتاد که جا داره اینجا برای اول خودم وبعد برای دوستانم تعریف کنم بخاطر داشتن سابقه ی کار خوب ونوع عملکردم در محل کارم مورد توجه مدیرم قرار گرفته بودم
به قول استاد عزیزم که میفرمایند شرک در دل مومن همانند مورچه ی سیاه بر روی سنگ سیاه در دل تاریکی شب پناه است.آره من مدیرم رو شریک خدا قرار دادم وبه حدی من این شخص برام مهم وارزشمند شده بود با اینکه یکسیری از درخواستها رو ازم میکرد که زیرآب بچه ها رو پیشش بزنم ومنم بخاطر اینکه بیشتر توی دلش قرار بگیرم بیشتر وبیشتر ولی با احساس بد انجامش میدادم (کلا ریشه کارم بد بود)خودمم میدونستم کارم اشتباه وخدا بارها وبارها بهم نشونه داد که بسه انجامش نده ازفکر این شخص بیا بیرون
وگذشت وگذشت وگذشت تا اینکه یک روزی بازم بخاطر اینکه بیشتر برم توی دلش وبهم بگه بابا ایول توچقدر خوبی که این حرف رو زدم.بازم خبر چینی کردم براش
چند روزبعدش یه حرفی بهم زد که قلبم کاملا شکست اونجا بود که فهمیدم چقدر راه رو اشتباه رفتم
همش روخودم مقصر میدونم خودم با افکارم اینها رو برای خودم جذب کردم چون 1-غیر خداروشریک قرار دادم2-نداشتن عزت نفس در نه گفتن
خدایا دورت بگردم که باز دستم رو گرفتی وبهم نشون دادی که تو خدایی نه بنده هات
این شرک داشتن متاسفانه اگر آدم حواسش نباشه خیلی آدم رو نابود میکنه
الان سه روزه که مرتب از خدا هدایت میخوام که چیکار کنم؟نکنم؟کجا برم و…
کنترل ذهنم رو باز بیشتر وبیشتر دستم میگیرم
اینم درسی برام داشت شاید الان ندونم ولی بعدها درسش رو میفهمم ومنم که هرلحظه زندگیم رو دارم خلق میکنم.
یه نگاه کلی اگر از تجربیات زندگیم توی کارم بگم این بوده که
بااین نگاه که من میتوانم من توانایی ایجاد یک شغل جدید را دارم بارها و بارها وارد شغل های متفاوتی که از صفر ایجادشون کردم شدم و وقتی در حین کار و ادامه مسیر کانون توجه ام به عوامل بیرونی شرایط وضعیت جامعه معطوف میشد بارها و بار ها دچار اختلال و شکست در کارم میشدم و باعث نابودی درمسیر رشد و پیشرفتم میشد این عامل و این الگو انقدر تکرار شد که یه روزی به خودم امدم و اگر بخواهم واضح تر بگویم یکی از کلیدی ترین موضوعاتی بود که من توی وجودم به مسیری هدایت شدم که خداوند یه راه جدید و راه درست و سر راهم قرار داد و من الان باتمام وجود دارم توی این مسیر حرکت میکنم و از خدای مهربانم میخواهم که هر روز با اگاهی های بیشتر و درک بهتر از این قوانین من و اشنا کنه
خداروشکر ک در مسیر جدید قدم گزاشتم مسیری ک سراسر شادی و لذت هست
ی مثالی از خودم بزنم زمانی ک مشکلاتم رو بیرون از خودم میدیدم
یک سال پیش ک من تو این مسیر نبودم توی روابط خیلی مشکل داشتم
الان میفهمم ک کاملا مشکل اصلا ب بیرون از من ربطی نداشت ولی متاسفانه فکر میکردم شرایط بیرونی دخیل هستند
یک سال پیش خیلی توی روابط با همسرم مشکل داشتم و هر مسئله ایی ک میشد بزرگشم میکردم و ب خونوادم میگفتم و شاکی بودم ک من مقصر نیستم و همسرم هست ک باعث مشکلات توی زندگیمون شده
و ادامه داشت تا جایی ک چندین بار قهر و دعوا و بحث جوری ک خونم رد لیوان هایی ک پرت میکردم ب در و دیوار هنوز هست تا این حد عصبی و پرخاشگر تا کار ب مشاورم رسید و تا یک قدمی جدایی رفتم
میگم کلا مشکل رو کاملا بیرون از خودم میدونستم
اما الان ک یک سالی میشه ک خواستم تغییر کنم و ب لطف خداوند مهربانم هدایت شدم ب این سایت
الان استاد عزیزم دقیقا نمیدونم بگم توی این یک سال چن بار اصن دعوا کردم چ برسه بخوام برم ب بقیه بگم
و زندگیم کاملا تغییر کرده
آرامش حتی توی حرف زدنم تغییر کرده
الان میتونم بگم زندگیم ب دو بخش تقسیم شده
زندگی قبل از آشنایی با استاد عباس منش عزیز و زندگی بعد از آشنایی با استاد عباس منش عزیز
و با آگاهی هایی ک کسب کردم و عمل کردم تا همین حد ک باید جدی تر باشم برای عمل ب قوانین تونستم شرایطی رو بسازم ک اگه چیزی بشه نه فقط توی روابط با همسرم بلکه شرایط کاری و هر مسئله ی دیگه میتونم بگم نسبت ب قبل شرایط بیرونی رو دخیل نمیدونم و ب خودم میگم
من چ فرکانسی فرستادم ک نتیجش این بود
البته نتیجه نازیبایی ک چندین بار برام تکرار بشه ن فقط یک بار بعد از مدتها
و میبینم توی روابط کمتر ب مشکل برخوردم
و الان زندگیم از لحاظ روابط بهتر شده جوری ک میبینم خود همسرم هم تغییر کرده
همه اینها لطف پروردگارم بود ک منو قرار داد توی این مسیر
و در آخر هم سپاسگزار شما هستم استاد عباس منش عزیز بابت حضورت در زندگیم
من در زمان کنکور دائم شاکی بودم که خدایا چرا مملکت ما نظام درستی نداره یا کنکور سخته همه رشته تجربی رو انتخاب میکنن چرا در آزمون های شبیه ساز به خواستم نمیرسم اما بعد ها فهمیدم که افراد با نصف مقداری که من درس میخواندم با رتبه های بدتر و مدرسه هایی که استعداد درخشان نبودن و استعداد کمتر به نتایج خیلی بهتری دست پیدا کردن این درس مهمی به من داد که نباید به شرایط بیرونی مرتبط دانست
سلام و درود به استاد عزیزم و خانم شایسته ی مهربان و سلام به همگی دوستان نور چشمی های خداوند که در این سایت ساکن هستند..
خدایاا بازم میدونم کامنتم طولانی میشه و بچه ها میگن بازم این رویا خانم مهاجر سلطانی رفت پای منبر و پایین هم نمیاد ولی باور کنید خیلی دوست دارم کوتاه بنویسم اینقدر این مبحث عمیقه که امکان پذیر نیست توی دو سه جمله تمامش کنم ولی سعی مو می کنم!!!!
استاد جان وقتی این فایل از روز شمار رو از دیشب چندین بار دیدم و نت برداری کردم خیلی بهش فکر کردم یعنی امروز بعد از دیدن دوباره ی این فایل آموزشی رفتم برای خودم یک دمنوش درست کردم و با لیمو ترش نوش جان کردم همینطور که روی مبل نشسته بودم و از پنجره ی سالن پذیرایی ام به اون کوه تپه ی سرسبز نزدیک خانه ام نگاه می کردم از خداوند هدایت طلبیدم که بتونم به سوالاتی که در این بخش پرسیده شده پاسخ های درست و مناسبی رو بنویسم و با خودم تمرین کنم و به خودم یادآوری کنم
سوال اول…چه شرایط نادلخواهی مواجه شدم و گله و شکایت کردم و هر عامل بیرون از خود را مقصر دانستم و بیشتر تمرکزم رو به ناخواسته ها داشتم؟؟؟
وقتی داشتم همینطور دمنوشم رو می نوشیدم و به دور دست ها فکر می کردم به یاد قبل از آشنایی ام با شما در سال 97 افتادم .. اینکه چه تضادهایی رو در همه ی زمینه ها و جنبه های زندگیم داشتم و بخاطر مقصر دانستن این و اون هر روز اوضاعم بد و بدتر شده بود.. ولی تغییر از آنجایی شروع شد که در ذهنم همش بدنبال یک.راه حل بودم و از خداوند هدایت خواستم..
هر چند من قبلنا با مسایل قانون جذب و قانون توانگری و یا با اساتیدی در کانال تلگرام تا حدودی آشنایت داشتم ولی مثل الآنم پیگیر نبودم برای همین آمادگی هدایت رو بصورت تکاملی داشتم وقتی خداوند من رو به خواسته ام هدایت کرد و شما رو توسط دستانی از دستان خداوند به من معرفی کرد دیگه فهمیدم که باید یک مربی و یک استاد راهنمایی داشته باشم که بتونم خودمو از اون منجلاب های ورشکستگی مالی و پولی و سلامت نبودن ذهن و روح و جسمم نجات بدم. که البته این لطف و مرحمت خداوند بود که قوانین رو توسط استاد ماهری چون شما استاد عباسمنش نازنین بیاموزم .. خب فهمیدم که اولین تغییر رو خودم بوجود آوردم .چون خواستم و شد .. چون خواستم شرایط برام محیا شد .. چون خواستم موقعیت و شرایط و افراد و فرصت ها و شادی ها و سلامتی ها برام بوجود آمد … چون فهمیدم که باید به خودم تعهد بدم که رشد کنم و تغییر کنم ( در سه فایل بینظیر چگونه درآمد خود را در یکسال سه برابر کنیم) سپاسگذار بودن و تعهد نامه نوشتن و تمرین و تکرار و تکرار مداوم و مستمر رو فهمیدم .. پس از همونجا شخصیت من شروع به تغییر کرد .. همونجا فهمیدم که هیچ عامل بیرونی مسبب اون تضادهای پی پی زندگی من نبوده . البته لازم بذکر است برای دوستانی که تازه وارد این رشد و پیشرفت شخصیتی شدند این روند برای من بصورت تکاملی پیش رفت .. یعنی اول پذیرفتم که هر اتفاقی که توی زندگی من افتاده بخاطر افکار های ذهنی من بوده که از جامعه و خانواده و فرهنگ و رسانه ها و روابط و شرایط روابط با افراد نامناسب سمی و غیره محیط زندگی من در طول این سالیان دریافت کرده بودم چون کنترلی روی ذهن نداشتم و اصلا نمیدونستم کنترل ذهن چی هست اصلا… پس برای تغییر این وضعیت زندگیم بازم باید از خودم شروع کنم .. البته اولش پذیرفتم ولی هنوز باور درست و مناسبی نداشتم و استاد گفتند باید ورودی هامو کنترل کنم تا بتونم باور سازی کنم البته اوایلش گیج و گنگ بودم یعنی معانی فرکانس و مبحث مدارها و یا تغییر باورها رو کلا نمیدونستم ولی با تمرین و دیدن فایل ها و در کانال تلگرام بطور مداوم تغییرات در من شروع شد و آرام آرام از تمرکز بر ناخواسته ها به توجه و تمرکز به نکات مثبت هدایت شدم به اینکه به خواسته هام توجه کنم … البته قانون رو فهمیده بودم و کنترل ذهن کار آسونی نبود و با تمرین و تکرار و تکرار هر روز بهتر و بهتر شدم .. و خدا رو شکر بعد از این چند سال روزی نیست که من فایل ها رو نبینم .. روز ی نیست که من ننویسم .. روزی نیست که با خودم قانون و قوانین رو مرور نکنم و روزی نیست خواندن کامنت های دوستان رو نبینم .. یعنی توی این چند سال صدها دفتر و خودکار و اینترنت و غیره استفاده کردم و روی افکارم و تغییر باورهام کار کردم ولی هنوز هم گاهی از اوقات از مسیر خارج میشم ولی چون روی خودم خوب کار کردم فوری به مسیرم بر می گردم و متوجه شدم اگر چیزی و یا کاری به نتیجه نمی رسد بخاطر ایرادهای ذهنی خودم هست . بخاطر اینه که هنوز در بعضی موارد هنوز تغییر نکردم یعنی هنوز شناسایی ترمز های ذهنی رو پیدا نکردم .. یعنی باید تمرکزم رو از ناخواسته ها بردارم .. البته خیلی خیلی خدا رو شکر گذارم که توسط استاد عزیزم با قوانین آشنا شدم و سعی می کنم به ناخواسته ها تمرکز نکنم و اگر هم گاهی به ناخواسته ها توجه کردم و از مسیر دور شدم فوری دوباره خودمو جمع و جور می کنم .. البته موارد زیادی پیش اومده که یکی از اون موارد نادلخواه ..مثلا در مسایل پولی و ثروت بود و یا سلامتی و تندرستی ام بود و یا همین مسایل جامعه و شلوغی ها و اعتراضات بوده و خیلی موارد دیگه که اصلا دوست ندارم راجب شون صحبت کنم .. چون یک جمله ی مهم رو استاد گفتند که خیلی دوسش دارم و جزو کلمات تاکیدی امروزم شده .. اینکه
اگر می خواهیم نتایج مون متفاوت باشه باید متفاوت فکر کنیم و متفاوت عمل کنیم
باید راهی پیدا کنیم که شکایت و گله ها رو نشنویم و گوش ندیم و توجه نکنیم و یا اگر راهی وجود ندارد و در فضایی قرار گرفتیم که چاره ای نداریم سعی کنیم که آگاهانه زیپ دهان مون رو ببندیم
مثلا همین امسال عید در مورد روابط دو سه موری پیش اومد که ناخواسته و ناآگاهانه به یک سری مسایل توجه کردم که نادلخواه بود ولی چون در این زمینه بطور مداوم روی افکارم کار کردم خیلی زود ورق بنفع من پیش رفت و آون روابط ها بطور جادویی حل شد و از من فاصله گرفتند بدون اینکه من حرفی بزنم چون زیپ دهان مو کاملا بستم یعنی کنترل ذهن خوبی داشتم و این کار هر کسی نیست تنها کسانی می توانند زیپ دهان شون رو بکشند که بقدر کافی روی خودشون کار کرده باشند و با تمرین مداوم کنترل ذهن رو بدست گرفته باشند و من از این بابت بخودم تبریک گفتم و خودمو تحسین کردم .. اینکه خواهرم اومد عید دیدنی و کلی بهمون خوش گذشت و کادو و هدایا بهم رد و بدل کردیم ولی این دلیل نمیشه که رفتارها و یا بعضی عملکردهاشون رو بخاطر این لطف شون تحمل کنم. . در واقع مثل همون صحبت های پیپ کوآردو
که گفتند ..آدمی که از لحاظ فکری همیشه گله و شکایت داره و همیشه بحث می کنه و همیشه مشکل داره و همیشه داستان داره هر چقدر هم که فوتبالیست خوب و با مهارتی باشه به درد من نمی خوره من نمی خوامش شخصیت اون طرف برام مهم هستش
سوال دوم برعکس سوال اول
آنجایی که با وجود مواجه با شرایط نا دلخواه کنترل ذهن رو بدست گرفتم و به جای مقصر دانستن هر عامل بیرونی و گله و شکایت تمرکزم رو بر تغییر بهبود خودم گذاشتم و جهان پاداشی بزرگ به این جنس از تمرکز به من داد ،؟؟؟؟
من سعی می کنم بطور مداوم قانون رو بخودم یادآوری کنم و تکرار مداوم داشته باشم اینکه هیچ عامل بیرونی به من ربطی ندارد چون جهان آینه ی من هست
هر وقت تونستم توی یک محیط کوچکتر مثل خانه و خانواده و جمع دوستان و آشنایان آگاهانه کنترل ذهن داشته باشم و زیپ دهان مو ببندم و گله و شکایت نکنم و قانون رو بخودم یادآوری کنم که هیچ عامل بیرونی به من ربطی ندارد و باید فقط و فقط خودم رو مسعول اعمال و رفتارم بدونم و تمام نتایجی که بدست آوردم فقط و فقط بخاطر افکار و عادت ها و باورها و عقاید و ذهن خودم بوده پس باید همیشه روی این باورهایم بطور مداوم کار کنم تا نتایج هم دلبخواهم رو خلق کنم
مثلا چند وقت پیش ها هر وقت میرفتم حمام دوش بگیرم به ریزش موهام توجه می کردم همش فاضلاب حمام رو نگاه می کردم که چقدر موهام ریخته و همیشه داشتم به این موضوع نادلخواه توجه می کردم . یک روز با خودم قانون رو مرور کردم و بقول استاد از خودم سوالات خوبی کردم و گفتم (البته در فایل های قبلیم بطور مفصل راجب این ناخواسته توضیح دادم) … آیا این ریزش موهام خواسته ی منه که بهش توجه می کنم .. و بعدش با یک سری سوالات بخودم گفتم .. رویا خانم چرا به اون موهای خوشکل روی سرت توجه نمی کنی .. هزاران موی زیبا مثل تاج ملکه روی سرت داری آنوقت داری به این موهای ریخته شده توجه می کنی … از اون روز دیگه اصلا به موهای ریخته شده توجه نکردم یعنی هر دفعه بخودم می گفتم خب این ریزش خیلی هم طبیعی هستش چون اینها موهای مرده هستند و بجاش هزاران موی سالم و زیبا و خوش رنگ روی سرم دارم و از اون موقع هر روز ریزش موهام کمتر و کمتر شده و خدا رو شکر هر صبح میرم جلوی آینه ی دستشویی میبینم موهام چقدر خوشکل و خوش رنگ تر شده و کلی با خنده و خوشحالی و ناز و نوازش ازش تشکر و قدردانی می کنم
یا مثلاً در مورد سلامتی
همون چند سال پیش بخاطر آسیب تاندول های دست و پاهام تمرکزم رو از ناسلامتی اون اعضای بدنم برداشتم و توجه و تمرکزم رو گذاشتم روی دیگر اعضای سالم بدنم و هر روز بخاطر سلامتی دیگر اعضای بدنم تشکر و قدردانی می کردم و خدا رو شکر بمرور و تکرار و تمرکز روی سلامتی دیگر از اعضای بدنم از اون مسایل خبری نیست چون به ناخواسته ام توجه نکردم و فقط به خواسته ام که سلامتی بود توجه کردم و هر روز قدردان این نعمت سلامتی و تندرستی کامل جسم و جان و روح و ذهن مقدس الهی ام هستم
البته موارد زیادی هست که دیگر اینجا به دراز میکشه و فرصتی نیست برای نوشتم چون بعد از نوشتن این کامنت تصمیم دارم برم پیاده روی و گوش دادن به فایل های استاد عزیزم .
خدایااا شکرت بخاطر اینکه تونستم امروز هم با موفقیت و تکامل از پله های روز شمارم بالاتر بیام و به رشد و پیشرفت تغییر شخصیتم کمک کنم خدایاا شکرت
جمله ی بسیار گوهر بار استاد عزیزم رو در این قسمت از فایل که خیلی هم تاکید داشتند رو دوست دارم با تیتر درشت بنویسم اینکه
اینقدر از لحاظ ذهنی قوی و بزرگ شویم و اینقدر منش و درون مون وسیع بشه که در مواقع شکست زمین و زمان رو مقصر ندانیم
اینقدر باورها مون قوی بشه که بگیم همه چی به ذهن مون ارتباط داره
اگر در مورد چیزی نتیجه ای نگرفتیم باید به این درک برسیم که یک چیزی در ذهن مون و باورها مون ایراد داره..
ما نمی تونیم اون داور و یا هر عامل بیرونی رو مثل عروسک کوکی کوک کنیم و دلبخواه مون بشه ولی می تونیم ذهن مون رو کوک کنیم تا شرایط به نفع ما پیش بره و البته این کار آسونی نیست و باید تمرین کنیم
همین که هر روز مون خوب پیش بره یعنی افکار محدود کننده و باورهای نامناسب داره تغییر می کنه و از ما جدا میشه .. و با تمرین کردن باید یاد بگیریم که جریان نعمت و ثروت و برکت راحت تر وارد تجربه ی زندگی مون بشه..
استاد جان ممنون سپاسگذارم که در چندین فایل شما اعراض از ناخواسته ها رو بطور مفصل هر بار برامون توضیح دادید و مسایل رو با قوانین برامون روشن کردید ..خدایاااا ممنون و سپاسگذارم خدایااا شکرت
خدایاااا تنها ترا می پرستم و تنها از تو یاری می جوییم
راستش من یادم امد زمان های که از صاحب کارم شاکی بودم وهبچ وقت هم حق و حقوقمو دریافت نکردم اما وقتی تمرکزی رو خودمو کارم تمرکز میکردم هدایت میشدم به مشتری های که اصلا نمیشناختم
الان فهمیدم دیگه من نتیجه افکار خودمو میگیرم و کشور این حکومت نتیجه تفکر مردم هست،
و صحبت قشنگ استاد که گفت من که نمیتونم قیمت مرغ و پنیر رو عوض کنم اما میتونم رو خوذم کار کنم اونقدر از نظر مالی خوب باشم که برام مهم نباشه قیمت اجناس،
به یاری خدا پیروزی نزدیک من کار خودمو شروع میکنم و زیپ دهنمو سعی میکنم ببندم که اعتراض نکنم قر نزنم بگم من که چیزی رو که نمیتونم تغیر بدم رو زور نرنم تمرکزم رو خودم باش خودمو تغیربدم
خدایا شکرت بابت هدایت هایی که در هر لحظه مسیر زندگیمون رو پیش میبره و حس اعتماد و سپردن و آرامش و صلح رو درونمون ایجاد میکنه.
بله! همیشه، همیشهی همیشه مسئله خود ماییم! دقیقا خود خود ما! اگه به گذشتهمون نگاه کنیم، میبینیم هرچقدر ناخواسته جذب کردیم، هرچقدر بلا سرمون اومده، هرچقدر احساس کردیم شکستیم و فرو ریختیم، تنها عاملش خودمون بودیم. باورهایی بوده که به شکل اشتباهی درون ما رخنه کرده؛ حرف هایی بوده که شنیدیم و مثل یک بچهی حرف گوش کن باورش کردیم؛ چیزهایی بوده که میلیون ها میلیون بار در جهان اطرافمون به صورت الگوهای تکرارشونده دیدیم و شنیدیم و چشیدیم و با پوست و استخون درکش کردیم. و شدیم مجموعه ای از باورهای کوچک و بزرگ..
هرچقدر که بیشتر میگذره، بیشتر به اهمیت مسئلهی توجه به زیبایی ها پی میبرم. چقدر مهم و خفنه این موضوع! چقدر جزئیه و کامل و ظریف! و دقیقا به خاطر همین موضوعه که ما دو تا آدم متفاوت رو با دو دیدگاه بسیار متفاوت به جهان میبینیم. برای یکی، این دنیا چرخ و فلک شادی آوریه که میشه توش نشست و چرخید و نفس کشید و خندید و بستنی لیس زد و لذت برد. و برای دیگری، زندگی مجموعه ای از رنج هاییه که درد و غمش نفوذ کرده در لایه های عمیق اون آدم.
و این مرز باریک و مهم، کانون توجه ماست!
باید همیشه سعی کنیم جهان رو طوری ببینیم که پر باشه از نعمت ها و لذت ها و خندیدن ها و قشنگی ها و برگ های تازهی درختان انجیر و خیسی دلنشین بارون تو یه شب تابستونی و تماشای ستاره های درخشان توی کویر و بوی خوش قورمه سبزی!
خدایا شکرت که ما بلدیم چطور به اتفاقات و آدم های اطرافمون نگاه کنیم.
به نام تنها رب جهانیان خدایی که هر چه دارم و او به من داده
خدایا من قدرت و توانایی ندارم تو کمکم کن و هدایتم کن به مسیرهای زیبا به مسیر خوشبختی به مسیر بهبودها
منو هدایت کن به مسیر درست خدایا شکرت سپاسگزارتم
من با قرار گرفتن در این مسیر و قرار گرفتن در مدار استاد عزیزم که تونستم تو این چند سال هم بعضی از فایلها رو خریداری کنم هم گوش بدهم و ببینم
طی این چند ساله کم کم فهمیدم که ما انسانها توانایی تغییر هیچ چیزی و هیچ کسی رو نداریم فقط و فقط توانایی تغییر خودمون رو داریم بعضی ها تقصیر رو میندازن گردن عوامل بیرونی یا انسانها و اقوام و همسر و فرزندان اما اینطور نیست
همه چیز به خودمون بر میگرده ما اگر از درون شخصیت و افکار و باورهامون رو رشد بدهیم و با تعهد جلو برویم نتیجه خوبی هممیگیریم و جهان پاداش خوبی هم میدهد و زندگیمون سراسر عشق و شادی و خوشبختی و ثروت و نعمت و برکت میشود
چقدر اینطور زندگی کردن ساده و راحت است با قوانین ساده جهان
استادم ممنونتم بابت همه چیز بابت فایلهای زیبا و مفیدتون که هر دقیقه اش برای ما نکات آموزنده و مهمی رو داره
سلام و درود به همه انسانهای پاک و لایق
روز 122:
تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم؛
درس 1: گله و شکایت در مواجهه با شرایط نادلخواه و عوامل بیرونی، حاصلش تمرکز بر آنچه نمی خواهی و در نتیجه جهان هم ناخواسته بیشتری را برایت رقم می زند
درس 2: آنجا که آگاهانه کنترل ذهن کردی و به جای مقصر دانستن دیگران، تمرکزترا بر تغیر و بهبود خودت گداشتی، در نتیجه جهان هم چه پاداش هایبزرگی که از جنس تمرکزت هست بهت میدهد.
درس 3؛ مصاحبه با پپ گواردیولا
چیزی که من نمی تونم تغییر بدم چرا شکایت کنم؟
من باید سمت خودم را درست انجام بدم بدون مقصر دانستن شرایط بیرونی
تجربه های خودم : من در طی سالهایی که کار می کردم خیلی پیش اومده بود که شاکی بشم و غر بزنم
ولی با اینکه غر می زدم ولی همیشه دنبال راهی بودم که خودم شرایط را برای خودم مساعد کنم
همان سال اول حدود 20 سال پیش ، مونیتور قدیمی داشتم که اشعه هاش چشمهام را اذیت می کرد، خیلی ها این شرایط را داشتند و شاکی نبودند، و عملا تحمل می کردند
ولی من رفتم از توی انبار و زیر وسایل ها یک محافظ صفحه پر از خاک و کثیفی پیدا کردم
تمیزش کردم و اجازه ندادم چشمهام بیشتر اذیت بشه و من شاکی و غرزنان و نالان کنان به کارم ادامه بدهم
مثلا خودمون گل و گلدون توی اتاق گذاشتیم. یا اداره زیرموسی نداشت و خودم یک چیزی را مناسب دست خودم ساختم و به اداره آوردم
یا اینکه ساعت کاریمون طولانی شده بود اونم بدون غذا… ما تنها اتاقی بودیم که هرروز ناهارمی آوردیم گرممی کردم و کامل غذا می خوردیم. با اینکه مدیر وقت شاکی شده بود و پیغام پسغام میداد ولی من اهمیت ندادم، گفتم منجواب معده ام رو نمی تونم بدم، وظیفه من هست که ازش مراقبت کنم.
گاهی همکارهام چیزهای خاصی رو روی میز من می دیدند، میگفتند، اووه کارپرداز از اینها هم برای ما هم بخره… منم می گفتم میری فلان لوازم تحریری مثل سرکار خانم قرائت می خریش به قیمت چندرغاز و شیک و مجلسی میای ازش استقاده اش می کنی… کارپرداز کیلو چند؟
کلا خیلی از این بهبودهای کوچیک که انجام دادم، محیط را برای من مناسب و رضایت بخش تر کرده بود.
وقتی به اداره ای می رفتم و مثلا میدیدم پرده نداره و کارمند توی آفتاب نشسته و اذیته و از شرایط شاکی و نالان، می گفتم ببین ملافه که توی خونه داری که نخوای بیار بزن. من جات بودم پرده دوخته بودم براش. این اتاق کار منه و من باید احساس راحتی و آرامش کنم ولو اینکه اداره امروز و فردا کنه… پیگیری کن برای خواسته ات ولی تن به شرایط سخت نده
اگر در حال حاضر جایی کار می کنیم که برای رفاه کارمندش ارزش زیادی قائل نیست و خودم هم برای خودم قدمی برندارم؟ پس چه فرقی است بین من و اداره؟ فرقی هست آیا؟؟؟ ضمن اینکه اگر حرکتی ازت ببینند متوجه میشن حرفی که زدی واقعا جدی بوده
و اینطوری 20 سال را طی کردم. خیلی از همکارها بد اداره میگن، میگن خراب بشه این اداره.. . میگن چه جای مزخرفی هست.. ولی 30 را بند اینجا هستند..
برعکس من تقریبا همیشه می گفتم اداره مون خوبه. همکارهام خوبند.. خدا را شکر ناراضی نبودم.. ولی انصافا خودم شرایط را برای خودم دوست داشتنی مهیا کردم. برای همین عموما رضایت و خوشایندی داشتم از محیط و از کارم…. و در تمام این 20 سال همیشه گفتند اتاق شما بهترین اتاق اداره هست..
چه زمانی که با خانم ها هم اتاق بودم و چه 4 باری که با آقایون هم اتاق بودم.. خدا را شکررررر
از این بابت از خودم قدردان و سپاسگزارم
. الانم یعنی برای امسال اعلام کردم با 20 سال دارم از اداره خداحافظی می کنم.. خیلی راحت و خیلی شیک و بدون وابستگی و دلهره . که آیا چی بشه؟ آیا چی نشه؟
درس 3: هرگاه فکر کنیم که عامل بیرونی وجود دارد که باعث می شود ما به شرایط و نتیجه درست نرسیم، این همان شرک است، شرک.
درس 4: اگر می خواهید متفاوت از اکثریت جامعه باشید باید متفاوت از مردم فکر کنید و عمل کنید.
خدا را شکرررر که تا حدی این طور بوده ام و حداقل از افراد پیرامونم نتایج متفاوت تری گرفتم.
برهه حساس کنونی، در کشور ما 45 سال است که ادامه دارد و تمام شدنی نیست. هر بار به یک دلیل، هربار به یک طریق…
ملت همیشه میگن خوش پارسال.. گذشته بهتر بود.. زمان شاه بهتر بود و… همون شاهی که خوشحال خوشحال انداختنش بیرون
ولی برعکس ماهایی که داریم روی خودمون کار می کنیم میگیم:
خدایا شکرت، چقدر سالمتر از قبلم
چقدر آرام تر از قبلم
چقدر عزت و احترامم بیشتر شده
چقدر کارهام داره راحت تر داره جلو میره
چقدر سرمایه ام بیشتر از قبله
چقدر راحت تر خرج می کنم
چقدر از قبل خوشگلترم
چقدر خوش اندام ترم
چقدر صبورترم
چقدر آرامترم
چقدر بیشتر لذت می برم
چقدر برکت تو زندگیم بیشتره
چه دوستای بهتری دارم
چقدر درها قبل از اومدنم برام باز شده
چقدر دیگران بیشتر در خدمتم هستند
چقدر دیگه نگران نیستم
چقدر ترس هام کمتره
چقدر زودتر از حال بد به حال خوب شیفت میدم
چقدر دیگه نمی مونم توی سرزمین های سوخته
و……
کی میگه خوش گذشته هاااا.. اکنونمون رو عشقه.. آینده مون بهشته…
همین که ترس و اضطراب از آینده نداریم و در عوض امید به آینده در درونمون شعله ور این خودش کوهی از ثروت است
اینها همه نتیجه متفاوت فکر کردن نسبت به عموم جامعه و متفاوت عمل کردن است.
حاصل فیلتر کردن و درعوض دادن ورودی های مناسب به ذهن و جسم و روحمون هست
خدایا شکررررت. میلیون ها بار
خداوندا یاریمان کن که در مسیر درست بمانیم و بهتر و بهتر پیش برویم
خدایا کمک مون کن هر لحظه مسئولیت پذیر تر و توحیدی تر بشیم
خدایا کمک مون کن که شرک را از کوچه پس کوچه های ذهنمون خارج کنیم و در هر کوی و برزنش توحید را جشن بگیریم
خدایا یاریمان کن تا نعمت های بیکرانت تمام فضای چشم و گوش و ذهن و زبانمان را پر کند
و جز زیبایی و عشق و خیر و خوبی و نعمت و ثروت و فراوانی و سلامت و…. چیزی را تجربه نکنیم ، مگر اندکی به قدر آگاهی
خدایا شکرت از وجود دستانت استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته دوست داشتنی
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسسسسسگزارم
سلام عزیزان جان همسفران بینظییییر و معنوی
روز 122
فایل بینظییییر تمرکز بر آنچه میتوانم بهبود دهم
خدایا شکرت که یکبار دیگر بهم فرصت دادی تا درک بشنوم این کلام حق را و درک کنم آنچه را که لازمه رشد و پیشرفت من هست
خدایا شکرت تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان
خدایا شکرت که همه کاره ام تویی و من هیچی نیستم و هیچ بلد نیستم تو بهم بگو کمکم کن
خدایا شکرت
که قدم به قدم تکاملی داری منو پیش میبری به سمت خوشبختی و سعادت و معنویت
خدایا شکرت که بهم یاد دادی با کنترل ذهن تمرکز کنم بر روی خودم
هیچ عاملی بیرون از من نیست
یاد گرفتم که در هر جنبه ای از زندگی ام ایرادی هست مشکل از درون من است ن هیچ عامل بیرونی
خدایا شکرت که من پذیرفتم خالق صد در صد زندگی ام خودم هستم
منم با افکار و باورها و فرکانس های خودم تمام اتفاقات زندگی ام را خلق میکنم .
خدایا شکرت همین پذیرش نصفه راه را برایم باز کرده که از درون خودم دنبال مسئله باشم
صبر داشته باشم و تکاملم را طی کنم به درستی و. کنترل ذهن برای شناخت بیشتر خودم وقت و زمان بزارم و خودسازی کنم هر روز خودمو از هر جنبه ای که ایرادی هست بازسازی کنم
که من چه ایرادی دارم که باعث این تضاد در زندگی ام شده
وقتی دنبال راه حل در درون خودم باشم و تسلیم خداوند باشم راه را برام باز میکنه جان جانانم
ایرادهامو بپذیرم و تسلیم باشم
خداوند بهم پاداش می هد از جایز که من فکرشو نمیکنم بهم میرسونه فقط باید روی خدا حساب باز کنم
وقتی دنبال راه حل باشم همانطور که خدا در قرآن میفرماید در دل هر سختی آسانی هست
پس در دل هر تضادی جواب آسان هست
من خودم را لایق دریافت الهامات الهی بدانم و هر چقدر روی ارزشمندی و لایق بودنم برای درک بیشتر الهامات کار کنم بیشتر لایق دریافت الهامات الهی هستم
خودم را از سر راه خدا کنار بزنم
خداوند هر لحظه هدایت مرا بر خودش واجب کرده
خدایا شکرت که من در معرض هدایت تو هستم
قلبم باز است برای شنیدن صدای خداوند
روح وروان و ذهن و قلبم و جسم مقدسم را به دستان قدرتمند خدا سپرده ام و با تمام وجودم پر مسیر الهی ثابت قدم ومتعهد تر هستم
خدایا شکرت که همه کاره ام تویی من هیچی نمیدانم
تو خدایی و هرآنچه دارم از آن توست
خدایا تو علمت بر تمام عالم محیط است
بهم بگو تویی که دلها را نرم میکنی
خدایا شکرت من تسلیمم هیچی نمیدانم
استاد عزیزم هر فایلی که با عشق نوش جان میکنم
و دقیق میشم توش میبینم از هر جنبه ای هر زاویه ای که نگاه میکنم زندگی او به دوقسمتی تقسیم شده یکی قبل از آشنایی با شما و یکی بعد از آشنایی با شما
قبل از آشنایی با شما که من همیشه قربانی ماجرا بودم با یه عالمه باور شرک آلود که در روز داشت منو مشرک تر و نامید تر و افسرده تر میکرد و همیشه دنبال مقصر بودم و من هیچ مشکلی ندارم و تقصیر دیگران و دولت و جامعه و … جزخودم
و بلطف خداوند همیشه هم در حالت عجز و ناتوانی بدرگاه خدا پناه میبردم اونم در صورتی که هیچ شناختی از خدا نداشتم خدای اون موقع خدای سختی هام بود اصلا نمیدونستم خدا چیه و کجاست
خب چک و لگد های جهان را خوردم و دنبال راهی میگشتم تا خودمو در این باتلاق زندگی نجات دهم همش دست و پا میزدم بلکه راهی پیدا کنم تا خودم را نجات دهم
و خواستم و شد لطف خداوند شمال حالم شد و من را از طریق دستان خوبش با شما آشنا کرد
و الان در این مدت سه چهار سالی که با شما از تلگرام آشنا بودم خداوند قدم به قدم تکاملم را پیش برد حتی زمانهایی نمیفهمیدم که تکامل چی هست
الان که دارم مینویسم احساس میکنم مدارم کمی بالاتر رفته و درکم از تکامل بهتر شده آرامتر شده ام صبور تر شده ام
تمام اتفاقات را الخیر و فی ما وقع میدانم موهبتی از طرف خداوند میدانم که سخت به خدا فقیر و نیازمندم از هر خیری که بهم برسد
خدایا شکرت که یاد گرفتم با استادی زندگی کنم که خودش به آنچه میگوید عمل میکند و زندگی اش در همه جنبه ها گواه بر این است
خدا یا شکررررررت که دارم یاد میگیرم در هر تضاد و مسئله ای سمت خودم را خوب انجام دهم به درستی و صداقت شرایط بیرونی هیچ ربطی به من ندارد .
من باید روی شخصیت خودم کار کنم تمرکزم را روی خودم بگذارم و قدرتی در تغییر عزیز انم ندارم
هر چقدر من بدرستی تغییر کنم جهان هم پاداش میدهد و یا از دیگران مرا دور میکند یا آنها هم با من هم مدار میشوند و تغییر میکنند
خدایا شکرت
برای درک این انسانها ی عالی
استاد عزیزم و پپ از این موضوع
که به من هم یاد دادن که تمرکزم فقط روی خودم باید باشد
استاد چقدر این حرف پپ عالی بود
گفت که مهارت افراد برام مهم نیست من کسی را میخواهم که از نظر شخصیتی مناسب باشد
نخواد که در فضایی که من هستم یم پاشی کنه
الله و اکبرررر
خدایا درکم را بیشتر کن
استاد عزیزم منم یاد گرفتم که ممکنه وجود عزیزانم را در اطرافم ببینم ولی دلیل نمیشه که من با اونها هم کلام و گفتار باشم
اگه میخواهم نتیجه متفاوت از بقیه بگیرم باید متفاوت هم از بقیه رفتار کنم
آگاهانه یا نخوام در جمع افرادی که حتی عزیزانم هستند قرار بگیرم اگر هم اجباراً قرار گرفتم آگاهانه زیپ دهنم را ببندم و توجه و تمرکزم را از روی حرفها و گفته ها وشنیده های اطرافیانم که هیچ کمکی به پیشرفت من نمیکند بردارم و روی اصولم پایبند باشم و هیچ شرکتی در بحث های آنها نداشته باشم
تمرکزم را روی خواسته ها و زیبای های زندگی ام قرار دهم تا ناخواسته ها از زندگی ام دور شوند جهان اینه است
هر لحظه به فرکانس های من پاسخ میدهد و براساس توجه من از همان جنس را بیشتر وارد زندگی ام میکند
هر عاملی (از خوراک پوشاک مسکن و دلار و …) قیمتش افزایش یافت گله و شکایت نکنم
در درون خودم دنبال رشد خودم باشم
از خودم بپرسم من چکاری میتوانم انجام دهم که درآمدم را بیشتر کنم تا براحتی مایحتاج زندگی ام را تهیه کنم.
یعنی من به قدری که مثلاً گوشت گران شود ناتوان هستم که نتوانم براحتی آن را تهیه کنم و با عشق نوش جانش کنم
این تضاد میان که ما را رشد بدن به سمت جلو کسب که در مدار دریافت این آگاهی ها باید و آگاهانه تمرکز کنه روی بهبود شخصیتی در تمام جنبه های زندگی اش جهان هم لاجرم به بهترینهای جهان هدایتش میکند
با احساس خوب اتفاقات خوب بوجود میآید
من هر لحظه باید در احساس خوب اوقاتم را بگذرانم و تمرکز کنم روی بهبود خودم نه هیچ عامل بیرونی
چون من هر چقدر رشد کنم جهان هم پاداش میدهد پس من میتوانم یاد بگیرم تمرکز کنم بر بهبود خودم
تا چرخ زندگی ام روانتر و بهتر و آسانتر شود بلطف خداوند
خدایا شکرت که من همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین موقعیت و در میان روابط درست و افراد درست و شرایط عالی هستم
خدایا شکرت که من ارزشمندم تکه ای از وجود پاک خداوند هستم
خدایا شکرت که هر روز از هر نظر بهتر و بهتر هستم
همه کاره ام تویی
من تسلیمم تو بگو و بهم یاد بده تا بخودشناسی و خداشناسی برسم
من فقیرم بهت
روی نیازم فقط بتوست جان جانانم سپاسسسسسگزارم
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
سلام خدمت استاد عزیزم ومریم جانم
استاد عزیزم چقدر خوشحالم وحس عالی دارم بابت این فایل اصلا خدا به صورت معجزه آسایی من رو هدایت کرد
من برام اتفاق به ظاهر بدی افتاد که جا داره اینجا برای اول خودم وبعد برای دوستانم تعریف کنم بخاطر داشتن سابقه ی کار خوب ونوع عملکردم در محل کارم مورد توجه مدیرم قرار گرفته بودم
به قول استاد عزیزم که میفرمایند شرک در دل مومن همانند مورچه ی سیاه بر روی سنگ سیاه در دل تاریکی شب پناه است.آره من مدیرم رو شریک خدا قرار دادم وبه حدی من این شخص برام مهم وارزشمند شده بود با اینکه یکسیری از درخواستها رو ازم میکرد که زیرآب بچه ها رو پیشش بزنم ومنم بخاطر اینکه بیشتر توی دلش قرار بگیرم بیشتر وبیشتر ولی با احساس بد انجامش میدادم (کلا ریشه کارم بد بود)خودمم میدونستم کارم اشتباه وخدا بارها وبارها بهم نشونه داد که بسه انجامش نده ازفکر این شخص بیا بیرون
وگذشت وگذشت وگذشت تا اینکه یک روزی بازم بخاطر اینکه بیشتر برم توی دلش وبهم بگه بابا ایول توچقدر خوبی که این حرف رو زدم.بازم خبر چینی کردم براش
چند روزبعدش یه حرفی بهم زد که قلبم کاملا شکست اونجا بود که فهمیدم چقدر راه رو اشتباه رفتم
همش روخودم مقصر میدونم خودم با افکارم اینها رو برای خودم جذب کردم چون 1-غیر خداروشریک قرار دادم2-نداشتن عزت نفس در نه گفتن
خدایا دورت بگردم که باز دستم رو گرفتی وبهم نشون دادی که تو خدایی نه بنده هات
این شرک داشتن متاسفانه اگر آدم حواسش نباشه خیلی آدم رو نابود میکنه
الان سه روزه که مرتب از خدا هدایت میخوام که چیکار کنم؟نکنم؟کجا برم و…
کنترل ذهنم رو باز بیشتر وبیشتر دستم میگیرم
اینم درسی برام داشت شاید الان ندونم ولی بعدها درسش رو میفهمم ومنم که هرلحظه زندگیم رو دارم خلق میکنم.
استاد عزیزم ممنونم ازت بابت این فایل بینظیرت.
به نام خداوند مهربانم
سلام خدمت استاد قشنگم
یه نگاه کلی اگر از تجربیات زندگیم توی کارم بگم این بوده که
بااین نگاه که من میتوانم من توانایی ایجاد یک شغل جدید را دارم بارها و بارها وارد شغل های متفاوتی که از صفر ایجادشون کردم شدم و وقتی در حین کار و ادامه مسیر کانون توجه ام به عوامل بیرونی شرایط وضعیت جامعه معطوف میشد بارها و بار ها دچار اختلال و شکست در کارم میشدم و باعث نابودی درمسیر رشد و پیشرفتم میشد این عامل و این الگو انقدر تکرار شد که یه روزی به خودم امدم و اگر بخواهم واضح تر بگویم یکی از کلیدی ترین موضوعاتی بود که من توی وجودم به مسیری هدایت شدم که خداوند یه راه جدید و راه درست و سر راهم قرار داد و من الان باتمام وجود دارم توی این مسیر حرکت میکنم و از خدای مهربانم میخواهم که هر روز با اگاهی های بیشتر و درک بهتر از این قوانین من و اشنا کنه
برای همه ارزوی موفقیت میکنم
بنام خدا
سلام ب استاد عزیزم
خداروشکر ک در مسیر جدید قدم گزاشتم مسیری ک سراسر شادی و لذت هست
ی مثالی از خودم بزنم زمانی ک مشکلاتم رو بیرون از خودم میدیدم
یک سال پیش ک من تو این مسیر نبودم توی روابط خیلی مشکل داشتم
الان میفهمم ک کاملا مشکل اصلا ب بیرون از من ربطی نداشت ولی متاسفانه فکر میکردم شرایط بیرونی دخیل هستند
یک سال پیش خیلی توی روابط با همسرم مشکل داشتم و هر مسئله ایی ک میشد بزرگشم میکردم و ب خونوادم میگفتم و شاکی بودم ک من مقصر نیستم و همسرم هست ک باعث مشکلات توی زندگیمون شده
و ادامه داشت تا جایی ک چندین بار قهر و دعوا و بحث جوری ک خونم رد لیوان هایی ک پرت میکردم ب در و دیوار هنوز هست تا این حد عصبی و پرخاشگر تا کار ب مشاورم رسید و تا یک قدمی جدایی رفتم
میگم کلا مشکل رو کاملا بیرون از خودم میدونستم
اما الان ک یک سالی میشه ک خواستم تغییر کنم و ب لطف خداوند مهربانم هدایت شدم ب این سایت
الان استاد عزیزم دقیقا نمیدونم بگم توی این یک سال چن بار اصن دعوا کردم چ برسه بخوام برم ب بقیه بگم
و زندگیم کاملا تغییر کرده
آرامش حتی توی حرف زدنم تغییر کرده
الان میتونم بگم زندگیم ب دو بخش تقسیم شده
زندگی قبل از آشنایی با استاد عباس منش عزیز و زندگی بعد از آشنایی با استاد عباس منش عزیز
و با آگاهی هایی ک کسب کردم و عمل کردم تا همین حد ک باید جدی تر باشم برای عمل ب قوانین تونستم شرایطی رو بسازم ک اگه چیزی بشه نه فقط توی روابط با همسرم بلکه شرایط کاری و هر مسئله ی دیگه میتونم بگم نسبت ب قبل شرایط بیرونی رو دخیل نمیدونم و ب خودم میگم
من چ فرکانسی فرستادم ک نتیجش این بود
البته نتیجه نازیبایی ک چندین بار برام تکرار بشه ن فقط یک بار بعد از مدتها
و میبینم توی روابط کمتر ب مشکل برخوردم
و الان زندگیم از لحاظ روابط بهتر شده جوری ک میبینم خود همسرم هم تغییر کرده
همه اینها لطف پروردگارم بود ک منو قرار داد توی این مسیر
و در آخر هم سپاسگزار شما هستم استاد عباس منش عزیز بابت حضورت در زندگیم
بابت این ک توی زندگیم رنگ خدا پررنگ تر شده
سپاسگزارتم استاد جان
سلام !
من در زمان کنکور دائم شاکی بودم که خدایا چرا مملکت ما نظام درستی نداره یا کنکور سخته همه رشته تجربی رو انتخاب میکنن چرا در آزمون های شبیه ساز به خواستم نمیرسم اما بعد ها فهمیدم که افراد با نصف مقداری که من درس میخواندم با رتبه های بدتر و مدرسه هایی که استعداد درخشان نبودن و استعداد کمتر به نتایج خیلی بهتری دست پیدا کردن این درس مهمی به من داد که نباید به شرایط بیرونی مرتبط دانست
رد پای تعهدم در روز 122
روز شمار تحول زندگی من فصل پنجم
تمرکز بر آنچه که می توانیم بهبود دهیم
سلام و درود به استاد عزیزم و خانم شایسته ی مهربان و سلام به همگی دوستان نور چشمی های خداوند که در این سایت ساکن هستند..
خدایاا بازم میدونم کامنتم طولانی میشه و بچه ها میگن بازم این رویا خانم مهاجر سلطانی رفت پای منبر و پایین هم نمیاد ولی باور کنید خیلی دوست دارم کوتاه بنویسم اینقدر این مبحث عمیقه که امکان پذیر نیست توی دو سه جمله تمامش کنم ولی سعی مو می کنم!!!!
استاد جان وقتی این فایل از روز شمار رو از دیشب چندین بار دیدم و نت برداری کردم خیلی بهش فکر کردم یعنی امروز بعد از دیدن دوباره ی این فایل آموزشی رفتم برای خودم یک دمنوش درست کردم و با لیمو ترش نوش جان کردم همینطور که روی مبل نشسته بودم و از پنجره ی سالن پذیرایی ام به اون کوه تپه ی سرسبز نزدیک خانه ام نگاه می کردم از خداوند هدایت طلبیدم که بتونم به سوالاتی که در این بخش پرسیده شده پاسخ های درست و مناسبی رو بنویسم و با خودم تمرین کنم و به خودم یادآوری کنم
سوال اول…چه شرایط نادلخواهی مواجه شدم و گله و شکایت کردم و هر عامل بیرون از خود را مقصر دانستم و بیشتر تمرکزم رو به ناخواسته ها داشتم؟؟؟
وقتی داشتم همینطور دمنوشم رو می نوشیدم و به دور دست ها فکر می کردم به یاد قبل از آشنایی ام با شما در سال 97 افتادم .. اینکه چه تضادهایی رو در همه ی زمینه ها و جنبه های زندگیم داشتم و بخاطر مقصر دانستن این و اون هر روز اوضاعم بد و بدتر شده بود.. ولی تغییر از آنجایی شروع شد که در ذهنم همش بدنبال یک.راه حل بودم و از خداوند هدایت خواستم..
هر چند من قبلنا با مسایل قانون جذب و قانون توانگری و یا با اساتیدی در کانال تلگرام تا حدودی آشنایت داشتم ولی مثل الآنم پیگیر نبودم برای همین آمادگی هدایت رو بصورت تکاملی داشتم وقتی خداوند من رو به خواسته ام هدایت کرد و شما رو توسط دستانی از دستان خداوند به من معرفی کرد دیگه فهمیدم که باید یک مربی و یک استاد راهنمایی داشته باشم که بتونم خودمو از اون منجلاب های ورشکستگی مالی و پولی و سلامت نبودن ذهن و روح و جسمم نجات بدم. که البته این لطف و مرحمت خداوند بود که قوانین رو توسط استاد ماهری چون شما استاد عباسمنش نازنین بیاموزم .. خب فهمیدم که اولین تغییر رو خودم بوجود آوردم .چون خواستم و شد .. چون خواستم شرایط برام محیا شد .. چون خواستم موقعیت و شرایط و افراد و فرصت ها و شادی ها و سلامتی ها برام بوجود آمد … چون فهمیدم که باید به خودم تعهد بدم که رشد کنم و تغییر کنم ( در سه فایل بینظیر چگونه درآمد خود را در یکسال سه برابر کنیم) سپاسگذار بودن و تعهد نامه نوشتن و تمرین و تکرار و تکرار مداوم و مستمر رو فهمیدم .. پس از همونجا شخصیت من شروع به تغییر کرد .. همونجا فهمیدم که هیچ عامل بیرونی مسبب اون تضادهای پی پی زندگی من نبوده . البته لازم بذکر است برای دوستانی که تازه وارد این رشد و پیشرفت شخصیتی شدند این روند برای من بصورت تکاملی پیش رفت .. یعنی اول پذیرفتم که هر اتفاقی که توی زندگی من افتاده بخاطر افکار های ذهنی من بوده که از جامعه و خانواده و فرهنگ و رسانه ها و روابط و شرایط روابط با افراد نامناسب سمی و غیره محیط زندگی من در طول این سالیان دریافت کرده بودم چون کنترلی روی ذهن نداشتم و اصلا نمیدونستم کنترل ذهن چی هست اصلا… پس برای تغییر این وضعیت زندگیم بازم باید از خودم شروع کنم .. البته اولش پذیرفتم ولی هنوز باور درست و مناسبی نداشتم و استاد گفتند باید ورودی هامو کنترل کنم تا بتونم باور سازی کنم البته اوایلش گیج و گنگ بودم یعنی معانی فرکانس و مبحث مدارها و یا تغییر باورها رو کلا نمیدونستم ولی با تمرین و دیدن فایل ها و در کانال تلگرام بطور مداوم تغییرات در من شروع شد و آرام آرام از تمرکز بر ناخواسته ها به توجه و تمرکز به نکات مثبت هدایت شدم به اینکه به خواسته هام توجه کنم … البته قانون رو فهمیده بودم و کنترل ذهن کار آسونی نبود و با تمرین و تکرار و تکرار هر روز بهتر و بهتر شدم .. و خدا رو شکر بعد از این چند سال روزی نیست که من فایل ها رو نبینم .. روز ی نیست که من ننویسم .. روزی نیست که با خودم قانون و قوانین رو مرور نکنم و روزی نیست خواندن کامنت های دوستان رو نبینم .. یعنی توی این چند سال صدها دفتر و خودکار و اینترنت و غیره استفاده کردم و روی افکارم و تغییر باورهام کار کردم ولی هنوز هم گاهی از اوقات از مسیر خارج میشم ولی چون روی خودم خوب کار کردم فوری به مسیرم بر می گردم و متوجه شدم اگر چیزی و یا کاری به نتیجه نمی رسد بخاطر ایرادهای ذهنی خودم هست . بخاطر اینه که هنوز در بعضی موارد هنوز تغییر نکردم یعنی هنوز شناسایی ترمز های ذهنی رو پیدا نکردم .. یعنی باید تمرکزم رو از ناخواسته ها بردارم .. البته خیلی خیلی خدا رو شکر گذارم که توسط استاد عزیزم با قوانین آشنا شدم و سعی می کنم به ناخواسته ها تمرکز نکنم و اگر هم گاهی به ناخواسته ها توجه کردم و از مسیر دور شدم فوری دوباره خودمو جمع و جور می کنم .. البته موارد زیادی پیش اومده که یکی از اون موارد نادلخواه ..مثلا در مسایل پولی و ثروت بود و یا سلامتی و تندرستی ام بود و یا همین مسایل جامعه و شلوغی ها و اعتراضات بوده و خیلی موارد دیگه که اصلا دوست ندارم راجب شون صحبت کنم .. چون یک جمله ی مهم رو استاد گفتند که خیلی دوسش دارم و جزو کلمات تاکیدی امروزم شده .. اینکه
اگر می خواهیم نتایج مون متفاوت باشه باید متفاوت فکر کنیم و متفاوت عمل کنیم
باید راهی پیدا کنیم که شکایت و گله ها رو نشنویم و گوش ندیم و توجه نکنیم و یا اگر راهی وجود ندارد و در فضایی قرار گرفتیم که چاره ای نداریم سعی کنیم که آگاهانه زیپ دهان مون رو ببندیم
مثلا همین امسال عید در مورد روابط دو سه موری پیش اومد که ناخواسته و ناآگاهانه به یک سری مسایل توجه کردم که نادلخواه بود ولی چون در این زمینه بطور مداوم روی افکارم کار کردم خیلی زود ورق بنفع من پیش رفت و آون روابط ها بطور جادویی حل شد و از من فاصله گرفتند بدون اینکه من حرفی بزنم چون زیپ دهان مو کاملا بستم یعنی کنترل ذهن خوبی داشتم و این کار هر کسی نیست تنها کسانی می توانند زیپ دهان شون رو بکشند که بقدر کافی روی خودشون کار کرده باشند و با تمرین مداوم کنترل ذهن رو بدست گرفته باشند و من از این بابت بخودم تبریک گفتم و خودمو تحسین کردم .. اینکه خواهرم اومد عید دیدنی و کلی بهمون خوش گذشت و کادو و هدایا بهم رد و بدل کردیم ولی این دلیل نمیشه که رفتارها و یا بعضی عملکردهاشون رو بخاطر این لطف شون تحمل کنم. . در واقع مثل همون صحبت های پیپ کوآردو
که گفتند ..آدمی که از لحاظ فکری همیشه گله و شکایت داره و همیشه بحث می کنه و همیشه مشکل داره و همیشه داستان داره هر چقدر هم که فوتبالیست خوب و با مهارتی باشه به درد من نمی خوره من نمی خوامش شخصیت اون طرف برام مهم هستش
سوال دوم برعکس سوال اول
آنجایی که با وجود مواجه با شرایط نا دلخواه کنترل ذهن رو بدست گرفتم و به جای مقصر دانستن هر عامل بیرونی و گله و شکایت تمرکزم رو بر تغییر بهبود خودم گذاشتم و جهان پاداشی بزرگ به این جنس از تمرکز به من داد ،؟؟؟؟
من سعی می کنم بطور مداوم قانون رو بخودم یادآوری کنم و تکرار مداوم داشته باشم اینکه هیچ عامل بیرونی به من ربطی ندارد چون جهان آینه ی من هست
هر وقت تونستم توی یک محیط کوچکتر مثل خانه و خانواده و جمع دوستان و آشنایان آگاهانه کنترل ذهن داشته باشم و زیپ دهان مو ببندم و گله و شکایت نکنم و قانون رو بخودم یادآوری کنم که هیچ عامل بیرونی به من ربطی ندارد و باید فقط و فقط خودم رو مسعول اعمال و رفتارم بدونم و تمام نتایجی که بدست آوردم فقط و فقط بخاطر افکار و عادت ها و باورها و عقاید و ذهن خودم بوده پس باید همیشه روی این باورهایم بطور مداوم کار کنم تا نتایج هم دلبخواهم رو خلق کنم
مثلا چند وقت پیش ها هر وقت میرفتم حمام دوش بگیرم به ریزش موهام توجه می کردم همش فاضلاب حمام رو نگاه می کردم که چقدر موهام ریخته و همیشه داشتم به این موضوع نادلخواه توجه می کردم . یک روز با خودم قانون رو مرور کردم و بقول استاد از خودم سوالات خوبی کردم و گفتم (البته در فایل های قبلیم بطور مفصل راجب این ناخواسته توضیح دادم) … آیا این ریزش موهام خواسته ی منه که بهش توجه می کنم .. و بعدش با یک سری سوالات بخودم گفتم .. رویا خانم چرا به اون موهای خوشکل روی سرت توجه نمی کنی .. هزاران موی زیبا مثل تاج ملکه روی سرت داری آنوقت داری به این موهای ریخته شده توجه می کنی … از اون روز دیگه اصلا به موهای ریخته شده توجه نکردم یعنی هر دفعه بخودم می گفتم خب این ریزش خیلی هم طبیعی هستش چون اینها موهای مرده هستند و بجاش هزاران موی سالم و زیبا و خوش رنگ روی سرم دارم و از اون موقع هر روز ریزش موهام کمتر و کمتر شده و خدا رو شکر هر صبح میرم جلوی آینه ی دستشویی میبینم موهام چقدر خوشکل و خوش رنگ تر شده و کلی با خنده و خوشحالی و ناز و نوازش ازش تشکر و قدردانی می کنم
یا مثلاً در مورد سلامتی
همون چند سال پیش بخاطر آسیب تاندول های دست و پاهام تمرکزم رو از ناسلامتی اون اعضای بدنم برداشتم و توجه و تمرکزم رو گذاشتم روی دیگر اعضای سالم بدنم و هر روز بخاطر سلامتی دیگر اعضای بدنم تشکر و قدردانی می کردم و خدا رو شکر بمرور و تکرار و تمرکز روی سلامتی دیگر از اعضای بدنم از اون مسایل خبری نیست چون به ناخواسته ام توجه نکردم و فقط به خواسته ام که سلامتی بود توجه کردم و هر روز قدردان این نعمت سلامتی و تندرستی کامل جسم و جان و روح و ذهن مقدس الهی ام هستم
البته موارد زیادی هست که دیگر اینجا به دراز میکشه و فرصتی نیست برای نوشتم چون بعد از نوشتن این کامنت تصمیم دارم برم پیاده روی و گوش دادن به فایل های استاد عزیزم .
خدایااا شکرت بخاطر اینکه تونستم امروز هم با موفقیت و تکامل از پله های روز شمارم بالاتر بیام و به رشد و پیشرفت تغییر شخصیتم کمک کنم خدایاا شکرت
جمله ی بسیار گوهر بار استاد عزیزم رو در این قسمت از فایل که خیلی هم تاکید داشتند رو دوست دارم با تیتر درشت بنویسم اینکه
اینقدر از لحاظ ذهنی قوی و بزرگ شویم و اینقدر منش و درون مون وسیع بشه که در مواقع شکست زمین و زمان رو مقصر ندانیم
اینقدر باورها مون قوی بشه که بگیم همه چی به ذهن مون ارتباط داره
اگر در مورد چیزی نتیجه ای نگرفتیم باید به این درک برسیم که یک چیزی در ذهن مون و باورها مون ایراد داره..
ما نمی تونیم اون داور و یا هر عامل بیرونی رو مثل عروسک کوکی کوک کنیم و دلبخواه مون بشه ولی می تونیم ذهن مون رو کوک کنیم تا شرایط به نفع ما پیش بره و البته این کار آسونی نیست و باید تمرین کنیم
همین که هر روز مون خوب پیش بره یعنی افکار محدود کننده و باورهای نامناسب داره تغییر می کنه و از ما جدا میشه .. و با تمرین کردن باید یاد بگیریم که جریان نعمت و ثروت و برکت راحت تر وارد تجربه ی زندگی مون بشه..
استاد جان ممنون سپاسگذارم که در چندین فایل شما اعراض از ناخواسته ها رو بطور مفصل هر بار برامون توضیح دادید و مسایل رو با قوانین برامون روشن کردید ..خدایاااا ممنون و سپاسگذارم خدایااا شکرت
خدایاااا تنها ترا می پرستم و تنها از تو یاری می جوییم
IN GOD WE TRUST
بنام خدای غنی
راستش من یادم امد زمان های که از صاحب کارم شاکی بودم وهبچ وقت هم حق و حقوقمو دریافت نکردم اما وقتی تمرکزی رو خودمو کارم تمرکز میکردم هدایت میشدم به مشتری های که اصلا نمیشناختم
الان فهمیدم دیگه من نتیجه افکار خودمو میگیرم و کشور این حکومت نتیجه تفکر مردم هست،
و صحبت قشنگ استاد که گفت من که نمیتونم قیمت مرغ و پنیر رو عوض کنم اما میتونم رو خوذم کار کنم اونقدر از نظر مالی خوب باشم که برام مهم نباشه قیمت اجناس،
به یاری خدا پیروزی نزدیک من کار خودمو شروع میکنم و زیپ دهنمو سعی میکنم ببندم که اعتراض نکنم قر نزنم بگم من که چیزی رو که نمیتونم تغیر بدم رو زور نرنم تمرکزم رو خودم باش خودمو تغیربدم
به نامِ خدایِ خوبی هایِ همیشگی!
سلام خدمت استاد عزیزم و تمامی دوستان هم فرکانسیم
خدایا شکرت بابت هدایت هایی که در هر لحظه مسیر زندگیمون رو پیش میبره و حس اعتماد و سپردن و آرامش و صلح رو درونمون ایجاد میکنه.
بله! همیشه، همیشهی همیشه مسئله خود ماییم! دقیقا خود خود ما! اگه به گذشتهمون نگاه کنیم، میبینیم هرچقدر ناخواسته جذب کردیم، هرچقدر بلا سرمون اومده، هرچقدر احساس کردیم شکستیم و فرو ریختیم، تنها عاملش خودمون بودیم. باورهایی بوده که به شکل اشتباهی درون ما رخنه کرده؛ حرف هایی بوده که شنیدیم و مثل یک بچهی حرف گوش کن باورش کردیم؛ چیزهایی بوده که میلیون ها میلیون بار در جهان اطرافمون به صورت الگوهای تکرارشونده دیدیم و شنیدیم و چشیدیم و با پوست و استخون درکش کردیم. و شدیم مجموعه ای از باورهای کوچک و بزرگ..
هرچقدر که بیشتر میگذره، بیشتر به اهمیت مسئلهی توجه به زیبایی ها پی میبرم. چقدر مهم و خفنه این موضوع! چقدر جزئیه و کامل و ظریف! و دقیقا به خاطر همین موضوعه که ما دو تا آدم متفاوت رو با دو دیدگاه بسیار متفاوت به جهان میبینیم. برای یکی، این دنیا چرخ و فلک شادی آوریه که میشه توش نشست و چرخید و نفس کشید و خندید و بستنی لیس زد و لذت برد. و برای دیگری، زندگی مجموعه ای از رنج هاییه که درد و غمش نفوذ کرده در لایه های عمیق اون آدم.
و این مرز باریک و مهم، کانون توجه ماست!
باید همیشه سعی کنیم جهان رو طوری ببینیم که پر باشه از نعمت ها و لذت ها و خندیدن ها و قشنگی ها و برگ های تازهی درختان انجیر و خیسی دلنشین بارون تو یه شب تابستونی و تماشای ستاره های درخشان توی کویر و بوی خوش قورمه سبزی!
خدایا شکرت که ما بلدیم چطور به اتفاقات و آدم های اطرافمون نگاه کنیم.
خدایا شکرت..
شکرت..
شکرت..
به نام تنها رب جهانیان خدایی که هر چه دارم و او به من داده
خدایا من قدرت و توانایی ندارم تو کمکم کن و هدایتم کن به مسیرهای زیبا به مسیر خوشبختی به مسیر بهبودها
منو هدایت کن به مسیر درست خدایا شکرت سپاسگزارتم
من با قرار گرفتن در این مسیر و قرار گرفتن در مدار استاد عزیزم که تونستم تو این چند سال هم بعضی از فایلها رو خریداری کنم هم گوش بدهم و ببینم
طی این چند ساله کم کم فهمیدم که ما انسانها توانایی تغییر هیچ چیزی و هیچ کسی رو نداریم فقط و فقط توانایی تغییر خودمون رو داریم بعضی ها تقصیر رو میندازن گردن عوامل بیرونی یا انسانها و اقوام و همسر و فرزندان اما اینطور نیست
همه چیز به خودمون بر میگرده ما اگر از درون شخصیت و افکار و باورهامون رو رشد بدهیم و با تعهد جلو برویم نتیجه خوبی هممیگیریم و جهان پاداش خوبی هم میدهد و زندگیمون سراسر عشق و شادی و خوشبختی و ثروت و نعمت و برکت میشود
چقدر اینطور زندگی کردن ساده و راحت است با قوانین ساده جهان
استادم ممنونتم بابت همه چیز بابت فایلهای زیبا و مفیدتون که هر دقیقه اش برای ما نکات آموزنده و مهمی رو داره
استاد عزیزم بهترینهای دنیا و آخرت نصیبت