نوشته زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان نرگس به عنوان متن انتخابی این فایل
به نام خدایی که هر لحظه در حال هدایت ماست
سلام به بهترین استاد شنیدن الهامات الهی
سلام به مریم جان شایسته
سلام به همه اعضای خانواده الهی ام
و سلام به خودم که تصمیم گرفتم متعهدانه بشنوم ندای قلبم رو
خیلی هدایتی اومدم سراغ اینستا و یهویی دیدم استاد فایل گذاشته اولش دیوونه منظره و تیپ عالی استاد بودم و داشتم می دیدم فایل رو اما بعد چند دقیقه دیدم خشکم زده و تکون نمیخورم و مبهوت حرفای استادم
استاد عزیزم از چی بگم
از آگاهی هایی که ارزش میلیونی دارند و شما رایگان میزاری تو سایت
از عمل به شما به الهامات بگم که نتایجش برای هممون واضحه؟
از ایمانت بگم
از توکلت بگم
از چی بگم استاد
اشک هام امان نمیدن که بنویسم بعد دیدن کامل فایل در اینستا سریع اومدم تو سایت و دوباره گوشش دادم و نفهمیدم چطور شروع به نوشتن کردن قلبم تند تند میزنه از این حجم از آگاهی دستام داره می لرزه موقع تایپ
استاد عزیزم داری با ما چکار میکنی ؟
هر چی شنیدم رو نوشتم اینجا تا اول برای خودم بمونه
واقعا درسته استاد
✅٩۵٪ درصد آدما هیچوقت قران رو درست نخوندن و درک نکردن
کسی که می پرسه استاد چرا تو قران گفته گوشت سگ نجسه؟ این ینی که اون شخص پذیرفته که گوشت سگ نجسه
یا اون مثال شیر و خط هم همینطور
استاد انگار داشتی با من حرف می زدی که دوست داری هر حرفی رو نپذیرم هر کی هر چی گفت نپذیرم
لحن کلامتون خیلی صریح و محکم بود استاد و خیلی تاثیرگزار
مثال دروازه بان ها ،شیر خط ها و غیره هیچ ربطی به شهود نداره منطقه فقط
فلش بک به قران
✅کجای قران گفته این حرف ها رو
نکنه تو فقط به شنیده هات اعتماد داری
نکنه تو مث پدرانت شنیده هات ملاکته
نکنه تو یکبار قران رو درست نخوندی ؟
✅کتاب های موفقیت خیلی هاشون گیج کننده ن و اشتباه دارن و اگه یه چیز درست میگن ده تا چیز غلط میگن
استاد شما بارها از ما خواستید که فکر کنیم و قران رو بخونیم و درک کنیم و گفتین کتاب قران حرف درست می زنه چون منطق درستی داره
بالای ٩۵ درصد ادما فکر نمیکنند و شنیده هاشون ملاک عملشونه
✅✅شهود اصلا منطقی نیست ❤️این جمله خیلی تکونم داد
منطقی نیست که مادری بچه نوزادش رو ترس جونش تو رودخونه رها کنه
منطقی نیست که وسط کوهستان کشتی بسازی
منطقی نیست که وقتی دشمن داره تعقیبت میکنه به سمت رودخونه بری
شهود قلبه
شهود منطقی نیست
منطقی نیست که دفاتر کارت رو دارن میلیاردی کسب درامد میکنن جمع کنی و سوار ماشینت بشی و بیفتی تو جاده به قصد مهاجرت بدون داشتن هیچ ویزایی
هدایت یه جنس عجیب و غریبی داره مث وقتی توی جنگل گم شدی تو جنگل همه چیز شکل همه همه درختا یه جورن راه رو از چاه نمیتونی تشخیص بدی طلوع و غروب خورشید رو نمیبینی و خدا مثل کسیه که سوار بر هلیکوپتره و داره از بالا میبینه راه کجاست چاه کجاست و داره به شکل ندای قلبی هدایتمون میکنه
✅✅خداوند در قران ابراهیم رو میگه مسلمان بود نه به معنای دین اسلام به معنای اینکه تسلیم پروردگار بود وقتی تسلیم پروردگاری به ندای قلبت گوش میدی و از منطقت استفاده نمیکنی
✅✅آبشخور منطق ما تجربیات قبلی ماست الله اکبر از این جمله
واقعا استاد قلبم گنجایش اینهمه آگاهی نداره برای همینه میگم تند تند داره میزنه و دستم داره می لرزه
هدایت اینطور کار میکنه
با چه منطقی یه بچه چند روزه رو با یه زن تنها وسط بیابونهای عربستان رها میکنی و میری اینها چه هستند بهش فک کنید استاد من بارها و بارها این حرف ها رو شنیده بودم ولی هیچ موقع اینطوری درک نکرده بودم غلطیدن اشک هام و لرزش دستانم رو دوست دارم چون خبر از درک بهتر من میده
ایها ندای قلبه که ابراهیم موحد بهش عمل میکنه و همونجا که بچه پاش رو به زمین میزنه چشمه ای می جوشه و اونجا بیابون تبدیل به مکه میشه الله اکبر
ما هم باید فکر کنیم فکر کنیم و نپذیریم هر آنچه که می شنویم رو
استاد تو واقعا کی هستی ؟
ابراهیم زمان ؟
کسی که اینقدر به ندای قلبش گوش میده جز ابراهیم زمان نمیتونه باشه
شما ازهمون اول به ندای قلبت گوش دادی با وجود مخالفت های دیگران
ایده مهاجرت به بندرعباس
ایده مهاجرت به تهران با دو تا بچه و بدون جا و مکان و لباس و وسایل فقط و فقط با یه ساک قرمز
انتخاب اتوبان ها حین رانندگی
عمل به ایده تندخوانی
ایده فروش دوره ها به صورت سی دی
ایده مهاجرت و هزاران هزار ایده دیگر که نتیجه ش این زندگی رویایی رویایی به معنای واقعی کلمه ست استاد جانم
✅تسلیم خدا باش
✅بشنو صدای خدا رو
خدا داره با همه ما حرف می زنه
اگر ما هدایت رو باور کنیم
وقتی استاد عباسمنش تونسته به هدایت عمل کنه و ١۵ ساله که یه قرص نخورده
وقتی استاد عباسمنش تونسته به هدایت عمل کنه و این زندگی بی نظیر در همممممممه جوانب رو بسازه چرا ما با داشتن چنین الگویی نباید قدممون رو بزاریم تو جای قدمش
ما خییییلی خوشبختیم که چنین الگویی داریم
ما خیلی خدا دوسمون داشته که چنین هدایت شدیم به این مسیر زیبا
فرق استاد با ما اینه که وقتی بهش گفته میشه میگه چشم و ما منطق میاریم منطقی که از تجربیات قبلیمون میاد
✅همین باور که خدا بهتر از تو میدونه همین باور کمک میکنه که هدایت بشیم و تسلیم پروردگار باشیم
✅کل نمد هولاء و هولاء
✅ان علینا للهدی
✅لا خوف علیهم و لا هم یحزنون
خدایا هزاران مرتبه شکرت که هدایتم کردی روزم رو اینطوری شروع کنم با اینهمه آگاهی با این نگاه تازه به زندگی با این تفاوت دیدگاه
استاد عاشششششقققتمممممم چقدر هر روز داره همه چی برات راحت تر میشه من فک میکردم مریم جان مث همیشه داره فیلم میگیره و راستش رو بخواین نگران بودم اون لبه وایستاده و داره با حرکات شما جابجا میشه تو آب نیفته ولی دیدم زهی تصور باطل
استادمون هدایت شده به یه روش جدید که مریم جانم راحت بشینه اون کنار و گوش بده و دوربین حرکت کنه با جهت حرکت شما
عاشقتمممممممممم استاد جانممممممم
این جملات آخرتون هم برای من حکم کلید گنج رو داره
✅اگر میخوای رو شهود حساب کنی باید تجربیات گذشته ت رو پاک کنی و روی تجربیات گذشته ت حساب نکنی
✅تسلیم بودن ینی اینکه انجام بدیم و ایمان داشته باشیم که راه درست همین بوده و حتما خیریتی بوده
✅بنی اسرائیل نمونه بارز انسان هایی بودن که تسلیم نبودند
✅خداوند خودش گفته هر چقدر که بخوای بهت میدم به شرط اینکه گوش کنی به حرف من
باید تسلیم باشی
✅باید بسپاری دستت رو به دست الله
الله اکبر ازین فایل
و از اینهمه آگاهی
خدایا میلیاردها میلیارد مرتبه شکرت
واقعا نمیدونم چطور باید شکر این نعمت رو بجا بیارم
استاد عزیزم از صمیم قلبم با چشمانی اشکبار از خدا برای شما و عزیز دلتون و فرزند نازنینتون که دلتنگشیم ، سلامتی و موفقیت و خوشبختی بیشتر آرزومندم
خدایا مارا به راه راست هدایت فرما
راه کسانی که به ایشان نعمت بخشیدی و نه راه گمراهان و نه راه ظالمان
آمین
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD602MB40 دقیقه
- فایل صوتی شهود و الهام الهی19MB40 دقیقه
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و همه دوستان عزیز
چه فایل فوق العادهای! واقعا خیلی فایل تأثیرگذاری بود استاد
اشک از چشمانم جاری شد 😭
اول فایل که گفتید چرا وقتی ماه کامل میشه ، لاک پشت ها از آب میان بیرون؟
ذهن من دنبال جواب این سوال رفت و هی با خودم میگفتم واقعا چرا؟ چرا وقتی ماه کامله لاک پشت ها از آب بیرون میان؟
بعد که گفتید اصلا سوال ، سوال اشتباهیه و اصلا لاک پشت ها از آب بیرون نمیان. با خودم گفتم ببین چقدر ما راحت هر آنچه رو که بهمون میگن می پذیریم یعنی حتی ۱ درصد هم فکر نمیکنیم که اصلا سواله ، سوال درستیه یا نه؟
در مورد فکر کردن من همیشه اینو میگم چرا خداوند اینقدر در قرآن به تفکر و اندیشیدن تأکید کرده؟
چون خیلی مهمه ، ما باید در مورد همه چی فکر کنیم. هر چیزی که بهمون میگن رو همینطوری مثل یک ربات قبول نکنیم. خداوند به ما عقل داده برای اینکه فکر کنیم و خودمون به مسیر درست برسیم دیگه. اگه قرار بود فکر نکنیم و هر چیزی رو بپذیریم که با حیوانات چه فرقی داریم واقعا؟!
استاد در مورد اون مقالهای که گفتید همون لحظه که گفتید انتهای اون مقاله گفته از شهودتون پیروی نکنید، گفتم این مثال هایی که زده همش برمیگرده به منطق چه ربطی به شهود داره؟
اصلا شهود این نیست که بشینی فکر کنی و بعد به نتیجه برسی نه. الهامات خدا همینطوری میاد.
اون کسی که فکر میکنه بعد از ۷ بار خط اومدن سکه دفعه هشتم حتما شیر میاد این که کاملا مشخصه منطقه کجاش شهوده؟
شهود اصلا منطقی نیست. اصلا شهود و منطق دو تا موضوع کاملا متضاد هم هستند ؛ مثل آب و روغن میمونند.
یعنی بارها شده مثلا در مورد یک موضوعی منطقت بهت میگه این کار رو انجام بده اما شهود و قلبت بهت میگه اتفاقا برعکس اون کار رو انجام بده.
اصلا منطقی نیست که ابراهیم بخواد بچه خودشو قربانی کنه!
اصلا منطقی نیست که نوح در وسط بیابان کشتی بسازه!
اصلا منطقی نیست که مادر موسی بچه خودشو بندازه تو آب رودخانه!
در مورد این موضوع عیناً برای خودم همین اخیراً اتفاق افتاد.
من از کوچیکی درسام خوب بود یعنی به درس خوندن علاقه داشتم و نمراتم هم خوب بود. بیشتر اوقات هم شاگرد اول یا دوم بودم ، تا اینکه رسیدم به کنکور. رشتهام تجربی بود و سال اول که کنکور دادم (اون سال هنوز با استاد و قوانین آشنا نبودم) رشته خاصی قبول نشدم و تصمیم گرفتم یک سال دیگه پشت کنکور بمونم و دوباره تلاش کنم.
یک سال دیگه هم پشت کنکور موندم و سال بعدش دوباره کنکور دادم و ایندفعه رتبهام بهتر شد و تونستم رشته مهندسی کامپیوتر در یک دانشگاه دولتی قبول بشم. (چون به کامپیوتر هم علاقه داشتم این رشته رو انتخاب کردم). (البته از همون اول انتخاب رشته دبیرستان که تجربی انتخاب کردم اشتباه بود اما نمیخوام وارد جزئیات بشم ؛ به هر حال اینها جزئی از مسیر زندگی من بوده که باید طی میشده)
خب اصلا قبل از اینکه دانشگاه قبول بشم من از خدای خودم این درخواست رو کرده بودم که منو به مسیر رسالتم هدایت کنه. (چون من نمیدونم رسالتم دقیقا چیه و اون مسیری که عاشقشم و کاری که دوسش دارم چیه. به طور کلی میدونم مثلا به حوزه کامپیوتر یا برنامه نویسی یا آموزش علاقه دارم اما به طور جزئی نمیدونم).
و بعد هم همینطوری ادامه دادم ترم اول دانشگاه رو گذروندم و نمراتم هم خیلی خوب شد اما از ترم دوم اصلا نمیتونستم درس بخونم یعنی هیچ انگیزه و علاقهای نداشتم که بشینم و درسهامو بخونم. دلیلش هم این بود که در وجود من یک خواستهای ایجاد شده بود و اونم این بود که من میخوام یک کارآفرین بشم. میخوام آزادی زمانی و مکانی داشته باشم. در کل میخوام برای خودم کار کنم. (یعنی اون رسالته باید شغلی باشه که منو کارآفرین کنه نه کارمند).
اما مسیر دانشگاه چی میگفت ؟ میگفت ته این مسیر میشی یک کارمند رسمی دولت. اما من اینو نمیخواستم.
به همین دلیل هر بار و هر روز علاقهام به درس خوندن کمتر و کمتر میشد تا اینکه ترم دوم هم تموم شد و من مشروط شدم.
این مشروط شدن رو که دیدم گفتم این مسئله باید حل بشه. این یک نشونه است. به قول استاد یک تو گوشی از طرف جهانه که داره بهت میگه از این مسیر بیا بیرون.
دیگه تابستان هم گذشت و همین یک ماه پیش بود که ترم بعدی شروع شد و قلبم بهم میگفت : سجاد ببین تو قبل از اینکه جهان با چک و لگد بزنتت و مجبورت کنه که از این مسیر اشتباه بیای بیرون باید همین الان خودت ، خودت رو مجبور کنی و دیگه این مسیر دانشگاه رو ادامه نده ، تو فقط داری وقتت رو تلف میکنی چون تو دیگه به درس خوندن علاقه نداری و میخوای کارآفرین بشی پس نرو این مسیر رو.
حالا منطق من چی میگفت : منطقم میگفت ببین تو الان نه کار و شغلی داری، نه درآمدی داری ، نه سرمایهای ، سربازی هم که نرفتی اگه الان نری دانشگاه باید بری سربازی ها ، حالا دانشگاه برو مدرکت رو بگیر بعدا اگه خواستی برو دنبال عشق و علاقت.
اما قلب من به شدت میگفت نه این کار رو نکن.
من دو تا راه داشتم یا به حرف قلبم گوش کنم یا به حرف منطقم.
رفتن به دانشگاه احساس منو بد میکرد اما نرفتن به دانشگاه و به دنبال عشق و علاقهام رفتن برعکس خیلی هم احساسم رو بهتر میکرد.
من تصمیم گرفتم که دانشگاه رو ول کنم و دیگه نرم. من پا روی ترسهام گذاشتم ، با اینکه نه کار درست و حسابی دارم ، نه درآمدی ، باورهام در مورد ثروت هم خیلی محدود کننده است (هر چند که دارم روی باورهام کار میکنم اما هنوز خیلی کار دارن تا نتایج بیاد) ، نه سرمایهای و خلاصه هیچی واقعا صفر صفر.
اما من گفتم آقا وقتی قلب من میگه این کار رو بکن من باید انجامش بدم. اصلا هم اینطوری نبود که خیلی راحت بتونم این تصمیم رو بگیرم و هی ذهنم نجوا میکرد اما من گفتم آقا من باید خودم ، خودم رو مجبور کنم یا پیشرفت میکنم و اون رسالت و عشق و علاقهام رو پیدا میکنم یا میمیرم دیگه راه دیگهای هم نیست. اگه قرار باشه تا آخر عمرم کاری که دوسش ندارم رو انجام بدم همون بهتر که بمیرم.
بعد به خانوادهام گفتم : خب مسلما پدر و مادرم به شدت مخالفت کردند چون باورشون اینه که باید درس بخونی تا به یک جایی برسی. خلاصه به هر کس دیگه هم که گفتم گفتند نه این کار رو نکن دیوونگیه و فلان و بهمان.
اما میدونید من هر چقدر که بقیه میگفتند این تصمیم رو نگیر ، مطمئنتر میشدم که باید این تصمیم رو بگیرم چون اون افراد (اون اکثریت جامعه) خودشون هیچ نتیجهای نگرفتن تو زندگیشون اما هی منو نصیحت میکردن.
خلاصه من این تصمیم رو گرفتم و پدر و مادرم هم اولش خیلی مخالفت کردند اما من باور داشتم که هیچ کسی نمیتونه جلوی منو بگیره و هیچ کس تأثیری تو زندگی من نداره. (البته که پدر و مادرهای همه ما صلاح، خوشبختی و موفقیت بچه هاشونو میخوان اما چون باورهاشون اشتباهه ، مسیر اشتباهی رو هم پیشنهاد میکنند)
یعنی اینقدر مطمئن بودم که خودم خالق زندگیم هستم و خودم هستم که دارم با افکار و باورهایم زندگیم رو خلق میکنم و ایمان به خداوند تونستم این تصمیم رو بگیرم و دانشگاه رو رها کنم. گرفتن این تصمیم اصلا منطقی نبود فقط یک ایمان بود.
الان یک ماه هست که دانشگاه نرفتم و گفتم دیگه تموم شد. پدرم بهم گفت خب حالا که دانشگاه نمیری پس برو سربازی اما من سربازی هم دوست نداشتم و ندارم که برم. به همین دلیل گفتم من سربازی هم نمیرم گفت پس چیکارش میکنی؟ گفتم سربازی هم درست میشه. گفت چطور درست میشه ؟ گفتم چطورش رو نمیدونم اما وقتی قلب من خدای من میگه نگران نباش درست میشه پس یعنی ۱۰۰ درصد درست میشه.
الان دارم روی باورهای ثروتم کار میکنم مخصوصا باور فراوانی که پاشنه آشیلمه و ایدهای هم که دارم اینه که فعلا از تو خونه کارهای تایپ ، ترجمه ، کارهای کافینتی و کلا کارهایی که مربوط به کامپیوتر و اینا رو انجام بدم و البته چند ماه پیش هم یک ربات تلگرام طراحی کردم. (اینم ایدهای بود که بهم الهام شد و من گفتم باید انجامش بدم و طراحیش کردم )
الان که دارم روی باورهای ثروتم کار میکنم نشونه ها میاد بعضی وقت ها نتایج کوچیکی میاد که میدونم باید بیشتر کار کنم و ادامه بدم و ایمان دارم که موقعش که برسه خداوند منو به مسیر رسالتم هدایت میکنه. احتمالا هنوز آمادهاش نیستم ولی از تصمیمی که گرفتم خیلی راضی هستم و احساسم هم خیلی خوبه.
میدونی میخوام اینو بگم که یک ایمان ، یک یقین ، به قول قرآن ایمان به غیب باعث میشه ما به الهاماتمون گوش کنیم و تسلیم خداوند باشیم. ایمان به اینکه هیچ برگی بدون اذن خداوند روی زمین نمیافته.
استاد دوربین که داشت حرکت میکرد ، من فکر کردم که خانم شایسته داره فیلمبرداری میکنه (یعنی منطقم اینو بهم گفت) بعد که شما گفتید دوربینه خودش حرکت میکنه و خانم شایسته نشسته بودن به خودم گفتم ببین این منطق همیشه اشتباه میکنه. 😂 (خیلی ربط داشت به موضوع فایل)
خب هیچکدوم از ما کامل نیستیم منم بارها شده که به حرف شهودم گوش نکردم و به حرف منطقم گوش کردم اما واقعا هر موقع که به الهاماتم گوش نکردم ضربه خوردم. باید خیلی روی خودمون کار کنیم تا بتونیم همیشه به الهاماتی که بهمون میشه عمل کنیم اون وقت معلوم میشه که آیا واقعا ما ایمان داریم یا نه؟ به قول استاد ایمانی که عمل نیاورد ، حرف مفت است.
خواستم داستان خودم رو بگم که البته تمام این نوشته ها و این کامنت هم هدایتی بود که در روز تولدم که امروزه بیام این فایل رو ببینم و این کامنت رو بنویسم.
از خدا میخوام که همه ما رو به راه راست ؛ راه کسانی که بهشون نعمت داده هدایت کنه.
شاد ، سالم ، موفق و ثروتمند باشید.
سلام دوست عزیزم
بله وقتی باور داشته باشی که الله یکتا هدایتت میکنه و فقط روی هدایت اون حساب کنی و از الهاماتش پیروی کنی ، زندگی فقط زیبا میشه.
من هم بارها میشه که گیر نجواهای ذهنم و منطقم میافتم اما واقعا باید روی خودمون ، باورهامون و مخصوصا باورهای توحیدی کار کنیم که خیلی مهم هستند.
خیلی خیلی تحسینت میکنم که تصمیم گرفتی دنبال مسیر عشق و علاقت بری ، چون این مسیر بهت ثروت ، سلامتی ، خوشبختی ، لذت و سعادت در دنیا و آخرت رو میده.
خیلی ممنون و سپاسگزارم ازت
ان شاء الله تو هم در پناه الله یکتا موفق ، ثروتمند و سعادتمند باشی