شهود و الهام الهی - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/09/abasmanesh.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2020-09-07 06:58:022020-09-09 14:28:38شهود و الهام الهیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم
شایسته مهربان و همه دوستان گلم
من از امروز به خودم قول دادم فایل های کلید رو شروع کنم و تا جایی که بشه هر روز یکی از این فایل ها رو گوش کنم. نکته برداری کنم و سعی کنم به آگاهی ها عمل کنم. الهی به امید خودت اولین روز این سفر زیبا رو با اولین فایل اجرای توکل در عمل که بحث زیبای شهود و الهام الهی هست شروع می کنم.
سوال: چرا وقتی ماه کامل میشه لاکپشت ها از آب می یان بیرون؟
جمله آخر مقاله: برای احتمال وقوع یک اتفاق در آینده روی شهود تون حساب نکنید چون احتمالا اشتباه میگه.
از این جنس سوال ها خیلی از من پرسیده مشه. استاد چرا خدا گفته گوشت سگ نجسه؟ چرا خدا توی قرآن گفته حوا از دنده چپ آدم به وجود اومده و …؟
من دوست دارم بچه هایی که با من کار می کنن از عقل شون بیشتر استفاده کنن هر چیزی رو نپذیرن هر حرفی رو نپذیرن.
خیلی از سوالاتی که بچه ها می پرسن و میگن چرا خدا توی قرآن این رو گفته، مواردی هست که اصلا توی قرآن نیومده. این نشون میده بیشتر افراد حتی 1 بار هم قرآن رو نخوندن. هر چیزی رو که به پدرانشون و خودشون گفتن همینطوری بدون فکر پذیرفتن.
یک ویژگی من دارم درباره هر موضوعی که بهم گفته میشه فکر می کنم و همینطوری نمی پذیرم.
خیلی از کتابهای موفقیت بیشتر گمراه کننده هستن چون می یاد یکسری موارد درست رو میگه بعد یه چیز اشتباه هم میگه چون ما اون موارد درست ها رو توی زندگی تجربه کردیم اون مورد غلط رو هم می پذیریم. از یک جایی به بعد اصلا کتاب نخوندم. کلا زندگی من بر پایه فکر کردنه. مشاهده کردنه.
95 درصد انسان ها کلا فکر نمی کنند هر چی بهشون گفته میشه می پذیرن.
شهود اصلا منطقی نیست. منطقی نیست که یه مادر برای نجات بچه اش اون رو توی آب بندازه.
خدا توی قرآن میگه ابراهیم مسلمان بود به معنای اینکه تسلیم بود. شما وقتی تسلیم هستی از قلبت پیروی می کنی.
آبشخور منطق تجربیات قبلی هست.
اگر ما به هدایت گوش کنیم زندگی خوب پیش میره. زندگی من در تمام جنبه ها فقط خوب پیش رفته. فقط عالی بوده.
همین باور که خدا بهتر از تو میدونه و میفهمه. همین باور که خدا مثل یه آدمی هست که توی هلیکوپتر نشسته و می تونه تو رو قدم به قدم هدایت کنه همین باور کمک می کنه تا هدایت بشی و ندای خدا رو بشنوی.
وقتی که انسان به زمین اومد گفتیم وقتی هدایتی از طرف من اومد اگر پیروی کنید نه غمی بر شماست و نه ترسی و زندگی من گواه این قضیه اس. بارها و بارها منطق من هم قبول نکرده اما وقتی با بقیه مقایسه می کنم می بینم من خیلی بیشتر از بقیه قبول کردم این هدایت رو.
وقتی ماه کامل میشه لاکپشت ها بیرون نمی یان و شهود هیچ ربطی به قمار و برداشت منطقی نداره. فقط زمانی می تونیم هدایت خداوند رو بشنویم که تسلیم پروردگار باشیم.
برداشت خودم:
استاد عزیزم این فایل مثل تمام فایل های دیگه تون عالی هست و کلی آگاهی ناب داره توش که بارها و بارها باید تکرار بشه. از خدا درخواست دارم هدایت ام کنه تا بتونم برداشت های خودم از این فایل زیبا و الهی رو به بهترین شکل ممکن بنویسم.
استاد عزیزم راست اش رو بخواید اولش که این فایل رو دیدم خیلی گیج شدم. شما ابتدای فایل گفتید که من از دوستان می خوام که بیشتر از عقل شون استفاده کنن. اسم این فایل بود شهود و الهام. با خودم گفتم من سعی می کنم از هدایت و الهامات استفاده کنم تا از عقل و ذهنم که همیشه من رو گمراه می کنه استفاده نکنم و بتونم صدای خدا رو بشنوم و عمل کنم. پس چرا استاد میگه فکر کنید پژوهش کنید بررسی کنید هر چیزی رو همینطوری نپذیرید.
اخه این منطقی فکر کردن با دریافت و عمل به الهامات منافات داره. بعد که دقت کردم یادم اومد که استاد میگه من ذهن خیلی منطقی دارم که هر چیزی رو همینطوری نمی پذیره. خیلی بررسی می کنم و .. گفتم اگه استاد این همه بررسی می کنه پس نقش الهامات چیه؟
حسم گفت تا انتهای فایل رو با دقت گوش کن. خلاصه تا انتها رو با تمرکز گوش دادم. به این نتیجه رسیدم:
1- ما نباید روی عقل و منطق خودمون و دیگران که از تجربیات گذشته می یاد و محدود کننده هست حساب کنیم. در واقع باید در پذیرفتن حرف هاو چیزهایی که انسان های دیگه می گن یا توی کتاب ها و مقالات هست خیلی سخت گیر باشیم. حرف هر کسی رو الکی و بدون فکر قبول نکنیم. در کل مثل گوسفند نباشیم. حتی اگر اون فردی که اون حرف رو میزنه خیلی آدم معروف و معتبری باشه. البته میشه گفت 95 درصد آدم ها اصلا فکر نمی کنن و خود من هم قبلا جز همین دسته بودم. هر چرت و پرتی رو هر کس گفته بود مخصوصا درباره خدا و قرآن پذیرفته بودم بدون فکر کردن. اما به لطف خدا الان یه ذره بهتر شدم. من وقتی با استاد آشنا شدم حرف های ایشون رو هم بدون فکر پذیرفتم انگار قلبم یه جورایی تاییدش می کرد. اما تا وقتی بدون منطق پذیرفته بودم خیلی نتایج سطحی بود. هر چی بیشتر فکر کردم و توی این مسیر بودم بیشتر نتیجه گرفتم. یعنی ما حتی حرف های استاد رو هم نباید بدون فکر بپذیریم. باید خودمون هم بررسی کنیم اگه می خوایم واقعا به صورت بنیادی تغییر کنیم.
2- نکته بعدی اینه که توی قضیه دریافت الهامات و عمل به اون کاملا باید برعکس مورد اول عمل کنیم. یعنی اصلا نباید منطق مون رو معیار درست یا نادرست بودن الهامات قرار بدیم. اصلا نباید فکر کنیم. باید باور کنیم که خدا که فرمان روای کل کیهان هست و داره ما رو رهبری می کنه بیشتر از ما میفهمه و میدونه. پس باید تسلیم بشیم و بهش اعتماد کنیم. یعنی شهود و الهامات اصلا منطقی نیست مثل همون مثال هایی که استاد از مادر موسی، موسی و ابراهیم و نوح و غیره توی قرآن زدن. پس اگه می خوایم الهامات رو دریافت کنیم باید منطق مون رو خاموش کنیم. بپذیریم که خدا همه چیز رو میدونه و ما هیچی واقعا هیچی نمی دونیم. پس تسلیم بشیم و اجازه بدیم که هدایت مون رو به عهده بگیره و قدم به قدم ما رو هدایت کنه.
و این خاموش کردن ذهن منطقی و تلسیم بودن هم تمرین می خواد و به صورت تکاملی بهتر می شیم. قطعا استاد هم از روز اول به این خوبی نمی تونسته به الهامات عمل کنه. از چیزهای کوچک شروع کرده و کم کم توی تصمیمات بزرگتر هم تونسته ازش استفاده کنه. منم توی این مسیر دارم تکامل ام رو طی می کنم و به لطف الله مهربان هر روز دارم بهتر می شم. هر روز دارم قوی تر میشم توی دریافت الهامات و عمل به اون. نمونه بارزش همین متنی هست که الان نوشتم. از خدا خواستم هدایت کنه و به نظر خودم خیلی عالی و تاثیر گذارشد چیزهایی که نوشتم. در واقع خدا گفت و من نوشتم. اصلا فکر نکردم. هیچ ایده ای هم نداشتم اما شروع که کردم خودش اومد. خدایا مرسی استاد و مریم عزیز مرسی بابت این دسته بندی جدید فایل ها
سلام به شما دوست عزیز.
وقتی کامنت شما رو میخوندم دیدم خیلی خیلی زیاد با ذهنیت و طرز برخورد من با مسائل هم راستاست.
واقعا لذت بردم و گفتم تشکر کنم از شما .
ممنون
به خدا میسپارمتون
سلام و درود خدمت خانواده عزیزم
امیدوارم هر جای جهان هستید شاد و پر از انرژی باشید.
همیشه با قضیه شهود و الهام چالش داشتم یک مقاومت عجیبی در موردش داشتم تا اونقدر فایل های استاد رو گوش کردم تا توانستم باورش رو در ذهنم ایجاد کنم چرا که این باور غلط در ما شکل گرفته که ما برای ارتباط با خداوند لایق نیستیم و حتما باید واسطه هایی باشند و چون از بچگی اونقدر گفته بودند که به نوعی تبدیل به یک باور با ریشه ی خیلی قوی شده بود حقیقتا امروز هم آگاهی هایی دریافت کردم که باز تمام انچه که توی ذهنم بود رو به چالش کشید و به قول امام علی (ع):شک گذرگاه رسیدن به یقین هست.
در مورد زندگی استاد واقعا همیشه گفتم این مرد خدای من چقدر درک صحیحی از قانون داره چقدر داره درست پیش میره. وقتی استاد در مورد چیزی حرف میزنه میبینم که چقدر داره زیبا به قانون عمل می کنه و به اندازه ای که عمل می کنه نتیجه میگیره.
در مورد قران هم استاد درست میگه واقعا داریم سنگ دینی رو به سینه میزنیم که حتی کتابش رو نخوندیم.
این قضیه رو توی فایل های مصاحبه استاد هم دیدم واقعا حرف منطقی میزنه استاد و توی اکثر سوال ها ایشون میگن اگر واقعاً برای شما این قضیه مهم باشه وقت میزارید و قران رو مطالعه می کنید.
وقتی می بینم استاد عزیزم چقدر زیبا و از دیدگاهی به آیات خداوند نگاه می کنند که اصلا تازگی خاصی داره برا همین باید با یک دید مناسب به آیات نگاه کرد و جالبه که خود استاد برای این که ذهن بچه ها رو به چالش بکشه گفتن حتی از من عباس منش هم هرچیزی رو قبول نکنید.تحقیق کنید.و کمتر کسی هست که در بین اساتید موفقیت همچین چیزی رو بگه واقعا عاشقتم استاد عزیزم.
در مورد شهود هم استاد به یک نکته ی عالی اشاره کردن اونم خالی بودن ذهن هست دوستان خیلی مهمه که برای این که به این شهود عمل کنید باید تمام ذهنتون رو از تجربیات و دانش قبلی پاک کنید من همیشه برای این که بتونم به این شهود عمل کنم با خودم تکرار می کنم میگم احسان تو هیچی نمی دونی حتی از قانون هیچی نمی دونی این خداست که تمام علوم رو در دست داره با این پیش فرض میرم جلو اوایل خیلی چالش داشتم یه حسی بهم گفت موقع رانندگی چرا ازش کمک نمی گیری اون روز حسم رو خوب می کنم باور کنید پدرم کنارم نشسته بود یه حسی بهم گفت مستقیم برو ولی پدرم اصرار کرد دور بزنم و از یک سمت دیگه ای برم یهو بهش گفتم خدا میگه باید مستقیم بریم اونجا ترافیکه ها! پدرم خندید قشنگ به من گفت تو دیونه شدی!!!(یعنی اصلا منطقی نیست) که اون مسیری که پدرم میگفت نزدیک تر هم بود اتفاقا!
ولی خب مسیری که باید ۵دقیقه ای طی میشد شد ۲۰ دقیقه! جلوتر ترافیک وحشتناکی بود…
دوستانی که اصلا تجربه نکردن برای بار اول از چیزهای خیلی ساده شروع کنید برید جلو واقعا هیجان زده می شید تجربه ی خیلی لذت بخشی هست.
مسئله بعدی که برام خیلی جذاب بود مسئله ی شنیدن وحی توسط پیامبر بود وقتی این مفهوم رو استاد گفت باور کنید گریه ام گرفت اونقدر تحت تاثیر قرار گرفتم خیلی تفاوت عمیقی هست بین این مفهوم و این جمله که خدا با محمد (ص) حرف زده! به این قضیه اصلا ساده نگاه نکنید من همیشه خدا میگفتم خدای تو چرا عادل هستی در حالی که با ما میگن: محمد با شما تفاوت داره و جنسش از جنس نوره و….
خیلی قشنگ و با پررویی (به قول استاد خدا بنده های پرو رو دوست داره)به خدا گفتم من یکی از تو طلب کارم برا همین گریه ام گرفت خدا هر لحظه داره با ما حرف میزنه از زبان عباس منش از افتادن یک برگ درخت توی جوی آب از زبان رهگذری توی خیابان واقعاً بهش ایمان داشته باشید و به این قضیه هدایت به دید خیلی خیلی جدی نگاه کنید من این باور رو برا خودم ساختم هر چند گاهی یادم میره گاهی عمل نمی کنم ببینید وقتی می گی خدا من میرم توکل به خودت تو راه رو نشونم بده خدا همون لحظه میگه من روی این رو زمین نمی اندازم این بندم نمیره با هزار نفر مشورت کنه رو عقل خودش حساب باز نمی کنه من کمکش می کنم هر چی بخواد رو بهش میدم.
این قضیه توی مثال استاد از جنگل هم کاملا مشهوده یا همین قضیه مهاجرت ایشون به آمریکا برا همین عاشقتم استاد عزیزم.
روی خدا وقتی حساب باز می کنید وقتی میگید خدا من از بنده هات اصلا انتظاری ندارم فقط خودت معجزه رخ میده خدا شاهده معجزه رخ میده..
من اولین باره کامنت میزارم اونم با این حجم خیلی دوست دارم حس هایی رو که تجربه کردم رو اعضای خانواده ام هم تجربه کنن دوستون دارم..
استاد عزیزم و خانوم شایسته مهربان بابت زحمات شما هم بی نهایت سپاسگزارم عاشقتونم در پناه الله شاد باشید .
به نام خدلوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیز و همه ی همراهان خوب و دوست داشتنی
دلم برای دیدن پرادایسمون تنگ شده استاد .دلم برای مرغ و جوجه ها تنگ شده .حتما کلی بزرگ شدن .دلم برای دریاچه و زیبایهای جنگل تنگ شده استاد .دلم برای کلبه ی رویایی روی آب و چراغونیهای اطرافش تنگ شده .
برانی باوقار و زیبا کجاست ?
انشالله که پروژه های استاد و عزیز دلمون زود تموم بشه تا سریال زندگی در بهشت دوباره به جریان بیوفته .😊
استاد منظره پشت سرتون محشره ,آسمون رو
ببین خدای من,چقدر زیباست الله اکبر ,درختا
فقط انگار نقاشی شدن ,خدایا چی آفریدی?بینظیره .اونقدر تو این قاب دوربین زیبایی دیده میشه که نگو, جسم و روحم جون گرفت .خدایا صدها بارشکرت برای آفرینشت..برای
زیباییهای وصف ناپذیرت ,برای عظمتت .😍😍
چرا وقتی قرص ماه کامل میشه لاک پشتها از آب میان بیرون ?
استاد وقتی این سوال رو پرسیدین .گفتم من که نمیدونم .اگه استاد میگن لابد میان دیگه .برم تو گوگل سرچ کنم ببینم علتش چیه .که دیگه استاد جون خودتون توضیح دادین .😉
مقاله میگه برای وقایع آینده روی احتمالات حساب نکنید چون شهودتون اشتباه میگه .
آیا این جمله درسته ?
چرا قرآن گفته اینجوری نماز بخونید ?
چرا لاکپشتها ماه کامل میشه از آب بیرون میان ?
چرا گوشت خوک یا سگ حرام ?
آیا این سوالات درستن ?
باید یاد بگیریم که هر سوال و هر جوابی که میشنوم رو زود باور نکنیم .باید اول فکر کنیم .
حتی اگر کسی جمله هایی رو درست بگه .یا حتی خیلی وقتها درست بگه .ولی جایی هم اشتباه کنه مثل یه نویسنده .مثل یه محقق یا مفسر .یا حتی یه عالم .
شهود با منطق فرق میکنه .
بیشتر زندگیمون رو با قبول کردن حرف گذشتگانمون زندگی کردیم .گفتن دینمون اینو میگه .گفتن قدیمیا فلان حرفشون طلاست .گفتن چون دکتر میگه درسته .چون معلم گفته درسته .و……ما هم میپذیرفتیم و عمل میکردیم .
و خودم تو خانواده ی مذهبی همسرم همیشه دنبال سوالات ذهنم بودم که چرا اینها که اینهمه دم از مسلمونی میزنند .چرا آدمهای غمگینی هستن ? چرا خداوند به اینها که اینقد مومن هستن ثروت نمیده ? و خیلی چراهای دیگه …..
و هر چی از دین تو خورد مغز من میکردن .میپذیرفتم .یکبار نرفتم قرآن رو بدون تعصب بخونم ببینم دقیقا چی میگه ?
چقد جاهلانه زندگی کردم استاد 😔
ولی دیگه نمیخوام مثل بقیه مردم جامعه باشم .
میخوام که حقیقت رو خوب بفهمم .تا بقیه ی عمرم گوسفند وار زندگی نکنم .
دیگه هر چی شنیدم اول فکر میکنم ببینم منطق خودم چی میگه .باید ببینم نتایج افکارم چی میگه ?
باید ببینم نتایج فکری اون فردی که اون حرف رو میزنه چطوره ?
به راحتی هر حرفی رو نپذیرم .حتی اگر استادم بگه .
دیگه ظاهر بینی رو باید گذاشت کنار .خیلی حرفها رو ما به خاطر ظاهر آدم ها پذیرفتیم .
استاد واقعا کیف کردم وقتی گفتید که قرآن رو هم اونقدر خوندید تا خودتون به منطقی و درست بودن این کتاب رسیدید .
تحسینتونم میکنم .👏👏👏
شهود
منطقی نیست ,منطقی نیست که مادری به خاطر نجات جون بچش اونو بندازه تو آب ,
منطقی نیست که یه انسان توی بیابون کشتی بسازه .
منطقی نیست موقع فرار از دست دشمن بری به سمت رودخونه…
شهود (قلب )
منطقی نیست که شغلی رو که درآمد میلیاری داری و در بهترین شرایط زندگی میکنی بیای همه ی دفترهاتو جمع کنی بگی میخوام مهاجرت کنم .اونم فقط با هدایت الله بدون هیچ برنامه ریزی که کدوم کشور بخوای بری بیوفتی تو جاده و بگی خدا هدایت میکنه .
خداوند مثل یه خلبان میمونه که از بالا همه جا رو میبینه .تو رو هم میبینه .
وقتی ازش میخوای که از جنگلی که توش گم شدی نجاتت بده .میگه برو از سمت راست ,حالا برو چپ ,حالا مستقیم و خلاصه نجاتت میده
به حرف قلبت گوش کن .شاید اول منطقی نباشه ولی بعدا میبینی که درست میگه .
ابراهیم مسلمان بود .نه به معنی دین و اسلام ما .به معنی تسلیم بودن .
وقتی در مقابل خدا تسلیم باشی و به تجربیات گذشتت اهمیت ندی و فقط روی منطقت حساب نکنی .
الهامات اینجور عمل میکنه .که وقتی ابراهیم بچه شیرخواره و مادر رو وسط بیابون رها میکنه .اتفاقی که میوفته بچه پاشو میزنه زمین و آب زمزم روان میشه و شهری به نام مکه بوجود میاد و خداوند اون بچه و مادر رو عزیز و بزرگ میکنه .
استاد خیلی خوشحالم .خوشحال از اینکه گذشته گوسفند وار زندگی کردم ولی از یه جایی به بعد دیگه فکر میکنم .
خوشحالم که خداوند راه درست رو بهم نشون داد .
دیگه غصه گذشتم رو نمیخورم .چون همون گذشته باعث شد که من به این مسیر رسیدم .
چون زندگی گوسفند وار باعث شد که ناراضی باشم و هی سوال بپرسم تا برسم به این سایت توحیدی ….
استاد جان مثال حکیم و همت رو من هم یه جاهایی درک کردم که قلب میگه این مسیر رو برو و رفتم و نتیجه عالی بوده 😊
به الهامات بگو چشم تا نتیجه های عالی تو زندگیت بگیری …
وقتی تسلیم خداوند باشی الهامات و هدایت رو باور کنی .شک نکن که این هدایت پروردگار که زندگیت رو زیبا میکنه .
پیامبر قرآن رو شنید .حرفهایی که خداوند به همه میگه ,
15 سال هیچ قرص و دارویی نخوری .پس ببین باور با انسان چه میکنه .باعث میشه همیشه سلامت باشی .
آزاد زمان و مکان باشی .کارهایی بکنی که دیگرات بگن اصلا منطقی نیست و بگن داری اشتباه کنی ولی چون تو به خدا و هدایتش باور داری بگی من انجام میدم و ببینی نتیجه بینظیر شد .
اگر الان نمیدونی کجا الهام از طرف خداست نگران نباش ,خداوند همیشه هدایت میکنه .وقتی باورش کنی که میتونه هدایتت کنه ,اگر تسلیمش باشی اونوقت که به درک بالاتر میرسه و میتونی الهام خداوند رو با قلبت درک کنی .
کلا عمد هوالاه و هوالاه .ما به همه کمک میکنیم یا جهنمی بشن یا بهشتی ….
اناعلینا للهدی .بر ما مقرر شده هدایتت کنیم .
از زمان هبوت انسان به زمین خداوند گفت اگر هدایت ما رو درک کنی نه غمی بر تو هست نه ترسی …
زندگی استاد مثال بارز این آیه است .
مری نازنینم عاشقتم که سوال عالی پرسیدی .
استاد دوربین حرفه ای جدیدتون هم مبارک باشه خدا رو شکر که باز هم با یه سیستم جدید موبایل آشنا شدیم .خدا رو شکر که با دیدن زندگی استاد فراوانی جهان رو راحت تر باور میکنیم .
اگر میخوای رو شهود حساب کنی باید تجربیات گذشته رو فراموش کنی ,تسلیم بودن یعنی تجربه های قبلی رو فراموش کنیم .و اون کار رو دوباره انجام بدیم .چون خیریت داره .
نیاز برای اینکه هدایت بشیم تو روابط و بیزینس و سلامتی به گذشته کار نداشته باشی .خداوند رو به عنوان رب بپذیر و چیزی که اون لحظه به قلبت میگه رو انجام بده .
درخواست کن از خدا و تسلیم باش تا نتیجه ها رو عالی ببینی .
قوم بنی اسراعیل از خدا درخواست کردن ولی به پاسخ خداوند عمل نکردن .چرا که گفتن منطق ما درست میگه .خداوند هم گفت پس بکشید عذاب من رو و سالها تو سختی زندگی کردن .
عاشقتم استاد که اونجاگفتی .خداوند به بنده اش موقع درخواست نمیگه تو غلط میکنی .
من قبل ها فک میکردم اگر از خدا زیاد بخوام .خدا ازم ناراضی میشه و میگ تو بنده ی ناشکر منی .
البته خدا هم برامون شرط گذاشته تا بینهایت بهمون بده .میگه گوش کن ببین من چی میگم .اگر گوش کنی و اعتماد کنی و عمل کنی منهم درخواستت رو اجابت میکنم .
اگر تسلیم باشیم و دستمون رو بدیم به دست خدا اون به راحتی ما رو از جوی مسایل زندگیمون رد میکنه .انسان مسلمان نمیترسه و به خدا اعتماد داره و جواب میگیره .
عاشقتم استاد ,عاشقتم مری عزیزم که بازم به هدایت قلبتون عمل کردید و پروژه چیکن کوپ رو رها کردید و اومدید برای ما فایل آماده کردید .
خدایا سپاسگزارم که زندگیم با وجود این دو بنده مسلمانت معنا گرفته .خدایا سپاس گزارم که من هم جزء انسانهای لایقی قرار دادی که با تفکر بشنویم و عمل کنیم .
.به نام الله
سلام استاد دلمون تنگ شده بود برات
خدا رو شاکرم که تو این مدار بودم تا دوباره درک کنم این اگاهی ناب وقتی سوال کردید چرا وقتی ماه بیرون میاد لاک پشت میان بیرون ذهن منطقی من دیگه درنگ نمیکنه در مورد سوال چرا که استاد این سوال پرسیده اصلا شک به صحت سوال نمیکنه و فایل پاز میکنه میشنه در موردش فکر میکنه به خیال خودم که درسته یا حتی تو اینترنت سرچ میکنه و این عادت بدی که خودم دارم که هر چیزی قبول میکنم بی دلیل چرا ؟چون پدرانمون انجام دادن .چرا ؟چون همه جامعه انجام میدن استاد چند وقتی نماز میخونم بهش فکر میکنم چرا واقعا خدا تو قران به قول شما چیزی در موردش نگفته در حالی که در مورد وضو و روزه توضیح داده کامل نمیشه که خدا فراموش کنه اگر ما اعتقاد داریم که کتاب خداست و هر دفعه نماز میخونم از خودم وخدا دلیلشو میپرسم و قصد دارم مثل شما کامل قران مطالعه کنم چون اگر مهم باید بفهمم و براش وقت بزارم یه کتاب چهارصد صفحه ای که کامل و بدون دستکاری مطالعه کنم و دنبال رو نباشم البته از وقتی با شما اشنا شدم دارم سعی میکنم این رفتار که توی نا خوداگاه رفته مثل خیلی از باورهای اشتباهی که از نسل قبل به ما رسیده بشناسم وسعی کنم که با باور های درست اروم اروم جایگزین کنم چون بازم به قول شما باور یه شب به وجود نیموده که یه شب از بین بره با تغییر افکار و این کار انجام بشه و درمورد اون مثال که با شهود اون همه موضوع میگه بعد اخرش میگه روی شهود حساب نکنید درحالی اونها منطق ذهن ما هستن و این تناقص به خاطر اینکه علم ما الان با این همه دانسته چیزی نیست درباره علم خدا مثل قطره در برابر اقیانوس ولی وقتی ما وصل باشیم به منبع کسی این جهان خلق کرده م هدایت میکنه انوقت به حرف ذهنمون گوش نمیدیم وبه ندای دلمون گوش میدم شاید اولش ظاهرا این کار اشتباه باشه ولی اگر باور داشته باشیم که هر اتفاقی برای من رخ میدهد خیر هست و حتما همینجور میشه انوقت میشیم یوسف که به طرف در بسته حرکت میکنه و خدا درها رو باز میکنه یا (خوشحالم استادی دارم که هر مثالی تو فکرم میاد شما انجام دادید خدایا شکرت)خودتون گفتید بعضی مواقع به موانعی میخوردید که فکر میکردید دیوار در حالی که در بوده بازم شده مثل هدایت دوره تند خوانی وقتی گفته شد عمل کردید و نتایج نشون دهنده درست بودن هست یا بحث مهاجرت بسته شدن دفتر ها و مرخص کردت تمام کارمند با اون حد از درامد که داشتید یا استفعا از شغلی که دو سال فقط حقوق میگرفتید و یا با دوتا چمدون دوتا بچه بدون برنامه و شناخت از محل جدید و گفتید باید بریم تو دل کار و ترس بقیه اش گفته میشه مثل الان که دارم تایپ میکنم وخودش جاری میشه استاد وقتی به این جمله فکر میکنم قران به پیامبر نازل شده یا پیامبر اون شنیده هنوز مغزم اخطار میده که این جمله چقدر مغز داره و کسی که این حرف میزنه چه درکی از خدا و قران داره ممطمن میشم به این مسیر که دارم با شما طی میکنم و حتما این حرف های که شما میزدید اگر چند ماه قبل میشنیدم با اون باور های قبلی میگفتم حتما مشرک هستید ولی الان با شناختی که از شما دارم پیدا کردم و با توجه به بالا رفتن مدارخودم به اندازی که قانون درک کردم ودر موردش فکر میکنم و با مثالی که شما گفتید همیشه پیروان پیامبران جز قلیل جامعه بودن نه اکثریت بیشتر به صحت اون نزدیک میشم ولی بازم اون افکار زمزمه میکنه نه اشتباه فکر میکنی شاید این فایل جواب فرکانس امثال من بوده که به شما الهام شده که بعد از چند روز غیبت دوباره بیاد و ما اگاه تر کنید به قوانین به این که گوسفند و دنباله رو نباشیم به اینکه به این دلیل اشرف مخلوقات هستیم که قدرت تفکر داریم و میتونیم اگاهانه انتخاب کنیم .یه ساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت هست(عبادت بدون فکر).
چقدر خوبه هر روز همه چی اسونتر میشه با این پایه حساس به حرکتی که گرفتید و برامون تست کردید تا خانم شایسته عزیزهم راحتر باشه گرچه اوشون با عشق این کار انجام میدن و خسته نمیشن . خدایا شکرت که تو این فضا هستم با جمع این خانواده عریز و استاد و خانم شایسته مهربان و جدا از بدنه جامعه وفارق از هر اتفاقی بیرون از این خانواده..
استاد دوست دارم در پناه خداوند یکتا تنتون سالم عمرتون پر عزت و سایه تون مستدام
یا حق
با درود به شما آقای سید ساسان حسامی
دوست و هم خانواده ی عباسمنشی
آقای حسامی چقدر دیدگاهتون وسیعع به مطالب بیشتری اشاره کردید و همینطور با آگاهی بیشتری به این فایل توجه کردید
خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم برای آگاهی های شما و دیگر دوستان این سایت که به آگاهی های من اضافه شده
شاد و موفق و ثروتمند و سلامت باشید
و امیدوارم همیشه در سکوی هدایت های الهی بدرخشید
ممنون و سپاسگذارم
🙏🙏🙏🙏🙏🙏
سلام ممنون وسپاس
سلام آقا ساسان عزیز
ممنونم که به ندای قلبتون گوش دادین و این کامنت فوقالعاده رو با ما به اشتراک گذاشتین
برای تصمیم تون برای خواندن قرآن تحسینتان می کنم و بهتون تبریک میگم.
چقدر مثال باز شدن درها رو عالی بیان کردین، ممنونم
از تنها فرمانروای جهانیان بهترینها را برایتان خواستارم
وقتی که هنوز غافل بودم
وقتی که هنوز نمیدانستم
وقتی که هنوز هیچ اطلاعی از ساز و کار این جهان نداشتم
و قوانین حاکم بر آن را نمیدانستم
وقتی ک نادان بودم و در وادی غفلت ها به سر میبردم ؛
نگاهی که به جهان
خدا
خودم
مردم
شرایط
موقعیت ها
اتفاقات
و و و میداشتم؛
دقیقا و بدون حتی کوچکترین اختلافی از جنس همان وادی بود(وادی غفلتها؛ بیابان بی آب و علفی که میتواند به سادگی ریشه حیات را در ذهن هر انسانی و اساسا خود ذهن و خود حیات را بخشکاند و زندگی اش را نابود سازد و روح و جسم و جانش را به یغما ببرد!!!
بیابانی ک در آنجا آثاری از زندگی نیست
آثاری از هوا اکسیژن تنفس
آثاری از زیستن و زایش نیست
تنها زیستگاه باورهاییست مسموم و کشنده و ضد حیات
باورهایی که ذهن را به اسارت و تصرف خود در می آورند و تا میتوانند از آن بیگاری میکشند و هر لحظه آن را مورد سخت ترین شکنجه ها آزارها و تجاوز ها قرار میدهند)
یادم می آید آن موقع ها:
از دیدن آدمهای مرفه متمول پولدار ثروتمند خوش پوش خوش تیپ خوش لباس
از دیدن ماشینهای لوکس خارجی و سرنشینانش
از دیدن خانه های مجلل و باشکوه
واقع در بهترین نقاط شهر با زیباترین چشم اندازها
خانه های لوکس شخصی با حیاط های بزرگی ک به مساحت یک باغ وسیع و به زیبایی آن سرسبز و پر از گل بودند
گاردی بخصوص در من نسبت به همه ی اینها بوجود می آمد
از دیدنشان از بودنشان از مواجهه با آنها احساس غریبی بهم دست میداد
احساس سرگشتگی
گم گشتگی
فکر میکردم اینجا ک اینها هستند
نه جای من است و نه برای من جاییست
جهانی فاقد اتمسفر
سرد بی روح و خالی از احساس
جهانی ک مال من نیست
در مواجهه با این جهان احساساتی که به سراغ من می آمد(احساساتی ک قاصد و سربازان جان بر کف باورهای معیوب و مسموم موجود در ذهنم بودند):
گاهی بغض و احساس خفگی
گاهی هم غم و تردید
گاهی سردی و یأس
انگار هر بار در مواجهه با چنین جهان و ساکنانش خدا برایم گُم میشد
میرفت قهر میکرد
هشدار میداد ضد حال میزد
انگار آنجا آنتی برای تماس برقرار کردن با خدا پیدا نمیشد
انگار صدا(من) ب صدا(خدا) نمیرسید!!
اینطور میپنداشتم این جماعت پول دار متمول مرفه ثروتمند راحت آرام خونسرد ریلکس
جماعتی ان که
یا خدا نشناسن
یا پول بادآورده ی مفتی را صاحب شدن
یا ارث آبا و اجدادشان است
و یا اینکه آدمهای فاسدی هستند که از راه های نادرستی مثل رانت باند لابی اختلاس پارتی بازی حق و ناحق کردن مال مردم خوری گران فروشی یا کم فروشی به چنین جایگاهی رسیدند
گمان میکردم موجوداتی فاقد احساس
سرد و بی روح
خالی از مهربانی و کرامت و هر گونه خصایل نیک انسانی
خالی از عشق و عطوفت و رأفت
خالی از دستگیری و جوانمردی!!!
حس میکردم در صورت مواجه و هم کلام شدن با آنها براحتی با رفتارشون تحقیرم میکنند
به خیالم من و امثال من را کم میبیند
هر مردی که سوار بر اتومبیل لوکسی در خیابان از کنارم میگذشت مرد کثیفی بنظرم می آمد که احتمالا نگاه بدی به من دارد و یکی از مردهای خیانت کار همین زمانه است که در زندگی مشترکشان براحتی دست به خیانتهای جنسی میزنند
یا اساسا آدمهای غالتاقی بنظرم می آمدند
و فکر میکردم که این گروه حتی در برخوردهای خانوادگی و فامیلی هم سرد و بی روح رفتار میکنند
و دقیقا بر عکس این احساس در مواجهه با افرادی که در طبقات پایین تری بسر میبردند در من بوجود می آمد
بشدت با آنها همزاد پنداری میکردم
خیال میکردم اینها جایگاه خاصی پیش خدا دارند
خدا دلش برای اینها ریش میشود
و آه و ناله و نفرین بسیار گیرایی دارند
و خداوند دائما یا در حال تحقق بخشیدن به نفرینهایشان میباشد و آهی که از نهاد آنها بر میخیزد و یا آنکه هر لحظه در حال تنبیه و ادب کردن کسانی است ک با این گروه به نوعی درگیری پیدا میکنند
و امان از روزی ک دل اینها بشکند
آنوقت عرش خدا به لرزه در می آید
و پدر آن کسی ک دل اینها را شکست در می آید..
واقعا چرا نمیتوانستم فکر کنم که اگر واقعا خداوند اینقدر این گروه را دوست میدارد و نسبت به آنها احساس مسئولیت میکند
پس چرا به جای اینکه دائما در حال دادرسی کردن برایشان باشد
شرایطی را برایشان فراهم نمیکند که دادی سر ندهند؟؟؟
و اگر که انقدر نسبت به اینها متعصب و حساس است
پس چرا جیبهایشان را پر از پول نمیکند؟
و لبهایشان را پر از خنده؟
و سینه هایشان را پر از شادی و مسرت؟
و وجودشان را پر از سلامتی؟
و لحظه هایشان را پر از آرامش و رضایت و زندگیشان را پر از اتفاقات خوب نمیکند؟؟؟
اصلا خدا به جای اینکه نفرینشان را جامه ی عمل بپوشاند چرا دعاهایشان را مستجاب نمیکند؟؟؟
به همان اندازه که نسبت به ماشینهای مدل بالا و لوکس و خارجی احساس غریب و بیگانه ای میداشتم از دیدن ماشینهای معمولی در حال تردد حسی روتین طبیعی و هماهنگ داشتم!!!
فکر میکردم نماز روزه حج زکات
بخشیدن انفاق ترحم دلسوزی
اشک از سر دلسوزی فقط برای افراد و طبقات پایین جامعه است…
و اگرثروتمندان بخشنده بودند و بخشندگی پیشه میکردند که اصلا و اساسا ثروتمند نمیشدند و نبودند!!!!!!!!
و اما؛؛؛
دخترانی را میدیدم که علرغم داشتن زیبایی خاصی در چهره یا اندام و یا تحصیلات و موقعیت اجتماعی و خانوادگی ازدواج های بسیار موفقی داشتند که بشدت هم مورد توجه و احترام همسرشون واقع میشدند
تمام معادلات در ذهنم با دیدن این رخ داد ها و تصاویر واقعی بهم میخورد
مدام به خودم مراجعه میکردم
بارها از خودم میپرسیدم که چرا من که چهره ام بهتر است تحصیلاتم بیشتر است و از طرفی با تمام وجودم و مدتهاست که از خدا در دعاهایم ازدواجی اینچینی را طلب میکنم؛
برای من پیش نمی آید؟
پس چرا افرادی که به خواستگاری من می آیند هیچ ربطی نه به ظاهر من دارند و نه به باطنم
بارها از خودم میپرسیدم
که ماجرا چیست؟
علت این تفاوت و تمایز در چیست؟
ابتدا خشمگین میشدم
به زمین و زمان ناسزا میگفتم
در تنهایی ام میگریستم
اشک میریختم
خداوند را صدا میزدم
خطاب به او میگفتم چرا رویاها و آرزوها و ایده آل های مرا که شبانه روز برای استجابتشان به درگاهت دعا میکنم را در زندگی دیگران متجلی میکنی؟
به خدا میگفتم
تو کجایی؟
اصلا هستی؟
منو میبینی؟
صدامو میشنوی؟
این درد و دل ها با خدا از سر استیصال و درماندگی در مستجاب نشدن دعاهایم بود
بعد از استیصال به خشم میرسیدم
خشمگین میشدم
انگار که با خدا دست به گریبان شده باشم؛
به او میگفتم
تو خدایی؟
تو یک خدای دیوانه و بیمار هستی ک از آزار و اذیت من از زجر کشیدنم لذت میبری
تو دوست داری ک من همیشه در این حالت بمانم…
تو نمیخواهی ک من از زندگی ام لذت ببرم
تو نمیخواهی ک سلامتی و عشق و پول به وفور در زندگی من وجود داشته باشد
تو همواره در تمام این سالها صداها و التماسهای مرا میدیدی و جوابی نمیدادی؟
گاهی حرص میخوردم
حتی گاهی دوست داشتم خدا را بیابم و او را بشدت کتک بزنم
تمام حرص ها و عصبانیتها و خشم ها و حسرت ها و کینه ها و محرومیت ها و ناکامی هایم را بر سر او خالی کنم
گریه میکردم و از سر استیصال در مرزی از ترس و خشم به خدا فحش میدادم
هنگامی ک حس خشم و نرسیدن بر من غلبه مینمود خدا را موجودی گنگ و کر و کور و لالی میپنداشتم که یا اینگونه است یا در برابر من میخواهد ک اینگونه باشد
احساسی ک از این حد در من فراتر میرفت این بود ک حداقل تظاهر ب بی غم بودن کنم و بر تبل بی عاری بکوبم صبر کنم تا ببینم چه پیش می آید
خودم را اینگونه توجیه میکردم
در واقع در حال فریب دادن خودم بودم
بخودم میگفتم لابد این دختر ها یکی از این شرایط یا تمام این شرایط را دارند:
احتمالا پدر و مادرشان از موقعیت اجتماعی خوبی برخوردار هستند
یا اینکه دوستان خانوادگی و اقوام بسیاری دارند ک مدام در حال رفت و آمد با یکدیگر هستند
یا حتی یادم می آید ک فکر میکردم فلان دختر چون مادر دارد و مادرش مدام در این جلسه و آن جلسه شرکت میکند دوستان زیادی دارد که به اعتبار او از دخترش برای پسرانشان یا شخصی از آشنایان و دوستانشان خواستگاری میکنند
یا گاهی میدیدم ک دخترانی ک در روستا زندگی میکنند و از اوضاع خانوادگی و اجتماعی مطلوبی هم بر خوردار نیستند ولی یکباره با ازدواجی عالی تمام زندگیشان و روابط و رفت و آمدهایشان زیر و رو میشود
با دیدن زن و شوهرهایی ک حالشان در کنار هم خوب بود ناراحت میشدم و در دل حسرت میخوردم و حسادت میکردم
احساس قربانی شدن و مظلوم واقع شدن میکردم
احساس میکردم قربانی سرنوشتم
و این جایی ک هستم جایی نیست ک باید میبودم
فکر میکردم در حقم ظلم شده
در هر مساله ای از زندگی ام
برای تمام ناکامی ها حسرت ها شکست ها
تحقیر ها و توهین ها
دنبال مقصر میگشتم
تمام مدت در ذهنم در حال آنالیز و تجزیه و تحلیل این بودم ک چه کسی به چه مقداری در تمام این محرومیت ها و رنجهایی ک با من هست و جایگاه کنونی و حال الان من سهم دارد؟
و در ذهنم آنها را محکوم میکردم
خودم را در قبال آنها طلبکار میدانستم
و بشدت باور داشتم ک چقدر بمن ظلم شده
و مغزم تحت فشار اینهمه سوال و ناهماهنگی بود
بخدا میگفتم تو از پای بست با من مشکل داری و نخواستی که حداقل در یکی از زمینه های زندگی ام نقطه عطف و قوتی داشته باشم که دلم را به آن خوش کنم(توجهم به طور مداوم و وسواسگونه ای بر روی کمبودها و ضعف ها بود و انقدر حال بد و سر در گمی داشتم انقدر با خودم و خدای خودم و خانواده و مردم و دولت و جامعه در جنگ و ناهماهنگی بودم که اصلا نمیتوانستم زیبایی ها و قوت های وجود خودم و زندگی ام جهانم و اطرافیانم را ببینم
انگار چشمم به روی هر فرصتی هر ایده ای و تمام زیبایی ها و فراوانی ها بسته بود
به جای تشکر و قدر دانی بابت داشته هایم
به جای تمرکز بر خواسته ها و مطلوبهایم
و تفکر و تعمق بر روی آنها و تبدیل آنها از آرزو ب هدف و آزمون و خطاهای برنامه های نوشته شده برای دستیابی به اهداف و خواسته ها
به جای غوطه ور شدن در افکار خوش و امید بخش و مهیج
به جای نقشه کشیدن و برنامه ریزی و طراحی و تجسم و تخیل و تصور همراه با شور و ذوق و عشق و امید و انگیزه برای آینده
به شدت مشغول تصفیه ی حسابهای کهنه قدیمی زهوار در رفته اکسید شده و زنگ زده در گذشته ها بودم و مدام آدمهای گذشته را در ذهنم گاهی دارشان میزدم گاهی میبخشیدمشان و گاهی هم زیر مشت و لگدهایم ناشی از احساس انتقام بود در ازای حقارتی که کشیدم
غروری که شکاندم
و طلبی ک صاف نکرده بودم
میکوبیدمشان
که گاهی حتی این چیزها را در خوابهای مشوشم میدیدم ک دارم آن آدمها را بشدت کتک میزدم و یادم می آید ک صبح با تپش قلب و هول و هراس از خواب میپریدم و همچنان روز از نو روزی از نو
به همان اندازه که محبت کم بود
پول هم کم بود
آسایش هم کم بود
تفاهم هم کم بود
ارث هم کم بود یا نبود
میگفتم خدایا خدایا خدایا
آخر چرا؟
بی آنکه بدانم چرا؟
چطور؟
چگونه؟
بی آنکه علت این مسئله را بدانم!!!
بی آنکه اصلا این احساس را مسئله ای بدانم ک بخواهم در پی چرایی آن باشم!!!
این احساس
این نگاه
این بینش بخشی از وجود من بود
شاید تمام وجود من بود
در رگ و پی و پوست و گوشت و استخوانم بود و به طرزی عجیب با آنها عجین بود
چیزی ک در من بود
سخت و سفت و محکم هم بود
وقتی چیزی به سان یک بینش
نوعی نگاه
افکار و اندیشه های تثبیت و تایید شده و پذیرفته شده در نهاد انسان
در حافظه بلند مدت
در ضمیر ناخودآگاه که حاصل سبکی از پرورش تعلیم و تربیت و فرهنگ و یا هر نوع دریافتی مکرر و پر تکرار و مداومی از سنین کم و از هر نوع کانالی
پدر و مادر
خانواده
رسانه
مدارس
دانشگاه
سیاست های داخلی و خارجی رواج در جامعه
دین و مذهب
در نهایت عادات ذهنی آنچنان در تو و با تو گره میخورد ک میشود بخشی از ساختار تو
بخشی از شخصیت تو
آنوقت چطور میتوانی ک تمایز آن را با زات و ماهیت خویش احساس کنی و بعدا بروی در پی علت و چون چرای آن باشی؟
وقتی بیماری را تشخیص نمیدهی
و وقتی درک درستی از سلامتی نداری
چطور میتوانی مرزی بین این دو قائل شوی
یا در صورت بروز بیماری
آن را تشخیص دهی
علت آن را بفهمی
و در پی درمان باشی؟؟
باورها و اندیشه های غلط چنان با گفتار و رفتار و کردار تو هماهنگ و هم آوا میشود
و چنان تویی از تو بسازد
ک انگار همین تو ک هستی همینگونه از شکم مادرت متولد شده ای!!!!
ولی با همه ی این اوصاف با وجود این سم پر زور و ریشه های مستحکمی که عادات ذهنی و باورهایمان در وجود ما دارند
پیام پروردگار این است:
مایوس و غمگین نشو
من هستم
تو بخواه
تو بخواه
بخواه و باورم کن و سر عهد و پیمانت محکم وایسا
من میرسونمت به اونجایی که باید باشی
لایقشی
حقته
حق طبیعی و الهی توعه
در توعه
با توعه
از ازل و تا ابد در تو بوده و هست و خواهد بود
فقط بخواه
اما باید شیوه صحیح خواستن رو یاد بگیری
انقدر نگو چرا چرا چرا؟
بهم بگو
بهم بگو خدایا چطور؟
چگونه؟
من چیزی برای تو نمیخوام
سرِ کار بودی این همه عمر
خواب بودی
آخه وقتی چیزی که از ازل در تو هست رو چرا من باید برات بخوام یا نخوام؟؟
من هر چی ک برات میخواستم و قبلا بهت دادم
داشتیشون
چیزی و از دست ندادی بخوام بهت برشون گردونم یا بدم بهت یا بخوام برات یا نخوام برات
اونچیزی ک دنبالشی خودتی!!!
خودتو پیدا کن
همچی پیدا میشه
پول عشق ثروت رفاه شادی سلامتی راحتی آسودگی فراغت خاطر لذت ها نعمت ها گشایش ها و و و
ای نسخه نامه الهی که تویی
ای آینه جمال شاهی که تویی
بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست
از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی
ان احسنتم احسنتم لانفسکم و ان اساتم فلها
هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی
این جهان کوه است و فعل ما ندا
تمام تغییرات زندگیم از جایی شروع شد که یروز مستاصل و درمونده و نا امید از رحمت خدا
گفتم حالا که خدا به حرفام گوش نمیده
حالا که با دعا کردن هیچ کاری از پیش نمیره
خودم هستم و خودم
باید فکری کنم
کاری کنم
اینجوری نمیشه
و یادمه دقیقا یادمه در هنگام صحبت با خودم
خیلی واضح و روشن گفتم میخوام زندگی کنم
میخوام زندگیمو بسازم
اینها خواسته های منن
میخوامشون
دیدن و حسرت و حرص خوردن مال من نیست
اینا واسه من نیست
اینا که زندگی نمیشه واسه من
من زندگی میخوام
و یادمه خیلی با خودم صحبت کردم
و نقطه عطف من با خدا و جهانش در همین بود
من میگفتم و نمیدونستم که ذره ذره این عالم دارن این در خواست منو تو گوش هم و به هم مخابره میکنن
من میگفتم و پیش از اینکه به خدا و جهانش مخابره بشه
اول از همه به ذهن زنگار گرفته من مخابره شده
یجور جرقه بود
یجور شوک عصبی به مغزم
انگار یچیزی خورده بود به قسمتی از مغزم ک باید بیدار میشد
و بعد اون تازه اول راه من شد:
نشانه ها
الان نشانه های زندگیم بهترین و صمیمی ترین و دوست داشتنی ترین دوستهای منن
و بعد اون هدایت شدم
پله پله
قدم ب قدم
خوشحالم
خوشحالم
ک الان حال خوبی دارم
خوشحالم ک الان اینجام و خدا میدونه ک ۴ ساعته دارم مینویسم
۴ ساعت!!!!
خوشحالم که دارم از زنده بودنم و زندگیم لذت میبرم
سرگرم کننده ترین و لذت بخش ترین بازی ای ک الان مشغولشم بازی زندگیه!!!
خوشحالم ک الان از دیدن ثروتمندا کیف میکنم
ازشون الهام میگیرم
انرژی میگیرم
خوشحالم اون ماشینی ک با عشق عکسشو سرچ میکنم نازش میکنم و بهش میگم که من چقدر تو رو دوست دارم و عاشقتم و دارم لحظه ها رو میشمرم ک زودتر بیای و وارد زندگیم بشی تا دوتایی بریم مسافرت کیف کنیم عشق کنیم
تو خیالم سوارش میشم
فرمون و تو دستام احساس میکنم
اون صندلی شیک و مجلسی راننده که انقدر خوش دوخت و خوش بو و با کیفیته که مثل کریه بچه آدم و تو خودش جای میده
یه صندلی راحت که هم محکمه هم لطیفه
بهش میگم
من میشورمت نازت میکنم بوست میکنم
تو هم منو قلمدوشت میکنی سوارم میکنی
بعدش دو تایی پرواز میونیم تو دل جاده
مقصد هم فقط زیباییهاست!!!!
میریم تو دل دریا و کوه و جنگل و مسافرت
کلی ذوق میکنیم لذت میبریم و دائما خداروشکر میکنیم
خوشحا که بمحض عشق بازی با ماشین مورد علاقم صبحش که میرم بیرون همون ماشین با همون رنگ و مدل تو هر خیابونی ک میرم میبینمش و داره بهم چشمک میزنه
حالمو میپرسه و میگه بزودی بهت ملحق میشم
صبور و شجاع و شاد باش
چیزی نیست ک نتونی داشته باشی
تو خدای روی زمینی
تو خالق جهان خودت و کیفیت زندگی خودت هستی
خوشحالم ک حتی تو خوابهامم قانون مرور میکنم
خوشحالم ک تو خوابهامن در حال آموختن و یاد گرفتن و یافتنم
دیگه انقدر انگیزم زیاد شده تو خوابهامم بیدارمو و زندگی میکنم
درست برعکس قبل بیدار بودم ولی خواب
خوشحالم ک خداوند ظرفیت وجود من رو به حدی رسوند ک بتونم اول زیبایی هاشو ببینم بهمون اندازه که همین الان تو زندگیم هست
خوشحالم ک بهم فهموند که تو باید ظرفت رشد میکرد و چشم بینا پیدا میکردی برای دیدن همین زیبایی ها
بهمین سادگی
فرمولش بهمین سادگیه
تشکر بابت داشته هامون عمیقا و از ته دل
با شادی شکرگزار باشیم
ضمن اینکه با امید و انگیزه به خواسته هامون توجه کنیم
در واقع اگر به نکات مثبت زندگیمون توجه کنیم و بابت اونها شکرگزار خدا باشیم
پیامی که داریم به جهان میدیم این هست که:
از این مثبت ها مطلوب ها خوب ها بیشتر و بیشتر و بیشتر و بهتر و بهتر و بهتر وارد زندگیم کن
در واقع خداوند همون مثبتها رو بسط میده بسیط میکنه یا منبسط میکنه و همینطور در سیر تکاملی خودش به حد اعلا میرسه
و توجه و تمرکز بر خواسته ها
باز هم همون توجه به زیبایی ها و مثبت هاست
چون ما چیزهایی رو اغلب میخوایم ک مطلبوترن بهترن عالی ترن با کیفیت ترن
و وقتی ضمن تشکر و احساس رضایت داشتن و لذت بردن از همون مقداری که همین حالا تو زندگیمون هستند
مشتاقانه صبورانه امیدوارانه و با انگیزه و عشق فراوان به خواسته هامون توجه کنیم
از زوایای مختلف
زندگیمون از جهات مثبت بسیط میشه
هم اونچه که داریم خوبیهاش گسترش پیدا میکنه
و هم علاوه بر اونها آدمها موقعیتها شرایط فرصتها و اتفاقا عالی در جهت خواسته هامون وارد زندگیمون میشه
کلی گفتنی از تجربه هام و درکم از قانون دارم که انگشتام خسته شدن
انشاالله تو کامنت های بعدی مینویسم
راستی یجا سرمایه گزاری کردم که انشاالله بزودی با سودش میخوام شروع به خریدن دوره های استاد کنم و بصورت حرفه ای رو خودم و زندگیم و خواسته هام کار کنم
دیگه وقتشه که از نشانه ها فراتر برم و به تحقق خواسته ها و اهدافم پل بزنم
و از زندگیم شاهکار بسازم و از وجودم تندیس
و مدال قهرمان زندگی خودم بودن رو به گردنم بندازم
بوی مدارها رو حس میکنم بچه ها
بخدا باورتون میشه؟
بوی ارزاق خدا ثروتها فرصتها زیبایی ها خوشی ها فراوانی ها لذت ها و عشق بوشونو حس میکنم
بویی شبیه به خاک بارون خورده تو تابستون داره
بویی شبیه به بوی اردیبهشت
بوی شبیه به سکوت برف
بویی شبیه بوی اسفندماه که حال و هوای سال نو گیجت میکنه
بویی شبیه به شبنم صبح
بویی شبیه به چمن
تو خیابون خندم میگیره
حس سرخوشی و مستانگی دارم
بخدا اگر حقیقت خودتون خدا و جهان رو به درستی درک کنید و بهشون برسید نخورده مستید و نزده میرقصید
اگر ثروت حقیقت باشه برات اونوقته ک فقر توهمی بیش نیست….
اونایی ک فقیرن برعکس اینی که گفتم فکر میکنن
لیلای عزیزم…
چه غوغایی در من ایجاد کردی…
چقد حالت خوبه و خوب کردی حال خیلی هارو با کامنتت…
چقد خوشحالم برات چقد ندیده دوست دارم…چقد کیف کردم برات…چقد خوشحالم ولسه تحول جذابت….چی بگم آخه…هیچی ندارم بگم…انقد قشنگ نوشتی که به یقین میتونم بگم که کلمه به کلمش از عمق جان بوده که انقد عمیق منو درگیر خودش کرد…دختر خوش قلب جسور عباسمنشی…رفیق همفرکانسی…بهت افتخار میکنم.امیدوارم بتونم از نزدیک ببینمت بغلت کنم و با تمام وجود تحسینت کنم….هر روز موفق تر باشی قشنگم😘😘😘
سلام بروی ماهت عزیزم
مرسی ساناز جانم
ممنونم متشکرم
در پناه پروردگار مهربان سالم و خوشبخت و پیروز باشی
به نام یگانه قدرت هستی
سلام سلام و صدتا درود به شما عزیز
چقدر زیبا نوشتی بانو
حسابی از خوندن کامنتت لذت بردم
هزار آفرین
چقدر خوب قبل و بعد تغییراتت رو مشاهده کردی و توصیف نمودی.
در این راه پرخیر و برکت ثابت قدم باشی عزیزم
منم مثل تو دقیقا دارم خوشبختی رو می فهمم و بوی روزهای عااااالی پیش روم به مشامم می رسه.
تو لایق بهترین هایی گل نازم
هر چی آرزوی خوبه مال تو 🌹
سلام دوست نازنین
مرسی جان
در پناه پروردگار مهربان باشی
تمام خیرها و خوبیهای جهان رو برات آرزومندم نازنین
بسم الله الرحمنِ الرحیم
سلااام سلااام به استادِ عزیزم به مریم جانم، یکتا خدایِ بیکرانِ هدایتگرم رو که هر روز وهر روز نعمتهاش بر سرمان میبارد،، هر روز و هر روز جهان را با منبعِ فراونیِ خودش روشن میکند، سپاسگزارم. خداروشکر که اینجا و این لحظه در بهترین زمان و مکانِ ممکن دارم، خدایم این فرصت را بهم داده تا بیشتر کیف کنم تا وجودم رو درخشان تر کنم.
خدا روشکر که رویِ ماهتونو میبینم و صدایِ گرمتون رو میشنوم. به به چه بهشتمووون هر روز و هر روز با ذوق و شوق هایِ شما داره رونق میگیره، عااشقتونم که اینقدر هر لحظه انرژی ای از عشق و برکت و فراوانیِ خداوند رو در زندگیتون به جریان میندازین.. عاااشقتونم که هربار سرمست و شادِ شاد زندگی رو کیف میکنید، عاشقتونم که تمرکزی جهاد به راه میندازین برایِ زیباتر شدنِ محیط تون … چه عطر و بویی چه انرژی میباااااره از این بهشت .. احساسم میکنم اونجام احساس میکنم بویِ عطرِ چمن ها رو، بویِ چوب هایی که وقتی نجاری میکنیم می پیچه .. نسیم خنکی که در هواست و بی نهایت ابرهایِ خوشگلِ سفید رو حرکت میده .. نگاه کنید به خدا، اون ابر واقعا از این نسیم خوش، کِش اومده و چه حالتی به خودش گرفته، چقدر ماورایی شده…
ععععه چه جااالب لاک پشت ها به هنگام ماهِ کامل از آب میزنن بیرون
قبل از اینکه تمامِ فایل رو ببینم تا این قسمت که پرسش رو طرح کردید نوشتم، و این می ماند اینجا به یادگار تا یک تلنگر بزرگ باشد به من که : حواست به اندیشه جستجوگر و تحقیق پذیر باشه! چون زندگی و شرایطی که ما در اون هستیم حاصلِ باورهامون هست..
تا از خودم بپرسم و یاد آور بشم که وقتی میخوای به خواسته ات برسی، پیش فرض هایِ ذهنت چیه ؟
و در واقعا این پرسش شما، باز هم یادآوری و درسِ بزرگِ اندیشیدن هنگامِ مواجه با مدعاها یا پرسش های مختلف در زندگیمون هست.. که باید با اصل منطق اونها رو سنجید …
وقتی داشتم دقیق گوش میدادم به مقاله ای که تعریف میکردید، خدا روشکر واقعا همونجا داشتم درک میکردم که اینا که در این مقاله مطرح شده شهود نیست! … و یه لحظه از ذهنم گذشت که این دقیقا منطقی ترین کاریه که آدم میتونه انجام بده ،و اتفاقا اگر آدم وصل باشه و اتصال داشته باشه به منبع در هر شرایطی هدایت میشه و همه چی به کامش تموم میشه.. واقعا خداروشکر میکنم برایِ اینکه با کار کردن رویِ خودم، دارم هدایت رو درک میکنم..
اما اما استاد
استاد من چقدر لذذذت بردم ، چقدر کیف کردم وقتی که اینقدر عاااالی اینقدر به جا و دقیق این پرسش رو متصل کردید به این مقااااله و تازه انگار دریچه هایی دیگه از درکِ الهامامتِ پروردگار به رویم باز شد…
اینکه وقتی ما پیش فرض هایی رو برایِ خودمون داریم.. این یعنی دریچه تفکر در موضوعات رو به رویِ خودمون میبندیم و می افتیم در حاشیه و گم میشیم از جستجو گر بودن از محقق بودن و امکانِ رشدِ خودمون رو از خودمون میگیریم.. چون در این روش به جایِ تطبیقِ هر موضوعی در زندگیمون با قانون، میایم نتیجه گیری رو میدیم دستِ افکاری که در ذهنمون نقش بستند که لزوما درست نیستند!…
و دقیقا اینجا بود که دوباره به یادِ مکالمه شما با آقا ابراهیمِ عزیزم افتادم، اینکه شما همه چیز رو با قانون میسنجید یعنی چی! اصلا حالا باز هم بیشتر میبینم که وقتی طبقِ قانون قدم برداریم چقدر همه چیز عالی انجام میشه…
اصلا همین مقاله که گفتید نشون میده که ذهنِ انسانی که درک نکرده مووضوع هدایت رو، چه طور همه چیز رو میخواد براش یه رابطه منطقی بسازه..
و از اونجا که این روابط و موفقیت هایِ آدما ربطی به این موضوع نداره! میاد میگه که آدما نمیتونن طبقِ یه الگو پیش بروند و همه چی خیلی شانسیه!!!
یعنی من در عمقِ افکارِ این نویسنده لمس کردم که چقدر اعتقاد داره به شانسی بودنِ اوضاع و اینک اصلا چیزی تحتِ کنترلِ ما نیست! و جالبه که اون نمیدونه که چون ما وصل میشیم به منطقی کردنِ اوضاع و میخوایم برایِ همه آدما یه نسخه بپیچیم، برایِ همین هست که بی راهه میریم.. در حالی که آدما در این جهان بسیار با هم متفاوتند و فرکانس هایِ مختلفی هم دارند…
آخرش میاد بدونِ ارتباط با مدعاهایِ خودش نتیجه میگیره که رویِ شهود حساب نکنیم! چرا؟
چوووون این جهان الا بختکیه! شانسیه ممکنه جواب بده ممکنه نده آدما که نمیتونن با قانونِ احتمالاتِ ریاضیات که اصلا جوابش معلوم نیست و بی نهایت احتمال وجود داره حرکت کنند! آره آدما نیمتونن با این قانون حرکت کنند !!!! چون این جهان قانون داره چون آدما اگر بتونند منطبق بشوند با نیرویِ درونی شون بتونند اونو بشنوند، همون نیروییی که محمد شنید همون که مادر موسی شنید.. تو ام میتونی بشنوی و اگر بتونی با اون هماهنگ بشی، میدونی چی میشه:
لاجرم به سمتِ باورهات هدایتت میکنه.. و قانونِ این سیستم از همه قانون هایِ ریاضی هم بالاتره … تو لاجرم به پاسخ دسترسی پیدا میکنی، اونم به بهترین پاسخ اونم به بهترین روش..
ای خداااشکرت شکرت که هر بار میشه تو رو بیشتر درک کرد.. واقعا خدایا دل هامون رو محکمتر و گام هامون رو استوار بر نیرویِ هدایتت گرددان چرا که تویی یکتا هدایتگرِ قدرتمندِ هستی..
آره آره ماجرااااایِ هدایت همینه ، همینه که از همین اصل و ماهیتِ انرژیک بودنِ جهان ناشی میشه … اینکه خداوند این سیستم که در هر لحظه فرکانس هایِ ما رو دریافت میکنه، دقیقا ما رو متناسب با فرکانس هایِ غالبمون به سمتِ ایده ها و راه کار ها هدایت میکنه.. کارش اینه .. و انا علینا للهدی ،او هدایتِ ما را به عهده گرفته است..
خدایِ من استاد چقدر چقدر همه جانبه باز هم برامون ماجرایِ هدایت رو گفتید، ماجرایی که دقیقا در نظرِ منطق ذهنمون: احمقانه ترین راهِ ممکنه! اما وقتی اجیب دعوه الدعا اذا دعان باشیم اگر اعتماد کنیم و باور داشته باشیم که این نیرو هست هر بار تکاملمون رو در شنیدنِ این نیرویِ الهی در وجودمون بیشتر درک میکنیم.. فقط باید هر بار تسلیم باشیم و ایمانمون رو با قدم هامون همراه کنیم..
چقدر عالی با مثال گم شدن در جنگ گفتید که این سیستم قدرتیه که در همه چیز هست و با همه چیز هست و در لحظه اکنون پاسخ میده و مسیر رو میدونه چون اون قدرتِ برتر هست منتها تو باید ایمان بیاری و قدم برداری
ایمان همینجا معلوم میشه دیگه ، اینکه تو به منطقِ خودت متصل نیستی! بلکه به قدرتی که تو رو خلق کرده متصل هستی .. و وقتی تسلیم هستی به قلبت گوش میدی…
خدایِ من شکرت بببین چقدر خدایِ ما در قرآن خدایِ آسونی هاست.. و از ما ها میخواد که زیبایی هارو ببینیم و شکر گزار باشیم و آیا خدا برایتان کافی نیست؟
آقا مهم نیست تو چه جوابایی میدی به یه پرسشِ غلط چون اون پرسش غلطه ! چون اون پرسش اصلا وجود ندااااره… آقا لاک پشت ها هنگام ماه کامل از آب بیرون نمیاااان! اصلا من همینجا یک ضرب المثل جدید اختراع میکنم ضرب المثلی که منو به یادِ این ماجرا بندازه که منطقت رو به کار بنداز و اینکه پرسش از بنیان وجود ندااااااره!
لاک پشت ها هنگامِ ماه از آب بیرون نمیان
خدا روشکر برایِ این آگاهی ها
خدای فراوانی رو شکر که نعمت هاش همینجور جاریه این بهشتِ فوق العاده این درختا این طبیعتِ بکر و زیبا این دریاچه که همیشه هست و بیشتر و بیشتر هم میشه چون جهان در جهت رشد و فراوانی پیش میره و این فراوانیِ خداست که در گردش هست در آسمان ها و زمین در وجودِ تک تک مون…
خدایِ فراوانی ها رو شکر میکنم که هر روز و هر روز جهان به سمتِ ایده هایی عالی تر و کاراتر و قشنگ تر پیش میره و هر کدومِ این هزاران ایده خلقِ ثروتی عظیم رو در جهان به دنبال داره و چقدر کیفیت هایِ زندگی از همه نظر بهتر و عالی تر میشه..
استاد واااقعا عجب سیستمی برایِ گوشیتون خریدید اوه چقدر جذاب بود ، اصلا یه فضایِ سخنرانی طور گرفته بود، چون در حالِ قدم زدن صحبت میکردید، خیلی عالی بود، اولش گفتم چه طور شد مریم جانِ شایسته ام با حرکاتِ شما حرکت میکنه…و بعد هم که از این ایده عااالی رونمایی کردید دیگه خیلی کیف کردم خیلی جالب شده بود، احساس میکردم یه کنفرانسی در طبیعت هست …
خدایِ من چقدر شکر کنم برایِ اینکه اینبار صدا و تصویرِ مریم جانِ شایسته مون رو هم دیدیم .. ای جاااانم خدایِ من شکرت شکرت چقدر لذت بردم از تماشایِ شما از کلامِ تحسین برانگیزِ شما از اینکه اینقدر عاااشقانه نشستید پایِ این آگاهی ها منم احساس میکنم کنارتون دست انداختم دورِ گردنتون و نشستم دارم به استاد نگاه میکنم و گوش میدم..
واقعا لذت بخشه خدایِ من شکرت برایِ این رابطه عالیِ شما دو عزیز برایِ این دوستی تون برایِ این همه صداقت تون برایِ این انرژیِ پاک تون برایِ رویِ ماهتون.. برایِ تاثیر گزاری ای که خداوند رویِ این رابطه هدایتی ایجاد میکنه..
خدااایا شکرت شکرت برایِ شنیدنِ خبرهایِ عالی درباره آگاهی هایِ دوره هایِ فوق العاده تون .. الهی که تمامِ دوستانم در دوره ها ثابت قدم باشند و هر بار بهتر از دفعه قبل خودمون بتونیم جستجوگرانه و با کنجکاویِ مقدسمون به سمتِ ساختن ِشخصیتی توحیدی تر و تسلیم پروردگار پیش بریم…
دوستون دارم من
آخه تو که کُشتی منو با اون ذوقِ قشنگ عششششقم🌟🌟🌟🌟🌟
این ضرب المثل باید توی تاریخ ثبت بشه….
لاکپشت ها هنگامِ ماهِ کامل از آب بیرون نمیااااااان
آخ آخ آخ…..
یه چیزی تجویز کنید برای فشاری که از عشقِ نابِ معبود میوفته….
ولی من خودم یه پا دکترم! بذار تجویز کنم… دوای دردم فقط و فقط و فقط خودشه… الله💖🌟💖
عااااااشقتم نگینم که چه زیبا نوری هستی…
عاششششقتم معبودم که تو برایم بشدت کافی هستی….
💖💖🌟🌟💖💖
سلام نگین جانم
ممنونم برای کامنت بی نظیرت عزیز دلم
در مورد ضرب المثل عالی گفتی و یه لحظه از دلم رد شد واقعاً این ردپاهای و آثار ارزشمندی که استاد داره از خودش به جا میذاره، قرن های زیادی راهنمای عزیزانی میشه که از خدا طلب هدایتش رو می کنند.
خدایا هزاران مرتبه شکرت که منم در این زمان و در این فرکانس هستم
ان شاالله تک تک ما بتونیم هر کدوم در حیطهی علاقمندی و رسالت خودمون چنین ردپاهای عالی از خودمون به جا بذاریم
از خط به خط کامنتت درس گرفتم دوست جان
دوستت دارم عزیزززززززم
از تنها فرمانروای جهانیان بهترینها را برایت خواستارم 😘😘🌹🌹
به نام خالق زیبایی
سلام استاد جان سلام به روی ماه مریم عزیز که دلم چی ازاین بهتر میخاست از خدا دیدن روی ماه مریم جان
سلام به دوستای عزیزم که باعشق کنار هم این مسیر زیبا رو طی میکنیم خدایا شکرت
استاد جان داستان تخیلی تعریف نکن عزیزم داری اشتباه میزنی داداش 😂🤭حالا چرا بت میگم تو اینستا باید هشتک بزنی باید جواب کامنت بدی باید دایرکت همیشه چک بشه باید هرروز چند تا پست و استوری بزاری که مخاطب ببین پیج زنده است باید کپشن های حرفه ای بنویسی خلاصه باید تعامل داشته باشی تا مخاطب جذب بشه بعد تازه از هر هزارتا دوهزارتا فالور یکیش میشه مشتری تازه اگر خوب جواب بدی 😐این اصله این منطقی و باید برای رشد در اینستا خیلی اصول رو رعایت کنی نکنی نمیری اکسپلور رعایت نکنید ریزش داری 🙄ع پس چرا پیج شما داره عین جت با سرعت رشد میکنه 🤔شما که هیچ کدوم رو رعایت نمیکنید🙄اینا حرفایی که حرفه های اینستا مارکتینگ وفروش آنلاین به من میگن و وقتی من برای یکیشون پیج شمارو فرستادم گفت تو نگاه کن این پیج چه جذابیتی داره 😐و من هرچی نگاه میکنم هیچ اصولی رو رعایت نمیکنید شما یه پست میزاری میری یه هفته بعد میای یه پست دیگه جواب کامنت هم که اصلا نمیدی
میدونی استاد من از صبح آنقدر ذوق داشتم واسه این فایل کامنت بزارم که نگو
من ازعید که تصمیم گرفتم به شدت و متعهدانه روی خودم کار کنم و دنبال الگو موفق تو اینستا گشتم و بعد با خودم گفتم کی از استادبهتر که من دارم نتایج رو هم میبینم اصلا من دارم باهاش زندگی میکنم و اومدم مثل یه عقاب 🤭هرروز پیجتو رصد کردم 😁دقیقا قبل از فروردین امسال پیج شما ۶۰هزار نفر بود و امروز ۸۸هزار و خورده ای 😐یعنی تقریبا ۳۰هزار نفر به فالور شما اضافه شده بدون اینکه کسی پیج شمارو شات کنه یا تبلغ کنه یا استوری کنه یا شما تو کپشن بزنید لطفانظرتون رو کامنت کنید و یا حتی نظرات رو پاسخ بدید و خدا میدونه از این سی هزار نفر چند تا مشتری و جذب سایت شدن
اما چی پشت این قضیه است ؟چرا پیج شما حدود سی هزار نفر تو همین چند ماه اضافه شده و من با تمام رعایت این کارها حدود دویست سیصد نفر ؟🤔
اینا همه همون سوال خوب هاست که همیشه شما میگی از خودتون بپرسید
و من با افتخار میگم استاد سوال خوب از خودم پرسیدم و هدایت شدم دقیقا به قول مثال شما تو جنگل رسیدم به صخره و خدا بم گفت برو از راه سنگلاخ و من اون راه انتخاب کردم و حالا دارم نتایج رو میبینم
خدایا شکرت
استاد تحول عظیم زندگی من با شروع سریال زندگی در بهشت بود و برای من ثانیه به ثانیه درس داشت
این ربطش میدم به حرفای اول کامنتم که این آدم داره چیکار میکنه که پیجش موشک وار داره رشد میکنه ؟و پاسخ اینه که این آدم داره از قلبش پیروی میکنه
حتی تو ادویه غذاش حتی توی رژیم غذایی که پیاز بخور 😉حتی تو برداشتن اون شوینده ازتو خیابون کنار ماشین حتی تو رفتن از اتوبان همت و حکمت حتی تو جمع کردن بند و بساط دفتر و زدن به دل جاده این آدم تو هر لحظه داره ایمانشون به خدا نشون میده و نمیترسه مثال همون آیه که گفتید خدا گفته هدایت من میرسه و اگر پیروی کنی نه میترسی و نه غمگین میشی اونوقت این مرد میاد این وسط که من دارم سخت تلاش میکنم که رشد کنم با عشق و آرامش جنگلو آتیش میزنه و اون وسط میخنده 😅که خدا هدایت میکنه از مرغ و خروس هاش فیلم میگره ازآبتنی بچها فیلم میگیره ای خدا این آرامش وسط اون آتیش یعنی چی ؟معنای جز اعتماد به الله مگه میتونه داشته باشه این رفتن به تمپا و عزیز دلتو توی جنگل نیمه وحشی تنها گذاشتن مگه جز اعتماد به رب میتونه باشه مگه پیاده روی نصف شب جز لذت بردن از لحظه و تمرکز بر زیبایی ها میتونه باشه
خوب معما حل شد زهرا خانوم این الگو شما الان داره با زبان صریح و با کلی مثال میگه میخای رشد کنی میخای ثروتمند بشی میخای پیج اینستات بفروشه میخای از درو دیوار پول و ثروت خوشبختی ببیاره میخای رزق و روزی هرجا میری دنبالت بیاد بفرما این راهش نه اون چیز هایی که همه میگن اصل اینه
خوب خدارو شکر
و من استاد تو این مسیر دارم حرکت میکنم و خدا دستاشو برای رشد من میفرسته و من دارم تکاملمو طی میکنم و تمام راهنمایی های که این دوستان حرفه ای تو این کارمیگن رو برای رشد شخصیت خودم برای بهتر شدنم برای رشد عزت نفسم و اینکه باور کنم من هرچی که بخام رو میتونم انجام بدم نه اینکه بگم اینا اصل فقط و فقط نگاه من به این قضیه رشد خودم و بهتر شدن خودم هست رو دارم رو پیجم کار میکنم چون دارم میبینم که شما اینجوری نیست که یه سایتی زده باشی و هرچند وقت یه بار یه فایل بزاری همین الان من مات و مبهوت این همه تغییرات سایت هستم و لذت میبرم و به قول شما طبق اصل هر روز بهتر از دیروز منم دارم هرروز روی رشد شخصیت خودم و باور هام کار میکنم در زمینه کارم مطالعه میکنم اما همیشه و هر لحظه به خودم یاد آوری میکنم زهرا اصل توحیده اصل حساب کردن فقط روی رب هست اصل اینه تو باور های قدرتمند کننده بساز خدا هدایت میکنه اصل اینه که تو قلبت حساب کنی نه روی منطق و عقل و خدا رو شکر نتایج خیلی عالی نصیبم شده استاد
من حتی فکرشم نمیکردم به روزی رو مبل خونه دراز بکشم و پول بیاد تو حسابم یا فروش داشته باشم اما با شهامت قدم برداشتم منم مثل شما شاخه های اضافه رو زدم و مغازه رو چون قلبم بم گفت جمع کردم و الان که فقط پونزده شونزده روز میگذره وردی مالی من بیشتر یک ماه مغازه شده رشد پیج بیشتر شده روابط که عالی شده هدیه های که گرفتم و اتفاقات قشنگ که دیگه نگم براتون 😅و نگاه کردم من تو همین چند روز درآمدم سه برابر مغازه شده جایی که من داشتم زور میزدم ازتو کویر برنج کشت کنم اما یه حسی تو قلبم گفت. جمع کن و به من اعتماد کن حالا اومدم تو یه زمین مناسب دارم برنج برداشت میکنم اونم چه برنجی 😅عطرش تا ده تا خونه رفته 😂
خلاصه که استاد درست میگید مردم اغلب با منطق تصمیم میگرن و منم در گذشته همین بودم اما الان تازه دارم یاد میگرم به ندای قلبم گوش کنم و با قانون تکامل هربار که گوش میکنم و نتیجه میگرم کلی ذوق میکنم که دیدی نتیجه اعتماد و پیروی از هدایت الله که از تو بیشتر میخاد خوشبخت و ثروتمند باشی چه گلستانی شد خدایا شکرت
استاد جان بازم بگم که شما هم تو شادی من شریک باشید و نتیجه شاگرد خوبتون رو ببینید خدارو شکر میکنم که امروز هیچ ربطی به یک سال پیشم ندارم از همه نظر و کلی نتیجه های عالی گرفتم که حتما تو کامنت ها میزارم و خدارو شکر میکنم به خاطر این فایل که باز مسیر رو برام روشنتر کرد و باز خدا گفت من هستم اعتماد کن و پارو نزن من میبرمت به بهترین جا خدایا شکرت
استاد جان عاشقتم مریم جان روی ماهتو میبوسم و به زودی آمریکا میبینمتون 😘😘😘😍😍😍❤️❤️
نظرتون خیلی تاثیر گذار بود.
سپاس گزارم 🙏
به نام خالق زیبایی
سلام دوست خوبم امیر مسعود عزیز
متشکرم از حسن توجه شما و خدارو شکر میکنم که دست خدواند بودم برای ایجاد حس خوب در بندگان خوب خدا
در پناه الله یکتا
خانم زهرا آبلو
درود به شما دوست عزیزم و هم خانواده ی عزیز عباسمنشی
آفرین و صد آفرین به شما
از اینکه در مدار پیشرفت و ثروت هدایت شدی بهتون تبریک میگم
امیدوارم با همین فرمون همینطوری بری جلو
شاد و موفق و ثروتمند و سلامت باشی عزیزم
خیلی از خوندن کامنت تون لذت بردم و همچنین به آگاهی های بیشتری هدایت شدم
ممنون و سپاسگذارم
🙏🙏🙏🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹🌹🌹🤩🤩🤩🤩🤩🥀🥀🥀👣👣👣👣👣👣
به نام خالق زیبایی
سلام به رویای عزیزم دوست خوبم
سپاسگزارم که عشق پراکندی و محبتتو نثارم کردی و از آرزوی قشنگت ممنون خدایا شکرت برای وجود دوستانی چون شما و خدارو شکر میکنم که در مسیر رشد و آگاهی هم مسیر عزیزان آگاهی چون تو دوست عزیزم هستم خدایا شکرت عاشقتم دوست خوبم
سلام زهرا جانم
چقدر لذت بردم از خوندن نتایج عالیت عزیزدلم
تحسینت می کنم برای ایمان و عامل بودنت به هدایت خدا
تحسینت می کنم برای اینکه متعهد و عالی داری روی خودت کار می کنی و از جنبه قانون همه چیز رو بررسی می کنی و کاری به صحبت های دیگران نداری و نتایج عالی خودت رو تجربه می کنی .
وقتی که خوندم توی پانزده شانزده روز فروش آنلاین خیلی بیشتر از یک ماه فروش مغازه ات درآمد داشتی گلی برات ذوق کردم و تحسینت کردم عشقم،
ان شاالله روز به روز موفق تر باشی گلم
دوستت دارم عزیزززززززم
از تنها فرمانروای جهانیان بهترینها را برایت خواستارم 😘😘🌹🌹
به نام خالق زیبایی
سلام به مرضیه عزیزم 😘عاشقتم دوست من 😘ممنون بابت تحسین وحس خوبی که دادی بله مرضیه جان خدا پاسخ داد ایمان منو توکل و اعتمادمو و ادامه دادن تو مسیرمو خدایا شکرت و خودم دارم از رشد پیشرفتم لذت میبرم و دیگه زور نمیزنم بخام به زور رشد کنم یا بفروشم اما نتایج خیلی بهتر شده با تلاش کمتر نتایج بیشتر به لطف الله خداروشکر
عاشقتم دوست من کنون از پاسخ پر انرژیت 😘😘
به نام خداوند هدایتگر و مهربان
سلام استاد جان و مریم جان عزیزم
وهمه ی دوستان خوبم
وقتی اوایله فایل، سوال لاکپشت و پرسیدید،🤔
مستقیم مراجعه کردم به عقلم،دنباله یک جواب منطقی،دنباله تجربیاتی که شاید قبلا شنیده ودیده بودم،واینکه زودتر پاسخ درستش و بدم که عقب نیفتم،!بودم😎
وبعد که ادامه ی فایل و گوش میکردم،دوباره دیدم افتادم تو دام ذهن،دامِ من بلدم،من عاقلم،من میدونم،دام عجله،…..وچقدر چقدر لذت بردم از این که مچ ذهنم و گرفتم،ویک آگاهی اومد که،
من ایمان دارم به هدایت خداوند ،ولی چون هنوز اول راهم،فراموش میکنم و،درهر موضوعی و شرایطی که پیش میاد اول میرم سراغ ذهنم،
درصورتی که الان قشنگ تر درک کردم که من همیشه دوتا انتخاب دارم،
برای هر مسئله یا سوالی،حتی کوچیک:
۱》به ذهنم رجوع کنم
یا
۲》به قلبم رجوع کنم
حالا از کجا بفهمیم که عقل خودم هست،یا هدایت و خرد خداوند که به قلبم الهام میشه؟
خیلی راحته،،،،مثله همین چند دقیقه پیش که من به عقله ناقص خودم رجوع کردم،وفکر میکردم جواب سوال استاد و زودتر بدم،❓
هرجا که میبینید،عجله هست،ترس ونگرانی هست،حسادت هست،استرس وطمع و ….هست کاره ذهنه.
وبرعکس،،،،هرجا آرااامش هست،سکوت درونی هست،حاله خوب هست،ایمان هست شجاعت هست،و….اون هدایت خداست که به قلب ما الهام میشه.
گفتم،زهرا آراااام باش.خداوند در قلب ارام حضورش پررنگ تره ،ایمان داشته باش،خداوند برای کسی که بهش ایمان داره کن فیکون میکنه،شاد باش،تاصدای خداوند و بهتر بشنوی،
خدای خوبم ،تو همیشه حضور داری،واین منم که بعضی اوقات کورم و کرم،خدایا گوشم راتیز کن به الهاماتت،دلم را روشن تر کن به نگاهت،خدایا آنقدر این مدت به من لطف داشتی و انقدر با تغییر باورهام ،نتایج عالی و تغییرات معجزه آسایی برام بوجود اومده که بعضی اوقات ،میخوام از اعماق وجودم داد بزنم وبگم خدایا شکرت شکرت شکرت🙏
خدایا بزرگترین ارزوی من درک بهتر قوانینت،ودرک بهتر هدایت هایت هست،
واین که من هرچه بهتر تو را درک کنم بهتر میفهمم که برایم کافی هستی،
اصلا سرنخ همه ی نعمت ها،ثروت ها،سلامتی ها،روابط عالی،حاله خوب،به تو وصله یارب،
تویی منبع همه چیز،تویی که بی انتهایی،تویی که بسیار بخشنده و مهربانی،تویی که من و آزادآفریدی تا انتخاب کنم،خلق کنم،لذت ببرم،ایمانم و نشون بدم و تجربه کنم،
خدایا شکرت.
سوره ی ق:
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِید(۱۶)
و ما انسان را خلق کردهایم و از وسوسه ها و اندیشههای نفس او کاملا آگاهیم که ما از رگ گردن او به او نزدیکتریم.
خدایا تومی دانی که چه چیزی به خیر و صلاح منه،تومیتوانی،توعالمی ،توهدایتگری،وتوراهگشایی،کمک کن درک کنم و عمل کنم،
کسیکه به تدریج ایمانش قویتر میشه وبه هدایت ها عمل میکنه ،فراوانی را هم در بیرون و هم در درون
تجربه میکند. به عنوان مثال پولش زیاد میشود، روابطش بهترشده و به شادی
بی سبب دست می یابد.
هروقت شما در مورد الهامات صحبت میکنید من احساس عجیبی دارم،ودرآرامش عمیقی فرومیرم،یه حس شادی و شکرگذاری،اینکه خداوند چقدر برای ما همه چیز و راحت تر میخواد،وذهن ما چقدر همه چیز و سخت تر و پیچیده تر میکنه،
همین شناخت ذهن و قلب،بهتر من و درکنترل ذهنم قویتر میکنه،من فقط باید بتونم ذهنم و با ورودی های خوب و زیبایی هاو شکرگذاری،
کنترل کنم،
خدایاشکرت.دوستتون دارم.
وجمله ی پایانی:
باخداباش و پادشاهی کن👑
سلام زهرا جانم
چقدر عالیییییییی بود کامنتت ممنونم عزیز دلم
در مورد تشخیص نجواهای ذهن و ندای قلب که همون الهام الهیه عالی توضیح دادی و اینکه برای هر مسئله ای چطور درک کنیم که به قلبمون رجوع کردیم یا به ذهنمون.
ممنونم ازت
دوستت دارم عزیز دلم
از تنها فرمانروای جهانیان بهترینها را برایت خواستارم 😘😘🌹🌹
بنام خدای مهربان
سلام به استاد خوبم و مریم عزیزم
اول ازهمه بگم که چقدر دلم براتون تنگ شده بود هرچقدر هم که فایلهای قبلی رو گوش کنیم باز تا چند وقت که فایل جدید نگزارید ما همین جور سر گشته کویتان هستیم 😍😄
خدای من چقدر اینجا قشنگه چه دریاچه زیبایی چقدر خوشرنگ
چه ابرای مبهوت کننده ای ،چقدر درختا رنگهای زیبایی دارن خدایا سکرت برای اینهمه زیبایی
خدایا شکرت برای اینهمه رنگی که توی این صفحه دیده میشه
بعد خداروشکر میکنم بابت این هماهنگی که هرزمان ما به یه سوالی میخوریم شما دقیقا در مورد همون یه فایل عالی میزارین رو سایت
خدایاشکرت که اینقدر سریع الجوابی
استاد من چند روزه دوست دارم در مورد هدایت بیشتر بدونم و شما با این فایل جواب کلی از سوالاتم رو دادین ممنونم ازتون
استاد شما چقدر خوب در مورد خدا صحبت کردین اونجایی که گفتین خدا مثل یه هلیکوپتره که از بالای سر شمارو می بینه جاده رو می بینه و راه رو میدونه و شما فقط باید گوش بسپرین به ندای خدا تا هدایت بشین به مسیرهای بهتر
راستش از بچگی به ما گفتن خدا بالای سرتونه ولی هیچوقت نگفتن که خوب از اون بالا شمارو می بینه و میتونه هدایتتون کنه فقط گفتن هر چی خواستین از خدای بالای سر باید بخواین و ماهم هروقت خواسته ای داشتیم سرمونو بالا گرفتیم و با عجز و ناله از خدا خواستیم که فلان مورد رو بهمون بده انگار که مثلا اگه یه ور دیگه بشینیم خدا دیگه اونوری نیست و فقط باید رو به قبله بشینی و سر تو بالا بگیری تا خواسته تو بهت بده ولی از وقتی با استاد آشنا شدم خدارو کنار خودم احساس میکنم 😊
و خداروشکر که فهمیدم حتی هدایت گرفتن از خداهم تکامل میخواد اوایل اصلا متوجه نمیشی که کدوم صدای خداست و کدوم نجوا ولی آروم آروم که پیش میری خیلی بهتر میفهمی هدایت رو
مورد دیگه ای که شما راجع بهش صحبت کردین حضرت ابراهیم بود و تسلیم بودنش
راستش من قبلا اصلا از این پیامبر خوشم نمیومد و وقتی به اینجا می رسیدم که حضرت ابراهیم هاجر و اسماعیل رو میبره و تو بیابون رهاشون میکنه با خودم می گفتم این نهایت بی انصافی و بی مسئولیتیه
پیامبرای دیگه با افراد غریبه بهتر از این رفتار میکردن ولی ابراهیم با پسر کوچیک و همسرش چه بی مسئولیت رفتار کرد تا اینکه وارد سایت شدم و شما از ابراهیم گفتین اوایل بازم نمیتوتنستم این نوع رفتار رو قبول کنم ولی کم کم که گوش دادم و با هدایت آشنا شدم دیدم که چققققققدر ابراهیم تسلیم بوده اونجا بود که فهمیدم ابراهیم تنها و تنها در برابر ربش، در برابر معبودش تسلیم شده و این کاری نیست که از هرکسی ساخته باشه اصلا هیچکس نتونسته اینهمه سر سپرده باشه و این فقط یک ایمان پولادین میخواد
ایمان مادر موسی ،ایمان حضرت موسی اینا همه داستانهایی هست که ما بارها و بارها شنیدیم ولی هیچوقت درک نکردیم هدایت رو،
فقط فکر کردیم اینا معجزات خدا بوده
ولی فکر نکردیم که بابا ببین اونا چه ایمانی داشتن که
این مسیرها رو رفتن و معجزه ها رو خلق کردن . خداروشکر میکنم که من دارم آروم آروم صدای ربم رو می شنوم با آموزه های ناب شما ،
استاد اصلا اینجا یه گنجه یه گنج نامحدود که به هر گوشه ای که سر میکشی بی نهایت اطلاعات هست بی نهایت هدایت هست خدایا شکرت
استاد خوبم ازتون بی نهایت ممنونم برای تهیه این فایلهای بی نظیر
ممنونم که به ندای قلبتون گوش دادین و اومدین و این آموزشهای ناب رو در اختیار ما قرار دادین
عاشقتونم😘😘😘😘
با درود به شما دوست هم خانواده عباسمنشی خانم صدیقه شریعتی
واقعا از این دیدگاهتون لذت بردم که مطالب ابراهیم و اینقدر قشنگ توضیح دادید منم همیشه چنین تصوری داشتم همینطور در مورد شناخت خداوند ..
واقعا چه چیزهایی رو به ما میگفتن و . از همینجا از خداوند تشکر قدر دانی میکنم که با شما دوستان این سایت در چنین مداری هدایت شدیم
خدارو بی نهایت برای داشتن استاد عباسمنش سپاسگذاری میکنم
خدایا شکرت
شاد و موفق و ثروتمند وسلامت باشید و هدایت الهی پایدار رو براتون آرزو میکنم
🙏🙏🙏🙏🤩🤩🤩🤩🌺🌺🌺🌺
سلام صدیقه جانم
خدای من اصلأ یه لحظه کامنتت رو خوندم حس کردم یکی از کامنت های قبلی خودمه.
یعنی اینقدر نوشته ات در مورد حضرت ابراهیم و مادر موسی و … بقیه برام قابل درک بود، چون واقعا منم با همچین دیدی اومدم و همچین مسیری رو طی کردم، ممنونم که باعث شدی یادآوری بشه برام تکاملی که طی کردم عزیز دلم
دوستت دارم عزیزززززززم
از تنها فرمانروای جهانیان بهترینها را برایت خواستارم 😘😘🌹🌹
سلام مرضیه عزیزم
ممنونم عزیزم که وقت گذاشتی و کامنت منو خوندی
خوشحالم که دوستانی به خوبی شما دارم
من همیشه کامنتهای شما رو می خونم و لذت میبرم
امیدوارم که من هم بتونم مثل شما تکاملم رو طی کنم
دوست دارم عزیزم
در پناه خدا باشی😍😍
به نام الله یکتا
سلام به شما استاد عزیزم
داشتم این چند روزه، نتایجی رو میدیدم تو زندگیم، که واقعا ثمره همون بمباران فرکانسی این چند وقته بود. حاصل بالا رفتن فرکانسمون بود.
حاصل بالاتر رفتن درکم از آگاهی ها و توانایی اجرای اونها در عمل.
میدونستم که دیگه از این به بعد اگر فایلی بیاد روی سایت، آنقدر فرکانسش بالاست و آگاهی هاش بینظیره که واقعا باید فرکانست رفته باشه بالا تا بتونی حتی ببینیش.
بعد که ساعت ۸ صبح بیدار شدم، و دیدم نیم ساعت قبل فایل جدید اومده رو سایت، گفتم خدایاشکرت.
تا اینجا که این لیاقت و فرکانس رو داشتم که هدایت بشم بفهمم فایل جدید داریم.
بعد دیدم گوشی از دیشب تا حالا روشن بوده و کلی اینترنت رفته و شارژ خودشم کمه. بعد گفتم این هدایته. این همون چیزیه که لازمه باشه تا من یه سری نعمات رو دریافت کنم، تکاملم طی بشه تا برسم به فایل امروز،
بعد زدمش به شارژ و رفتم صبحمو با چند تا لیوان آب زلال و شفاف و خنک شروع کردم، خدا رو شکر چقدر حال داد.
بعد نشستم تا گوشیم شارژ بشه، آگاهانه با خودم در مورد قوانین صحبت کنم، نشستم و آگاهانه در مورد خواسته هم و اجابتشون و صحلت امام علی و اون صحبت های آقا ابراهیم و لپ تاپشو نامه ۳۱ و دعای کمیل و خلاصه خیلی چیزا یه مرور کلی کردم، بعد نگاه کردم به ساعت دیدم ۳۰ دقیقه گذشته، گفتم کی آخه رفت اینقدر من نفهمیدم؟
بعد رفتم گوشیو برداشتم و باز هم به لطف الله مثل اکثر مواقع، دور و برم خلوت بود و سکوت، تازه ساکت تر هم شد. نشستم فایل رو دیدم و رسیدم به دقیقه ۱۰ پاوزش کردم، نمیخواستم ولی شد دیگه، گفتم خب حالا که پاوز کردم بیام مرورش کنم، بعد فکر کردم دیدم که واقعا نکنه ماییم که اشتباه فهمیدیم؟
نکنه ما داریم غلط میگیم؟
نکنه ما سرمونو کردیم تو برف و داریم خودمونو به یه دری میزنیم؟
نکنه منم که دارم یه سری حرف بی اساس و پایه و راحت میپذیرم؟
فکر کردم که چرا واقعا لاک پشتا میان بیرون وقتی ماه کامل شد؟
بعد ذهن منم اون اولش میخواست ربطش بده به جاذبه و نور و اینا، بعد گفتم آخه استاد که نمیاد یه همچین چیزی بگه، حتما یه چیزی دیگست، ولی خب ذهنم چیزی نگفت، نه اینکه از اون جوابا بده ها، هیچی نگفت، گفت بذار با استاد پیش بریم،
بعد کم کم اومد تو ذهنم که تا حالا استاد دیده که لاک پشتا میان بیرون؟ آیا کسی دیده؟ آیا اصلا میان؟
ولی اینقدر واضح نبودا، خیلی کم رنگ اون گوشه ذهنم. بعد که اومدیم جلوتر یه جایی استاد خواست بره که جوابو بگه، گفتم آها، اصلا کی گفته لاک پشتا میان بیرون؟ بعد همون موقع استاد گفت اصلا مگه لاک پشتا میان بیرون؟
اونجا بود که باری دیگه همفرکانسی خودم رو با این مدار بینظیر به لطف الله حس کردم.
بعد دوباره آگاهی بیشتری شروع شد، که آقا اینا دارن از منطقشون استفاده میکنن. اگه که از شهود کمک میگرفتن که اینجوری نمیشد.
یاد علیرضا بیرانوند افتادم، گفت من تصمیممو گرفته بودم که بپرم چپ، اگه رونالدو توپو قل میداد وسط دروازه گل میشد،
خب این آدم به الهامش گوش کرد اون لحظه، ولی رونالدو نکرد. منطقشو به کار برد. اون لحظه نبر الهامات بود. هر کی میتونست دقیق تر به حرف دلش گوش کنه، اون برنده میشد.
حالا نه تنها این درسو داشت برام، 😉بلکه یاد گرفتم که وقتی بازیم به پنالتی کشید بزنم یه طرف تا یارو حسابی کتلت شه😂
به قولی آیا تو هم رفتی قرآنو شصت بار بخونی بعد بیایی بگی فلان چیز چطوریه؟
اصلا تا حالا نشستی اینطوری دقیق آیه به آیه بررسیش کنی؟
آقا من. خود من، آیا تا حالا اینطوری مثل استاد نشستم لیزری بررسی کنم که میام میگم خب فلان چیزو گفتن دیگه…
مردم وقتی یه چنین چیزایی میگن، من تو دلم میگم آخه آدم ناحسابی، کجا گفته؟
تو که ادعات میشه مسلمونی و الانم که ماشاءالله میگی پای راه رفتن و جون ندارم بعد ۱۰ روزه رفتی کربلا و مسافرت و داری راه میری، تو که اینقدر ادعا داری و خودتو مسلمون نشون میدی، یه بار، خداوکیلی یه بار این کتابو خوندی؟
بعد میگن نخیر، ما مسلمونیم و یک مسلمان باید طبق گفته خود خدا همچین کاری کنه و …
بعد از اون طرف صبح تا شب داره غیبت میکنه، تو روی طرف بهش تهمت میزنه، صبح تا شب داره برای بقیه از بدی های دیگری میگه.
هزار تا خرافات رو تو کلش داره و به زمین و زمان متوسل میشه الا خدا،
بعدم به جای این که باورهاشو تغییر بده، مثل تراکتور کار میکنه تا کمبود باورهاشو یه ذره بتونه اندازه یه ارزن جبران کنه.
بعد خیلی هم بهش برمیخوره که بهش بگی راهت غلطه.
واسه همین من دیگه حتی یک کلمه هم با کسی حرفی ندارم، اگه هم داشته باشم تو دلم میگم و جوابشم خودم میدم.
تسلیم بودن در برابر خداوند.
اجازه دادن به خدا برای اینکه هدایتمون کنه.
بشیم یه محمدی که حرفی که الله به همه میزنه رو بشنوه.
اونجایی که استاد گفت من اینارو به کسایی میگم که فکر میکنن و هرچیزی رو نمیپذیرن، گفتم خدای من شکرت. یعنی استاد داره این حرفارو به من میگه و به لطف الله من الان جزو کسایی هستم که سعی میکنن فکر کنن توی هرچیزی، بیشتر تعقل و تفکر کنن، هرچیزی رو به راحتی نپذیرن، خداروشکر میکنم که یعنی من الان جزو اون دسته ام که دارم این حرفارو میشنوم. به لطف الله من جزو اون گروهم که این موقع هدایت شدم یه چنین ساعتی ،as soon as possible دارم چنین آگاهی های بینظیری رو میشنوم و تا حد مدارم درکشون میکنم.
خداروشکر میکنم. و اینو بگم که اگر الان کسی داره این متن منو میخونه، یعنی اونم همینطوره.
ما همه لیاقت بهترین ها رو داریم.
چون بهترین خدا رو داریم پس خودمونم بهترینیم. ما یه عده قلیلی هستیم یه گوشه دنیا که همین عده قلیل همون کسایی هستن که تحولات عظیم و پتانسیل های شگفتی در دنیا ایجاد میکنن.
اصلا این هدایت آدمو دیوانه میکنه. شما برو تو حیاط خونت یه قایق بساز، همه میگن این دیگه دیوونه است واقعا، اون وقت بری وسط کوهستان کشتی بسازی؟
خدایا آخه چقدر ایمان لازمه!
چقدر باید یه آدم تسلیم باشه در برابر خدا!
شما اگر همین الان بهت بگن واسه اینکه بچتو نجات بدی باید بندازیش تو کوچه درو ببندی، قلبت وایمیسه، به زمین و زمان دری وری میگی که چرا باید بچمو بذارم تو کوچه، نمیدونم ماشین بهش بزنه، بره گم بشه، کسی آسیبی بهش بزنه، اون وقت ببین بچه رو بذاری رو تخته بندازی تو رودخونه؟
آخه کدوم آدم روان پریشی اینکارو میکنه غیر از کسی ایمان داره به الله، غیر از کسی که اعتماد داره به رب خودش، اون دیوانه نیست، کسیه که اگه خدا بهش میگفت بچتو از کوه پرتش کن پایین اینکارو میکرد. کسی بود که تسلیم واقعی بود، حالش خوب بود، نگران نبود. یارو بچش گم میشه هزار جا عکسشو میزنه، آگهی میده صبح تا شب نگرانه و گریه میکنه، اون وقت بچتو بندازی تو رودخونه نگرانشم نباشی؟ خدای من چه جنس ایمانی میخواد آخه. رو خشکیش یارو پس میفته چه برسه به دریا.
بری زن و بچتو بذاری تو یه محله بد دلت از جاش کنده میشه، میخوایی هرچه زودتر برگردی برشون داری ببری، بابا بذاری وسط بیابون و بری، دیگه بر نگردی، چجوری آخه!
خدا هدایتت کنه از همون جایی که قراره چشمه زمزم بیاد بالا، همون جا بشه اون نقطه ای که زن و بچتو میذاری،
همون نقطه ای از رود که قراره باز بشه، حالا باز هم نه، فکر کردم دیدم همه این عکسا که آب دو طرف وایساده واقعا دری وریه، یعنی خدا میاد چند صد کیلومتر آب و از جلو و عقب نگه میداره تا تو رد شی؟ نخیر، به نظرم آب به دلیل همون چیزی که استاد گفتن، همون باد و جریان و اینا، سطحش میرسه به زمین ولی هنوز در جریانه ولی یه طوریه که میشه رد شی، بعد همون لحظه به حرف ربت گوش بدی و بری تا دقیقا همون موقع برسی.
همون موقع که دنیا داره سرند میکنه و کسی نمیتونه بره سر کار تو کارخونتو رباتی کنی،
همون موقع که همه جای دنیا اینترنت نیازه تو بیایی و اینترنت ماهواره ای بزنی.
همون موقع که نیاز به تحویل سریع مواد غذاییه تو بیایی یه شکرتی رو بخری و لتونی توی یک روز هر آنچه که هست رو به هرجایی برسونی.
موقعی که هیچ چیزی نیست بیایی و همه پروژه های میلیاردی رو کنسل کنی که چی؟ بیفتی تو جاده تازه. مهاجرت هم نه، بیفتی تو جاده، و بعدش که چه گشایش و رحمتی رو دریافت کنی.
اگه خدا بهت الهام میکنه که یه کاری بکنی ولی نمیکنی به خاطر بی ایمانی خودته،
اگه خدا هدایتم میکنه ولی من گوش نمیدم به خاطر بی ایمانی خودمه، واسه اینه که من هنوز اعتماد ندارم بهش. هنوز باورش نکردم.
عاشقتم استاد.
خدایا عاشقتم.
اول فایل گفتم حتما تشکر کنم از خانم شایسته که اینقدر با عشق و فداکاری ۴۰ دقیقه دوربینو نگه میداره، بعد دیدم استاد گفت عزیز دلم هم اینجا نشسته، عه!
پس این کیه؟
عه! این که مریم خانمه نشسته اینجا!
جان؟ رباته؟ بله؟؟
بابا کف کردم.
ولی باز هم از مریم خانم تشکر میکنم چون اگه این رباته نبود باز هم ایشون اینکارو میکردن.
خدایا شکرت، هر روز زندگیامون داره بهشتی تر میشه.
هر روز ساده تر و راحت تر میشه.
استاد دیگه خسته نمیشه از یه جا ایستادن و میتونه اصلا بدوه و حرف بزنه مریم خانم هم دنبالش.🤣
استاد اینطوری میتونید چند تا کار رو بیشتر با هم انجام بدیدا!😁
چقدر نکته زیبایی بود که مریم خانم گفتن. اگه میخوایی به شهودت رو بیاری باید ذهنتو از تجربیات قبلیت پاک کنی. باید ذهنتو خالی کنی و مداد خدا رو بگیری دستت و نقش و نگار ذهنتو با دست خدا بکشی.
ممنونم که توی این بهشت بینظیرمون واسمون این فایل بینظیر رو آماده کردید.
چقدر رویایی شده خداروشکر
نمیدونم چرا ولی قبلا فقط تو دریاچه درخت معلوم بود، ولی الان عکس آسمون و بهشتمون با هم افتاده با اون ابرهای بینظیرش و از بهشتی که هست بهشتی تر شده.
خدایاشکرت.
چقدر ما خوشبختیم که بیننده های سریالی هستیم که بهشت رو برامون به تصویر میکشه.
کی گفته کسی تا حالا بهشت رو ندیده؟
ما که داریم میبینیمش، نه تنها میبینیمش، بلکه بزودی توش قدم هم میذاریم، علاوه بر اون خودمون هم بهشت خودمونو خلق میکنیم.
بله
خدایاشکرت
دستتون در دست الله یکتا
سلام آقا امین عزیز
میدونستم که دیگه از این به بعد اگر فایلی بیاد روی سایت، آنقدر فرکانسش بالاست و آگاهی هاش بینظیره که واقعا باید فرکانست رفته باشه بالا تا بتونی حتی ببینیش.
با تمام وجودم این قسمت از کامنتت رو تایید می کنم. اتفاقا امروز که داشتم این چهار فایل آخر استاد رو که توی یک پوشه در گوشیم هستن و مرتب این چهار فایل تکرار میشن رو گوش می دادم کاملا رشد مداری استاد مشهوده، با تمام وجودم خدا رو شکر کردم که منم در در این رشد مداری هم مسیر و همراه هستم با استاد عزیزم و همه عزیزانم در این خانواده.
با ذره ذره وجودم درک می کنم، بالاتر رفتن مدارم رو
درک عالیت در مورد هدایت های خدا در داستان های قرآنی اشک شوقم رو جاری کرد.
اگه خدا هدایتم میکنه ولی من گوش نمیدم به خاطر بی ایمانی خودمه، واسه اینه که من هنوز اعتماد ندارم بهش. هنوز باورش نکردم.
این جمله ات قلبم رو لرزوند، یه جور خاصی، با تمام وجودم از خدا ایمان روز افزون و محکم خواستم، خواستم که همیشه در این مسیر ثابت قدم نگهم داره، و ایمان و باور و عملکردم رو عالی تر و توحیدی تر کنه.
ممنونم برای به اشتراک گذاشتن این همه آگاهی های ناب
از تنها فرمانروای جهانیان بهترینها را برایت خواستارم
سلام به دوست هم فرکانسی عزیزم
خیلی خیلی ممنون که هم خودت به این آگاهی رسیدی که لیاقت شنیدن این آگاهی ها رو داری که شنیدی و هم ما رو به این آگاهی رسوندی.
واقعا لیاقت میخواد بودن در کنار انسانهای برگزیده خداوند که تصمیم گرفتند خالق فققققط زیبایی باشن تو زندگیشون
خدارو شکر که در این مسیر هستم.
در پناه الله یکتا شاااااد باشید و موفق
درود به شما سید محمد امین حسینی
دوست و هم فرکانسی خانواده ی عباسمنشی
آقا من همینطور دارم از کامنت های شما میخندم ..😁😁😁🤩🤩🤩
شما واقعا فن بیان روان و جالب و در عین حال فان
کلی آگاهی پیدا کردم و همینطور هم هی میخندیدم ..
ترو خدا خودت ی نگاهی به دیدگاهت بکن ببین چقدر شادی آوره
خیلی خیلی مممنون و سپاسگذارم برای این مطالب زیبا و آگاهی دهنده تون
شادی پایدار و موفقیت و ثروت پایدار و سلامتی پایدار رو براتون و برای همه مون آرزومندم
ممنون و سپاس سپاس سپاس
هدایت پایدار در مسیر نور و عشق و شادی
🙏🙏🙏🙏🥀🥀🥀🥀😁😁😁😁
سلام بر خانم سلطانی عزیز
سپاسگزارم از شما
شما خودتون انسان روان و زلال، پاک و شادی آوری هستید. خیلی سپاسگزارم
خداروشکر میکنم که تونستم لبخندی روی لب شما بیارم
دستتون در دست الله یکتا
سلام سید جان
چقدر عالی نوشتی و چقدر عالی درک کردی – کلامت و دیدگاهت خیلی برام روشنایی بخش بود.
در پناه الله یکتا باشی شاد و مسرور و تسلیم به هدایت هایش
سلام دوست عزیز هم فرکانسی
چقدر عالی و دلی نوشتین.
من معمولا تا یه کامنتی به دلم نشینه و احساسمو زیر و رو نکنه دیدگاهی رو اون کامنت نمیذارم.
متشکرم بابت کامنت پر محتواتون که اونقدر حال دلمو خوب کرد و لبریز از عشق خدا که باعث شد فقط 10 دقیقه کامل در حال شکرگزاری از خدا بخاطر نعمتهاش باشم
انشالا همیشه حالتون خوب باشه که حال خوب= اتفاقات خوب