پس از درک این قانون که:
تمام اتفاقات زندگی ما-بدون استثناء- حاصل فرکانس های خودمان است، مهمترین مسئله یا شاید چالش ما این است که:
چطور می توانم فرکانس هایم را کنترل کنم؟
چطور مطمئن شوم که فرکانس خواسته هایم را ارسال می کنم؟
چطور با خواسته ام هم-فرکانس شوم؟
و شاید شما که در حال خواندن این متن هستی، مهمترین درگیریِ ذهنی ات این باشد که:
“اصلا فرکانس چیست و چگونه می تواند بر زندگی ام تأثیر بگذارد؟”
این فایل آماده شد تا پاسخ واضحی باشد برای جواب به این سوالات. برای اینکه درک ملموس تری از فرکانس داشته باشی، به این سوالات فکر کن:
“آیا تا کنون به گفتگوهایی که در هر لحظه در ذهنت می چرخانی، توجه کرده ای؟!”
و مهم تر ازآن، نقش این گفتگوهای ذهنی به ظاهر بی اهمیت را در خلق شرایط زندگی ات در جنبه های مختلف می دانی؟!
دقت کرده ای که جنس اتفاقات روزمره زندگی ات، چقدر شبیه به جنس گفتگوهایی است که غالباً در ذهنت می چرخانی؟ و مهم تر از همه، آیا می دانی می توانی با مدیریت این گفتگوها و جهت دادن به آنها، تجربه ی زندگی ات را از اساس تغییر دهی و مهم تر از همه آیا می دانی که این موضوع تنها کار زندگی تو به عنوان خالق شرایط خودت است؟!
منظورم همان نجواها یا گفتگوی های ذهنت با تو، پیرامون اتفاقات متنوعی مثل: شنیدن خبر یک حادثه خاص، مشاجره ای که با همسرت یا دیگران داشته ای، یا هر موضوع دیگری که برایت اهمیت دارد.
وقتی درباره تغییر باورها یا رسیدن به خواسته ها صحبت می شود، اکثر افراد به فکر انجام کار های عجیب و غریبی مثل هیپنوتیزم، هاله درمانی و … می افتند
برخی ها هم نیز دچار وسواس شده و مدام سوالشان این است که:
آیا باید مدام خواسته ام را تجسم کنم؟ آیا باید با دیگران درباره اش صحبت کنم؟ چند بار در روز این تجسم را انجام دهم؟ و…
در حالیکه ماجرا ساده تر از این حرفهاست. موضوع این است که:
همه تجارب زندگی ات، ساخته شده به دست فرکانس هایی است که در اثر تکرار همیشگی همین گفتگوهای ذهنی به ظاهر بی اهمیت، به جهان ارسال شده!
برای درک کامل این ماجرا، خودت را مثل یک دستگاه تولید فرکانس ببین و جهان نیز مانند دستگاه مترجمی فرض کن که فرکانس های تو را دریافت و به شکل “تجارب زندگی ات”، ترجمه می کند.
تمام اتفاقات زندگی ات، چیزی جز ترجمه ای از فرکانس هایت نیست! منشأ این گفتگوهای ذهنی یا بهتر است بگویم فرکانس ها، باورهایی است که در طی سالیان در ناخودآگاه ات شکل گرفته. یعنی باورهایت، به نحوه نگاه تو به اتفاقات، جهت می دهد. باورها نه تنها گفتگوهای ذهنی ات، بلکه رفتار و عکس العمل ات را نیز در آن جهت پیش می برد.
دلیل تأکیدم بر این موضوع، این است که:
گفتگوهای ذهنیات درباره هر موضوعی مثل ثروت و موفقیت مالی، روابط، سلامتی و … فرکانس های تو را در آن زمینه می سازد و جهان آن فرکانس ها را به شکل تجارب زندگی ات می سازد . یعنی اگر این گفتگوها مثبت نباشد، درباره هر خواستهای، خواه روابط باشد، خواه موفقیت مالی و …، تو را به سمت ایده ها، شرایط و راهکارهایی پیش می برد که در نهایت نتیجه اش تجربه ناخواستهی بیشتر و احساس غم، نگرانی، ناراحتی و در یک کلام، احساس بدِ بیشتر است.
پس اگر از آنچه که تجربه می کنی، راضی نیستی، اولین گام برای تغییر، کنترل گفتگوهای ذهنی ات در جهتی است که تو را به احساس آرامش برساند و اولین گام برای این کار، کنترل ورودی های ذهن است.
اگر قصد تغییر این گفتگوها را داری، اولین قدم را با توجه به نکات مثبت هر چیزی در پیرامونت بردار، ،فقط به داشتن احساس خوب، بیش از هر چیز دیگری اهمیت بده، آگاهانه فقط چیزهایی را ببین، بشنو و در ذهنت نگه دار که به تو احساس امید، آرامش و ایمان بیشتری می بخشد.
وقتی به اندازه کافی این روند را ادامه دهی، آنوقت گفتگوهای مثبت، گفتگوهای غالب ذهنت می شود.
یادت باشد به همان اندازه ای به سمت افراد، شرایط، موقعیت ها، فرصت ها و ایده های خوب هدایت می شوی که می توانی نجواهای ذهنت را کنترل نمایی
برای این کار، از دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها کمک بگیر. زیرا این دوره، بهترین جایی است که بصورت یکپارچه و کامل، همه چیز را پیرامون این موضوع مهم شرح و آموزش داده ام.
راهکارهای این دوره درباره قوانین کیهانی، نحوه شناخت خودت و خواسته هایت و نحوه ایجاد هماهنگی میان باورها و خواسته هایت، مانند یک گوهر ناب است که ذهنت را با ورودی هایی تغذیه می کند. آنوقت به سمت شرایط، فرصت ها، ایده ها و راهکارهایی هدایت می شوی که نتیجه اش، ورود خواسته ها، به صورت خود به خود و از راههای کاملا طبیعی و بدیهی است. این قانون بدون تغییر عالم هستی است.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD263MB20 دقیقه
- فایل صوتی مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیمِ آن18MB20 دقیقه
به نام خدای مهربان
درود و احترام
روز 50/ مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیمِ آن
زندکی من بازتاب افکاریه که زیاد در ذهن من تکرار میشن.. اون چیزی که به وتسطه ی دیده ها و شتیده ها در ذهن من تکرار میسن باورهای من رو شکل میدن .. و وقتی زیاد فضای ذهن من رو پر کنن تبدیل میشن به کلام و رفتار من و بعد فضای کیهانی اون رو به من نمایش میده ..
ولی غالب ذهن من اخساس عدم لیاقت هستش.. باور عدم لیاقتی که مدام در ذهن من میچرخه که تو لایق نیستی.. پول دراوردن سخته .. ورزش پول توش نیست.. مهارت هات به درد نمیخوره .. خدا دوست نداره.. گناهکاری .. میری جهنم ..ووو این حرف ها لیاقت رو از من کرفته و من رو اسان کرده برای سختی ها !!!
باید این ها در ذهن من درست بشع تا جهان من درست و زیبا بسع..
باید اول نگاهم نسبت به خودم و توانایی ها تغییر کنه تا اون وقت جهان من ژیبا بشه..
خب اینم از رد پای من از روز 50,,خدایا کمکم کن گام ها رو تا انتها بردارم.
خدایا شکرت
به نام خدای مهربان
سلام و احترام
روز 27/ مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیمِ آن
گفتگوهای ذهنی من از ورودی های ذهنم نشائت میگیره ،، اگر گفتگوهای ذهنیم منفیه و ناراحتیه و غصه و غم و ووو این داستاناس یعنی ورودی های ذهنم منفی و بد و ناامید کننده هستن …. و اگر گفتگوهای ذهنیم مثبت و خوب و امیدوار کننده س یعنی ورودی های ذهنیم خوب و مثبت هستن …
حالا اگر این ورودی های ذهنی چه مثبت و چه منفی خیلی زیاد در ذهن تکرار بشن ،، این افکار تکرار شونده در ذهن که بهش میگیم باور،، خودش رو به صورت کلام و رفتار در فرد بروز میده ،،، یعنی خیلی راحت از رفتار ها و کلام و صحبت های افراد میتونیم به باورهاشون و ورودی های ذهنیشون پی ببریم
یه مثال :
مثلا افرادی که خیلی بحث های سیاسی میکنن و میشینن با همدیکه فحش میدن به مملکت دلیل این رفتار و کلام ،، به خاطر اینه که این ادم ها خیلی زیاد اخبار و رسانه ها رو نگاه میکنن !!!
مثلا افرادی که خیلی غر میزنن و نق میزنن و بحث میکنن و داد و بیداد میکنن دلیلش ورودی های نامناسب ذهنی و این هاست..
یه سری ادما هستن که خیلی زیاد راجب سکس و روابط جنسی و فیلم های پورن صحبت میکنن این به این دلیله که این ادم ها خیلی خیلی زیاد دازن فیلم های پورن و نامناسب نگاه میکنن..
یه سری ادم ها هستن که همش دارن خودشون رو تخریب میکنن و خودشون رو سرزنش میکنن و یا خیلی درگیر گذشته هستن و راحب اتفاقات و بلاهایی که در گذشته براشون رخ داده دردو دل میکنن ،، این به دلیله که ایا ادم ها خیلی زیاد توی زندگیشون تحقیر شدن و تحقیر شنیدن !!!
به صورت کلی 97 یا 98 یا 99 در صد ادم ها مدام دارن نق میزنن ،، بحث های سیاسی میکنن ،، فحش میدن به مملکت ،، احساس قربانی شدن دارن،، دیگران رو مقصر زندکیشون میدونن ،، مدام راجب قیمت دلار و گرونی و تحریم صحبت میکنن ،، ووو در حالت کلی توجهشون مدام روی موارد منفی و ناراحت کنندس .. چرا ؟؟ چون 99 درصد ادم ها اصلا هیچ نظارتی روی ورودی های ذهنشون ندارن و باورشون بر اینه که برگی در باد هستن و این جهان اصلا شانسی و دیمیه !!! و همشون تجربه های یکسان دارن و چون ذهن ناپاک و کثیفی دارن !!!
ولی یه درصد قلیلی ،، یعنی حدود 1 درصد از افراد جهان مدام دارن راجب خواسته هاشون و هدف هاشون و ارمان هاشون و زیبایی ها و موراد زیبا و سپاسگزاری صحبت میکنن ..چرا ؟؟ چون ورودی های ذهنیشون مثبته !!!
چرا بچه ها همیشه زیبا حرف میزنن ؟؟ چون ذهن پاکی دارن ،، ولی یواش یواش اینقدر چرت و پرت از جامعه اطراف دریافت میکنن که میرن توی درو دیوار !!!! الان حتی بچه های کوچیک هم اینقدرررر توی این شبکه های مجازی چرندیات نگاه میکنن که به شدت ذهنشون تخریب شده!!!
چون اصلا انگار 99 درصد ادم ها هییییچ نظارتی روی ذهنشون ندارن !!!
اصن ذهن چیه ؟؟ ذهن به نظر من یه فضاس که اطلاعات و داده ها توش پردازش میشه.. درست مثل سیستم عامل کامپیوتر مثلا ویندوز ،،اگر فضای ویندوز الوده به ویروس بشه به خاطر ورودی های نامناسب و فایل های ویروسی اون کامپیوتر بعد از یه مدت میترکه !!
ذهن هم یه سیستم عامله بسیار پر قدرته و اگر ورودی نامناسب و الوده بهش داده بشه،، اون فرد کلا میترکه خخخخ !!!
حالا نکتش اینجاست که فضای کیهانی با ذهن در ارتباطه و انسان میتونه با فضای کیهانی ارتباط برقرار کنه …
یه مثال :
هممون بارها شنیدم که از کار مورد علاقه نمیشه پول ساخت ،،، مثلا میگن ورزش پول توش نیست..
چرا این اتفاق میوفته ؟؟؟ چون اون فرد به خاطر باور عدم لیاقتی که از بچگی توی ذهنش ارام ارام رخنه کرده نمیتونه یک فضایی رو تحسم کنه و یا متصور بشه که داره خیلی خوب از ورزش پول میسازه و یا نمیتونه توی ذهنش دنیایی زو بسازه که داره خیلی لذت بخش از کار مورد علاقش بسبار ثروت میسازه !!!
نه به این دلیل که واقعا نمیشه از ورزش پول ساخت.. بلکه به این دلیل که اون فرد به ختطر باور عدم لیاقت توی ذهنش که ناشی از تحقیر هایی که در کودکیش شده ،، نمیتونه توی ذهنش دنیایی رو بسازه که داره خیلی خیلی راحت و در رفاه زندگی میکنه و داره از کار مورد علاقش بسیار بسیار ثروت میسازه !!! و خب چون فضای کیهان با فضای ذهنی در ارتباطه نتیجه ی این نوع تفکر و این نوع باور این میشه که فرد از کار مورد علاقش ثروتی نمیسازه
چرا ؟؟ چون نمیتونه توی ذهنش ارتباط بین پول و کار مورد علاقه بسازه ،، به خاطر باور عدم لیاقت !!
و یا نمیتونه توی ذهنش ارتباط بین خدا و ثروت بسازه ..
دلیلش اینه .. نه اینکه واقعا مثلا ورزش پول توش نیست.. نه اینا چرت و پرتایی که از ادمای دیگه شنیده که اون ها هم همشون از عدم لیاقت رنج میبرن !!!
بلکه دلیل اصلیش اینه که اون فرد به خاطر ذهنیت غلطی که راجب خودش و توانایی هاش و خدا داره ،،نمیتونه توی ذهنش دنیایی رو تجسم کنه و یا بسازه و یا نقاشی کنه توی ذهنش که داره خیلی راحت از ورزش پول زیادی میسازه !!!
این نکتشه !!!
بنابزای این قرد با این ذهنیت اگر فردی رو ببینه که داره از کار مورد علاقش با یک دهم توانایی های خودش خیلی خوب پول میسازه ،، بهش انگ و بچسب دزد بودن یا پارتی داشتن یا استعداد داشتن یا ادم خاص بودن ووووو هر چیز دیگری رو میزنه …. ولی حاضر نیست بپذیزه که خودش در باتلاق عدم لیاقت رنج میبره و دست و پا میزنه ..
این نکتشه و این دلیل اصلیشه !!!
چیو داری توی ذهنت میسازی؟؟؟
چیو داری بهش بیشت فکر میکنی ؟؟
راجب چی اغلب اوقات صحبت میکنی ؟؟
با چه ادمایی معاشزت میکنی ؟؟
چطور با خودت رفتار میکنی و چطور با خودت صحبت میکنی ؟؟؟
اینا همش برمیگرده به باور احساس لیاقت داشتن !!!
ادمی که احساس لیاقت داره اصلا دنبال پارتی و رانت و قرعه کشی و اینا نیست..
ادمی که اخساس لیاقت داره اصلا با ادم هاس نامناسب که افکار بد دارن معاشرت نمیکنه اصلا !!!
ادمی که احساس لیاقت داره همیشه هدف و ارزو داره و هدف هاش جلوی چشمشه و بزاشون هر روز یه قدم کوچیک برمیداره !!!
ولی ادمی که خود ارزشمندی نداره،، مدام دنبال اینه که زودتر به خواسته هاش به هر قیمتی حتی از دست دادن سلامتیش،، برسه تا روی بقیه رو کم کنه تا اون خلا هایی که اغلب هم به کودکی برمیگرده رو پر کنه !!!
مراقب ذهنم باشم..
خب اینم از رد پای من از روز 27,, خدایا کمکم کن گام ها رو تا انتها بردارم..
خدایا شکرت
سلام..
فرکانس یا نشخوارهای ذهنی !!!
اصلا تعریف فرکانس چیه ؟؟؟
بریم با هم یه سرچ کنیم و برگردیم :
فرکانس یا بسامد برابر تعداد رخداد یک رویداد تکراری در واحد زمان است که واحدش هرتزه
f=۱/t
که به صوزت امواج سینوسیه !!!
مغز ما داره فرکانس میفرسته؟؟
فرکانس های ارسالی مغز توسط باورهای ما ارسال میشه که حاصل تکرار زیاد نشخوارهای ذهنیه !!! و که خودش رو به شکل احساس نشون میده ..
یعنی اون چیزی که در واحد زمان یا در طی یک بازه ی زمانی ذر مغز تکرار میشه تبدیل میشه به باور و یک طول موج خاص خودش رو داره..
به همین خاطر باید به شدت ورودی های ذهن کنترل شه.. فرض کن یکی میاد بهت میگه فوق العاده و تو هم خیلی اون فرد رو قبول داری و اسن باعث میشه خودت ۱۰۰۰ بار دیگه با خودت تکرارش کنی این باعث میشه باورت شکل بگیره که خودش رو در رفتارت بروز میده.. در تصمیم گیری هات بروز میده…
یعنی باورها با منطق از ذهن عبور میکنن و وارد قلب میشن و رفتارت رو شکل میدن… و تبدیل میشن به باور قلبی و یقین….
منطق ؟؟؟
وقتی کسی رو که خیلی قبولش داری بهت میگه تو خیلی موفق میشی ذهنت منطق حرفاش رو قبول میکنه و تو اون حرف رو باور قلبی بهش پیدا میکنی و در مسیرهایی قرار میگیری که خیلی موفق میشی…
و اگر بهت بگه خیلی بی عرضه ای تو حرفش رو باور میکنی و در مسیرهایی قرار میگیری که مدام شکست میخوری !!!
پس به شدت باید ورودی های ذهن کنترل شه و با افراذی حشر و نشر بشه که ادم های مثبت و قویی هستن…
و خودت به خودت بارها و بارها بگی که فوق العاده ای و ووو تا منجر بشه به کسب توانمندی .. اون وقت به این راحتی اگر یکی بهت بگه بی عرضه تو باور نمیکنی !!! چون باوره پایه داره زو پوچ نیست.. رو هوا نیست…
به این خاطر این مباحث باید بارها و بارها تکرار بشن تا از سذ ذهن عبور کنن و وارد قلب بشن و تبدیل بشن به باور قلبی .. اون وقت تصمیم گیری هات بهتر میشه و در موقعیت های بهتر با افراذ قویتر قرار میگیری…
ولی وقتی مدام ذهنت رو باز میذاری و استمزار نداری در ایجاد باورهای مناسب در ذهن .. مدام باری به هرجهت هستی… وقتی مدام با ادم هایی حشر و نشر میکنی که تخریبت میکنن ارام ارام باور میکنی !!! اون وقت اگر موقعیت شغلیت به خاطر یکسری باورهای دیگه بالا بره و با افراد سطح بالا در ارتباط قرار بگیری که دارن بهت احترام میذارن و برات ارزش قائلن به خاطر تکرار زیاد باورهای نامناسب قبلی خصوصا در زمینه احساس لیاقت باعث میشه احساس بی لیاقتی نسبت به ارتقا جایگاه شغلیت داشته باشی و موقعیتت رو با تصمیم های عجولانه و احساسی از دست بدی !!!
و نتونی ذهنت رو کنترل کنی …
وقتی افسار ذهنت رو میدی دست بقیه اون وقت همه برات تصمیم گیری میکنن و تو از عهده ی یک تصمیم ساده سال هاست برنمیای !!! چون جرائت نداری یه سریا رو کات کنی.. !!!!
پس اگاهانه حرف هایی رو به خودم بزنم که به من قوت قلب میده…
با افرادی ارتباط داشته باشم که ادم های مثبت و با روحیه ای هستن که به من انگیزه میدن… اگر این افراد نیستن اولین قدم قطع ارتباط با افراد نامناسبه !!! صبح تا شب در ذهنت رو باز میذاری این میگه مملکت خرابه.. اون میگه همه چی پارتی بازیه… ووووو خب معلومه زندکیت عوض نمیشه !!!
پس هدف کنترل نشخوارهای ذهنیه …
نشخوارهای غالب ذهنیم چیه ؟؟
مدام دارم یک کینه و خشم رو نسبت به یکسری افراد در ذهنم مرور میکنم.. خصوصا مادرم…چون احساس میکنم مسبب خیلی از بدبختی هام اونه… چون خیلی تخرییم میکنه.. شخصیتم به گونه ای شکل گرفته که مادرم کنترلم میکنه… اطرافیان به من توهین میکنن و این توهین ها و تحقیرها مدام تو ذهن من میچرخه وتبدیل شده به یک خشم و کینه نسبت به کلی ادم … همش عصبی میشم که چرا فلانی به من بی احترامی کرد دهن لقش رو نبستم !!!و همش خودم رو تخریب میکنم که چرا شهامت دفاع کردن از خودم رو ندارم و اجازه میدم به راحتی شخصیتم رو خورد کنن !!! اینا مدام تو ذهنم میچرخه !!! و تبذیل شده به خشم و کینه و عصبانیت و خود خوری!!! یعنی ذهنم خیلی علاقه داره این ها رو مرور کنه !!! همش احساس میکنم توی زندکیم دخالت میکنن و من عرضه ندارم اجازه ندم کسی برای من تصمیم بگیره.. و اینا یک احساس عصبانیت شدیدی رو مدام در من ایجاد میکنه و نمیتونم کنترلش کنم !!! یعنی همش احساس میکنم از ضعفم سو استفاده میکنن و بازیم میدن یه سریا !!!! خب تا وقتی این نشخوارها تو ذهنمه چیزی عوض نمیشه !!!
سلام
گفتگ و گوهای ذهنیم منفیه..
دارم خودم رو تخریب میکنم..ذهنم همش میره تحقیرهایی که دیگران به من داشتن رو مروز میکنه.. همش داره به من میگه چرا جوابش رو ندادی !! چرا عرضه نداشتی جوابش رو بدی !! چرا اجازه میدی تحقیرت کنن !!! چرا باهاشون معاشرت میکنی !!! از چی میترسی !!!
تو ذهنم همش این افکار منفی مرور میشه…
این نشون میده که اصلا کنترلی روی ورودی هام نداشتم… به خاطر معاشرت زیاد با افراد منفی دائما این احساس منفی در من تکرار میسع..
باید جهت دهیش کنم باید با عبارات تاکیدی افکار مثبت رو بریزم تو مغزم تا منجر بشه به قدرت گرفتن… این باورها باید ریشه ای درمان بشع..
این احساس ترس و نکرانی باید ریشه ای درمان بشع..
دوره ی به صلح رسیدن با خود رو باید بخرم..
ورودی های منفی رو تا جایی که میتونم قطع کنم..
ادمایی که همش میگن دگ دیره.. دگ نمیشع.. پارتی لازمه..ادمای ضعیف رو باید ازشون دوری کنم..
به دلیل تحقیرهایی زیادی که در گذسته مخصوصا این دو ساله شدم به شدت ذهنم خلاف من عمل میکنه …
اگاهانه به نکات مثبت خودم توجه کنم..
نگران نباشم و نترسم و افراد منفی رو دور کنم تا ارام ارام وارد مدار انسان های شاد و مثبت بشم..
هر رروز روی ذهنم کار کنم.. با یه بار دوبار و یک ماه دوماه جواب نمیده… این که من ۱۰ روز روی خودم کار کنم ۵ روز کار نکنم این جواب نمیدهد.. هر روز باید به ذهنم خوراک بدم و رد پا از خودم به جا بذارم.. تا ترس ها و نگرانی هام کمتر بشه…باید اینقدر روی خودم هر روز کار کنم تا رنگ غالب کاما عوض بشه… تا شخصیتم عوض بشه.. تا برگی در باد نباشم… تا خدا رو یاور خودم بدونم..
ذهنم به شدت با خدا مقاومت داره احتمالا زیاد چرت و پرت شنیدم در مورد خداوند !!!
ذهنم با خودم مقاومت داره احتمالا به دلیل تخریب های زیادی که شدم ذهنم داره با خودم مقاومت میکنه..
نیروی درونم رو باید در جهت مثبت و به نفع خودم به کار ببرم و باهاش دوست بشم..
ذهنم پر از باور کمبوده.. پر از خلا و نگرانی…
سلام
گفتگوهای غالب ذهنیم در جهت تخریب خودمه..
مدام دارم خودم زو تخریب میکنم..
مدام دارم خودم رو به خاطر اشتباهاتم در گذشته سرزنش میکنم..
مدام دارم پرخاشکری میکنم..
مدام دارم با خودم داد و بیدا میکنم..
احساس خشم و کینه و انتقام دارم..
مدام تو سر خودم میزنم..
همش دارم به جای احساس خوب دادن به خودم.. خودم رو سرزنش میکنم..
با خودم در صلح نیستم..
اعتماد به نفسم رو از بین بردم..
باید به خودم قوت قلب بدم.. امید بدم .. انکیزه بدم.. باور بدم .. حرکت بدم.. یقین بدم..
همش تو اضطراب و نکرانیم…
تمرکزم مدام روی اشتباهات خودم و دیکرانه !!!
مدام دازم با خودم راجب اشتباهات دیگران و خودم صحبت میکنم..
مواظب کلامم و گفتارم نیستم..
عصبانی میشم..خشم.. استرس..
تو مسیر اشتباهم..
باید از حالت اضطرار بیام بیرون !!!
باید دست بردارم از توجه به اشتباهاتم !!!
این همه موفقیت کسب کردم چرا فقط تمرکزم زو بی پولیمه !!!
چرا اونا زو با خودم مرور نمیکنم !!!
تمام طول روز همش دارم به نکات منفی خودم و دیگزان توجه میکنم!!
و موفقیت های خودم رو از یاد بردم !!!
همش خودم رو سرزنش میکنم که چرا به فلان خواسته نمیرسم !!! پس کی .. پس کی .. چرا نمیشه… پس پول کو؟؟ پس خونه کو؟؟ پس فلان کو؟؟ همش تو اضطرارم.. همش تو خشمم.. همش تو کینه ام..
ولی هیچوقت به این توجه نکردم که یه ویوی کوهستانی فوق العاده سرسبز از پنجره نمایانه !!! صبح که از خواب بلند میشی سرسبزی کوهستان ادم زو محسور میکنه !!! کبوترهای سفید کوهی دیوانه کنندن اینقدر که زیبان… گندم ها سبز شدن خیلی خوشگلن !!! کلاغ های دو رنگ خیلی زیبا.. صدای گنجشک ها … !!! این همه زیبایی !!! چرا توجهم به اینا نیست ؟؟؟ نسیم خنک فوق العاده دارای بوی بهار رو میاره !!! غذاهای خوشمزه مادزم..
همش توجهم روی نکات منفی مادرمه… همش نسبت مادرم کینه دازم… تو دل خودم همش نسبت یه مادرم خشم و کینه دازم !!! ولی هیچ وقت سعی نکزدم به دست پخت فوق العادش توجه کنم.. به دوغ های خوشمزه دست ساز خودش توجه کنم.. ماست درست میکنه.. پنیر درست میکنه… قرمع سبزی عالی بلده.. تافتون عالی بلده وووووو و تمام مدت دازم یه نکات منفی ادم ها توجه میکنم…
یه نکات منفی زندگیم توجه میکنم..
مدان از صبح تا شب دارم با خودم دعوا و غر و ناله میکنم که چرا درامد ندارم و این عدم دزامد رو به اینده انتقال میدم دایما !!!
ولس هیچوقت سعی نکردم به این کوهستان بسیار زییا توجه کنم !!!
خیلی زود گوشیی حدود ۶ میلیون تومانی که تازه خریدم زو فراموش کردم !!!
خیلی زود سلامتیم رو از یاد بزدم… از یاذ بردم که از درد به خودم میپیچیدم …
خیلی زود نسیم بهاری رو از یاد بردم..
هیچوقت تو زندگیم سعی نکردم خاطره نویسی کنم در طول روژ.. خاطرات مثبت زو بنویسم…
همش فکز میکنم یه دیگرانی هستن که نمیذارن من به خواسته هام برسم… همش تو اضطراب نداشته هامم …
همش تو اضطراب پولم …
همش نگران مخالفت های بقیم..
تو ذهنم مدام مخالفت های دیکزان رو مرور میکنم..
میدونی خود درگیری پیذا کردم !!!
داد میزنم قلبم درد میگیره.. میگه داد نزن اوسکول اروم باش..
به جای قوت قلب دادن به خودم … به جای اینکه گفت و گوهای ذهنیم در جهت مثبت .. در جهت تحسین خودم جهت دهی کنم مدام دارم خودم رو تخریب میکتم !!