مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیمِ آن

یا مَنْ اِسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفآءٌ

بنام فرمانروای قدرتمند هستی ،خالق عشق و زیبایی،رب هادی،خدای فراوانی و ثروت

سلام سلام سلام

چقد خوبه کامنت نوشتن و کامنت خوندن واقعا ی موهبت برای من

خییلی ب تنظیم فرکانسم کمک میکنه

الهی صدهزار مرتبه شکرت

این فایلو چند روز پیش دانلود کردم ولی امروز هدایت شدم ب گوش دادنش

گفتم عجب فایلیه چطور تاحالا در مدارش قرار نگرفتم

الان اومدم کامنتهای پرامتیاز و بخونم دیدم ک قبلا امتیاز دادم

گزینه دیدگاه های خودم و زدم ،دیدم دوتا ردپا دارم مربوط ب شهریور و پاییز 1402 هست

الهی شکرت بخاطر مسیری ک هدایتم کردی چقد قشنگ هرروز داری هدایتم میکنی

امروز دستم و گرفتی آوردی اینجا ک بهم یادآوری کنی مسیری ک اومدم تا اینجا رو

علاقه ام رو

حس قشنگ درلحظه بودن رو

هدایتم ب زیبایی های بیشتر و بزرگتر رو

هدایتم ب تغییراتی کردم

خدایا شکرت گ از طریق کامنت خودم باهام حرف زدی گفتی زکی من ،تو فقط لذت ببر از زندگیت ،شاد باش

تمرکزت رو زیبایی ها باشه

ب من اعتماد کن و قدم بردار

غمت نباشه ،فقط روی من حساب کن

امشب داشتم تو ذهنم مرور میکردم

خواسته های اخیرم رو ک ب راحتی محقق شد و هدایت خداوند رو ک خیلی واضح متوجه میشدم قانون چقد خوب داره کار میکنه و ب فرکانس من پاسخ میده

دوشب پیش خونه خواهرم بودیم ک خواهر زاده ام ک سربازیش چند ماهه تموم شده و توخونه اس از کنارم رد شد ،دیدم ک خندید

گفتم امیر حسین ب چی میخندی

چند قدم ازم دور شده بود ک برگشت

گفت تو ک لیسانس حسابداری داری چرا نمیری سرکار، استخدامی شرکت نمیکنی واسه خودت بری توبانک کار کنی

شغل خوب درآمد ثابت ،بیمه،خاستگار خوب ،ازدواج کنی

منتظر اسب سفیدی

بیکار نشستی توخونه اگه توی این 4 سال خیاطی هم میکردی ب جایی میرسیدی

خواهرم هم تایید کرد راس میگه چرا تلاش نمیکنی و..

ذهنمم سمت اونا رو گرفت و حسم بد شد

از دید اونا درسته حرفشون

ولی من علاقه ای ب حسابداری ندارم

نمیدونم چرا خیاطی رو ک با ذوق شروع کردم چرا اون آتش اشتیاق فروکش کرد

ولی میدونم بخاطر باور های محدود کننده ام بود،ک باید خیلی سختی و زجر بکشم زمان بزارم،انرژی بزارم

هزینه بکنم ک بتونم ی کم پول بسازم

باور و منطق قدرتمند کننده ای ک بهش هدایت شدم

دلیل منطق و باوری ک خدا میده:

اینکه برای ثروتمند شدن نباید هزینه زیادی کنی،زیاد وقت بزاری ،زجر بکشی ،سلامتی و بخطر بندازی

امکانات زیاد نمیخواد

من از فضل خودم بهترین نعمتها رو راحت بهت میبخشم ،آسمون و زمین ،تمام ذرات هستی مسخر توعه

#########################

ادامه ی کامنتم صبح روز بعد دارم مینویسم

الهی صدهزار مرتبه شکرت رب العالمین

من خیلی نتیجه گرفتم کوچیک و بزرگ تا حالا ولی از لحاظ مالی ک ورودی داشته باشم ن

نجواها داره میگه چ فایده این همه داری وقت میزاری کو نتیجه

اگه بخوام با خودم رو راست باشم ،زیادم رو افکارم کار نمیکنم ،فکر می‌کنم ک دارم کار میکنم وگرنه قانون بدون برو برگرد همیشه پاسخ میده

جهان همیشه ب فرکانسم پاسخ داده و میده ب میزانی ک روی خودم کار میکنم خیلی زود نتیجه میگیرم ولی استمرار رو ندارم شل کن سفت کن

واقعا دیگه خسته شدم نمیتونم اینجور ادامه بدم

یا باید با تمام وجود توی مسیر باشم یا ول کنم این مسیر رو ک جز گمراهی هیچی تهش نیست

چند روز پیش ک روز 4،5 بود ک از جراحی دندون عقلم می‌گذشت خییلی درد داشتم

خیییلی تو عمرم همچین دردی و تجربه نکرده بودم میگفتم کاش نیست و نابود بشم تا این درد از بین بره با کمک مسکن ی کم میخوابیدم اشکم در میومد از زور درد

خیلی سخت بود کنترل ذهن ولی تمام تلاشم و میکردم ک ی کم خودم و آروم کنم ب خودم گفتم زکی توی این 33 سال و خورده ای ک زندگی کردی هیچ وقت همچین دردی و نکشیدی همیشه سالم بودی خداروشکر کن

چقد راحت غذا میخوردی،آب میخوردی

مزه ی غذا رو میچشیدی

عطر غذا رو بو میکشیدی و لذت میبردی

چقد بزاق دهانت توی این همه سال غذا رو برات نرم کرد زبونت چقد خوب با فک پایینت هماهنگ بود و ب جویدن غذا کمک میکرد ک راحت قورتش بدی

چقد راحت خیار و زیر دندونت خورد میکردی بدون اینکه حواست باشه از چ نعمتی داری استفاده میکنی

دندون های سالم و قشنگت من تو کمتر از یک هفته شایدم یک هفته دوتا دندون عقل سمت چپ و کشیدم وهمون قسمت ب اندازه یک تخم مرغ ورم کرد خخخخخ

از صورتم عکس گرفتم ک قانون تکامل و همیشه بیادم بیاره و نعمت دندون های قشنگم رو

الهی صدهزار مرتبه شکرت

شب اول جراحی دندونم چنان لرزی گرفتم از زور درد ک فردا یا پس فرداش بود ک دیدم سمت چپ بینیم از داخل داره ورم میکنه و درد خیلی زیادی داره

افکار منفی ،نجواها هجوم آورد بهم ک ببین زکیه خدا هیچم دوست نداره ببین چقد بدبختی این همه درد بهت داده

باخودم هی میگفتم اشکال نداره درست میشه بدن من قوی هست ولی هی دردم بیشتر میشد و ورم بینیم هم بیشتر

و درد قسمت جراحی هم ب کنار

باخودم گفتم زکی الان موقعش هست ک کنترل ذهن کنی ها حواست باشه

اومدم سرچ کردم دلیل زخم شدن داخل بینی چیه،دیدم کلی عکس اومد بالا توضیحات و ک خوندم نوشته بود ک علتش ی ویروس هست ی جا هم نوشته بود ک

علتش سرطان هست

آقا منو میگی مردم ،ذهنم گفت کارت تمومه

ترس تمام وجودم و گرفت و افکار منفی و نجواها هجوم آورد ب مغزم

ک آره یادته دختر عموت هم اینجور بود مجبور شد بینیش و عمل کنه و..

گفتم ن اصلا اینطور نیست

مال من چیز دیگه اس ربطی ب این نداره خودش خوب میشه من تب و لرز کردم تبخال زدم خودش خوب میشه

و سریع رفتم تو تلگرام کتاب شفا ک خواهرم عید برام فرستاده بود و 4 تا فایل اول و دانلود کرده بودم و شروع کردم ب گوش دادن

بعد یکی دوساعت حالم بهتر شد و با خودم میگفتم ن ن ن این درست نیست

انکار میکنم این فکر رو

و هدایت شدم ب فایل آرامش در پرتو آگاهی درمورد سلامتی ک 98٪ از اتم های بدن ما هرسال نو میشه عوض میشه و بدن خیلی راحت از پس همه چی برمیاد

نمیدونم چقد گوشش دادم

ک ب آرامش رسیدم

گفتم خدایا من تسلیم هستم ،من ب هرخیری از سمت تو محتاجم و فقیر

خودت هدایتم کن تو ب راحتی از پس هر مسئله ای برمیایی خودت حلش کن برام درستش کن

هراتفاقی بیفته ب نفع منه

خلاصه فردا صبح خواهرم گفت میخوام برم بانک همرام میایی

اول گفتم ن ،بعد حسم گفت برو از داروخونه میناگر ک نزدیک بانکه بپرس ببین راه حلی براش دارن همچین چیزی داشتن تا حالا

ک خداروشکر کار تو بانک ب راحتی انجام شد ی نوزاد خوشکل 6 ماهه هم اونجا بود ک کلی ب من عشق داد با خنده های شیرین و چشم های پاکش

و تونستم دست خدا بشم برای یکی از بنده هاش ک پول براش کارت ب کارت کنم در صورتی ک پسری ک قبل من پشت عابر بود گفت خرابه

تو دلم گفتم خدایا خودت کارم و انجام بده

هم خودم راحت پول کشیدم و هم کار اون بنده خدارو هم انجام دادم خداروشکر

ک پسره برگشت گفت کارتو انجام داد گفتم آره الهی صدهزار مرتبه شکرت

ک بعدش رفتم داروخونه ی آقای مسنی بود با روپوش سفید فک کنم خود دکتر بود

مشکلم و بهش گفتم سریع گفت فلان پماد خوبه برات،رفت آوردش گفت دو روز بزنی آن شالله خوب میشه

گفتم خدایا صدهزار مرتبه شکرت ک هدایتم کردی و پاسخ درخواستم و دادی

با ی پماد 37 تومنی

الان روز دوم هست ک دارم ازش استفاده میکنم خداروشکر خییییلی بهتر شدم دردم تقریبا از بین رفته

ورم صورتم کامل خوابیده

میتونم راحت غذا بخورم

لقمه ام رو راحت بجوم

خیار با صدای قرچ قرچ بخورم و عطرش و بو کنم و لذت ببرم

الهی صدهزار مرتبه شکرت ک سربلند بیرون اومدم از این امتحان

عاشقتممم

امروز روز 4رمی هست ک فعالیت یو تیوپم و شروع کردم فیلم هایی ک حسم خوبه باهاش و میزارم و خداروشکر بازدید میخوره

بالاترین بازدید 494تا خورد

ی کامنت هم اومد رو همین ویدئو چقد ایمان من قوی تر شد ک خدا داره کارها رو انجام میده

خدایا من عمل کردم ب الهامت بقیه ش باخودت بازدید و فیلم های قشنگ و درآمدی ک با ادامه مسیر براحتی میتونم ازش بسازم

الهی صدهزار مرتبه شکرت

دیروز گفتم خدایا خودت هدایتم کن ب ی فیلم قشنگ برای یوتیوپ ک بگیرم

عصری خواهرم زنگ زد گفت شوهرم با بچه ها میخوان برن باغچه ب زکیه بگو میره باهاشون خودم سر کارم

ذهنم سریع گفت ول کن بخواب

بعد گفتم این هدایته باید بری

بعد ک رفتیم خیییلی خوش گذشت کلی توت چیدیم آب دار و رسیده شیرین و فوق العاده

چقد درختهای مرکبات میوه های کوشولو کوشولو شکوفه های فراوان داده بودن خداااای من خدااای من

هر درخت شاید هزاران هزار شکوفه داشت ک داشتن تغییر شکل میدادن ب میوه خیییلی زیبا بودن خییلی پرانرژی و عالی بود فضا

خلاصه کلی فیلم گرفتم کیف کردم ،لذت بردم رسیدم ب درخت سیب و زرد آلو هرکدوم نزدیک 5،6 تا میوه کوچولو گرفته بود خداای من چقد قربون صدقه شون رفتم و ذوق کردم براشون

ی دور زدم بین درختها

ک دیدم دامادمون داره آب میپاشه با ابزار مناسبش رو درختا

گفتم این آبه گفت آره خاک روشون هست میخوام بشورم شون

ک رسید ب ی درختچه یک متری تقریبا منم کنارش بودم

گفت ببین ی لونه اینجاست فک کنم میخواستن اینجا لونه درست کنن

.ک ی کم سرش و با دست باز کرد گفت ااااا رووووله این جوجه داخلش هست

گفتم ببینم

خداااای من وقتی نگاش کردم ی لونه ی ظریف با پرهای نرم بود ک داخلش 4 تا جوجه ی فسقلی ک دهنشون باز بود ،لود ک هی تکون میخوردن

ک سریع ازش فیلم گرفتم

گفتم ببین زکی چطور خدا برات ی فیلم خوشگل اوکی کرد

الهی صدهزار مرتبه شکرت رب العالمین

عظمتت و شکر

مادر جوجه ها ی برگ بالاسرشون گزاشته بود و روی رونه رو بسته بود ک گرما اذیتشون نکنه

الله اکبر

چطور اینقد دقیق هدایت میکنی پرنده ها و کل موجودات رو

و ی پیغام دیکه ک دریافت کردم این بود ک

جهان هرروز در حال گسترش و رشده

تولد این جوجه ها از یک مادر و بعد همین جوجه ها مادر میشن و بعد…

و این درخت میوه ها هرکدوم یک بذر بودن شدن نهال و درختچه و درخت

و هرکدوم هزاران هزار میوه میده

بذر میشه باز و باز هی ادامه داره

تولید مث آدم ها هم

رسیدن آدم ها ب خواسته هاشون

این برکت الهی ،آب مایع حیاط و سرسبزی چقد نعمت بزرگیه و همه ی میوه های گوناگون از یک آب با یک رنگ و شکل پدید میاد

واین عظمت الله است

خدایا صدهزار مرتبه شکرت بابت فضل بی انتهات الهی شکرت بخاطر همین لحظه ک حسم فوق العاده شد بابت ب یاد آوردن این زیبایی ها و داشته ها

بیاد بیارید

بارها تو قرآن اشاره کرده خداوند ک بیاد بیارید نعمتهایی ک بهتون دادم

بیاد بیارید فضل و رحمتم رو

خلقت انسان رو

عهدی ک باهات بستم ک از شیطان پیروی نکن ک دشمن آشکاری است برای شما

تمام تلاشش و میکنه ک از مسیر صراط مستقیم خارجت کنه

هیچ قدرتی نداره تو زندگی تو

کن تو رو خالق زندگیت قرار دادم و هرآنچه در آسمانها و زمینه رو مسخر تو کردم

از روح خودم درتو دیدم

ب تو کرامت بخشیدم ،آیا تعقل میکنی‌

آیا سپاسگزار هستی

آیا حواست هست ک فقط باید بندگی من رو بکنی

آیا میدونی ک فقط باید از خودم بخوایی درخواست کنی روی من حساب کنی

ب میزانی ک باورم کنی بهم قدرت بدی ث روم حساب کنی اسانت میکنم برای آسانی ها

هرچی ک بخوایی بهت میدم

تو فقط بندگی من رو بکن

سمت خودت رو انجام بده من سمت خودم و عالی انجام میدم

الهی صدهزار مرتبه شکرت ک بهم فرصت صلاه دیکه دادی

سپاسگزارم بخاطر سلول ب سلول تنم

ممنونم بخاطر سلامتی ک دارم

الهی شکرت بابت قلب بزرگی ک بهم بخشیدی

خدایا ایمانم و قوی تر کن ب ادامه مسیر و ثابت قدمم کن تا گاه مرگ و تسلیم بمیران من رو

عاشقتمممم

بنام الله یکتا تنها فرمانروای هستی

سلااام ب استاد مهربانم پاره ای از وجود خدا پاره ای از وجود خودم

سلام ب هم پاره های عزیزم دوستان همسفرم

27ومین برگ سفرنامه ی من

خدارو میلیاردها بارشکر

بابت این مسیر الهی

این مسیر توحید

این مسیر سعادت

این مسیرخوشبختی و ثروت

واقعا هرچی جلوتر میرم بیشتر متوجه میشم ک خدا چقدر منو دوسداره ک هدایتم کرده ب این مسیر الهی

از دست وزبان ک برآید

ک از عهده ی شکرش بدرآید

الهی رب من فرمانروای جهانیان

من تسلیمم

من تسلیمم

بخدا من تسلیمم

من ب هر خیری از سمت تو محتاجم من از سرراهت کنار میرم تا جریانی از ثروت و خوشبختی ک تا حالا لحظه شماری میکرده بیاد تو زندگیم، جاری بشه وبیاد منو غرق خوشبختی و ثروت وعشق کنه

خدایا ازت سپاسگزارم بابت هدایت امروزم از طریق نشانه ی من

ب قسمت 89سفر ب دور امریکا

چقد زیبا بهم پاسخ دادی نشانه دادی ک زکیه ی عزیزم

ببین، ببین وباور کن ک میتونی ب خواسته ت برسی اینم ی نمونه ش

استاد تو مقدمه ی سریال دوست عزیزمون ی تولیدی داشتن

ک تو سن22سالگی کسب وکار خودشونو راه انداخته بود

و از ترس هاش گفت ک مث بادبادک توخالی ترکونده بود

چقد زیبا جواب سوالام و دادی

الهی صدهزار بارشکرت

و یکی از دوستان هم ک کامنت نوشته بودن هم خیاط بودن

و از همه مهم تر دوتا الگوی موفق

تا حالا توسایت پیدا کردم

من ک ن، خدای من سرراهم قرار داده تا باور کنم وایمان بیارم

ب توانایی ک در وجودم هست

و با کمک الله یکتا وباورهای درست ب راحتی میتونم ازش ثروت بسازم

استاد این فایل پازل گمشده ی ذهنم بود ک ب لطف الله امروز هدایت شدم بهش و متوجه شدم

من باید برای ایجاد باورهای جدید اینقدر تکرار کنم باورهایی و ک میخوام تا تبدیل بشه ب

افکاری ک مدام درطی روز تو ذهنم میچرخن

چقد این چهار تا کلمه درک منو از قانون بهتر و راحتتر کرد

افکاری ک مدام توی ذهن میچرخن

خدایا شکرت الان راحتتر میتونم باور کنم باور پذیر تر شد برای ذهنم

چون ب گذشته م ک فکر کردم متوجه شدم افکاری ک مدام تو ذهنم داشت میچرخید

اکثرا داشت منو تحقیر میکرد

میگفت تو لایق نیستی

تو هیچی بلد نیستی

تو بی ارزشی

بلد نیستی اصن حرف بزنی

از پس هیچ کاری برنمیایی

بازم اشتباه کردی

بازم گند زدی

چرا هیچ وقت کاری و درست انجام نمیدی

خداای من دقیقا بقیه هم همین رفتار و باهام داشتن تقریبا همین حرف هارو میزدن

دقیقا بازتاب فرکانس و افکاری ک تو ذهنم میچرخید

الله اکبر

خدای من ازت سپاسگزارم ک منو لایق آفریدی

پاره ای از وجود خودت قرار دادی

از روح خودت درمن دمیدی

و منو اشرف مخلوقات قرار دادی

تنها موجود فرکانسی

ک میتونه با افکار وباورهای خودش هرآنچه ک میخواد وخلق کنه

و خداوند فقط نظاره گره

و منو فقط در جهت انتخاب خودم هدایت میکنه

من این جسم نیستم

من فراتر از این جسمم

من فراتر از این ذهنم

من پاره ای از وجود خدا هستم

پاره ای وجود کیهان

پاره ای از وجود کهکشانها

چقد حسم بهتر شده چقد خودمو بیشتر دوسدارم

خودمو لایق عشق واحترام وخوشبختی میدونم

لایق ثروت

الهی صدهزار بارشکرت

امروز 15شهریور تولدیکی از آجیام و یکی از خواهر زاده هام بود

تصمیم گرفتم باهاشون تماس بگیرم و بهشون بگم ک برام چقد ارزشمندن و بهشون تبریک بگم

هر کدومشون با من کیلومتر ها فاصله دارن

بعد از اینکه باهاشون صحبت کردم متوجه ی چیزی, شدم ک کلی حسم و خوب کرد

خواهر زاده م کلاس ششم هست

بعد ازاینکه تبریک گفتم بهش

خوشحال شد گفتم کجایی

گفت الان تو ی ویلایی هستم ک پراز درختهای میوه است خیلی زیباست

گفت خاله مدل جدید چی دوختی

گفتم ی کیمونو مدل دار ک خیلی دوسشدارم عالی شده

گفت مگه میشه کارهای خاله زکیه خوب نباشه

..

و چقد لذت بردم من چون این و ی نشونه دونستم ک همفرکانس شدم با این زیبایی ها و تحسین شدن

و آجیم هم کلی صداش پرانرژی بود و خیلی خوشحال تر شد ک باهاش تماس گرفتم

گفت ی خبر خوب، ماشینمون و تحویل گرفتیم

و منم کلی ذوق کردم چون ماشین قبلی شون پراید بود

الان کوییکsگرفته بودن خداروشکر

و اینو نشونه ی ثروت دیدم

ک جهان هرروز درحال رشد و پیشرفته

وآدما وقتی ب خواسته هاشون میرسن باعث گسترش جهان میشن

و هدف اصلی این جهانم همین گسترش و رشد جهانه.

و خداوند از من مشتاق تره تا من ثروتمند بشم و ب خواسته هام برسم

و هدایتم میکنه وحمایتم میکنه ومیخواد ک من موفق بشم

الهی صدهزاررر بارشکرت

چقد همه چی دست یافتنی تر شده حسم عالیه الحمدلله

مرسی ک هستین:))