مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیمِ آن - صفحه 21 (به ترتیب امتیاز)

1410 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مجتبی محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2586 روز

    به نام خدایی که هر لحظه مرا کافیست (فقط)

    سلام و درود فراوان خدمت استاد عباس منش عزیزم و خانم شایسته مهربان و دوستان باهوشم.

    جایگاهی که الان هستم درست ترین مکان است و نتیجه ارسال فرکانس ها و باورها و کانون توجه ام که در هر لحظه به جهانم می فرستم هست زیرا من ی دستگاه تولید فرکانس و ارسال آن در هر لحظه ام و جهان هم گیرنده‌ای هست که فرکانس های دریافتی من را تبدیل به اتفاقات هم‌سطح و همسنگ با آنها وارد زندگیم میکنه و شرایط کنونی هیچ ربطی به عوامل بیرونی مثل:افراد خاص، میزان تحصیلات، مکان ،قانون و دولت… نداره.

    من باید آگاهانه مواظب چشم و گوش و زبانم باشم تا بتونم ورودی هام رو کنترل و کانون توجه ام را روی خواسته هام بزارم و احساساتم در هر لحظه بهم میگه که دارم به خواسته یا ناخواسته ام فکر میکنم.

    در پناه خداوند منان شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    Mrs Jadidi72 گفته:
    مدت عضویت: 2415 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی

    وقتی فهمیدم اصل و اساس اینه که :

    🔴[[تمام اتفاقات و شرایط و موقعیت های زندگیم داره توسط کانون توجه و فرکانس ها و باورهای خودم رقم میخوره]]

    و حدود یک ماهه که دارم رو این ((باور اصلی)) کار میکنم و در طول روز مدام در مورد این قوانین با خودم حرف میزنم 

    دیروز یهو یه ایده جالب اومد تو ذهنم که اومدم بصورت نقاشی درآوردمش برای درک بهتر خودم از قوانین…

    اومدم خودمو نقاشی کردم که دارم با کانون توجهم ، فرکانس هایی رو((در هر لحظه)) ارسال میکنم به جهان هستی

    و جهان هستی داره این فرکانسهارو دریافت میکنه و به شکل اتفاقات و شرایط وارد زندگیم میکنه

    اتفاقات و شرایطی همجنس و هماهنگ با فرکانسهای ارسالی من….

    اینطوری خیلی قشنگ درک کردم که چطور خودم دارم با کانون توجهم و فرکانسام  کل زندگیمو خلق میکنم.

    و یک ایده ی جالبی که همون موقع یهویی تو این نقاشی  به ذهنم اومد این بود که اومدم تو نقاشیم یه هاله و پرده ایی رو  دور خودم کشیدم  و گفتم این هاله و یا پرده  [[دنیای مجزای منه]]

    من در این نقاشی در مرکز این هاله قرار گرفته بود  یعنی دقیقا در [[مرکز دنیای خودم،مرکز زندگی خودم]]

    ✔چون بقول استاد هرکدوم از ما یک دنیای مجزا داریم که  داریم با فرکانسها  و کانون توجه مون میسازیم…

    دنیایی جدا از مادر و پدر و همسر و خواهر و برادر….

    و وقتی این ایده رو نقاشی کردم و رو کاغذ برا خودم نقاشی کردم  اونوقت به این موضوع خیییییلیییی مهـــــــم پی بردم که:

    🔴🔴من در مرکز این دنیای خودم  تنهای تنهام

    یعنی فقط خودم هستم و کانون توجه و فرکانسایی که دارم در هرلحظه میفرستم و جهانی که داره اینارو دریافت میکنه

    و به این درک رسیدم که:  ((هیچ عامل بیرونی ایی دیگه اینجا معنایی نداره))

    اینجا  فقط و فقط خودمم!!

    چقدر درک این موضوع داره به من کمک میکنه که دیگه کسی رو مقصر اتفاقات و شرایط زندگیم ندونم!!

    و با خودم بگم که  بابا  تو تو این نقاشی ایی که کشیدی ((بدون اینکه بفهمی/بصورت ناخودآگاه)) اومدی فقط خودتو کشیدی… 

    هیچ کس دیگه ایی تو این نقاشی نیست!!!

    🔴🔴و مهم تر اینکه به این فهم رسیدم که:

    خواسته های من فقط و فقط توسط خودم و فرکانسام ساخته میشه  نه هیچ عامل بیرونیِ دیگه ایی…

    ⚠نه توسط همسرم…

    ⚠نه توسط اطرافیانم…

    من اگر الان خواسته ام اینه محیطم و خونم عوض بشه  نباید تو ذهنم این باشه که این خواسته من خب بلاخره باید توسط همسر من صورت بگیره دیگه(همون عامل بیرونی)

    من باید اونو راضی کنم…

    من باید ازون بخوام…

    بقول خانوم شایسته تو یکی از مقاله ها:

    [[خواسته هرچه باشد،موضوع مهم فقط ((تو)) هستی و خواسته ایی که رسیدن به آن برایت واضح شده…]]

    با کشیدن این نقاشی فهمیدم که موضوع مهم   ((منم))…

    با تکرار این قوانین باید این باور محدود کننده که: 

    ⚠[[عواملی غیر از خودت و فرکانسهایت زندگی ات را رقم میزنند]]

    رو کم کم از بین ببرم و این اصل رو بپذیرم که:

    [[منم که دارم با کانون توجهم و فرکانسام اتفاقات و شرایطمو خلق میکنم]]

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    الی گفته:
    مدت عضویت: 2026 روز

    مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیم آن

    تغییر افکار به مرور سبب تغییر باورها میشه.

    اگر خیلی چیزهارو الان نمیتونی بپذیری و برات منطقی نیست دقیقا بخاطر همون باورهای غلطی هست که داری مثل پولدار شدن به تلاش بی نهایت جسمی ربط داره و خیلی سخته.

    به افکاری ک توی ذهنت میگذره دقت کن (باورهاتو از توی افکارت میتونی بکشی بیرون)

    آگاهانه چیزهایی ببین که بهت احساس عالی تری بده.

    به احساساتت خیلی دقت کن، احساسات تو بهت میگه که گفت و گوهای ذهنیت (فرکانس های ارسالیت) در جهت خواسته هات هست یا ناخواسته هات.

    باید سعی کنی از طرق زیر به گفت و گوهای ذهنیت حهت مناسب بدی:

    ۱-مطالبی بخونی ک بهت ایمان بیشتری بده

    ۲-حرف هایی با خودم تکرار کنم ک حس عالی داره (همون جملات تاکیدی ک دوست دارم)

    اگر بتونیم گفت و گوهای ذهنی آگاهانه تغییر بدیم و مدیریت کنیم به شکلی که احساس امید، توکل، یقین، سلامتی و در کل حس خوب بده موفق میشیم.

    در ابتدا ممکنه ذهنت مقاومت کنه به شدت، مثلا تو مدام تکرار کنی من دوست داشتنی هستم و ذهنت برات هزاران مورد بیاره که نیستی و … ولی اگر ورودی همچنان کنترل کنی بعد از مدتی این مقاومت ذهن فوق العاده کمتر میشه و حالا قدم بعدی اینه که این گفت و گوهای مثبت و جدید را گفت و گوهای قالب ذهنت کنی و با فکت های بیشتر برای خودت منطقی ترشون کنی.

    کلللللل داستان کنترل گفت و گوهای ذهنی هست به شکلی که بهمون احساس بهتری بده.

    مهم: فقط در ابتدا بایدددددد باور کنی اتفلق های زندگی تو به وسیله باورهات به وجود میاد و هیچ دست دیگه ای در کار نیست، هیچچچچ

    فقط کافیه روی ذهنت کار کنی تا اتفاقات به طرز معجزه آسایی در زندگیت پیش بیاد به ساده ترین روش ممکن.

    هیچ کس در زندگی تو قدرتی نداره جز خودت ❤

    امیدوارم درک درستی از مطالب داشته باشم 😌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    مهاجر گفته:
    مدت عضویت: 1956 روز

    سلام استاد عزیزم عاشقتونم

    روز بیست و هفتم سفرنامه🌱

    من این فایل رو روی تکرار گذاشته بودم و با هندزفری نمیدونم بالای چنددباررر گوشش دادم، البته اولین بارم نبود قبلا هم بارها و بارها گوش داده بودم اما هربار یه نکته ی تازه داره

    واقعا مفهوم فرکانس رو اگه درک کنیم تماااام مشکلات و درگیری های ذهنی ما حل میشه، دیگه واسه کسی دلسوزی الکی نمیکنیم..چون میدونیم خودش این فرکانس رو حالا خواسته یا ناخواسته فرستاده…دیگه معنی خیلی از اتفاقات و شرایطی که واسمون پیش میاد رو درک میکنیم…و از همه عالی تر اینکه درک میکنیم خودمون با فرکانس هامون شرایط زندگی مون رو خلق میکنیم پس چه بهتره که بیایم این فرکانس هارو تنظیم کنیم..ورودیهارو کنترل کنیم ذهنمون رو کنترل کنیم

    بخدا بعدش اتفاقات خوب میفته از جایی که فکرش رو نمیکنی

    در خودت یک انرژی زیادی رو حس میکنی، حس میکنی که با خداوند و با انرژی حاکم در کائنات داری در یک راستا قرار میگیری داره مدارت میره بالا اتفاقات معجزه آسایی میفته که دهنت باززز میمونه

    فقط کافیه باور کنیم بقول استاد عزیزم

    من خودم از وقتی که متعهدانه تر سعی کردم ورودیهارو کنترل کنم، هرچیزی رو نشنوم با هرکسی صحبت نکنم و در کل اعراض کنم و تمرکزم رو بذارم روی خواسته هام و نکات مثبت، وقتم رو با دیدن کلیپ های توی اینستا که تاثیری در زندگیم ندارن نذارم یا فیلم ها یا اخبار یا شبکه ی من و تو😅 پر نکنم و آگاهانه گفتم آقا اگه ورودیها اینقد مهمن و فرکانس هام و رقم میزنن پس بیام ورودیهام رو فقط بذارم روی صحبت های استاد عزیزم😍 و در کل سایت و کامنت ها….

    و از اون به بعد باورتون نمیشه اتفاقات عالی به طرز معجزه آسایی برام شروع به افتادن کرد البته آهسته آهسته پیش میاد ولی لاجرم اتفاق میفته

    ولی فرکانس سپاسگزاری بسیار بسیار بالاستتت بقول استاد بالاترین فرکانس همون فرکانس سپاسگزاریه سپاسگزاری سپاسگزاری سپاسگزاری….معجزه میکنه معجزه🌱

    خداروصدهاهزاران مرتبه شکرررررررر🙏🙏🙏🙏❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    محمدرسول گفته:
    مدت عضویت: 1488 روز

    سلام

    اینقدر متن خانم شایسته عالی بود که واقعا یه دوره اس

    و باید بارها خوندش برای همین تصمیم گرفتم رد پا امروزم این متن باشه که با هزار بار خوندش بازم میشه چیز یاد گرفت و احساس خوب به آدم میده

    تکرار خیلی مهمه

    —————————————————————-

    تک تک آنچه تجربه می‌کنی‌، خواه آنها را دوست داری یا نداری، خواه آنها را می خواهی یا نمی‌خواهی، حاصل فرکانس‌هایی است که خودت آگاهانه یا ناآگاهانه به جهان هستی ارسال نموده‌ای.

    «درک قوانین زندگی» یا «بی‌اطلاع بودن از این قوانین»‌، تغییری در ذات تو که قدرت خلق کنندگی دارد‌، ایجاد نمی‌کند. زیرا تو همیشه یک خالق بوده‌ای و خواهی ماند. اما احتمالاً به خاطر ناآگاهی از قوانین‌، اکثراً خالق شرایط نادلخواه بوده‌ای. منظورم همان شرایطی است که از داشتن‌شان گله داری و هر بار دلیل آن شرایط را با مقصرهای متنوعی توجیه کرده‌ای.

    اما کشف قوانین زندگی‌، از تو خالق بهتری می‌‌سازد. زیرا به تو کمک می‌کند تا آگاهانه خالق شرایط دلخواهت باشی.

    اصل و اساس این قوانین‌، که باید با تک تک سلولهای وجودت آن را بپذیری این است که:

    تمام اتفاقات زندگی تو بدون استثناء‌، حاصل فرکانس‌هایی است که در هر لحظه به جهان ارسال می‌کنی. سیستم جهان را به گونه‌‌ای طراحی شده‌ که در هرلحظه به فرکانس‌هایت واکنش نشان دهد. این بهترین خبری است که می‌توانی بشنوی. زیرا این نوید را به تو می‌دهد که‌، تو در هر لحظه این فرصت را داری تا از جایی که هستی شروع به حرکت به جایی نمایی که دوست داری باشی.

    این تمام هدف و مأموریت این سفر است. سفر از شرایطی که هستی (حال هرچقدر خوب) به شرایطی که دوست داری و آرزو داری تجربه کنی.

    این سفر به تو چگونگی ساختن فرکانس شرایطی را می‌آموزد که‌، دوست داری تجربه کنی. زیرا داد و ستد تو با این جهان فرکانسی‌، به وسیله فرکانس است. پیمون جهان برای مراوده با تو‌، فرکانس است. برای او هر چیزی یک فرکانس مشخص دارد. یعنی هر آنچه که بشود آن را در این جهان جسمانی تجربه یا حتی تصور نمود. اعم از:سلامتی، بیماری، یک رابطه عاشقانه، دعوا و مشاجره‌، تلفن زدن به یک دوست، شرکت کردن در یک جشن، خریدن یک خانه یا ماشین، تجربه یک غذای خوشمزه، تنفر از یک غذای خاص‌، دیدن منظره‌ای زیبا‌، دیدن رابطه‌ای زیبا‌، دیدن چهره‌ای زیبا‌، قضاوت درباره چهره‌ای نازیبا‌، همکار شدن با یک فرد خوش اخلاق یا بد اخلاق، ایده هایی که به ذهن ما می رسد، راهکارهایی که برای موضوعات مختلف داریم، داشتن فرزندی با ویژگی خاص، تجربه یک منظره ی دلپذیر، برخورد با یک موضوع نگران کننده، نگرانی از پرداخت هزینه ها، زندگی در یک محله زیبا و تمیز، شکایت از یک محله کثیف‌، آزادی زمانی برای انجام کارهای دلخواه، شکایت از نداشتن وقت آزاد‌، تجربه یک گفتگوی دوستانه، تحسین یک رابطه زیبا‌، حسادت درباره یک رابطه زیبا‌، تجربه سرماخوردگی، فرار از سرما نخوردن‌، مشاهده دعوای غریبه ها در خیابان، دیدن یک آهوی زیبا کنار جاده، لغو پرواز و…

    این مثالهای فیزیکی و ملموس را بکار بردم تا بگویم منظورم همه آنچه که بشود آن را تجربه کرد یا به ذهن راه داد، دارای یک فرکانس مشخص است که جهان می‌تواند به راحتی آن فرکانس را اندازه بگیرد و با توجه به مقیاس و شدت فرکانس‌هایی که از شما دریافت می‌کند‌، اتفاقات مشابه آن فرکانس دریافتی را کنار هم بچیند و وارد زندگی‌ات نماید. این برنامه پشت پرده‌ی اتفاقات زندگی‌ات است. همان اتفاقاتی که تا کنون دلایل متنوعی مثل شانس‌، سرنوشت‌، جو جغرافیایی و … برایشان آوردی.

    «دریافت فرکانس و ترجمه ی آن به شکل اتفاق و تجربه» کل برنامه جهان است. دقیقاً تمام آنچه که همیشه و هر لحظه در جهان در حال رخ دادن است.

    تو یک موجود فرکانسی هستی و وارد جهانی شده‌ای که به این فرکانس‌ها واکنش نشان می‌دهد. آنچه جهان از موجودیت‌ات می شناسد، فرکانس است. زبان داد و ستدت با جهان‌‌، زبان فرکانس است. پس اولین قدم برای تغییر هر شرایطی‌، تغییر فرکانس است. به همین دلیل از نظر من‌، دوره روانشناسی ثروت‌۱ ‌، استاد آموزش چگونگی تغییر فرکانس است.

    آگاهی‌های این دوره بی قیمت است و نهایتی برای درک آنها و بیشتر نتیجه گرفتن از آنها وجود ندارد. آگاهی‌های این دوره به معنای واقعی کلمه نسل آدم را تغییر می‌دهد. یعنی چنین حدّی از تغییرات بنیادین در ژ‌‌نتیک آدم ایجاد می‌کند. من این تغییر را با گوشت و خون و استخوانم لمس کرده‌ام.افراد زیادی هنوز نتوانسته‌اند راهشان را پیدا کنند. حتی آنها که فکر می‌کنند قانون باور را فهمیده‌اند و اهمیت موضوع باور را تشخیص داده‌‌اند نیز‌، نتوانسته‌اند ارتباط میان فرکانس‌ها و باورها یا نحوه ایجاد یک باور و چگونگی تبدیل یک فرکانس به اتفاق را درک کنند. چون هنوز نفهمیده‌اند که خودشان یک دستگاه فرکانس ساز و باور ساز هستند. چون هنوز نفهمیده‌اند که مالک آنها‌، فرکانس‌‌های خودشان است.

    دستگاهی که در هر لحظه‌، به وسیله کانون توجه‌‌اش‌، به وسیله گفتگوهای درونی‌اش‌، به وسیله خشم‌ها‌، نگرانی‌ها‌، حسادت‌ها‌، طمع‌ها‌، تحسین‌ها‌، امیدواری‌ها‌‌، سپاسگزاری‌ها و تمام آنچه در ذهنش می‌گذرد و در هر لحظه با آن درگیر است و در ذهنش می‌چرخاند و در گفتگوهای ذهنی یا فیزیکی‌اش به آنها پر و بال می‌دهد‌، در حال تولید فرکانس و در حال جهت دادن به زندگی‌اش است.

    ‌افراد زیادی از این اصل غافل شده‌اند و به دلیل این غفلت‌، درگیر یادگرفتن مهارت‌هایی مثل هیپنوتیزم‌، هاله درمانی‌‌ یا‌ یک شیوه‌ی جادویی برای تغییر باورها‌شان هستند. اما فارغ از اینکه آنها به دنبال چه شیوه‌ای هستند‌، جهان به شیوه خودش کار می‌کند. شیوه‌ای که مدام به کانون توجه تو پاسخ میدهد.

    به همین دلیل‌، باید برای کنترل کانون توجه‌ات جهادی اکبر به راه اندازی. زیرا کانون توجه تو”، اسلحه قدرتمندی است که می توانی با کنترل آن، زندگی ات را بسازی یا با رها کردن آن، زندگی ات را نابود نمایی.

    اولین قدم را با کنترل کانون توجه ات نسبت به موضوعات مختلف در هر لحظه شروع کن. تمام رخدادهای این سفر‌، از این نوشته‌، تا آنچه که در فایل هر روز می‌شنوی‌، آنچه که به عنوان برگی از سفرنامه‌ات در قسمت نظرات می‌نویسی یا نوشته‌های همسفرانت را می‌خوانی‌، تمام این ردپاهای به جا گذاشته شده‌، همان معجونی است که برای ساختن باور به دنبالش بوده‌ای.احساس خوبی که در این لحظات تمرکز‌، تجربه می‌کنی‌، نوید ساخته شدن ریشه‌هایی را می‌دهد که ثمره‌اش بی‌‌انتهاست. احساس تو‌، در هر لحظه میزان هماهنگی یا ناهماهنگی کانون توجه‌ات را با آنچه که می‌خواهی‌، گزارش می‌دهد.

    “احساس تو”، در هر لحظه به تو می گوید که چقدر میان ذهنت و روح (اصل و اساس خوشبختی در تمام جنبه‌ها) هماهنگی وجود دارد و با این کانون توجه و با این جنس از فرکانس‌، باید منتظر ظهور چه نتیجه ای باشی.

    یعنی با توجه به احساسی که از «توجه به هر موضوع خاص» تجربه می کنی، می توانی به این سوالات پاسخ دهی که:

    آیا در حال ارسال فرکانس خواسته‌هایت هستی یا فرکانس ناخواسته‌هایت.

    آیا رفتاری که الان انجام می دهی، ناشی از یک باور قدرتمند کننده است یا باوری محدود کننده.

    آیا سکّان به دست ذهن است یا قلب.

    آیا در حال قدرتمندکننده‌تر ساختن یک باور قدرتمندکننده هستی یا محدودکننده‌تر کردن یک باور محدودکننده؟

    آیا در مسیر خواسته‌هایت در حال حرکت هستی یا راه را برای ورود ناخواسته های بیشتر، باز کرده‌ای؟

    درک هیچ موضوعی، مهم تر از “درک رابطه میان ذهنت و روح” نیست. این مهارت را دوره عشق و مودت در روابط به خوبی به تو می‌آموزد. این دوره اول از همه خودت را به تو می‌شناساند و به تو خودشناسی می‌آموزد تا بتوانی مهم‌ترین رابطه زندگی‌ات یعنی «رابطه میان ذهن و روح» را بسازی. وقتی هم این رابطه ساخته شود‌، سایر روابط زندگی‌ات را مدیریت می‌کند. رابطه‌ات با ثروت‌، سلامتی‌، عشق‌، آرامش و …

    «احساس تو»‌، یعنی آنچه در قالب خشم‌، نفرت‌، ناامیدی‌، نگرانی‌، حسادت‌، حسرت‌، طمع‌، انتقام‌، عشق‌‌ورزی‌، امید‌، توکل‌، ایمان‌، تحسین‌، سپاسگزای و… تجربه‌‌ می‌کنی‌، همیشه تو را از نوع این رابطه و فاصله‌ی فرکانسی‌ای که میان ذهنت و روح وجود دارد، مطلع می کند.هرچه احساس بهتری داشته باشی، یعنی این فاصله کمتر است و هر چه احساست بدتر باشد یعنی این فاصله در حال افزایش است.

    هر چه این فاصله بیشتر باشد یعنی در حال ارسال فرکانس هایی به جهان هستی که نتیجه اش را دوست نداری. هرچه این فاصله کمتر باشد، یعنی فرکانس های قدرتمند کننده‌تری را به جهان ارسال نموده ای که نتیجه اش ورود خواسته های بیشتر، به زندگی ات است.

    هرچه این فاصله بیشتر باشد‌، از منبع ثروت و خوشبختی فاصله‌ی بیشتری داری و هرچه این فاصله کمتر باشد‌، یعنی خداگونه‌تر شده‌‌ای.

    در یک کلام‌، کیفیت نتایج تو‌، بستگی تمام به میزان فاصله ذهنت از روح دارد. هرچه فاصله بیشتر باشد‌، کیفیت کمتر و هرچه فاصله کمتر باشد‌، کیفیت بیشتر است. برای همین است که می‌گویم آگاهی‌های دوره عشق و مودت در روابط‌، مهم‌ترین رابطه‌ی زندگی‌ات را شکل می‌دهد و مهم تر از همه، وقتی به شناخت کاملتری از این رابطه می رسی، یعنی به شناخت کامل تری از خودت رسیده ای.

    این شناخت‌، کلید گنجی بی‌انتهاست و تو را قادر به تفسیر فرکانس هایی می سازد که در هر لحظه به جهان ارسال می کنی. آنوقت می توانی بر اساس این تفسیر، نتایجت را پیش بینی نمایی.

    حتی می‌توانی با تغییر آگاهانه و به موقع کانون توجه‌ات و تغییر فرکانس‌هایت‌، از ظهور نتایج ناخواسته‌ پیشگیری نمایی.

    برای همین است که می‌گویم اعجاز خداوند‌، «در لحظه بودنش است». هر لحظه برای او متفاوت است. زیرا خاصیت قوانینش این امکان را به تو دهد تا فارغ از اینکه در این لحظه شرایط چیست‌، لحظه‌ی بعدی‌ات را به شکلی که دوست داری‌، بیافرینی. این یعنی احساس آزادیِ کنترل داشتن بر تمام جنبه های زندگی.

    ——————————————————–

    واقعا این فایل ها و سایت گنجه یه گنج بزرگ و اززنده

    متن این فایلم که خوندم عالی بود واقعا این فایل خیلی خفنه

    این فایلو با متنش باید هی تکرار کنم چون حسی خوبی بهم میده

    هی باید با خودم بگم و تکرار کنم که:

    من دستگاه ارسال فرکانس به جهان هستم و جهان هم مترجم هست که فرکانس ها رو به اتفاقات ترجمه میکنه

    یا

    اینکه در هر لحظه برای اینکه بدونم فرکانس خواسته هام رو دارم میفرستم یا نا خواسته ها کلیدش اینه که احساسم رو ببینم اگه هنگام نوشتن،خوندن، گوش دادن،دیدن،فکر کردن،بودن تو یه مکان،ارتباط با افراد، و…،،،اگه احساس خوبی دارم یعنی تو مسیر درستم و برعکس

    ✅احساس خوب

    ✅کنترل ورودی ها و کانون توجه

    ✅توجه آگاهانه به نکات مثبت در هر لحظه

    فایل فوق‌العاده ایه این فایل نمیدونم چی بگم

    اینقدر خوبه که هنوز فایلو گوش ندادم و فقط متن رو خوندم ولی کلی حال کرد و حس خوب تو وجودم به راه افتاد خدایا شکرت ❤

    فایل رو گوش کردم و به یه فرمول رسیدم که خواستم اونم بنویسم

    ورودی ها➕گفتگوهای ذهنی ➕فرکانس = اتفاقات

    سرچشمه اتفاقات ما [ ورودی ها ] هستند باید ورودی رو کنترل کنیم و آگاهانه ورودی هایی رو انتخاب کنیم که بهمون احساس خوب می‌دهند تا اتفاقات رو تجربه کنیم که احساس خوب ما رو تقویت کنند و باعث افزایش اون بشن

    تکرار فایل ها و خوندن کامنت ها عالیه بهترین ورودی ها هستن

    خدایا شکرت بابت این آگاهی ها

    تکرار تکرار و تکرار

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت ❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    امیر آهنگری گفته:
    مدت عضویت: 1784 روز

    به نام الله مهربان وهدایگر ب سمت زیبایی ها

    هدایت ب سمت ثروت و نعمت

    سلامی با عشق ب استاد عزیزو خانوم شایسته

    با توجه ب افکارمون در هر لحظه در حال ارسال فرکانس ب جهان هستی هستیم👌

    و تمام اتفاغات زندگی ما با توجه ب فرکانس هایی هست که ب جهان هستی ارسال میکنیم👌

    فک کنم تونستم بفهمم قوانینو و شاید کیفیتش عالی نباشه

    و تمرین میکنم تکرار میکنم تا بهتر تر باور پذیر بشه برام

    هر نوع باوری دارم از همون نوع وارد زندگیمون میشه👌

    باورها از ورودی ها پیش میاد👌

    و برای موفق شدن باید جلو ورودی هارو بگیریم👌

    کسی که نتونه ورودی کنترل کنه خروجیو هم نمیتونه کنترل کنه👌

    ما در هر لحظه با خودمون در ذهنمون حرف میزنیم👌

    اغلب گفتگو ها چیز هایی که در اطرفیانمون هست

    از فیلم ها و چیزهایی که اخیرن اتفاغ افتاده

    از افرادی که مهمن در زندگیمون 👌

    گفتگوها احساسی بوجود میارن که میتونه ترس نگرانی یا ثروت باشه

    میتونه احساس خوب باشه یا احساس بد👌

    احساسها بهم میگن که ب سمت خواسته هامون میرن

    یا در مسیر منفی هستیم👌

    اگه بتونیم اگاهانه با خودمون حرف های خوب بزینم

    و ورودی خوب بدیم ب ذهنمون اگاهانه👌

    که

    احساس بهتری بهمون بدن♥️

    احساس امید بدن♥️

    احساس سلامتی بدن♥️

    احساس شادی بدن♥️

    احساس حال خوب بدن♥️

    احساس خالق بودن خودمون♥️

    بتونیم نجوا ها را کنترل کنیم

    و هر روز مدیریت کردن گفتگوهای ذهنی

    و هر روز ورودی شادی امید بدیم ب خودمون👌

    بعد از مدتی بتونیم گفتگوهارو مدیریت کنیم

    و در جهت خواسته هامون باشه👌

    جهان شرایطی ب وجود میاره که افراد و موقعیت هایی ب وجود میاره که خیلی راحت ب خواسته ها میشه رسید👌

    که نیاز داره ب تمرین و تکرارداره👌

    و باید باور کنیم اتفاغای زندگیمونو همشونو خودمون میسازیم همه اتفاغاتو👌

    جوری زندگی کنیم که موقع مرگ حسرت نخوریم 👌

    تمام اتفاغات خودمون ب وجود میاریم

    و فقط فرکانس ها زندگیمونو بوجود میارن👌

    در اولین فرصت دوره دستیابی رو میخرم♥️👏🙌

    فایل خیلی زیبایی بود و من تا حالا گفتگو رو نشیده بود♥️♥️👏

    خدایا شکرت هدایت شدم ب این فایل زیبا ♥️

    آرزو میکنم

    ثروت شادی سلامتی ارامش و نعمت با سرعت وارد زندگیتون بشه♥️

    عاشقونم خیلی فایل زیبایی بود♥️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    صفورا کوشککی گفته:
    مدت عضویت: 1284 روز

    بنام یکتای هستی بخش

    امروز یه باوری رو تو خودم پیدا میکردم که هرگز فکرشم نمیکردم همین یه رفتار کوچیک من نشون از چه باور مخربی داره.وقتی که دنباله اش رو گرفتم کلی رفتار اشتباه که ناشی از باور اشتباه هست رو پیدا کردم.

    من آرایشگر هستم و یه سالن زیبایی دارم.از وقتی قانون رو درک کردم سعی کردم روی یک لاین که عشق و علاقه ی خودم هست کار کنم و بقیه ی لاینهارو دیگه نرم دنبالش.من تو لاین مورد علاقه ی خودم (شنیون) تخصص گرفتم.و تو بقیه ی لاینهای دوره های ابتدایی رو گذروندم.من همیشه دوست داشتم که مشتری هایی داشته باشم که فقط تخصص خودمو انجام بدم ولی در عمل اینطور نشون نمیدادم.برای مثال منیه شریک دارم کارای رنگو اون انجام میده ولی روزایی که اون نبود منم انجام میدادم.

    ولی چون این رشته تخصص من نبود موقع انجامش کلیییی استرس میگرفتم که مبادا کار مشتری رو خراب کنم.با اینکه همیشه هم در نهایت کار خوب از آب در میاومد ولی من خودم میکشتم تا اون کار تموم شه.و این روند همیشه و همیشه ادامه داشته.یعنی جوری شده بود که مشتری های رنگ اکثر زمانی میومدن سالن که شریکم نبود و من تنها بودم.هر بار مشتری رنگ میومد کلیییی حسم بد میشد و استرس میگرفتم ولی وقتی میخواستم ردشون کنم یا یه تایمی بهشون نوبت بدم که شریکم باشه میگفتم ممکنه مشتری بره دیگه نیاد.اگه ردش کنم اجاره رو چجوری در بیاریم.و هر بار وهربار این مکالمه هارو داشتم با ذهنم .که مگه تو به توانایهات ایمان نداری که میخوای مشتری رو ردش کنی.تو از پسش بر میای .انجامش بده.

    هیچ وقت فکرشمممم نمیکردم اینهمه ضربه ای که خوردم و هیچ پیشرفت چشم گیری تو تخصص خودم نداشتم از کجا آب میخوره.

    امروز با خودم گفتم دیگه مشتری های رنگ رو قبول نمیکنم و میگم کار من نیست، همینجورییییی نجواها داشت میومد که پس اجاره رو چجوری میخوای دربیاری که انگار یه لحظه برق منو گرفت.خدایییییییییی مننننننننننننننننن

    شرررررررررررررک در این حدددددد؟

    من یه مشررررک واقعی بودم.من گلی باور کمبود داشتم.من باور نداشتم که میتونم از تخصص خودم پول بسازم.میگفتم حالا که مشتری برای تخصص من نیست بذار اینو انجامش بدم هر وقت مشتری های لاین خودم زیاد شد دیگه کارای دیگه رو انجام نمیدم.

    در صورتی جهان فقط و فقط به جسارت من پاسخ میده.جهان میخواد ببینه من چقدر خواسته ام برام مهمه چقدر اعتماد میکنم به خداوند.تا اونوقت مشتری های تخصص خودمو برام بفرسته.من اصلاااا به خدا اعتماد نداشتم.من ترسو بودم.میگفتم اگه این مشتری رو ردش کنم از دستش دادم نمیدونستم که اگه با جسارت قبولش نمیکردم جهان جواب این جسارت منو بهم میداد.امروز در برابر نجواهای ذهنم کوتاه نیومدم و هر چی گفت گفتم دیگه انجامش نمیدم.قبل از تصمیم به انجام این کار به هییییچ عنوان فکررررررشم نمیکردم که همین یه کار ساده چقدرررررر باور پشتش هست که نمیذاره هیچ حرکتی انجام بدم و وقتی مصمم شدم و گفتم من دیگه کار رنگ انجام نمیدم و هر مشتری ای که بیاد با اطمینان میگم تخصص من نیست.انگار یه پرده ای از جلوی چشمام کنار رفت و کلییی حقیقت پنهان پشتش رو دیدم.اون زمانهایی که من مشتری رنگ رو قبول میکردم در واقع از رو این باور و ترس بود که مشتری کمه.اینو از دست بدم اجاره رو نمیتونم دربیارم.خدا برات مشتری فرستاده از دستش نده، مگه تو به تواناییهات شک داری؟ مشتری برای تخصص تو نیست.

    من باور نداشتم که خداوند رزاقه .باور نداشتم خداوند روزی رسان منه. نمیدونستم این مشتری هارو میفرسته برای امتحان من که ببینه آیا من بهش اعتماد میکنم که از تخصص خودم مشتری برام میفرسته یا اینکه میترسم و مشتری رو قبول میکنم.و خداوند بارها و بارها و بارها و بارها به شکلهای مختلف میخواست به من بفهمونه که تازمانی که تمرکزت پراکنده ات روی کارای مختلف تو هیچ پیشرفتی نمیکنی.تا زمانی که باور نکنی که از تخصص خودت میتونی پول بسازی و از روی ترس مشتری های متفرقه رو قبول کنی هیچ پیرفتی تو کارت نمیکنی.خداااااااای منننننن خدایییییی مننننن تو چقدررررررر بزرگ و بخشنده ای که هیچ وقت منو رها نکردی.بارها و بارها دیدی که دارم مسیر گمراهی رو میرم ولی از برگشتم ناامید نشدی و بازهم هدایتهاتو برام فرستادییی.خدای خوبم خدااااای قشنگمممممم شکرتتتتتتت.

    امروز بهترین روز زندگیم تا به امروز بوده به قدرییییی حالم خوب بود که اصلا نمیتونم توصیفش کنم.به دنبال پیدا کردن این باور کلی از باورهای اشتباه خودم رو پیدا کردم.اینکه من وقتی وسیله ای تموم میشد تو سالن نمیخریدمش، میگفتم هر وقت مشتری اومد میرم میخرم.معلوم نیست شاید مشتری نیاد همین پولی هم که دارم از دست میره و نمیتونم اجاره بدم.خداااااااااای من.چه باوریه چه باوریه این.

    یعنی اینقدرررر به تو بی اعتماد بودم.یعنی اینقدر توکل نداشتم که تو روزی رسانی و برام مشتری میفرستی.

    امروز بعد از شناسایی یه رفتارهای اشتباهم که ناشی از یک باور اشتباه پشتش بود تصمیم گرفتم که تغییر بدم رفتارمو.یه لیست از وسیله هایی که تو سالن نیاز داشتم رو نوشتم که فردا برم خرید و تهیشون کنم چون ایمان دارم خدا مشتری میرسونه و من اجاره رو تمام و کمال پرداخت میکنم و با طی تکاملم به درآمدهای بالا میرسم.

    و یه کار دیگه ای هم که کردم وقتی مشتری اومد برای کراتین گفتم من تخصصم چیز دیگه ایه و انجامش نمیدم.اولش نجواها اومد که بابا از دستش نده …ولی با جرات گفتم انجامش نمیدم.من سعی میکنم هر روز بیشتر وبیشتر روی ایمان و توکلم کار کنم و اعتماد کنم به خداوندم که مشتری های فوق العاده و ثروتمند برام میفرسته.همونجوری که تا به امروز منو رها نکرده از این به بعد هم منو رها نخواهد کرد….

    عاشقتم یکتای دلم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    منیره گفته:
    مدت عضویت: 1250 روز

    سلام خدمت عزیزانم،

    خدایا شکرت که این فایل رو شنیدم از وقتی ارشیا عزیز گفت این فایل گوش دادن من هر روز دارم گوش میدم روزی چند بار ولی باز دلم میخواد بیشتر گوشش بدم ،

    و تازه یه خرده فهمیدم قوانین جهان رو و چقدر سپاسگزار شما استاد عزیز ، و خدای بی نهایت بخشنده و وهابی شدم ،

    که این جهان رو طوری طراحی کرده که به فرکانس های قالب ما به مرکز توجه واکنش نشون میده،

    تازه متوجه شده ام هر لحظه انگار تو ذهنم گفتگو شکل میگره،

    هر لحظه ها ناخودآگاه توی ذهن حواسم می‌ره سمت یه موضوعی و کلی گفت گو میکنم تو مغزم بعضی وقتا خاطرات و اتفاقات گذشته است که من بار ها و بارها بدون اینکه آگاهانه بخوام تو ذهنم مرور میکنم،و تعجب میکنم که چرا دوباره از اون جنس اتفاقات برام افتاد،

    با خودم تصمیم گرفت گذشته ی خودم رو ببخشم،

    خودم رو ببخشم ،آدما بی که باعث شدن ناراحت شدم از دستشون ببخشم،اتفاقات بد رو فراموش کنم و آگاهانه وارد این گفتگو ها بشم و بگم اون اتفاقات برای گذشته بود اون موقع افکار مناسبی نداشتی اون شد نتیجه اش الان با افکار مناسب با کانون توجه مناسب هدایت میشی به اتفاقات مناسب و این ها رو تجربه میکنی،

    تصمیم گرفتم هر لحظه حواسم به احساسم باشه،

    اگر احساسم بده ببینم چی داره توی مغزم می‌چرخه و آگاهانه اون رو کنترل کنم،

    تصمیم گرفتم هر روز باور هایی که اذیتم می‌کنه شناسایی کنم و آگاهانه باورهای درست بسازم و بارها و بارها تکرارش کنم،

    تصمیم گرفتم آگاهانه تا وقتی باورهای به طور کامل عوض بشه ،آگاهانه اعراض کنم از ناخواسته هام،

    واگاهانه توجه کنم به چیزهایی که می‌خوام و عمیقأ از ته قلبم تحسینشون،کنم ،

    و فقط روی خدا حساب کنم،

    من یه جوانه ی در حال رشدم نیاز به مراقبت دارم تا به درخت تنومند تبدیل بشم و مطمینم که خدا تو این زمینه بی نهایت من رو کمک می‌کنه و همواره پشت و پناهمه،

    خدایا بی نهایت ازت ممنونم خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    پونه زرگرزاده گفته:
    مدت عضویت: 1807 روز

    سلام به استاد عزیزم

    سلام دوستان

    مگه داریم آخه اینقدر ساده

    واقعا متعجبم

    استاد جان من تو تمرین ستاره قطبی چند وقت پیش چند روزی درخواستی رو می‌نوشتم

    واقعا ناباورانه

    ولی می نوشتم

    خوب توی برنامه سفرنامه مدام هر روز تکرار و تکرار ساختن باورهای درست و توجه به زیبایی هاست

    و حال خوب

    و کنترل ورودی های ذهن

    تمرین ستاره قطبی هم همون نامه به خداوند و تمرکز روی خواسته هاست

    واقعا چند وقتیه که حالم خیلی خوبه

    از درون شاد و خوشحالم

    از دیروز اتفاق های افتاده در راستای خواسته ام و نوشته هام توی ستاره قطبی

    مدام تو ذهنم تکرار میکنم خدایا شکرت چقدر جالب

    چقدر ساده

    دقیقا همون طور که استاد میگن ،بابا تو سمت خودت رو انجام بده

    خدا چندین بار تو رو به سمت خواسته هات می‌بره

    شرایط،اتفاقات،ادمها در جهت خواسته های تو مسیرت رو هموار میکنم

    فقط میتونم بگم خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    دختر توحیدی گفته:
    مدت عضویت: 1315 روز

    سلام استاد ! این روزها یه سری اگاهی های جدیدی دریافت میکنم همون دریافت ناگهانی که شما میگید … شروع کردم به کارکردن روی خودم ! و استاد میخوام اگاهی هامو بگم …

    استاد نمیدونم کِی نمیدونم کجا بهم گفت فاطمه تو خود خدایی دیگران خود خدا هستن این طبیعت و درخت و هوا و این نظم و همه چییییییز خود خداست استاد من این حرفارو قبلا میشنیدم نمیفهمیدم درک نمیکردم و به عنوان یه سری حرفای قشنگ نگاه میکردم اما این سری بدجوری نشست توی وجودم … استاد اون اگاهی بهم گفت اراده تو اراده خداست اگاهی تو اگاهی خداست دست تو دست خداست دیکران خانوادت خود خدا هستن همه چیز خداست اون خدا این توانایی رو داره که اراده تو رو بیشتر کنه چون خودشه اون ارادهه … اون خدا میتونه عمل تو رو بیشتر کنه چون اون خدائه درون منه خود منم استاد حس میکنم کارام توی زندگی قراره خیلی اسان تر پیش بره چون اون خدائه داره همه چیزو پیش میبره نمیخواد من کار خاصی کنم اون خدائه درون منه خودش انگیزه میشه خودش پای حرکت میشه خودش اگاهی میشه و بر من تسلط داره و من باید لذت ببرم!

    استاد یه سری اگاهی و باورای ریز دیگه هم دریافت کردم که مثلایک اتفاقی افتاده به ظاهر ناجالب بعدشم اون اگاهی بهم گفته که اصلا این اتفاق افتاده که تو فلان چیزو از قانون درک کنی بفهمیش !

    ممنونم استاد !

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: