مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیمِ آن - صفحه 31

1410 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا صادقی گفته:
    مدت عضویت: 4020 روز

    خدایا شکرت بخاطر همین لحظه

    با سلام به همسفران عزیز به لطف خدا بیست و هفتمین روز سفرم را سپری میکنم فایل استاد دوباره یاد اوری کرد که ما خالق شرایط هستیم به مطلبی در مورد مرگ هم در کتاب تجلی خواسته های خانم استر هیکس خواندم که برام خیلی جالب بود «گذر زمان موجب مرگ نمیشود انسانها می‌میرند زیرا یا دیگر تصمیمی برای اینجا بودن ندارند یا میخواهند به وجود غیر مادی تبدیل شوند» ما حتی در مورد مرگ مان هم می‌توانیم تصمیم بگیریم خدایا شکرت که چقدر به ما اختیار دادی من خیلی خوشبختم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    Bahary گفته:
    مدت عضویت: 2464 روز

    خداجووون خیلی دوست دارم.

    اینو اینجا مینویسم تا هزاران نفر بخونن و بدونن که خدای من چقدر منو دوست داره منی که تو مسیری بودم که هر لحظه از مرگ میترسیدم و شرمنده خدا بودم و هچ جایی نداشتم ازش فرار کنم.و تنها کاری که کردم خودمو انداخت بغل خدا گفتم خودت با من هرکاری میخای بکن من جز تو جایی ندارم.

    انوقت دیدم که اینجام جایی که خدا میخاد باشم و تا الان که اینجام بی نهایت از زندگیم راضی و خوشحالم به حدی که هر لحظه مرگ بیاد سراغم با جان و دل ازش استقبال میکنم چون میدونم بعدش کجا خواهم رفت جایی.

    پیش چه خالقی خواهم رفت.نمیتونم حسمو توضیح بدم.

    استاد تو بی نظیری

    یاشاسین استاد خودم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    نوشین السادات حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2271 روز

    تعهد من برای نوشتن نکات مهم و خلاصه سفرنامه

    بیست و هفتمین روز این سفر پر برکت

    گفتگو های روزمره ی ذهنی ما نشأت گرفته از باورهایی است که در ذهن ما ثبت شده اند ، در واقع افکار غالب ذهن ما را تشکیل می دهند، که در اثر رفتار و باور والدین، فرهنگ و تلویزیون و دوستان و..در ما شکل گرفته اند.

    اولین قدم برای ساختن زندگی که خواهان آن هستیم کنترل همین گفتگوهای روزمره ذهنمان است آن هم از طریق کنترل وردی های ذهنمان به گونه ای که احساس خوب را در ما ایجاد کنند چون احساس خوب مساوی است با اتفاقات خوب، بنابراین اگر احساست خوب نبود این یک هشدار است که آگاه باشی مسیرت بر خلاف خواسته هایت می باشد پس آگاهانه می توانی با افکار خوب آن را عوض کرده و مسیرت را به سمت خواسته هایت تغییر بدهی.

    برای این کار من خودم تصمیم گرفتم اول مطالبی را که باورهای نادرست ایجاد می کنند مثل تلویزیون، آهنگ های غمگین و… را حذف کرده و به جای آن وقت بگذارم و سناریوی زندگی دلخواهم را در تمام جنبه های زندگیم بنویسم و بعد آن را ضبط کرده و آن قدر گوش بدم که گفتگو های غالب ذهنم را بسازند ، و همچنین فایل های آموزشی مرتبط و فایل های آموزشی استاد عباس منش را بارها گوش کنم و مهم تر از گوش کردن عمل کنم، چون همانطور استاد عباس منش در کتاب رویاهایی که رویا نیست گفتند هدف صرفا افزایش دانش و علم و آگاهی ما نیست ، بلکه هدف ساختن زندگی دلخواهمان است که باید بعد از بدست آوردن آگاهی قدمی برداریم وبرای ساختنش تلاش کنیم، چه زیباست که آدمی آگاهانه زندگیش را خلق کند بسیار شیرین است.

    و راه دیگر برای کنترل گفتگو های ذهن شکرگزاری بخاطر نعمتهای که به ما داده شده، اکنون داریم و بخاطر آنچه قرار است در آینده نزدیک به ما داده شود و به دست آوریم . خواندن کتابهای مرتبط در این زمینه و…

    یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    محمد صادق امام بخش زاده گفته:
    مدت عضویت: 3177 روز

    سلام دوستان گرامی، میخواهم موانع ذهنی دیگری که با استفاده از این فایل درک کردم را با شما به اشتراک بگذارم:

    باور اول اینکه از این قانون میشود 《در همه ی》 ابعاد زندگی استفاده کرد و نتیجه گرفت.

    باور دوم این هست که وقتی در ذهن ما به خاطر چیزهایی که دیدیم و شنیدیم که تو نمیتونی موفق بشی، به فلان دلیل نمیتونی به جایی که میخوای برسی، تو آدم بی استعدادی هستی، تو آدم ضعیفی هستی، تو پارتی نداری، فرصت ها کمه، موفقیت ها کمه، رسیدن به موفقیت کار سخت و پیچیده ای هست و غیر قابل دستیابیه، اگر به ثروت و موفقیت برسم آدم بدی میشوم و از راه خدا دور میشوم، داریم فرکانس هایی را با این باورها به جهان ارسال می کنیم که اتفاقات از همین نوع رو برامون در زندگی بوجود میاره

    باور سوم فرکانس ها و افکار و باورهای ما به خاطر ورودی های ذهنمون هست و اگر ما نتونیم ورودی های ذهنمون رو کنترل کنیم طبیعتا نمیتونیم خروجی اون رو کنترل کنیم، مثل قابلمه غذاست، همانطوری که نمیشه آشغال در قابلمه بریزیم و انتظار غذای خوبی رو داشته باشیم نمیتونیم ورودی بد به ذهنمون بدیم و انتظار داشته باشیم خروجیش خوب باشه. البته این به این معنا نیست که اگر ورودی بدی به ذهنمون دادیم بگیم خب ورودی نامناسب دادیم رفت و نمیشه خروجی رو خوب کرد پس دیگه آب که از سر گذشت چه یک وجب چه فلان! نه اگه به هر دلیلی ورودی نامناسب به ذهنمون دادیم کافیه حساس نشویم و تمرین کنیم توجهمون رو روی ورودی مناسب که زهر رو کم تر میکنه و آروم تر میشیم هدایت کنیم و با این کار از ورودی های ذهنمون و کانون توجهمون مراقبت بیشتری می کنیم.

    باور چهارم: باید بتوانیم آگاهانه چیزهایی را ببینیم که به ما احساس بهتری میدهد، به ما عشق بیشتری میدهد، به ما اشتیاق بیشتری میدهد، به ما باور قدرتمندتری میدهد، به ما ایمان بیشتری میدهد، به ما توکل بیشتری میدهد، و به این ترتیب فرکانس هایی که خروجی ها را به وجود می آورند متفاوت و راستای خواسته های ما، ثروت بیشتر، سلامتی بیشتر، عشق و روابط بهتر میشود.

    باور پنجم: چطور میتوانم فرکانس ها را به نفع خودم کنترل نمایم؟ ما در همه حال داریم در ذهنمان با خودمان صحبت می کنیم و حرف میزنیم و اگر دو ساعت تمرکز کنیم ببینیم در ذهنمان چی میگذره متوجه میشویم که هزاران حرف داره زده میشه در مورد هزاران موضوع که این همان فرکانس های ارسالی ماست.

    باور ششم: این نجواهای ذهنی و پچ پچ ها به خاطر ورودی های ذهنمان است مثلا اگر به تازگی فیلمی ترسناک دیده باشیم میبینیم این گفتگوها در مورد آن هستند، این گفتگو ها اغلب در مورد چیزهایی هستند که اخیرا دیده ایم و شنیده ایم و اتفاق افتاده، این گفتگوها در مورد چیزهایی هستند که برای ما مهم هستند مثلا دوستی که برایم مهم بوده رابطش رو باهام ترک کرده، خبر یک بیماری خاصی رو بهم دادن، درآمدم کم شده و نگران اجاره خانه هستم و این گفتگوها شروع میکنن به صحبت کردن که اوضاع بدتر میشه و تو نمیتونی موفق بشی و فلانی حقت رو خورده و دوستت نداشته و بهت ظلم کرده و ..

    باور هفتم: نتیجه این گفتگوهای ذهنی یا افکار یا فرکانس که همشون یک چیز هستند، احساسی ایست که در ما بوجود می آورند که یا احساس مثبت مثل عشق، امید، آرامش و هر احساس مثبت دیگریست، یا احساس منفی مثل ترس، نگرانی، خشم، کینه، انتقام، حسادت و هر احساس منفی دیگه ای.

    باور هشتم: احساس ما به ما میگوید که این گفتگوهای ذهنی دارن ما رو به چه سمتی میبرند، داریم به سمت خواسته ها حرکت میکنیم یا به سمت ناخواسته ها.

    باور نهم: اصل این است، کار ما این است ، کل داستان زندگی ما این است که به این گفتگوهای ذهنی جهت بدهیم با ورودی های مناسب، یعنی مطالبی را بخوانیم که به ما حس بهتری میدهد، ایمان بیشتری میدهد، توکل بیشتری میدهد، ارام ترمون میکنه، یعنی با خودمان گفتگوهای ذهنی را آگاهانه انجام بدهیم که تو فوق العاده ای، تو موفق میشوی، تو بهترینی، بی نهایت فرصت همه جا هست، همیشه میتونیم کارمان را از اول شروع کنیم و بهتر انجامش بدیم، میتوانیم بدون پارتی به موفقیت برسیم و با مدیریت کردن این نجواها به طرزی که به ما احساس بهتری بدهد فرکانس هایمان را به نفع خودمان جهت دهی می کنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    امیر تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 3260 روز

    تک تک آنچه تجربه می‌کنی‌، خواه آنها را دوست داری یا نداری، خواه آنها را می خواهی یا نمی‌خواهی، حاصل فرکانس‌هایی است که خودت آگاهانه یا ناآگاهانه به جهان هستی ارسال نموده‌ای.

    آری این من هستم که با فرکانس ها و باور هایم دارم نتایج زندگی ام را خلق می کنم زیرا من یک خالق آزاد هستم.

    اما کشف قوانین زندگی‌، از تو خالق بهتری می‌‌سازد. زیرا به تو کمک می‌کند تا آگاهانه خالق شرایط دلخواهت باشی.

    آری برای همین همیشه باید با بالاترین تعهد دنبال درک قوانین و به کار بستن آنها باشم.

    این مثالهای فیزیکی و ملموس را بکار بردم تا بگویم منظورم همه آنچه که بشود آن را تجربه کرد یا به ذهن راه داد، دارای یک فرکانس مشخص است که جهان می‌تواند به راحتی آن فرکانس را اندازه بگیرد و با توجه به مقیاس و شدت فرکانس‌هایی که از شما دریافت می‌کند‌، اتفاقات مشابه آن فرکانس دریافتی را کنار هم بچیند و وارد زندگی‌ات نماید.

    آری الان دارم احساس می کنم که هر چیزی انگار یک فرکانسی یک ارتعاشی یک حالی یک فازی دارد.

    و می توانم به یاد بیاروم ارتعاشاتم را در زمان های مختلف و نتیجه های آنها را.

    زیرا به مغزم آموختم که اتفاقات را متناسب با ارتعاشاتم و فرکانس هایم ثبت کنم.

    فکر نمی کردم بشود اما شد خداشکر خداصد هزار مرتبه شکرت.

    سپاسگزارم به خاطر همه ی روز های خوبی که بهم دادی خدایا و می دلنم روز های بهتر نیز در راه هستند.

    این زندگی و هادی مرا به کجا برد. الان دستم آمده چقدر انرژی و تعهد و ایمان لازم است.

    از این به بعد یعنی فردا هم برنامه ی زندگی ام بهتر می شود و هم خواسته ایم و هم تعهدم و ایمانم.

    حالا می خواهم با ایمان بیشتر این مسیر راتا آخر عمر ادامه دهم بروم بروم بروم پیش خدا اونور.

    چون دنیای اصلی اونور است.

    به همین دلیل‌، باید برای کنترل کانون توجه‌ات جهادی اکبر به راه اندازی. زیرا کانون توجه تو”، اسلحه قدرتمندی است که می توانی با کنترل آن، زندگی ات را بسازی یا با رها کردن آن، زندگی ات را نابود نمایی.

    آری دقیقا همینطور است دقیقا الان همین احساس را دارم.

    احساس خوبی که در این لحظات تمرکز‌، تجربه می‌کنی‌، نوید ساخته شدن ریشه‌هایی را می‌دهد که ثمره‌اش بی‌‌انتهاست. احساس تو‌، در هر لحظه میزان هماهنگی یا ناهماهنگی کانون توجه‌ات را با آنچه که می‌خواهی‌، گزارش می‌دهد.

    آری دقیقا همین احساس را دارم احساس می کنم که با هر بار ارتعاش خوب و خدایی گیاهم رشد می کند ریشه می دواند و برگ تازه می دهد.

    و در این راه من واقعا خودم را شناختم و دارم بیشتر می شناسم هر روز که می گذرد دارم این نیروی درونم را بیشتر می شناسم

    توانایی هایم را بیشتر می شناسم . من قبلا چند سال زندگی کردم اما سال آخر زندگی ام حتی قابل مقایسه با 16 سال پیش که متولد شدم نیست.

    آری اعجاز خداوند در لحظه بودنش است بندگی کن تا پادشاهت کند.

    همیشه شعارم این است. تمام افتخارم این است که بندگی ربم را بکنم.

    زمان هایی که با ربم هماهنگ هستم واقعا در لحظه زندگی می کنم واقعا لذت می برم و هر لحظه برایم متفاوت است مخصوصا لحظاتی

    که با نشانه هایش مرا دیوانه می کند . من عاشق یادگیری هستم من عاشق رشد و پیشرفت هستم

    مخصوصا لحظاتی که از ربم و خودم می آموزم.

    آری در هر لحظه با توجه به افکارم درحال ارسال فرکانس هایی به جهان هستی هستم.

    و منم دنبال این هستم که قوانین ثابتی را به کار ببندم که بتوانم روی آنها حساب کنم.

    آره یعنی اگر نتوانم ورودی هارا کنترل کنم نمی توانم خروجی را نیز کنترل کنم خیلی منطقی و طبیعیه.

    و من باید همیشه به دنبال چیزی باشم که به من احساس بهتری میده اشتیاق بیشتری میده انگیزه و عشق میده عزت نفس میده ارزش میده

    باعث پیشرفت من میشه باعث تقویت ایمانم میشه. به نظرم قرآن چیز مناسبیه و …

    آره وقتی این داخل ذهن رو نگاه می کن می بینم که خیلی حرف ها داره زده میشه که اغلب بیهوده و چرت و پرت هستند.

    آره یه احساس یه ارتعاش داره بوجود میاد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    محمد صادق امام بخش زاده گفته:
    مدت عضویت: 3177 روز

    سلام به دوستان گرامی. میخواهم بخشی از موانع ذهنی ای که در ذهنم با استفاده از این فایل درک کردم را با شما به اشتراک بگذارم:

    اولین باور این هست که به دنبال درک اصول بدون تغییر جهان هستی باشیم و با این کار از از حواشی و تکنیک هایی موسوم به موفقیت فاصله میگیریم. و به این ترتیب نتایج عالی میگیریم چون این اصول بدون تغییر هستند که نتایج زندگی ما رو همیشه رقم میزنند.

    دومین باور اینه که کل اتفاقات زندگی ما به خاطر این اصل بدون تغییر (قانون) رخ میده و تمام، همه ی داستان اتفاقات زندگی همینه. یعنی کل کار ما اینه که فقط روی این اصل سرمایه گزاری کنیم.

    سومین قانون اینه که ما در هر لحظه باتوجه به افکارمون در حال ارسال فرکانس هایی به جهان هستیم و باتوجه به آنچه در فکرمون در هر لحظه میگذره داریم فرکانس هایی رو به جهان ارسال میکنیم مثل دستگاه MRI که فرکانس مغزی رو ثبت میکنه ما داریم فرکانس هایی رو به جهان ارسال میکنیم و به این شکل اتفاقات ما بوجود میاد

    چهارمین باور اینه که تمام اتفاقات زندگی ما از برخوردی که دیگران با ما میکنن تا موفقیت یا شکست مالی ما، تا عشق یا شکست روابط عاطفی و … همه توسط همین فرکانس هایی که ما به جهان ارسال میکنیم بوجود می آید و کل داستان همینه.

    پنجمین باور اینه که استاد عباس منش فقط با استفاده از همین اصل و سرمایه گزاری روی این موضوع «از کارگری در بندر عباس در شرایط بسیار سخت به جایگاه عالی که الان داره برسه پس هیچ بهونه ای برای عدم موفقیت نداریم.

    ششمین باور اینه که ۹۹٪‌ مردم جهان این قانون رو نه میفهمن و نه درک میکنن حتی اگر بهشون بگی چون یک عالمه باور دیگه دارن مثل خدا برای یکی خواسته و برای یکی نخواسته، مثل بدشانسی، مثل اینکه ثروت دست یک عده خاصیه که اجازه نمیدن بقیه ثروتمند بشن، مثل اینکه چون در خانواده فقیر به دنیا اومدن دیگه تمام شد و نمیتونن به ثروت برسن، مثل اینکه خداوند دوستون نداره اما کل داستان اینه که ما دستگاهی هستیم که داریم فرکانس تولید میکنیم و جهان بواسطه این فرکانس ها و باورهای ما داره اتفاقات رو بوجود میاره و افرادی که دارن از این قانون استفاده میکنند زندگیشون رو هر طور که میخوان کنترل میکنن.

    هفتمین باور اینه که حتی افرادی که این قانون رو درک کردن هم در تمام لحظات زندگیشون از این قانون خوب استفاده نمیکنن اما به اندازه ی روزها و هفته ها و ماه ها و سالهایی که از این قانون استفاده میکنن و بهش عمل میکنن دارند نتیجش رو میگیرن پس میشه همیشه بهتر از این قانون استفاده کرد و بهتر بهش عمل کرد و نتایج بهتری گرفت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    محمد جلالی افخم گفته:
    مدت عضویت: 2282 روز

    سلام به همه دوستان خوبم و استاد توانمند

    وقتی نگاه میکنم ،میبینم که استاد واقعا داره درست میگه کانون توجه من و اینکه چه نوع فرکانسی در هرلحظه تولید میکنم داره آینده منو رقم میزنه وقتی اومدم و روی افکارم تمرکز کردم دیدم خیلی افکار متنوع هستن که چند لحظه گفتگو ها رو یه موضوع هست و بعد روی یه موضوع دیگه و همین افکار هم بیشتر روی موضوعاتی بود که نشأت گرفته از باور های محدود کننده بود ولی خب قانون اینکه ما تولید کننده فرکانس هستیم و هر لحظه داریم فرکانس ارسال میکنیم برا همین اگه توجه کرده باشید بعد از دیدن یه فیلم غمگین ، صحنه تصادف، دعوای مردم، ترافیک و… حالمون گرفته میشه و تا مدتی حال خوشی نداریم و اما بعد از دیدن یه فیلم کمدی ، مراسم عروسی ، یه آهنگ دلنشین ، یه چهر زیبا حال خیلی خوبی داریم پس این یعنی ما میتونیم با تمرکز بر روی ورودی های ذهنمون گفتگوی های لحظه ای ذهنمون رو هم کنترل کنیم و باعث بشیم که قالب این گفتگوها قدرتمند کننده بشن و نتایج هم برامون دلخواه باشه اما به نظرم برای اینکه راحت تر ورودی ها رو کنترل کنیم که یاد حرف خانم شایسته میوفتم بیاید شلنگ آب رو از زیر نور آفتاب برداریم تا بهتر و زود تر نتیجه بده و اونم اینه که سعی کنیم مث استاد خودمون رو ایزوله کنیم و بیشتر تو خلوت خودمون باشیم

    خیلی فایل زیبایی بود امیدوارم با گوش دادن های مکرر درک کاملی ازش داشته باشم

    در پناه خداوند یکتا شاد و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    امیر تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 3260 روز

    آری درک یا عدم درک قوانین هیچ تغییری در نتیجه ایجاد نمی کند.

    اطلاع یا عدم اطلاع از وجود قانون جاذبه تغییری در زندگی به وجود نمی آورد تنها در آن صورت آگاهانه

    می توانی از آن قانون به نفع خودم استفاده کنم.

    درست است کشف قوانین زندگی از من خالق بهتری می سازد اما در صورتی که من خواهان پیشرفت باشم.

    درست است تمام اتفاقات زندگی ام بدون استثنا حاصل فرکانس هایی است که در هر لحظه به جهان ارسال میکنم.

    خیلی باید روی ایمانم به این قانون بیشتر کار کنم و این نیاز دارد به تکامل اما تا همین جا دیدم

    که یه سری روزا تونستم بعضی اتفاقات رو بنویسم و تجربه شون کنم. دیدم که هر وقت احساس بدی داشتم

    انگار همه ی جهان رو سرم خراب میشد و دیدم وقتی که تونستم به احساس خوبی برسم همه چیز به نفع من رقم می خورد.

    دیدم که هماهنگی با خدا و خودم می تواند تا چه حد مرا پیشرفت دهد. دیدم و میبینم.

    از این پس می خواهم این آگاهی را جدی تر بگیرم می خواهم این آگاهی ها را بیشتر باور کنم.

    و شکم را کمتر و کمتر کنم. و افرادی که بازی را بلد نیستند شانس و عوامل بیرونی را دخیل میکنند.

    آری هر چیز یک فرکانس مشخص دارد . همچنین تصمیم گرفتم دیگر کلا و کاملا تلویزیون را کنار بگذارم.

    هرچه احساس بهتری داشته باشی، یعنی این فاصله کمتر است و هر چه احساست بدتر باشد یعنی این فاصله در حال افزایش است.

    اعجاز خداوند‌، «در لحظه بودنش است». پس اگر این من هستم که دارم زندگیم رو خلق میکنم

    پس بیام زندگیمو اونجور که می خوام خلق کنم بیام اونطور که می خوام زندگیمو بسازم

    بیام برسم به اونجا که می خوام.

    آره هر فردی اونچه رو تجربه میکنه که باورش داره. آره اگر نتونم ذهنم رو کنترل کنم نمی تونم

    خروجیشو کنترل کنم و بهم میریزه. آره باید همیشه ذهن رو کنترل کرد همیشه همیشه تا وقتی که زنده ام

    مثل غذا خوردم مثل نفس کشیدن چون اگر نتونم ذهنمو کنترل کنم نابود میشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: