“تحسین کردن” مهمترین و قدرتمندترین ابزارِ برای تنظیم فرکانس هایمان و جهت دهی آگاهانه به کانون توجه مان برای خلق خواسته هاست.
“تحسین کردن” ساده ترین راه برای هماهنگ شدن با خداوند و آوردن نعمت های بیشتر به زندگی است.
زیرا نه آنچه که به آن فکر می کنی، بلکه چیزی که به آن توجه می کنی را به زندگی ات دعوت می کنی!!!
♦ آیا وجههای مثبت همسرت را تحسین میکنی، یا فکر میکنی نیازی به این کار نیست؟!
♦ آیا نکاتِ مثبتِ کارمندات را تحسین میکنی؟! یا فکر میکنی نیازی به این کار نیست؟!
♦ آیا نکاتِ مثبتِ مدیرت را تحسین میکنی؟! یا فکر میکنی نیازی به این کار نیست؟!
♦ آیا نکاتِ مثبتِ خانهات، محل کار، شهر … را تحسین میکنی یا فکر میکنی نیازی به این کار نیست؟!
این خودِ ما هستیم که نیازمندِ تحسینِ دستاوردهای دیگرانیم. زیرا طبیعت و اساسِ وجود ما بر تحسین بنا شده است.
به همین دلیل است که در این لحظات بیشترین هماهنگی و اتصال را با منبع داریم.
پس هر آنچه را که میخواهی داشته باشی، فقط و فقط با تحسین کردنِ آن، واردِ زندگیات کن. این زیباترین و هوشمندانهترین مهارت برای ورود برکت ها به زندگی مان است و البته توانایی است که هر فردی قادر به انجامش نیست. توانایی است که نیاز به باورهای قدرتمندکننده ی پشتیبانی دارد که نگاه متفاوتی نسبت به فراوانی فرصت ها و نعمت ها در جهان برایت می سازد تا نه تنها فراوانی را باور کنی، بلکه دسترسی ات به این فراوانی را درک کنی و بدانی در لحظات تحسینِ دستاوردهای دیگران، بیشترین دسترسی به این منبع فراوانی را داری.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD173MB14 دقیقه
- فایل صوتی زیبایی ها را ببینیم3MB7 دقیقه
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان گرامی و دوستان عزیزم در سایت
من هدایت شدم به این فایل و تصمیم گرفتم از زیبایی که بهش هدایت شدم بگم و اینکه چطور خداوند خواستههای ما رو از راهی که فکرش رو نمیکنیم برآورده میکنه
من از بعد عید میدونستم که باید در عروسی یکی از دخترای فامیل که خیلی رابطه صمیمی هم با همدیگه داریم و خیلی از ازدواجش خوشحال بودم شرکت کنم اما به دلایلی اصلا دوس نداشتم در اون جشن باشم. خیلی فکر خودمو درگیر نکردم ولی خب …
تا اینکه تاریخ دقیق مشخص شد و من شرایطم طوری بود که دیگه نمیتونستم هیچ بهانهای بیارم و باید میرفتم. گفتم خدایا حالا چکار کنم؟ یه دفعه بخاطر اتفاقاتی که افتاد امتحانات نهایی دانشآموزا به تعویق افتاد. به ما هم گفته بودن که باید یک روز قبل از امتحان برای بچهها کلاس تقویتی برگزار کنیم. و تاریخ کلاس هم دقیقا افتاد روز عروسی که نمیخواستم برم. گفتم خدایا شکرت بخاطر این همزمانی. حالا من محل زندگیم توی استان دیگهست و محل کارم یه استان دیگه. طبیعتا نمیرسیدم که همون روز هم بیام عروسی. جالب اینجاست که من به مدرسه اطلاع نداده بودم که میام واسه برگزاری کلاس چون فکر میکردم که خب باید برم. همینکه رسیدم مدرسه گفتن عه شما اومدین؟ ما به یه معلم دیگه که بومی همینجاست گفتیم بیاد که شما اذیت نشی. گفتم باید به من اطلاع میدادین. دیگه کلی عذرخواهی کردن ولی من تو دلم گفتم ببین وقتی خدا بخواد کاری انجام بده انجام میده. و واقعا خوشحال شدم. بعدش اومدم خونه و وقتی بقیه توی عروسی و اون سر و صدا هستن گفتم بیام روی خودم و باورهام کار کنم. فایل گوش دادم و کلی کامنت خوندم یه دفعه به ذهنم رسید که این تجربه همزمانی رو برای شما دوستانم درمیون بذارم
افتخار میکنم که شاگرد استاد عباسمنش هستم و خوشحالم که در جمع شما خوبان هستم. میدونم که اتفاقات خوبی در انتظارم هست و دوس دارم به اندازه 48ساعت زمان وایسه و من بیشتر در سایت باشم.
از خداوند برای هممون سلامتی و سعادت روزافزون خواهانم. دوستتون دارم.
سلام رویا جان عزیزم. خیلی لذت میبرم وقتی ایمیلی که حاوی کامنت شماست رو دریافت میکنم. کامنتهات یه پاکی و آرامش خاصی داره که هر وقت میخونمشون این احساس آرامش به من هم منتقل میشه. واقعا ازت ممنون که وقت میذاری و مینویسی
چقدر لذت بردم وقتی خونه قشنگت رو توصیف کردی. من عاشق بالکن و دیدن طلوع خورشید هستم.
ایمان دارم با لذتی که از شرایط فعلیت میبری به داشتن خونههای خیلی عالی با بهترین لوکیشن و بهترین شرایط هدایت میشی. به امید خدا
ما به خداوند اعتماد داریم
شاد و سلامت و سعادتمند باشی