“تحسین کردن” مهمترین و قدرتمندترین ابزارِ برای تنظیم فرکانس هایمان و جهت دهی آگاهانه به کانون توجه مان برای خلق خواسته هاست.
“تحسین کردن” ساده ترین راه برای هماهنگ شدن با خداوند و آوردن نعمت های بیشتر به زندگی است.
زیرا نه آنچه که به آن فکر می کنی، بلکه چیزی که به آن توجه می کنی را به زندگی ات دعوت می کنی!!!
♦ آیا وجههای مثبت همسرت را تحسین میکنی، یا فکر میکنی نیازی به این کار نیست؟!
♦ آیا نکاتِ مثبتِ کارمندات را تحسین میکنی؟! یا فکر میکنی نیازی به این کار نیست؟!
♦ آیا نکاتِ مثبتِ مدیرت را تحسین میکنی؟! یا فکر میکنی نیازی به این کار نیست؟!
♦ آیا نکاتِ مثبتِ خانهات، محل کار، شهر … را تحسین میکنی یا فکر میکنی نیازی به این کار نیست؟!
این خودِ ما هستیم که نیازمندِ تحسینِ دستاوردهای دیگرانیم. زیرا طبیعت و اساسِ وجود ما بر تحسین بنا شده است.
به همین دلیل است که در این لحظات بیشترین هماهنگی و اتصال را با منبع داریم.
پس هر آنچه را که میخواهی داشته باشی، فقط و فقط با تحسین کردنِ آن، واردِ زندگیات کن. این زیباترین و هوشمندانهترین مهارت برای ورود برکت ها به زندگی مان است و البته توانایی است که هر فردی قادر به انجامش نیست. توانایی است که نیاز به باورهای قدرتمندکننده ی پشتیبانی دارد که نگاه متفاوتی نسبت به فراوانی فرصت ها و نعمت ها در جهان برایت می سازد تا نه تنها فراوانی را باور کنی، بلکه دسترسی ات به این فراوانی را درک کنی و بدانی در لحظات تحسینِ دستاوردهای دیگران، بیشترین دسترسی به این منبع فراوانی را داری.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD173MB14 دقیقه
- فایل صوتی زیبایی ها را ببینیم3MB7 دقیقه
استاد عزیزم امروز یه اتفاق جالب افتاد که دوست داشتم به شما و دوستان عزیزم بگم
من مدتی هست که اگر هر روز نتونم یک روز در میون میام به پارک جنگلی شهرمون و شکر گذاری و دوره عزت نفسم رو مینویسم در این آب و هوای عالی اینجا و چای صبحونه میارم و میخورم این پارک جنگلی یه میدان داره به نام میدان شطرنج و دور تا دورش میز و صندلی چوبی داره خیلی جای خوب با صفا و آرامش بخشی هست آب خوری و سرویس بهداشتی کمی فاصله داره به میدان شطرنج و من گاهی میخوام برم سرویس و یا ظرفام رو بشورم تمامی لوازمم حتی گوشیم همونطور که هست روی میز رها میکنم و میسپارم به خدا و بدون ترس و نگرانی با خیال راحت میرم کارمو انجام میدم و بر میگردم فارق از اینکه دیگه فکرم پیش لوازمم باشه و امروز همینطور که داشتم بر میگشتم آقایی با عجله اومد و سلام کرد و گفت ببخشید خانم جسارت نباشه اون لوازمت ن رو که رها کردید حالا هیچ اما گوشیتون رو اونجا روی میز گذاشتید اصلا امن نیست من لبخند زدم و گفتم من لوازمم رو سپردم به خدا بعد گفت بله درسته ولی !!!!
واقعا من هم قبل از اینکه خداوند و قوانین جهان هستی رو بشناسم دقیقا همینطور میگم و طرز فکرم این بود اما واقعا اگر کسی قبول داره حرفی سخنی چیزیو آخه چرا دیگه اما ولی اگر و شاید بعد از اینکه گفتند ولی من گفتم اگر قبول دارید که دیگه ولی نداره و جالب تر این بود که گفتند میدونید ما تو ایران زندگی میکنیم این کشور لعنتی این چیزا نمیشناسه دیگه و آخر هم گفتند خلاصه حواستون باشه و خداحافظی کردند و یه نکته جالب دیگه کلمه خداحافظ رو به کار میبریم اما اصلا به این دلیل نیس که داریم میگیم خدا حافظت باشه چقدر شرک در تمام لحضه ها و صحبت های ما جاری و ما بیخبر از همه چی در ضاهر فقط خداوند رو باور داریم استاد عزیزم ازتون سپاسگذارم منی که همیشه نکات منفی همه چیز رو میدیدم و ترس داشتم اما الان به این حد از ایمان دارم میرسم و چه لذت و آرامشی دارم با ایمانی که روز به روز داره بیشتر میشه حال دلم عالیه آرامشی که دارم با هیچ چیز عوضش نمیکنم