زیبایی ها را ببینیم - صفحه 31 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-22.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2015-09-12 13:15:272020-08-22 01:48:58زیبایی ها را ببینیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام.
امروزم سرشار بود از خوبی، قشنگی، حس خوب، نعمت، روزی، حال خوب، شادی، عشق، خبر خوب، نشانه.
خدایا ازت مچکرم برای همه ی نعمت هات.
ازت ممنونم که تشکر میکنم از دیگران.
ازت ممنونم که به سمانه توجه میکنم.
ازت ممنونم که آسانم میکنی بر آسانی ها.
ازت ممنونم که همه چیز رو بهم یاد دادی و میدی هر لحظه.
ازت ممنونم که حافظ و پشتیبانِ خودم و عزیزانم هستی.
الهی شکرت که اقاجون و خاله ی حافظ اومدن خونه مون.
حافظ شاداب شد، من شاداب شدم.
مرسی برای خوراکی هایی که وارد خونه مون شد.
مرسی برای قورمه سبزی خوشمزه ای که نهار و شام خوردیم.
مرسی که حافظ غذاشو خوب خورد.
مرسی برای قند عسلم.
مرسی که به کارهام رسیدم در عینِ ارامش.
مرسی که چیزی که برام قبلا سخت بود، رو اسان کردی برام.
مرسی برای تبریک های روز معلمی که دریافت و ارسال کردم.
مرسی برای پیام همکار سابقم که سورپرایز و خوشحالم کرد.
مرسی برای اینکه تماس تلفنی با اتلیه و سفارش دو شاسی برای مامانم رو برام آسان کردی.
مرسی که پاوربانکمو شارژ میکنم و ازش استفاده میکنم.
مرسی برای نعمت اب، برق، گاز، تلفن، موبایل.
مرسی برای اینترنت.
مرسی برای هوای فوق العاده ی اردیبهشتی.
مرسی برای لحظه ای که امشب دیدم و بسیار زیبا بود:
حافظ تو بغل اقاجون خوابش برد.
مرسی برای عکسها و فیلمهایی که روزانه از حافظ جونم ثبت میکنم.
مرسی برای اینکه صدای اواز پرندگان رو میشنوم و غرق در لذت میشم.
مرسی برای صبحانه ی عالی که با حافظ نوش جان کردیم: نیمرو با کره.
مرسی برای دیدن کبوتر پشت پنجره آشپزخونه، چون برای من نشانه است.
مرسی که خواسته هامو اجابت کردی:
دیروز دلم میخواست خواهرم بیاد خونه مون، از قلبم گذشت، ولی به خودش نگفتم.
خودش امروز زنگ زد گفت داره میاد.
امروز دلم میخواست اقاجون بیاد، بهش زنگ و پیامک زدم، شب اومد و کلی خوش گذشت در کنارش بهمون.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
سلام.
اومدم اینجا کامنت بنویسم، متوجه شدم صفحه جلسه 2 احساس لیاقت ارسالش کردم.
اشکال نداره.
به فال نیک میگیرم.
برای شنیدنِ صدای اواز پرندگان عزیز،
خدایا مچکرم ازت.
چون این صدا باعث خوشحالی و طراوت من میشه.
یه خواسته ی مالی امروز تیک خورد.
خدایا مچکرم ازت.
تو خیلی زیبا سورپرایزم میکنی و بهترین ها رو در بهترین زمان برای من چیدمان و ارسال میکنی.
دیروز لباس های کمدمو مدیریت کردم و اضافی هاشو خالی کردم.
خوشم اومد که با حضور حافظ تونستم رسیدگی کنم به این کار.
و متوجه شدم الحمدالله شرایط برام اسان تر شده، حافظ مستقل تر شده، از وابستگیش بهم کمتر شده و همه ی اینا باعث میشه من هم در کنارش باشم هم به کارهام برسم.
خدایا مچکرم.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
سلام.
حوالیِ 00:30 بامدادِ امروز با عشق اینجا کامنت نوشتم.
انقدر حسم خوب بود که ادامه دادم و با 4 تا کامنت خداحافظی کردم رفتم بخوابم.
این فرکانس عالی روز خوبی رو برام ساخت.
وقتی بیدار شدم و به حافظ نگاه کردم با یه لبخند زیبا بهم نگاه کرد.
این یه نعمت بزرگه که بچه ات بخنده بهت.
خدایا شکرت که بهمون حافظ رو عنایت کردی.
امروز خواهراده های نازنینم محیا و ثمین مهمونمون بودن.
خوشحال شدیم.
نهار ماکارانی خوشمزه پختم، دور هم خوردیم.
حافظ عسلی ماکارانی دوست داره.
خودش میخوره فداش شم.
اصرار هم داره با چنگال کوچولوی خودش بخوره فداش شم.
خونه رو مرتب کردم، به اشپزخونه و ظرف ها رسیدگی کردم، لباس های نشسته رو مدیریت کردم.
کلی کار انجام دادم و بسیار راصی هستم از نتیجه.
روز بسیار خوبی رو تجربه کردم.
کبوتر اومد پشت پنجره اشپزخونه.
فوق العاده زیبا بود.
طبق عادتم، باهاشون خوش و بش و احوالپرسی کردم.
عصر وقتی صدای اواز پرندگان رو شنیدم ذوق کردم.
انگار یه نغمه ی بهشتیه.
خدا عشقش رو بهم نشون میده.
عکس فایل جدید سایت رو دیدم.
کلی ذوق کردم زندگی در بهشته.
قسمت 263.
دانلود کردم.
مهمونام که رفتن داشتم به حافظ شیر میدادم دیدمش.
تا نی نی رو دیدم تو فایل چشمام برق زد، به حافظ نشونش دادم گفتم ببین نی نی رو.
حافظ با دستش میخواست نی نی رو از تو موبایل بگیره.
خیلی حس خوبی داشتم.
انگار داشتم حافظ خودمو تو فایل میدیدم.
خدایا چقدر بچه ها شبیه همن.
رفتارهاشون،
حرکاتشون…
خدایا شکرت من حافظ رو دارم.
فایل فوق العاده بود.
الهی شکر دیدمش.
امروز کامنت خوندم و نوشتم، دایره ابی داشتم.
امروز همسرم به حافظ گفت صوفی کوچولو، چون حافظ بیشتر به من شبیهه.
خیلی ذوق کردم.
وقتی میگن شبیه منه خیلی خوشحال میشم.
خیلی جذابه یه نسخه ی کوچولو از خودت داشته باشی.
امروز یه عالمه نعمت داشتم.
نعمت مادی و معنوی.
خدایا امروز هم مثل این مدت اخیر (زمان و تعداد روزش از دستم در رفته، چون هر روز دارم کلی زیبایی و نکات مثبت و نعمت دریافت میکنم)، سرشار بودم از قشنگی هات.
ازت ممنونم انقدر نعمت میفرستی برام.
نعمت های ریز و درشت.
نعمت های متفاوت.
گاهی در لحظه یهو به خودم میام، میبینم وسط یه نعمت بزرگ هستم…
نعمتِ درکِ همون لحظه، هر چی که هست.
خدایا مرسی برای همه چیز.
سرشارم از گفتن و نوشتن…
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
سلام.
یه اتفاق جالبی افتاده.
وقتی یه چیزی پیش میاد که ناراحت میشم، یا کلافه، یا عصبی، یا ناراحت یا سایر احساسات منفی…
یه مدت که میگذره سیستمِ تحلیل درونیم اکتیو میشه و طیِ سوال ها و جواب هایی، به نتایج خوب میرسم.
که مثلا اونجا و طی اون گفتگوها با فلانی که یه جوری شدم، اسم اون حس و رفتار حسادت بود.
درون من حسادت فعال شده بود که حس کردم یه طوری شدم که خوشایند نیست برام شرایط.
در حقیقت چون از جریان اصلی که همون روح و جریان خداوند باشه، دور میشدم، از درونم یه طور ناخوشایندی شدم.
بعدش هم میگم اشکال نداره.
اینکه فهمیدی چه رفتاری کردی، ریشه اش چیه، عالیه.
دفعه بعد بهتر عمل کن.
اگه نمیدونی چه رفتاری نشون بدی بهتره، سکوت کن.
سکوت هوشمندانه، خیلی خوبه.
و یه نکته مهم.
وقتی به حرف یا رفتار خوب و درست دیگری، که دیدی یا شنیدی، حس حسادت نشون دادی،
یعنی فهمیدی که خودتم دوست داری مثل اون باشی، ولی چون فعلا نیستی، یا حتی بلد هم نبودی و نیستی اون ویژگی رو، الان بهم ریختی.
اشکال نداره، خودِ اینکه داری میفهمی دلیل واکنش یا رفتارت چیه و تحلیلش میکنی، یعنی اتومات داری خودشناسیتو جلو میبری.
این یه بهبود بسیار بزرگه سمانه.
افرین و الهی شکر.
اینکه متوجه میشم سریع واکنش دادم، سریع جواب دادم و بعدش میگم میتونستی سکوت کنی.
یعنی سکوت، گزینه ی بهتری بود.
به لطف خدا، الان گاهی از روش سکوت دارم استفاده میکنم و خیلی راضی و خوشحالم بابتش.
اینکه چند درصد دارم از سکوت استفاده میکنم تو زندگی حقیقیم، واقعا قابل تحسین و سپاس گزاری هست.
خودم میدونم چقدر سریع واکنش میدادم و میدم.
برای همین هر درصد و درجه ای که رفتارم بهبود پیدا میکنه، واقعا سپاس گزارم به درگاه خداوند.
یه بهبود دیگه هم داشتم:
صبح حافظ داشت با رخت اویز بازی میکرد، که از هم جدا و باز شد.
گذاشتمش کنار و برداشتم که درستش کنم.
اول داشتم قاطی میکردم، عصبی میشدم…
حافظ هم کنارم داشت میدید.
هی به خودم گفتم اروم باش.
اروم باش.
نشستم و درستش کردم.
و در انتها خوشحال شدم و خودمو تشویق کردم که طی مدت زمان کوتاهی، به اعصابم مسلط شدم و تغییر رویه دادم.
این موارد مهم تو ذهنم اومدن:
1- اینکه حافظ داشت منو میدید و تاثیر مستقیم داشتم روی احساسش.
داشت واکنش منو میدید.
دیدن، بزرگترین معلمه.
هزار تا حرف خوب بزنم، ولی تو عمل رفتارم نازیبا باشه فایده نداره.
2- مسلط بشم به خودم و رفتارم.
یعنی سع کنم تغییر اگاهانه ایجاد کنم روی رفتارم، نسبت به گذشته ام.
3- حس منفی= اتفاقات منفی
نذارم حسم منفی شه و مومنتوم بگیره.
نمیگم با این تحلیل های پشت ذهنم، رفتارم خیلی خیلی عوض شده، نه.
اشتباه، جزیی از وجود من هست.
اما نکته ی مهمش اینه که هر چی تو ارامش به خودم دلیل رفتارهامو میگم، دفعه های بعدی اگاهتر میشم به خودم.
سعی میکنم و تا حدودی بهبودشون میدم.
همین ذره ذره ها جمع میشن و شخصیت منو بهبود میدن.
الحمدالله.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
سلام.
یکی از زیبایی های الانِ زندگیم،
اینه که حدود 2 ساعت داشتم تو دفترم مینوشتم با عشق و ارامش.
تشکر، تحسین، درخواست، دعا، صحبت با درونم و …
دو بار حافظ بیدار شد، شیر خورد و خوابید.
منم ادامه دادم.
از خداوند مچکرم برای این روزیِ فراوان.
الان داره صدای اواز گنجشک ها میاد.
اینم روزیِ بعدی.
خدایا ازت ممنونم که ذهنمو باز میکنی.
قلبمو باز میکنی.
دلم رو شاد میکنی.
دیروز هم مثل چند روز اخیر دایره آبی داشتم، پیام داشتم.
خدایا شکرت برای دوستانِ نازنینم در سایت.
فرقی نمیکنه از دوستان قدیمی ترم باشن، یا دوستانی که تازه کامنتشون رو خوندم.
مهم اون حس و انرژیِ زیبایی هست که انتقال میدن به بقیه.
استاد جان،
ممنونم برای این بستر آسان و شیرینی که فراهم کردین برای کلاسِ درستون.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
سلام.
قشنگی های زندگیم الحمدالله به لطفِ الله، مومنتوم مثبت گرفته و هر روز شاهدش هستم.
و بابتشون بسیار سپاس گزارم.
بسیار راضی و خوشحالم.
یه بخش بزرگ خوشحالیم از نکات مثبت روزانه ام، اینه که سیستم تفکر و تحلیل و خروجی گرفتنم، قوی تر از قبل شده و خوب کار میکنه.
الهی شکر برای همه ی نعمت ها و برکاتم.
به قول استاد چه اونایی که میبینم، چه اونایی که نمیبینم و متوجهشون نمیشم.
امروز چند تا کار مهم رو انجام دادیم با همسرم.
بسیار روز خوبی داشتم.
منزل مادر، در کنار خانواده و عزیزانم بودیم.
غذای خوشمزه دستپخت مادر رو نوش جان کردیم.
برای حافظ جان لباس زیبا خریدیم.
عصر که حافظ جون خوابید، با مادر جان گپ زدیم.
وقتی میخوام از قشنگی های روزم بنویسم خیلی چیزها میاد تو نظرم.
امروز برای اولین بار حافظ نشست تو سه چرخه هدیه خاله جان، سواری کرد و کلی خوشش اومد.
در کنار خانواده امشب پانتومیم بازی کردیم و بسیار لذت بردم.
حافظ هم با کنجکاوی نگاهمون میکرد.
خدایا شکرت برای روزی و نعمت هامون.
ممنونم برای سلامتی مون.
برای حال خوبمون.
خدایا ممنونم که از همه مون حفاظت میکنی.
هر لحظه خودمون رو میسپرم به خودت.
الهی شکر.
خدایا ممنونم برای سیستم ایمنی قویِ بدنمون.
خدایا ممنونم برای همه چیز.
ممنونم برای دیدن گنجشک روی شاخه درخت و شنیدن صداش به صورت لایو.
خیلی ذوقشو کردم.
ممنونم برای دیدن پروانه جانِ سفیدِ قشنگ.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
سلام.
یکی از بزرگترین راز و رمز حالِ خوب و ارامش، زندگی کردن تو همین لحظه است.
اینکه الان، صدای باد میاد، من لذت میبرم.
اینکه قند عسلم کنارمه و در آرامش خوابه و من خوشحالم.
اینکه الان خودم و عزیزانم سلامت هستیم، الهی شکر.
اینکه بزرگتر شده روحم، ظرفیتم نسبت به قبل، الهی شکر.
اینکه خانواده ی خوبی دارم، الهی شکر.
اینکه مینویسم و کلی کیف می کنم، الهی شکر.
اینکه دیگه برای درست کردن غذا، توام با بچه داری، تو فشار و تنگنا نیستم و ذهنم آسونتر شده، الهی شکر.
اینکه الان صورتِ ماهِ قند عسلمو میبینم، الهی شکر.
و …
زندگی در اکنونِ خود، ظاهر ساده ای داره.
برای ذهن های ساده گیر، در حقیقت آسان هم هست.
برای ذهن های منطقی هم میشه و لازمه اش تکرار و تمرین و ممارسته.
وقتی برای آسان شدنم فقط تو همون لحظه ی جاری، خوشحال میشم و تشکر میکنم، بسیار خوشحال میشم.
این برای من بهبوده، رشده.
چون مکانیزمم اینطوری بود و گاهی هست که تا میام خوشحالی کنم، پسِ ذهنم میگه چه فایده قبلا اینطوری نبوده، بعدا رو میخوای چه کنی و …
به عبارتی ذهنم با کمبود، میخواد لحظه ی اکنون رو کوفتم کنه و نذاره بفهممش.
اما الحمدالله که اکنونم داره فعالتر میشه به فضل خدا.
بچه ها نمادِ بارزِ زندگیِ سالم در اکنون هستن.
حافظ وقتی گرسنه شه، شیر میخوره، غذا میخوره، میوه میخوره و …
نباشه هم نمیخوره.
تشنه باشه، اب میخوره، نباشه نمیخوره.
وقتی یه وسیله جدید میبینه ذوق میکنه برای کشف و تحلیلش.
مدتها مشغولش میشه، انقدر باهاش بازی میکنه، تا حسابی بشناسدش.
یه چیز جهان، که میتونه کمک کنه به ذهن، که سختی ها رو جدی نکنه، اینه که میگم هر چیزی در این جهان موقته.
تنها خداست که مطلق و ابدیه.
مابقی همه چیز موقته.
میگذره.
چه خوبی، چه سختی.
در مورد بچه، اوایل که عادت نکرده بودم و بلد نبودم و هول کرده بودم از این تغییر بزرگ، ذهنم بهم فشار میاورد تو گیر کردی تو چالش های سنگین، روح و روانت داره مچاله میشه…
مامانم بهم میگفت دایمی نیست.
بچه همیشه نیاز به این همه رسیدگی و مراقبت نداره که، بزرگتر شه اسونتر میشه.
من درک درستی نداشتم، چون انقدر تو سخت گیری های ذهنم پافشاری میکردم که گاهی راه نفسِ خودمو میبریدم.
الان که حافظ به لطف الله، 13 ماهه شده کاملا دارم مرور میکنم روزگارم رو.
اینکه اشکالی نداره سمانه.
بلد نبودی.
رگ کمالگرایی و ترس از اشتباه کردنت هم بالا اومده بود.
برای خودت پیچیده ترش کردی.
الحمدالله که عبور کردی از چالش هات.
مهم اینه الان حالت خوشه.
کوله باری تجربه با خودت آوردی جلو.
خودتو بهتر دیدی و شناختی.
همون چالش ها قوی ترت کردن.
سپاس گزارترت کردن.
هر جا هستی، بهترین جای خودت هستی.
چه وقتی تو چالش گیر میکنی.
چه وقتی ماهرانه چالش هاتو حل میکنی.
همه ی اون لحظات تویی که داری بزرگتر میشی.
روحت رشد بهتری میکنه.
ظرفیت هات رشد بهتری میکنن.
قبلا از بچه های سایت خوندم که میگفتن چون با قانون و سایت اشنا نبودن، سختی کشیدن ولی بعدش اسونتر شدن.
این مسیر خودش یه تکامله.
اشنایی با سایت و آگاهی ها یه طرف ماجراست.
یه شروعه.
زندگی کردنِ اگاهی ها خیلی مهمه و طرف دیگه ی ماجراست.
فهمِ این اگاهی ها، یعنی یاد بگیرم خودمو بهتر بشناسم، درک کنم، بهتر مواجه شم با خودم.
وگرنه ما هر لحظه این پتانسیل رو داریم زندگیمون سخت جلو بره یا آسون.
به حرف که نیست، به درکِ عمق و ریشه ای مطالب و اجرای اونها تو لحظه های اکنون زندگیه.
من مینویسم تا بهتر بتونم بفهمم و درک کنم.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
سلام.
خدایا شکرت برای اهنگ قشنگی که جاریِ عزیزم برام فرستاد تو واتس اپ.
خدایا شکرت برای خانواده ی خوبِ همسرم.
خدایا شکرت برای خانواده ی خوبِ خودم.
خدایا شکرت برای همسر و پسر قشنگم.
خدایا شکرت برای غذایی که هر روز میپزم برای خانواده ی عزیزم.
خدایا شکرت برای میوه های بسیار زیبا و رنگارنگ و خوشمزه ی فصل.
خدایا شکرت برای خونه و زندگی مون.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
قربون خدای هدایتگرم که یهویی منو دعوت و هدایت کرد به دیدن این فایل و زیبایی ها
من عاشق فضاهای چوبی وبوی چوبم واین هتل چوبی در دل این طبیعت زیبا بسیار تحسین کردم
و این جملات شما چه کرد استاد بامن
وخدای من ،من الان داررم با چشمانم میبینم نتیجه این تحسین و شکرگزاریو خدایاااا شکرت شکرت که این چنین الگوی درجه یک و عالی در زندگیم قرار دادی تا باور و یقینم بیشتر و بیشتر بشه
خدایا شکرت از این هدایتت برای قرص کردن دلم برای تشویقم برای تحسین بیشتر، زیبا دیدن بیشتر ،لذت بردن بیشتر و شکرگزاری بیشتر
واقعا شکر نعمت نعمتت افزون کند
و استاد من دارم به عینه نتیجه اون همه تحسین وتمرکز وشکرگزاری شما رومیبینم
در کلبه ای تماما چوب اونم چی برروی آب
دریاچه اختصاصی
جنگل اختصاصی و هزاران نعمت و برکت دیگه ای که در زندگیتون هست
امروز من الگویی چون شما دارم که به باورام قوت و قدرت میده به نگاهم ایمان میده و قدمهامو برای ادامه راهم محکم تر میکنه
خدارو صدهزار مرتبه شکر
ولی اون موقع شما بدون هیچ الگویی چه ایمانی داشتید و چقدر قشنگ و روشن صدای خدارو میشنیدید وهدایتتشو گشاده پذیرا بودید
بدون هیچ الگو فقط جسارت و ایمانی که به خدا وهدایتش داشتید بر نجواهاتون پیروز شدید وحالا قهرمان زندگیتون هستید
اون خدایی که شمارو تا اینجا هدایت کرده وهمچین رنگی پر از عشق به بوم زندگی و رویاهاتون زده قدرت اینو داره که منم به هر آنچه آرزو دارم فراتر از اونو بهم بده وهدایتم کنه
اگر مثل شما یاد بگیرم که بشنومش
و پذیرای هدایتش باشم ودریک کلام بندش باشم
میخوام بندگیشو کنم میخوام فقط دست نیازم به سمت اون باشه و لاغیر
میخوام مثل شما قهرمان زندگیم باشم میخوام ومیتونم
اگر شما بی هیچ الگویی فقط با صدای قلبتون با صدای ربتون با ایمانی محکم در دلتون و شجاعتی فوق العاده تونستید این همه نعمتو از همه جهت به زندگیتون بیارید
اونوقت من با این جنس آگاهیها باورها و تصاویری که با چشمام انقدر واضح دارم میبینم نمیتونم؟؟؟؟البتههههه که میتونم باید بتونم
خدای من از جنس خدای شماست خدای من همون خدای شماست
شما گوش به فرمانش بودی بندش بودی روش حساب کردی خان نعمتش به روتون گسترده شد
خدای وهاب من خان نعمتش به روی منم بازه و چنان رنگی به بومم بپاشه که بیام و فریاد شوقمو اینجا یا شایدم توهمون کلبه چوبی دریاچه که نشونه ی زیبای امشب بود برای من به گوشتون برسونم
بخدا که میشه بخدا که میشه باید بشه
این مسیر روشنه این راه روشنه ومن خواهان هدایت توام هرلحظه وهرلحظه
من آماده بندگی توام
به من ایمان وشجاعتی از جنس ایمان و شجاعت بندگان نیکت ببخش و بگذار تا لذت وشیرینی این جشنی که تومنو دعوت کردی بچشم
تا الان غافل بودم به کلاس درس زندگی دعوتم کردی شرکهای وجودم دارن رخت میبندن جنس ایمانم شجاعتم و باورم به تو و حساب کردن فقط فقط روتوداره قدرت میگیره
داره محکمومحکم تر میشه و من میخوام خوشبخت و رها،بر شونه های تو بنشینم وتا مقصد آرزوهام پرواز کنم
زندگی چیزی جز تجربه لذتها نیست واگر تجربه نکردم اگر لذت نبردم کوتاهی وناآگاهی من بوده نه تو و هیچ کس دیگه
خدای من خدای وهابم خدای مهربونم هدایتم کن به سمت باغ خیال آرزوم وبه من اراده و عزم و باور و ایمانی ببخش برای حرکت برای ساختن این باغ پرشکوه
خداجونم ممنونممم شکرت که به این فایل هدایتم کردی وانقدر قلبمو باز کردی و انقدر یهویی گفتی و منم با دلم شنیدم و نوشتم وکیف کردم ولذت بردم
ردپایی از یه شب بارونی قشنگ و حال خوب یهویی بامداد ۳۰ بهمن ۹۹
سلام استادوراهنمای من توی این تنهایی دیشب داشتم روزشمارتحول زندگی روزاول رونگاه میکردم وازخودم پرسیدم خوب بعد چی کامنت بزارم منکه بلدنیستم مثل بعضی دوستان زیبا حرف بزنم اما یه مسئله پیش اومد که هدایت شدم به این کامنت همسرموخواهرم باهم دوماه پیش سربچه خودم قهرکردن خواستیم آشتی بدیمشون همسرگرامیم قبول نکرد وزدرفت بیرون ازخونه ومنم ازجایی که تنهاآرامشم این سایت هست اومدم باخداگفتم چکارکنم توی این شرایط که همه چیزاونطورکه دوست دارم وعشق میکنم پیش بره وزدم روی کلید نشانع وهدایت واین فایل زیبا برام بازشد که زیبایی هاروببین خداییش دلم گرفته ولی وقتی فکرمیکنم حال خوب مساوی اتفاق خوب هست دلم دستم چشمم میره روی خوبی های همسرموخواهرم چون میخوام واقعا زیباییهاشونوببینموتجربه کنم وخداکمک وهدایتم میکنه که سه ماه بعد بگم درست شد بچه ها همه چیزعالی درست شدانشاءالله به امید روزای نیک ورسیدن به خواسته های نیک ممنونم استاد بابت نشون دادن راه واینکه درکنارمی همیشه