زیبایی ها را ببینیم - صفحه 71 (به ترتیب امتیاز)

1401 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2034 روز

    به نام خدای مهربانم

    سلام.

    ادامه ی قشنگی های دوشنبه 14 اسفند جان.

    16- هدایت شدم به انجامِ کاری در جهتِ شادی و رزق و روزی.

    17- امشب دعوت شدیم منزل مامانم دورهمی خانوادگی، به صَرفِ قورمه سبزی جانِ دلم.

    خوشحالم که خانواده عزیزمو دیدم، شاد شدیم، خندیدیم.

    18- خریدهای عالی انجام دادیم، سپاس گزارم از خدای مهربانم.

    19- من و همسرم و نی نی هدیه دریافت کردیم، روزیِ غیر حسابی بود که سورپرایز شدم حسابی.

    20- امروز، یه عالمه تحلیلی نوشتم با خودم تو کاغذ، عالی بود، هم سبک شدم، هم به راهکار رسیدم، هم بلافاصله بعدش اتفاقات خوب افتاد.

    21- امشب خونه مامانم، دیدم تیشرت من و خواهر زاده ام دقیقا عین همه، گلبهی با طرحِ خرس، دوقولو شدیم، عکس یادگاری هم گرفتیم :)

    22- مامانم باغچه شون رو رسیدگی کردن، گل و گیاه جدید کاشتن، عالی شده بود، کلی خوشحال شدم.

    23- نهارِ خوشمزه ی امروز، خدایا ازت ممنونم، خودت اعماقِ تشکرمو میدونی برای چیه، مرسی که هستی و اینچنین یادم میدی، بهم آرامش میدی.

    24- امروز به چشم دیدم: من بلد نیستم تا یه جایی جلو میام، منتظر هدایتم واسه شفاف سازیِ مسیر و عملکردم که ادامه بدم یا چی؟

    بعد هدایت میشم و مسیر عوض میشه، بعد میگم خب پس چرا زودتر خدا بهم نگفت چکار کنم؟

    بعد میفهمم تا اینجا باید میومدم که درس هاشو بگیرم، هیچ اشکالی نداره، درس یاد گرفتم تا دفعه بعد بهتر عمل کنم.

    اینطوری قدرِ نعمتهامو بهتر میدونم.

    25- خواهرم ناخنش رو ترمیم کرده بود، یه لاک صورتی بسیار خوشرنگ و شاین زده بود، تحسینش کردم، خیلی خوشرنگ بود، شاد شدم خودمم.

    لباس و شلوار ستِ طوسیِ خوشگلی هم پوشیده بود که اونو هم تحسین کردم.

    اصولاً خوشم میاد وقتی لباسِ قشنگی میپوشه کسی، بهش بگم.

    26- دفتر سپاس گزاری مو که میخوندم، برخوردم به نشانه هایی از بچه، اون موقع ما نی نی نداشتیم، ولی میفهمیدم نشانه های نی نی یعنی تو مدارش واردش شدیم و بچه دار میشیم، اما نمیدونستم کِی و باورم قدرتمند نبود مثلِ الان به نشانه ها.

    خوشحال میشدم نشانه دیدیم، ولی چون نمیدونستم کی میشه باورم زیاد قوی و محکم نبود.

    این مرور دفتر سپاس گزاری ها عین یاداوریِ دفتر خاطراته، آدمو پرت میکنه وسطِ شادی های گذشته اش و اونارو زنده میکنه دوباره.

    برام جالب بود نشانه های ورود به مدار نی نی دارشدن رو از ماه ها قبلش، خوندم.

    هیجان انگیز بود واسم.

    27- قبلاً دفتر خاطرات داشتم از نوجوانی به بعد، البته فکر میکنم دور انداختمشون، الان خوشحالم دفتر سپاس گزاری و نکات مثبت دارم و میتونم مثل الان هر از چندگاهی بیام سراغشون و خاطرات لحظاتِ خوشم رو تمدید کنم تو ذهن و قلبم.

    28- امروز به مسیله ی شدیدی برخوردم که یک ساعت زمان برد تا حل شه…

    انقدر که به خدا گفتم لطفا خودت کمک کن، من دیگه کم آوردم…

    در حینِ اون چالش حواسم به خدا بود و گفتنِ فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ، خوندنِ آیه الکرسی و کمک طلبیدن از خدا و …

    حل شد، سپاس گزاری کردم، درس های بزرگی ازش گرفتم و پایان کار اتفاقاً به نتایجِ زیبایی رسیدم.

    چه بسا چیزی در ظاهر ناخوشایند باشه، ولی در باطن درس های بزرگی برای ادم داشته باشه.

    29- از مامان عزیزم تشکر کردم برای مهربونی و میزبانیش، حس خوب و قشنگش، برای اینکه مارو دور هم و خودش جمع کرد و شاد شدیم.

    30- امروز یه روزِ خاص بود برام.

    تا دیشبش سردرگم بودم تا حدودی، چون نمیدونستم روشم درسته یا نه؟

    ادامه اش بدم یا چی؟

    بامداد بیدار شدم، هدایت شدم به سایت و پاسخ هام.

    در طولِ روز با خودم مکتوب گفتگو کردم و کلاً ورق برگشت، عصر و شب یه چالش کوچک که درس های بزرگ داشت و شب هم سرشار از شادی و برکت و روزی.

    مسیرم امروز متفاوت بود از قبل، برای همین هم سورپرایز شدم هم به وجد اومدم، هم لازم دارم تحلیل کنم رفتارهامو تا متوجهِ نتایج بشم.

    الهی شکر برای این روز و شبِ عالی.

    31- بهتر درک کردم روزی غیر حساب وقتی میاد که تو اصلاً انتظارشو نداری.

    یعنی روی هیچکس حسابی باز نکردی، روی خدا حساب کردی فقط و خدا سورپرایزت میکنه.

    بهتر درک کردم وقتی حالت بده یا ناراحت میشی یعنی به چیزی یا کسی وابسته شدی، یعنی نبودش اذیتت میکنه، رهاش کن تا آزاد و آرام شی.

    32- نشانه ی امروزم در سایت فایل 41 سفر به دور امریکا بود، نمیدونم دقیقا دلیلش چی بود ولی متوجه شدم چقدر این ویدیو حسش عالی بود، حالمو خوب کرد، کامنت صفحه رو هم خوندم و لذت بردم+ تعدادی از کامنت های فایل رو.

    گاهی متوجه نمیشم چرا نشانه منو اورده تو اون صفحه، ولی اینکه برام حس خوب میاره، خیلی ارزشمنده.

    خدایا ازت ممنونم به یه عالمه دلیلی که خودت الان میدونی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    مصطفی ابوطالبی گفته:
    مدت عضویت: 663 روز

    با عرض سلام خدمت استاد عباس منش عزیز

    با عرض سلام خدمت خانم شایسته بزرگوار

    با عرض سلام خدمت اعضای محترم سایت

    سپاسگذارم از خدایی که من رو افرید و این لیاقت را به خودم دادم که دانش اموز شما باشم و این باعث افتخار بنده هست استاد

    در مورد زیباییها بگم و تحسین جهان اطرافم

    استاد از وقتی که فایلهای شما گوش دادم هر موقع ماشین های زیبا رو توی خیابون میبینم تحسینشون میکنم و برای صاحب ماشین دعای خیر میکنم و ماشین مورد علاقه ام سانتافا رو هر موقع میبینم با عشق و شور و شوق و احساس خوب تحسین میکنم و خیلی به من احساس خوبی میده

    الان که بهار داره میاد توی خونه بابام یه درخت الوچه داریم که تازه شکوفه کرده میرم کنار درخت و نازش میکنم و تحسینش میکنم و میگم تو امسال خیلی بهمون الوچه میدی و به احساس خوب میرسم

    هر موقع که ادمهای زیبا میبینم یا زوجهای جوان میبینم تحسینشون میکنم

    هر موقع که به بچه کوچیکی برمیخورم مثالشم همین امروز بود با دختر خواهرم بهار بازی میکردم و لذت میبردم وواقعا بچها چه احساس خوبی به ادم میدن که انقدر بدون هیچ چشم داشتی شادن و هر موقع به اون فکر میکنم به احساس خوب میرسم

    هرموقع که پرنده یا حیوونی میبینم سعی میکنم ازشون لذت ببرم و از صداشون لذت ببرم و باهاشون حرف بزنم که حس خوبی به ادم میده

    هر روز خودم رو تحسین میکنم زیباییهام رو که واقعا زیبا هستم و گاهی اوقات به خودم میگم پسر چقدر تو زیبا هستی

    بوده روزهایی داشتم توی زندگیم که زوم میکردم به زشتیهای زندگی و نکات منفی و دائم حالم بد بوده ولی الان از طریق احساسم تازه دارم متوجه میشم تفاوت چقدر زیاده

    شده روزهایی هم داشتم که توجهم به زیباییها نبوده ولی باگوش دادن به فایلهای شما باز برگشتم به مسیر

    خواستم کامنتی بنویسم در مورد این موضوع واقعا فایل بینظیری هست من چند بار گوش دادم و خیلی عالیه

    ازتون سپاسگذارم استاد شما واقعا انسان جذاب و عالی و منحصر به فرد و بی نظیری هستید خدارا سپاسگذارم بخواطر وجود شما در جهان

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2034 روز

    به نام خدا جان

    سلام.

    قشنگی های جمعه 18 اسفند 1402

    1- روزیِ غیر حساب اول صبح: برنامه ی تفریحیِ خانوادگی به روستای وردیج

    صبحانه ی جذاب و خوشمزه، در رستوران باصفا با پرسنلِ خوش اخلاق و مهربان.

    هوا و ابر و کوه های قشنگِ روستا.

    پیاده روی ام تو محیط روستا.

    تاب بازی که خیلی بهم چسبید.

    آش دوغِ خوشمزه.

    2- از خدا هدایت خواستم برای نحوه ی خروج کیسه جاروبرقی، بهم گفت.

    خیلی ذوق کردم.

    3- حلِ ساده ی مسیله ی چند روز پیشم. (گ)

    شوکه شدم از آسان شدنم برای آسانی ها.

    انقدر خوشحال شدم که حد نداشت، اولش باورم نمیشد.

    سپاس گزاری کردم از خدا و همه ی آدمها و چیزهایی که در حل شدنِ مسیله من بهم کمک کردن این مدت.

    4- گفتگوهایی که با همسرم داشتیم شب و درس هایی رو برام آشکار کرد.

    گفتگوهای ذهنیمو بعدش تحلیل کردم متوجه شدم پاشنه آشیلِ من نصیحت و توضیح و دفاع کردنه.

    بعدش ذهنمو کنترل کردم با نوشتن و تحلیل و بعدش توجه به نکات مثبت کردم و سپاس گزاری.

    5- تماسِ احوالپرسیِ خاله ی همسرم و انرژیِ مثبت و مهربانش نسبت به من و نی نی و همسرم.

    خوشحال و سورپرایز شدم.

    6- خبرِ خوشِ اماده شدن سرویس چوبِ نی نی.

    7- آپدیتِ نرم افزارِ موبایلم دیشب.

    8- همه ی ستاره قطبی های امروزم تیک خوردن.

    9- جلسه 11 دوره احساس لیاقت کامنت گذاشتم، کاری که تعویقی بود، هدایتی انجام شد به واسطه ی خوندنِ کامنتِ الهامِ عزیز.

    10- شامِ خوشمزه و زیبایی که همسرم درست کرد، نوش جان کردیم.

    واقعا آشپزیش خوبه.

    11- جاروبرقی کشیدنِ خونه توسط همسرم.

    12- طیِ مسسله ای باز متوجه شدم سمانه جان لطفا سکوت رو بیشتر تمرین کن تا توجهت بیشتر روی خودت باشه تا بقیه.

    یه مورد رو بعدش رعایت کردن، با لبخندی سکوت کردم و صحبتی نکردم.

    سخته ولی شدنیه، استمرار و تمرین میخواد.

    13- دایره ابی دریافت کردم از دوست نازنینم نفیسه جانم.

    14- مشورت با همسرم، زندگی به سبکِ خودمون فارغ از نظرِ دیگران.

    15- تو روستا یه سگ دیدم بدنش خیلی زیبا بود، رنگ آمیزی پوستش شبیهِ ببر بود، نگاهِ نافذی داشت، بهمون نزدیک نمیشد، با فاصله و احترام ایستاده بود ما رو نگاه میکرد.

    16- یه پرنده ی خیلی خوشگل تو رستوران بود، بسیار خاص.

    17- عکس های زیبایی از خودمون، کوه، ابر و آسمون انداختم.

    18- پروفایلمو امروز عوض کردم، حسم نسبت به عکس جدیدم عالیه، روستا بودم، زیرِ سقفِ آسمون، در صلح با خودم و پیرامونم.

    19- هوای به شدت پاک و تمیز روستا.

    20- امروز سرشار از قشنگی و زیبایی و نکات مثبت بود برام، به شدت سپاس گزار خدا و مخلوقاتش هستم.

    21- در مورد مسیله ای با پزشک متخصصش مشورت کردم، به دستورالعمل هاش خوب دقت کردم و انجام دادم، عالی جلو رفت.

    به خودم افتخار کردم که از طریق روشِ درست و کامل در جهتِ حل مسیله اقدام کردم.

    افرین سمانه جانم.

    22- بارشِ بارانِ زیبا.

    الهی شکرت برای زیبایی های بی انتهات.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2034 روز

    به نام اللهِ زیبا

    سلام.

    قشنگی های شنبه، 19 اسفند عزیزِ 1402.

    1- گوش دادن به فایلِ ابوموسی نباشیم و توحید عملیِ 5، 6، 7.

    شگفت انگیز بودنِ فایلهای توحید عملی، هر چی میشنوم سیر نمیشم.

    2- خوابِ خوب و لذت بخش شب تا صبح.

    3- نهارِ با عشق میپزم.

    (فوق العاده خوشمزه شده.)

    4- سلامتیِ خودم و نی نی و عزیزانم.

    5- خوندنِ دفتر سپاس گزاریِ سومم و اینکه کلی قشنگی میخونم و واسم یاداوری میشه.

    6- از خدا کمک میخوام برای خروج از نقطه اَمنم هر روز، یه ذره یه ذره.

    7- سیب شیرین و خوشمزه و فوق العاده ای که نوشِ جان کردم.

    8- صبح دایره آبی دیدم، ذوق کردم.

    9- کاغذِ هو الرزاق از در ورودیِ خونه مون افتاد زمین …

    این کاغذها نشونه های خدا برای من هستن.

    اولش متوجه نشدم، تعجب هم کردم …

    بعد یه ماجرایی رو شنیدم که کامل متوجه شدم به خاطر اونه.

    خداوند جلو جلو باهامون صحبت کرد و پیامش رو رسوند.

    خیلی ذوق کردم…

    10- دریافتِ هدیه، سورپرایز شدم حسابی.

    خدایا شکرت برای همه ی نعمت هات.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2034 روز

    به نام خداوند عظیم.

    سلام.

    قشنگی های دوشنبه، 21 اسفند 1402.

    1- یه کامنتی خوندم امروز که بهم ایده داد بدو بیا و از زیبایی های امروز بنویس.

    خدایا مرسی برای لحظه به لحظه ی یادآوری هات.

    2- دیروز چکاب من و نی نی بود، الحمدالله همه چیز عالیه، خدایا شکرت.

    3- صدای قلب نی نی رو شنیدیم، کیف کردیم، خدا حافظت باشه پسرِ مامان.

    4- ان شاالله خداوند به هر کسی که چشم انتظار نی نی هست، نی نیِ سالم و صالح هدیه بده.

    5- شنیدنِ فایل های عالیِ سایت.

    6- خوندنِ کامنتِ بچه های سایت که خیلی شیرینه.

    7- بستنیِ خوشمزه ی دیشب.

    8- نعمتهای خداوند برای ما هر لحظه.

    9- دیروز این صفحه کامنت نوشتم، ولی شب متوجه شدم پریده، اشکالی نداره الان مینویسم.

    سپاس گزارم برای زیبا دیدن هر چیزی از زاویه ای که بهم حس خوب و امید میده.

    10- خوابِ عالیِ دیشب تا صبح، استراحتِ عالیِ بین روز.

    انقدر شارژ میشم که حد نداره.

    خوشم میاد به صدای بدنم احترام میذارم.

    11- انجامِ یه فرآیند پزشکی که دیشب خانم دکترم بهم گفت انگار سخت شده بود برام، ازشون سوال پرسیدم، حل و اسان شد.

    از خدا خواستم اسانم کنه بر اسانی ها.

    صبح دیدم چقدر اسان شدم.

    چقدر ذهنم سبک شده.

    الهی شکرت.

    12- دیروز 5 صبح بیدار شدم، کامنت خوندم و سپاس گزاری نوشتم و …

    خیلی خوش گذشت.

    الهی شکر.

    13- کنترل ذهنم دیروز و تمرین برای یه بهبودِ شخصیتی.

    افرین سمانه جون.

    14- اخ جون فردا اول ماه رمضانه، حس و حالشو خیلی دوست دارم، سفره سحر و افطار و خانواده، دعای سحر، ربناّی استاد شجریان و …

    15- گفتگوهای ذهنیمو دارم بهتر میشنوم.

    تحلیل میکنم با خودم چی به چیه؟

    چرا این گفتگو شکل گرفته؟

    چرا ناراحت شدی؟

    امروز یه مورد احساس تقصیر در خودم کشف کردم به عنوانِ ریشه ی ناراحتی و پَکَر شدنم.

    16- یه تماسِ زیبا داشتم امروز.

    17- مهر و محبت بنده های مهربونِ خدا در حقِ من.

    الهی شکرت.

    18- دایره آبی دیدم، خوشحال شدم.

    19- حال و حس خوب خودم و نی نی و همسرم.

    20- میدونم خدا بهم میگه چیو کی بگم، چه کاری رو کی انجام بدم، دلم قرصه بهش.

    21- امروز بارون اومد.

    نشانه ای زیبا برای من.

    22- شنیدن صدایِ پرنده…

    نشانه های جذابِ من.

    خدایا مرسی برای همه ی نعمت هات.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2034 روز

    به نام خدا و سلام.

    ادامه ی قشنگی های 23 اسفند چهارشنبه جان.

    ………………………………………………………

    15- ورودِ نعمتِ مادیِ فراوان (پول) به زندگی مون.

    سورپرایز شدن من و همسرم با هم.

    16- امروز تجربه ی جدیدی کردم:

    به خودم و همسرم گفتم روی خدای اون پول حساب کن نه خودِ اون پول…

    و بعد پول خودش اومد…

    یه جا هم نوشتم خدایِ حلالِ مشکلات…

    خدایِ آسان کننده بر آسانی ها…

    چقدر این باورها ناب و دلچسبن.

    17- خریدهای عالی و لذت بخش طبقِ لیستی که تو نوت موبایلم ذخیره کردم با عنوانِ درخواست هام از خدا

    هر بار میریم خرید تیک میخورن، سپاس گزاری میکنم، بعد اونارو کات میکنم میبرم تو یه نوت دیگه تو مویایلم با عنوانِ تیک خورده

    تا ارشیوی داشته باشم از خواسته هام و اجابتشون.

    که یادم بمونه اجابت شدن، میشن و خواهند شد.

    و سپاس گزاری رو یاداوری کنم به خودم با این نوتِ مفصل .

    شامل همه چیز هم میشه این لیست درخواست هام: خوراکی، پوشاک، نتیجه جواب آزمایش، خریدهای نی نی، مسایل مربوط به ماشین و …

    یعنی نامحدود مینویسم تا خدا برام اجابت کنه.

    چون دارم یاد میگیرم و تمرین میکنم روی خدا حساب کنم فقط، نه خودم، نه همسرم، نه خانواده، نه شرایط و هیچ عامل بیرونی…

    18- یه مورد خیلی مهمی وجود داره (گ) که هر روز مینویسم تو ستاره قطبیم و الان مدتیه داره هر روز تیک میخوره و من شدیداً بابتش سپاس گزارم.

    این سختی ها رو خدا برام آسون کرده و میکنه.

    خیلی خیلی ممنونشم.

    یه روزی صداش کردم و برام آسونش کرد.

    صدا کردن خدا هم روند تکاملی داره.

    درکِ اینکه چطور باید خدا رو صدا کرد، به گونه ای که از باورِ آدم بیاد، از اعتماد و اطمینان به خدا بیاد که اون فقط میتونه و بلده…

    19- دایره آبی رو دیدم، بسیار خوشحال شدم.

    وقتی اسمم رو تو کامنتِ دوستان هم میبینم خیلی خوشحال میشم.

    ممنونم از حسنِ نظرِ دوستانم به کامنت هام، کامنتهایی که از قلبم میان.

    20- یه مورد کنترل ذهن داشتم دیشب در رابطه با یکی از همسایه هامون برای عدم مشارکتش در امری نسبت به بهبود ساختمون مون.

    خیلی به خودم افتخار کردم که قضاوتش نکردم، سکوت کردم…

    21- در رابطه با مسیله ای (ک ب) که اکثریت یه طوری واکنش میدن، من واکنش خودمو خلق کردم…

    توجهم رو از روش برداشتم.

    تازه بعدش سپاس گزار اون مسیله هم شدم، چون نعمت هست و روزیِ غیرِ حسابِ خدا.

    بازم به سمانه جان افتخار کردم.

    و گفتم باریکلا وقتی همه میرن یه طرف، تو با تغییر افکارت میری یه طرف دیگه.

    22- امروز برای نی نی جون، عیدی ریختم.

    براش تو بلو بانک خودم یه باکس ساختم به اسمِ هدیه ی نی نی، اولین هدیه ی عیدی اش رو مامانم بهش داد که براش ریختم، امروزم یهو ایده اومد خودم عیدی شو بریزم براش.

    از وقتی تو دلی هست برای خودش موجودی داره، بله چون نی نی ها احساس لیاقتشون بسیار بالاست و همه چیز سریع براشون فراهم میشه.

    درسی هست برای خودم تا احساس لیاقت درونم رو بیدار و پیدا کنم.

    23- کرم بسیار عالی که میزنم دستم و پوست دستمو لطیف میکنه، ممنونم از کرم سی گل که پوست دستمو لطیف کرده این مدت، و سازگاره با شرایط فعلیم.

    24- خنده هام و خلقِ حس خوب برای خودم.

    25- یه تمرینِ خوب انجام دادم با خودم که نشان از نفوذِ اگاهی های فایل های استاد به درونم داد:

    اینکه اگه x ناراحته یا به مسیله ای خورده، من ناراحت نشم، بال بال نزنم که کمکش کنم، سکوت کنم، اجازه بدم با خودش کنار بیاد، مسیولیتِ اقدام یا رفتارش با خودشه که باید حلش کنه، باید درسش رو بگیره، و عملاً اقدام و کمک من از دلسوزی یا وابستگی بهش و به هر قیمت خوشحال کردنش، جواب نمیده.

    به خودم اومدم دیدم دارم تو مسیر غلط میرم، ترمز خودمو کشیدم، گفتم حست رو خوب نگهدار سمانه جون، بذار x خودش روبه رو شه با عملکردش…

    اینکه هر کدوم ما خودمون باید درس هامون رو بگیریم تا بهبود حاصل بشه.

    با میانجیگری، دلسوزی چیزی درست نمیشه، مسیر بهبود عقب میوفته.

    26- یه کشف اساسی هم در مورد خودم کردم.

    اینکه یه باگ رو در خودم شناسایی کردم، پرده ها کنار رفت و آشکار شد…

    من تو مکالمه هام (تلفنی- حضوری) انگار علاقه دارم اصلاحگر باشم.

    یعنی اگه چیزی میشنوم از فردی و متوجه میشم متفاوته با باورها و اگاهی های من، با درسهایی که یاد گرفتم، با مسیر درست در باور من، پاسخ میدم و میگم نه اینطوری نیست اونطوریه و …

    امروز به خودم گفتم راهِ درمانت، همونطور که این مدت بهت الهام شد، سکوتِ با تامل و هوشمندانه است…

    ارشاد نکنی، نصیحت نکنی، راه حل ندی جلو جلو وقتی کسی ازت نخواسته یا حتی نمیخواد بشنوه، اصلاح گرِ طرزِ تفکر یا عملکردِ دیگران نباشی در یه کلام…

    میتونی حتی به خودت بگی به من چه.

    به من ارتباطی نداره.

    این سلیقه ی اونه.

    این طرز تفکرِ اونه.

    مسیولیت درست یا غلطش با خودشه.

    این سبکِ اونه.

    هر چقدر بتونی به سبک زندگی دیگران (درست و غلط بودنش نسبیه و متفاوت از دیدگاه های مختلف)، احترام بذاری، جهان کاری میکنه که لاجرم به سبک زندگی خودت هم احترام دریافت کنی.

    و سعی کردم امروز تمرینش کنم.

    طی تماس تلفنی، آگاهانه سکوت رو در بیشتر مکالمه انتخاب کردم، واسه خودم واکنش رو خلق کردم و نذاشتم طبق عادت اصلاحگرِ درونم ریش و قیچی رو بگیره دستش و بتازونه.

    خب سمانه جون برای این تمرین و اقدامت تحسینت میکنم.

    همین ذره ذره تلاش کنی، بهبود ها ذره ذره خودشون رو بروز میدن.

    27- چقدر مفهوم تکامل، یعنی ذره ذره بهبود و حرکت مستمر، لذت بخشه.

    28- شب، هلالِ نازکِ زیبای ماه رو دیدم.

    حقیقتاً زیبا بود.

    کنارش یه ستاره هم بود.

    29- سلام دادن به همسایه هامون.

    یکی شون هم پسر بچه ی خوش اخلاق و خنده روی بلوکمون بود.

    30- امروز تو پیاده روی فایلِ راه گذر از ثروت، رسیدن به ثروت رو گوش دادم، زیبایی های محیط رو هم میدیدم، بعد تشکر میکردم، بعد گفتم یادم بمونه رفتم خونه تو دفترم بنویسم، بعد گفتم عزیزم همین الان مشتی و حسابی ذوقت رو بروز بده و تشکر کنه، فدای سرت اگه یادت بره تو دفتر بنویسی…

    جالبه همون موقع گفتم، تو دفتر نوشتم، اینجا هم نوشتم:)

    31- امروز یه لحظه سه تا پروانه سفید شیطون و بازیگوش که با هم بازی میکردن و دور هم میچرخیدن دیدم…

    ذوق کردم، چون پروانه نشانه ی منه.

    بهارِ امسال موقعِ پیاده روی خیلی پروانه دیدم، اونم سفید…

    یهو فلش بک زدم به اوایلِ سال و حس و حالم…

    بعد به خودم اومدم گفتم چه باحال، نشونه ی اول سال، آخر سال دوباره رونمایی شده واسم.

    همون سه تا پروانه لبخند رو آوردن روی لب هام، انگار آشنای قدیمی دیده باشم :)

    32- یه موردی رو شنیدم تلفنی که قبلا طور دیگه ای روبه رو میشدم باهاش.

    ولی امروز گفتم خیره ان شاالله…

    دخالت نکردم، نظریه هم ندادم :)

    چقدر خوبه آدم با چشم ها و گوش های خودش شاهد تغییراتش باشه.

    الهی شکر.

    33- یادآوری این آیه ی فوق جذاب:

    وَ مَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ رَمَىٰ

    و این تو نبودی که تیر انداختی؛ بلکه خدا انداخت!

    سمانه، تو فلان کار رو انجام ندادی که، خدا انجام داد…

    34- انجام تمرینِ خط با دست چپ، تو دفتر سپاس گزاری ام.

    تمرینِ بهبود گرایی برای من.

    تمرینِ خروج از نقطه ی امنم.

    آفرین سمانه جون.

    35- سمانه جان ممنونم ازت برای تک تک کارهایی که هر روز انجام میدی، هم برای بهبود خودت، هم منزل، تمیز کاری، نظم و انضباطت، خوش اخلاقیت، آشپزی، کار کردن روی خودت، تمرین هات، مشق هات، نوشتن هات، کنترل ذهنت و …

    36- کامنت هایی که خوندم و نوشتم.

    37- فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    خدایا، سپاس گزارم برای همه ی قشنگی هایی که نوشتم و ننوشتم.

    قشنگی ها و برکات و نعمت هایی که تو منبع شون هستی، اعتبارشون از تو میاد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2034 روز

    سلام خدا جان و دوستان

    ادامه ی قشنگی های شنبه جان 26 اسفندِ نازنین.

    ………………………………………………………….

    21- همسرم عیدی به کارتم واریز کرد.

    22- واریز پول به کارت تجارتم، روزی غیر حساب، اصلا انتظارشو نداشتم الان.

    23- خداوند آسانم کرد بر آسانی ها، دل ها رو برام نرم کرد.

    24- میخواستم شومیز بخرم برای عید و مهمونی مامانم و مادرشوهرم، خواهرم گفت باهام میاد، ممنونم از مهربونیش.

    25- ممنونم از مهربونیِ ادم های پیرامونم، چه فامیل چه همسایه چه غریبه.

    26- شام، همسرم کتلت هوس کرده بود، با عشق و حوصله گذاشتم، خوشمزه شد.

    سمانه جونم ممنونم.

    با تشکر از گوشت چرخکرده، سیب زمینی، پیاز، روغن، نمک، تخم مرغ، نون بربری، تابه، گاز، برق و همه ی عزیزانی که در تهیه این شام خوشمزه به من یاری رسوندن.

    27- تو دفتر دستاوردهای امسالم ورودی های مالیِ اخیرم رو نوشتم، خودمم سورپرایز شدم.

    دیدم چقدر مدار ثروتم بالاتر رفته.

    چقدر نشونه اومده، من شاکر بودم، ورودی مالی بالاتر رو جذب کردم.

    28- کامنت های عالی خوندم و نوشتم.

    چقدر جنس کامنت ها و سوال های بچه ها به رشد بهتر ادم کمک میکنه.

    ممنونم از همه مون.

    29- خداوند به خودم و خانواده ام یه عالمه روزی میده هر روز.

    30- امروز همسرم از محل کارش هدیه دریافت کرد.

    31- وقتی حساب نمیکنی روی غیر خدا، و فقط روی خدا حساب میکنی، روزی ها سرریز میشن تو زندگیت.

    وقتی توقع و انتظار نداری از غیر خدا، روزی ها سرریز میشن تو زندگیت.

    من اینو دیدم، بهم اثبات شده این روزها…

    32- شغلم (خلقش بر اساس توانمندیم در رابطه با مهارتم در امور بانکداری و اینترنتی هست) و درامدی که ازش دارم.

    مبلغش کمه و باعث شده نادیده گرفته بشه توسط ذهنم.

    اما میخوام بیشتر ببینمش، تحسینش کنم، تشکر عمیق تر کنم بابتش، تا بیشتر و بهتر و زیادتر شه خلق پول هایی که میکنم.

    مبلغِ x تومن هر ماه خودم خلق میکنم، سمانه جان آفرین.

    تو داری خدمات ارایه میکنی، ارزش خلق میکنی هر بار، مسیله ی دیگری رو حل میکنی، خوشحالش میکنی، همیشه هم با قلبش از تو تشکر میکنه برای کاری که انجام میدی.

    خیلی کار تو ارزشمنده، دست کم نگیرش…

    33- باکسِ دوستی با پول رو از باکسِ حقوقم شارژ کردم امشب، خوشحالم از این تعهد و تمرینم که تکاملی دارم انجامش میدم، با حس خوب و شادی.

    34- برای مبالغِ هدیه های پولیم، باکسِ هدیه سمانه دارم تو بلو بانک.

    امروز شارژ شد از فضل خدا.

    این مخصوصِ سمانه است فقط، که هر چی دلش میخواد باهاش بخره یا نگه داره یا هر کاری میخواد باهاش بکنه.

    دوست دارم این تمرینِ احساسِ لیاقتم با خودمو.

    35- لباس هایی که همسرم برای خودش هدیه خرید رو دیدم (پافر، کمربند، شلوار)، فوق العاده قشنگ بودن و خوش رنگ همه شون، کلی ذوق کردم براش، مبارک باشه گفتم با قلبم، به شادی بپوشه همیشه.

    36- مامانم برای همه مون سبزه گذاشته برای عید.

    امروز دیدمش، بسیار زیبا شده و رشد عالی داره.

    مرسی از محبت های زیادش نسبت به همه.

    فقط نسبت به خانواده خودش مهربون نیست، انسانیت داره، نسبت به همه مهربونه، اقای وانتی که میوه میاره، نسبت به همسایه شون، نسبت به دوست هاش، آشنا و غریبه…

    خودشم میگه دارم انسانیت رو تمرین میکنم، کاری به دین و مذهب ندارم :)

    البته که مذهبی بوده و هست ولی داره کار میکنه روی اصلِ اعتقاد به خدا و تمرین فایلهای استاد تو زندگیش…

    وقتی اعتماد به نفسش رو میبینم که با احساس لیاقت درخواست میده یا حرفش رو میزنه کیف میکنم.

    خدا حافظ و پشتیبانش باشه همیشه، تنش سلامت، رزقش فراوان، آرامشش بی انتها.

    خدایا، سپاس گزارم برای همه ی قشنگی هایی که نوشتم و ننوشتم. قشنگی ها و برکات و نعمت هایی که تو منبع شون هستی، اعتبارشون از تو میاد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2034 روز

    بسم الله‌ الرحمن الرحیم

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام.

    قشنگی های چهارشنبه اول فروردین 1403.

    1- الهی شکر برای آغاز سال 1403، فرصتِ حیات و شروعی دوباره.

    2- شروع سالِ نو با حسِ خوب و نشاط.

    3- به عزیزانم پیامک دادم با عشق، یه عالمه عشق دریافت کردم.

    4- شروعِ سال جدید، سه نفری (کلی ایموجی قلب).

    5- ساعت 4 بیدار شدم، اومدم سایت، خوندم و نوشتم، کلی خوش گذشت بهم.

    6- خوندن کامنتها باعث میشه بهتر متوجه شم خواسته ی خودم چیه.

    7- سال جدید با قران و سوره اعلی، یاسین و ایه الکرسی شروع شده، به به.

    8- صحیح و سلامت رفتیم عید دیدنی خونه مامان بزرگ و بابا بزرگ نی نی، و برگشتیم. خوش گذشت.

    9- با همسرم به بخشی از خونه مون نظم دادیم.

    اتاق نی نی تمیز و مرتب شد.

    تخت خواب رو هم که مرتب کردم کلی انرژیم مثبت شد.

    کلا پخش و پلا بودن روی مخم راه میره.

    دارم کار میکنم رو خودم که تکاملی جلو برم، ولی خیلی سختمه صبر برای نظم دادن به خونه.

    ولی دارم با خودم مدارا میکنم :)

    10- دایره آبی دریافت کردم.

    11- چالش ها میان که بگن روی چی ضعف دارم و باید کار کنم روش، روی چی باید تغییر ایجاد کنم.

    اینو امشب دوباره باهاش مواجه شدم.

    سمانه جان لطفا تمرکزت رو بذار روی خودِ نازنینت، تو فقط قادر به بهبود خودت هستی ولاغیر.

    متوجه شدن همین نکته واسم منفعته.

    خدایا مرسی واسه سال خوبی که گذروندم و سال خوبی که آغاز کردم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2034 روز

    یا ارحم الراحمین

    سلام.

    قشنگی های شنبه جان، 4 فروردین 1403.

    1- دیشب مهمان داشتیم، خوش گذشت.

    برای نی نی کلی هدیه آوردن.

    برای منم کاچی هدیه آوردن.

    برامون یه بیت شعر با دست خط زیباشون نوشتن.

    منم دو تا از پروانه های اوریگامیِ هنر دستم رو هدیه دادم بهشون.

    2- امروز بارونِ بسیار زیبایی اومد عصر، افتاب بود و بارونی، پیاده روی کردم تو اون هوا و بارشِ باران و کلی دعا کردم برای خودم و دیگران.

    3- امروز 3 بار پیاده رویِ عالی رفتم.

    4- امشب ماهِ زیبا و ستاره های زیبا دیدم، آسمون صافِ صاف بود.

    5- بعد از اذانِ مغرب رفتیم حلیم فروشی، آش شله قلمکار و حلیم نوش جان کردیم تو فضای باز بیرونِ مغازه.

    خیلی لذت بردم، به همسرم گفتم بهمون افطاری بده، ما رو برد حلیم فروشی مون که کیفیت خوراکی هاش خیلی خوبه.

    6- دیشب وسایل هفت سین رو جابجا کردم گذاشتم رو میز غذاخوری مون، خیلی عالی و خوشگل شد.

    7- همسایه مون رو دم در دیدم، عید رو به هم تبریک گفتیم.

    8- دایره آبی دیدم الان، خوشحال شدم.

    9- امروز برنامه محفل (تلاوت قرآن- برنامه قبل از اذان مغرب ویژه ماه رمضان) رو دیدم با تلویبیون.

    خودم که لذت بردم، نی نی هم کلی کیف کرد و تکون میخورد.

    حسِ شنیدنِ تلاوت قران با صوت های بسیار زیبا، برام شگفت انگیز بود.

    قبلاً شنیدنِ تلاوت قران منو یاد مراسم فوت مینداخت و دوست نداشتم، اما این چند وقت هر چی تلاوت گوش کردم به قلبم نشسته و کیف کردم.

    دیشب با شنیدن سوره یاسین خوابیدم.

    خواب خوب داشتم و صبح هم راحت بیدار شدم.

    الهی شکر.

    10- سپاس گزارم از اللهِ یکتا برای همه ی نعمت هامون.

    11- پروانه دیدم امروز یه عالمه…

    12- صبح صدای گنجشک ها رو که شنیدم کاملا به وجد اومدم.

    13- امروز شنیدم هذا من فضل ربی

    چقدر شنیدن از خدا و قرآن آرامش بخشه برای قلب.

    14- دیشب رفتیم فروشگاه، همسرم برای خودش ادکلن هدیه گرفت.

    منم برای خودم کیف و پیراهن خونگی هدیه خریدم.

    15- خوشحالم با نی نیِ تو دلم و از تمام لحظاتی که تو دلمه لذت میبرم.

    خدای مهربون و رزاقم، ازت سپاس گزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2034 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام.

    قشنگی های شنبه جان، 25 فروردین 1403.

    1- دیدنِ فایل جدید روی سایت، اونم توحید عملی که عاشقشم.

    یازدهمین فایل از گروهِ توحید عملیِ جانِ دل.

    2- کلیپِ آخرِ فایل توحید عملی 11 که قلبمو باز کرد.

    3- عباس منش TM بالای سایت که دلبری میکنه اون بالا.

    4- ریز و درشت نعمت ها و هدایت ها و چیدمان های امروزِ خدا برای من.

    5- کارهای منزل که انجام دادم:

    روشن کردن ماشین لباسشویی، پهن کردن لباس ها.

    خالی کردن ظرف های ماشین ظرفشویی، گذاشتن ظرف های جدید داخلش.

    6- عشق و عاشقی هام با خدا و نی نی امروز.

    7- خوابِ عالیِ کوتاه مدت میان روز خونه مامانم.

    8- خوابِ عالیِ کوتاه مدت عصر خونه خودمون.

    9- شامِ خوشمزه ای که پختم.

    10- میوه های قشنگ و رنگارنگ و خوشمزه و باکیفیتمون.

    11- آدم های مهربانی که امروز در مسیرم بودن.

    12- خونه ی قشنگمون با هر چی که داخلشه، محیطِ اطرافش.

    13- شمشادهای قشنگی که تو کل باغچه های مجتمع کاشتن، خیلی باصفا کردن باغچه ها رو.

    14- گل های رنگی رنگی که تو باغچه ها دیدم.

    یه عالمه باغچه، یه عالمه درخت، یه عالمه گل، یه عالمه قشنگی.

    15- گوش کردن فایل توحید عملی با همسرم.

    16- دیدنِ مامانم، گفتگو با مامانم، حضور مامانم، نعمتِ مادر…

    17- سالادهای خوشمزه و سالم و باکیفیتی که هر روز نوش جان میکنم.

    18- مدت عضویتم عددش جالب شده: 1456

    19- جمله ی بسیار خوب اقای کرمی در کامنت دیروزشون در این صفحه:

    خوشبختی یعنی تمرکز روی نکات مثبت زندگیت و دیدن اتفاقات از زاویه ای که احساس بهتری داشته باشیم و طبق قانون خداوند از جنس هر چیزی که احساس بیشتری در توجه بهش داشته باشیم وارد زندگیمون میشه.

    20- قشنگیِ زندگی و لحظاتِ من:

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    خدایا تو هر لحظه داری عمیق تر تو دلم نفوذ میکنی، اینم از خودت دارم، حضورت در لحظاتم نعمت بزرگیه، مرسی عزیزترینم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: