زیبایی ها را ببینیم - صفحه 98
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-22.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2015-09-12 13:15:272020-08-22 01:48:58زیبایی ها را ببینیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نامِ اللهِ یکتا.
سلام.
امروز روز نیکو و زیبایی هست.
هر روز خداوند، زیبا و نیکوست.
امروز رو به بهترین شکل، زندگی میکنم.
الهی به امید تو.
الهی شکرت برای کمک ها و هدایت هات.
خدایا شکرت برای قندِ عسلم.
برای سلامتیش.
برای هوشش.
برای زیباییش.
برای حرکاتش.
برای مهربونیش.
برای دلبری هاش.
برای خنده هاش.
برای چشم هاش.
برای کل وجودِ نازنینش.
برای صداش.
برای آغوشِ شیرین و خوشمزه اش.
خدایا شکرت.
خدایا خیلی خیلی شکرت برای اینکه حافظ جونِ عزیزم رو بهمون دادی.
خودت حافظش باش هر لحظه و همیشه.
من بارها و بارها گفتم با خودم.
من هیچ کاره ام.
من فقط دست تو هستم که کنارشم و مراقبشم.
همین.
همه ی حفاظت ازش، کار خودته.
تویی که در لحظه، منو میاری پیشش تا ازش محافظت کنم.
تویی که به من میگی نگاهش کن.
تویی که میگی ببینش و کیف کن از شیرینی هاش.
مامانم میگه تو وجود حافظ خدا رو میبینه و اشک شوق میریزه.
قربونِ دل صاف و یکرنگِ مامانم.
تن جفتشون سلامت.
هم مامانم هم حافظ عسلی.
مامانم به حافظ میگه کله قند.
وقتی میشینه خیلی شیرین میشینه.
آدم دلش میخواد درسته قورتش بده.
هزار ماشاالله به قند عسلم.
خدایا شکرت که به من یه بچه ی قشنگ و سالم و باهوش دادی.
خدایا خودت پشتیبان و همراه و هدایتگرش باش هر لحظه.
خدایا َشکرت برای دوتا پای کوچولو که تو خونه مون حرکت میکنه. (به قول دلارامِ عزیز)
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
درود و وقت سحرگاهی سمانه ی عزیزم بخیر .. چقدر خوبه سحر گاه بیدار بشی و بیایی توی سایت !!!!!!
همینکه ایمیل ها رو نگاه کردم دیدم عععععععع چه خبره!!!!
همه توی سایت هستند !!!
اول از همه کامنت سفرنامه ی آقا ابراهیم خسروی رو خواندم و کلی کیف کردم و در این فصل سرما رفته همدان گردی و با اون برف بازی هاش کوردی رقصیدنش و شیطنت هاش سر صبحی شارژ شدم و چشمانم باز شد .. خدا رو شکر .. بعدش بسمت کامنت پاکیزه ی عزیز هدایت شدم و بعدش کامنت های زیبا بین سمانه جون عزیزم هدایت شدم !!!! چقدر من خوشبخت و خوش شانسم که خداوند سحرگاه بیدارم کرد که چنین رزق و روزی از شادی و سرحالی رو نصیبمممم کنه خدایااآاا شکرت!!!
خدایاااا شکرت که امروزم با دیدن این زیبایی ها شروع شد
خدا رو شکر امروز صبحم با دیدن عکس قند عسل مون کلی خنده ی دلبرانه روی چهره ام نشست
..
خدا رو شکر هزاران هزار ماشاالله و هزاران هزار احسن الخالقین برای حافظ عسل نباتی
اینا رو اول گفتم که ی وقتی خواستم قورتش بدم نگی نگفتم!!!
آخ خدایااااااا قربونت برم برای چنین فرشته ی خوشمزه ای که مامانش هم خوشمزه اس..
مامانی حافظ جون وقتی اینا رو مینویسیم نمیگی ما هم دوست داریم ی حافظ خوشمزه بخولیمممم!!!!؟
خدایا شکرت برای قندِ عسلم.
برای سلامتیش.
برای هوشش.
برای زیباییش.
برای حرکاتش.
برای مهربونیش.
برای دلبری هاش.
برای خنده هاش.
برای چشم هاش.
برای کل وجودِ نازنینش
برای صداش.
برای آغوشِ شیرین و خوشمزه اش مامانی قند عسل مون لطفاً از طرف منم پچلونش.اون زیر گلوشووووو قوم قوم کن و سفت بخولش
خدایا شکرت.من که عکسشو همش ماچ میکنم . خدایا شکرت برای این فرشتگان زیبا و بینظیرت خدایااآاا مرسی مرسی
قربون اون کلاه قلمبه ی زمستونیش
قربون اون راه رفتنش که رفته توی آشپزخانه و کشوها رو کشیده بیرون وهمه جا رو بهم میریزه !!!!
آدم دلش میخواد درسته قورتش بده.
هزار ماشاالله به قند و نبات عسلمون.
خب خدا رو شکر صبح سحرگاهم با بخور بخور قند عسلمون شروع شد مرسی مرسی مامانیش که این خوشمزه رو برلمون آوردی سمانه جونم
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
مرسی که مادر و پسر عکس خوشمزه گذاشتی برامون!!!!
به نام خدا
سلام.
امروز روز نیکویی است، روز تولد امام سجاد (ع)
هر روز از روزهای خدا، زیبا و نیکو هستن.
الهی شکر برای لباس های زیبایی که مامانم برای مراسم بله برون و عقد خواهرم خریده.
الهی شکرت برای شادی مون.
الهی شکرت برای خواب خوبی که دیدم.
الهی شکرت که کبوترها رو پشت پنجره آشپزخونه میبینم.
الهی شکرت برای اینکه با حافظ اومدم خونه مامانم.
الهی شکرت برای نهار خوشمزه ی مامانم، خورشت قیمه سیب زمینی.
الهی شکرت خواهرزاده ی عزیزم، مهدی جان، داره میاد خونه مامانم، میتونم ببینمش.
الهی شکرت برای تشک جدید و قشنگی که با مامانم برای حافظ دوختیم امروز.
فوق العاده شد.
الهی شکر به راحتی و در امنیت با قند عسلم، با تپسی اومدیم خونه مامانم.
الهی شکر قند عسلم الان در ارامش در کنارم خوابید.
الهی شکر برای صدای بازیِ بچه ها که از بیرون داره میاد.
این نشاط و شادی شونو دوست دارم.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
به نام خدا.
سلام.
دیشب برای همسرم ماکارانی پختم.
برای حافظ سوپ جدید و متنوع پختم.
حمام رو شستم.
ظرفها رو گذاشتم تو ماشین و روشنش کردم.
تعدادی رو هم با دست شستم.
غذای حافظ رو با خردکن ریز کردم، بسته بندی کردم گذاشتم یخچال.
الهی شکرت برای کارهایی که انجام دادم.
الهی شکر بابایی با حافظ بازی میکردن و منم به راحتی کارهامو انجام دادم.
امروز مامانم اومد خونه مون.
الهی شکر.
مامانم ایده ی بسیار خوبی برای شام داد، درست کردم.
الهی شکر.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
به نام خدا
سلام.
الهی به امید تو.
امروز روز نیکویی است، روز تولد حضرت عباس (ع)
هر روز از روزهای خدا، زیبا و نیکو هستن.
پس از انجام چندین کار، اومدم برای شیر دادن حافظ جون و لالا.
سرانجام، الان لالا کرد فسقلی.
تا چند وقت پیش آرزو داشتم حافظ بزرگ شه سرش رو بذاره روی بازوی من و لالا کنه.
امشب متوجه شدم به ارزوم رسیدم.
سرش روی بازوی من بود و شیر میخورد.
خدای من چه لذتی داشت.
کاملا اگاهانه عشقم رو فرستادم به سمت بازوهام که سر نازنین پسرم روش قرار گرفت.
الهی شکرت.
خدایا ازت ممنونم که حافظ رو بهمون دادی.
هر چی تشکر کنم کمه.
شاید بیشترشو یادم رفته باشه، ولی هنوز یادمه چقدر دوست داشتم ما هم بچه داشته باشیم و خدا اجابتمون کرد.
امشب داشتم قسمت دوم برنامه 1001 رو از تلویبیون میدیدم که حرف جالبی از اقای امین زندگانی مهمان برنامه شنیدم با این فحوا:
تضادها وجود دارن و باعث رشد ادم میشن.
در حال عادی که هنر خاصی نمیکنیم، مهم اینه تو تضادها چطوری برخورد میکنیم.
یاداوری شد برام درس های استاد در مورد تضاد.
من تضادهای خودمو دارم.
تضادهای شخصیت خودم رو.
تضادهای تربیتیِ خودم رو.
گاهی چون درک نمیکنم این تضاد برای رشد من اومده، میترسم و نمیتونم بپذیرمش تا برم برای حلش.
فکر میکنم فقط منم که میوفتم تو تضاد.
برای همین احساس ضعف میکنم و اونجاست که نجواها بمبارانم میکنن.
الهی، خودت کمک و هدایتم کن.
درک همین مشکلم، خودش عینِ زیبایی هست برای من.
الهی شکرت.
چند روز هست که نمیدونم چی بنویسم.
ظهر متوجه شدم نگاه کمال گرایی سراغم اومده وگرنه دلیل شکرگزاری، نکات مثبت و زیبایی های ریز و درشت زیاد دارم تو زندگی روزانه ام.
اینکه چیو بنویسم اینجا که ارزش نوشتن داشته باشه یعنی دقیقا نگاه کمال گرایی.
وگرنه نگاه بهبودگرا میگه کوچکترین دلیل حس خوب، ارزشمنده، هر چی باشه، فرقی نمیکنه.
بهمن به نیمه ی خودش رسیده.
به قول خانم شایسته جان تو قسمت 262 زندگی در بهشت:
الهی شکر یه روز زمستونی دیگه رو خوب سپری کردم.
زندگی یعنی: روز به روز زندگی کن.
همین.
فکر نکن به فردا.
فقط به امروز و اینکه چطور بیشتر خوش بگذره، آسون شی بر آسونی ها فکر و توجه کن.
به فردا، پس فردا، تا اخر هفته، هفته های بعد، اخر ماه، آخر سال، سال بعد و … فکر نکن.
زندگی در حال یعنی همین…
خدایا خودت که اینا رو بهم یاد میدی.
لطفا خودت کمکم کن عملیاتیشون کنم.
کمکم کن درک کنم، هر لحظه بهتر و بهتر درک کنم و اجرا کنم تو زندگی واقعیم.
اگاهی ها رو پیاده سازی کنم تو زندگی شخصیم.
الهی آمین.
امروز بالاخره قسمت 262 زندگی در بهشت رو دیدن و سرشار از شادی شدم.
خانم شایسته جانِ شایسته:
مرسی که مستقلی و اینو اموزش میدی به بهترین شکل ممکن.
یه تشکرِ میلیاردی میکنم از وجود نازنینت که روی رشد و بهبود خودت کار میکنی و به عنوان مثال برای ما هم به نمایش میذاری مراحل رشد و بهبود شخصیتت رو.
مچکرم مریم خانمِ نازنین.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
به نام خدا
سلام
الهی به امید تو.
امروز روز نیکویی است، روز تولد امام حسین (ع)
هر روز از روزهای خدا، زیبا و نیکو هستن.
کامنت های بچه ها رو خوندم و لذت بردم.
تو هر کامنت یه نوع نگرش وجود داره که برام جالبه.
اینکه ما ادم ها هم به هم شبیهیم، هم با هم تفاوت داریم.
وقتی به تشابه ها تو متن کامنتها برمیخورم ذوق میکنم انگار یکی مثل خودمو پیدا کردم.
وقتی هم با تفاوتها مواجه میشم به خودم میگم تمرین کن که میشه یه طور دیگه هم نگاه کنی به مسایل.
در هر صورت من تو سایت با مدل های متفاوت افکاری رو به رو هستم و این بهترین کلاس جامعه شناسی یا انسان شناسی هست برام.
خدایا ازت ممنونم که از حافظ کوچولوی ما مراقبت میکنی.
بارها و بارها شده درست سر بزنگاه اومدم پیشش و همراهیش کردم.
دیروز مامانم برای یه تماس تلفنی خیلی خوشحال بود و بهم گفت.
منم از خوشحالیش که تو صداش موج میزد خیلی خوشحال شدم.
الهی شکر.
همیشه به شادی و سلامتی و دلِ خوش ان شاالله.
پریشب قبل از خواب، خورشت قورمه سبزی پختم برای نهار و شام فرداش.
خیلی لذت بردم خودم.
غذا هم بسیار خوشمزه بود، الهی شکرت.
بیشتر پختم و مقداریشو فریزر گذاشتم برای بعد.
داشتنِ غذای اماده برای من همیشه نعمته.
با یه کوچولوی نوپا، داشتن غذای اماده خیلی به ارامشم کمک میکنه.
الهی شکر.
برای حافظ جون هم دیشب سوپ جدید پختم.
برای تنوع دادن به مزه ی سوپش تغییراتی تو مواد سوپش دادم.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
سلام به استاد عزیزودوست داشتنی ام
چقدر فایل قشنگی بود چقدر تمیز بود آسمان و زمین و همه جا
چقدر ترکیب آبی آسمان و سفیدی ابرها فوق العادست گاهی به خدای خوبم میگم واقعا از کجا این رنگ انتخاب کردی واسه آسمان اگر به جای این رنگ مثلا قهوه ای یا قرمز میزاشتی چقدر ترسناک میشد واقعا باید آفرین گفت به پروردگار قدرتمندم برای جعبه مداد رنگی هاش ،آبی آسمان چند مدل فقط رنگ سبز کمرنگ و پررنگ برای درختاش داره چی بگه آدم از این همه عظمت
کوه ،جنگل ، رودخانه ، صدای جادویی آب ،سنگهای کنار رودخانه حتما صدای پرنده هم بود که تو کلیپ صداگذاری شده و مانشنیدیم این موقعها که لبریز از شکوه آفرینش خدای قشنگم که میشیم فقط باید گفت (فتبارک الله احسن الخالقین) اینم خودش بهمون یاد داد آخه میدونست ما حتی بلد نیستیم چطوری بهش آفرین بگیم برای شاهکارهاش تو قرآن یاد دادبهمون که زیبایی دیدیم اینجوری تشویقش کنیم
خدایا شکرت
الحمدلله کما هواهله = ستایش برای خدا آنچنان که شایسته ی آن است.
خیلی زیبا بود این فایل استاد
منم از زمانی که تلاش کردم که زیبایی رو تحسین کنم چه در افراد چه در طبیعت خدا
واقعا حال خودم خیلی عوض شده جدا از لبخندی که نشست رو لب اون دوست یا غریبه ای که تو باشگاه یا خیابون تعریف کردم ازش حال خودم چقدر بهتر میشد من سالهاست تو شهرم بودم ولی تازگیا به لطف خدا عضو گروه کوهنوردی شدم و یه جاهایی رفتم که باورتون نمیشه ده دقیقه، بیست دقیقه تا خونه من فاصله نداره ولی آبشارهای قشنگ ،رودخونه ،دره های سرسبز و چشمه های کوچیک گاهی وقتا میگم خدایا اینا کجا بودن تا الان که من نرفتم یعنی میدونستم هست ولی نمیشد برم بعد بهم الهام میشه که تو قبلا تو فرکانس و مدار خشم و رنج و کینه ناسپاسی بودی چشم تو لایق دیدن این زیبایی ها نبود وجهان هستی اجازه نمیداد ببینی ولی الان رو خودت کار کردی و به اندازه ای که مدارت تغییر کرد میتونی قشنگی بیشتری ببینی از دنیا
خدایا متشکرم
استاد عزیزم ممنونم برای تهیه این کلیپ قشنگ حس خوبش اول صبحی منتقل شد
الهی شکر
به نام خدا
سلام.
الهی شکر امروز، روز تعطیلیِ همسرمه و خونه است.
الهی شکر استراحت کرد، در کنارمونه، حافظ با باباییش بازی میکنه.
الهی شکر برای بازی جدیدی که امروز خریدم برای حافظ، از لوازم تحریریِ محبوبم خانم کرمی جان، که دو ساله دوستیم.
الهی شکرت برای نهاری که پختم، کشک بادمجون.
الهی شکر همسرم در حالِ نصبِ بارفیکس هست برای تابِ حافظ جون.
الهی شکر برای خوابِ خوبِ سه تامون.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
به نام اللهِ یکتا
سلام.
امروز تو کامنت نفیسه جانم چیزی خوندم که بهم تلنگر زد:
وقتی از سختی های بچه داری بگی دایم، یعنی داری جلب توجه میکنی و رفته رفته لذت ها رو فراموش میکنی.
ممنونم نفیسه جان که تو کامنتت از من یاد کردی.
مرسی که دوست بی نظیری هستی.
امروز صبح، قبل از بیدار شدن حافظ بیدار شدم و یه دل سیر تو دفترم نوشتم.
خیلی کیف داد.
الهی شکرت.
امروز نهار آماده از قبل داشتیم، الهی شکر.
شامِ آسان، درست کردم، الهی شکر.
حافظ جون هم سوپش رو نوش جان کرد.
قند عسل به برنامه غذاییش میوه اضافه شده، تو این هفته بهش سیب، پرتقال، نارنگی، لیمو شیرین، خیار و موز دادم.
از همه بیشتر به موز و سیب علاقه نشون میده.
من میوه های سفت و ابدار، مثل سیب و نارنگی رو میریزم تو خردکن و بعد نرم شده اش رو مثل سوپش، بهش میدم.
گاهی هم قاچ میزنم میذارم جلوی دهن قشنگش خودش یه کم گاز میزنه با لثه هاش.
سیب رو هم با قاشق میتراشم کوچولو کوچولو بهش میدم.
خیلی حس خوبیه که به ابمیوه و میوه رسیدیم تو برنامه اش.
اینطوری وقتی خودمون میوه میخوریم حافظ هم میتونه بخوره.
طبق ایده ی جدیدم، حجم غذاشو کمتر کردم که هم حافظ راحت تر باشه هم خودم، به زور بهش غذا ندم، خودمم ناراحت نمیشم چرا ظرف غذاشو کامل نمیخوره.
خیلی با خودم مرور و تمرین میکنم بهش غذا بدم، ولی با زور بهش غذا ندم.
اگه گاهی تمایل کمتری نشون میده به غذا یا میوه، منم اصرار نمیکنم.
یه کم بعد دوباره امتحان میکنم.
من برای pipi پسرم هم همیشه سپاسگزاری میکنم.
اینکه گوارش بچه سالم و به موقع کار کنه، واقعا نعمته.
چون سلامتی و ارامش بچه واقعا مهمه.
دیشب خونه مون نامرتب بود وقتی خوابیدم.
امروز خونه رو جمع اوری و مرتب کردم.
مرسی سمانه جون که پیرامونت رو جمع اوری میکنی، لباس ها رو میذاری تو کمد و تو چوب لباسی.
مرسی که اسباب بازی های حافظ رو هر روز جمع اوری و مرتب میکنی.
مرسی قطره هاشو هر روز میدی بهش.
مرسی پوشکشو عوض میکنی، میشوریش، حمامش میکنی.
مرسی سرگرمش میکنی.
مرسی که بهش فضا میدی بازی کنه، تجربه کنه.
مرسی که ازش فیلم و عکس میگیری و یادگاری داری از روندِ رشد و تکاملش.
خلاصه مرسی که هر روز کلی کار انجام میدی برای زندگیت و خانواده ات و خودت.
مرسی که امروز کاهو شستی برای خودت و سالاد درست کردی برای خودت.
مرسی که امروز صبحانه فقط تخم مرغ اب پز خوردی بدون نون.
مرسی که هر روز میان وعده برای حافظ و خودت میوه میاری.
الهی شکر برای همه ی نعمت های فراوانمون.
الهی شکر برای بسته های پوشک داخل کمد حافظ.
الهی شکر برای لباس های گرم تو کمد.
الهی شکر برای خونه ی گرم و امن مون.
الهی شکر برای نگهبانانِ خوب و محترمِ مجتمع مون.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
یا رب
سلام
یه درس بزرگی امروز برام یادآوری شد:
وقتی میبینی انجامِ فلان کار سخته، با مشقته، اعصابت داره خرد میشه، عصبی میشی، ناامید و سرخورده میشی، احساس ناتوانی میکنی…
اون لحظه ولش کن.
موکولش کن به بعد.
برو یه کار دیگه کن، چیزی بخور، بخواب یا هر چی.
فقط اونکار رو ول کن و دیگه بهش فکر کن.
بگو یه زمان بهتر ادامه میدم.
و نگو چه زمانی.
ممکنه اون زمان بهتر 10 دقیقه بعد باشه، ممکنه چند ساعت بعد باشه، یا فردا یا هر چی.
اینطوری بارِ اینکه نمیشه رو برمی داری از روی خودت و اتفاقا در زمانی بهتر، انجام میدی و موفقیت هم اتفاق میوفته.
مثال:
سمانه یادته زهره جون معلم نازنینِ اوریگامیت، بهت چی میگفت؟
اینکه هر وقت تو درست کردن یه شکل گیر کردین، ذهنتون قفل شد، شکل در نمیومد یا اگه درمیومد با بدبختی و زشت از کار در میومد، یادتون باشه ادامه ندین.
ولش کنین.
برین خوراکی بخورین، مشغول یه کار دیگه شین یعنی ذهنتون رو بفرستین یه جای دیگه.
بعد یه زمان دیگه مجدد امتحان کنین.
یه بار که داشتم اوریگامی جعبه میساختم این اتفاق افتاد.
داشتم مشقای اوریگامیم که چندین مدل جعبه ی ماژولار بود رو انجام میدادم که بعد ازشون عکس بگیرم بفرستم برای معلمم.
هر چی زور زدم نمیشد، راحت نبود برام، عجیب بود برام و فکر میکردم چقدر سخته این مدل ها که من نمیتونم درست کنم.
به زور کاملش کردم ولی افتضاح و زشت و نازیبا شدن، برخلاف همیشه و تمرین هام.
یاد حرف زهره جون افتادم و رهاش کردم.
فردا صبح مجدد نشستم پای شکل ها.
باورم نمیشد، خیلی سریع و راحت شکل ها رو درست کردم و فوق العاده تمیز شدن.
انقدر تعجب کردم که حد نداره.
شکلها و دستورالعمل ساختش که همون بود، عوض نشده بود، پس چی عوض شده بود؟
من.
ذهن من.
ذهن خسته ی من استراحت کرده بود و حالا دوباره در حالتِ توانا و قویِ خودش فعالیت میکرد.
سوال؟ چرا اینطوری میشه؟
چون ذهن خسته است.
به هر دلیلی کِششِ انجام اونکار رو نداره و قفل میشه.
به هر دلیلی…
خستگی، گرسنگی، خواب آلودگی، اضطراب، ترس از دیر شدن و نرسیدن و …
تغییر وضعیت دادن به ذهن کمک میکنه دوباره خودشو احیا کنه.
گاهی خود خواب واقعا آدمو احیا میکنه.
چرا این اگاهی بهم یاداوری شد؟
برای مثالی از زندگیم.
حافظ گاهی غذاشو با شیطنت میخوره.
یعنی میخواد تکون بخوره، بره و بیاد وقتی میخوام قاشق دهانش بذارم.
کلافه میشم گاهی.
ولی به خودم گفتم ادامه نده، بچه شاید گرسنه نیست، بذار بازیشو بکنه، بعدا ادامه میدیم.
مورد دوم:
ادمها خیلی متفاوت هستن.
عملکردشون هم همینطور.
علایق و شخصیتشون هم همینطور.
نمیشه با یه الگوی مشترک، بگی همه یه طور رفتار کنن، کارها رو یکسان انجام بدن.
به چه اسمی؟
به اسمِ رسم.
به اسمِ اینطوری بهتره.
نه!
بهترِ هر کس رو، خودش بهتر میفهمه چیه.
چون شخصیت ادمها فرق داره.
برای همین نه باید و نه میشه مقایسه کرد.
نه مجبور بود به یکسان عمل کردن.
مگه ما رباتیم؟
یاد مثال بارزی افتادم.
بچه ها وقتی میرن مدرسه ازشون توقع میره عین هم بشن.
خوب باشن یعنی ساکت باشن، درس بخونن، شیطونی نکنن، ریاضی شون خوب باشه، فوتبال بلد باشن، تو بازی های گروهی مشارکت کنن و …
عملا ربات پروری میشه.
از بس مقایسه میشن با هم که تو هم مثل فلانی باش ببین چقدر خوبه.
و این احساس رو به ادم میدن اگه میخوای خوب باشی و مورد تایید، پس عینِ الگوها باش.
انگار خود بودن، خوب نیست، ارزشی نداره و حتما باید کارهای اون دیگریِ مطلوب، رو انجام بدی تا تو هم قاطیِ ادم های درست حسابی قرار بگیری.
چرا وقتی بزرگ میشیم نمیتونیم درست تصمیم بگیریم؟
و نظر بقیه مهمه.
و اعتماد به نفس نداریم و دایم مشورت میگیریم؟
چون یاد گرفتیم خود بودن ارزشمند نیست.
همیشه ی خدا هم کسانی هستن که بهترن و تو باید اون شکلی شی.
نه!
قطع کن این زنجیره ی معیوب رو سمانه جانم.
خود بودن، خیلی قشنگه.
چون تو نمونه ی یونیک و منحصر به فردی هستی در خلقتِ خدا.
چرا خودتو خراب میکنی با تقلید کردن.
با نقاب زدن.
با موجه جلوه کردن.
با ترس از قضاوت مردم و …
خدایا شکرت برای این گفتگوهای شبانه.
خیلی به وجودم چسبید.
الان که نوشته مو خوندم برای ویرایش، متوجه شدم من چقدر زیبا مینویسم.
چقدر قشنگ حرفها و تحلیلهای شخصیتیِ خودمو از دلِ خودم بیرون میکشم.
الهی شکر.
امشب از دلم رد شد دلم میخواد دلی و شفاف با خودم بنویسم.
الحمدالله اجابت شد.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
به نام خالق زیبایی ها
سلام.
امروز شگفت انگیز بود.
از همون صبح که بیدار شدم.
طبق برنامه ی روزانه، حافظ که بیدار میشه منم بیدار میشم.
خدا خیرش بده تا حوالی 10 میخوابه، منم استراحت بیشتری دارم.
شب تا صبح چندین مرحله برای شیر دادن بهش بیدار میشم و زود میخوابه دوباره.
هر وقت یاد روزهای اول، هفته های اول، ماه های اول تولدش میوفتم که تند تند شیر میخورد و ما خواب نداشتیم در حقیقت، خیلی سپاس گزاری میکنم از خدا که الان و ماه هاست که بیشتر میتونیم بخوابیم.
در حقیقت ماه های اول تولد فرزند بسیار سخته.
چون مسیله کم خوابی واقعا آرامش و کیفیت زندگی رو کم میکنه.
الحمدالله که هر مرحله ای گذراست و در ادامه رشد رو در پی داره.
صبح که بیدار شدم و مشغول امور روزانه و صبحگاهی حافظ و خودم، از دلم رد شد که امروز عیده (مبعث رسول اکرم (ص)) و ما تنهاییم (همسرم سر کار بود) چه خوب میشد یکی میومد خونه مون.
ولی سریع خودمو کنترل کردم که اشکال نداره و نذاشتم حسم بد شه.
داشتم زرده تخم مرغ حافظ رو میدادم که زنگ زدن.
دیدم مامانمه.
انقدر ذوق کردم که نگو.
و دیدم درخواستم چقدر زود اجابت شد.
یه مقدار دیگه که گذشت دوباره زنگ زدن.
دوباره سورپرایز شدم.
مامان بزرگ و اقاجون حافظ اومدن.
دوباره کلی ذوق کردم.
و از خداوند سپاس گزار که اینچنین خوشحالم کرد.
دور هم بودیم، رفتیم خرید، مامان ها برامون شیرینی و شکلات خریدن به مناسبت عید، کلی برکت و روزی وارد خونه مون شد، نهار با هم بودیم، عصر هم رفتن خونه شون.
عصر هم من و حافظ با خواهرهام و دامادمون، برای مراسم بله برون آبجی جانم، رفتیم خرید لباس.
لباس زیبا برای بله برون و عقدش ان شاالله خریدم.
لباس های زیبا که خودم خیلی دوستشون دارم.
الهی شکر.
شب رفتیم خونه مامان تا لباس هامون رو ببینه و دوباره کلی شادی کردیم با هم.
و در مورد مراسم صحبت و مشورت کردیم.
حافظ جون هم کلی عشق از خاله هاش دریافت کرد.
امروز و امشب روز بسیار زیبا و پر از زیبایی و نعمت و روزی رو تجربه کردم.
قرار بود که پنجشنبه که همسرم off هست بریم خرید لباس برای من ولی به لطف الله امروز کارم انجام شد و با قیمت خوب خریدهامو کردم.
الحمدالله.
ان شاالله همیشه به شادی و سلامتی و خبرهای خوب و مراسم شادی.
برای خواهر جان مهربانم بسیار خوشحالم و براش ارزوی شادی و خوشبختی دارم.
امروز یه درخواست دادم و اجابت شد و بسیار خوشحال شدم.
خواهرم قاب موبایلش خیلی خوشگله.
گفتم میدی به من؟
همون لحظه قابش رو باز کرد و زد روی موبایل من.
سورپرایز شدم و بسیار خوشحال.
تشکر کردم از آبجیِ مهربان و بخشنده ام.
موبایل جفتمون یه مدل هست.
با عشق، اومدم از این همه زیبایی که امروز تجربه کردم بنویسم برای خودم و ردپا بذارم.
و به خودم یاداوری کنم که زندگیم فقط لحظاتی که ذهنم بهم حمله میکنه و از کاه کوه میسازه نیست.
زندگیم ترس هام نیستن.
چیزی که ترسم بوده، به آسانی حل میشه، اما به شرط حفظ کردن ارامش.
خداوند خودش دست هاشو میفرسته برای گره گشایی، برای همراهی و مشورت و کمک.
الهی شکر بی نهایت.
خدایا میدونم گاهی زود محبت هاتو یادم میره و میترسم و مشرک میشم و به خودم ظلم میکنم.
تو منو ببخش.
تو به نور و بزرگی و جلال و یگانگیِ خودت منو ببخش و هدایتم کن.
یه چیزی که برای خودم بسیار تحسین برانگیزه رو میخوام بگم:
من الان اضافه وزن دارم و طبیعتا هر لباسی اندازه ام نمیشه.
خواهر دومم کاهش وزن داره با رعایت تغذیه و من هر بار که میبینمش تناسب اندامش اشکارتر میشه.
کلی تحسینش میکنم با قلبم و بهش افتخار میکنم و بهش میگم هر بار.
امروز هم که لباس پُرُو کرد کلی تحسینش کردم.
با افتخار تحسینش میکنم بدون ذره ای حسادت یا حسرت.
این قشنگه برام.
چون من اندام رویایی و کاهش وزن شگفت انگیزی رو پارسال با دوره قانون سلامتی تجربه کردم و به وزنی رسیدم که تا اون لحظه نه تنها نرسیده بودم، بلکه باور هم نمیکردم روزی بشه که من 56 کیلویی بشم.
طوری بشم که کمر باریک و خوش فرم داشته باشم.
که دنده هام مشخص بشن از فرطِ سوختنِ چربی های اضافیم.
خلاصه بگم من به اندام زیبایی رسیدم پارسال و الان که خواهرم رو خوش اندام میبینم واقعا کیف میکنم و بهش افتخار میکنم.
چون میدونم چقدر عالیه.
واقعا الان بهتر میفهمم.
وقتی شروع کردم به دوره سلامتی واردِ مدارش شده بودم، یعنی اماده اش شده بودم، برای همین اسان بود برام، قبلش یه تمرین ها و شرایطی رو انجام داده بودم که کم کم در مدت 100 روز براش اماده شدم و به اسانی وارد دوره سلامتی شدم.
از خداوند میخوام منو به مدار کاهش تدریجی وزن، سلامتی، افزایش انرژی با رعایت روند تکاملی و همزمان لذت بردن از زندگی راهنمایی و هدایت کنه.
خدایا شکرت برای نشون دادن خوشبختی، با رسیدن به ارزوهام.
خدایا مرسی نشونم میدی میشه، تا الگو و مثال برام بشه که بازم تکرار میشن موفقیت ها و بهبودها.
الهی شکرت برای امروز و برای هر روز و برای هر لحظه.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت