در آگاهی های این فایل، استاد عباس منش قانون آسان شدن برای آسانی ها و نشستن روی شانه های خداوند را از جنبه های مختلف و با زبان ساده و کاربردی توضیح می دهد تا متوجه شویم
- چه می شود که در اکثر مواقع مجبور به حل مسائل زیادی هستیم یا در اکثر مواقع درمانده می شویم؛
- و چه می شود که اکثر مواقع زندگی روان پیش می رود و مسائل راحت حل می شود؛
- بین “جنس رابطه ما با خداوند” و “میزان روانی چرخ زندگی” چه ارتباطی وجود دارد؛
همچنین استاد عباس منش در این فایل، باورهای قدرتمند کننده ای را بررسی می کند که باعث تقویت رابطه ما با خداوند می شود به گونه ای که چرخ زندگی روان شود و روی شانه های خداوند بنشینیم. این آگاهی ها ما را به این درک می رساند که:
- منظور از “فرکانس خداوند” چیست؟
- چه زمانی به فرکانس خداوند دسترسی داریم؟
- چه جنسی از توجه، ما را به فرکانس خداوند نزدیک تر می کند؟
- چه جنسی از باور، ما را نسبت به خداوند متوکل می کند؟
- چه جنسی از باور، دسترسی ما به هدایت های خداوند را باز نگه می دارد؟
- چه می شود که همواره آسان می شویم برایم آسانی ها؟
- چه می شود همواره در مدار دریافت نعمت ها قرار می گیرم؟
آگاهی های این فایل را با دقت گوش دهید. از آنها نکته برداری کنید. سپس در هر زمینه یا موضوعی، به ماجراها و تجربه های زندگیتان نگاه کنید و ببینید به صورت کلی:
- چند درصد مسیر زندگی شما هموار است و چند درصد سخت است؟
- چند درصد برای رسیدن به خواسته هایت تقلا می کنی و چند درصد خواسته ها خود به خود وارد زندگی ات می شوند؟
- به مفاهیم این فایل فکر کن و ارتباط بین مفاهیم این فایل و “میزان روانی یا سفتی چرخ زندگی ات” را پیدا کن.
- به این فکر کن که چه نگاهی به خداوند داری؟
- چه باورهایی را درباره رابطه با خداوند پذیرفته ای؟
- این باورها چقدر مسیر زندگی را برایت هموار یا ناهموار کرده است؟
سپس درک خود ز آگاهی های این فایل را با جزئیات در بخش نظرات این فایل بنویس.
منتظر خواندن نظرات تأثیرگذار شما هستیم.
منابع کامل درباره آگاهی های این فایل:
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی332MB66 دقیقه
- فایل صوتی ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی64MB66 دقیقه
سلام
آسان شویم بر آسانیها
اشاره دارد به پذیرش نظم طبیعی جهان و هماهنگ شدن با آن، بدون مقاومت در برابر آنچه که فراتر از توان ماست. در این راستا، مفهوم «مسببالاسباب» نیز به این نکته اشاره میکند که همه پدیدهها و اتفاقات جهان تحت هدایت و اراده خداوند هستند. اگر ما به این باور برسیم که هر چیزی در زندگی طبق مشیت الهی پیش میرود، نه تنها مشکلات بلکه اتفاقات روزمره نیز به عنوان بخشی از یک نظم بزرگتر قابل پذیرش خواهند بود.
درواقع، هنگامی که به این درک برسیم که همه اسباب و علل، از جمله سختیها و چالشها، تحت اراده خداوند قرار دارند، دیگر نیازی به مقاومت در برابر آنها نخواهیم داشت. پدیده های، مانند باران، درمان یا فرزندآوری، اسباب ظاهری هستند که در حقیقت از سوی خداوند هدایت میشوند، در زندگی نیز باید بپذیریم که هیچ چیزی بدون حکمت و برنامه از پیش تعیین شده در جریان نیست. مشکلات و چالشها نیز جزئی از این نظم هستند و ما باید با ایمان به مشیت الهی به آنها نگاه کنیم.
بنابراین، به جای جنگیدن با آنچه که در مسیر زندگی به سراغ ما میآید، با آرامش و پذیرش در مسیر مشیت الهی حرکت کنیم، زیرا در نهایت همه چیز تحت هدایت خداوند است و اگر با این نظم هماهنگ شویم، زندگی بهطور طبیعی برایمان آسانتر خواهد شد.
مثال
ویل اسمیت، بازیگر معروف آمریکایی، نمونهای از فردی است که با پذیرش باور \”آسان شویم بر آسانیها\” و «مسببالاسباب» توانسته به موفقیتهای بزرگی دست یابد. او در دوران جوانی با مشکلات زیادی روبرو بود و با وجود مشکلات مالی و شخصی، تصمیم گرفت که هرگز از تلاش دست نکشد. در یکی از سخنرانیهای معروفش، ویل اسمیت اشاره کرد که راز موفقیت او نه تنها تلاش بیوقفه، بلکه پذیرش مشکلات و سختیها بهعنوان بخشی از مسیر رشدش بوده است. او میگوید: \”سختیها به شما میآموزند که چه کسی هستید و چه چیزی میخواهید.\” این نوع نگرش باعث شد که او در هر مرحله از زندگی خود، مشکلات را نه بهعنوان مانع بلکه بهعنوان فرصتهایی برای یادگیری و پیشرفت ببیند.
ویل اسمیت بهطور مداوم بر این باور بود که تمام رویدادهای زندگی، از جمله شکستها و چالشها، بخشی از یک طرح بزرگتر هستند که هدایت خداوند بر آن حاکم است. او با پذیرش این مشیت الهی و همراستایی با آن، توانست در عرصههای مختلف حرفهای به موفقیتهای جهانی دست یابد.
مفهوم این داستان را میتوان در آیه هود 88 درک کرد
«وَمَا تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ»
«و موفقیتم جز به خداوند نیست.»
این آیه به ما یادآوری میکند که هر موفقیت و توفیقی که انسان به آن دست پیدا میکند، در حقیقت به اراده و مشیت خداوند بستگی دارد. هیچ فردی نمیتواند به تنهایی به موفقیت برسد؛ بلکه تمامی توفیقات از سوی خداوند و تحت هدایت و مشیت الهی است. در واقع، این آیه بر این نکته تأکید دارد که همه چیز در زندگی تحت اراده خداوند پیش میرود و انسان باید به او توکل کند و از تلاش برای رسیدن به اهدافش دست برندارد.
شعر: ”چو دریا به آرامش برسد، کشتیها بهراحتی روان میشوند،
در تلاطم دریا، هیچ کشتی به مقصد نمیرسد.”
این بیت شعر به معنای پذیرش مشکلات و سختیها بهعنوان بخش ضروری از زندگی است. همانطور که کشتیها برای رسیدن به مقصد باید در شرایط آرام حرکت کنند، ما نیز برای رسیدن به موفقیتهای بزرگ باید در برابر سختیها با آرامش و ایمان به خداوند حرکت کنیم. تمام موانع و چالشها، حتی زمانی که بهنظر میرسد که بهطور طبیعی اتفاق میافتند، در حقیقت تحت هدایت و مشیت الهی هستند و اگر ما با پذیرش آنها حرکت کنیم، به مقصد خواهیم رسید.
ویل اسمیت در زندگی خود موانع زیادی را پشت سر گذاشت، اما او همیشه به این باور داشت که هر اتفاقی در زندگیاش تحت اراده خداوند است و باید در مسیر آن حرکت کند. او از مشکلات و چالشها بهعنوان فرصتهای رشد استفاده کرد و از آنها برای رسیدن به اهداف بزرگتر بهره برد. مانند کشتیهایی که در آرامش دریا بهراحتی حرکت میکنند، ویل اسمیت نیز با پذیرش و ایمان به مشیت الهی، توانست به موفقیتهای جهانی دست یابد.
مثال
اپرا وینفری، یکی از برجستهترین زنان موفق در جهان، نمونهای عالی از کسی است که با باور به ”آسان شویم بر آسانیها” و اعتماد به خداوند بهعنوان «مسببالاسباب» توانسته است بر مشکلات زندگی غلبه کرده و به جایگاه بزرگی دست یابد. اپرا در خانوادهای فقیر و با شرایط بسیار سخت متولد شد و در دوران کودکی با سختیهای زیادی از جمله سوءاستفاده و فقر روبرو بود.
او با پذیرش این سختیها بهعنوان بخشی از مسیر رشد و ایمان به اینکه خداوند به او راه درست را نشان میدهد، تصمیم گرفت به جای قربانی شدن، خالق مسیر زندگی خود باشد. اپرا میگوید: ”من فهمیدم که خداوند همیشه برای ما بهترینها را میخواهد، حتی اگر آن لحظه سختیها قابل درک نباشند. تنها وظیفه ما این است که به هدایت او اعتماد کنیم و با آرامش در مسیر حرکت کنیم.” این باور به او کمک کرد که در حرفه خود به بالاترین سطح برسد و تأثیری جهانی بر میلیونها نفر داشته باشد.
ایه الشرح، 6 این مفهوم را در زندگی اپرا وینفری روشن تر بیان میکند
«فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا»
«پس بیگمان با هر سختی آسانی است.»
این آیه به ما اطمینان میدهد که سختیها و مشکلات هیچگاه دائمی نیستند و در پی هر چالشی، آسانی و راحتی خواهد آمد. این وعده الهی نهتنها به انسان آرامش میبخشد، بلکه به او امید میدهد که پس از هر دوره دشوار، برکت و خیر نهفتهای در راه است. برای کسانی که مانند اپرا وینفری در مسیر خود ایمان دارند، این آیه نشاندهنده آن است که هر سختی، مقدمهای برای رسیدن به موفقیتهای بزرگتر است.
شعر:
”هر که در سختی صبوری کند،
روزگار بر او نیکویی کند.”
این بیت تأکید میکند که تحمل مشکلات و صبوری در برابر سختیها، در نهایت به موفقیت و خوشبختی منجر میشود. همانطور که کسی که با آرامش و ایمان به خداوند در مسیر زندگی پیش میرود، به برکت و آرامش دست مییابد.
اپرا با پذیرش سختیهای زندگی و اعتماد به مشیت الهی توانست مسیر موفقیت را پیدا کند. او بهجای مقاومت یا تسلیم در برابر مشکلات، آنها را بخشی از اراده خداوند و فرصتی برای رشد دید. همانطور که آیه و شعر اشاره دارند، او در سختترین شرایط زندگی صبور بود و همین صبوری باعث شد که آسانی و موفقیت را تجربه کند. امروز اپرا نمادی از قدرت، امید، و اعتماد به هدایت الهی برای میلیونها زن در سراسر جهان است.
مثال
ابن سینا، دانشمند، فیلسوف، و پزشک برجسته قرن چهارم هجری، نمونهای الهامبخش از کسی است که با باور به نظم الهی و ”مسببالاسباب” توانست به موفقیتهای بینظیری دست یابد. ابن سینا در دوران خود با چالشهای فراوانی مواجه بود، از جمله ناملایمات سیاسی، سفرهای مداوم، و محدودیت منابع علمی. اما او با ایمان به اینکه همه چیز تحت اراده و حکمت خداوند است، مسیر خود را با آرامش و نظم ادامه داد.
ابن سینا در نوشتههای فلسفی خود به مفهوم علت اولی یا ”مسببالاسباب” آسان شدن ب آسانی ها اشاره میکند، به این معنا که خداوند منشأ تمامی علل در جهان است و هر چیزی به مشیت او رخ میدهد. او در کتاب ”شفا” تأکید میکند که هماهنگی با قوانین الهی، کلید فهم عمیقتر جهان و رسیدن به حقیقت است.
آیه (زمر، 62) نشانه ای از مفهوم داستان آسان شدن بر آسانی های زندگی ابن سینا است
«اللَّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ»
«خداوند خالق همه چیز است و بر هر چیزی ناظر و کارساز است.»
این آیه به این نکته اشاره دارد که خداوند علت اصلی همه چیز در جهان است. همه چیز، از قوانین طبیعت گرفته تا دستاوردهای انسانی، به اراده و حکمت الهی بستگی دارد. این دیدگاه به فیلسوفانی چون ابن سینا کمک کرد که با آرامش و پذیرش نظم الهی به مطالعه و پژوهش ادامه دهند.
شعر:
”جهان چو خط و خال و چشم و ابروست،
که هر چیزی به جای خویش نیکوست.”
سعدی
این بیت بیانگر آن است که همه چیز در جهان، هرچند در نگاه نخست پراکنده یا بیمعنا به نظر برسد، در جایگاه خود دارای حکمت و زیبایی است. این هماهنگی نشاندهنده وجود یک نظم الهی است که انسان باید به آن اعتماد کند.
ابن سینا با باور به حکمت الهی و پذیرش اینکه همه چیز به اراده خداوند رخ میدهد، توانست با آرامش به مطالعه عمیق طبیعت و فلسفه بپردازد. او به جای جنگیدن با محدودیتها، آنها را بخشی از مشیت الهی دانست و از این راه به دستاوردهای عظیمی رسید. همانطور که آیه و شعر اشاره دارند، ابن سینا نظم موجود در جهان را درک کرد و با هماهنگی با این نظم، هم در علوم طبیعی و هم در فلسفه به نقطهای رسید که امروز او را یکی از بزرگترین اندیشمندان تاریخ میشناسیم.
مثال
مهتاب کرامتی، بازیگر برجسته ایرانی و سفیر حسن نیت یونیسف، نمونهای از هنرپیشهای است که با پذیرش مفهوم ”مسببالاسباب” در زندگی و کارش به موفقیتهای چشمگیری دست یافت. او در مصاحبهها و فعالیتهای اجتماعی خود تأکید کرده است که سختیها و چالشها بخشی از مسیر رشد او بودهاند و با باور به اینکه هر اتفاقی به حکمت خداوند و برنامهای بزرگتر تعلق دارد، توانسته است آرامش و موفقیت را تجربه کند.
مهتاب کرامتی در مواجهه با دشواریهای دوران حرفهای و شخصیاش، به جای جنگیدن با چالشها، آنها را به عنوان فرصتی برای رشد و یادگیری پذیرفت. او معتقد است که هر قدم در زندگی، چه در حوزه بازیگری و چه در فعالیتهای انساندوستانه، بخشی از نقشهای الهی است که او را به هدفهای بزرگتر هدایت میکند. این باور به او کمک کرده است که در شرایط سخت آرامش خود را حفظ کرده و برای تغییرات مثبت در جامعه تلاش کند.
آیه (بقره، 216) روایت است از مفهوم زندگی کرامتی
«وَعَسَىٰ أَن تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ»
«چه بسا چیزی را ناپسند شمارید، در حالی که خیر شما در آن است.»
این آیه به روشنی توضیح میدهد که سختیها و مشکلات زندگی، هرچند در نگاه نخست ناخوشایند به نظر برسند، میتوانند بخشی از نقشه الهی برای رشد و بهبود انسان باشند. باور به این اصل، فرد را به پذیرش و آرامش در برابر چالشها هدایت میکند.
شعر:
”برگ درختان سبز در نظر هوشیار،
هر ورقش دفتری است معرفت کردگار.”
سعدی
این بیت بیانگر این است که تمام اتفاقات و جزئیات زندگی، حتی موارد به ظاهر بیاهمیت، نشانهای از حکمت الهی و مسببالاسباب بودن خداوند هستند. انسان هوشمند باید این حکمت را درک کند و با آن هماهنگ شود.
مهتاب کرامتی با باور به اینکه خداوند مسببالاسباب است، مشکلات را بخشی از مسیر رشد خود دید. او در فعالیتهای اجتماعی خود، از جمله همکاری با یونیسف، بر کمک به دیگران تمرکز کرد و توانست تأثیر مثبتی بر جامعه بگذارد. این باور به اراده الهی، باعث شد که او در مسیر زندگی با آرامش و اعتماد پیش رود. همانطور که آیه و شعر اشاره دارند، او سختیها را به عنوان فرصتی برای درک حکمت خداوند و گام برداشتن در مسیر بهتر پذیرفت.
مثال
کریستیانو رونالدو، ستاره فوتبال جهان و یکی از موفقترین ورزشکاران تاریخ، نمونهای از کسی است که با پذیرش مفهوم ”مسببالاسباب” و تلاش هماهنگ با آن به موفقیتهای بینظیری دست یافت. رونالدو بارها در مصاحبههایش بر اهمیت ایمان، تلاش، و پذیرش چالشهای زندگی تأکید کرده است. او معتقد است که موفقیت او نه فقط به دلیل کار سخت و استعداد، بلکه به دلیل وجود یک نیروی برتر بوده که مسیر او را هدایت کرده است.
رونالدو در دوران کودکی با فقر، از دست دادن پدر در سنین جوانی، و دوری از خانواده برای ادامه مسیر فوتبال مواجه شد. با این حال، او همواره بر این باور بود که این چالشها بخشی از برنامهای بزرگتر هستند که او را به مقصدی بهتر هدایت میکنند. او به اراده خداوند به عنوان نیرویی که اسباب و علل را هماهنگ میکند باور دارد و این را دلیل آرامش و انگیزه او برای ادامه مسیر دانسته است.
«إِنَّ مَعَ ٱلْعُسْرِ یُسْرًا»
(شرح، 6)
«همانا با سختی آسانی است.»
این آیه به مؤمنان نوید میدهد که سختیها و مشکلات، در دل خود آسانی و خیر نهفته دارند. پذیرش این حقیقت، انسان را به صبر، امید و تلاش بیشتر در مواجهه با مشکلات ترغیب میکند.
شعر:
”صبر و ظفر هر دو دوستان قدیماند،
بر اثر صبر نوبت ظفر آید.”
سعدی
این بیت به ارتباط مستقیم میان صبر در برابر مشکلات و دستیابی به موفقیت و پیروزی اشاره دارد. با صبر و پذیرش نظم الهی، آسانی و نتیجه مطلوب به دست خواهد آمد.
رونالدو با اعتقاد به مسببالاسباب بودن خداوند و اینکه چالشها بخشی از مسیر تکامل او هستند، مسیر دشوار کودکی و نوجوانی را با صبر و تلاش پشت سر گذاشت. او به سختیها نه به عنوان مانع، بلکه به عنوان پلی برای رشد نگاه کرد. همانطور که آیه و بیت شعر اشاره میکنند، او توانست با پذیرش این اصل الهی و هماهنگ شدن با آن، به یکی از بزرگترین فوتبالیستهای تاریخ تبدیل شود.
مثال
امیلیا ارهارت (Amelia Earhart)، یکی از مشهورترین خلبانان زن امریکا در تاریخ هوانوردی، با پذیرش مفهوم «مسببالاسباب» که آسان شد بر آسانی ها و ایمان به اینکه چالشها و فرصتها بخشی از یک نظم بزرگتر هستند، به موفقیتهای برجستهای دست یافت. او اولین زنی بود که به تنهایی پرواز بر فراز اقیانوس اطلس را انجام داد و الهامبخش میلیونها زن در سراسر جهان شد.
امیلیا بارها در سخنانش تأکید کرد که قدرت درونی و هدایت خداوند را در سختترین لحظات حس کرده است. او به رغم محدودیتهای اجتماعی و فنی زمان خود، باور داشت که موانع تنها ابزاری برای هدایت او به سمت اهداف بزرگتر هستند. امیلیا خطرات پروازهای خود را بهعنوان بخشی از مسیر زندگی پذیرفته بود و آنها را فرصتی برای اثبات اعتماد به نفس و قدرت الهی میدانست.
«وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»
(طلاق، 3)
«و هر کس بر خدا توکل کند، خدا برای او کافی است.»
این آیه به مؤمنان یادآور میشود که با توکل به خداوند، هیچ چالشی نمیتواند مانع رسیدن به هدف شود. خداوند کسی را که به او اعتماد کند، به سمت بهترینها هدایت میکند.
شعر:
”تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست،
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش.”
حافظ
این بیت به اهمیت توکل در کنار تلاش اشاره دارد. حتی اگر انسان دارای دانش و هنر باشد، تنها با توکل به نیروی برتر میتواند به اهداف بزرگ دست یابد.
امیلیا ارهارت، با ایمان به قدرتی فراتر از خود، نه تنها بر محدودیتها و موانع اجتماعی پیروز شد، بلکه توانست در تاریخ بهعنوان زنی جسور و پیشگام در هوانوردی ثبت شود. همانطور که آیه و شعر بیان میکنند، توکل به خداوند و پذیرش نقش او بهعنوان «مسببالاسباب» به امیلیا کمک کرد تا در سختترین شرایط، راه خود را پیدا کند و الهامبخش دیگران شود.
مثال
پروفسور مریم میرزاخانی، ریاضیدان برجسته ایرانی و اولین زن برنده مدال فیلدز، نمونهای الهامبخش از پذیرش مفهوم «مسببالاسباب» در موفقیتهایش بود. او در طول زندگیاش همواره به حکمت پشت چالشها و فرصتها اعتقاد داشت و سختیهای مسیر را بخشی از یک هدف بزرگتر میدانست.
مریم میرزاخانی در مصاحبههای مختلف به فروتنی و باور به اینکه زندگی فراتر از تلاشهای فردی ماست اشاره کرده بود. او با سختکوشی، اما در عین حال پذیرش محدودیتهای انسانی، بر اهمیت هدایت الهی در موفقیتهایش تأکید میکرد. مریم بارها به این موضوع اشاره داشت که مسیر زندگیاش، از جمله مهاجرت، تحصیل در دانشگاههای معتبر، و فتح قلههای علمی، همگی در چارچوب یک نظم بزرگتر و مشیت الهی قابل درک است.
«وَعَسَىٰٓ أَن تَکْرَهُوا۟ شَیْـًٔا وَهُوَ خَیْرٌۭ لَّکُمْ ۖ وَعَسَىٰٓ أَن تُحِبُّوا۟ شَیْـًۭٔا وَهُوَ شَرٌّۭ لَّکُمْ ۗ وَٱللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»
(بقره، 216)
«چه بسا چیزی را ناخوشایند بدانید، در حالی که خیر شما در آن است، و چه بسا چیزی را دوست داشته باشید، در حالی که شر شما در آن است، و خدا میداند و شما نمیدانید.»
این آیه نشان میدهد که انسانها باید به حکمت خداوند در پس وقایع زندگی ایمان داشته باشند، حتی اگر در لحظه دلیل آن را درک نکنند.
شعر:
”برگ درختان سبز پیش خداوند هوش،
هر ورقش دفتریست معرفت کردگار.”
سعدی
این بیت اشاره به آن دارد که تمام وقایع و جزئیات زندگی، حتی سختیها، نشانههایی از قدرت و حکمت الهی هستند که انسان باید با ایمان و پذیرش به آنها نگاه کند.
پروفسور مریم میرزاخانی با باور به اینکه چالشها و فرصتها ابزارهایی در دست خداوند برای هدایت او به سمت تعالی هستند، توانست با آرامش و تمرکز بر مسیرش، به بزرگترین افتخارات علمی دست یابد. همانگونه که آیه و شعر به اهمیت پذیرش حکمت الهی تأکید دارند، مریم نیز با توکل بر «مسببالاسباب» آسان شد بر آسانی ها که توانست تأثیری ماندگار در دنیای علم بگذارد و الهامبخش نسلهای آینده شود.
مثال
آیومی هاماساکی (Ayumi Hamasaki)، یکی از برجستهترین خوانندگان و ترانهسرایان ژاپنی، نمونهای از هنرمندانی است که با پذیرش سختیهای زندگی و ایمان به مفهوم «مسببالاسباب»، به موفقیت جهانی دست یافته است. او که به «ملکه پاپ ژاپن» معروف است، در طول زندگی حرفهای خود با مشکلات زیادی، از جمله ناشنوایی در یک گوش، روبهرو شد اما توانست با ایمان و تلاش، این مشکلات را به فرصت تبدیل کند.
آیومی هاماساکی در یکی از مصاحبههایش گفت که ناشنواییاش در ابتدا او را به شدت ناامید کرد. با این حال، او به این باور رسید که این چالش بخشی از مسیر زندگیاش است و خداوند به او قدرت میدهد تا راهی برای ادامه پیدا کند. او این بحران را هدیهای از جانب خداوند دید تا بتواند ارتباط عمیقتری با موسیقی و طرفدارانش برقرار کند. به باور او، ناشنوایی باعث شد تا به درون خود رجوع کند و با اعتماد به هدایت الهی، به خلق آثار تأثیرگذار بپردازد.
«وَعَسَىٰٓ أَن تَکْرَهُوا۟ شَیْـًٔا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ…»
(سوره بقره، آیه 216)
«و چه بسا چیزی را ناخوشایند بدانید، در حالی که خیر شما در آن است.»
این آیه به این موضوع اشاره دارد که سختیها و مشکلاتی که در زندگی رخ میدهند، ممکن است از نگاه انسان ناخوشایند به نظر برسند، اما در حقیقت، حامل خیری بزرگتر و حکمتی الهی هستند.
شعر:
”آن که جان داد و بستاند کرم اوست،
گر جفا کرد و گر لطف اوست.”
مولانا
این بیت نشان میدهد که تمام وقایع زندگی، چه به ظاهر سخت و چه آسان، در نهایت از رحمت خداوند سرچشمه میگیرند و حامل خیر و رشد برای انسان هستند.
آیومی با پذیرش این که ناشنواییاش بخشی از مشیت الهی بوده، توانست با ایمان به خداوند و قدرت درونی خود، به موفقیتی بزرگتر دست یابد. همانطور که آیه و شعر تأکید دارند، سختیها میتوانند دریچهای به سوی خیر و پیشرفت باشند. آیومی با درک این حقیقت، نه تنها بر مشکلاتش غلبه کرد، بلکه آثار موسیقاییاش الهامبخش میلیونها نفر در سراسر جهان شد.
مثال
هاروکی موراکامی (Haruki Murakami)، یکی از مشهورترین نویسندگان مستقل ژاپنی، از جوانی در مشاغل آزاد شروع به کار کرد. او ابتدا بهعنوان صاحب یک کافه کوچک در توکیو فعالیت میکرد و بعدها تصمیم گرفت به نویسندگی روی آورد. پذیرش فلسفه «مسببالاسباب» و هماهنگی با جریان طبیعی زندگی از عوامل موفقیت او بود.
موراکامی در مصاحبهای اشاره کرده است که زمانی که کارش را بهعنوان یک نویسنده شروع کرد، نمیدانست آیا میتواند موفق شود یا نه. او گفت:
”من هرگز تلاش نکردم جریان زندگی را تغییر دهم. بهجای آن، به این فکر کردم که اگر بهترین کارم را انجام دهم، نتیجه به دست خداوند است.”
او به قدرتی بالاتر ایمان داشت و معتقد بود که اگر مسیرش درست باشد، اتفاقات مثبت نیز بهطور طبیعی رخ میدهند.
«وَمَن یَتَّقِ ٱللَّهَ یَجْعَل لَّهُۥ مَخْرَجًۭا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ۚ»
(سوره طلاق، آیات 2 و 3)
«و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند برای او راه نجاتی فراهم میسازد و از جایی که گمان نمیبرد به او روزی میدهد.»
این آیه نشان میدهد که ایمان و توکل به خداوند باعث میشود انسان از موانع عبور کند و از جایی که انتظار ندارد به او برکت و روزی برسد.
شعر:
”بر در او گر به جان میروی، کار بساز،
آنکه گشاید گره، دست خداست.”
این بیت تأکید دارد که اگر انسان به خداوند تکیه کند و تلاش خود را انجام دهد، خداوند گرهها را باز کرده و آسانی را در مسیر او قرار میدهد.
موراکامی با اعتماد به اینکه نتیجه تلاشهایش در دستان خداوند است، از نگرانی درباره شکست دوری کرد و بر کیفیت کار خود تمرکز کرد. همانطور که آیه و شعر نشان میدهند، ایمان به خدا و پذیرش مسببالاسباب او را در مسیر موفقیت نگه داشت. با همین نگرش، آسان شد بر آسنی ها که از یک کافهدار ساده به یکی از نویسندگان جهانی و صاحبسبک تبدیل شد.
نتیجهگیری منطقی
پذیرش مفهوم «مسببالاسباب» و باور به این که هر پدیده و اتفاق در زندگی تحت اراده و هدایت خداوند است، به فرد این امکان را میدهد که آسان شود بر آسانی ها که با آرامش و اطمینان خاطر با چالشها و تغییرات زندگی مواجه شود. این باور باعث میشود که انسان از مبارزه و مقاومت بیجا با سختیها دست بکشد و به جای آن، مسیر طبیعی و الهی زندگی را بپذیرد.
همه افراد موفقی که ذکر شدند از هنرمندان و ورزشکاران تا نویسندگان و پزشکان با پذیرفتن این مفهوم توانستند از فشارهای روانی و استرسهای ناشی از نگرانیهای غیرضروری رهایی یابند و بر تلاش خود متمرکز شوند. آنها درک کردند که موفقیت یا شکست و آنچه در زندگی اتفاق میافتد، بخشی از یک طرح بزرگتر است که باید با ایمان و اعتماد به آن حرکت کرد.
در نتیجه، این پذیرش نه تنها به افراد کمک میکند تا با مشکلات زندگی به طور منطقی و با آرامش روبهرو شوند، بلکه آنها را قادر میسازد تا از سختیها درس بگیرند و در نهایت به هدفهای خود برسند. با ایمان به مشیت الهی، انسانها میتوانند به راحتی با زندگی هماهنگ شوند و موفقیتهای بزرگی کسب کنند.
سلام
اعتماد به هدایت الهی
اعتماد به هدایت الهی، در حقیقت تسلیم شدن به ارادهای است که از همیشه و برای همیشه در جریان است. تسلیم شدن به اراده خداوند، یعنی شایسته دانستن او در تمام امور، درک کردن این حقیقت که او تنها هدایتکننده واقعی است و ما به عنوان بندگان، در مقابل اراده او چیزی جز ابزار نیستیم. وقتی به این باور عمیق میرسیم که خداوند مطلق، عالم و قادر است، تمام نگرانیها و تلاشهای بیهودهمان از بین میرود و زندگی را با آرامش و اطمینان در دست او میسپاریم.
این نگاه به زندگی، به ما این اطمینان را میدهد که هیچ چیزی در جهان بدون اراده و مشیت الهی پیش نمیرود. به جای تلاش برای کنترل همهچیز، به خداوند توکل میکنیم و درک میکنیم که او بر تمامی جزئیات زندگیمان آگاه است. وقتی به خداوند این باور را میدهیم که در هر لحظه در کنارمان است و پاسخ هر دعا و درخواستی که از دل بزنیم، به او نزدیک میشویم و در این نزدیکی، زندگیمان پر از برکت و هدایت خواهد بود.
خداوند در قرآن فرموده است: «وَفَوْقَ کُلِّ ذِی عِلْمٍ عَلِیمٌ» (یوسف، 76) و این بدان معناست که علم و قدرت خداوند از هر چیزی و هر کسی برتر است. این باور توحیدی، ما را به درک این حقیقت رهنمون میکند که هرچه در دست اوست، بهترین است و بهترینها برای ما مقدر شدهاند. هنگامی که از عمق دل، خداوند را به عنوان تنها هدایتگر و تدبیرکننده کل هستی میشناسیم، در مسیر او قدم میزنیم و زندگیمان به طریقی نرم و روان پیش میرود.
باور به این که خداوند وَهَّاب است، یعنی بخشندهای که بدون محدودیت میبخشد، نگاه ما به زندگی تغییر میکند. دیگر مشکلات، غولهای شکستناپذیر نیستند، بلکه زمینههایی میشوند برای بروز تواناییهای الهی که خداوند در وجودمان قرار داده است. همانطور که برای حضرت مریم (ع)، از دل انزوا، نعمتی بیمانند آفرید و همانطور که مادر موسی را در لحظهای که دلش شکسته بود، با کلامی مستقیم آرامش داد، خداوند نیز برای ما هر لحظه در حال طراحی و هدایت است.
زندگی با نگاه خداوند، شبیه یک ساز آسمانی است که هر نتش با دقت نواخته میشود. وقتی به خداوند اعتماد میکنید، این ساز درون شما به صدا درمیآید و نغمههایی میسازد که زندگیتان را موزون و هماهنگ میکند. در این لحظات، درمییابید که هیچ اشتباهی در مسیر وجود ندارد؛ هر توقف، هر تغییر مسیر و حتی هر شکست، بخشی از یک طرح الهی است که شما را به مقصدی برتر هدایت میکند.
این نگاه توحیدی، شما را از بند ترس و وابستگی به انسانها و شرایط میرهاند. به جای آن، شما را به نقطهای میرساند که به جای تلاش برای کنترل زندگی، یاد میگیرید که با جریان رحمت الهی هماهنگ شوید. خداوند، وعده داده که ما را در هر لحظه هدایت میکند:
«وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا» (طلاق، 2). وقتی او را در قلب خود محوریترین قرار دهید، راهها یکی پس از دیگری برایتان باز میشود.
در نهایت، تسلیم شدن به اراده خداوند، ما را از سختی ها، ما را قدرتمند میکند تا آنها را با آرامش طی کنیم. این اعتماد، کلید دریافت نعمتهای بیپایان اوست. زیرا خداوند خود وعده داده است: «وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» (طلاق، 3)؛ هرکس به خداوند توکل کند، او برایش کافی است. و در این کفایت، برکتی نهفته است که ما را به سرمنزل سعادت و آرامش میرساند.
مثال:
یک مثال بسیار جالب از فردی که با اعتماد به هدایت الهی و تسلیم اراده خداوند به موفقیتهای عظیم دست یافت، ریچارد برانسون، بنیانگذار گروه ویرجین است. برانسون در ابتدای مسیر کسبوکار خود با چالشهای فراوانی روبهرو بود، از جمله مشکلات مالی و شکستهای متعدد در استارتاپهای اولیهاش. با این حال، او همیشه به خداوند توکل کرده و به خود باور داشت که در صورت پیروی از هدایت الهی، در نهایت موفق خواهد شد.
برانسون در بسیاری از مصاحبهها گفته است که وقتی مشکلات به او فشار میآورد، به خداوند توکل کرده و این اطمینان را به دست میآورد که همه چیز به بهترین شکل پیش خواهد رفت. او تاکید میکند که تسلیم شدن به اراده خداوند، او را از نگرانیهای بیهوده رها کرده و به او کمک کرده است تا به راحتی و با اعتماد به نفس در مسیر موفقیت حرکت کند.
این داستان مشابه با آیه قرآن است که در آن به اعتماد به خداوند و توکل بر اراده او اشاره میشود:
«وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»
(طلاق، 3)
“و هر کس به خداوند توکل کند، او برایش کافی است.”
این آیه بیان میکند که اگر ما به خداوند توکل کنیم و اراده او را در زندگی خود بپذیریم، او به اندازه کافی برای ما کفایت میکند. وقتی به خداوند اعتماد میکنیم، او در تمامی جزئیات زندگیمان حضور دارد و به ما راهنمایی میدهد تا در مسیر درستی قرار گیریم. این آیه به این معناست که اگر اراده خداوند را در نظر بگیریم و به آن اعتماد کنیم، تمام مشکلات و موانع زندگی از بین میروند و ما به آرامش و موفقیت دست مییابیم.
برانسون در حقیقت نمادی از این است که وقتی انسان به اراده خداوند تسلیم میشود، درهای موفقیت به روی او باز میشود. او به راحتی به این نتیجه رسید که در نهایت، خداوند همه کارها را برای او انجام خواهد داد و او تنها باید به جریان الهی اعتماد کند. این نگاه، همانطور که در قرآن آمده است، به او آرامش و اعتماد به نفس داد تا بدون نگرانیهای اضافی، به راحتی به موفقیتهای بزرگ دست یابد.
این نکته در زندگی برانسون و بسیاری از افراد موفق دیگر این است که وقتی به اراده خداوند اعتماد میکنند و تسلیم او میشوند، در حقیقت خود را در مسیر آسانی قرار میدهند. همانطور که در آیه گفته شده: «وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»، به محض اعتماد و تسلیم در برابر اراده خداوند، همه چیز برای انسان ساده و هموار میشود
مثال :
پروفسور اسحق بهبودی، متخصص رینوپلاستی ایرانی آمریکایی که به 10 زبان رسمی دنیا مسلط بود و در نهایت موفق به دریافت جایزه (German Medical Award) شد، نمونهای برجسته از فردی است که به هدایت الهی اعتماد کرده و به اراده خداوند تسلیم شد. در دوران سختیهای اولیه، او نیز با چالشهایی روبهرو بود. اما زمانی که باور کرد که خداوند، عالم و قادر است و تنها هدایتکننده واقعی است، مسیر زندگیاش به شکلی شگفتانگیز تغییر کرد.
پروفسور بهبودی وقتی این نگاه را در زندگی خود پذیرفت که خداوند بهترینها را برای او مقدر کرده، آرامش و توکل به خداوند را در قلب خود نهادینه کرد. نتیجه این اعتماد، رسیدن به موفقیتهایی بزرگ در عرصه پزشکی و علمی بود. او دریافت که وقتی در مسیر الهی گام میزنیم و به خداوند توکل میکنیم، تمام دشواریها به سادگی به فرصتها تبدیل میشوند. در نهایت، زندگی برای او همانند یک ساز آسمانی شد که به صدا درآمد و هر نت آن بر وفق مراد او نواخته شد.
این داستان به آیهای از قرآن کریم پیوند میخورد:
«وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»
«و هر کسی بر خدا توکل کند، او برایش کافی است.»
این آیه به وضوح نشان میدهد که اگر انسان به خداوند توکل کند و خود را تسلیم اراده او کند، خداوند همه امور را به بهترین شکل مدیریت خواهد کرد. در حقیقت، توکل به خداوند یعنی اعتماد به اینکه او بهترین تصمیمها را برای ما میگیرد و مسیر زندگیمان را به سمت بهترینها هدایت میکند. همانطور که پروفسور بهبودی در مسیر هدایت الهی قدم برداشت، خداوند برای او همه راهها را هموار کرد و او به دستاوردهای بزرگ رسید.
به همین ترتیب، همانطور که در آیه ذکر شده، توکل به خداوند، هموارکننده راهها و کافی بودن خداوند در برابر تمام نیازهای انسان است. در این تسلیم و اعتماد به اراده الهی، برکتهای بیپایانی نهفته است که انسان را به سرمنزل سعادت و آرامش میرساند.
مثال:
خواننده و هنرمند معروف خانم آریانا گراندِی-بوترا (Ariana Grande-Butera؛ زادهٔ 26 ژوئن 1993) خواننده، ترانهنویس و بازیگر آمریکایی است یکی از نمونههای موفق افرادی است که به هدایت الهی و توکل به خداوند در زندگیاش اعتقاد دارد. او در مصاحبهها و سخنرانیهای مختلفش به این نکته اشاره کرده که با وجود تمام موفقیتهای شغلی و شهرت جهانیاش، در سختیها و بحرانها همواره به خداوند توکل کرده و از او کمک خواسته است. او میگوید که ایمان به خداوند، به ویژه در لحظات دشوار زندگیاش، به او آرامش داده و او را در مسیر درستی هدایت کرده است. به این ترتیب، در میان فشارهای دنیای شلوغ و بیرحم هالیوود، توانسته است خود را حفظ کند و زندگیاش را با اعتماد به خداوند پیش ببرد.
او همچنین اعتراف کرده که در دوران افسردگی و مشکلات شخصی، به مدد ایمانش به خداوند، به خوبی توانسته است بر این مشکلات فائق آید و بار دیگر به اوج موفقیت بازگردد. برای آریانا، توکل به خداوند به معنی اعتماد به مسیری است که خداوند برای او رقم زده و به این ایمان دست یافته که در نهایت، همه چیز به نفع او خواهد بود.
«وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ» (طلاق، 2)
«هر کس از خداوند پرهیز کند، برای او راهی به بیرون میسازد و او را از جایی که نمیداند روزی میدهد.»
این آیه به ما میآموزد که اگر به خداوند توکل کنیم و در زندگی از او راهنمایی بخواهیم، او راههایی را برای ما باز خواهد کرد که از آنها بیخبر بودهایم. خداوند در سختترین شرایط نیز راه نجاتی برای ما فراهم میآورد، حتی اگر در ابتدا قادر به دیدن آن نباشیم. در این آیه، خداوند به ما وعده داده است که در هر شرایطی که در آن قرار داریم، در صورتی که از او بترسیم و به او اعتماد کنیم، راهی به سوی راحتی و برکت برای ما میگشاید.
این آیه با زندگی آریانا گرانده پیوند میخورد، چرا که او در زندگی شخصی و حرفهای خود با چالشهای زیادی روبهرو بوده، اما اعتماد به هدایت الهی، راههای جدیدی را برای او باز کرده است. همانطور که خداوند در این آیه وعده داده، در زندگی او نیز از جایی که انتظار نداشت، برکت و آرامش به وجود آمده است.
در نهایت، همانطور که در آیه اشاره شده، وقتی انسان از خداوند کمک بخواهد و در مقابل اراده او تسلیم باشد، خداوند همه چیز را برای او فراهم میکند و او را از شرایط سخت به سمت راحتی و برکت هدایت میکند.
تفکر سنتی در مقابله با مشکلات:
تفکر سنتی در مقابله با مشکلات اغلب بر اساس این است که فرد باید با تمام توان و اراده خود به جنگ مشکلات برود. در این دیدگاه، مشکلات بهعنوان موانعی دیده میشوند که باید آنها را شکست داد و از سر راه برداشت. فردی که این تفکر را دارد، معتقد است که هیچ چیزی نمیتواند او را متوقف کند و همیشه باید در برابر سختیها مقاومت کند. این نوع تفکر برای کسانی جذاب است که دوست دارند خود را در برابر مشکلات قوی و شکستناپذیر نشان دهند.
اما این رویکرد ممکن است همیشه کارآمد نباشد. گاهی اوقات تلاش بیش از حد برای مقابله با مشکلات، فرد را خسته و فرسوده میکند. در این موارد، ممکن است به جای مقاومت بیپایان، نیاز به پذیرش و انعطافپذیری باشد. در زندگی، همیشه مقابله و جنگیدن بهترین راه نیست.
چنانکه سعدی در بوستان میگوید:
“اگر باری به دوش داری، به راحتی حمل کن، چرا که نه هر باری را باید به دوش کشید.”
این شعر اشاره دارد به اینکه گاهی اوقات بهترین راه برای مقابله با مشکلات، برداشتن باری است که نیاز به کشیدن آن نداریم. بنابراین، در مواجهه با چالشها، علاوه بر تلاش و اراده، گاهی پذیرش و تغییر رویکرد میتواند راهحل بهتری باشد.
مثال:
یکی از دیپلماتهای معاصر که به نوعی از تفکر سنتی برای مقابله با مشکلات پیروی کرده و همواره تلاش کرده تا خود را قوی و مقاوم در برابر سختیها نشان دهد، جان بولتون، مشاور پیشین امنیت ملی ایالات متحده است. بولتون که به سیاستهای تهاجمی و سختگیرانه خود معروف بود، همواره بر اراده و توان خود برای مقابله با بحرانها تأکید داشت. او در بسیاری از مسائل بینالمللی، نظیر تحریمها علیه ایران و کره شمالی، بر این باور بود که باید با قاطعیت و قدرت جلو رفت و هیچ گونه انعطافپذیری نباید در برابر مشکلات و چالشها به نمایش گذاشته شود.
این رویکرد به نوعی تلاش برای نشان دادن قدرت فردی است تا به دنیا اثبات کند که هیچ چیز نمیتواند او را متوقف کند. در حالی که چنین رویکردی میتواند در کوتاهمدت نتایج مثبتی به همراه داشته باشد، در بلندمدت ممکن است فرد را دچار فرسودگی و خستگی کند، چرا که تلاش بیوقفه و مقاومتی که به پذیرش تغییرات و یا همکاری با دیگران توجه نداشته باشد، میتواند به بحرانهای جدیدی منجر شود.
.
این آیه که مفهوم را بهخوبی تبیین میکن
“فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا”
(شرح، 94:6)
“پس همانا با هر سختی، آسانی است.”
این آیه به انسانها یادآوری میکند که هرچقدر در زندگی با مشکلات و سختیها مواجه شوند، در کنار آنها، راههای آسانی نیز برای حل مشکلات وجود دارد. اگرچه تلاش و اراده انسان برای مقابله با سختیها مهم است، اما این آیه به ما میآموزد که خداوند بهطور حتم راهحلها و آسانیهایی را فراهم خواهد کرد که در کنار سختیها خواهند آمد. این یعنی در مواجهه با چالشها، علاوه بر اراده و تلاش فردی، پذیرش آسانیهایی که در مسیر قرار میگیرند و توکل به خداوند، میتواند راهگشا باشد. این آیه بهویژه برای کسانی که خود را در برابر مشکلات مقاوم و شکستناپذیر نشان میدهند، پیامآور این حقیقت است که همواره نیاز به پذیرش حکمت الهی و انعطاف در برابر شرایط وجود دارد.
جان بولتون با وجود سیاستهای تهاجمی و سختگیرانهاش، هرگز زیر فشار و مشکلات خرد نشد. او همواره بر اراده و توان خود برای مقابله با بحرانها تأکید داشت و در برابر مصیبتها مقاومت میکرد. این رویکرد باعث شد تا به نتایج مهمی دست یابد. در واقع، این مثال در مورد افرادی که همچون جان بولتون از تمام ظرفیت خود برای مقابله با چالشها استفاده میکنند، صدق میکند. این افراد با مقاومت سرسختانه در برابر مشکلات، در نهایت به دستاوردهای ارزشمندی دست مییابند.
جان بولتون بارها در رسانهها گفته است که تلاش مستمر و روحیه مبارزهجویی، به معنای قهرمان شدن از طریق مقاومت و پایداری است.
نتیجه گیری منطقی
مشکلات، گاه نه دشمناند و نه مانع، بلکه پیامرسانهایی هستند که ما را به تأمل، تغییر و رشد دعوت میکنند. به جای جنگیدن با آنها، میتوان در لحظاتی مکث کرد، نگاهی عمیقتر به خود انداخت و معنایی فراتر از سطح سختیها یافت. این رویکرد، نه از سر ضعف، بلکه از اوج اعتماد به جریان حکیمانه زندگی و هدایت الهی برمیخیزد.
“چو دریا رام تو گردد به لطف و حلم،
چه حاجت جنگ با امواج و خشم؟”
هنر زیستن در این است که بدانیم کجا باید مقاومت کنیم و کجا خود را به دستان توانای خداوند بسپاریم. همانطور که مولوی سروده است:
“دست از طلب ندارم تا کام من برآید،
یا جان رسد به جانان یا جان ز تن برآید.”
تسلیم در برابر اراده خداوند، یعنی دانستن اینکه او هر سختی را برای رشدی عمیقتر به ما میدهد. این تسلیم، نه شکست است و نه انفعال، بلکه پلی است که ما را به آرامش، حکمت و برکاتی فراتر از تصور میرساند.
ابهامی که دریافت کردم:
خیلی وقت است که دارم روی کنترل ذهنم کار میکنم. از زمانی که این کار را شروع کردم و در کنترل ذهنم پیشرفت بیشتری داشتم، به ذهنم میگویم که: “تو فقط باید الهامات دریافتی را تأیید و پیروی کنی.”
مثلاً وقتی با خدا صحبت میکنم، گاهی ذهنم مرا به افکار بیربط میبرد. اما خداوند خیلی زود مرا آگاه میکند که از مسیر گفتگو خارج شدهام. در این مواقع، با خداوند میگویم: “خدایا، این حرف یا رفتار از جانب من نبود؛ این ذهنم بود.” و خداوند پاسخ میدهد: “میدانم، نگران نباش.”
پس از این، با ذهنم صحبت کردم و گفتم: “چرا این کار را میکنی؟ چرا مرا از مسیر درست خارج میکنی؟ من دیگر با تو کاری ندارم هر بار به تو میگم این کارو نکن با توحید باش من به اصل توحید متصل کن ام تو گوش نمیکنی.” اما یک روز، وقتی دوباره ذهنم مرا از مسیر لذتبخش گفتگو با خداوند خارج و به یک موضوع بی ربط ارتباط داد ، این بار قبل از اینکه من چیزی به ذهنم بگویم، خداوند فرمود: “من متوجه شدم که کار ذهنت بود، تو نگران نباش.” این جمله در کمتر از ثانیه در وجودم جاری شد.
این اولین باری بود که خداوند پیش از من، مچ ذهنم را گرفت و خدا مرا آرام کرد. همان لحظه اشک ریختم کلی گریه کردم خدا را شکر کردم و با خداوند گفتم: “خدایا، سپاسگزارم. این یعنی من دارم خوب عمل میکنم.” خداوند فرمود: “هر غنچهای، بالاخره یک روز شکوفا میشود اگر خوب مراقبت کنی.”
در همان لحظه به ذهنم گفتم: “ذهن عزیزم، خدا هم تو را شناخته و من دیگر با تو کاری ندارم. من راه توحیدی خود را میروم. اگر خواستی، با من همراه شو، وگرنه به مسیر خودت ادامه بده. اما بدان که خداوند با من است و نیروی عظیمی پشت من است.” من دیگه تنها نیستم و الان من و قادر مطلق یک طرف و تو تنهایی .
همچنین تصمیم گرفتم سوره یوسف بخوانم. وقتی به آیه پانزدهم رسیدم که درباره افکندن یوسف (ع) به چاه و وعده خداوند به او بود، بهیکباره الهامی واضح شنیدم:
“نگران نباش، من تو را به جایگاهی رفیع میرسانم.”
همانطور که یوسف عزیز مصر کردم بعد از دریافت این الهام، اشک ریختم کلی گریه کردم این گریه ها به حس خاصی داره با تمام گریه های که کردم تفاوت داره و گفتم: “خدایا سپاسگزارم که تو هستی. سپاسگزارم که از من بهتر میبینی و مرا بهتر میشنوی.” شب، هدایت شدم به تماشای سریال یوسف. در یوتیوب صحنهای که آمنهوتپ چهارم گردنبندی به یوسف هدیه میدهد، ذهنم گفت: این کار توحید این قدرت توحید که پسر آمنهوتب داره به یوسف احترام میزاره بعد ذهنم گفت
“دیدی من هم دارم از توحید پیروی میکنم؟”
همان لحظه به ذهنم گفتم: “سپاسگزارم ذهن عزیزم که به جمع ما پیوستی.”
این تحول نشان داد که فاصله بین ذهن و روح من کمتر شده است و این گامی مهم در مسیر توحیدی است. هر الهام و هدایت را در دفتری ثبت میکنم و برای هرکدام نامی میگذارم؛ مثلاً برای این مورد، نام “سوره و سریال یوسف” را انتخاب کردم.
در نهایت، از خداوند سپاسگزاری میکنم که به من این توانایی را داده است که الهاماتش را دریافت کنم و در مسیر توحیدی بمانم.
نتیجهگیری مهم از این الهام
1. کنترل ذهن و الهامات الهی: یکی از مهمترین قدمها در رشد معنوی و توحیدی، کنترل ذهن و تمرکز بر الهامات الهی است. ذهن گاهی ما را از مسیر دور میکند، اما با تمرین مستمر و اعتماد به خداوند میتوان ذهن را در مسیر توحید هدایت کرد.
2. ارتباط عمیق با خداوند: تجربهی گفتگو با خداوند، نشاندهندهی نزدیکی و توجه او به ماست. خداوند نه تنها ما را در مسیر درست هدایت میکند، بلکه پیش از ما ذهن و نیتهای ما را درک میکند و پاسخ میدهد.
3. تمرکز بر وعدههای الهی: وعدههای خداوند در قرآن و الهامات او، یادآور این حقیقت است که اگر در مسیر درست باقی بمانیم، به جایگاههای رفیعی خواهیم رسید. اعتماد به این وعدهها امید و انگیزهای برای ادامه مسیر است.
4. ثبت الهامات و سپاسگزاری: ثبت الهامات در یک دفتر و نامگذاری آنها به ما کمک میکند تا به یاد داشته باشیم خداوند چگونه در لحظات حساس زندگی با ما سخن گفته است. این یادآوریها، ما را به سپاسگزاری و تکرار مسیر درست هدایت میکند.
5. قدرت توحید: اتصال به نیروی توحید، قویترین نیروی ممکن در زندگی است. وقتی ذهن و روح در هماهنگی با توحید قرار گیرند، تحولات عظیمی در زندگی رخ میدهد که نشانهای از رحمت و هدایت خداوند است.
6. استفاده از فرصتها برای یادگیری: خواندن قرآن، تأمل بر داستانهای پیامبران، و حتی بهرهگیری از محتوای الهامبخش مانند سریالها میتواند ما را به تفکر عمیقتر و درک بهتر از توحید و هدایت الهی برساند.
پیام نهایی: هرکسی میتواند در مسیر توحید و رشد معنوی پیشرفت کند، به شرط آنکه ذهن خود را کنترل کرده، بر ورودیهایش نظارت داشته باشد، و از هدایت خداوند سپاسگزار باشد. خداوند همیشه نزدیک است و بهترین راهنمای ماست.
سلام
منظور از فرکانس خداوند چیست
“فرکانس خداوند” چیزی بیش از یک مفهوم است؛ این یک ریتم بیپایان از وجود است که همهی جهان را در برگرفته و هر ذره از این هستی را با خود به اوج میبرد. این فرکانس نه تنها به دنیای بیرونی، بلکه به عمقترین لایههای درون انسانها نفوذ میکند، جایی که میتوانند با حقیقتی که بهشکلی فراتر از ذهن و زمان است، ارتباط برقرار کنند. فرکانس خداوند، مانند صدای بیصدا و بیکران، همان ارتعاشی است که تمامی کائنات و ارادههای الهی را به هم میپیوندد و به یک هماهنگی بینظیر میرساند.
این فرکانس چیزی فراتر از یک انرژی است؛ آن یک نیروی حیاتبخش است که از مرکز هستی برخاسته و به همهچیز حیات و معنا میبخشد. این فرکانس به انسانها اجازه میدهد تا از تمامی آشوبها و درگیریهای دنیوی رها شوند و در سکوت و سکون خود، حقیقت عمیق الهی را لمس کنند. وقتی فرد به این فرکانس میرسد، دیگر زمان و مکان برای او معنی ندارند. او در حال و هوای لحظهی حال زندگی میکند و هر نفس، هر فکر و هر عمل او از یک سرچشمهی بیپایان و نورانی نشأت میگیرد.
فرکانس خداوند، فرکانس آگاهی است؛ آگاهیای که انسان را به آنچه که همیشه بوده و خواهد بود، آشنا میسازد. این فرکانس، انسان را به تجربهی بیداری روحانی میبرد، جایی که خود را نه بهعنوان موجودی منفصل از خداوند، بلکه بهعنوان بخشی از یک کل بیپایان مییابد. در این حالت، فرد هیچگونه شک، ترس یا تضادی نمیبیند، بلکه تنها درک عمیق از عشق، حقیقت و وحدت با هستی را تجربه میکند.
این فرکانس نه تنها روح انسان را با خداوند یکپارچه میکند، بلکه او را به تغییر و تحول درونی سوق میدهد. در این ارتعاشات، انسان از هرگونه جهل و محدودیتی رها میشود و به خودشناسی و آگاهی کائناتی دست مییابد. در هر حرکت و کلمهی او، انعکاس نیروی بیپایان و نامحدود خداوند به وضوح دیده میشود. در این فرکانس، همهچیز به شکلی شفاف و روشن میآید، بهگونهای که انسان با تمام وجود درک میکند که همهچیز از خداوند است و در نهایت به سوی او باز میگردد.
فرکانس خداوند، حقیقتی است که در سکوت و در لحظات عمیق درون انسان فاش میشود. این فرکانس مانند یک جریان بیپایان از نور و حقیقت است که به انسان این فرصت را میدهد تا از تاریکیهای ذهن و دل رها شود و به روشنایی و آگاهی نامحدود وصل شود. این همان پیوند معنوی است که میتواند زندگی فرد را به معنای واقعی کلمه دگرگون کند و او را به بالاترین سطح از هماهنگی با خداوند و کائنات برساند.
مثال:
یکی از افرادی که میتوان او را نمونهای از کسی دانست که فرکانس خداوند را درک و تجربه کرده است، دکتر مصطفی چمران است. او از شخصیتهای برجستهی ایران که تحصیلات عالی خود را در زمینه مهندسی برق و فیزیک در آمریکا گذرانده است در دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به عنوان وزیر دفاع در کابینه موقت دولت موقت ایران بود او در دوران جنگ تحمیلی فعالیت داشت و همواره زندگیاش بر پایه ایمان عمیق به خداوند و ارتباط مستمر با او شکل میگرفت. او در تمامی مراحل زندگیاش، از عرصههای علمی و اجتماعی گرفته تا جنگ و مبارزه، به گونهای عمل کرد که نشاندهندهی تجربهی آگاهی الهی و فرکانس خداوند بود. او همواره در تصمیماتش به توکل به خدا و حرکت در راستای ارادهی الهی تأکید میکرد و این ویژگی باعث شد که در شرایط سخت، همچون جنگ، دست به اقدامات الهامبخشی بزند که از عمق ایمان و ارتباط با خدا نشأت میگرفت.
این آیه را میتوان با مفهوم فرکانس خداوند پیوند داد
“وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ”
“هر کس تقوا پیشه کند، خداوند برای او راهی برای رهایی فراهم میکند و از جایی که گمان نمیبرد، روزی میدهد.” (سوره طلاق، آیه 2)
این آیه به وضوح اشاره به رابطهی انسان با خداوند دارد، که همانند فرکانس الهی است. هنگامی که فرد در مسیر تقوا و هدایت الهی حرکت میکند، خداوند او را به مسیرهای نو و فرصتهایی هدایت میکند که از نظر عقل انسانی غیرقابل پیشبینی است. دکتر چمران به عنوان یک شخصیت موفق و الهامبخش در تاریخ معاصر ایران، تجربهی این نوع از هدایت الهی را در زندگی خود داشته است. او همواره با ایمان و توکل به خداوند، نه تنها در مواجهه با مشکلات و چالشها، بلکه در مسیری که انتخاب کرده بود، بهعنوان راهی که به هدایت الهی متصل است، حرکت میکرد.
دکتر چمران در بسیاری از سخنان و اقداماتش از این حقیقت سخن میگفت که انسان وقتی به خداوند متصل است، دیگر در دنیای مادی و محدودیتها نمیماند. او بهطور مداوم از خداوند راهنمایی میخواست و در دل مشکلات، به یاد خداوند و توکل بر او میپرداخت. این همان تجربهای است که درک فرکانس خداوند به همراه دارد؛ انسانی که با آگاهی و درک عمیق از اراده الهی، توانسته است در مسیر رشد و تعالی حرکت کند و در لحظات بحرانی، خداوند او را به سوی راههای غیرمنتظره هدایت کرده است.
چنانکه در آیه آمده است، وقتی انسان به خداوند تقوا میورزد و درک عمیقتری از حقیقت خداوند پیدا میکند، در لحظات حساس زندگی، او را از جایی که نمیداند، یاری میکند. این همان تجربهی فرکانس خداوند است که در زندگی دکتر چمران به وضوح دیده میشود.
چه زمانی به فرکانس خداوند دسترسی داریم؟
دسترسی به فرکانس خداوند، یک فرآیند بیزمان و بیمکان است که به معنای درک و تجربه حضور مطلق، هماهنگی و اتحاد با حقیقتی فراتر از هر محدودیتی است. این فرکانس نه از طریق جستجوی بیرونی و تلاشهای عقلانی بلکه از طریق یک نوع «گشایش درونی» حاصل میشود. زمانی که انسان از تمامی قالبها و مرزهای ذهنی خود عبور کند و به اصل وجودی خود بازگردد، در آن لحظه فرکانس خداوند خود را در وجودش مییابد.
این تجربه، همانند یک شگفتی غافلگیرکننده است که در سکوت مطلق، در دل شب یا در لحظاتی از عمیقترین تلاشها و رنجها رخ میدهد. فرکانس خداوند نه یک مکان است، نه یک زمان، بلکه یک حالت از «حضور ناب» است که در آن انسان دیگر خود را جدا از هستی نمیبیند. در این لحظات، تمام کثرتها و تفاوتها از میان میروند و تنها یگانگی و وحدت با خداوند و کائنات باقی میماند. انسان در این لحظات میداند که دیگر هیچ چیزی از او جدا نیست و او در یک جریان بیپایان و آگاهانه از حقیقت الهی در حال حرکت است.
دسترسی به این فرکانس بیشتر به معنای «فراموش کردن خود» و «دریافت خدا» است. هر گامی که انسان در مسیر خودشناسی و رهایی از اندیشههای محدود برمیدارد، هر لحظه که به درون خود بازمیگردد و از تمامی وابستگیهای مادی و فکری رها میشود، نزدیکتر به این فرکانس میشود. در واقع، این فرکانس همانند یک هارمونی بیپایان است که تنها وقتی انسان با تمام وجود در درون خود به آن گوش میدهد و از خود عبور میکند، میتواند آن را درک کند.
زمانی که انسان در این فرکانس قرار میگیرد، دیگر از مفاهیم و تقسیمات دنیوی خبری نیست. تمامی سوالها به پاسخهای خالص تبدیل میشوند و قلب انسان از آنچه که جز عشق، حقیقت و هدایت الهی است، بینیاز میشود. این فرکانس، در حقیقت، حضور «خداوند در درون» است و انسان در آن لحظه به یاد میآورد که از آغاز آفرینش تا انتهای آن، همواره در آغوش خداوند بوده است.
مثل :
یکی از افرادی که به «فرکانس خداوند» دست یافت و آن را درک کرد، استیو جابز، بنیانگذار اپل، است. جابز در مسیر زندگیاش با تجربههای فراوان، به نوعی «گشایش درونی» رسید که باعث شد تا تفکراتش از مرزهای عقلانی و مادی فراتر رود. او به شدت به اتصال معنوی و درک عمیق حقیقت ایمان داشت و این باور را در طراحی محصولات اپل، به ویژه در زمینه تجربه کاربری، بهخوبی منعکس کرد.
جابز باور داشت که در هر مرحله از زندگیاش باید از «خود» عبور کند تا به حقیقت ناب و واقعی دست یابد. او بارها به «مراقبه»، «مدیتیشن» و درک خداوند از طریق سادهسازی و توجه به جزئیات اشاره کرده بود. درک او از حقیقت الهی باعث شد که اپل از یک شرکت کوچک به یکی از بزرگترین و تاثیرگذارترین برندهای جهان تبدیل شود. او در واقع با دسترسی به این فرکانس، توانست نه تنها تکنولوژی را دگرگون کند، بلکه جهان را با محصولات و فلسفهاش تحت تأثیر قرار دهد
میتوان مفهوم دسترسی به فرکانس خداوند را در (سوره الطلاق آیه 2)
به وضوح دید
“وَمَن یَتَّقِ اللَّـهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ”
“و کسی که تقویالله پیشه کند، خداوند برای او راهی از دشواریها فراهم میسازد و از جایی که نمیداند به او روزی میدهد.”
این آیه به اهمیت تقوی و ایمان به خداوند اشاره دارد. کسانی که در مسیر تقوا حرکت میکنند، در لحظات دشوار زندگی به کمک خداوند دست مییابند و از جاهایی که نمیدانند، برکات و روزیهای الهی به آنها میرسد. استیو جابز نیز با درک عمیق از تقوا و حقیقت الهی توانست از راههای ناشناخته، ایدهها و نوآوریهایی خلق کند که دنیای تکنولوژی و سبک زندگی مردم را تغییر داد. او به طور عملی درک کرد که خداوند از جایی که نمیداند، به انسان برکت میدهد و این برکتها را در قالب محصولات انقلابی به جهان عرضه کرد.
این آیه و زندگی استیو جابز به خوبی نشان میدهد که با «تقوا» و «اتصال به حقیقت»، میتوان به گشایشهایی دست یافت که نه تنها فرد بلکه جامعه را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
چه جنسی از توجه، ما را به فرکانس خداوند نزدیک تر می کند؟
توجهی که ما را به فرکانس خداوند نزدیکتر میکند، توجهای است که از قلبی کاملاً صاف و خالی از تمایلات دنیوی برمیخیزد. این توجه زمانی واقعی است که ما در هر لحظه از زندگی، خود را به عنوان بخش کوچکی از یک کل عظیم و متصل به خداوند ببینیم. وقتی تمرکز خود را از نگرانیها و آرزوهای شخصی برداریم و در عوض، در لحظه حال و در هماهنگی با خواست الهی قرار بگیریم، آنگاه فرکانس خداوند را در زندگی خود احساس میکنیم.
این نوع توجه به خداوند، زمانی به اوج میرسد که دیگر به نتیجه و دستاوردهای دنیوی فکر نمیکنیم. در واقع، توجه ما به خداوند باید خالی از هرگونه انتظار باشد. ما به جای اینکه در پی چیزهایی باشیم که برای خود میخواهیم، فقط و فقط در پی انجام آنچه که رضایت خداوند را به همراه دارد، گام برمیداریم. این نوع توجه، توجهای است که در آن، ما به صورت عملی و بیوقفه در هر عمل، از کوچکترین کارها تا بزرگترین تصمیمها، اراده الهی را در نظر میگیریم.
وقتی از نیاز به تایید یا موفقیتهای فردی رها میشویم و فقط به دنبال حقیقت و رضایت الهی میرویم، فرکانس خداوند به طور طبیعی در زندگی ما جریان پیدا میکند. این توجه، یک فرآیند پیوسته و در لحظه است که باعث میشود ما در هر شرایطی، چه خوب و چه بد، به آرامش و هماهنگی با کائنات دست پیدا کنیم. در این حالت، خداوند خود را در تمام جزئیات زندگی به ما نشان میدهد و ما به فرکانس او نزدیکتر میشویم.
مثال:
یک مثال برجسته از فردی که به فرکانس خداوند نزدیکتر شد و از این درک بهرهبرداری عظیمی کرد، اَملیا ارهارت، یکی از بزرگترین و معروفترین زنان خلبان در تاریخ است. ارهارت در دورهای زندگی کرد که برای زنان محدودیتهای بسیاری وجود داشت، اما او توانست با پشتکار و شجاعت خود بسیاری از مرزهای اجتماعی و انسانی را بشکند.
اما چیزی که ارهارت را از سایرین متمایز کرد، توجه واقعی و خالص او به هدفش بود. او هیچگاه به دنبال شهرت و موفقیتهای دنیوی نبود، بلکه به چیزی بالاتر و وسیعتر از آنها، یعنی تحقق آرمانها و تحقق یک هدف انسانی و جهانی، توجه داشت. ارهارت همواره در جستوجوی تحولی بزرگتر بود؛ او میخواست ثابت کند که انسانها میتوانند محدودیتها را پشت سر بگذارند و به جلو حرکت کنند، نه تنها برای خود، بلکه برای انسانیت جمعی. این نگرش به او کمک کرد تا نه تنها در عرصه خلبانی موفق شود، بلکه به جهانیان درس شجاعت، پیگیری هدف و درک عمیقتری از تواناییهای انسانها بدهد.
در واقع، ارهارت با گامهای خود، نشان داد که وقتی توجه ما به کارهای انسانی و بلندتر از تمایلات دنیوی معطوف باشد، فرکانس خداوند در کارهای ما جریان پیدا میکند و نتایج شگرفی به بار میآورد. در این مسیر، او بدون هیچگونه انتظار برای تایید یا جایزههای شخصی، تنها به تحقق هدفهایش و خدمت به بشریت فکر میکرد.
یکی از آیات قرآن که میتواند با این مفهوم پیوند خورده و آن را توضیح دهد، آیه 256 سوره بقره است:
“لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَن یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.”
“در دین هیچ اجباری نیست، زیرا هدایت از گمراهی روشن شده است. پس کسی که به طاغوت کفر بورزد و به خدا ایمان آورد، قطعاً به دستاویزی استوار و محکم چنگ زده است که هیچگاه از هم نمیگسلد و خداوند شنوا و داناست.”
این آیه به این اشاره دارد که فرد باید آزادانه از دل و ایمان خود راه درست را برگزیده و از آراء نادرست و منحرف فاصله گیرد. چنین فردی به خداوند اعتماد کرده و در مسیر الهی گام برمیدارد. اَملیا ارهارت نیز درست همانطور که در مسیر بلند پروازی خود حرکت کرد، در پی حقیقت و دستاوردی بزرگتر از دستاوردهای فردی بود. او مانند کسی که به ایمان خود در مسیر الهی گام میزند، با توجه به یک هدف والاتر از نفع شخصی، فرکانس الهی را در زندگی خود به جریان انداخت و موجب ایجاد تغییراتی شگرف در جهان شد.
در این مسیر، همانطور که آیه قرآن بیان میکند، توجه واقعی به هدف و اراده الهی، بدون در نظر گرفتن نتیجههای دنیوی و تاییدات اجتماعی، موجب میشود که فرد به حقیقت نزدیکتر شود و زندگیاش برای دیگران نیز منبع خیر و برکت گردد.
چه جنسی از باور، ما را نسبت به خداوند متوکل می کند؟
برای اینکه به توکل واقعی برسیم، باید باورهایی داشته باشیم که ساده، شفاف و ریشهدار باشند و احساس قلبی ما را متحول کنند. این باورها میتوانند به شکل زیر روشنتر و متفاوتتر باشند:
1. خداوند تنها قدرت حقیقی است
هیچ نیرویی در جهان بدون اجازه خداوند قادر به عمل نیست. هر چیزی که در زندگی ما اتفاق میافتد، از کوچکترین لحظهها تا بزرگترین تصمیمات، تحت کنترل اوست. این باور، ما را از ترسیدن از انسانها یا شرایط آزاد میکند. اگر تنها قدرت واقعی با ماست، دیگر نیازی به نگرانی نیست.
2. خداوند همیشه در حال انجام بهترینها برای ماست
حتی اگر چیزی برخلاف خواستهمان اتفاق بیفتد، باید بدانیم که پشت آن حکمتی است. خداوند هیچگاه چیزی را بدون دلیل به ما نمیدهد یا از ما نمیگیرد. او مانند باغبانی است که هر لحظه در حال مراقبت از باغ زندگی ماست؛ هرس میکند تا شکوفایی بیشتر شود.
3. ما نمیتوانیم همه چیز را بفهمیم، اما خداوند میفهمد
زندگی مثل یک پازل است و ما فقط یک قطعه از آن را میبینیم. خداوند تصویر کامل را میبیند و میداند چه چیزی در نهایت به نفع ماست. این باور به ما آرامش میدهد که نیازی نیست همه چیز را کنترل یا توضیح دهیم؛ کافی است به او اعتماد کنیم.
4. خداوند نزدیکتر از تصور ماست
او فقط خالق جهان نیست؛ او در قلب ماست، در نفسهای ما، در هر کلمهای که میگوییم. این نزدیکی به ما یادآوری میکند که هیچ لحظهای بدون حضور او نیست. حتی در سختترین زمانها، او کنار ماست و ما را به آرامش دعوت میکند.
5. خداوند منبع بیپایان است
ما نیازمند چیزی یا کسی در این دنیا نیستیم، زیرا خداوند منبع همهچیز است. وقتی باور کنیم که او رزقدهنده، شفادهنده، و پاسخدهنده واقعی است، دیگر احساس کمبود نمیکنیم و به جای ترسیدن از آینده، به رحمت بیپایان او توکل میکنیم.
6. زندگی یک مدرسه است و خداوند معلم مهربان ماست
هر سختی، هر خوشحالی، هر موفقیت و هر شکست، درسی از جانب خداوند است. او میخواهد ما یاد بگیریم، رشد کنیم و به بهترین نسخه خود تبدیل شویم. این نگاه به زندگی، سختیها را قابل تحمل و حتی الهامبخش میکند.
7. خداوند هرگز ما را تنها نمیگذارد
ما ممکن است خودمان را فراموش کنیم، اما خداوند هرگز ما را فراموش نمیکند. وقتی باور کنیم که او همیشه مراقب است، قلبمان از اضطراب رها میشود و به جای احساس ضعف، به قدرت او تکیه میکنیم.
این باورها، ساده و عمیقاند. آنها ما را دعوت میکنند که به جای جنگیدن با جریان زندگی، به خداوند اجازه دهیم زندگی ما را هدایت کند. نتیجه آن آرامشی است که فقط در سایه توکل واقعی به خداوند به دست میآید.
مثال:
محمدعلی کلی، قهرمان افسانهای بوکس جهان، نمونهای روشن از توکل به خداوند و اعتماد به قدرت اوست. او نه تنها به عنوان یک ورزشکار، بلکه به عنوان فردی که در اوج موفقیتهایش به خداوند توکل کرد، شناخته میشود. کلی زمانی که به اسلام گروید و نام خود را از “کاسیوس کلی” به “محمدعلی” تغییر داد، اعلام کرد:
“من به خدایی توکل دارم که مرا خلق کرده است، او مرا به اینجا رسانده و مرا راهنمایی خواهد کرد. هر پیروزی که به دست میآورم، برای جلال اوست.”
او باور داشت که خداوند تنها قدرت حقیقی است و به همین دلیل، در برابر ظلمها و چالشهای زندگیاش (از جمله مبارزه با تبعیض نژادی و ممنوعیت موقت از بوکس به دلیل امتناع از خدمت در جنگ ویتنام) ایستادگی کرد. ایمان او نه تنها زندگی خودش را متحول کرد، بلکه به میلیونها نفر در سراسر جهان الهام بخشید.
یکی از آیات قرآن که میتواند با مفهوم با توکل و قدرت الهی تنیده است و آن را توضیح میدهد،
(الطلاق: 3)
وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ
“و هر کس بر خدا توکل کند، خدا او را کافی است.”
این آیه یادآوری میکند که خداوند برای کسانی که به او اعتماد کنند، کافی است و نیاز به هیچ قدرت دیگری نیست. محمدعلی کلی نیز با اعتماد به همین اصل الهی، توانست در برابر هر چالشی بایستد و به نماد ایمان، توکل، و قدرت درونی تبدیل شود. این آیه نشان میدهد که با توکل به خداوند، حتی سختترین شرایط میتوانند به پیروزیهای بزرگ تبدیل شوند.
محمدعلی کلی به ما میآموزد که توکل به خداوند نه تنها یک ابزار برای آرامش است، بلکه نیرویی است که میتواند مسیر زندگی را به سوی موفقیت و بزرگی هدایت کند.
چه جنسی از باور، دسترسی ما به هدایت های خداوند را باز نگه می دارد؟
باورهایی که دسترسی به هدایتهای خداوند را باز نگه میدارند، ویژگیهایی دارند که ارتباط مستقیم با توحید، تسلیم، و اعتماد به خداوند دارند. این باورها عبارتاند از:
1. باور به ربوبیت و حکمت خداوند:
باور کنید که خداوند بهترین هدایتگر و صاحب اختیار زندگی شماست. این اعتقاد که خداوند همیشه خیر و صلاح شما را میخواهد، درهای هدایت را باز نگه میدارد.
2. باور به تسلیم و توکل:
وقتی به خداوند تسلیم باشید و امور را به او واگذار کنید، از وابستگی به دنیا و دیگران آزاد میشوید و میتوانید هدایت او را در قلب خود دریافت کنید.
3. باور به عشق و محبت خداوند:
دوست داشتن خداوند و حس قدردانی از او، ارتباط شما را با هدایت الهی تقویت میکند.
4. باور به رشد و پیشرفت:
ایمان داشته باشید که خداوند برای شما مسیر رشد و تعالی را مهیا کرده و با کار کردن بر روی خود، همیشه شما را یک قدم به نور و رحمت او نزدیکتر میکند.
5. باور به نظم و قانونمندی کیهانی:
خداوند جهان را بر اساس قوانین دقیق و کامل آفریده است. درک و تبعیت از این قوانین در تمام جنبههای زندگی، درک هدایت الهی را آسانتر میکند.
6. باور به شکرگزاری:
شکر نعمتهای خداوند، چه کوچک و چه بزرگ، راه را برای دریافت بیشتر هدایتهای او باز میکند.
7. باور به انعطافپذیری و یادگیری:
باور کنید که خداوند از طریق سختیها و چالشها نیز شما را هدایت میکند و هر اتفاقی حاوی درسی از سوی اوست.
8. باور به نیاز به خداوند:
بپذیرید که شما بدون هدایت خداوند ناتوان هستید و همواره فقیر به اویید. این احساس نیاز، درهای حکمت الهی را به روی شما باز نگه میدارد.
اگر این باورها را تقویت کنید، هدایت الهی همچون چراغی روشن در مسیر زندگی شما باقی خواهد ماند.
مثال:
یکی از نمونههای برجسته از افرادی که با باورهای خود دسترسی به هدایتهای خداوند را باز نگه داشتهاند و از آن بهره بردهاند، مالکوم ایکس است. مالکوم ایکس، رهبر حقوق بشر و فعال اجتماعی آمریکایی، در طول زندگیاش با چالشها و بحرانهای متعددی روبهرو بود، اما باورهای مذهبی و معنوی عمیق او به هدایت الهی همواره به او قدرت و استقامت میبخشید.
مالکوم ایکس پس از گذراندن سالها در زندان، با تغییرات عمدهای در دیدگاههایش مواجه شد و در نهایت به دین اسلام گروید. او در طول مسیر معنویاش به شدت به هدایت خداوند اعتقاد داشت و معتقد بود که تمام تحولات زندگیاش نتیجهای از هدایت الهی بوده است. ایمان به حضور مداوم خداوند و تسلیم در برابر خواست او به او این قدرت را میداد تا در برابر سختترین شرایط زندگی با ایمان و آرامش پیش برود و در نهایت تاثیرات عظیمی در جامعه آمریکا و جهان بگذارد.
در قرآن نیز، بهطور آشکار اشارهای به هدایت الهی و ارتباط مستمر انسان با خداوند وجود دارد. آیهای که این مفهوم را بهخوبی تبیین میکند، آیه 111 سوره آلعمران است:
“قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَىٰ وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَکُونَ أَوَّلَ مَنِ أَسْلَمَ وَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ”
“بگو که هدایت خداوند، همان هدایت واقعی است و من دستور یافتهام که اولین کسی باشم که تسلیم میشود و از مشرکین نباشم.”
این آیه نشان میدهد که هدایت واقعی فقط از خداوند است و هر کس که در مسیر هدایت الهی قرار گیرد، در حقیقت به حقیقتی بزرگتر و روشنتر از هر چیزی پی میبرد. مالکوم ایکس نیز با پذیرش هدایت الهی و تسلیم در برابر خداوند، توانست به فهم عمیقی از حقیقت دست یابد و نه تنها زندگی خود، بلکه زندگی میلیونها نفر را تغییر دهد.
در نتیجه، باور به هدایت الهی، تسلیم در برابر خواست خداوند و ایمان به حکمت بیپایان او میتواند به انسان این قدرت را بدهد تا به بالاترین سطح از رشد شخصی و اجتماعی دست یابد و تاثیرات عظیمی در جهان بهوجود آورد.
الهام عمیقی که اخیراً دریافت کردم را میخواهم با شما به اشتراک بگذارم تا باورهای شما نیز تقویت شود.
من در یک کشور دیگر زندگی میکنم و با افرادی از کشورهای مختلف همکار و دوست هستم. روز یکشنبه تعطیل بود و در حالی که در کنار دوستانم بودم و تعطیلات را سپری میکردم اما در حال نوشتن کامنت بودم، به طور ناخودآگاه به دوستانم نگاه کردم و به مقایسه وضعیت و شرایط آنها پرداختم. به ذهنم آمد که این دوستم از پرتغال است، کشوری اروپایی که احترام زیادی دارد؛ این یکی از ایتالیا است که باز هم در جهان اعتبار زیادی دارد؛ دیگری از آلمان است که صدرنشین اروپا است؛ این دوستم از نروژ است که در اروپا محبوبیت زیادی دارد؛ و یکی هم از کانادا، کشوری معتبر در قاره آمریکا. تا اینکه رسیدم به خودم و گفتم: «من هم که یک ایرانی هستم، کشورم وضعیتی ضعیف دارد، اوضاع داخلی ما چنین است.»
ناگهان، در یک آن، الهامی عمیق و روشن در ذهنم به وجود آمد. انگار چیزی از آسمان به زمین افتاده بود. خداوند در کمتر از یک ثانیه به من فرمود:
«تو بهتری!»
خداوند فرمود که برای من کشور، قاره، رنگ و پوست اهمیتی ندارد. برای من تنها ایمان مهم است. این پیام آنقدر واضح و شگفتآور بود که من کاملاً مبهوت شدم و آن لحظه احساس میکردم که در این جهان نیستم. پس از مدتی که به خود آمدم، آنقدر گریه کردم که دوستانم از من پرسیدند: «چی شده؟» و من گفتم: «هیچی نشده، یاد چیزی افتادم.» آنها که نمیدانستند در درون من چه اتفاقی افتاده است، اما من کاملاً میدانستم که خداوند چه عنایتی به من فرموده و چقدر لطف داشته است. برای لحظاتی گیج و حیران مانده بودم و یاد آن لحظه افتادم که استاد با خانم شایسته در سفارت فرانسه برای ویزا اقدام میکردند و خانم شایسته گفته بود: «خدایا من مدارک لازم برای ویزا را ندارم» و خداوند فرمود: «برای ویزا مدرک لازم نیست، ایمان لازم است.»
الآن که این الهام را دریافت کردم، فهمیدم که وقتی تمرکز من روی این سوالات بود، در واقع در فرکانس خداوند قرار داشتم که این الهام را به من داد. این الهام تأیید بزرگی بود برای بودن من در فرکانس خداوند
درسهایی که از این الهام گرفتم:
خداوند قدرت توحید را نشان داد.
خداوند اثر مخرب شرک را به من نشان داد.
خداوند بودن در فرکانس خود را برای من روشن کرد.
خداوند بهتر از هر کسی میداند که ما چه میخواهیم.
و اینکه خداوند واقعا دوستمان دارد.
در نتیجه، به من آموخت که نباید به آینده ایران یا ضعفهای خانوادگی تمرکز کنم، و اینکه نباید خود را با دیگران مقایسه کنیم. بلکه باید تمرکز خود را بر رشد و ایمان و اتصال به خداوند قرار دهیم، چون او بهترین هدایت را برای ما دارد.
همیشه هر لحظه در فرکانس خداوند باشید