در آگاهی های این فایل، استاد عباس منش قانون آسان شدن برای آسانی ها و نشستن روی شانه های خداوند را از جنبه های مختلف و با زبان ساده و کاربردی توضیح می دهد تا متوجه شویم
- چه می شود که در اکثر مواقع مجبور به حل مسائل زیادی هستیم یا در اکثر مواقع درمانده می شویم؛
- و چه می شود که اکثر مواقع زندگی روان پیش می رود و مسائل راحت حل می شود؛
- بین “جنس رابطه ما با خداوند” و “میزان روانی چرخ زندگی” چه ارتباطی وجود دارد؛
همچنین استاد عباس منش در این فایل، باورهای قدرتمند کننده ای را بررسی می کند که باعث تقویت رابطه ما با خداوند می شود به گونه ای که چرخ زندگی روان شود و روی شانه های خداوند بنشینیم. این آگاهی ها ما را به این درک می رساند که:
- منظور از “فرکانس خداوند” چیست؟
- چه زمانی به فرکانس خداوند دسترسی داریم؟
- چه جنسی از توجه، ما را به فرکانس خداوند نزدیک تر می کند؟
- چه جنسی از باور، ما را نسبت به خداوند متوکل می کند؟
- چه جنسی از باور، دسترسی ما به هدایت های خداوند را باز نگه می دارد؟
- چه می شود که همواره آسان می شویم برایم آسانی ها؟
- چه می شود همواره در مدار دریافت نعمت ها قرار می گیرم؟
آگاهی های این فایل را با دقت گوش دهید. از آنها نکته برداری کنید. سپس در هر زمینه یا موضوعی، به ماجراها و تجربه های زندگیتان نگاه کنید و ببینید به صورت کلی:
- چند درصد مسیر زندگی شما هموار است و چند درصد سخت است؟
- چند درصد برای رسیدن به خواسته هایت تقلا می کنی و چند درصد خواسته ها خود به خود وارد زندگی ات می شوند؟
- به مفاهیم این فایل فکر کن و ارتباط بین مفاهیم این فایل و “میزان روانی یا سفتی چرخ زندگی ات” را پیدا کن.
- به این فکر کن که چه نگاهی به خداوند داری؟
- چه باورهایی را درباره رابطه با خداوند پذیرفته ای؟
- این باورها چقدر مسیر زندگی را برایت هموار یا ناهموار کرده است؟
سپس درک خود ز آگاهی های این فایل را با جزئیات در بخش نظرات این فایل بنویس.
منتظر خواندن نظرات تأثیرگذار شما هستیم.
منابع کامل درباره آگاهی های این فایل:
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی332MB66 دقیقه
- فایل صوتی ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی64MB66 دقیقه
سلام به استاد عزیزم و مریم جانم و تمام بچه های سایت
به نام خدا
اسما ابوتراب
استاد من این فایل رو خیلییی به خودم گرفتم یعنی احساس کردم خدا بهتون گفته 25 آبان تولد اسما هست یه فایل بذارید رو سایت مخصوص این بندم :))
بذارید موضوع رو از اینجا تعریف کنم
برم به سال 1401 تابستون که به بزرگ ترین تضادی ک تاحالا تجربه کرده بودم رسیدم
اون روزا جای من رو پشت بوم خونمون بود
اینقدررررر با خدا حرف میزدم اینقدر حالم خوب بود ک بهترین روزامو طی کردم در بزرگ ترین تضاد
اینقدر با خدا حرف زدم تا خدا مهرداد رو مهر 1401 سر راهم قرار داد :))
آبان هم رفتم تو یه شرکت عالی مشغول ب کار شدم
شاید اون روند کار کردن روی خودم 2 ماه طول کشید ولی من رو تکون داد
حالا چرا اینو گفتم
پریشب ک تولدم بود یه موقعیتی پیش اومد ک من تنها بودم و اومدم تو سایت و کامنت خوندن ک خدا بهم گفت پاشو برو بالا پشت بوم بعد دو سال
وقتی رفتم ماه کامل بود صحنه بشدت زیبایی بود
یادم ب تک تک وویس هایی ک برای خودم گرفتم میوفتاد یادم به اون لحظاتی ک به خدا میگفتم خدایا من نمیدونم تو میدونی من میخوام فقط ازت و ساعت ها گریه میکردم و حرف میزدم با یه حالت معنوی خاص اون بالا واقعا برای من غاره حرا بود
دیگ بعضی وقتا مامانم نگرانم میشد مدام میگفت بیا پایین داری چیکار میکنی
استاد شروع کردم همون وویس های ک گوش میکردم پلی کردم و زدم زیر گریه گفتم خدایا من توبه میکنم من کافر شده بودم من خودم داشتم تصمیم میگرفتم من تو رو نادیده گرفتم خیلی حالم خوب شد حدود دوماه هست ک خیلی سخت روی هدفم متمرکز شدم و مدام برای رسیدن به خواسته اصلیم سرچ میکردم راه پیدا میکردم ناامید میشدم با حرف های منفی دیگران با نمیشه نمیشه هایی ک میگفتن و رنگ خدا رو داشتم تو باورهام کمرنگ و کمرنگ تر میکردم
…و اما صبح 25 آبان این فایل رو باز کردم به خودم گفتم این هدیه خدا جانم ،استاد جانم و مریم جانم هست این فایل الکی نیست فایلی ک داره میگ اسما تسلیم میشی یا چکو لگدا بیاد
اسما بر میگردی تو مسیر یا گوشتو بتابونم
به مدت همین دو ماه ک دارم تمرکزی روی هدفم کار میکنم یکم از سایت دور شده بودم و خدارو شاکردم بخاطر داشتن همسری هم مسیر ک بهم مدام گوش زد میکرد داری دور میشی برو تو سایت برو کامنت بخون
این مورد برعکسشم بوده ک بعضی وقتا مهرداد داشته دور میشد و با یه تلنگر ک بهش زدم برگشته و الان هم در مورد من این هم لطف خدا برای داشتن یک همسفر هم مسیر
اصلا دو هفته اخیر داشتم نشونه هایی از خروج از مسیر رو میدیم ک حالم بدون دلیل بد میشد
دیگ یادم نمیاد قبل اشنایی با سایت چجوری بودم:))
دلم میخواد براتون از هدفم بگم از هدایت هایی ک دریافت کردم از پیشرفتی ک کردم و تمرکز
ولی به قول استاد با نتیجه میخوام حرف بزنم
این کامنت باید روز تولدم نوشته میشد برای همین برای خودم تاریخ اون روز رو میزنم تا یادم بمونه
الان هم در یک کافه قشنگ در حالی ک تنها هستم و رو ب روم ماه قشنگ داره دلبری میکنه کامنتم رو به پایان میرسونم
استاد یه جوریی از صمیم قلبم دوستتون دارم ک نمیدونید
این حرفای خالصانتون عشقتونو تو قلب ما هزاران برابر بیشتر میکنه
1304.08.25
تولدت مبارک اسما