ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی

سلام

ابن فایل فوق العاده است فوق العاده فوق العاده

دبروز بهم الهام شد اون فایلی ک از صفات خداوند صحبت میشرو پیدا کنمو دوباره گوشش بدم

نمیدونم فکر میکنم درونم فهمیدم بود از فرکانس خداوند دور شدم

گوشش دادم منقلب شدم چقدررر بیشتر از دفعات قبل فهمیدمش و فقط همین دیروزم چنان نرم و روان پیش رفت که هم من هم همسرم از میزان شگفت زدگی مونده بودیم

من به تازگی مهاجرت کردم قبلا بکی از درخواستهام این بود یکیو پیدا کنم قابل اعتماد باشه بتونم مبلغ کم یورو بهش بدم تومان بزنه ایران. ایندفعه تولد خواهرم بودو خیلی دوست داشتم بهش هدیه بدم ولی افراد معمولا کمتر از قیمت یورو روز میخریدند و نمیشناختمشون… دیروز به راحتی یک نفر اشنا خودش درخواست مقدار کم کرد و گفت هربار هم خواستی برای من خیلی بهتره کمتر بگیرم …یعنی انگار به جای اینکه من ازش مدیون و ممنون باشم…اون کسی بود که از من درخواست میکردو میخواست این لطفو بهش بکنم…و چقدر راحت تمام پول و فکر میکنم کمی اضافه تر هم برام زد.

اتفاق دیگه اینکه توی کلاسی که باید حل تمرین اموزش میدادم هیچ چیز نمیدونستم از محتواش وقت گزاشتم 1.5 ساعت یادش گرفتمو عالی توضیح دادم.

اتفاقا دیگه یک قدم مهم برای اومدن همسرم پیش خودم برداشتم.

تا میرسم در اسانسوری ک باید کلی منتظر اومدنش باسم باز میشه

تا میرسم در کتابخونه ای که با کارت خودم باز نمیشه با همزمان اومدن یک نفر دیگه باز میشه

چندینو چنددد اتفاق خوب دیگه که جزعیه و توضیحش نیازی نیست توی کامنت…

ولی کیف کردم ازین نرم شدن زندگیم فقط برای اینکه باور کردم آرام شدم و اجازه دادم به خدا هدایت کنه

من پزم مبخوام ابن باشه که کارهارو خدا برام کرده نه اینکه خودم دهنم سرویس شده پوستم کنده شده انجام دادم عجب چیزیه این جمله

دقیقه همینو میخوام

من از شنیدن یک فایل دیگه استاد روی صفحه اصلی گوشیم نوشتم «هر آنچه دارم از آن توست» ولی گاهی عجیب موقاومت داشتم با ابن جمله وقتی میدیدمش…مبگفتم ای بابا دهن من داره صاف میشه اصلا ازینکه اعتبارو بدم به خدا عصبی میشدم…با داشتن احساس لیاقت در تضاد میدونستمش…

ولی با شنیدن این فایل فهمیدم زمانی این جمله هر انچه دارم از آن توست معنی واقعی میگیره که واقعا من هم همه چیز رو بسپارم خدا برام انجام بده…به چه احساس ارزشمندیی بالاتر از اینکه خودم بشینم خانوم رو دوش خدا و خدا کارهارو بکنه…یا مثل کنیز و کلفت خودم کارهارو بکنمو زخمیو پاره بشم…

واقعا یک حجم عظیمی احساس ارزشمندی میخواد سپردن همه کارها به خدا و بعد دیگه گفتن و احساس اینکه هرآنچه دارم از آن توست دیگه خیلیم منطقیه…چون واقعا همه کارهارو که خدا کرده هرچیم که به دست اومده از هدایت های خدا بوده پس همه چیز هم از آن خودش هست…

سپاس برای این فایل فوق العاده بینظیر

واقعا کیف میکنم از به یاداوری و تکرار جملاتش

مخصوصا کلمه «همواره؛ همیشه؛ هر لحظه» دیگه منو از ترس اینکه شاید فردا دیگه نباشه رها میکنه….

مخصوصا جمله «از من بیشتر…» دیگه منو از ترس اینکه هزارتا جزعیاتو به خدا بگم نکنه اشتباه براچرده کنه رها میکنه ….من جزعیاتو فقط برای ذهن خودم باز میکنم خدا از من بیشتر و بهتر میداند

عالم مطلقو قادر مطلقو هدایتگریشو اینکه حواسش به من هستو میزارم کنار هم اصلا معادله بسته میشه نیازی به چیز دیگه کسی دیگه نیست.