در آگاهی های این فایل، استاد عباس منش قانون آسان شدن برای آسانی ها و نشستن روی شانه های خداوند را از جنبه های مختلف و با زبان ساده و کاربردی توضیح می دهد تا متوجه شویم
- چه می شود که در اکثر مواقع مجبور به حل مسائل زیادی هستیم یا در اکثر مواقع درمانده می شویم؛
- و چه می شود که اکثر مواقع زندگی روان پیش می رود و مسائل راحت حل می شود؛
- بین “جنس رابطه ما با خداوند” و “میزان روانی چرخ زندگی” چه ارتباطی وجود دارد؛
همچنین استاد عباس منش در این فایل، باورهای قدرتمند کننده ای را بررسی می کند که باعث تقویت رابطه ما با خداوند می شود به گونه ای که چرخ زندگی روان شود و روی شانه های خداوند بنشینیم. این آگاهی ها ما را به این درک می رساند که:
- منظور از “فرکانس خداوند” چیست؟
- چه زمانی به فرکانس خداوند دسترسی داریم؟
- چه جنسی از توجه، ما را به فرکانس خداوند نزدیک تر می کند؟
- چه جنسی از باور، ما را نسبت به خداوند متوکل می کند؟
- چه جنسی از باور، دسترسی ما به هدایت های خداوند را باز نگه می دارد؟
- چه می شود که همواره آسان می شویم برایم آسانی ها؟
- چه می شود همواره در مدار دریافت نعمت ها قرار می گیرم؟
آگاهی های این فایل را با دقت گوش دهید. از آنها نکته برداری کنید. سپس در هر زمینه یا موضوعی، به ماجراها و تجربه های زندگیتان نگاه کنید و ببینید به صورت کلی:
- چند درصد مسیر زندگی شما هموار است و چند درصد سخت است؟
- چند درصد برای رسیدن به خواسته هایت تقلا می کنی و چند درصد خواسته ها خود به خود وارد زندگی ات می شوند؟
- به مفاهیم این فایل فکر کن و ارتباط بین مفاهیم این فایل و “میزان روانی یا سفتی چرخ زندگی ات” را پیدا کن.
- به این فکر کن که چه نگاهی به خداوند داری؟
- چه باورهایی را درباره رابطه با خداوند پذیرفته ای؟
- این باورها چقدر مسیر زندگی را برایت هموار یا ناهموار کرده است؟
سپس درک خود ز آگاهی های این فایل را با جزئیات در بخش نظرات این فایل بنویس.
منتظر خواندن نظرات تأثیرگذار شما هستیم.
منابع کامل درباره آگاهی های این فایل:
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی332MB66 دقیقه
- فایل صوتی ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی64MB66 دقیقه
بنام خداوند بخشنده مهربان!…
بنام خداوند هدایتگرم که به بهترین شکل مرا هدایت میکند..هدایتی که مرا همواره اسان میکند بسوی اسانیها!…..
سلام سلامتی به یار دلنوازم…استاد عزیزم!…این بهشت پر نعمت الهی و اسان شدن ها و نرم شدن زندگیت و ارامشت را،” بهتون تبریک میگم!..عزیز دل…
هیچ تقلایی به اندازه راه راست برایم خوش یمن و روزی رسان نبوده و هست…
زندگیم از روزی که با شما هم مدار شد..تا به الان..حتی روزهایی که مفهموم تضاد و گذشتن از این مسیر رو درک کردم..جز خوشبختی و حال خوب..یادگیری از قانون …چیز دیگه ایی نبوده..
همیشه نرمی و سادگی و پر از موفقعیت بوده..و تا به الان یسری اتفاقات خوبی برام پیش میاد..که باعث میشه..اصلا سوپرایز نمیشم..و میدونم بخاطر عملکرد درست روی شخصیتم و باورام بوده ..
چند مدته یه خاسته ایی داشتم..و سپردم بخداوند…به طرز شگفت اوری با سادگی بهم هدیه شد.. و حتی دیگر خاسته های”دیگم.. اینقدر روان و آسان هست اینقدر خداوند از طریقهای مختلف اجابتم میکنه اینقدر دلها برام نرم شده..که گفتنی و قابل مقایسه با گذشته ام نیست.و نخاهد بود..
یه دوستی که سالیان سال داشتم روش حساب باز میکردم که داستانها داره..خودش!براحتی وارد زندگیم شد.چه هدیه هایی از این شخص بهم رسیده چقدر روانی و اسانیهاست..همش شگفت اور…و حال خوبه!
واقعا شرایط زندگی الانم و ایده ها و خوابهای رویای صادقانه و نرم شدن دلها..همه و همه بخاطر تعقییر درونی من.و ایمان بخداوند بوده…
حتی جاهایی که سالیان سال واقعا ترس و واهمه داشتم براحتی برام اسان شد..و کارها براحتی برام انجام شد…
الان من” تمام خاسته هایی که گذشته ها اصلا بهش فکر نمیکردم الان من تو زندگیم دارمش..و قولها و وعده های الهی مهر محکم بهش خورده.همه در حال انجام شدنی هست..
و من باید عمل به الهامات خداوند رو بسیار جدی بگیرم..چون خداوند یه روز بهم گفت…یادت باشه..از نظر من این اتفاق برای تو انجام شده …فقط باید نگرانش نباشی باید بزاری من تو زمان خودش اتفاق بیفته..
فقط من باید بتونیم باورامو با تکرار این فایلها” قوی کنم..و ادامه بدم..چون همزمانی خداوند دقیق و واضح هست..
چند تا همزمانی خداوند برای کارهام…تو همین چند ماه
ورودی مالی برای خرید دوره عزت نفس.دقیق در زمان مناسب و در مکان مناسب.دقیقا به وقت درستش برای کارها و شخصیت سازی درونم ..
مشکلی که من سالیان سال داشتم تقلا واسش!میکردم و روی این موضوع حساب باز میکردم..در زمان خودش در مکان خودش براحتی انجام شد.پروندش بسته شد..
خاسته جدید من خرید موبایل با ورژن بالا دقیقا تو زمان مناسب و مکان مناسب هدیه از طرف شخصی..اصلا بهش فکر نکرده بودم اینقدر راحت انجام بشه..
و خیلی از خاسته های دیگه..ریز و درست “و همزمانی خداوند..همون صحبتی که شما استاد میگیید.به مو میرسه ولی پاره نمیشه دقیقا این همزمانیها هم برای من بوجود اومده…
اینا چی رو میرسونه!اینا همون امید و توکل و ایمان بخداوند بود..خداوند دوستداره ما بهترینها رو داشته باشیم من مدام سوره فاتحه رو تکرار میکنم.چه ترسهایی داشتم..چقدر روی عوامل بیرونی حساب میبردم..
چه زمانهایی میخاسته چه اتفاقاتی چه ادمهایی رو ملاقات کنم که اون موقع با من همدار نبوده..چقدر خداوند افراد رو برام فرستاده تا بهم کمک کنند..
چه خاسته ایی خاستم که برابر با اون موقعیتم بوده..چه دستانی چقدر راحت اون خاسته رو برام انجام دادن..
و خیلی خیلی زیاد بود.همینجور که دارم فکر میکنم و لطف خداوند هست ..چه درهایی با همین طرز تفکر و این باور توحیدی..چقدر راحت شدم به اسانیها!….
و همه لطف خدای بزرگه من به شخصه هیچ هیچ هیچ چیزی نمیدونستم میخاد چی بشه..هر جا یکاری رو سخت میدونستم حتی فکر کردن برام سخت بود..بخدا براحتی تو یه آن” برام انجام شد…
چند شب تو یه مجلس زنانه..سر صحبت شد…برمیگشت که حدودا چند روز پیش..ایشون یه مشکل خانواده ایی داشتن…
و ایشون اومد توضیح بده.گفتم نیازی نیست و خودش!شروع کرد..و یه لحظه جرقه ایی به ذهنم خطور کرد..گفتم نگاه کن!…
تو تعقییر کرده ایی!.شرایط زندگی تو کاملا متفاوت شده،… چون تو حال هوای فرکانس خوب هستی.
وقتی مشکلات اطرافیانو میشنوم…
زود بخودم یاداوری میکنم..نگاه کن!…
یادته گذشته خودتم با همین افکار بدبختیها و سرافکندگیها و قربانیها و شرکها..و وضعیت بدنی ناسالم بود…
یادمه حدودا یکماه کم و بیش!خداوند هدایتم کرد.به سفر و هدایت بجاهایی که خودش میخاست برم..
واقعا درک ما با کارکردن روی قانون زمین تا اسمان متفاوت میشه…
خیلی جاها ادعای فروش!بیشتر تو زمینه کاری خودشونو دارن..و خیلی تو دید مردمن..یا همون زر زیورشون همیشه ذهنم بهم میگفت نگاه فلانی کن..چقدر زرنگه تو بهیج جا نرسیدی و همینجور داشت منو مقایسه میکرد….(حتی با نتایج عالی و ارامش ارامش ارامش،”و حال خوب بدون هیچ عوامل بیرونی کارمو پیش میبرم.این زندگی شگفت انگیزم….)
ذهنم همینجور منو با دیگران با کارکرداشون زیر و پا میزاشت…..
من چقدر روی این موضوع مقایسه نیاز بکار کردن دارم…
این سفر هدایتیم خداوند یاریم کرد.تا باورای افراد رو درک کنم..
دیدم اون شخصی که خیلی از نظر مالی همجوره عالی داره.و فروش به نسبت خوب با قیمتهای بالا داره..یسری باوراها داشت ایشون جوری باهام صحبت میکرد..که من یه لحظه گفتم نگاه کن…
اصلا نباید به شکل ظاهری افراد بری..به شکل اون چیزی که تو جامعه هست..دیدم تمام اجناسشو یسری افراد هستند به قرضی میبرن.و میخاد تقلا کنه..برای اینکه پولاشو بگیره..
یه سفارش به من داد!..این شخص براحتی وانمود کرد.که من این جنسو نمیخام..یه لحظه گفتم خدا چکار کنم؟…و بهم گفت اشکال نداره هفته بعد پرداخت کنم.گفتم من قرض کار نمیکنم !..و هدایت خاستم این شخص همون لحظه مسخر من شد و فوری انتقال داد..
و دقیقا جاهایی هدایت شدم که اون اشخاص.تو فکر من.افرادی قوی از نظر کاری خودشون بودن..
دقیقا و تماما همه اون افراد “با همین باورا داشتن کارشونو پیش میبردن…تمام اون هدایتها همه داشتن یه نوع روند ثابت رو انجام میدادن..
و همه رو لطف خدا میدونم..خیلی درهای شخصیتی بروم باز شد..واقعا بخودم اومدم..دیدم همه تقلا میکنن برای اینکه بتونن امورات زندگیشونو بگذرونن..و من استاد این مورد رو میتونم ..توی تمام جنبه ها..تو زندگی گذشته خودم و الان زندگی افراد نزدیکم ببینم..
و مدام بخودم دارم یاداوری میکنم..که نگاه کن…تمام شرایط خوب تو..بخاطر کار کردن روی خودته ها!…
بخاطر ایمانت و نتیجه باوراتها!…
و،” شرایط گذشته ات!” و اون تقلاهاو اون سختی ها و روی عوامل بیرونیها و قربانیها همه و همه بخاطر اون افکار گذشته ات بوده.هااا…
و کل راز زندگی خوب ارامش.حال خوب …روی همین موضوع باور توحیدی هست..
استادم نمیگم خیلی خوبم..ولی میدونم زندگیام الان زمین تا اسمان در تمامی جنبه ها با گذشته ام زمین تا اسمان متفاوته!
و میدونم برای اینکه این خوشبختی رو بتونم نگهدارم باید عجله نکنم و خودمو با دیگران مقایسه نکنم..چون عجله نابود میکنه این دو نمونه که الان بیشتر درکش!کردم..باید خیلی روی خودم..حسابی ” کار کنم..
میدونی ذهن همینه…فقط چیزهایی میبینه که تو رو به احساس بد برسونه..باید بتونیم سپاسگزار همین خوشبختیها باشیم واقعا همین چند ماه چه درهایی بروم باز شده..اگه همین چند مدت پیش بهم میگفتن اصلا باورش!نمیکردم…
و این یاداوری و مقایسه نکردن و این عجله رو باید خیلی خیلی خیلی روش کار کنم..
و بتونیم روی داشته هام و الهامات و ایده های خداوند تمرکز کنم.ایده هایی که خاسته منو مهر زده..فقط باید زمان درست بصورت نرم ساده روان وارد زندگیم شود..
که این نیاز داره “روی خود کار کردن..
این نیاز داره سپاسگزار موقعیت و شرایط الانم.
همزمانی خاسته ها انجام میشه…
میخام یه خاسته گذشتمو بگم..من خیلی دوستداشتم وارد مقطع بالا تو فلان شهر بشم.
حقیقتا خیلی روزها براش جنگیدم.خیلی سختی کشیدم.و تا بدستش اوردم..
و روزی که رفتم برای ثبتنام.بخودم گفتم!نگاه کن بهش رسیدی .چقدر خودتو اذیت کردی..انگار برام یچیز پیش افتاده شد “همون لحظه..خیلی زیاد با وجود ندونستن قانون یه لحظه بهم الهام شد…و خودم تاییدش میکردم…
که” حتی قبول شدنم.م..من !..لطف خدا دونستمش!و هدایتی که من اصلا شناخت بهش!نداشتم انجام شد که بازم داستان خودشو داره..
خداوند بهم الهام کرد.اگه حالتو خوب گرفتی اگه با مادرت بحث نکردی و تشنج نداشتی قبولت میکنم..که اونم داستان مفصل داره…
زمان خیلی خوبی بود..و دیدم واقعا ارزش اونکارهای اشتباه نداشته…که الان بیام بخودم یاداوری کنم..چقدر ما انسانها عجولیم.
…..
و خیلی چیزها هست که من بهش رسیدم برام عادی شده…..
در نهایت بگم!
چقدر خوبه دست خدا رو باز بزارییم تقلا و سختی و زجر یعنی بدبختی خودمون…
تنها باوری که مدام بخودم اول صبح یاداوری میکنم و بیاد میارم خاسته هایی که به اسانی این مدت داره به شکلهای مختلف وارد زندگیم میشه..حتی خاسته های دیگممم.بهمین شکل وارد زندگیم میشه عادی میشه..فقط من باید بزارم همزمانی خدا که درست و دقیقه..مثل هدایت دوست عزیزمون .و همزمانی شما استاد عزیزم با این شخص..که اینچنین ایمانی رو در دل این شخص بوجود اوردین….کارها و خاسته های منم بصورت درستش..همزمان بشه!انشالله
چقدر این روی دوش!خدا نشستن.چقدر این راحتی خوبه.چقدر این اسانی خوبه!چقدر این فکر راحت طلبی خوبه..
از بس به ما مخصوصا ایرانیها و فکرهای فقیر گذشتگانمون به خردمون دادن.که واقعا میگم.راست میگن من باید سختی بکشم..و واقعا هنوزم باید خیلی روش کار کنم..و میبینم و درک میکنم..مخصوصا اون سفر هدایتی…واقعا فهمیدم همه دارن تقلا میکنن!برای چند غازی….
همون چیزی که خدا مدارم تو ایه حجر ایه 88 بهم گفت…مواظب باشیا..مقایسه نکن خودتو شرایطتو با دیگران عجله نکن بزار من اتفاق خوب به موقع وارد زندگیت میکنم..
اقا!چی بگم….اون خدایی که منو افریده من الکی .خوش شانسی تو دنیا نیومدم من با قانون سرکارم..
هر جا بری قانونه..من باید به قانون الهی پیروی کنم..
خدا میگه من اسانی رو برای تو میخام …..تو این مدار بیا هر چی بخای بهت میدم.تو ظرفتو بزرگ کن تو بندگی کن تو کاری نداشته باش …
استادم خداوند بارها بهم گفته !
با شکل با تصویر کاری نداشته باش اتفاق خوب تو زمان درستش برات انجام میشه ….
تو حالتو فقط خوب نگهدار تو کاری نداشته باش به چه شکل.تو کاری نداشته باش میخاد چجوری..
همین الان این موبایل جدیدی که تو دستته کی بهت داده…خدا و دستانش..
که الان داری!با عشق بندگی منو میکنی..پس بزار خاسته بعدای.تم..بهمینشکل اسان که فکرشم نمیکنی .. وارد زندگیت میشه ..
من باید بقول استاد بارها بخودم بگم من بندگی کنم من تسلیم باشم و شب بارها بارها بخودم این فایل رو مروری کنم بر نجواهای ذهنم..
تکرار تکرار تکرار..
تا بیاد بیاورم گذشتمو و شرایط الانمو مقایسه کنم.
مواظب رفتارم باشم…
بخدا افراد خودشون زیر وام قرض بدهکاری میبرن بخاطر اینکه بتونن.زندگی و اموارتشونو بگذرونن.من 100 تک تومنیم ..بدهکار هیچکس نیستم..همه رو صاف کردم تموم شد و رفت..بخدا روزهایی به مو رسیده خدا در عین واحد برام جور کرده..و پاره نشده..
چه دریافتهایی چه هدایتهایی وارد زندگیم شده..
مگه ما خوشبختی بنام ارامشم داریم..ارامش چیه؟!بخودم میگم…بخدا..خیلی نیازمند این صحبتها هستم…
وقتی من حالم خوب باشه.وقتی که نیازمند هیچکسی نیستم..وقتی با خداوندم در کنار هم هستیم..بخدا هیچ یاری به زیبایی یاری خداوند اینقدر برام خوشبختی نداشته…
این دو سال خورده ایی… به اندازه کل زندگیم..پر از خوشبختی و بهشت همیشه جاویدان بوده….همه جوره برای من پر از خیرو برکته…
چرا بیام بجنگم من گذشته..چرا بیاییم حساب باز کنم چرا بیام تقلا کنم ..با دیگران ور بیفتم..و روشون حساب ببرم
من ارامش!رو میخام که اون فقط خدا هست و این آرامش یه پکیچی از!لطف و مرحمتش با یه سبد گل تقدیم من میکنه..
خدای من بسیار مهربانه..تنها دوست زمینیم .و سرای اخرتمه!…که همه چیز منو میدونه دغدغه ها و شرایط زندگیمو میدونه خدا هست.استادم باورش کرد..و بهش هدایت شد…منم باور میکنم منم نیازمندشم..
منم این مسیر رو تا انتها میرم !..چرا که نرم!..
منم میخام اسان بشم منم میخام موفق بشم منم میخام سلامتی داشته باشم.منم میخام بهترینها شامل حالم باشه..چرا بجنگم..با جنگ چه چیزی رو میخام ثابت کنم…
من باید قوی باشم.من باید نور الهی رو تو زندگیم بیشتر کنم.نمیگم یجاهایی خدا بهم گفته اینکار درست نیست..و زود منطشو بهم گفته…
و من بعد متوجهش!شدم اره کارم اشتباه..هست زود برگشتم..خیلی جاها هدایتم کرده همین چند روز پیش..هنوز پاشنه گذشتمو داشتم اجرا میکردم..همون لحظه خدا اون زمان رو برام متوقف کرد.گفت حق نداری اینکار رو انجام بدی…
مخصوصا روی این نوع تفکر..حساب کردن روی دیگران!و مقایسه کردن و عجله کردن..عجله…یعنی زود به خاسته رسیدن…
که خداوند بهم گفت من فراموشکار نیستم من میدونم فقط بهم اجازه بده که کارمو انجام بدم..
عجله نمیزاره که باید خیلی مواظبش!باشم…
خدا تو کتاب رویاها گفت.انسانها فراموشکارن..مگه شما خاستتونو برای لذت نمیخایین پس لذت ببرر..
میخام کلام الهیمو به لطف خودش .در این فایل زیبا”به پایان برسونم!..
ولی میدونم این تکرار هنوز ادامه داره..چون ذهن افکارشو از روی ورودیها “بوجود میاره..باید خیلی مواظبش!باشم..باید بتونم تو مسیر درست ادامه بدم…
مسیری که خدا داره یکدل و یکصدا از زبان استاد برامون یاداور میشه..
که یادت بمونه زندگی اسانی هست
زندگی حال خوبه
زندگی نعمت و ثروت
زندگی رابطه خوبه
زندگی یه پکیج عالیه!
برای داشتن این پکیج..باید بتونی روی مدار من با فرمان خدا!برای همیشه ثابت قدم بمانی…و بهاشو بپردازی…بهاش..احساس خوب و ارامشه..
دیگه خودت با خودشناسی..که همون دغدغه های ذهنیته..باید به درک واضحی برسی و تربیتش!کنی..بسمت رشد حقیقی…
هر کسی با خودشناسی به خداشناسی میرسه هر کسی باید بتونه با توجه به موقعیتش!و شرایطش..باورای ذهنیشو هم مدار کنه با باورهای الهیش…
منم مدام باید بتونم این بروز رسانی رو مدام انجام بدم..بروز رسانی که شخصیت درونی منو تعقییر میده…
بروز رسانی که زندگی چند روز منو در اینده تعقییر چند درصدی میده.
در نهایت میخام سپاسگزار خداوندم که مرا هدایت کرد.تا پاشنمو بازم پیدا کنم.و این رگ عجله و مقایسه کردن رو از بیین ببرم..
به امید روزهای ارهی و مسیر آسانی و راحتی…
همین چند دقیقه پیش داشتم غذا میخوردم.یه لحظه غذا رفت تو مجرای نفسیم..انگار یکی بردتشتش گذاشتش کنار…
اون کس کیه؟…خدا!..خدا هست که داره تمام سیستم بدنمونو هدایت میکنه..
همون لحظه گفتم خدایا هیچی مثل سلامتی بقول استاد..چقدر باید سپاسگزارش باشیم.همین نفس…
سلامتی که خاسته هامونو تو این دنیا”کن فیکون میکنیم..ما میخاییم اجابت میشه..
اگه یه لحظه نفسم بریده بشه..کی میتونه منو برگردونه..هیچکسی..اگه تمام داروهای شیمیایی موقع نفسگیری به انسان تزریق میشه ایا میتونه منو برگردونه خیر…
هر چقدر ریز بشیم تو همین انداممون..میبینیم خیلی کوچک هستیم.خیلی زیاد…
چند روزه..برنامه گوگل ارت.دارم پیگیر میشم…یه رودخانه تو اروپا بود.روی نقشه دنبال کردم ..تا رسید به دریا..دیدم چقدر این رود پیچ در پیچه..چقدر بزرگه..گفتم نگاه کن…
چه کسی اینهمه نعمتها رو افریده چه کسی اینهمه فراوانیهای طبیعت رو خلق کرده که فقط ما جز کوچیکشو تو زمین مشاهده میکنیم..
کو بخودم میگم ..یادت باشه خدا هست…
یادت باشه فقط خدا هست که همه چیز رو مدیریت میکنه..
وقتی از بالا به کره زمین نگاه میکنی از دید ماهواره میبینی چقدر ضعیف و ناتوانیم…چقدر راحتدارییم قدرت دنیا و میدیدم به دست.روسیه و ترامپ فلان!
واقعا باید بجای خنده..از خودمون خندید..چقدر ما انسانها بدبختیم..که خیلی راحت گول افکار عمومی میخوریم..
خیلی راحت روی دیگران حساب باز میکنیم برای اینکه زنده بمونیم…
چقدر راحت منطقهای بدرد نخور برای خودمون میبافیم..
مخصوصا اینروزها که دیگه اخر خودشه هر سالم داره زیاد میشه…
پس برای موفقعیت برای هر چیزی!طبق گفته استاد در فتیل قبل..و باورای موسی پیامبر از خداوند اسانیها رو بخاییم اسانی که خیالمونو راحت کنه…اسانیها..نیاز به یه باور قوی در برابر نجوای ذهن داره..که فقط با یاداوری پروبال میگیره چنان نیروی قوی تو درونت ایجاد میکنه که هر چقدر سپاسگزارش!باشی کمه…
انشالله که بتونیم تو این مسیر همیشه اسان بشیم..و نرم بشیم برای روان شدن زندگی عالی و موقعیت شرایط عالی!
به امید موفقعیتهای پایدار و همیشگی..
خدایا چنانکن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار
سلام و درود خداوند به دوست عزیز هم فرکانسیم!
که هر چقدر از این عطش الهی نوش جان میکنیم بخدا”بیشتر احساس نیازمتد بودن میکنم!
حمید عزیز..بهتون تبریک میگم..واقعا لذت بردم از اینهمه نور الهی درونیت!
وای چقدر خداوند بزرگه..چقدر زیبا هر کدوممونو تو مسیر پایبند میکنه..
چه درسهایی!
چه اشتیاق سوزانی..
اشتیاقی که ما رو پله به پله به نور الهی نزدیک نزدیکتر میکته..
صحبتت یاد خداوند رو درونم بیشتر غوطه ور کرد…و بیشتر خودشناسیمو و چرندیات ذهنمو اشکارتر کرد..
همین صحبتی که استاد گفتن..وقتی چرندیات ذهنمو و مسیر نادرستو بیشتر تشخیص میدم..اینم بخاطر مداری که هستم..بیشتر احساس خفگی میکنم..
آره منم به لطف خدا همینجور شدم..
احساس خفگی”که منو تکون میده..بدنم به لرزش میاد..
میدونی وصفش چجوریه..چند شب پیش خداوند الهامی بهم کرد..که بیدار بودم ولی جلوی چشممو به تاریکی هدایت نمود..
بصورت واضح دیدم توی جهنم هستم…
جهنم تاریک تو صحرای بدون نور..هر کسی بدنبال یچیز بود.جوری که اشخاص رو میشناختم!
همه سرگردان..
رفتم سر چاهی عمیق وای خیلی وحشتناک بود..نگاش!کردم ..
ولی احساسم بهم گفت فقط نگاش کن..اینقدر عمیق بود که با چشم انتهاشو نمیدیدی…
همه سرگردان بودن الله اکبر
همون لحظه بهم گفت برگرد…
وای !.برادر الهیم..دیدم وارد بهشت شدم..اینقدر صدای پرندگان زیبا میومد.و چهچه صداشون انگار یه ضبط صوتی تو اتاقم با ولوم بالا روشن کرده بودن..
چقدر حس!خوبی داشت..
میدونی بهشت من” دوستدارم چجور باشه!
میخام کوه و طبیعت و جنگل و رودخانه همه..با هم باشه..دقیقا همون صحنه بود.ولی خیلی برام شفاف نبود فقط صداش زیاد بود..با صداش زیباییهاشو درک کردم..
ولی!جهنم دقیق و شفاف.و حتی افراد نزدیک بهم و حتی دورم که من یه گفتگوی کوچک باهاش داشتم برام رونمایی شد…
دقیق خداوند آخرتو بهم نشون داد..
تا یادم بمونه بیشتر روی خودم کار کنم..
سپاس بیکران بابت ایات و درکهای الهیتون نسبت به قرآن..هر قدم که داشتم نوشته هاتونو میخوندم..نور الهی رو مدام”رو متن،هات،” خداوند برام گوشزد میکرد..
گوشزدی که پاشنه اشیلمو بیشتر بهم یاداور شد..خدایا سپاسگزارتم بابت همچنین پکیج خوشبختی!
جوکتم عالی بود…کلی حالم دگرگون شد…
موفق پایدار باشی اقای امیری بوشهری..سلام منم به دریا برسون..دریا واقعا زیباست..دریا بهت ارامش میده!
و به زیباییهای خداوند خیلی خوب هم مدارت میکنه!جز زیبایی چیز دیگه ایی نیست!
به امید هدایت خدا با درک ایات زیبای قرآنیتون!….موفق برادر.دیار خلیج فارس…همیشگی….
ما هم باید مثل کوه مثل دریا قوی باشیم…
میدونی چرا..؟دیگه خودت تهشی!….میدونی…
بنام خداوند بخشنده مهربان.
سلام و درود به برادر عزیز الهیم ..
نمیدونم چجور سپاسگزار خداوند باشم..خداوندیکه هر لحظه در حال هدایت من.برای خوندن کامنتایی مثل شما برادر عزیزم می باسد..
و سپایگزار شما هم هستم..
که بهای رسیدن به خاسته تونو پرداختین…
میدونی منو بیاد چه روزی دراوردی..چند تا حادثه گذشته ام برام رونمایی شد…
روزی که حدودا 5 سال هست میگذره…من مبلغ وام چند میلیونی گرفتم..بخاطر سختیهایی که در این مسبر کشیدم.و شرکهایی که ورزیدم..حمید عزیز..
روزهای اخر..به طرز بسیار وحشتناکی من..پاهام شکست..با همون شکستن.رفتم امضای اخر رو کردم..
میگفتم”چشمم زدن.از بس من زرنگم.که تونستم این مبلغ زیاد رو بگیرم..
ای دل قافل!…که نگو..خودمو به جهنم بردم…خیلی داستان داره این موضوع…تا رسید به سال اخر از قسطاش…
که الهام اومد.باید ” این وام رو که برای شخص فلان برای سود داده ایی باید ببخشی..
حمید عزیز…
میخام بگم..اول مهر..از طرف خداوند اومد.الان فرصت امضای ببخشه…
گفتم چجور؟
گفت برو بهش بگو..در صورتی واممو میبخشم.که زودتر از موعد تمام شدنش آخرین پرداخت رو از بانک “پرداخت کنی…
اون شخص بخاطر این قرار من.از خدا خاسته. تمام اون قسطایی که طی این 6 ماه مونده موند.یجا پرداخت کرد..
و تمام پیامکهای من از بیخ تموم شد رفت..یه نشتی بسیار قوی بود..
ولی تو زمان خودش موقعه ایی که من امادش بودم انجام شد..
ولی خیلی چک و لگد خوردم..دقیقا سال گذشته 26همین ماه.که جمعه سالگردش بود..از همین شخص تو دهن محکمی خوردم..
من خودم به خودم ظللم کردم..
خداوند دوستداره ما ثروتمند باشیم..
از موقعه ایی که استاد این سخن گرانبها از دهان خوشبوش،”ساطع شده بر قلبهای ما..
و باز همه اینها لطف پروردگار هست…برای ماها که باهاش هم فرکانسیم..
دارم مدار به مدار بالا میرم..
چه هدیه هایی از چه اشخاصی..چه روان شدنهایی
چه حال هوایی !
خیلی خیلی خیلی خیلی پیامتون عمق وجودمو جریحه کرد..
حرف زیبایی زدین.. اگه این مبلغ پول زیاد بود” زیر تریلی گوشهامو درمیاوردن…
یادم از چند مورد رسید..که افرادی هستند..بعد از سالها یه ماشینگرون قیمتی میخرن..با همون ماشین صفر تصادف میکنن..
چقدر چقدر قانون دقیقه!الله اکبر الله اکبر الله اکبر از بزرگی خدا..
هر چقدر خودمونو زجر بدییم با زجرم انجام میشه..
منم میخام اگاهانه در مسیر اسانیها باشم.دیگا میخام همه چیز براحتی برام اتفاق بیفته..
دیگه نمیخام برای چندر غازی برم التماس فلان نفر از ارگان دولتی
یا فلان شخصی که واسطه هست ما فلان کار رو انجام بدیین..
یافلان طرح رو بزنم نشون فلان شخص بدم تا اون برام کار انجام بده.
یا شخص نزدیکم بهم سود بده تا من ثروتمند بشم.فقط اون میتونه پولسازی کنه.من باید بهش بچسبم.
یا اون شخص بزرگ مدیر عامل فلان..
حمید من این باورا رو قبلا داشتما..
چند بار تصادف کردم .یه شخصی منو از پشت دیده بود..گفت…بخودم گفتم این شخص زنده در نیومد..
ناگفته نمونه دیه هم گرفتم.بازم چک و لگد خوردم.)..الله اکبر
و داستان ادامه داشت…
چرا!..چون ثروتمتد شدنمو از اون اشخاص میدونستم..
امروز لطف خداوند شامل حالم شد.که بیام سوره حجر رو بخونم.وای که نگم.. ایه هاش دیوانت میکنه..
منو دیوانه کرده..
صحبت شما و دوستان عزیزم..که ناگفتنیه..هر چی بگم کمه!…
بهر حال خیلیخیلی متشکرم..
از اینکه عمق کلامت بسیار زیبا بود..
پس مدام بخاییم از خداوند…
که ما اسانی و راحتی میخاییم
ما میخاییم به اسانی ثروتمند بشیم..
همه چیز برامون ساده پیش بره..
یه داستان دیگه بگم.ببخش صحبتم زیاد شد.ولی باید بگمش..شور و شوقم خیلی زیاد شده..
حمید عزیز!همون فلان ارگانی که داشتم التماسشون میکردم..
الان اونا از من میخان براشون کار انجام بدن…و منم هر چی بگم همون لحظه عمل میکنن.
برای پرداخت بهشون گفتم من نقد کار میکنم.و تونستم این مورد رو خوب انجام بدن..چون من تعقییر کردم.
دیگه نیازی برای تقلا نیست..همه چیز به اسانی پیش میره..
یه هدیه هایی بهم میرسه..فقط تو ذهنم.دوستدارم داشته باشمشون خیلی راحت وارد زندگیم می شود..
دوست عزیزم زندگی اسانیهاست بخودم میگم..من میتونم همه چیز رو براحتی برای خودم رقم بزنم.
دنیا اساس باورهای منو بهم نشون میده.و میخام با تمرکز قوی تری روی این مورد کار کنم…
من اسانی میخام و میدونم خداوند اسانیها رو در بهترین زمانش!برام پیش میاره..
نیازی نیست من دنبال دیگران بدوووم و خودمو خفت و خوار کنم..
من با ایمان و باورام دنیای اطرافمو به صلح میکشونم.
به امید داستانهای زیباییت..دوست عزیزم. موفق و پایدار باشید