ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی

به نام خداوند پاک و منزه

درود به استاد الماس نشانم و استاد شایسته عزیز و همه دوستان خوبم در این خانواده توحیدی

خداوندا تو را شکر که هدایتم کردی که جاهل نباشم و در جهل از این دنیا نرم و این بزرگترین نعمت و لطف خداوند به من است و بارها بهش فکر میکنم چه نعمتی از این بالاتر .

و خداروشکر شاکرم برای نعمت استاد عزیزم که دست خداوند هست و با این قلب بزرگ و دوست داشتنی جلویی دوربین میاد و توحید را برای ما باز میکند

دیشب یه چیزی از گذشته یادم اومد : یادم میاد از سن کم دوست داشتم یه خرمند و دانایی باشه که راه و رسم زندگی درست رو به من نشان بده و بهم بگه باید چطور فکر کنم و چطور رفتار کنم و مدت ها تصویرسازیش میکردم و سالها گذشت و در زمانی که امادش بودم خداوند استاد رو فرستاد تا مرا هدایت کنه

این فایل ارزشمند که روی سایت اومد چیزی برای نوشتن نداشتم و صبر کردم که بیشتر در موردش هدایت بشم که بنویسم.

این چند روز گذشته بهتر پی به این مسئله بردم که به جای اینکه ادمی که باهوش و با استعداده باشم و تمام کارها رو درست انجام بدم و فکر کنم اره من چون با استعدادم نباید اشتباه کنم ویا اینکه من قانون رو فهمیدم و فاصله بگیرم یا کمتر کار کنم این نتیجه ش میشه که روی عقل خودم حساب کردم و دچار غرور و منیت بشم و هدایت نشم چون همین هم یه ترمز هست .

به جای انتظار بالا از خودم و تمرکز روی عقل خودم بیام از هدایت استفاده کنم.

تا همین الان که من هیچی از خودم ندارم و خداوند این جایگاه و این شرایط رو فراهم کرده چرا بیام به عقل خودم کردیت بدم. ایا جز این بوده که موقع استفاده از این نیرو زندگیم راحت تر شده و موقع استفاده از عقلم کارها پیچ خورده

برای من که روی عزت نفسم کار میکردم و برای خودم توانایی هام رو مرور میکردم متوجه شدم چقدر روی دستاوردهام متمرکز هستم ولی متوجه شدم دارم از یه جایی دیگه احساس لیاقت میگیرم که جدای دستاوردهای و مهارت هامه و این احساس لیاقت از کجا میاد؟ و در این خلال بارها از خداوند سوال کردم وموقع پیاده روی به چیزی هدایت شدم که اصلا بهش توجه نکرده. از وقتی سوار جریان هدایت وگفتگو باهاش شدم ارزشمندی درونی گرفتم و نکته اینه که ارزشمندی من داره از هدایت خداوند و توحید تغذیه میشه.

خداروشکر مدت زیادی حالم خوبه اما یه چیزی هست که منو توی مهارتی اذیت میکرد و درکش نمیکردم و سوالم این بود توی این مهارت داره کارام سخت میره جلو و قطعا مسیر سخت مسیر اشتباهه و این باید اسان تر باشه و باید راه حل دیگه ای براش باشه و ذهنم نسبت به موضوع رو رها کردم و چند روزیی نرفتم دنبالش و برای شروع مجدد دوباره هدایت خواستم و دیگه تو قیدش نبودم عجیب منو هدایت کرد به جایی که بهم فهموند مسیر سخت نیست تو باید زاویه دیدت رو عوض کنی و چقدر زیبا برام استدلال اورد که به این دلیل باید توی این حرفه مهارت کسب کنی واقعا از استدلال هاش جا خوردم که اینجوری منو قانع کرد .

مسیر خیلی راحتر میتونه باشه اگه روی هدایتش حساب کنیم و چقدر میتونه لذت بخش باشه .

خدایاشکرت

شاد و سلامت باشید