ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی - صفحه 28 (به ترتیب امتیاز)

1144 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مرضیه گفته:
    مدت عضویت: 2436 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و همه دوستان گلم.

    امروز که هدایت شدم به این فایل یاد یه اتفاقی افتادم که توی دوران دانشجوییم پیش اومده بود و من تمام تلاشمو کردم که بسپرمش به خدا و خدا مثل همیشه فراتر از حد تصوراتم کارو برد جلو و نتیجش خیلی بیشتر از اون چیزی بود که من خواسته بودم.

    موضوع از این قرار بود که هر سال دانشگاه برای تشویق دانشجوها، یه سری فاند میده و براساس رزومه دانشجوها و سوابقی که دارن چن نفر رو انتخاب میکنه. سال 2021 بود و من اون سال رو توی مرخصی زایمان بودم، و یه ایمیلی از طرف شرکت دریافت کردم که گفته بودن برای یه فاندی که صنعت داره به دانشگاه میده اپلای کنم.

    من مرخصی بودم، اصلا چرا باید اون ایمیلو میگرفتم. همه میدونستن که من فعلا در دسترس نیستم پس چرا اون ایمیلو فرستاده بودن. این اولین کار خدا بود.

    خلاصه که من مدارکمو جمع و جور کردم و ریکامندیشن هارو هم از اساتیدم گرفتم و مدارک و فرستادم. و خیلییی امیدوار بودم که منو انتخاب میکنن. و همش این جمله رو به خودم میگفتم که هر آنچه که متعلق به من است نمیتواند از من گرفته شود. و سعی میکردم که حس امیدواری رو زنده نگه دارم تو خودمو و خودم رو در حال دریافت اون جایزه و لوح تقدیر تصور میکردم.

    یکی از دوستام که توی یه بورس دیگه شرکت کرده بود، بهم گفت که انتخاب شده ولی من هنوز ایمیلی از دانشگاه نگرفته بودم. خلاصه خودم ایمیل زدم و پرسیدم که جواب اون اپلیکشین چی شده و آیا من انتخاب شدم یا نه، اونا هم بلافاصله جواب دادن که نه، متاسفانه شما انتخاب نشدین. من همه ناراحتیم در حد یه دقیقه طول کشید و باز هم همون جمله رو به خودم گفتم، چیزی که متعلق به منه نمیتونه از من گرفته بشه. و حالم رو برگردوندم سر جای اولشو به خودم گفتم مرضیه تو چیزی رو از دست ندادی، یه مدت با تجسمه بردن اون بورس حال کردی و ذوق کردی و مطمعن باش که جواب اون حال و احساس خوب رو به صورت نتیجه میبینی بزودی تو زندگیت.

    یک هفته گذشت و از دانشگاه بهم ایمیل زدن که باید یه ویدیو ضبط کنی و بابت اینکه بورس رو برنده شدی یه قدر دانی از اون شرکتی که فاند رو بهت داده بکنی. من چند دقیقه تو شک بودم. اینا که هفته پیش به من گفته بودن من بورس و برنده نشدم. و بعد از چند دقیقه یه ایمیل دیگه گرفتم که معذرت خواهی کرده بودن بابت اینکه به دلیل یه مشکل تو سیستم یه سری از بچه ها که بورس هایی رو برنده شده بودن ایمیل به دستشون نرسیده. چنان بغضی از شادی کرده بودم، نه به خاطر بورس، به خاطر بزرگی و بخشنده بودن خدا. به خاطر اینکه قوانینش اینقدر محکمه و مو لا درزش نمیره. و حالا میخوام بگم چرا فراتر از حد تصورم بود این اتفاق.

    معمولا دانشگاه یه مراسم جشن میگیره توی دسامبر هر سال و جوایز رو توی اون جشن به بچه ها میده. اون سال به خاطر اون مریضی همه چی مجازی شده بود. از شرکت بهم ایمیل زدن و گفتن که از دانشگاه یه تیم قراره بیاد شرکتو قراره که از برنده ها عکس بگیرن برای مجله دانشگاه و خواسته بودن که لباس رسمی بپوشیم. اونسال من با اینکه توی مرخصی بودم، اسمم و عکسم توی مجله دانشگاه منتشر شد و کلیییی آدم منو شناختن. در حالی که من هیچ فعالیت ای نداشتم اونسالو.

    ماجرا فقط به اینجا ختم نشد. یه ماه بعدش از طرف دانشگاه بهم ایمیل زدن و گفتن که میخوان بابت اون جایزه ای بردم، باهام مصاحبه کنن و این مصاحبه به مناسبت روز جهانی زن توی مجله دانشگاه منتشر میشه. تیتر مصاحبه این بود:

    ‏“A Genius Determination, from Tehran to Sherbrooke”

    وکاش اجازه داشتم که لینک مصاحبه رو اینجا هم میذاشتم.:)

    ازم خواستن که بیان خونمونو یه عکس از من و همسر و پسرم بگیرن و یه روز هم اومدن شرکت و از خودم به تنهایی عکس گرفتن.

    من تو تجسماتم فقط لحظه ای رو میدیدم که دارن بهم جایزه میدن و ازم عکس میگیرن. ولیییییی خدا کاری کرد برام که نه تنها جایزه رو گرفتم بلکه دو بار به فاصله یه ماه اسمم و عکسم تو مجله دانشگاه چاپ شد و توی لینک دین و فیس بوک کلیییی منتشر شد. بخصوص وقتی که مجله دانشگاه مصاحبه رو‌برای روز زن منتشر کرد خیلییییی احساس خوبی بهم داد. این از فضل خداس فقط و فقط.کلییییی از دوستای ایرانیمون بهم تبریک میگفتن و میگفتن دمت گرم که اسم یه دختر ایرانی رو تو مجله دانشگاه بردی بالا.

    اینه نتیجه کاری که به خدا واگذارش میکنی و مطمعنی که قوانین خدا همیشه جواب میده.

    چقدر نوشتن این کامنت مدارمو چن تا پله برد بالا.

    استاد جان کارت درسته، دمت گرم، دوست دارم، به امید دیدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  2. -
    حجت احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2700 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی که در این دانشگاه عباس منش در حال طی کردن تکامل و رسیدن به خواسته ها و آرزوهای خود هستن

    فایل بینظیر هست واقعا که کلمات خداوند را بر زبان می‌آورید

    و تا به ندای الله که در وجود ما نهادینه می کنه ؟

    درون مان پرورش می‌دهد

    و به هدایت الله هدایت می‌شویم اگر سوالی داریم به یک شکلی داره پاسخ داده میشه اگر نیازی داریم یه شکلی داره

    پاسخ داده میشه .

    چی میشه که ما داریم دریا فتش می کنیم

    چی بشه ما همواره آسان باشیم برای آسانی ها

    چی میشه که ما همواره در حال دریافت نعمت ها هستیم

    موقع ای نگاه مون را به خدا وند عوض کنیم

    خداوند همواره به ما نزدیکه همواره از رگ گردن به ما نزدیک تره

    همیشه با ما هست همیشه داره گوش می‌کنه

    همیشه داره میبینه همیشه داره هدایت می‌کنه

    عالمه وحا به قادر بخشندست رحمانه رحیمه

    خداوند از ما بیشتر می خواهد که خوشبخت باشیم ثروتمند باشیم سعادتمند سلامت باشیم و فقط ما باید آماده باشیم که در یافتش کنیم در حالی که نمی بینیمش

    آدمها و شرایط را توی مسیرمون قرار میده

    دوستان به ندای الله به ندای رب که به شما الهام می‌کنه گوش کنید

    مثل همین دوستمون که بهش الهام شد

    بار ها برای خود من هم همین اتفاق افتاده وقتی که به ندای درونم گوش کردم نتیجه های خوبی در یافت کردم

    دوستان عزیز می سپارمتون به آغوش عاشق گرم پروردگار مهر بان ماه باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  3. -
    هرندی گفته:
    مدت عضویت: 1550 روز

    بِسمِ اللهِ الرَحمنِ الرَحیم…

    سلام وعرض ادب محضر استاد عباسمنش عزیز،خانم شایسته و تمام آگاهی جویان سایت

    بسیار بسیار لذت بردم از این همه آگاهی های ناب که استاد عباسمنش عزیز با انفاق در اختیار رهپویان آگاهی قرار میده…

    ایکاش ما هم بتونیم با باورهای توحیدی و فعال کردن اسماء الحسنی در دل وقلبمون خدا را جور دیگری باور کنیم…

    چند روزی بود که داشتم رو اسماء الحسنی که در صد بند در دعای جوشن کبیر اومده همراه با معانی و تفاسیر شون کار می‌کردم که البته چند فراز ابتدائی اون را کار کردم،همه صحبت‌های استاد درسته فقط باید باور کنیم و اونها را سرلوحه زندگی خودمون قرار بدیم،باید خدا را باور کنیم،باید اسماءالحسنی را باور کنیم وبا قلبمون درک کنیم،باید نور این صفات را درک کنیم،خدا نور آسمانها و زمین است،خدا رحمان است خدا رحیم است،خدا کریم است ،خدا بزرگ است، خدا حلیم است،و خدا حکیم است

    ولی تا ما به باور وایمان نرسیم که خدا جامع جمیع صفات و اسماء الهی است فایده نداره

    خداوند در قران فرموده :ولله الاسماءالحسنی فادعوه بها…

    وبرای خداست اسماءالحسنی پس با این اسماءخدا را بخوانیم.

    البته خواندن خدا با این اسماء لقلقه زبان نیست،بلکه بالفعل کردن این اسماء در خودمان است،اسماء که خداوند فرموده:وعلم آدم الاسماءکلها…

    اللهم انی اسئلک بسمک یا الله،یا رحمان ،یارحیم،…

    ان شاالله که بتوانیم با درک قلبی و گرفتن انرژی اسماءوصفات الهی و باور کردن آنها خدا را در زندگی های خودمون بصورت آگاهانه مد نظر بیاریم و هر لحظه به او توجه کنیم.ان شاءالله

    رب انی مقیم الصلوه ومن ذراتی

    ربنا و تقبل دعاء…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  4. -
    پرستو گفته:
    مدت عضویت: 231 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام و احترام به استاد عزیزم و خانوم شایسته ی نازنین و دوستان عزیزم در سایت

    من فک کنم بار چندم هست که این فایل رو دارم گوش میدم ولی جالبه انگار اولین باره هدایت شدم به این فایل ….انگار اولین بارم هستش که آگاهی های این فایل رو شنیدم …چقد برام تازه است چقد شبیه سال‌های زندگی من بود هر فایلی رو گوش میدم میگم دیگه من پر از آگاهی شدم دیگه الان همه چی رو میدونم ولی برای بار دوم و چندم که دوباره هدایت میشم به سمت همون فایلها انگاری اون دفه ی قبلی من هیچی متوجه نشده بودم از آگاهی اون فایل و الان دارم میفهمم و من چقد گمراه بودم در مسیر زندگیم … همیشه فک می کردم همه چی باید با رنج و سختی به دست بیاد و اگه یه خواسته ای راحت برآورده میشد میگفتم نهه این یه جاییش مشکل داره مگه میشه یه خواسته ای به راحتی به دست بیاد و تلاش و سختی توی براوردن اون خواسته نباشه…!!! یاد این شعر میفتادم ( نابرده رنج گنج…..) چرا ما اینجوری تربیت شدیم چرا انقد ذهنمون پر شده از باورهای غلط …!!!!! چرا نباید شرایط آسون جلو بره چرا نباید فکر کنم که همه چی باااید اتفاقا آسون پیش بره و کارها به بهترین نحو انجام بشه …!!!! من به جای اینکه از هدایت خداوند استفاده کنم برای حل مشکلاتم خودم کفش آهنین پوشیدم گفتم من باید برای حل مشکلم آماده بشم و بجنگم ….!!!! به جای اینکه نوع نگاهمو عوض کنم و بگم خداوند آسون کنه منو برای آسونی ها و ذهنمو عوض کنم ایمان و توکلم به خدارو قوی کنم تا نعمتها به آسونی و راحتی وارد زندگیم بشه ….من باید شکل باورمو عوض کنم باید ذهنمو کنترل کنم ،ورودیهای ذهنمو کنترل کنم باید تمرکز کنم رو قدرتی که خدا به من داده …به جای اینکه مدام برم توی فضای مجازی و ذهنم رو پر از ترس کنم باید به خدا متکی بشم چون خدا میخواد که من هدایت بشم … میخواد من ثروتمند بشم میخواد من خوشبخت بشم میخواد که عذاب نکشم زجر نکشم ….. من با ورودهای منفی که وارد ذهنم کرده بودم فرکانسم همش نگرانی و افسردگی و بود و جلوی ورود تمام نعمتهای خدارو گرفته بودم هدایتهای خدارو نمی دیدم چون خودم نمی خواستم ….. خدایا من خودمو آماده ی دریافت نشونه ها و هدایتهای تو‌ میکنم مسیرو برام راحت کن کمکم کن تا به راحتی باورهامو هر روز قوی و قوتر کنم کمکم کن هر روز ایمانم رو بهتر کنم کمکم کن تا بتونم نشونه ها و هدایتهای تو رو متوجه بشم خدایا بهم یه قلب باز و وسیع بده تا تورو با تمام وجودم حس کنم خداجونم من تورو میخوام آرامشتو میخوام …..خدایا من آماده ام برای شناخت بهتر تو من آماده ام برای سپردن خودم و‌زندگیم به تو …. خدایا کمکم کن تا توی مسیر هدایت قرار بگیرم تا بتونم نشونه های تورو دریافت کنم ……..تو عالم مطلقی تو قادر مطلقی تو وهابی تو باید کمکم کنی توی مسیر درست قرار بگیرم ……..

    خدایا من سخت بهت نیاز دارم به راهنماییت به هدایتت به کمکت به نشونه هات ….

    خدایا شکرت که هستی …..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  5. -
    مرضیه گفته:
    مدت عضویت: 1580 روز

    به نام خداوندی که بخشنده هست و مهربان

    از همین جا خدا خودش داره بهمون باور میده که در مورد من چطوری فکر کنید تو رب جهان هایی کمک کن تنها تو را بپرستم و تنها از تو یاری بخواهم من رو هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت دادی. خدایا همین یک سوره کلی باور داره بهمون میده برای آسونی برای دریافت نعمت های بیشتر

    باور اینکه تو قدرتمند و قادر مطلق هستی اینکه فقط از تو بخوام و تنها کسی که کمکم می کنه تو هستی

    اینکه راه راست راه تو راهی هست که توش نعمت و فراوانی، ثروت، آرامش و سلامتی هست به همین آسونی داره بهمون باور میده.

    برام خیلی جالبه استاد تو این فایل به نکاتی اشاره می کنن که چند روزی هست ذهن من رو درگیر خودش کرده :

    چند روزی هست که دارم هدایت میشم( چه از طریق فایل های استاد و کامنت های دوستان و تفکر کردن) ، به این که خداوند وظیفه خودش دونسته که من رو به خواسته هام برسونه مثل آیه اذا سالک گفته من پاسخ دهنده ام به درخواست های تو و آخرش هم گفته تا تو رشد پیدا کنی یعنی اینکه با درخواست هام من رشد پیدا می کنم و جهان رو رشد میدم این چقدر معنوی هست که من با رسیدن به هر خواسته رشد می کنم چون ایمان من قوی تر میشه، اعتماد به نفس من بالاتر میره و به خدا نزدیک تر میشم مثل حضرت ابراهیم که وقتی میخواد بدونه چطور مرده ها زنده میشن دلیل خودش رو اینطوری میگه برای اینکه ایمان من قوی تر بشه، باید این باورها رو بسازیم که خدا خودش میخواد ما رو به خواسته هامون برسونه وظیفه من درخواست دادن هست و وظیفه خدا پاسخ دادن (درباره کلمه عبد جستجو کنیم)

    من درخواست میدم و به خواسته هام می رسم این معنوی ترین کار دنیاست همون که استاد میگن ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست و بشین فکر کن با هر خواسته تو چه اتفاقاتی میوفته اینها رو بنویس بارها به خودت بگو تا برات منطقی بشه چقدر خواسته تو ارزشمند هست تا برات منطقی بشه که باید درخواست بدی تا ایمان پیدا کنی که به درخواست تو هر چی باشه پاسخ داده میشه پس درست درخواست بده، درخواست آسونی کارها رو بده درخواست آرامش و نعمت بیشتر رو بده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  6. -
    سپیده گفته:
    مدت عضویت: 802 روز

    سلام

    باورم نمیشه امروز که بصورت اتفاقی دیدم فایل جدید گذاشتید تیتر و موضوعش دقیقا چیزی بود که الان بهش خیلی نیاز داشتم، جواب سوالایی بود که تو این چند روز از خداوند پرسیده بودم،

    من یک خواسته ای داشتم از خداوند که او نیز پاسخ داد و هدایتم کرد به سمتش همه چیز خیلی راحت و روان و بصورت معجزه وار پیش رفت و چندروز مونده بود که نتیجه اش وارد زندگیم شه اون چند روز شد تقریبا یک ماه گره افتاد تو کاراش و هنوز به نتیجه نرسیدم

    کنترل ذهن برام خیلییییی سخت شد یه حالت سینوسی داشتم چندروز حالمو خوب میکردم و ی روز بهم میریختم، همش از خودم میپرسیدم که همه چیز خوب بود راحت داشت پیش میرفت 98درصد کارا عالی پیش رفته بود چرا انقدر سخت شد یهو و اون طولانی و سخت شدنه احساس بد و نگرانی و عجله رو در من ایجاد میکرد که من رو اتفاقا از خواستم دورتر میکنه این احساس ولی به سختی سعی میکردم که احساسم رو خوب کنم! از خداوند کمک میخواستم که بهم بگه آیا من ترمزی دارم یا هنوز بهترین زمان به وقوع پیوستن خواسته ام نرسیده؟ چندروز فکرم درگیر این سوال بود

    امروز با فایل شما من متوجه شدم که چنتا ترمز ریز دارم و احتمالا زمان مناسبشم فرا نرسیده

    یعنی انگار جمله به جمله این فایلو داشتید به من میگفتید، مخاطب اصلیتون من بودم! زمانی که از خدا هدایت خواستم

    من فهمیدم باید بیشتر روی باورهای توحیدی کار کنم ،دقیقا همین ترمزو داشتم که گفتید یکبار بگید خداوند میشنوه نیاز نیست صدبار یادآوری کنی بهش اونم بخاطر عجله و ترس و نگرانی بود که نسبت به نتیجه داشتم

    و یکم دنبال تایید دیگران بودنو هم متوجه شدم دارم با اینکه دنبال توجیه خودم بودم همش که بگم ندارم ولی با مثالایی که زدید متوجه شدم منم اون مشکل تایید شدن رو دارم

    و اینکه زمانش رو بسپرم به خداوند اون در بهترین زمانش هدایتم میکنه

    و اون چیزی که خیلی باعث نگرانی من میشه تو این مسیر باور کمبود فرصت هاست، که اینو قشنگ میفهمیدم از اولش و این ترمزو دارم و سعی میکنم روش کار کنم، این ترمز خیلی قویه تو ذهن من و نگرانی من رو تشدید میکرد تو این مدت

    استاد خیلی ممنونم ازتون که این فایل هارو با ما به اشتراک میذارید و به ما هم کمک میکنید تو این مسیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  7. -
    الهام گفته:
    مدت عضویت: 2815 روز

    بنام خدای بخشنده و مهربان

    خدایا هرآنچه که دارم ازآن توست وتوبه من دادی .

    خدایا هر موفقیتی که دارم وکسب کردم از آن توست و تو به من دادی .

    خدایا هر توانایی که دارم و کسب کردم از آن توست و تو به من دادی .

    خدایا می پذیرم که تو داری کارها را انجام می دهی .

    خدایا من در برابر عظمت تو ناتوان هستم .

    خدایا می پذیرم که من هیچی نمی دانم و تو هستی که همه چیز را می دانی .

    خدایا توهستی که عالمی و علمت بر همه جهان محیط است .

    خدایا توهستی که عظیمی .

    خدایا توهستی که دانا وتوانا هستی .

    خدایا تو هستی که سمیعی .

    خدایا توهستی که بصیری .

    خدایا توهستی که قادر مطلق هستی .

    خدیا توهستی که وهابی .

    خدایا توهستی که رزاقی.

    خدایا توهستی که رحمان ورحیمی .

    خدایا از هر خیری که از تو به من برسد من فقیرم .

    خدایا مرا هدایت کن به بهترین ها .

    خدایا قلبم را در برابر الهامات و ایده هایت وسیع کن .

    خدایا فهمم را در برابر درک قوانین جهان وسیع کن.

    خدایا شهامتی در من قرار ده تا برای من قدم حرکت در مسیر عشق و علاقه ام شود.

    خدایا جسارتی در من قرار ده تا بتوانم پا روی ترسهایم بزارم و عزت نفسم را رشد دهم.

    خدایا ایمانی در من قرار ده تا همیشه روی تو فقط حساب کنم .

    خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می خواهم .

    خدایا مرا هرایت کن به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت داده ای .

    …………………………

    در کامنت قبلی من از یکسری تجربیات خودم نوشتم که چطور خدا همه چیز برای من آسون کرد.

    ولی یادم نبود به این مطلب اشاره کنم که پشت همه ی این شرایط عالی / درخواستهای من به جهان و خداوند بود که داشت کارها را انجام میداد. مثلا در مورد مدرسه ی پسرم وقتی به تضاد برخوردم از خداوند هدایت خواستم و همیشه در تمرینات ستاره قطبی از خدا درخواست میکردم که من و پسرم را به مکان بهتر و انسان های با کیفیت تر هدایت کنه و همیشه باخودم میگفتم چرا ما نباید باهزینه کمتر و حتی رایگان از یک فضای آموزشی بهتر بهرهمند بشیم. یعنی مدام با خودم تکرار میکردم که باید همه چیز ساده تر و کم هزینه تر پیش بره . بعد خداوند منو هدایت کرد به مدرسه دولتی تازه ساز با امکانات عالی و مدیریت عالی و رایگان و نزدیک خوونه ی ما .

    البته دوره قانون آفرینش و دوره احساس لیاقت هم خیلی تاثیر بزرگی روی تغییر شخصیت من داشت .

    باورهایی مثل :

    برای من همیشه جای پارک هست/ همین باور باعث شده برای من همیشه جای پارک باشه . یادمه یکی از روزهای تابستون امسال داشتم میرفتم بیرون کار داشتم و در تمرین ستاره قطبی ازخدا درخواست کردم خدایا امروز جای پارک خوبی برای من قرار بده میخوام ماشین زیر سایه درخت پارک کنم تا آفتاب بهش نخوره . دقیقا همین اتفاق افتاد و دقیقا یه جایی یه جای عالی و سایه دیدم و گفتم خدایاعاشقتم تو این جا را برای من قرار دادی.

    یه مدتی من برای دندانهایم به دندانپزشکی میرفتم قبل از اینکه بخوام دکترم مشخص کنم از خدا هدایت خواستم و گفتم خدایا منو باانسانهای با کیفیت و متخصص و خوش اخلاق هم مدار کن. اتفاقی که افتاد هدایت شدم به یه دکتر خیلی خوب و خوش اخلاق و مثبت و ماهر در کار خودش و یک تیم حرفه ای هم برای این آقای دکتر کار میکنند که همگی عالی هستن حتی منشی این دکتر خانم بسیار مهربان و دلسوزی هست . روز اول رفتم مطب منشی طوری با من برخورد کرد که انگار چند ساله همدیگر میشناسیم . یادمه یه روزی باید من عکس دندون میبرد مطب . تماس گرفتم منشی گفت نیاز نیست این همه راه بیایی تا اینجا تو این هوای گرم تابستون . عکس برای من تو واتساپ بفرست که من برات نوبت بزنم . وقتی هم که داشتم پول حساب میکردم منشی گفت نمیخواد همه را پرداخت کنی . یه بخشی میتونی بعد حساب کنی من گفتم نه نمیشه که من همیشه همه چیز نقد پرداخت میکنم دوست ندارم مبلغی باقی بمونه برای بعد . منشی گفت خودت اذیت نکن من شما را می شناسم مشکلی نیست قسطی بده . من هم که طبق آموزشهای استاد یاد گرفتم که همه چیز باید نقد بخرم و اهل قسط و وام و قرض نیستم و سالهاست که این ویژگی شده شخصیت من. کل هزینه دندانپزشکی را کامل پرداخت کردم.از خانم منشی هم بابت برخورد خوبی که با من داشت تشکر کردم.درواقع من چیزی بابت نحوه پرداخت هزینه ها از منشی نپرسیدم خودش به من پیشنهاد داد که میتونم در چند مرحله پول را پرداخت کنم .

    این باور که برای من همیشه همه چیز عالی پیش میره خدا داره کارها برای من انجام میده .

    چند وقت پیش یکی از دوستان دور همسرم را دیدم . این آقا یه پارکینگ عمومی بزرگ داره بعد از حال واحوال کردن به من گفت بیا بهت یه کارت رایگان پارکینگ بدم هر وقت این سمت اومدی بیا داخل پارکینگ ماشین بزار و با خیال راحت . من کلی خوشحال شدم و به من یه کارت داد و گفت این کارت رایگان مخصوص افراد خاص هست که من به مشتری های خاص خودم میدم . یکی هم برای تو . من بدون اینکه درخواستی داشته باشم خودش به من داد از من خواست هر دفعه میام با نشون دادن این کارت برم جایگاه ویژه ماشین پارک کنم . خدایا شکرت .

    البته که من با استفاده از قوانین دیگه مشکل جای پارک ندارم ولی اینقدر میتونه کارها راحت و آسان پیش بره .

    یادآوری این تجربه های برای خودم داره میگه وقتی باور مناسب داشته باشی چطور نتایج میتونه بهتر پیش برود.

    باورهایی مثل خداوند حامی همیشگی من هست .

    خدا بیشتر از من دوست داره و میخواد که من رشد کنم .

    تمام خواسته های من معنوی هستن .

    اینا داره کار خودش انجام میده و نتیجه هم کاملا مشخصه .

    حالا من اگه بیام بهتر وبیشتر روی این باورها کار کنم قطعا نتیجه از این هم بهتر و راحتتر و آسونتر میشه .

    یه نکته این جا بگم :

    یه وقتهایی من طبق باورهای مخربم میام روی عقل خودم حساب میکنم و اجازه نمیدم خدا من هدایت کنه .

    بعد من میرم دورای خودم میزنم وبعد اینکه خسته میشم و از آنجایی که تحمل سختی هم ندارم سریع تسلیم میشم و میگم خدای من هیچی نمی دونم تو منو هدایت کن . یعنی وقتی می بینم داره یه جای کار سخت میشه ول میکنم دیگه ادامه نمیدم و هدایت میخوام . خدا خودش شاهده وقتی تسلیم میشم در کسری از ثانیه ایده ها و راهکارا میان .چقدر از این موضوعات پیش اومده که خداوند از طریق همین سایت الهی منو هدایت کرده به راه حلها خیلی ساده . من چقدر از کلام استاد که وحی منزل میدونم به راه حل رسیدم . من چقدر از نوشته های زیبای خانم شایسته به درک بهتری رسیدم . من چقدر از کامنت دوستان در این سایت به جواب سوالم رسیدم . من چقدر از طریق بخش عقل کل سایت درسها گرفتم و قانون بهتر درک کردم . اعتبار این همه خوبی و سلامتی و حال خوب و رشد شخصیتی و رشد باور ی و رشد مالی و رشد ایمانی را فقط به خدای یکتا می دهم .

    خدایا همیشه و همه حال کنارم بودی و هستی و خواهی بود. خدایا حواسم هست که توداری همه کارها را برای من انجام میدی چون اگه میخواستم باعقل خودم پیش برم ……و

    همین هدایت من به این سایت الهی هم هدایت الله بود تا با استاد و آموزشهای استاد آشنا بشم تا آماده بشم برای آسانی و راحتی . همیشه من از خدا میخواستم که منو به سعادت برسونه . یعنی همیشه با خدا وقتی حرف میزدم از خدا درخواست میکردم خدایا دوست دارم بهشت تو را تجربه کنم . خدایا دوست دارم بنده ی خوبی باشم . خدایا من سعادت دنیاو آخرت میخوام . نتیجه ی درخواستهای من هم هدایتم به سایت استاد عباس منش است .

    من چطور میتونم قدردان نعمتهایی که خداوند وارد زندگی من کرده باشم .

    خدایا هدایتم کن تا همیشه سپاسگزار توباشم .

    خدایا هدایتم کن تا همیشه بندگی تو را بکنم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  8. -
    ثريا حشمتي گفته:
    مدت عضویت: 1804 روز

    سلام و خداروشکر بابت این فایل و بابت تمام هدایتهاش و تمام لحظاتی که اسونمون کرده برای اسونی ها

    استاد واقعا ممنونم که با این سری فایلهای دانلودی و بخصوص فایلهای توحیدی باعث میشید که ما بیشتر سر خط بیاییم

    درسته که بارها شما یه اصل رو بهش میپردازید ولی تکرارش باعث میشه ما همون لحظه با شنیدنش ایمانمون تقویت بشه،اون لحظه کللی از اتفاقاتی که راجب اون فایل بوده برامون تو ذهنمون مرور میشه ،خوندن کامنتای اون فایل باز هم خیییلی از چیزا رو بیادمون میاره و دقیقا این میشه تیون شدن و کنترل ذهن

    پای این فایل کللللی مطلب و حرف دارم که بنویسم

    ولی از یکی از هدایتهای خدا رو که داغ داغ هست رو میخام بنویسم ان شاله تو کامنتای بعدیم بازم مینویسم

    استاد باور میکنید بک گراند فعلی گوشی من این ایه گرافی زیباس با این مضمون که

    “نمیاد روزی که خدا توش ،علی کل شی قدیر نباشه”

    ینی میخاستم این قدرت رب رو هربار با دیدن این ایه به ذهنم یاداور بشم که فک نکنه بن بستی برای مسایلش داره !!

    راجب یه مسله ای خیلی خیلی وقت بود که از خدا هدایت میخاستم و بشدت دنبال جواب بودم و خیلی دوست داشتم تو حل این مسله خدارو توانا بدونم خدارو بزرگ ببینم ولی انگار ته ته ذهنم مقاومت داشت گرچه درکلامم میگفتم خدا میتونه ولی چون اسون نبودم برا اسونی تو این مورد که پاشنه اشیلم بود ،برا همین مطمن بودم که ایمانم خالص نیس

    و خیییلی وقتا گفتم من نمیدونم تسلیمم جوابمو بده خودت هدایتم کن و مدام برا خودم هدایتهایی که برام داشته رو مرور میکردم که ذهنم بدونه تو این مسله هم خدا بلده میتونه تواناس ولی ولی باز هم بصورت مقطعی ارامش داشتم و ذهنم بابتش ازاد بود و در یک کلام تسلیم بودم ولی نه همیشه و کامل رها نبودم

    هفته پیش اخرای شب شروع کردم با خدا حرف زدن

    من با نوشتن میتونم حرفامو بزنم فک کنم تا سه صب فقط نوشتم و نوشتم

    حول نوشته هام این بود که خدایا تو یوسفی که در چاه بود و یونسی که در شکم نهنگ رو هدایت کردی ،خدایا من هم وابسته به هیج راهی نیستم دستت بازه برای هدایتم

    نه سایتی بوده،نه کتابی،نه کامنتی،نه شخص خاصی،نه قرانی،نه علمی،نه مهارت خاصی هییییچ چیز دیگه ای براشون،و تو اون ظلمات فقط وصل شدن به تو و تو هدایتت رو رسوندی براشون

    پس منم ته ته چاهم و به عاجز بودن و نادان بودن خودم واقفم و اعتراف میکنم خودت هدایتم کن

    و به ارامشی رسیدم والبته بدنبال جواب ویا همون هدایت خدا بودم ولی فعلا جوابی نگرفته بودم

    یه هفته گذشت و خودمو بسته بودم به گوش دادن بعضی ازفایلهای دانلودی سایت و خوندن کامنتا بخصوص فایلهای توحیدی

    چهارشنبه بود و کامنتای یکی از فایلای توحیدی رو میخوندم ،من تا صفحه ای که قبلا خوندم رو تو نت گوشیم مینویسم تا بعدا یادم بمونه و از ادامشون بخونم

    خلاصه نوشته بودم که تا صفحه ۶٣ خوندم ،اومدم از ادامه بخونم یهو نمیدونم چی شد از اخرین صفحه که به روزتر بود خوندم و صفحه به صفحه عقب برگشتم

    نزدیکای غروب بود که نمیدونم چه حسی بهم گفت صفحه ۶٢ رو باز کن ،که بااینکه مطمن بودم تا اخر ۶٣ خوندم ولی اون صفه رو باز کردم ولی کامنتاشو نخوندم چون همون لحظه برام کار پیش اومد و بعدش هم شب مهمونی رفتیم و بعداز اینکه از مهمونی برگشتم ،اولین کار این بود که سرزدم به سایت و نمیدونم چجوری بود که یه کامنت که وسطای اون صفحه بود رو شروع کردم به خوندن ،همین که شروع کردم دیدم جمله به جمله اش جواب مسله منه

    بهت زده شده بودم،نه میتونستم خوشالی کنم،نه شکر کنم،نه گریه کنم،نه بدونم اصلا چی به چیه !!!

    فقط میخوندم و میدیم که چه باورهای توحیدی توی کامنت نوشته شده بود که دقیقاااااا هدایتی برای من بود

    اصلااا دیوانه شده بودم ،حتی یه عزیزی ازشون سوال کرده بود ودر جوابش بازم توضیحات بیشتر که منو اگاهترم میکرد

    خدایا واقعا نمیدونستم اصلا چیکار کنم فقط چندین مرتبه خوندم تو نت گوشیم کپی کردم حتی چند تا جمله اش انققققدر دقیق جواب سوالم بود که سلکت کردم ازکل کامنت که بیشتر بهشون توجه کنم

    حتی یه جمله رو تو بک گراند گوشیم کنار اون ایه گرافی که اول کامنتم بهش اشاره کردم نوشتم تا جلو چشمم باشه

    شب حتی از سر بهت زدگی اینکه بعداز مدتها و ماهها جوابم رو گرفتم نتونستم شکر گزایم رو بنویسم انگار بلد نبودم که چجوری باید سپاس بگم

    گرچه این باورها رو خیلی شنیده بودم ولی اینجوری که خدا جوابم رو داد با یقین باور کردم

    اخه چی بشه که اون کامنت وسط صفحه دقیقا بیاد جلو چشمم

    اخه چی بشه من قبلا اون صفحه رو خونده بودم حتی صفحه بعدش رو حتی امتیاز هم داده بودم به کامنتا و اصولا تکراری نمیخونم ولی چی شد که من خودمو مقابل اون کامنت دیدم

    خدایا نمیدونید به چه ارامش رسیدم

    وای خدای من

    ووضعنا عنک وزرک رو من کاملاااا درک کردم

    دیگه نگرانی رفت دیگه عجله رفت از وجودم و به استناد به کلمه به کلمه اون کامنت ،قدرت خدارو باور کردم فهمیدم که نیروی برتری جز خدانیس

    من خیلی زیاد داستان هدایتهای خدارو تو زندگیم لمس کرده بودم

    استاد من چندین دفتر یادداشت دارم که تقریبا توی این سه سال اومدم اون هدایتهای خدارو نوشتم توش،اون وقتایی که رها کردم و جواب اومده رو نوشتم،اون خواسته هایی که برام تیک زده اون ایده های که بهم داده رو نوشتم

    یه جمله که خیلی پرتکرار نوشتم این بوده که

    خدا بفکر اسایش و راحتی منه ،و در ادامه اش اومدم به اون اتفاق و همزمانی که توی اون روز برام افتاده توی چند خط اشاره کردم و نمیدونید چقدر زیاد بوده این مورد و باعث شده من هرروز دقیق بشم به اتفاقات روزم و از توش این باور رو تقویت کنم

    این کامنتم طولانی میشه ولی به لطف خدا مینویسم که هم برا خودم مرور بشه هم سایر دوستان بتونن ایمانشون رو قویتر کنن

    نمیاد روزی که

    خدا توش

    علی کل شی قدیر نباشه

    نمیاااااد

    پس اروم باش پس بهش تکیه کن تا با قدرتش بتونی اسونی رو تجربه کنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  9. -
    ثریا آرامیان گفته:
    مدت عضویت: 1515 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم سلام

    الهی به امید خودت

    سلام استاد عزیزم و دوستان خوبم

    استاد من به شما مقام پیامبر میدهم و استادی برای شما کم هست

    چقدر این فایل مرا به خدا نزدیک تر کرد منی که هر ثانیه دنبال این هستم که به خدا ایمانم را قویتر کنم و با تقواتر باشم و هر چند بار که گوش کردم همراه شما فایل را تکرار کردم تا با خدا یکی باشم

    استاد جانم اومدم از نتایجم بگم که چقدر این دوماه که صد در صد با شما بودم آسان شدم برای اسانی ها

    الان میفهمم راحتی یعنی چه ؟

    الان میفهمم زندگی آسان یعنی چه؟

    استاد مهربانم از وقتی که تمرکزی رو فایلهای شما وقت گذاشتم و گوش دادم خیلی خیلی آرامش دارم که هر لحظه به خدا میگم خدا جان این آرامش از چی هست من نمی‌دونم فقط می‌دونم که تو عاملش هستی

    دوم چقدر به خدا نزدیکتر شدم و خیالم راحت راحت هست از هر مسئله که پیش میاد میگم خدا پشتم هست و حامی من هست

    سوم استاد جان بگم از نتیجه ی مالی که تو یک ماه اخیر درآمد مون از کل این 6 ماه بیشتر بوده

    تمام دغدغه ی من که چنتا بدهی به شدت استرس زا بود و خیلی خیلی آرامش را از من گرفته بود

    به راحتی پرداخت شد که بیشترینش 25 میلیون بود

    و ما که تو 6 ماه هر کار کردیم نتونستیم پرداخت کنیم اما تو یک ماه پرداخت شد

    و چقدر معجزه ها برام رخ میده

    رابطم با پسرام و همسرم خیلی خیلی زیباتر شده

    بیشتر میتونم کنترل ذهن کنم و بیشتر میتونم به زیبایی ها توجه کنم

    استاد جان منی که چند سال بود به صحبت‌های شما گوش میکردم انگار زمانش الان بوده که متوجه بشم و خودم را لایق ثروتمند شدن بدونم

    دیگه هر چی بخوام بخرم نقدی میخرم

    آخ آخ استاد فراموش کردم بگم از پس انداز یک ماهمون یعنی 3سال بود من خودم را کشتم تا بتونم 2هزار تومان پس انداز کنم اما دریغ از هزار تومان نمیشد بلاخره تونستیم در کنار پرداخت بدهی و زندگی راحت و روان

    8میلیون هم پس انداز کنیم

    ای خدا اینا همه از فضل خدا و برکات سایت شما هست

    چقدر دیگه شبها در آرامش می‌خوابم

    چقدر خیالم راحت هست

    چقدر راحت با خدا زیبا حرف میزنم

    خیلی نتایج ریزو درشت دیگه گرفتم

    که درخاطرم نیست اما هر چه که هست مرا به احساس خوب پایدار رسانده

    خدایا شکرت خدایا هزار بار شکرت خدایا بی نهایت بار شکرت

    دوست دارم خدا

    دوست دارم استاد راهم .

    همینکه فایلهای شما شدن همدم تمام لحظاتم و عمل کردن به آنها مرا غرق خودش کرده

    همین بس که پاک بشم از تمام بدی ها و در مسیر الهی قدم بردارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  10. -
    راحیل بقانام گفته:
    مدت عضویت: 1834 روز

    با نام پروردگار یکتا پروردگار هدایتگر حمایتگر پروردگاری که هر روز به آسانی ودر کوتاه ترین زمان در درست ترین مسیر هدایتم کردن و سلام و درود به استاد عزیزم که سالیان سال فیض بردم از حضورشون و دستی از دستان خدا برای روشنتر شدن مسیرم بودین

    استاد جان عزیزم بسیار شکرگزارم بابت فایل بسیار زیبا و پرمحتوا و هم مسیر که برامون آماده کردید خیلی جالبه قصه ذهن آگاهی شده یه بازی جذاب مثل غذایی که از گلو پایین میره چه سم باشه چه غذای باکیفیت خروجی خودشو به سادگی در اندام بروز میده دیده ها شنیده ها کلام انسان باعث میشه تمام خروجی های زندگی تغییر کنه من فایلهای شمارو 5 ساله دارم میبینم محاله روزی شمارونبینم نشنوم گاها حس میکنم 5 سال پیش من اصلا زنده بودم یا مرده متحرکی بودم که چنگ میزد به نیازهاش به ادما به خواسته ها و حتی میخواست یه دمپایی ساده پام کنم به سختترین شکل مسیرم میرفت جلو دیشب که فایل شمارو دیدم متوجه شدم چقدر این فایل تو زندگی من بوده و هست از نظر من پروردگار مثل یه جریان جاریست که همیشه هست بستگی داره ما چه جوری ازش لذت ببریم ما میتونیم از جریان برق به بدترین شکل یا بهترین شکل استفاده کنیم و ما میتونیم پروردگار دشمن فرضی کنیم ای بابا خدا نخواست خدایا بزار دیگه خوشبخت شیم خدایا کی دست از سرما برمیداری یا بیایم نگاهمون و پروردگاری که این همه نعمت فراروانی عشق سلامتی ارامش ثروت برای ما خلق کردن و مارو برای کیف کردن در مسیر درست و آگاهی و ذهنی همراه همراستا خواستها و نه ناخواسته ها نه سختی ها نه درگیریها چرا من همیشه میومدم اونور قضیه رو میدیدم و سخت میکردم و فایل شما یه فایل ذهنی برام باز کرد که از وقتی که هر لحظه در هر شرایطی که شاید در ظاهر یه مصیبت خانه مان سوز شده که در درون هیچی جز تکامل و رشدم و ارتقای من در جهت خواسته هام هست نبوده و هربار دستمو میزارم روی قلبم و با صدای بلند میگم ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده در شب ظلمانیم ماه نشانم بده و اونجا یه نشانه ای میاد به لطف وعزت و عظمت خدامسیرمو ساده اسان زیبا سلامت میکنه زمانی که شروع کردم به کنترل ذهنم با خودم بستم دیگه بسه همیشه روی خودت حساب کردی دست بکش از این فرضیه ذهنی که خودت آدما شرایط پشت تمام تلاش های سخت تورو به جایی میرسونه بیاو فرمون کلام وفرمون رفتار و فرمون زندگیتو ببر زیر سایه پروردگار و روی خودش حساب کن مگه همه این سالها تونستی چیزی و اونجور که شایسته است بسازی نه هیچ وقت ولی محاله کاری به حامی چون خدا هدایتگری چون خالق یکتا بسپری و بد بشه یانشه یا سخت بشه اصلا مفهوم نداره استاد جان عزیزم با همه وجودم میخوام یه جمله بگم امیداوارم پیام منو ببینین و باور دارم انرژی پیام من کاملا حس میکنیم من دیگه قوانین و آگاهانه زندگی نمیکنم من از روزی که فارق از نتایج نا اگاهانه شایسته رفتار کردم و این ویسا و مطالب شما شد مثل نفس کشیدن جزوی از زندگیم اولین اتفاق این بود صلحی در درونم ایجاد شده که خودمم گاها میمونم چه جوری اعضای بدنم متوجه میشن هر چیزی میخورم بدنم جذابتر سلامتر میشه هر رزقی وارد زندگیم میشه بسیار پر برکت از طریق انسان آگاه و هم مسیر هر ترمزی هست جز برای رشدم نبوده و شکر گزار تمام این ترمز هام چون منو با ورژنی از خودم آشنا کرد که حتی یادم نمیاد ادم قبلیو و امروز ایمان من باور من خرد من زندگی من همش پروردگار و منی اصلا نیست همش خداست همش و همش من عاشقانه زیست میکنم اگاهی و عاشقانه نفس میکشم البته که به دنبال مادیات هستم چون ایمان دارم باید رد بشی تا بتونی باور کنی اینم جزوی از مسیر که فقط از کودکی به هر طریقی خواسته و نا خواسته به ما یه دنیا باور مخرب دادن ………… استادمیتونم روزها ساعت ها با عشق با احترام به شما و مسیر قشنگی که در کنار شما داشتم صحبت کنم و بگم چقدر این تکامل با همه دردهای ظاهریش برام ساده و آسان شد و روان شد این چرخ زندگی وقتی به ایمانم ایمان اوردم گاها زبونمون میگه فقط خدا ولی یکی در درون هنوزم اروم و قرار نداره هنوزم شک داره هنوزم پاش میلغزه ولی امروز من مراقبت از خودم رو عاشقانه زندگی میکنم دیگه نه با حس بد نه با حس کنجکاوی ای بابا کاش میشد این ویدیو ببینم مجبورم نبینم مراقب ورودی هام باشم نه دیگه اون ادمو وقتی روی خدا حساب کردم رفت توی خونم شد زندگیم و با همه قلبم با گوش جانم شنیدم چی فرمودین و از خدا میخوام براتون خیر آرامش برکت سعادت در حمایت خودشون براتون استاد عزیزم به ارمغان بیارن عاشقتونم و سپاس از همه بودنهای بی دریغتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای: