ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی - صفحه 51
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/11/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-11-15 05:22:082024-11-24 13:52:03ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با سلام خدمت استاد عزیزم و همراهان جان
استاد عزیزم ممنونم بابت این همه آگاهی که بدون هیچ چشمداشتی در اختیار ما قرار میدین.
این روزا خیلی دارم روی سپردن و رها کردن کار کنم و سعی میکنم آگاهانه تمرکزم را بذارم روی خواسته هام و روی زیبایی ها، هر جا ترس میاد سراغم میگم پسر ترس از بی ایمانی میاد، باید صبور باشی و بسپاری و رها کنی و ایمان داشته باشی که وقتی کارا را به خدا میسپاری به درست ترین شیوه ی ممکن انجام میشه و سعی میکنم ایمان بیارم به اینکه هر اتفاقی برای من میفته الخیر فی ما وقع هست خواه از نظر من اون اتفاق زیبا باشه یا زشت، دارم کار میکنم روی خودم که نتیجه ش به نفع منه.
امروز با همین تمرینا و سعی کردن روی ساختن همین باور و تمرکز روی زیبایی ها، کلی اتفاق خوب واسم افتاد و کلی انرژی مثبت خوب گرفتم از آدمایی که باهاشون برخورد کردم و هی سعی کردم به خودم یادآوری کنم که همه ی اینا نتیجه ی افکارم هست و الان که دارم این کامنت را مینویسم خیلی حالم خوبه و خدارا سپاسگذارم و بعد از یه روز پر کار اصلا احساس خستگی نمیکنم و کلی انرژی دارم و همه را مدیون عمل به قوانین و آگاهی های عالی میدونم
از خدای مهربون برای همه تون سلامتی، شادی، ثروت، فراوانی و سعادت در دنیا و آخرت را آرزو مندم
سلام به استاد عزیزم ومریم جانم
استااااادجااانم از وقتی با این قوانین آشنا شدم و درکش کردم.. زندگیم روی چرخ آرام وروان در حرکته…
از کجاش بگم؟؟؟؟
چند روزی که این فایل رو گذاشتین خیلی فکر کردم…
قبل از آشنایی به طور معجزه وار. (چون از همه امیدم رو بریده بودم و فقط از خدا کمک خواستم )در 5روز من به سادگی جداشدمو رسمی طلاق گرفتم..
بعدشم برای اینکه اونقدر عزت نفس بالایی داشتم و نخواستم تحقیر قبول کنم ونرفتم خونه بابام و با دوتا بچه کوچیکم رفتم یک اتاق 12متری رو اجاره کردم…وآغاز تحول زندگی من شد
و وقتی فقط از خدا کمک بخوای خدا هم هدایتت میکنه و من رو به این مسیر توحیدی هدایت کرد.
وقتی خدای واقعی خودمو پیدا کردم..
یکی یکی و به صورت تکاملی خواسته هام تیک خورد..
اول با عزیز دلم. آشنا شدم و بعدش
از اتاق 12متری از جایی که فکرش رو نمیکردم تونستم خونه 50متری اجاره کنم و از اون خونه وضعیت داغون بیام بیرون..
بعدشم با دست خالی تصمیم گرفتم مهاجرت کنم..
با اجاره و پیش بسیار کم وهمون اندازه داشته هام و خدا از طریق دستانش عشق عزیزم خونه رو برام اجاره کرد ومن اومدم تهران..
الانم شغل مورد علاقه ام آشپزی رستوران رو با کمترین پول با کمک عزیز دلم راه اندازی کردم…
خونه جدیدم مدرن و بهترین امکانات رفاهی رو داره
به گذشته ام که نگاهی کردم ومرور کردم دیدم واقعا بسپاری به خدا چه قشنگ برات میچینه.
استاد جانم خط به خط این کامنت رو با گریه نوشتم..نتوان وصف تو گفتن..که تو در فهم نیایی
من خیلی بها پرداخت کردم ..
پا رو ترسهام گذاشتم
برادرهایی که خودش به اصطلاح مذهبی ومداح وطلبه و مقامات عالی و سرشناس در شهر مون…
5تا از داداشام که یکسالی باهاشون حتی تلفنی حرف نمیزنم
با پدر و مادرم فقط تلفنی…
ترس حرف مردم و…..
ولی ارزشش داشت و داره
الان من در کنار عشقم و بچه هام از زندگی در لحظه لذت میبریم و تازگیام که خدا یک نی نی هم از فضل خودش به من داده که هر لحظه شکرگزاریش کنم بازم کمه….
درآمدم هزار برابر شده از زمان آشنایم تا این لحظه
ولی خوب دوست دارم هرروز درآمدم بیشتر وبیشتر بشه و میدونم باید تکاملمو طی کنم.
من دوست دارم که خودم مولد ثروت باشم
ویک موحد یکتاپرست و مومن خاص وخالص خداااای مهربونم باشم..ومثل ابراهیم با افتخار اسممو صدا بزنه….
خدایاشکرت برای تک تک حضورت در زندگیم …
سلام الهام خانم عزیزم.واقعا وقتی خوندن کامنتت تموم شد از صمیم قلب خوشحال شدم وچندبار الهی شکرت بر زبانم جاری شد .تبریک میگم عزیزم بهتون هم نتایج خوبتون هم رابطه عالیتون هم وابسته نبودن به خانوادتون هم فعالیت در کار موردعلاقه هم فعالیت مستمر در سایت چی در دانلودها چی در 12قدم.خداقوتتون بده.باهمین فرمون جلو برین از در ودیوار براتون نعمت میباره
سلام عزیز دلم مریم جان
خیلی خیلی خوشحال شدم از دیدن کامنتتون ..بینهایت سپاسگزارم از لطف و توجهتون.ممنونم گلم.
خط آخر کامنتت نشونه ای از حرف خدا بود.(با همین فرمون جلو برین از در و دیوار براتون نعمت میباره)
ممنونم که کلام خدا شدی برای من.وقتی امروز باز با یک تضادی رو به رو شدم واز خدا هدایت خواستم و عزیزدلم گفت برم سایت ببینم نقطه آبی نداری؟وکامنت شما از جنس خدا بود.کههمین مسیر رو ادامه بدم با حال خوب. قطعا اتفاقات عالی وبینظیرید در انتظار مه..
مریم عزیزم برات حال خوب و لذت بردن از مسیر توحیدی و پول فراوان از زمین و آسمان برات بیاره آرزو میکنم.
روی ماهت رو میبوسم
سلام و درود
الهام عزیز بسیار تحسینت میکنم چقدر زیبا توکل کردی چقدر زیبا خواستی و عمل کردی و نتیجه را طبق قانون هستی دریافت کردی
بسیار سپاسگزارم که دستی از طرف خداوندی و بیان کردی که میشه هر جور دوست داری خالق زندگیت باشی. و این خودمون هستیم که بر اساس افکارمون و احساس وکنترل روابطمون و تعیین چارچوب جهت دریافت هدایت الهی آماده باشیم
ورود کوچولوی جدیدت هم تبریک فراوان ،همیشه سعادتمند و ثروتمند و سرشار از عشق باشید
خداوندا توحیدت را بر قلبمان جاری نما
سلام به محبوبه توحیدی عزیزم
بینهایت سپاسگزارم و خوشحالم از اینکه نقطه آبی رنگ خوشرنگ رو برام روشن کردی.
الهی این خوشحالی من چندین برابرش برگرده به زندگیت..
واقعا اوایل آشنایی با قانون باورش سخت بود که خودم خالقم؟؟؟
سخنم بود این اتفاقات بد رو خودم به وجود آوردم.
اما از جایی به بعد دیگه گفتم بزار حالا این روش هم امتحان کنیم..
و همین امتحان وتعهد به انجام تمرینات کم کم باورهامو قویتر کرد
آره استاد راست میگه خودم خالق صد درصد زندگیم هستم.
هر چند هنوز جای کار کردن و باورهای محدود کننده زیادی دارم.و خدایا باید به من توفیق سپاسگزار ی بیشتر بده وهدایتم کن…
الهی که هرآنچه که در زندگیت میخوای با توحیدی عمل کردن خلقش کنی و هرروزت پرازشادی و ثروت باشه.
روی ماهت رو میبوسم
سلام
اسانی و روان شدن چرخهای زندگی
امروز اتفاقاتی افتاد
که دررابطه با همین همزمانیها بود
صبح با اتوبوس رفتم جایی کارت رو زدم و رفتم نشستم رو صندلی
بعد صندلیمو عوض کردم
و عصر بود که هنوز بیرون بودم دیدم جاکارتیم نیست دو دفعه گشتم کیفمو نبود
هیچی بعد که برگشتم به راننده اتوبوس گفتم چیشده و کارتی که توکیفم بود شارژ نداشت رفتم شارژ کردمو اومدم زدم راننده بنده خدا واستاد بخاطر من که برم کارت خالی رو شارژ کنمو بیام
بعدش رفتم اون جایی که صبح سوار شده بودم
صبح سوار یه اتوبوس سبزرنگ شده بودم
دیدم الانم یه اتوبوس سبز رنگ اونجاست .
به راننده گفتم من صبح سوار اتوبوسی سبز رنگ شدم
جاکارتیم افتاده
بعد گفت چطوری بوده من مشخصات دادم
از جیبش در اورد گفت اینه ؟ گفتم بله .بهم داد …
خیلی راحت
بااونکه نجوا میگفت ولش کن نرو بپرس و دیگه پیگیر کارتات نباش مگه چقدر میشه پولش و …
خلاصه رفتم و داشتم برمیگشتم
دیدم خواهر همسرم با شوهرش و بچه هاش داشتن میومدن خونه ی پدرشوهرم
خیلی جالب بود که اونام تازه از اتوبوس پیاده شده بودن
مسیر رو با هم طی کردیم
خونه ما باخونه پدرشوهرم یکجاست
بعد رسیدیم و من رفتم خونه خودمون چون خسته بودم
بعدش مادرشوهرم زنگ زد گفت بیا بالا شام دور هم باشیم
از اونطرف شوهرم بعدش زنگ زد که من امشبو نیستم اگه میخای بری خونه پدرت زنگ بزن ببین پدرتون اگر داره برمیگرده از سرکار بیاد دنبالت
من زنگ زدم پدرم دیدم بله دارن میان
و من اماده شده و بعد دقایقی پدرم اومدن
و القصه که در اون جمع که منزل پدرشوهرم بودن
شخصی هست که رابطه خوبی باهاش ندارم
و خدا طوری برناممو هماهنگ کرد که با افتادن کارتهام من برگردم بعدازظهر همونجا که اتوبوسها میان و خواهرشوهرمو ببینم تو مسیر باهم باشیم و بعدم اون دورهمی طبقه بالا رو نرم و بیام منزل پدرم
برام خیلی جالب بود خدا من رو چطوری هم به همفرکانسام وصل کرد تارابطمون خوب باشه هم از اون فرد جدا کرده
به راستی هرچقدر در راه خدا حرکت کنیم استقامت کنیم تقوا پیشه کنیم ایمان نشان بدیم عملمون صالح باشه صدق بالحسنی کنیم بها بدیم صبر کنیم تایید کنیم و نجواهای شیطان رابشناسیم خدا روز به روز اسان تر بهتر سریعتر و تصاعدی تر به یاری مون میشتابه
و تو چه میدانی شاید خدا پس از این وضعیت جدیدی ایجاد کند !
به نام خداوند مهربان و هدایتگر و عاشق
درود خدمت استاد عزیز و مریم جان و دوستان گرامی
این فایل رو باید صد بار بنویسم صدها بار گوش بدم قوی ترین باور در این فایل گفته شد هدایت پرودگار به راحترین و آسانترین مسیرها
این فایل چقدر به موقع به دستم رسید چند وقته بود یک مسئله برام پیش اومده و دائم با خودم میگفتم که من دارم با این قوی تر میشم داشتم تحملش میکردم اما با صحبتهای شما متوجه شدم می تونم به شکل دیگه باورسازی کنم باید شکل باورم رو عوض کنم باید باورهای مخربی که باعث این شکل زندگی من شده رو پیدا کنم و یا اگر نمی تونم به زیبایی های این مسئله توجه کنم تا در مسیر درست قرار بگیرم
چقدر دوستی و هدایت گرفتن از خدا لذتبخشه …خداروهزاران بار شکر بابت دستان قدرتمندی همچون شما در زمین
به نام خدای بخشنده و بخشایشگرم
خدایی که با وجود اینکه گاهی ازش شاکی میشم ولی ته دلم میدونم زیادی حواسش بهم هست زیادی دوسم داره چون خودش میدونه من جز اون رو هیچ کسی حساب نمیکنم میدونه من ازش توقع دارم
سلام استاد عزیزم و مریم جون عزیزم
استاد من بنر فایل رو که دیدم یه حسی بهم گفت من برای این فایل کامنت میزارم
دلم میخواد کامنتام دلی باشه اونوقت به خودمم خیلی میچسبه و بارها و بارها میخونمش
میخوام راجعبه احساس لیاقت صحبت کنم
قطعا دوره بعدی که از سایت میخرم همین دورست
چون با بند بند وجودم میدونم بهش احتیاج دارم
و میدونم اگه مشکلی توی روابطم با بقیه پیش میاد از عدم احساس لیاقتمه
میدونم که احساس ارزشمندی مثل یه الماس که وجود آدمو درخشان میکنه
کلا روابطمو با اقوام دور و نزدیک خیلی محدود کردم و فقط با خانوادههای انگشت شماری رفتوآمد داریم
اما خوب از وقتی قوانین رو یهکوچولو بهتر درک کردم
بعضی رفتارهای این آدما اذیتم میکرد و آزارم میداد
حرفاشون به گوشم میرسید و چه بسا تهمت
با اونی که بهم تهمت زده بود که کلا روابطمون رو قطع کردیم و به یقین رسیدم که رفت و آمد دوباره یعنی ظلم به خودم
حالا یه سری آدم هستن که با ما دوتا خانواده رفتوآمد دارن و حرفاشون و کاراشون و دورو بودنشون من و اذیت میکرد
( من کلا آدمی هستم که کسی و مسخره نمیکنم و دلمم نمیخواد کسی مسخرم کنه ، از ظاهر و تیپ کسی انتقاد نمیکنم و دلمم نمیخواد کسی ازم انتقاد کنه و اگه کسی این کارو کنه من بهش میگم که ناراحت شدم و کارش درست نیست و عصبانی میشم ،میدونم که وقتی قوانین رو درک کنم اصلا همچین اتفاقاتی نمیفته )
ما با این خانوادههایی که رفت و آمد داریم مدام از زبون اون خانوادهای که باهاشون قطع ارتباط کردیم به من میگن تو فلان اخلاق و داری و کلا من و میکوبن
حالا اخلاق من چیه؟ اینه که مسخرم کردن، از ظاهرم ایراد گرفتن، حقمون داشته خورده میشده، من به همه اینا واکنش نشون دادم اما حتی تو واکنشهامم به خودم اجازه ندادم منم بیام مسخره کنم، منم بیام انتقاد و عیبجویی کنم، منم بیام حق کسی و بخورم
و فهمیدم آدما از این اخلاق من خوششون نمیاد ولی درون من دوست نداره توهین و تهمت و ناروا و عیبجویی بشنوه
من تو این گیر و دارا
اولا که اکثرا سعی میکردم حرف از این مسائل نشه ولی خوب پیش میومد حالا من سعی داشتم هی به همه ثابت کنم که نیتم چیه ، که بد نیستم، که بد کسی و نمیخوام ، که دروغ تو دهنم گذاشتن، و کلی انرژی هدر میدادم ذهنم برای چند روز داغون میشد فرکانسم پایین میومد اخلاقم به شدت بد میشد خصوصا با بچههام ، بی حوصله میشدم
تا همین چند روز پیش که دیگه واقعا از این حرفا خسته شده بودم احساس بیارزشی میکردم
همش گریه بودو مرور اتفاقات
ولی انگار لازم بود من اینچک و لگد و بخورم تا بفهمم
که وجود من ناراحته از این همه ثابت کردن خودم ، از رفت و آمد با آدمایی که هر چقدر هم بهشون خوبی میکنم بازم تهش ازم انتقاد میکنن، بازم حرفایی که ناراحتم میکنه رو به گوشم میرسونن،و فهمیدم مسلما نظر خودشونم همینه که میرسونن این حرفا و الگوهای تکرار شونده
من فهمیدم چیزی که من و بیشتر اذیت میکنه شاید اون آدما یا بقیه آدمای مشابهی که تو زندگیم بودن نباشه
بلکه خودمم ،عزت نفس واحساس لیاقت و اعتماد به نفس پایینمه که به آدما اجازه چنین رفتارهایی میده
شاید ترس از تنهاشدن زیاده
و اینکه دیگه روابطمو با همین معدود آدمام قطع کنم چی میشه
الان که دارم این کامنت و مینویسم یه ذره حالم بهتره
چون نکته مثبت این اتفاقا اینه که جهان داره به من میگه برای خودم و خانواده کوچولوم ارزش قائل بشم
حتی به قیمت پر کردن وقتم و گرفتن دلم ، با کسایی که هر دفعه که میبینمشون ازم انتقاد میکنن رفتوآمد نکنم
این مسئله باگ بزرگیه تو وجود من ،انقدر بزرگ که نمیدونم چجوری درستش کنم ،از کجا شروع کنم
ولی میدونم که واقعا دیگه دلم میخواد درست بشم
من تصمیمم رو گرفتم ولی مثل یه بچهای که اوایل راهرفتنش مامان یا باباش دستشو میگیرن تا راه بیفته
نیاز دارم خدا دستامو بگیره، یادم بده، کمکم کنه، قلبمو آروم کنه تا راه بیفتم
چون واقعا جز خودش به هیچکس امید ندارم
در پناه خدا باشین
به نام خداوند هدایتگر مهربان
خدایا من هرآنچه که دارم از آن توست و از تو به من رسیده است
خدایا تو کمکم کن که یک کامنت عالی بنویسم که من به هر خیری از طرف تو به من برسد محتاجم
استاد میفرمایند که خداوند منبع رزق است؛
این به چه معناست؟ چطوری من این را باور کنم؟
چطوری درونیاش کنم؟ چطور به این ذهن منطقیام بقبولانم؟
چطوری درک و فهمم نسبت به این باور زیادتر و عمیقتر شود؟
چه مثالی از اطرافم بزنم و چه الگویی را پیدا کنم تا به درک بیشتر این باور برسم؟
دیدی مثلاً میگند که اگه میوه زیاد بخوای باید بری میدان میوهوترهبار؛
اونجا هرچقدر میوه که بخوای با هرشکل و هر نوع و هرسایز و هرکیفیتی موجود است با قیمتهای مختلف
یا اگر ماهی زیاد و تازه و با کیفیت بخوای باید بری بازار ماهی
یا مثلاً در بازار بزرگ یک بازار هست که همه طلافروش هستند و تو بهرمیزان و هر مقدار و هروزن و هرشکل طلا یا جواهر بخوای اونجا میتونی پیدا کنی
یا در بازار راستههای مختلفی وجود دارد مثلاً راسته پارچهفروشی، راسته عمدهفروشان لباس، راسته عطارها و …
یا مثلاً یک خیابان طالقانی در اصفهان مخصوص تعمیرکاران لوازم خانگی و قطعات الکترونیک و یا میدان شوش تهران مختص چینی و بلور و لوازم آشپزخانه فروشها
و مثالهای متعدد که میتوان در این زمینه پیدا کرد
حالا استاد فرمودند که خداوند منبع رزق و ثروت است؛
یعنی من اگر رزق و ثروت بینهایت، بیحساب و فراوان بخوام باید مثل موقعی که میوه زیاد میخوام و میرم میدان میوهوترهبار، باید برم بسراغ خداوند که منبع رزق و روزی و ثروت است
اگر بسراغ کس دیگری بروم مثل موقعی است که من بسراغ خردهفروشیها یا مغازههای کوچک سطح شهر رفتهام که چیز درست و حسابی و زیاد و باکیفیتی نصیبم نخواهد شد
اگر برای رزق و روزی بسراغ هرآنچه غیر خداوند است بروم هم شرک ورزیده و هم روزی باخیروبرکتی شاملم نخواهد شد،
مضاف براینکه خداوند دهنده بیمنت است ولی هرکسی غیر از خداوند بخواهد به من کمکی بکند احتمال اینکه بهمراه چشمداشت و توقع برگشت باشد هست و بقول این ضربالمثل هیچ گربهای بهر رضای خداوند موش نمیگیرد
رزق و روزی و ثروت بیحساب، باکیفیت، دستاول، بیمنت، فراوان و بینهایت تنها و تنها نزد خداوند است و بس.
خب حالا فهمیدم که من باید برای تهیه و بدستآوردن هرچیز باکیفیت، متنوع، تازه و مرغوب بسراغ منبع اصلی آن بروم!!!
چطور میتونی به من ثابت کنی که خداوند منبع رزق و روزی و ثروت است؟
میریم سراغ کلام الله در قرآن
خداوند در سوره هود آیه 6 میفرماید:
وَ مَا مِنْ دَابَّهٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا کُلٌ فِی کِتَابٍ مُبِینٍ
هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خداست! او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را میداند؛ همه اینها در کتاب آشکاری ثبت است
دیگه از این دقیقتر هم میتونی منطق بیاری؟
خداوند هم که حرف بیهوده و لاف و گزاف نمیگوید و کیست صادقتر از خداوند
پس ثابت شد که من اگر رزق وروزی وسیع، بیحدو حساب و بینهایت و با کیفیت و تازه ومرغوب بخواهم باید برم سراغ منبع و معدن اصلی آن که فقط و فقط خداوند است و بس
به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند هدایتگر من و همه دوستان به شرط باور قلبی به خودش
این فایل و مثالهاش خیلی بهمکمککرد تا باز همزمانی که خداوند رقم میزنه رو بیشتر بشناسم، دقیقا موقعی بود که منم به این همزمانی برخورده بودم و باید یه تصمیمی بگیرم، و چقدر عالی قانون داره عمل میکنه و چقدر اعتماد کردن و سپردن خواسته ها و اتفاقات زندگی به خداوند بی نظیره؛ من از شرایطی که واسم پیش اومد تو این چند وقته میخواستم مثالی بزنم ولی قبلش بگم صحبت های شما بسیار عالی بودند و خیلی بهم کمک کرد که شرایط پیرامونم رو بهتر بشناسم واقعا که ما هر روز نیاز داریم این حرفارو بشنویم
این داستانو قبلا هم بهش اشاره کردم ولی الان نتایج جدیدی واسمپدیدار شدن، بعد از اینکه از همسرم جدا شدم خونه ای که داشتیم رو فروختیم و 3 چهارم مبلغ خونه رو دادم به همسرم و یک چهارم هم خودم برداشتم و هدفم اینبود که حداقل یکی مون با اونمبلغ بتونه دوباره خونه بخره اگه شد یکم کوچیکتر من سعی کردم روخودمکار کنم و خودمو از همه جهت بهبود ببخشم ، دوره 12 قدم رو خریدم دوره قانون سلامتی و این آخری هم دوره روانشناسی ثروت یک، این دوره ها خیلی کمکم کردن که شخصیتم سلامتیم روابطم و روحیه ام ایمانم باور به هدایت خداوند و جنبه مالیم بهتر بشن هرچقدر بیشتر روی خودمکار کردم بهتر وبیشتر نتیجه گرفتمالبته سعی کردم با تکامل و صبر این مسیر رو طی کنم، خواسته هامو نوشتم به خدا گفتم و سعی کردم زیبایی ها رو ببینم ورودی های خوب به ذهنم بدم و از بدی ها اعراض کنم، رو باورهام کار کنم و باورهای قبلی رو کمرنگ کنم، شاید نداشتن خونه و مستاجر بودن هرکسی رو نگران کنه باتوجه به اوضاع اکثریت جامعه و اینکه همش دنبال اخبار و اتفاقات حاشیه ای هستن و ورودی های بدی به خورد خودشون میدن طبیعی هم باشه ولی من سعی کردم نگران نباشم و روی باور ثروت و فراوانی کارکنم و به خودم بگم خدایی که با دست خالی بهم خونه داد و با صبر و طی کردن تکامل تو تهران تونستم خونه بخرم بازهم بهم کمک میکنه خونه بخرم و به خواسته ام برسم؛ سه سال از فروش خونه مون میگذره و خب قیمت ها هم تغییر داشتن ولی من دلسرد نشدم و هربار به خودم میگفتم من خونه خودمو میخرم تجسم میکردم ، پس انداز کردم ولی در عین حال از زندگی هملذت میبردم در کنار کار اصلیم کاری که بهش علاقه داشتمو شروع کردم مهارت کسب کردم و ازش پول ساختم ، امسال که جا بجا شدم خونه هایی رو دیدم که افراد کم سن و سال خریده بودن و میخواستن اجاره بدن، به خودم گفتم من هم میتونم بخرم، تو این مدت دوست داشتم سرمایه گذاری کنم و درآمدم و پس اندازمرو بیشتر کنم، چندبار بهم الهام شد که طلا بخرم و خریدم هرچند کم ولی رشد خیلی خوبی داشت و هنوز هم دارمشون، یه بار مبلغی رو دادم به یکی از دوستام که بعد از چندوقت بهم سود بده دیدم این راه درستی نیست چون نشونه شو دیدم قرار بود یه ماهه با خرید حواله خودرو اصل پولم و بعد از فروش اون خودرو سود پولم همبده ولی یه وقفه چهار ماهه برای تحویل خودرو از طرف کمپانی اتفاق افتاد که اون بازه شد 6 ماه ولی سودم و اصل پولم رو دریافت کردم ولی دیدم که این یه نشونه ست که دیگه سمت این کار نرم و میدیدم که افراد زیادی این کارو میکنم از طرفی از شما شنیدم که مسیری که اکثریت جامعه میرن مسیر درستی نیست پس دیگه این کارو نکردم، و اصلا وارد سرمایه گذاری که پولی بدمیکی واسم کار کنه یا سود بهم بره نرفتم و نخواهم رفت سمت ارزهای دیجیتال وبورس هم اصلا نرفتم و نخواهم رفت چون صحبت های بینظیری از شما در اینباره شنیدم؛
خلاصه چندوقتی بود میخواستم موتور بخرم پس انداز خوبی هم داشتم، ولی کمپانی موتور چندبار که پیگیر شدم اون موتور خاص رو به بازار عرضه نمیکرد من هممنتظر بودم و هرچند روز یکبار با نمایندگی تماس میگرفتمکه اون موتور اومده یا نه؛ ولی خبری نشد، از اون طرف هم به بابا و مامانم سپرده بودم اگه تو شهر یا روستای خودمون خونه ای یا زمینی بود که با بودجه من مناسب بود بهم بگن که برم بخرم و بتونم حداقل یه ملک یا زمینی داشته باشمتا حداقل پولم کم ارزش نشه تا اینکه چندروز پیش یهوبهم الهام شد که دوباره پیگیری کنم از مامانم ببینمتو چندتا محله ای که میشناختم خونه سند دار با بودجه من هست یا نه قرار شد مامانم با بابام برن غروب بنگاه سر بزنن همین حین من تو گوشی به سرچی کردم تا ببینم شاید خودم موردی رو پیدا کردم، استاد باورتون نمیشه من همون محله و همون جایی که مد نظرم بود یه مورد پیدا کردم با پولم میخونه و سند هم داره، گفتم این نشونه ست که دیدی یوسف بالاخره تو هممیتونی خونه بخری و وقتش رسید بعد از سه سال تونستم پول جمع کنم باورهامو درست کنم و خونه بخرم؛ استاد هنوز نرفتم پای معامله ولی انشالله هفته آینده میرم و نگرانش نیستمبه خدا گفتم که توخواسته منو میدونی ، میدونی من خونه میخوام و میسپرمش به خودت اگه صلاح من باشه واسم نگهش دار تا من برمشهرستان و بخرمش ، همین همزمانی که من موتور نخرم صبر کنم و تکاملم رو طی کنم واسم نشونه عالی بود، شاید نخریدن موتور اولش منو ناراحت کرد ولی باز احساسم رو خوب نگه داشتم ، خدا از مسیر خبر داره ولی به سمتی هدایتمون میکنه که ما میخوایم ، آیا بهش اعتماد داریم آیا به قدرتش ایمان داریم آیا باور داریم که خالق زندگی خودمون هستیم شاید الان تو شهرستان بتونم خونه بخرم ولی مطمئنم خیلی زود تو تهران و بعدش در خارج از کشور همخونه میخرم،
همه چیز برمیگرده به اینکه چقدر به خدا باور داریم و بهش اجازه میدیم کارهارو اون واسمون انجام بده، به خدا قسم میخورم تو این مدت شاید به جرات میتونم بگم 10 درصد نگران خرید خونه بودم 90درصد مواقع داشتم از زندگی لذت میبردم و نگرانش نبودم و اجازه دادم قدم به قدم مسیر بهم گفته بشه
ممنونم از شما استاد جان خیلی فایل عالی بود خیلی دوستون دارم و دوست دارم بیام امریکا از نزدیک ببینمتون
بانام خداوندهدایتگر
سلام وصدسلام وهزاران درود خدمت اساتید عزیزوهمه سروران گرامی درسایت عباسمنش
“ارتباط بین درک صحیح خداوند وروان شدن چرخ زندگی”
بخش یک
چرا برای بعضی ها زندگی روان پیش میره؟
چرابرای بعضی ها زندگی سخت پیش میره ؟
وقتی که دقیق به این سوال فکر میکنیم و تعمق میکنیم در زندگی خودمون که کجاها زندگیمون راحت پیش رفته و کجاها زندگیمون سخت پیش رفته برمیگرده به نگاه ما به خداوند به عنوان خالق جهان هستی برمیگرده به باوری که ما به خداوند داریم ما به هر نگاهی که به خداوند داریم به همون شکل آن را در زندگیمون دریافت میکنیم نگاهی که ما به خداوند داریم باعث میشه ارتباط ما متفاوت باشه با خداوند
مثال واضح این است که خورشید همیشه در حال تابیدن است اما اگر ما در غار باشیم قطعاً این نور را دریافت نمیکنیم و این بدین معنا نیست که نور نیست و خورشید نمیتابه به این معناست که ما در غار هستیم ودرفرکانس مناسب نیستیم
خداوندنیرو و انرژی است که جهان را خلق کرده و داره هدایت میکنه و داراه این جهان را مدیریت میکند حالا اگر ما باورهای مناسب به خداوند داشته باشیم از نعمتهای خداوند و هدایتهای خداوند بهرهمند میشویم
دراینجاچندمورد باور درباره خداوند را مورد بررسی قرار میدهیم که کدامشان قویتر هستند و میتونه نگاه ما به خداوند را عوض کنه
خداوند قادر مطلق است
خداوند عالم مطلق است
خداوند خالق مطلق است
خداوند قدرت خلق زندگی خودمو به من داده به نسبتی که ما به خداوند قدرت میدهیم و به نسبتی که میدونیم که
خداوند به مسایل ما آشناست
خداوندبه خواستههای مااگاهه
خداوند راه رسیدن ما به خواستههامون رومیدونه
خداوند هر لحظه به بینهایت طریق در حال هدایت مااست
هر چقدر این موارد را باور کنیم و تکرار کنیم به همان نسبت آرامتر میشویم و به ارامش میرسیم
اگرمن باورم این باشد که خداوند هدایت کننده من است
خداوند میخواهد که نعمتهای بیشتری به من بده
خداوند لذت میبره از اینکه من زندگی زیبایی داشته باشم
خداوند میخواهد که فراوانی ونعمت در زندگیم بیشتر باشه
باید مدام تکرار کنیم و به یاد بیاوریم
خداوند میخواهد که نعمت و فراوانی در زندگیم باشه
خداوند میخواهد که نعمت وفراوانی در زندگیم باشه
به قول قرآن خدا برای شما فزونی میخواهد خداوند همواره در حال هدایت کردن من به مسیر درست است
خداوند همواره به بینهایت طریق داره راه حلها و مسیر درست را به من میگوید
هر چقدر ما این باورها را بیشتر دروجودمون داشته باشیم و تکرار کنیم و به یاد بیاریم نتیجه احساسی آن در قلب ما احساس آرامش بیشتری است
احساس اطمینان بیشتری است
احساس امنیت بیشتری است
احساس درک از جهان به شکل بهتری است
این باورها را تکرار میکنیم و به یاد میآوریم انگاه آن آرامشی که در قلب ما ایجاد میشه کمک میکنه هم فرکانس بشیم با فرکانس خداوند که در حال هدایت کردن ماست
افرادی هدایت را دریافت میکنند که نزدیک باشند به فرکانس خداوند
کی ما نزدیک هستیم به فرکانس خداوند؟ موقعی که قلب ما آرامه
موقعی که حالمان خوبه
موقعی که آرامش ذهنی داریم
موقعی که ترسها تردیدها و نگرانیها در وجودمون کمتر است
موقعی که احساس سپاسگزاری احساس اشتیاق در قلبمون بیشتراست
اگر بتوانیم در زمانهای طولانی به این شکل به ارامش برسیم با ایجاد باورهای مناسب به خداوند ما هدایت میشیم به مسیرهای درست قدمها به ما گفته میشود ما باید اجازه بدیم تا خداوند در هر لحظه و در هر زمینهای ما را هدایت کنه به سمت جواب مسائل زندگی و خواستههامون هیچ عجلهای نباید در کار باشه
هر زمان که ما عجله داریم کار سخت میشه عجله چی میاره ؟
عجله نگرانی میاره عجله ترس میاره وقتی که ما عجله داریم یا خیلی استرس داریم که زودتر به خواستههامون برسیم یا فلان اتفاق بیفته در واقع داریم از خواستههامون دور میشویم
ما باید همیشه در جریان باشیم زمانی دسترسی داریم به فرکانس خداوند که در آرامش باشیم موقعی که نگرانی نداشته باشیم موقعی که امیدوار باشیم
حالا چطوری میتونیم آرامش و این امیدواری را در وجودمون ایجاد کنیم ؟
زمانی که ما باورهای مناسب و خوبی به خداوند داشته باشیم باور داشته باشیم که خداوند خواستههای ما را میدونه و نیاز به فریاد زدن و گریه کردن ما نیست نیاز نیست که صد بار بگوییم و دائم یادآوری کنیم اون خواستههامون را میدونه حالا هر خواستهای که باشه چه در زمینه شغلی چه در رابطه عاطفی
خداوند آگاهه به خواستههای ما
خداوندآگاه به نیازهای ما
خداوند بهتر از خودمون میدونه که ما چه نیازهایی داریم
خداوند میخواهد که نیازهای ما را برطرف کنه چون که به این شکل با برآورده شدن خواستههای ما جهان گسترش پیدا میکنه خداوندپشتیبان و برطرف کردن نیازهای ماست
خداوند میلیاردها سال است که داره نیازهای موجودات و بندگان را داره برطرف میکنه میلیاردها سال است که این سیستم داره کارشو درست و بینقص انجام میده
خداوند میخواهد که این کار را انجام دهد خداوند همواره در حال هدایت کردن ماست انا علینا لله خداوند میگوید ما بر خودمان مقرر کردیم هدایت کنیم شما را و هر کس که به زمین هبوط میکنه و هدایتهای ما را دریافت میکند نه ترسی دارد و نه غمی
چه زمانی ما این هدایتها را دریافت میکنیم؟
زمانی که ما باور داشته باشیم خداوند در همه حال در حال هدایت مااست
زمانی که ما توکل میکنیم به خداوند
چه وقت داریم به خداوند توکل میکنیم؟ زمانی که ما آرامش داریم زمانی که ما خیالمان راحت است که اون حواسش به ما هست و داره ما رو هدایت میکنه
ماباید این باورها را در وجودمون ایجاد کنیم خداوند قادر مطلق است
خداوند هر کاری را میتونه انجام بده همینطور که تا به حال برای کل کیهان انجام داده است
خداوند همواره در حال هدایت کردن است خداوند منبع رزق است
خداوند منبع رشد است
خداوند منبع سلامتی است
خداوند منبع ثروت است
خداوند منبع آرامش است
وقتی که ما این باورها را به خودمون یادآوری میکنیم آنها را باور میکنیم
چه وقت باور میکنیم ؟
موقعی که حالمون خوبه
موقعی که باورمون واقعی باشه به خداوند وخداوند را منبع رزق ،منبع هدایت بدونیم باور کرده باشیم خداوند همواره میخواهد که نعمتهای بیشتری به ما بدهد و همواره میخواهد مارا هدایت کنه
این به ما کمک میکنه که آرامش داشته باشیم این به ما کمک میکنه مطمئن حرکت کنیم و زمانی که در این فرکانس قرار میگیریم و این وظیفه مااست که باید انجامش دهیم
این وظیفه مااست از این زاویه به خداوند و جهان نگاه کنیم وهر وقت که بتونیم این کار رادریت وصحیح انجام دهیم در مسیر هدایتها قرار میگیریم قدمها به ما گفته میشود به بینهایت طریق نه اینکه خدا بیاد با ما حرف بزنه از طریق قلبمون به ما گفته میشه آدمهایی که سر راهمون قرار میگیرند شرایطی که به وجود میآید مسیرها قدم به قدم برای رسیدن به خواستههامون به ما گفته میشه کل کاری که ما باید انجام دهیم اینکه بتونیم ذهنمون را آرام کنیم
بتونیم تقوا داشته باشیم
بتونیم کنترل ذهن داشته باشیم اگر بتونیم این باورها را نسبت به خداوند ایجاد کنیم که خداوند آگاه به نیازهای ما
خداوند آگاه به مسائل ما
خداوند عالمه
خداوند قادر مطلق است تابرطرف کندنیازهای مارا
خداوند بیشتر از ما میخواهد تا ما خوشبخت باشیم تا ما سعادتمند باشیم تا ما سلامتتر باشیم
اگرمااجازه بدیم
خداوند بیشتر از ما میخواد که ما را هدایت کندجهان بر پایه هدایت داره کار میکنه کل جهان هستی به این شکل داره کار میکنه باید در مداری قرار بگیریم که این هدایت را دریافت کنیم و کل کاری که ما باید انجام دهیم این است که این باورها را تکرار کنیم و بعد متوجه هدایتهای خداوند خواهیم شد
تادرودی دیگربدرود
سلام استاد عزیزم. خیلی وقته که نتونستم توی سایت کامنت بگذارم. دارم روی باورهای مالی محصول ثروت 1 و باورهای توحیدی بیشتر کار میکنم. البته هم 12 قدم و هم شناخت قوانین زندگی رو کار میکنم. خیلی وقتها به صورت رندم فایلها رو گوش میدم.
از موضوع اصلی نگذریم و برم سراغ این فایل
استاد خیلی جالبه و نمیدونم برای بار چندم بگم که من سوالی برام بوجود اومد و هدایت شدم دیدم دقیقا درباره همون فایل گذاشتید.
این فایل هم به همین صورت.
چند وقت بود که از این طرف داستان غافل شده بودم و داشتم روی بقیه موارد کار میکردم. دیدم چند وقته نتیجه نمیگیرم و الگوهای تکرار شونده برام اتفاق میوفتاد. همزمان با دیدن این فایل انگار خدا به من گفت که همینه. حواست به این باشه. درسته که تو ایجاد میکنی ولی این به قدرت منه. من خدا هستم رب العالمینم.توجه به من و صلاه رو هرچقدر هم که فکر میکنی اوسا شدی باز باید بهش توجه کنی.
ما رمیت اذ رمیت لکن الله رمی
یهو گفتم خدای من چجوری شد که من حواسم به این نکته مهم نبود و غافل شدم. سر در گم شده بودم و ذهنم شلوغ شده بود. کارهام داشت از دستم در میرفت و حالم داشت بد و بدتر میشد. از بی توجهی به این نکته مهم و اون هم توجه به الله و صلاه. گفتم خدایا من نمیدونم صلاه چیه! یه چیزایی دیدم و شنیدم ولی نمیدونم صلاه چیه! دقیقا چیو باید انجام بدم که اقامه صلاه کرده باشم. خودت گفتی اقم الصلاه لذکری. خدایا خودت راهنماییم کن.
همزمان با دیدن این فایل حااالم جا اومد. اولش ذهنم مقاومت میکرد.
چرا واقعا من بخوام همه کارهام رو خودم تدبیر کنم و انجام بدم؟
آیا این همون استغنا کردن در سوره لیل نیست؟
چرا همینه…
برای من هست…
من حتی قانون رو از دیدگاهی بیرون از اصل دیده بودم. بیرون از این اصل که در اول و آخر این داستان حول صلاه و توجه به خداست که کار میکنه.
صلاه و توجه به خدا جانِ قانون جذبه. روحِ قانون جذبه. بدون اون قانون جذب کار نمیکند نقطه سر خط.
توجه به خدا و توحید نقطه کانونیِ قانون جذبه.
.
قرار نیست من کاری کنم برای انجامش.
من همه کارهایی که باید انجام میدادم انجام داده ام
الان باید ببینم کجای کارم توی توحید
اینو منی پیگم که توی کار خودم اگه نگم بهترینم جزو بهترینها هستم. ینی کارهام رو کردم. تمرینهام رو کردم و الان حرفه ای هستم. اینو میگم که دوستان بدونن من نمیگم باید هیچکاری نکنی و بشینی بگی حدایا درست کن.
من نوازنده و مدرس تار هستم. توی کار خودم هروقت توجه به خدا نکردم هیچ چیزی، تاکید میکنم هیچ چیزی بلد نیستم. نه توی تدریس و نه توی نوازندگی.
هروقت فکر میکنم که من بلدم هر وقت، هزاران هزار بار این اتفاق افتاده، هروقت فکر کردم من با سابقه 27 ساله خودمم که اینجوری ام و عالی ام بدون توجه به خدا، دیدم که هیچ چیزی نیستم.
این کاریه که خدا منو در اون به موفقیت رسونده و استادم در این کار. ولی بدون توجه به خدا در اون هیچ چیزی نیستم. وقتی خودم میخوام انجام بدم با تکیه بر سابقه کاری درخشانم، همون موقع نمیتونم انجام بدم. ولی وقتی صلاه و توجه به خدا دارم کارهام عالی انجام میشن. راحت، حرفه ای، بی نقص.
.
به نظر من این که ما بدون صلاه و توجه به خدا بخوایم خلق کنیم، بسازیم، انجام بدیم، قانون جذب، زندگی و همه چیز، کار نمیکنه. ترس میاد، ناکامی میاد، نتایج ناخواسته به وجود میاد.
که البته جزو قانون و خاصیت قانونه.
ما در صورتی میتونیم رشد کنیم که توجه به اصل خودمون داشته باشیم، که اصل خودمون و جهان همان خداست، رب ماست. بدون اون ما هیچ هویتی نداریم و لازمه رشد و پیشرفت ماست که به آن حقیقت یکتا توجه داشته باشیم. چیزی به جز این نیست که این توجه برای خود ماست، لازمه ی تعالی خود ماست. و این عکس استغنا که در صوره لیل اومده ( البته به نظر من)
بهقول بلخی:
خلق را با تو بد و بد خو کند تا تو را نا چار روو آن سو کند
خودش فرموده کسانی که از یاد ما رو گردان شوند
در سوره طه خداوند میفرماید هرکس از یاد من اعراض کند معیشت تنگی خواهد داشت.
همونطور که گفته شد به نظر من استغنا اینه که من بگم منننن باید انجامش بدم، بزار سخت بشه که به همه بگم منننن چقدر پهلوونم منننن چقدر عالی ام مننن چقدر کارم درسته. در صورتی که این در تضاد با قانونه
.
.
من دیگه نمیخوام افتخارم این باشه و بگممممم مننننن انجامش میدم و وقتی تموم شد بگم منننن انجامش دادم.
.
من میخوام بگم خدای من انجام داد. اتفاقا راحت هم انجام داد و افتخارم هم اتفاقا این باشه که خدای منه که همه کارهام رو انجام میده. به آسانی هم انجام میده.
.
مثل استاد عباسمنش یا حتی بهتر از آن
که میگه من افتخارم اینه که خدا همه کارهام رو انجام میده.
میدونم این کامنت ممکنه یکم سنگین باشه درک کردنش برای خیلی ها. چون جمله چینی نکردم و دقیقا همونی رو که قلبم بهم گفت رو بنویسم.
یه چیز جالب و یه هدایت عالی دیگه که به لطف الله خدا رسوند و تازست. همین قبل از شروع کامنتم رفتم و به یه آیه رسیدم
أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُۥ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱلطَّیۡرُ صَـٰٓفَّـٰتࣲۖ کُلࣱّ قَدۡ عَلِمَ صَلَاتَهُۥ وَتَسۡبِیحَهُۥۗ وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِمَا یَفۡعَلُونَ
آیا نمیبینی آنچه در آسمانها و زمین است *( و پرنده بال گشوده ) همه صلاه و تسبیح خود را میدانند؟
و خدا به هر کار که انجام میدهند آگاه است؟
.
خیلی جالبه. من باز نظر خودم رو از دیدگاه قانون میگم.
خداوند میفرماید
آیا نمیبینید؟
آنچه در آسمان و زمین است
اینجا مثال میزنه>
(و پرنده)
که بال میگستراند
صلاه و تسبیح ی که باید بهش توجه کنه رو میدونه
پرنده که بال میگسترانه یکی از کارهایی هست که پرنده بلده رو مثال میزنه، چیزی که لازمه پرنده بودنشه چیزی که بابتش بوجود اومده بال زدنه. پرنده وقتی کاملا بالشو توی هوا باز میکنه در حال پرواز کردن. بالشو گسترده کرده. چیزیه که بلده بابتش بدنیا اومده، بدون زجر و با عشق اون کارو انجام میده، برای یادگیریش زجر نکشیده به طور کاملا طبیعی بلده و در اون کار استاد هست
این صلاه و تسبیحشه!!!!!
وقتی پرنده کاملا بالهاش رو باز کرده دقیقا موقعی هست که داره از قانون استفاده میکنه، داره از قانون جازبه و ایرودینامیک استفاده میکنه و روی هوا سُر میخوره، زحمت بال زدن رو هم نمیکشه. به معنای واقعی داره عشق میکنه. انقدر هم این صحنه زیباست که خیلی تاثیر گذاره توی فیلمهایی که از پرندگان گرفته میشه اونجایی که روی هوا داره سر میخوره بدون زحمت داره لذت میبره برای ما انسانها هم لذت بخشه.
بالشو زده پروازشو کرده از قانون استفاده کرده رفته بالا، لذتشو برده و الانم که اون بالاست داره اینجوری سر میخوره روی هوا و لذت میبره.
خدای یکتا رب العالمین رو شکر
این ینی چی؟
.
باز میگم به نظر من
این ینی کاری که بخواطرش خلق شدمو ازش لذت میبرم اون رو عالی انجام میدم برای یاد گرفتنش زجر نکشیدم صلاه منه و من رو به همه چیز میرسونه.
حالم از انجام دادنش خوبه. این کاریه که باید انجامش بدم. صلاه خدا من رو به همه چیز میرسونه
به همین دلیل خدا در قرآن نمیگه صلاه چیه که محدودش نکنه. چون برای هر کس فرق داره.
استاد سپاسزارم بابت این آگاهیها که رواج میدهید و آموزش میدید.
.
چه جالب شد.
اومدم کامنت بگذارم اول خدا به خودم عطا کرد. و هدایتم کرد. چون وقتی نوشتمش تازه بهتر و بهتر فهمیدمش.
خالصانه دوست دارم استاد
درود بر همگی
خدا نگهدار
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام استاد عزیزم مریم نازنینم وتمام دوستان نازنینم
خدایا صلات خود را شروع می کنم قرب الی الله
استاد فرمودین درک صحیح از خداوند موجب روان شدن زندگی میشود
استاد درک من از صلات که امری واجب است این است صلات یعنی درک حضور خداوند در تمام لحظات زندگی و این ارتباط باید از طریق توانایی و ویژگی های هر فرد صورت بگیرد با این درک من از خدا هدایت خواستم و به نوشتن هدایت شدم اوایل با تکرار این آگاهی واین باور ارتباط خوبی داشتم اما کمی که گذشت ذهن شروع به نجوا کرد گفت یک هفته دیگه به خاطر این کار عذاب وجدان میگیری نماز همونیه که تو انجام میدی ترک عادت موجب مرض است به دیگران چگونه میخواهی توضیح دهی خلاصه شروع کرد به فشار آوردن و خداوند به دادم رسید قلبم با این روش آرام بود هر وقت ارتباطی شکل میگرفت عالی بود
اما امان از ذهن و قالب بندی هاش گفت باید وضو بگیری باید قالب رعایت کنی استاد دوباره افتادم توی نجواها استاد تاهمین الان دارم باهش مبارزه میکنم با خودم گفتم اشکالی نداره خدا که راه ارتباط محدود نکرده هر وقت لازم بود نماز هم میخونم اما امان از قوانین بدون تغییر اللهی
استاد شدم چوب دوسر طلا خدا زد پس کلم که مگه من هدایت نکردم چرا داری به ذهنت باج میدی بیا توی سایت صلات به جا بیار استاد عزیزم الان معنی آیه قرآن که میگه وقتی با مؤمنین هستند میگن ایمان آوردیم و وقتی با شیاطین خودشان یعنی ذهنشان خلوت میکنند میگویندنگران نباشید ما با شما هستیم ما اهل ایمان را مسخره کردیم و خداوند آنها را مسخره میکند اما نمی فهمند آنها سرگردان و حیران هستند استاد واقعا حیرانی را تجربه کردم استاد مهم تر از درک قوانین استقامت در عمل است خدایا میدانی عمری را به جهالت گذراندم میدانم رحمانی پس لطف کن من عاجزم از رها کردن گاری و جبران گذشته دستم را بگیر خدایا کمکم کن پاسخگو بودن جهانت را درک کنم رب العالمین
خدایا من میخواهم در آزادگی وجودی بندگی تورا بکنم
خدایا میخواهم آنگونه که تو من را باور کردی خودم را باور کنم رب کل کیهان سمیع و علیم من دوستت دارم متاسفم برای تمام کوتاهی هایم
سلام دوست گرامی
دلم نیومد که هیچی نگم و نخواستم که چیزی رو ادامه بدی که در نهایت خیلی به ضررت میشه
ببین دوست خوب
وضو و نماز فلسفه بسیار عمیقی داره
شما با وضو و طهارت و غسل و نماز داری خودت و جسمت و روحت رو از ورود اجنه و شیاطین حفظ میکنی
فقط بااین اعمال هست که چاکراهای جسمت ممنوع الورود هستن برای یسری موجودات
لطفا در حق خودت ظلم نکن
و هرچیزی را نپذیر
نماز در قران بسیار اومده
تحقیق کن
و من پارسال بخاطر ترک نماز و وضو
دچار مشکلاتی بسیار شدم که حتی هنوزم دارم چوبشو میخورم
پیامبر ص و اهل بیت هرچی گفتن درسته
و انجام ندادن و قبول نکردنش فقط اسیب به خوده
لازم نیست انسان همه چیز رو تجربه کنه تا اول ضرر کنه تا خودش بهش برسه
اگر زندگیتون و خودتون براتون مهمه
به حرف خدا پیامبر اولی الامر گوش بدین
باسلام دوست عزیز انسیه جان
کامنتت زیبا بود
خاستم تجربمو برات بنویسم
نگران نباش من هم شرایط شمارو داشتم من 3ساله دانشجو دوره های استادم هستم اما دقیقا حال وهوای شما رو داشتم تا میومدم اون نماز رو بذارم کنار کلی نجوا میومد نه به پدرومادرت ب شوهرت وخانواده شوهرت چی بگی همشون هم بشدت اعتقاد مذهبی وب این نماز اجباری متعصبانه رفتار میکنن حتی با من
چندین بار ترک کردم وفقط روی باورام شکر گذاری کار میکردم
دوباره نجوا میومد دوهفته نماز میخوندم ول میکردم
تااینکه یکروز خیلی جدی تصمیم گرفتم گفتم اگر من عزت نفس داشته باشم حتی اگر نداشتم باید بسازمش یک سبک شخصی برای خودم داشته باشم قرار نیس بقیه واسم تعیین تکلیف کنن و جدی عمل کردم الان 7 ماهه من کامل نمازی ک فقط دولا راست میشدم هیچ لذتی نداشت احساسم بدتر میشد کنار گذاشتم
چندین بار هم مادر همسرم اومد خونمون کلی نصیحتم کرد که نه شما باید نماز بخونی واجبه واینجوره اونجوره بقولا خیلیا توی این شرایط دلشون میخات برن روی ممبر ههههه
من هیچ اهمیتی ندادم
گف ببخشید مادرانه نصیحتت کردم گفتم بله شما جای مادرم هستی سلامت باشی خیلی محترمانه گفتم باشه انشالله
وهمین
بارهای بعدی ک دید نماز نمیخونم دیگه سکوت کرد ومنم هیچ توجیهی نیوردم چون رابطه من وخدایم ب هیچکس مربوط نیست
ذهنم رو قانع کردم بااین جمله
که
مگه من دارم توزندگی وتوی عبادت دیگران دخالت میکنم گفتم نه اصلا برام مهم نیست بعدشم وقت نمیذارم وندارم برای نصیحت بقیه ک بیان نماز بخونن
چون ب من مربوط نیس
دیگه خداروشکر شاید بعد 2سال تونستم غلبه کنم براین باور
وخاستم ب شما بگم همه چیز تکامل میخات تکاملی رخ میده خودب خود شما ب مسیری ک دوست دارید هدایت میشید باورش هم درشما شکل میگیره وقتی بهش میرسید میبینید بقیه مهم نبودن اصلا
درپناه پروردگار مهربان باشی
سلام به استاد عزیزم و همراه گرامی
خیلی خوشحالم که انقدر صادقانه نوشتید
دوست عزیز یک نکته ای در کامنت شما بود که گفتم یک یاداوری بکنم شاید راحت تر کنار بیاید
عاجزم از رها کردن گاری وجبران گذشته
نکته اصلی اینکه گناه فقط شرک ورزیدن به خداوند
که خب شرک نورزیدید که گناه کرده باشین
و دیگر اینکه «جبران گذشته »ولی بارها استاد اشاره کردن که ما بخشیده شده هستیم از طرف خداوند
و زمانی که بخشیده شدی اصلا نیاز به جبران نیست!!!
شما همین بار به دوش میکشی، بار نتوانستن جبران کردن در حالیکه اصلا نیازی به جبران نیست فقط از زمانی که متوجه شدیم کافیه مسیر درست طی کنیم
واقعا خداوند خیلی بزرگتر از تصور ما هست که بخواد جبران کنیم براش
و نکته دیگه فرمودید «عاجزم» این باور محدود کننده ی ناتوان بودن در حل این مسیله هست و شما در بند این باورید و اگر رها بشید و خودتون توانمند بدونید این شک، این نجوا ذهنی ،خودش صداش کم کم محو میشه
موفق باشید
در پناه خداوند همیشه هدایتگر که وعده هاش حق باشیم.
سلام دوست عزیز،همون طور که استاد فایلهای رایگان. میگه ،ما ارزشمند هستیم بدون در نظر هیچ توانایی،ما ارزشمندیم بدون درنظر گرفتن جایگاه اجتماعی مون،ما ارزشمندیم بدون در نظر گرفتن شکل ظاهری مون،همینکه به این دنیا اومدیم ارزشمند هستم،پس شاد باش و اینقد پست وند گناهکار بودن بخاطر نماز نخوندن رو نده،شاد بودن خودش یک عبادته،درگیر جزئیات نشو،نیروی حاکم بر این جهان که ما بهش میگیم خداوند ،سیستمی کار میکنه اگه زیاد درگیر یه سری مسایل بشی،از جنس همونا وارد زندگیت میکنه
سلام دوست عزیز مهربان امیدوارم که آن چیزی که خیر است برات پیش بیاد ولی دوست من همه چی باوره من همیشه میگفتم خدایا این آدمهای گه نماز میخونن و آدمهای گه نمیخونن ربطش به چی هست آنها شاد سرزنده و پول دار هستن ولی آدمهای گه.نماز میخونن از لحاظ مالی سطح پایین تری دارد و دیدم استاد اصلن یه چیزهای میگه ربطی به احساس خب داشتن هست حلا من نمیگم نماز نخون اگه حالت خب میکنه بخون خب ولی این باورها ریشه دارن حلا ریشش کجا هست به ما گفتن اگه عبادت نگنی نماز نخونی جهنم جاته تهشو میگم خدا روزیت نمیده یا هر چیز دیگه اما آدم دیدم خدا شاهده نه نماز نه روزه این چیزا نگاهش که میکنی یک چهره نورانی دارد یعنی اصلن این قانون و خدا گفته ت هر جور میخای منو عبادت کن هر جور میتوانی روی من حساب کن خب واجب شد اینو بگم
من یه دوختری دارم حرف نمیتونه بزنه ماهی 10 ملیون باید خرجش کنیم قیر از هزینهای دیگه خب حلا من آدم نماز خونی نیستم خب از مادرش هم جدا شدم و از لحاظ مالیم خب نیستم فعلن خب اما کفتم خدایا من جز ت کسیو ندارم من میتونم از راه خلاف برسم اما ت خدایا بهم کفتی
سعید از راه دروس بهد میدهم حلا ذهن میگه چی میگه سعید گوش بوری کن یا چیزای دیگه
اما من کفتم خدایا من معامله کردم با ت کفتم من قراره بندگی کنم ت خدای کنی ت رب هستی پس راهو بهم بگو مسیر رو بهم بگو چیگار کنم بخدا موقعی گه نمیتونم واسه دوخترم چیزی بخرم این وجدان درونم میپوگه
اما خدا چیگار میکنه وای یهو نمیدونم از کجا پول میاد حساب یهو یه گاری میگنم این دوختر میخنده یهو میبینی از جای که خب. ندارم معجزشو میبینم
به خاطر این چیزا هست من استاد میگه این قانون تعغیر نمیکنه چون سیتمش اینه حال خب اتفاق خب
خب در پناه حق باشید
سلام انسیه جان
وقتی کامنتت رو خوندم خواستم قانون جهان رو هم به خودم هم به تو توضیح بدم تا بفهمیم اصل چیه فرق چیه
قانون چی میگه؟ میگه: ما در هرلحظه در حال ارسال فرکانس هایی به جهان هستی هستیم و جهان هستی این فرکانس مارو دریافت میکنه و به صورت شرایط و اتفاقات و آدم ها وارد زندگی ما میکنه.
خوب حالا ک قانون اینه و به فرض ما الان درک کردیم و فهمیدیم و میخاییم اجراش کنیم حالا ببین باید اصل رو از فرع تشخیص بدی
یعنی چی؟؟
یعنی اصل همون احساس خوب تویه در تمامی موارد
فرع یعنی چی یعنی بری بچسبی به یه سری چیزا ک احساس خوبت رو بگیره و ببرت تویه حاشیه
گفتی نماز
من تو خانواده ای بزرگ شدم ک از زمانی ک چشمم باز شد چادر سرم کردن بدون اینکه اصلا بفهمم چرا ؟؟ و نماز خوندم بدون اینکه درکش کنم
بارها واسه تقریبافک کنم خیلیاموم اتفاق افتاده تا نیت میکردیم سرنماز فکرمون هزاران جا میرفت
اصل نماز چیه ؟؟؟ میگن بخونین ک به خدا نزدیک بشین دیگه
برعکس ما بیشتر به فرعیات نماز اهمیت میدادیم چطوری؟؟
موهات بیرون نباشه . درست وضو گرفتی . قبله ات کج نباشه . فلان نباشه چادرت این نباشه . نماز اول وقت صواب خیلی زیادی داره گاهی یادمه نمازمو آخر وقت میخوندم میگفتن همونو نخونی ک بهتره چ طرز نماز خوندنه خدارو مسخره کردی؟؟
دیدگاه انسانی داشتن به خدا نه سیستمی
حالا همین خدا ک خودش مو داده بهم چرا باید ازش پنهون کنم؟؟ همین خدا ک تو قرآن هیچ فیلتری برای راه ارتباطی نذاشته برام فقط گفته به سمت من بیا توجه کن به من حالا هرطور ک خودت راحتی .
حالا برگرد به همون احساس خوب و بد؟؟ ببین چطوری حالت بهتره با خدا .
اگه فقط یه راه ارتباطی بود با خدا مطمئن باش همه آدم ها ناخودآگاه ران میشد تو وجودشون و انجامش میدادن اما داری 8 میلیارد آدم روی کره زمین رو میبینی ک مطمئن باش خیلیاشون اصلا نمیدونن نماز چیه اما ارتباطشون ممکنه با خداوند از منو تو قوی تر باشه
نگاه سیستمی به خداوند رو درک کن.
حاشیه هارو ول کن بچسب به اصل
با نماز میتونی با خدا ارتباط بگیری بخون من به شخصه نتونستم و کامل گذاشتم کنار و الان خیلی هم راضی ام و هرروزم دارم ارتباطم رو باهاش قوی تر میکنم.
یادت باشه ک نجواهای شیطان میان ک غمگینت کنن. مسان ک ببرنت تو فرع و از اصل دورت کنن.
از خدا بخواه راه رسیدن به خودش رو بهت نشون میده
روز عالی داشته باشی